خلیج فارس:تازهترین تصاویر سری جدید سریال نون خ که در حال تولید است تا برای نوروز و رمضان سال جدید به آنتن برسد، منتشر شده است.






فرهنگی

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از شرق، آزاده صمدی، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون صبح امروز در حالی که عازم پنجاه و چهارمین فستیوال گوا در هند بود، پاسپورتش توقیف و اجازه خروج از کشور پیدا نکرد. به او در فرودگاه امام خمینی اعلام شده که ممنوعالخروج است.
آزاده صمدی برای نمایش فیلم سینمایی «عزیز» سومین ساخته مجید توکلی در پنجاه و چهارمین جشنواره بینالمللی فیلم هند عازم این کشور بود که اجازه خروج نیافت.

خلیج فارس:مراسم بدرقه پیکر محمدعلی اسلامی ندوشن از محل دانشکده ادبیات تا دانشکده حقوق دانشگاه تهران، که سالها در آن تدریس کرده بود برگزار شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا، در مراسم تشییع پیکر این چهره مطرح فرهنگ و ادب که پیکرش روز گذشته پس از ۱۸ ماه از کانادا به ایران بازگشت، افرادی همچون علی لاریجانی، امید مجد، علیرضا حاجیاننژاد، مصطفی موسویراد، روحالله هادی، عبدالرضا سیف، مصطفی ملکیان، سیدمحمدرضا حسینی بهشتی، محمد مقیمی، محمود اسعدی، محمدجواد حقشناس، محمد، ولی زاده، مرتضی کاردر (مدیر انتشارات هرمس)، امیرحسین علمالهدی، نیکنام حسینیپور، داوود موسایی (مدیر انتشارات فرهنگ معاصر) و حسن بلخاری به همراه جمعی دیکر از اهل فرهنگ، هنر و استادان دانشگاه و دانشجویان حضور داشتند.

در بخشی از این مراسم علیاصغر راسخ راد – کارگردان و مدرس تئاتر – متنی را درباره محمدعلی ندوشن به شرح زیر خواند:
“به نام خداوند جان و خرد؛ کزین برتر اندیشه برنگذرد
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
خواستم در ستایش این بزرگمردِ همدیار چند خطی بنویسم که شایسته شانش باشد دیدم در میان اینهمه چیزها که ادیبان و دانشوران در وصف او نگاشتهاند کار دشواری است و از من برنمیآید. پس بهتر دانستم چند رباعی از ایشان به همراه تکههای کوتاهی از یادداشتهای خودشان درباره خودشان را انتخاب کنم و برای شما بخوانم.
دو چیزِ متضاد در من بوده است:
“بلندپروازی” و “قناعت”. این ترکیبِ خوبی شد.
نسبت به چیزهایی بلندپرواز بودم و حتی کمالطلب. همیشه میخواستم فراتر از آنچه در دسترسم بود، بروم.
برعکس، در مواردی قانع. آنچه به آنها بیاعتنا بودم عبارت بود ازخواستنیهای رایجِ زندگی، همچون “پول و تعیّن و برووبیایِ اجتماعی”. گِردِ اینها نگشتم.
همواره بر زندگی مماس بودهام. گمان میکنم که این بهترین نوعش باشد. اگر افزون بر احتیاج باشد، خلاقیتِ روح را میگیرد. کمترِ آنهم فاسدکننده است.
اعتراف میکنم که از ‘ثروتمندشدن” میترسیدهام، هرچند که استعداد آنرا هم نداشتم. فکر میکردم که ثروت چیزی را “میدهد” و چیزی را “میگیرد” و آنچه را که “میگیرد” گرانبهاتر است.
بر هیچ “مقام و موقعیتی” حسرت نخوردهام، هیچ میزی بلندتر از میزی که در خانهام پشت آن مینشینم، نشناختهام.
هرگز آرزو نکردهام که از کشور دیگری جز “ایران” میبودم، و خوشبختیِ بزرگی برای خود میدانستم که زبانم فارسی است.
با عشق به در زدیم در نگشودند
با عقل به ره شدیم ره ننمودند
با اینهمه صد شکر که ناپیمودیم
آن راهی را که ناکسان پیمودند.
گر میوهای از باغ زمان بگرفتم
تا ظن نبری که رایگان بگرفتم
یک عمر عزیز در ازایش دادم
این دادم و آن جان جهان بگرفتم
گفتیم و شنیدیم و خبر هیچ نبود
وان عمر به سر رسید در گفت و شنود
وان گفت و شنود ره به جایی نگشود.
چون آن صنمِ راهگشا رخ ننمود
و سرانجام این تکه از توصیف این مرد اخلاق و استاد بزرگ عرصه فرهنگ و ادب ایرانزمین را از قلم جناب علیاکبر جعفری ندوشن وام گرفتم قهرمان روزها آغاز زندگی را در ده، در “پهناوری بیابان، برهنگی خاک و تنهایی تپهها و خشکی رودخانه و خلوت شب و غربت ماهتاب” میگذراند، سپس همچون “پرندهای آزاد در جستوجوی هدفی نامعلوم به پرواز درمیآمد” و “هدفش شکفتن بود در حد اعلای وجود”.
لذا، تا حد امکان از پیمودن مجاری معمول و دست یافتن به “تعین زمان” حذر میکرد. بیشازپیش به نیروی درونی خویش متکی بود. به همین جهت از “جولان فکر و پویش خرامان آن” بیبهره نمیماند. هرگز از دغدغه جستوجوگری و روشنبینی بازنمیایستاد. گویا، سرزندگی و ماندگاری خویش را در کنجکاوی و روندگی مییافت. انتخابگر بود، اصل و قلب را بازمیشناخت، جوهر و عرض را از هم میگسلاند. از زوائد میپرهیزید، “در حواشی و فروع نمیماند”. جوهر و خلاصه میطلبید. آنچه بر ذائقهاش شیرین میافتاد، پیشامدهایی بود که شگفتگی در بر داشت و یا رو به وصول بود.
به میعمارت دل کن که این جهان خراب
بر سر آن است کز سر ما بسازد خشت”
سپس بامداد فلاحتی – خواننده – قطعاتی را اجرا کرد.

در بخش پایانی این مراسم محمدجواد حقشناس به عنوان وکیل خانواده اسلامی ندوشن با تشکر از حضور استادان و دانشجویان در این مراسم اظهار کرد: باتوجه به اینکه قرار است در مجموعه موسسه اطلاعات بر پیکر استاد نماز خوانده و مراسم بزرگداشت برگزار شود ما بیش از این نمیتوانیم در خدمت عزیزان باشیم.
او در ادامه به وصیت اسلامی ندوشن اشاره کرد و افزود: استاد در وصیت خود اعلام کردند که پیکر ایشان در دانشگاه تهران تشییع و سپس به نیشابور برده و به خاک سپرده شود.

حقشناس با اشاره به بخش دیگری از وصیتنامه تصریح کرد: استاد ندوشن در بخش دیگری از وصیت اشاره دارند که آنچه از من باقی میماند کتابهای من است که امتیاز چاپ کتابها به نهاد آرامگاه فردوسی واگذار و عواید آن به عنوان حقالتالیف برای گلکاری محوطه آرامگاه و جاده مشهد به توس صرف شود.
او یادآور شد: استاد همچنین در وصیت خود نوشته است از خانواده، دوستان و خوانندگانم خداحافظی میکنم و برای گور من علاوه بر اسم، تاریخ تولد و مرگ، این بیت حافظ هم نوشته شود:
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند
در پایان پیکر محمدعلی اسلامی ندوشن از مقابل دانشکده ادبیات به سمت دانشکده حقوق دانشگاه تهران تشییع و سپس به سمت موسسه اطلاعات برای برپایی مراسم بزرگداشت و اقامه نماز منتقل شد.

درگذشت در کانادا، بازگشت به ایران
محمدعلی اسلامی ندوشن – شاعر، نویسنده، پژوهشگر و مترجم – که چند سال پیش برای دیدار با فرزندانش به کانادا رفت و بعد بهخاطر عوارض کهولت سن و کرونا آنجا ماندگار شد، پنجم اردیبهشت سال گذشته چشم از دنیا فروبست و خانواده پیکرش را همانجا به امانت به خاک سپردند تا در فرصت مناسب، طبق وصیت خودش به ایران برگردد و در نیشابور در جوار آرامگاه عطار و خیام آرام گیرد؛ هرچند زادگاهش یزد بود و از ندوشن برخاسته بود.
حالا البته قرار است علاوه بر تهران، با ندوشن و یزد هم وداع کند، با خانه پدری که آن را وقف کرده و دبیرستان محل تحصیلش؛ و در نهایت طبق وصیت خودش، در نیشابور و در جوار آرامگاه عطار و خیام آرام بگیرد.
تصاویر) متن و حاشیه وداع با محمدعلی اسلامی ندوشن در تهران
مراسم بدرقه پیکر محمدعلی اسلامی ندوشن از محل دانشکده ادبیات تا دانشکده حقوق دانشگاه تهران، که سالها در آن تدریس کرده بود برگزار شد.
به گزارش ایسنا، در مراسم تشییع پیکر این چهره مطرح فرهنگ و ادب که پیکرش روز گذشته پس از ۱۸ ماه از کانادا به ایران بازگشت، افرادی همچون علی لاریجانی، امید مجد، علیرضا حاجیاننژاد، مصطفی موسویراد، روحالله هادی، عبدالرضا سیف، مصطفی ملکیان، سیدمحمدرضا حسینی بهشتی، محمد مقیمی، محمود اسعدی، محمدجواد حقشناس، محمد، ولی زاده، مرتضی کاردر (مدیر انتشارات هرمس)، امیرحسین علمالهدی، نیکنام حسینیپور، داوود موسایی (مدیر انتشارات فرهنگ معاصر) و حسن بلخاری به همراه جمعی دیکر از اهل فرهنگ، هنر و استادان دانشگاه و دانشجویان حضور داشتند.

در بخشی از این مراسم علیاصغر راسخ راد – کارگردان و مدرس تئاتر – متنی را درباره محمدعلی ندوشن به شرح زیر خواند:
“به نام خداوند جان و خرد؛ کزین برتر اندیشه برنگذرد
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
خواستم در ستایش این بزرگمردِ همدیار چند خطی بنویسم که شایسته شانش باشد دیدم در میان اینهمه چیزها که ادیبان و دانشوران در وصف او نگاشتهاند کار دشواری است و از من برنمیآید. پس بهتر دانستم چند رباعی از ایشان به همراه تکههای کوتاهی از یادداشتهای خودشان درباره خودشان را انتخاب کنم و برای شما بخوانم.
دو چیزِ متضاد در من بوده است:
“بلندپروازی” و “قناعت”. این ترکیبِ خوبی شد.
نسبت به چیزهایی بلندپرواز بودم و حتی کمالطلب. همیشه میخواستم فراتر از آنچه در دسترسم بود، بروم.
برعکس، در مواردی قانع. آنچه به آنها بیاعتنا بودم عبارت بود ازخواستنیهای رایجِ زندگی، همچون “پول و تعیّن و برووبیایِ اجتماعی”. گِردِ اینها نگشتم.
همواره بر زندگی مماس بودهام. گمان میکنم که این بهترین نوعش باشد. اگر افزون بر احتیاج باشد، خلاقیتِ روح را میگیرد. کمترِ آنهم فاسدکننده است.
اعتراف میکنم که از ‘ثروتمندشدن” میترسیدهام، هرچند که استعداد آنرا هم نداشتم. فکر میکردم که ثروت چیزی را “میدهد” و چیزی را “میگیرد” و آنچه را که “میگیرد” گرانبهاتر است.
بر هیچ “مقام و موقعیتی” حسرت نخوردهام، هیچ میزی بلندتر از میزی که در خانهام پشت آن مینشینم، نشناختهام.
هرگز آرزو نکردهام که از کشور دیگری جز “ایران” میبودم، و خوشبختیِ بزرگی برای خود میدانستم که زبانم فارسی است.
با عشق به در زدیم در نگشودند
با عقل به ره شدیم ره ننمودند
با اینهمه صد شکر که ناپیمودیم
آن راهی را که ناکسان پیمودند.
گر میوهای از باغ زمان بگرفتم
تا ظن نبری که رایگان بگرفتم
یک عمر عزیز در ازایش دادم
این دادم و آن جان جهان بگرفتم
گفتیم و شنیدیم و خبر هیچ نبود
وان عمر به سر رسید در گفت و شنود
وان گفت و شنود ره به جایی نگشود.
چون آن صنمِ راهگشا رخ ننمود
و سرانجام این تکه از توصیف این مرد اخلاق و استاد بزرگ عرصه فرهنگ و ادب ایرانزمین را از قلم جناب علیاکبر جعفری ندوشن وام گرفتم قهرمان روزها آغاز زندگی را در ده، در “پهناوری بیابان، برهنگی خاک و تنهایی تپهها و خشکی رودخانه و خلوت شب و غربت ماهتاب” میگذراند، سپس همچون “پرندهای آزاد در جستوجوی هدفی نامعلوم به پرواز درمیآمد” و “هدفش شکفتن بود در حد اعلای وجود”.
لذا، تا حد امکان از پیمودن مجاری معمول و دست یافتن به “تعین زمان” حذر میکرد. بیشازپیش به نیروی درونی خویش متکی بود. به همین جهت از “جولان فکر و پویش خرامان آن” بیبهره نمیماند. هرگز از دغدغه جستوجوگری و روشنبینی بازنمیایستاد. گویا، سرزندگی و ماندگاری خویش را در کنجکاوی و روندگی مییافت. انتخابگر بود، اصل و قلب را بازمیشناخت، جوهر و عرض را از هم میگسلاند. از زوائد میپرهیزید، “در حواشی و فروع نمیماند”. جوهر و خلاصه میطلبید. آنچه بر ذائقهاش شیرین میافتاد، پیشامدهایی بود که شگفتگی در بر داشت و یا رو به وصول بود.
به میعمارت دل کن که این جهان خراب
بر سر آن است کز سر ما بسازد خشت”
سپس بامداد فلاحتی – خواننده – قطعاتی را اجرا کرد.

در بخش پایانی این مراسم محمدجواد حقشناس به عنوان وکیل خانواده اسلامی ندوشن با تشکر از حضور استادان و دانشجویان در این مراسم اظهار کرد: باتوجه به اینکه قرار است در مجموعه موسسه اطلاعات بر پیکر استاد نماز خوانده و مراسم بزرگداشت برگزار شود ما بیش از این نمیتوانیم در خدمت عزیزان باشیم.
او در ادامه به وصیت اسلامی ندوشن اشاره کرد و افزود: استاد در وصیت خود اعلام کردند که پیکر ایشان در دانشگاه تهران تشییع و سپس به نیشابور برده و به خاک سپرده شود.

حقشناس با اشاره به بخش دیگری از وصیتنامه تصریح کرد: استاد ندوشن در بخش دیگری از وصیت اشاره دارند که آنچه از من باقی میماند کتابهای من است که امتیاز چاپ کتابها به نهاد آرامگاه فردوسی واگذار و عواید آن به عنوان حقالتالیف برای گلکاری محوطه آرامگاه و جاده مشهد به توس صرف شود.
او یادآور شد: استاد همچنین در وصیت خود نوشته است از خانواده، دوستان و خوانندگانم خداحافظی میکنم و برای گور من علاوه بر اسم، تاریخ تولد و مرگ، این بیت حافظ هم نوشته شود:
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند
در پایان پیکر محمدعلی اسلامی ندوشن از مقابل دانشکده ادبیات به سمت دانشکده حقوق دانشگاه تهران تشییع و سپس به سمت موسسه اطلاعات برای برپایی مراسم بزرگداشت و اقامه نماز منتقل شد.

درگذشت در کانادا، بازگشت به ایران
محمدعلی اسلامی ندوشن – شاعر، نویسنده، پژوهشگر و مترجم – که چند سال پیش برای دیدار با فرزندانش به کانادا رفت و بعد بهخاطر عوارض کهولت سن و کرونا آنجا ماندگار شد، پنجم اردیبهشت سال گذشته چشم از دنیا فروبست و خانواده پیکرش را همانجا به امانت به خاک سپردند تا در فرصت مناسب، طبق وصیت خودش به ایران برگردد و در نیشابور در جوار آرامگاه عطار و خیام آرام گیرد؛ هرچند زادگاهش یزد بود و از ندوشن برخاسته بود.
حالا البته قرار است علاوه بر تهران، با ندوشن و یزد هم وداع کند، با خانه پدری که آن را وقف کرده و دبیرستان محل تحصیلش؛ و در نهایت طبق وصیت خودش، در نیشابور و در جوار آرامگاه عطار و خیام آرام بگیرد.
نگاهی کوتاه به زندگی محمدعلی اسلامی ندوشن
محمدعلی اسلامی ندوشن متولد ۱۳۰۴ در ندوشن یزد بود که پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ در کانادا از دنیا رفت. او دانشآموخته حقوق بینالملل از فرانسه بود و استاد پیشین دانشگاه تهران، که علاوه بر درسهای حقوقی، به تدریس نقد ادبی، سخنسنجی و ادبیات تطبیقی نیز میپرداخت. اسلامی ندوشن سالها زندگی خود را صرف تحقیق در آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد و آثارش بهصورت کتاب در بیش از ۵۰ جلد در زمینههای گوناگون اعم از ادبی، فرهنگی و اجتماعی به چاپ رسیده است.
برخی از کتابهای محمدعلی اسلامی ندوشن عبارتاند از: «ماجرای پایانناپذیر حافظ»، «چهار سخنگوی وجدان ایران»، «تأمّل در حافظ»، «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه»، «داستان داستانها»، «سرو سایهفکن»، «ایران و جهان از نگاه شاهنامه»، «نامه نامور»، «ایران را از یاد نبریم»، «به دنبال سایه همای»، «ذکر مناقب حقوق بشر در جهان سوم»، «سخنها را بشنویم»، «ایران و تنهائیش»، «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟»، «مرزهای ناپیدا»، «شور زندگی» (وان گوگ)، «روزها» (سرگذشت – در چهار جلد)، «باغ سبز عشق»، «ابر زمانه و ابر زلف»، «افسانه افسون»، «دیدن دگر آموز»، «شنیدن دگر آموز»، «جام جهانبین» و «آواها و ایماها».
خلیج فارس:نمای خشت و گل مسجد پامنار سنگسر که متعلق به دورهی افشاریه است با گچ و سیمان نوسازی شده است!
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از اعتماد آنلاین؛کاربران در فضای مجازی تصویری از بازسازی و ترمیم منارِ مسجدِ پامنار مهدیشهر (سنگسر) در استان سمنان منتشر شده که تاسف برانگیز است. نمای خشت و گل این مسجد که متعلق به دورهی افشاریه است با گچ و سیمان نوسازی شده است!


به نوشته خانم کیانارثی، بر اساس این رای، هانیه توسلی «بابت انتشار مطالب خلاف واقع به قصد تشویش اذهان عمومی به تحمل ۶ ماه حبس تعزیری و پرداخت ۱۵ میلیون تومان جزای نقدی محکوم که اجرای حبس به مدت ۳ سال معلق گردید».
منبع:فرارو

خلیج فارس:«کتچرمی» ساخته حسین میرزامحمدی و با بازی جواد عزتی، سارا حاتمی، صابر ابر، گلاره عباسی، پانتهآ پناهیها، ستاره پسیانی، عباس جمشیدیفر و مائده طهماسبی دومین درام اجتماعی پرفروش امسال بعد از «سهکام حبس» است. در این مطلب، این فیلم را از منظر ژانری و جهانبینیاش بررسی کردهایم.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از همشهری آنلاین، اول ببینیم داستان فیلم از چه قرار است: عیسی فرهمند (جواد عزتی)، بازرس سازمان بهزیستی که مرگ دختر نوجوانش در اثر مصرف مواد مخدر از او آدمی واخورده و خمشگین و کنارهگیر ساخته، در جریان تحقیق از یک مرکز خصوصی نگهداری دختران بدسرپرست و بیسرپرست از طریق دختر معتادی به نام ثریا (سارا حاتمی) درمییابد که از دختران این مرکز برای قاچاق مواد مخدر استفاده میشود و با انگیزه شخصیای که دارد تصمیم به افشای ارتباط میان حامی مالی بانفوذ مرکز و قاچاق دختران میگیرد.
ناسازگاری پیوندی
با اینکه «کتچرمی» فیلمی ژانری محسوب میشود، یا به عبارت دقیقتر سعی کرده از برخی الگوها و ویژگیهای ژانری تبعیت کند، اما با این حال یک فیلم ژانری ناب و خالص نیست؛ به این معنا که نمیتوان آن را یکسره تریلر جنایی یا نوآر یا درام اجتماعی قلمداد کرد. «کتچرمی» فیلمی هیبریدی (پیوندی) است که از تلفیق چند عنصر از ژانرهای مختلف و بهرهگیری از مؤلفههای اصلی چرخه فیلمهای خشونت و فقر که در چند سال اخیر در سینمای ایران باب شده پدید آمده است. اما همین پیوند و تلفیقش هم تازه نیست. از نظر خط داستانی، روایت و شخصیتپردازی باید «مرد بازنده» ساخته محمدحسین مهدویان را که سال پیش اکران شد، سَلَف «کتچرمی» و الگوی اصلی آن دانست؛ خصوصا که هر دو فیلم تهیهکننده و بازیگر اصلی یکسان دارند و مهدویان نیز در «کتچرمی» مشاور کارگردان است.
همانطور که «مرد بازنده» سودای خلق یک نوآر ایرانی را داشت، «کتچرمی» هم همین وسوسه را داشته، ولی شکست فیلم مهدویان، چه در گیشه و چه در ارزیابی انتقادی، گروه سازنده «کتچرمی» را بر آن داشته برای اطمینان از موفقیت فیلم مؤلفهها و سازمایههایی از فیلمهایی همچون «ابد و یک روز» (سعید روستایی، ۱۳۹۴)، «مغزهای کوچک زنگزده» (هومن سیدی، ۱۳۹۷)، «متری شیشونیم» (سعید روستایی، ۱۳۹۷) و «شنای پروانه» (محمد کارت، ۱۳۹۹) را به داستان خود اضافه کنند.
نماهای مستندگونه و با دغدغه بازنمایی کژیها و رنجهای اجتماعی همچون صحنههای مرکز نگهداری از زنان معتاد، سکونت حاشیهنشینها در واگنهای اسقاطی لب خط و شرطبندی روی مبارزه سگها به دنبال الصاق نوعی رئالیسم اجتماعی به فیلم و جلب رضایت آن دسته از تماشاگرانی است که هر نمایی را اشارهای به واقعیت بیرونی و نوعی موضعگیری در قبال شرایط سیاسی و اجتماعی میدانند. شاید بتوان گفت سازندگان «کتچرمی» بر این گمان بودهاند که پاشنه آشیل اثر قبلیشان یعنی «مرد بازنده» کممایه بودن وجه رئالیستیاش بوده و به خیال خود با افزودن مقادیری واقعیت اجتماعی به الگوی روایتی محبوبشان که تلفیقی از تریلر جنایی و نوآر است، کوشیدهاند این بار به موفقیت برسند؛ هرچند باز ناکام ماندهاند.
«کتچرمی» فیلمی دو پاره است؛ تقریبا تا اواسط فیلم شاهد تلاش عیسی فرهمند در یافتن شواهدی برای متهم کردن دکتر رفیعی، حامی مالی بانفوذ مرکز نگهداری از دختران، هستیم و از جایی به بعد داستان رفیعی کمرنگ میشود و فیلم تغییر جهت میدهد و سویه اجتماعی پررنگتری پیدا میکند که به جلب رضایت خانواده مصیب مربوط است. فیلم به عنوان تریلر جنایی ــــ نوآر به دلیل ناتوانی از گرهافکنی جذاب و به مثابه درام اجتماعی به سبب نگاه توریستی به مسائل و مشکلات اجتماع از تعریف داستانی اقناعکننده ناتوان است.
تناقض ذاتی
بدبینی و ناامیدی و سوءظن قهرمان داستان، فساد در ارکان مختلف اجتماع شهری، ابهام در ارزشهای اخلاقی و دشواری پی بردن به حقیقت به فیلمی که مایههای نوآر دارد نوعی عدم قطعیت میبخشد. اما در «کتچرمی» خبری از ابهام و شک و تردید ملموس و واقعی نیست. حل و فصل ماجرا به دست مأمور امنیتی ــــ و نه به دست عیسی در مقام کارآگاه خصوصی ــــ راه را بر هر عدم قطعیت و شک اگزیستانسیالیستی میبندد. برخلاف نمونههای مشهور نوآر که کارآگاه خصوصی یا قهرمان داستان که پلیس و مأمور قانون نیست، پروندهای را مختومه و فسادی را افشا میکند، در اینجا مأمور امنیتی که حد اعلای نمایندگی اقتدار مطلق است، موفق به اجرای قانون و رفع هرگونه شک و شبهه در مساحمه در برقراری عدالت میشود.
عیسی که یکبار به خاطر باورها و طرز برخوردش با دخترش طعم تلخ از دست دادن فرزند را چشیده، با اینکه این بار هم در مراقبت از دختر معنویاش، ثریا، شکست خورده، دچار شک و تردیدی بنیادین نمیشود. کل ماجرایی که عیسی از سر گذرانده، به این میانجامد که دست از شماتت خود بردارد و مرگ دخترش را بپذیرد. در واقع، بحران مردانگی عیسی، در مقام پدری مأیوس و مغموم، با پذیرش مرگ دخترش التیام مییابد و تماشاگر نیز به پذیرش اقتدار مطلقی که همهچیز را زیرنظر دارد و راه را بر فساد فردی میبندد، ترغیب میشود.
وجه دیگر این اقتدار مطلق کارکردی است که به عنوان حافظ ارزشها دارد. سرهنگ احمد خسروی در «مرد بازنده» و عیسی فرهمند در «کتچرمی»، هر دو زندگی خانوادگی ازهمگسیخته و پریشانی دارند. خسروی هم مثل عیسی تنها زندگی میکند و باز هم مثل عیسی که رابطه مسالمتآمیزی با دخترش نداشته، پسرش را درک نمیکند. غیاب خانواده در هر دو فیلم با حضور مأمور امنیتی که پدرانه/ برادرانه مراقب همهچیز هست و جلوی فساد فردی افراد بلندمرتبه و تندروی افرادی مثل عیسی و احمد را میگیرد، تعدیل میشود.
یکپارچگی و انسجام ناشی از حضور مأمور امنیتی اجازه بروز بدبینی و ناامیدی مطلق را نمیدهد و این پیام ضمنی را در خود دارد که خطاهای فردی، هر قدر هم گسترده و عمیق، در نهایت در داخل سیستم با مجازات روبهرو میشود. در همین نقطه است که تناقض رویکرد اجتماعی فیلم با ایدئولوژی مسلط آن جلب نظر میکند. آن نمایش به ظاهر رئالیستی مصائب اجتماعی با برخورد کلیشهای و غیررئالیستی با نماینده اقتدار تناقضی را به وجد میآورد که نابسندگی رویکرد فیلم را در پرداختن به مسئلهاش آشکار میسازد.
سیطره پیام
استو نیل، مورخ و پژوهشگر فقید سینما که برای تحقیقاتش درباره ژانرهای سینمایی شناخته میشود، معتقد است یکی از مقولههایی که در مطالعات ژانری باید مورد توجه قرار بگیرد خط مشیء استودیوی سازنده است. در سیستم هالیوودی، استودیوهای فیلمسازی ژانرها را برای کسب درآمد به کار میگیرند و همچنین به طور ضمنی پیامی را که مد نظر دارند منتقل میکنند. بنیاد سینمایی فارابی هم به عنوان یک استودیوی فیلمسازی از ژانر بهره میگیرد، اما انتقال پیام بر کسب درآمد برایاش اولویت دارد. اگر از منظر استودیوی سازنده به تحلیل «کتچرمی» بپردازیم، علت مشکلات روایی و نقصانهای ماهیتی آن را بهتر درک میکنیم.
«کتچرمی» را نباید صرفا به چشم تریلری جنایی ـــ نوآر نگریست؛ بلکه باید آن را بازنمایی ناخودآگاه نوعی از فیلمسازی دانست که برای ورود مخاطب بیشتر به حلقه تماشاگرانش گوشهچشمی به استانداردها و الگوها دارد، اما در نهایت نمیتواند از پیامهای فکری متداولش دل بِکند.
از افشای گرهافکنیهای «وحید جلیلی» تا گرهگشاییهای «رامبد جوان»!

خلیج فارس: «پنج چهره خبرساز هفته» عنوان بسته خبریای است که میتوانید هر جمعه در سرویس فرهنگ و هنر «فرارو» با آن همراه شوید.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو؛ در این بسته خبری تلاش داریم با تمرکز بر تازهترین اخبار و حواشی مرتبط با هنرمندان فعال در سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، درباره مهمترین چهرههای خبرساز هر هفته بنویسیم.
در هفته چهارم آبانماه ۱۴۰۲ که امروز جمعه ۲۶ آبانماه به پایان آن رسیدهایم، حجم اخبار رسمی و حاشیهای در حوزه تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، بر میزان تحولات سینمایی میچربید و به همین دلیل هم در ترکیب چهرههای این هفته، سهم سینماییها کمرنگتر است. البته این نکته در حالی است که باید اذعان کنیم، تنور سینما بهواسطه استقبال ویژه مخاطبان از فیلمهای در حال اکران، گرمتر از همیشه است و حجم پایین خبرسازیها در آن به معنای رکود در این حوزه نیست.
آنچه در این گزارش میخوانید، روایت فرارو از پنج چهره خبرساز این هفته در عرصه فرهنگ و هنر است.

رامبد جوان؛ او در خانه نبود!
«شاید تمایلی به ذکر نامشان نداشته باشند.» این تذکر به جایی است که رضا دادویی در میانه مصاحبه رسمی خود درباره پیگیری وضعیت هنرمندان بازداشتی به زبان آورده است. او به درستی وقتی میخواست از چهرههایی نام ببرد که نسبت به این حوادث بیتفاوت نبوده و بهصورت چراغ خاموش از ظرفیت و اعتبار خود برای رفع مشکل همصنفانشان بهره گرفتند، به این نکته هم اشاره کرد که «شاید تمایلی به ذکر نامشان نداشته باشند.».
اما دادویی همزمان به این نکته هم توجه داشت که برخی از واقعیتها قرار نیست برای همیشه ناگفته بماند. او که به عنوان مسئول کمیته پیگیری هنرمندان بازداشتشده در خانه تئاتر فعال بود در گفتوگویی با ایسنا ضمن ارایه توضیحاتی درباره شکلگیری این کمیته و تعامل آن با نمایندههایی از خانههای سینما و موسیقی گفت: «در بسیاری از جلسات و دیدار و ملاقاتها، بعضی از دوستان هنرمند به پیشنهاد و ابراز تمایل خودشان یا به دعوت ما حضور داشتند. حتی بعضی اوقات که میزان وثیقهها از توان فرد یا خانواده خارج بوده است، برخی از همین دوستان عضو کارگروه یا هنرمندانی، چون رامبد جوان که شاید تمایلی به ذکر نامشان نداشته باشند تامین کردهاند. عزیزانی مانند شهاب حسینی، رضا کیانیان، علی دهکردی، همایون اسعدیان، مهتاب نصیرپور و… نیز خیلی پای کار بودند و بااحساس مسئولیتپذیری بسیار در جلسات مختلفی حضور داشتهاند.»
خبر کلید خوردن فیلم تازه رامبد جوان با بازی نوید محمدزاده و محسن تنابنده، یکی از مهمترین اخبار مربوط به حوزه تولید سینما در هفته گذشته بود که گزارش مربوط به آن را در «فرارو» خواندهاید، اما نکته مهمی که باعث شد، این کارگردان را در فهرست چهرههای هفته قرار دهیم، رد این گزاره بود که برخی تصور میکردند این پروژه به معنای بازگشت رامبد جوان به میدان است، در حالی که او طی دو سال گذشته، همواره در میدان و پای کار سینمای ایران بود.
بسیاری از افرادی که به هر دلیلی در طول التهابات سال گذشته مسیرشان به زندان اوین افتاد هم شاهد تکاپوی رامبد جوان برای باز کردن گره از کار همصنفان خود و حتی جوانان بینامونشان گرفتار شده در بند بودند. شاید در این میان تلاش او با همراهی شهاب حسینی برای کسب رضایت از خانواده یکی از شهدای این حوادث به منظور جلوگیری از اجرای یک حکم اعدام، بیشتر ضریب رسانهای پیدا کرد، اما این تنها بخشی از تلاشهای رامبد جوان برای گرهگشایی از گرفتارشدگان در آن فضای ملتهب و پرازسوءتفاهم بود.
فیلم سینمایی «زودپز» با روایتی کمدی از دهه ۶۰ حالا تازهترین فیلم رامبد جوان در مقام کارگردان است که احتمال زیاد شاهد رونمایی از آن در جشنواره چهلودوم فیلم فجر خواهیم بود.
علی دهکردی؛ چهره بیحاشیه در خانه پرحاشیه!
یک بار دیگری به فهرست مورداشاره رضا دادویی در همین بخش قبلی، دقت کنید. بله، علی دهکردی هم از هنرمندانی است که به نمایندگی از هیأت مدیره خانه سینما و براساس دغدغههای صنفیاش، طی حوادث سال گذشته، برای گرهگشایی از گرفتارشدگان، پای کار بوده است، بدون آنکه تمایلی به ذکر نامش در فضایی رسانه داشته باشد.
علی دهکردی همواره از سینماگران دغدغهمند در حوزه فعالیتهای صنفی سینما بوده است و به همین دلیل در مقطعی به عنوان رئیس انجمن بازیگران سینمای ایران انتخاب شد و تا همین چند روز پیش هم عضو هیأت مدیره «خانه سینما» بود؛ عضوی که با تصمیم دیگر اعضا، ردای مدیرعاملی این نهاد صنفی را بر تن کرد.
بعد از استعفای پرواکنش و جنجالی مرضیه برومند، از مدیرعاملی «خانه سینما» در کمتر از یک هفته، اعضای هیأت مدیره این نهاد، روی علی دهکردی به توافق رسیدند و اینگونه یکی از آرامترین و بیحاشیهترین چهرههای سینمای ایران عهدهدار مسئولیت پرحاشیهترین نهاد صفی هنری در ایران شد.
هنوز نام علی دهکردی برای بسیاری از فیلمبازها و مخاطبان سینما یادآور اولین نقشآفرینی او در سینما یعنی ایفای نقش «سعید» در فیلم «از کرخه تا راین» است، اما این بازیگر در طول سه دهه فعالیت در سینما و تلویزیون ایفاگر نقشهای متعدد دیگری هم بوده است.

وحید جلیلی؛ آسیاب به نوبت در «جامجم»!
به قول معروف باید اعتراف کنیم که بوی «الرحمن» برنامه «جامجم» هم کمکم دارد بلند میشود! برنامهای گفتگو محور که پایه و اساس آن بازخوانی انتقادی عملکرد صداوسیما بوده است و حالا در قسمتهای اخیرش، پخش برخی دیدگاهها و نظرات درباره مدیریت فعلی صداوسیما، ادامه حیات آن را با تهدید جدی مواجه کرده است.
این هفته هم حضور محمود گبرلو در این برنامه زنده، منجر به افشاگریهایی از سوی او شد که بازتاب بسیار زیادی در فضای رسانه پیدا کرد و احتمالا بدون تبعات هم نخواهد بود.
گبرلو در این برنامه صراحتا گفت: «مشکل اصلی مدیریت در تلویزیون است. افرادی سرکار آمدهاند که جوان و متعهد و انقلابی نام دارند، اما نه تجربه کار در تلویزیون را دارند و نه تخصص سریالسازی. این افراد بعضا یک بار داخل استودیو هم نیامدهاند، اما حالا در مقام تصمیمگیر و مدیریت نشستهاند. در دوره آقای جبلی تیم جدیدی وارد صداوسیما شدهاند و به نوعی اعلام کردند همه گذشتهها نابلد و غیر متعهد بودند و باید از نگاههای جدید، جوان و خلاق استفاده کنیم. این در شعار خوب است، اما وقتی وارد میدان عمل میشویم، میبینیم اصلا این نیست.».
اما اوج اظهارات این منتقد و مجری سابق تلویزیونی، جایی بود که دست به افشای پشتپرده برنامه تلویزیونی «هفت» زد. برنامهای که زمانی خودش مجری آن بود؛ «همین آقای جلیلی برنامه ما را تعطیل کرد، چون قرار بود هنرمندان روبروی هم بنشینند و با هم گفتگو کنند. حالا همین ایشان اجازه تعامل با هنرمندان را نمیدهد. چرا، چون مثل آن خانم معتقدند صداوسیما مال حزباللهی هاست و کسی دیگری سهم و حقی ندارد.»
البته نقش وحید جلیلی و تندرویهایش در مقام منتقد صداوسیما در دورههای گذشته نکتهای نبود که برای فعالان این حوزه پنهان باشد. او یکی از اهرمهای فشار برای زیر تیغ بردن سکانداران صداوسیما در دوره مدیران گذشته بود، اما شاید خودش هم تصور نمیکرد که این آسیب به نوبت باشد و اینقدر زود، در صف پاسخگویی درباره عملکرد، نوبت به خودش برسد!
بیتا فرهی؛ نگرانی برای «بانو»
هر چند سریال «سرزمین مادری» با یک دهه تأخیر این شبها در حال پخش از تلویزیون است، اما اتفاقات ویژهای که در این مجموعه رقم خورده است، همچنان تازگی دارد. یکی از این اتفاقات هم درخشش بیتا فرهی در نقش «اقدس الملوک» است.
این هفته خبر رسید که این بازیگر خوش سابقه سینما و تلویزیون به دلیل عارضه ریوی در بیمارستان بستری شده است و تا همین امروز هم که این گزارش را میخوانید هنوز خبری درباره اتمام فرآیند درمان و ترخیص او از بیمارستان منتشر نشده است.
بیتا فرهی که با نقشآفرینی ماندگارش در فیلم «بانو» ساخته زندهیاد داریوش مهرجویی در میان سینمادوستان ایرانی به شهرت و محبوبیت رسید، حالا در بستر بیماری است و این خبر ناگوار در میان اخبار هنری هفته گذشته بود.
هنوز از جزییات فرآیند درمان این هنرمند خبری منتشر نشده است و امیدواریم هر چه زود شاید بازگشت پرقدرت این هنرمند توانمند در میدان هنر باشیم.

محمدرضا فروتن؛ پایان مأموریت فضایی!
بیراه نیست اگر سیمرغ اشتباهترین انتخابها در مسیر بازیگری را به محمدرضا فروتن اهدا کنیم! بازیگر خوش استعدادی که در ابتدای دهه ۷۰ به خوبی وارد میدان بازیگری شد و با درخشش در فیلمهایی «مرسدس»، «قرمز»، «متولد ماه مهر» و بهخصوص «شب یلدا» خیلی زود توانست جایگاه خود را در میان سینمادوستان تثبیت کند، اما همین بازیگر طی یکی دهه گذشته، در هیچ پروژه شاخصی حضور نداشته است!
ورود فروتن به شبکه نمایش خانگی هم برخلاف خیلی از بازیگران، بهجای آنکه برایش عایدی و اعتبار به همراه داشته باشد، گامبهگام دارد خاطرات خوب ما از کارنامهاش را هم خراب میکند!
این هفته بالاخره پخش سریال عجیب و غریب «عقرب عاشق» به پایان رسید. سریالی که محمدرضا فروتن در آن نقش یک موجود فضایی از سیاره عقربها را برعهده داشت و تلاش میکرد تا بهواسطه اعزام یک مأمور به نام سیریوس به زمین، از ژن زمینیها برای ادامه نسل عقربها استفاده کند!
اینکه حسین سهیلیزاده چه انگیزهای برای ساخت چنین سریالی داشته، به کنار، اما واقعا متوجه نشدیم فروتن چه نسبتی میان این داستان و کارنامه حرفهای خود دیده است!
فروتن پیشتر هم در سریالهای شکستخورده «مانکن» و «جزیره» ایفای نقش کرده بود و این یعنی شبکه نمایش خانگی تا به اینجا آوردهای برای او به همراه نداشته است!

خلیج فارس:حجت الاسلام سیدجلال حسینی، امروز، ۲۵ آبان ماه، در آیین رونمایی از کاملترین مجموعه دستنویس قرآن به خط حجازی از سده نخست هجری قمری با عنوان «مصحف مشهد رضوی» که در تالار قدس کتابخانه مرکزی حرم مطهر رضوی با حضور تولیت آستان قدس رضوی برگزار شد، اظهار کرد: امروز صرفا روز رونمایی از یک اثر نفیس نیست، امروز پایان یک کار نیست بلکه آغاز یک نهضت است و در این راستا همه ریل گزاریها و بستر برای نهضت بازآفرینی و نشر نفایس گنجینه آستان قدس رضوی است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا، وی گفت: رسیدن به مرجعیت علمی شعار نیست، ما در آستان قدس رضوی بنیاد پژوهشهای ۳۰ ساله را داریم، ظرفیت آموزشی از مهد کودک تا دانشگاه رضوی و دانشگاه امام رضا (ع) و انتشارات به نشر با شبکه مویرگی و چاپ و انتشاراتی با ظرفیتی بیش از ۵ میلیون نسخه و کتاب را داریم.
وی با اشاره به چهارمحور راهبردی در مجموعه کتابخانه آستان قدس رضوی تشریح کرد: چهار گام اساسی و خط راهبردی را دنبال کردیم و ابتدا به جمع آوری آثار پرداختیم و در زمینه توسعه و حفظ نشر آثار این مسیر را دنبال میکنیم.
حسینی اضافه کرد: محوریترین بخش در حوزه جمع آوری نیز گردآوری و شناسایی آثار وقف شده بود و امروز آستان قدس رضوی بعد از گذشت هزار و اندی سال به معتبرترین مرکز موقوفاتی جهان اسلام و دنیا مبدل شده است.
رئیس سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی تأکید کرد: کتابخانه آستان قدس رضوی با داشتن ۱۰۰ هزار نسخه خطی، ۲ میلیون برگ نشریه و ۱۳ میلیون برگ سند است یکی از ارکان اساسی پیشران علمی است.
وی اضافه کرد: همچنین در سالهای اخیر بیش از ۸۰ هزار اثر و منابع فرهنگی وقف آستان قدس رضوی شده است که نگاه ویژه تولیت در خرید نسخههای خطی جای تحسین دارد.
رئیس سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی اظهار کرد: همچنین در بخش اهدا و وقف نسخههای خطی کتابخانه آستان قدس رضوی نیز حدود ۶۰۰۰ نسخه خطی گردآوری شده است.
حسینی اضافه کرد: در گام دوم به سراغ صیانت و نگهداری از این آثار رفتیم. در این راستا نیز مخازن جدید کتابخانه آستان قدس رضوی با مساحت ۹۰۰۰ مترمربع افتتاح شد و تا ۵۰سال آینده نیز امکان نگهداری هر نسخه خطی را دارد همچنین مرمت ۲۰ هزار نسخه خطی را در دستور کار داریم.
وی بیان کرد: در گام سوم بعد از جمع آوری و صیانت نیز در اختیار قراردادن این نسخهها به محققان و پژوهشگران است. از این جهت سامانههایی طراحی کردیم تا این نسخهها در اختیار محققان قرار گیرد.
حسینی اظهار کرد: فهرستنویسی نسخ خطی در آستان قدس کامل شده و برای دسترسی محققان تا ۲۰هزار نسخه خطی روی سایت کتابخانه آستان قدس و با قابلیت دانلود بارگذاری شده است.
رئیس سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی اظهار کرد: علاوه بر این نیز از امروز هم ۲۰۰۰ نسخه خطی دیگر با موضوع فقه و اصول روی سایت کتابخانه آستان قدس قرار خواهد گرفت و این مسیر تا بارگذاری ۵۰ هزار نسخه ادامه خواهد یافت.
حسینی با بیان اینکه پژوهش و احیا و تولید دانش، گام چهارم در این حوزه است، افزود: در راستای احیاء دانش نیز کتابخانه آستان قدس رضوی بیش از ۳۰ عنوان کتاب منتشر کرده است و امروز سه نشریه تخصصی داریم.
رئیس سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی گفت: در حوزه پژوهش نیز برنامههای سهشنبههای فرهنگی با هدف پژوهش آثار فرهنگی و نسخ خطی در دستور کار قرار گرفت و هر هفته در حال اجرا است.
وی ادامه داد: در برنامه سه شنبههای فرهنگی قرآنهای نفیس از جمله بایسنقری، صحیفه سجادیه و … در گروه پژوهش نیز شناسایی و معرفی شده است که هر کدام منسوب به ائمه اطهار است و امروز “مصحف مشهد رضوی” یک قرآن کم نظیر و کاملترین قرآن کهن از قرن اول هجری قمری است که رونمایی میشود.

خلیج فارس:روابط عمومی مجموعه تاریخی ـ فرهنگی سعدآباد اطلاع داد: پیش از ظهر روز سهشنبه، بیستوسوم آبانماه ۱۴۰۲، همکاران واحد خدمات و پشتیبانی حین مأموریتهای ابلاغی و روزمره در یکی از محوطههای مجموعه سعدآباد، متوجه بخشی از یک اثر سنگی در محوطه این مجموعه شدند و متعاقبا با دستور مؤکد مدیریت مجموعه مبنی بر رعایت تمام ضوابط و دستورالعملهای منطبق بر صیانت از آثار تاریخی و با حضور تمام مسئولان اعم از یگان حفاظت، حراست و کارشناسان ذیربط و نظارت واحد حفاظت و مرمت آثار مجموعه، اثر مکشوفه تاریخی با حفاری تکمیلی و کاملا حفاظتشده از عمق خاک خارج و با تدابیر حداکثری و ضابطهمند در قالب صیانت مقدماتی به محوطه امن در سعدآباد منتقل شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا، کارشناسان مجموعه سعدآباد احتمال میدهند شیٔ تاریخی یادشده که ارتفاعی در حدود یک متر دارد، مخصوص فواره آبنمای ساختهشده باشد که بنا به دلایلی که نیازمند پژوهشهای تکمیلی است، هیچگاه مورد استفاده قرار نگرفته و به یکی از محوطههای حاشیهای مجموعه انتقال یافته است.
روابط عمومی سعدآباد همچنین اعلام کرد: پس از شناسایی این شیء، عملیات پاکسازی، حفاظت و مرمت این اثر نفیس به صورت عملیات زنده مرمتی توسط کارشناسان در ورودی کاخ موزه سبز آغاز شده و بازدید کنندگان مجموعه میتوانند از نزدیک شاهد روند مرمت این اثر باشند.
در فاز مقدماتی، کارشناسان در حال تکمیل مطالعات آزمایشگاهی جنس سنگ و تطبیق نقوش حکاکیشده روی اثر هستند.
پس از پایان مراحل حفاظت و مرمت، این اثر هنری طی مقدمات امکانسنجی و مکانیابی در موقعیتی مناسب و بهعنوان عضو جدیدی از آثار موزهای و محیطی مجموعه سعدآباد در معرض دید عموم قرار خواهد گرفت.
مجموعه سعدآباد همچنین اطلاع داد که فعالیت کارشناسی و تحقیقاتی توسط متخصصان بهصورت مستمر ادامه دارد و اخبار تکمیلی و به مرور در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد.
این مجموعه در دورههای پهلوی اول و دوم، کاربری مسکونی، اداری و سیاسی داشته است. در برخی اسناد اشاره شده که قدمت سکونت در سعدآباد به دوره قاجار میرسد، اما براساس اطلاعاتی که در وبسایت سعدآباد آمده است، این مجموعه از سال ۱۳۰۴ یعنی زمان قدرت گرفتن رضاشاه تا ۱۳۵۷ خورشیدی در اختیار پهلویها بوده است.


