خلیج فارس:برای متولدین دهه شصت، صبحهای کودکانه تنها یک معنا داشت: روشن کردن تلویزیون سیاهوسفید یا رنگی و تماشای برنامه «بازی، شادی، تماشا» از شبکه دو.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترینها؛ برای متولدین دهه شصت، صبحهای کودکانه تنها یک معنا داشت: روشن کردن تلویزیون سیاهوسفید یا رنگی و تماشای برنامه «بازی، شادی، تماشا» از شبکه دو. روزگاری که صداوسیما تنها دو کانال داشت و انتخاب چندانی پیش روی کودکان نبود. اما همین محدودیت، زمینهساز خلق خاطراتی شد که تا امروز در ذهن نسل آن سالها زنده مانده است. در میانه آن برنامهها، کاراکتری کوچک، مهربان و متفاوت بهنام «قلقلی» به محبوبیتی غیرقابلانکار رسید. شخصیت بیکلامی که با اتکا به زبان بدن، پانتومیم و لبخندی دائمی توانست پلی مستقیم به دل کودکان بسازد.
شهرام لاسمی، خالق و بازیگر این کاراکتر، سالها در ذهن مخاطبان بهعنوان «مردی که حرف نمیزند» شناخته میشد. بسیاری حتی باور داشتند او در دنیای واقعی نیز توان تکلم ندارد. اما واقعیت چیز دیگری بود: او انتخاب کرده بود تا با سکوت، زبانی تازه بسازد و این انتخاب، رمز ماندگاری «قلقلی» شد.
یعنی فقط تا پنج سالگی افسرده نبودی؟
اخیراً حضور شهرام لاسمی در گفتوگویی طولانی با مجید واشقانی در برنامه «رُک» دوباره او را به صدر خبرها آورد. مردی که سالها از قاب تلویزیون غایب بود، اینبار مقابل دوربین نشست و نه با سکوت، بلکه با صراحت درباره زندگی شخصی و حرفهای خود حرف زد. او از مسیری پرپیچوخم گفت؛ از تجربه افسردگی مزمنی که بیش از نیمقرن با او بوده، تا خاطرات تلخ دوران کودکیاش.
لاسـمی روایت کرد که در خانه مادری روزهای سختی گذرانده، از گرسنگی کشیدن تا کمبودهای عاطفی. در عین حال اما از زنبابایی گفت که بهگفته خودش، بیشتر از مادر، نقش مادری را برایش ایفا کرده است. او بدون پردهپوشی به وضعیت امروز خود هم اشاره کرد: روزهایی که بهدلیل نبود فرصت شغلی و کمتوجهی به هنرمندان نسل خودش، با بیکاری دستوپنجه نرم میکند.
این روایت صادقانه و حتی بیپیرایه، بسیاری را شگفتزده کرد. قلقلی که روزی مظهر شادی و تحرک برای کودکان بود، حالا با شجاعت از رنجهای پنهانش میگفت. هرچند برخی منتقدان معتقدند او در شیوه بیان مشکلات، کمی خام و ناآشنا با قواعد رسانههای امروز ظاهر شد، اما همین صداقت و بیپیرایگی باعث شد سخنانش بازتاب گستردهای پیدا کند.
آقای سکوت و آن نسل پرشمارِ خاطرهباز
کاراکتر قلقلی در دهه شصت تنها یک شخصیت سرگرمکننده نبود. او برای کودکانی که در فضای پرتنش جنگ و محدودیتهای آن سالها بزرگ میشدند، نماینده جهانی شاد و بیدغدغه بود. زبانی که هیچگاه کلمهای ادا نمیکرد، اما همهچیز را میرساند.
امروز، پس از گذشت دههها، بازگشت لاسمی به صدر توجه نشان میدهد میراث چنین شخصیتهایی فراتر از سرگرمی ساده است. در روزگاری که شبکههای اجتماعی هر لحظه کاراکترهای تازهای خلق میکنند و محو میسازند، هنوز هم نام «قلقلی» میتواند ترند شود و موجی از خاطرهسازی جمعی را بهراه بیندازد. این اتفاق گواهی است بر اینکه بخشی از فرهنگ کودکانه ایرانی با چهرههایی مثل عمو قناد و قلقلی گره خورده و جداییناپذیر است.
نوستالژی برای خوشبختی کافی نیست
بازگشت شهرام لاسمی به گفتوگوهای رسانهای و روایت زندگیاش، نهتنها بازتاب خاطرات کودکی برای مخاطبان بود، بلکه داستان او یادآور این واقعیت است که نوستالژی بهتنهایی نان سفره کسی نمیشود.