حوادث

خلیج فارس:ایلیا زادحسین ۹ ساله به طرز مرموزی ناپدید شد و بعد از دستگیری و اعتراف قاتل جسد ایلیا کشف شد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از هفت صبح؛ایلیا زادحسین ۹ ساله ساعت هشت و نیم شب ۱۶ مرداد در حالیکه مقابل خانه شان واقع در شهرک حمیدیان رشت مشغول بازی بود به طرز مرموزی ناپدید شد.

گوشی تلفن همراه ایلیا دقایقی بعد از گم شدنش سه کوچه بالاتر توسط یک رهگذر پیدا شد.

در تحقیقات پلیسی و بررسی دوربین های مدار بسته مشخص شد ایلیا توسط مرد ۳۸ ساله‌ای ربوده شده و به قتل رسیده است.بعد از دستگیری و اعتراف قاتل جسد ایلیا کشف شد.

عموی ایلیا راجع به این ماجرا گفت:”قاتل برق‌کار است و ظهر روز حادثه برای تعمیر آیفون خانه برادرم رفته بوده.بعد از گم شدن ایلیا تصویر او در دوربین های مداربسته شناسایی شد.”

انگیزه اصلی متهم از این اقدام مشخص نیست و متهم در اولین اعتراف خود گفته با نقشه قبلی اقدام به آدم‌ربایی و قتل نکرده و در یک لحظه وسوسه شده است.

خلیج فارس:کشف جسد مردی جوان در حاشیه بزرگراه خرازی، پلیس را با معمای یک قتل مسلحانه و سرقت خودروی لوکس روبه‌رو کرد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از رکنا؛دو روز پیش گزارشی درباره کشف جسد مرد جوانی در حاشیه بزرگراه خرازی به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ اعلام شد. با حضور تیم جنایی در محل حادثه، مشخص شد جسد متعلق به مردی است که بر اثر اصابت دو گلوله جان باخته و پیکرش کنار اتوبان رها شده است.

بررسی‌های اولیه حاکی از آن بود که مقتول کارگر یکی از نمایشگاه‌های خودرو بوده است. با شناسایی هویت وی، صاحب نمایشگاه تحت بازجویی قرار گرفت و در توضیح ماجرا گفت: «مقتول برای انجام سرویس یکی از خودروها از نوع لندکروز نمایشگاه را ترک کرد اما دیگر بازنگشت.»

در نخستین فرضیه‌ها، احتمال سرقت و قتل مطرح شد، چرا که خودروی لندکروز نیز در صحنه جنایت حضور نداشت. با پیگیری‌های بیشتر، این احتمال قوت گرفت که مقتول، قاتل را سوار خودرو کرده و در طول مسیر میان آن‌ها درگیری رخ داده است. در جریان این نزاع، عامل جنایت با شلیک دو گلوله، کارگر نمایشگاه را به قتل رسانده و جسد او را به بیرون از خودرو و در حاشیه بزرگراه پرتاب کرده و در ادامه، خودروی لندکروز را نیز به سرقت برده است.

با دستور بازپرس و انجام تحقیقات میدانی، کارآگاهان تیم جنایی تهران بزرگ مأمور شناسایی و دستگیری عامل این جنایت شدند. در همین حال، پیکر مقتول برای انجام بررسی‌های تخصصی به پزشکی قانونی انتقال یافت.

تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.

خلیج فارس:صحبت‌های دردناک مادری از استان گلستان که بخاطر انفجار در خانه‌اش در اثر قطعی پی در پی برق و همزمان نشت گاز، دو فرزند خودش را از دست داده است.

به گزارش ارسالی در خانه این مادر همزمان با قطعی برق نشتی گاز بوجود میاید، که پس از مدتی با وصل برق و ایجاد جرقه در خانه آنها انفجار صورت میگیرد که باعث تخریب کامل خانه‌ آنها در روستا و جان باختن دو فرزند آنها بخاطر ریختن دیوار روی سر فرزندان میشود.

منبع:برترین‌ها

خلیج فارس:خانواده دختر ۱۰ ساله، اعضای بدن او را که بخاطر سرماخوردگی دچار عفونت و در نهایت مرگ مغزی شده بود به بیماران نیازمند اهدا کردند.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از همشهری آنلاین؛چند روز پیش، نادیا بیات، دختر ۱۰ ساله بخاطر عفونت ریه به بیمارستان امام علی کرج منتقل شد. او از یک ماه پیش بعد از سرماخوردگی دچار عفونت شده بود. پدر و مادرش چند بار او را نزد پزشک برده اما مشکلش حل نشده بود تا اینکه پزشکان گفتند که به دلیل عفونت زیاد باید در بیمارستان بستری شود.

هرچند پزشکان همه تلاش خود را برای بهبود نادیا به کار گرفتند اما وضعیت او بعد از ۳ روز بستری بدتر و به ناچار در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد.

نادیا ۱۲ روز در کما بود و هر روز سطح هوشیاری‌اش کاهش پیدا می‌کرد تا اینکه پزشکان اعلام کردند او دچار مرگ مغزی شده است.

پدرش در این باره می‌گوید: زمانی که نادیا در بخش مراقبت‌های ویژه بستری بود، ایست قلبی کرد و با تلاش پزشکان احیا شد و به زندگی بازگشت، اما هر روز وضعیتش بدتر از روز قبل می‌شد تا اینکه پزشکان گفتند که دیگر به زندگی برنمی‌گردد اما می‌شود اعضای بدنش را اهدا کرد. آنها گفتند راه دیگری وجود ندارد و تا زمان مرگ او همین طور باقی خواهد ماند.

او ادامه می‌دهد:‌وقتی این موضوع را شنیدیم، شوکه شدیم و برایمان باورپذیر نبود. اما پزشکان به ما گفتند که اگر اعضای بدن دخترمان را اهدا کنیم، بیماران دیگر فرصت زندگی دوباره پیدا می‌کنند. این جملات باعث شد که من و مادرش به این کار رضایت دهیم و برگه اهدای اعضای بدن او را امضا کنیم. با موافقت ما نادیا به بیمارستان سینا منتقل شد و کلیه‌های به ۲ بیمار اهدا شد.

پدر داغدیده می‌گوید: این اقدام باعث شده که ما احساس کنیم، نادیا هنوز زنده است. ابتدا راضی نبودیم و مادر نادیا نمی‌خواست که دخترمان زیر تیغ برود؛ اما تصمیم گرفتیم با اهدای اعضای بدن جگرگوشه‌مان به آرامش برسیم.

خلیج فارس:در پی وقوع حادثه در قطار زمینی یکی از شهربازی‌های شهر کرمان که به دلیل خروج از ریل منجر به مصدومیت چند تن از شهروندان شد، دادستانی این شهر دستور پلمب کامل دستگاه‌های مجموعه در صورت نداشتن تاییدیه استاندارد و ایمنی را صادر کرد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرگزاری ایرنا؛معاون حفظ حقوق عامه دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان روز دوشنبه با اعلام آغاز بررسی‌های تخصصی درخصوص این حادثه، از تشکیل هیاتی متشکل از کارشناسان فنی، حقوقی و نظارتی خبر داد.

همه دستگاه‌ها بازبینی می‌شوند

محمد سالاری اضافه کرد: تمامی دستگاه‌های مستقر در این شهربازی باید مجدد ارزیابی‌ شود و مقرر شده کارگروهی با حضور نمایندگان سازمان ملی استاندارد، اداره‌ کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سازمان آتش‌نشانی و کارشناس رسمی دادگستری، نسبت به بازبینی دقیق همه تجهیزات اقدام کنند.

وی تصریح کرد: فقط دستگاه‌هایی که تایید نهایی ایمنی کارشناسان را دریافت کنند، مجاز به ادامه فعالیت خواهند بود.

معاون دادستان کرمان ادامه داد: همچنین تجهیزات معیوب در صورت امکان اصلاح، پس از رفع نقص مجدد وارد چرخه بهره‌برداری خواهند شد در غیر این صورت، باید از محوطه خارج و بلااستفاده شوند.
پرونده قضایی در حال پیگیری است

وی با تاکید بر اینکه حفظ جان و سلامت مردم، خط قرمز دستگاه قضایی است بیان کرد: در همین راستا و با هدف صیانت از حقوق عامه، دادستانی کرمان با استناد به ماده ۵۷۶ قانون مجازات اسلامی و مواد ۲۲، ۲۹۰ و ۲۹۳ قانون آیین دادرسی کیفری، اعلام جرم کرده و پرونده قضایی به منظور رسیدگی در حال پیگیری است.

سالاری اظهار داشت: تمامی مصدومان حادثه در صورت تمایل نسبت به مراجعه به مجتمع قضایی ۲۲ بهمن کرمان برای اعلام شکایت اقدام کنند.

بر پایه این گزارش، مصدومان این حادثه که شامگاه جمعه دهم مرداد روی داد، با حضور به‌موقع نیروهای اورژانس و امدادی به مراکز درمانی انتقال یافتند و خوشبختانه پس از تکمیل مراحل درمانی، همگی از بیمارستان ترخیص شدند.
تداوم ارایه خدمت شهربازی به شهروندان

همچنین معاون محیط‌ زیست و خدمات‌ شهری شهردار کرمان گفت: شهربازی کرمان طبق روال گذشته خود در حال ارایه خدمت به شهروندان است.

آنطور که روابط عمومی شهرداری کرمان ساعتی بعد از خبر دادستانی گزارش داد، محمود ایرانمنش در نشستی با حضور معاون اداره‌ کل و کارشناس استاندارد کرمان و مدیرعامل شهربازی افزود: حادثه پیش‌آمده در شهربازی، مربوط به یک قطار بازی کودکانه و دوواگن کوچک است که بر اثر یک حادثه که دلیل آن در حال بررسی است، یکی از واگن‌ها واژگون و باعث آسیب‌ دیدن تعدادی از استفاده‌کنندگان شد که خوشبختانه همان شب سرپایی درمان و ترخیص شدند.

وی با اظهار تاسف و عذرخواهی از مردم به‌دلیل حادثه پیش‌آمده، ادامه داد: افراد استفاده‌کننده از این وسیله، با تماس مدیرعامل شهربازی کرمان با اورژانس، به اورژانس بیمارستان منتقل شدند تا کاملا بررسی شوند و البته خوشبختانه آسیب جدی ندیده‌ بودند.

معاون شهردار کرمان گفت: به‌ طور جدی پیگیر این مساله هستیم و در این راستا به‌رغم داشتن استانداردهای لازم، با تشکیل کارگروهی که با دستور معاون دادستان تشکیل شده، از همین امروز دوباره همه دستگاه‌ها از لحاظ استاندارد، بازبینی و کنترل می‌شوند و طی چند روز آینده، تمامی دستگاه‌ها مورد بررسی مجدد قرار می‌گیرند و بار دیگر دستگاه‌ها تاییدیه‌های ادواری استاندارد را خواهند گرفت.

خلیج فارس:دختر جوانی با مراجعه به پلیس از همکارش به خاطر فریب دادن و بازی با آبروی خود شکایت کرد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از همشهری آنلاین؛دختر ۲۲ ساله‌ای که برای شکایت از یک مرد به کلانتری شفای مشهد مراجعه کرده بود، به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: پدرم کارمند یکی از ادارات دولتی بود و اوضاع اقتصادی مناسبی داشتیم، به همین دلیل هم من بدون دغدغه مالی و در رفاه در رشته حسابداری تحصیل کردم و مدرک کارشناسی گرفتم. اگرچه از نظر فرهنگی دختری با عقاید سنتی بودم، ولی به موسیقی علاقه زیادی داشتم و به تفریح و گشت و گذار با دوستانم اهمیت می‌دادم.

بعد از پایان تحصیلات در یک شرکت خصوصی مشغول کار شدم و آنجا بود که عماد در قلب و روحم لانه کرد. او هم در همان شرکت کارمند بود و به دلیل معاشرت‌های کاری خیلی به هم نزدیک شدیم تا حدی که عاشقش شدم و گفتگوهای کاری ما جای خودش را به روابط عاطفی و احساسی داد.

عماد مهربان و خوش‌برخورد بود و به من قول ازدواج داد. او می‌گفت هیچ دختری تا این اندازه نتوانسته است قلب او را تسخیر کند و برای اولین بار در زندگی عشق راتجربه می‌کند. من هم که وابستگی شدیدی به او پیدا کرده بودم، در رویا سیر می‌کردم به طوری که حتی لحظه‌ای دوری از او برایم امکان نداشت.

هنوز ۶ ماه از روابط ما نگذشته بود که متوجه رفتارهای مشکوک عماد شدم. او هیچ‌وقت نشانی منزل پدرش را به من نمی‌داد و هر بار سخن از آشنایی با خانواده‌اش را به میان می‌کشیدم، با هر ترفندی سخن را به جای دیگری می‌کشاند. ما فقط در رستوران‌ها و پارک‌ها با یکدیگر قرار ملاقات می‌گذاشتیم. احساس می‌کردم عماد موضوعی را از من پنهان می‌کند و نمی‌خواهد به منزل پدرش بروم.

ابتدا تصور می کردم شاید در خانواده‌ای ضعیف از نظر اقتصادی زندگی می‌کند و از اینکه من اوضاع مالی آنها را متوجه شوم، خجالت می‌کشد، ولی کم‌کم حس زنانه‌ام مرا وادار به تعقیب او کرد. یک روزکه از هم جدا شدیم، من در سایه درختی پنهان شدم و سپس با کرایه یک تاکسی دربستی، او را تا کنار یک منزل ویلایی تعقیب کردم.

وقتی ۲ کودک خردسال از آن خانه بیرون آمدند، شک و تردیدم بیشتر شد. زمانی که از همسایگان برای امر خیر پرس و جو کردم، تازه فهمیدم که عماد مرا فریب داده و او نه‌تنها متاهل است، بلکه ۲ فرزند خردسال هم دارد.

به یکباره روح و روانم به هم ریخت و دنیا روی سرم خراب شد. او مردی حیله‌گر و پر از تزویر بود که فقط مرا بازیچه هوسرانی‌هایش کرده بود. وقتی ماجرا را از او پرسیدم، باز هم قصد خیانت به همسرش را داشت و ادعا می‌کرد رابطه خوبی با همسرش ندارد. این جمله‌ها بسیار برایم سنگین بود چراکه مردی هوسران همه اعتماد خانواده‌اش را زیر پا گذاشته بود و باز هم قصد فریب مرا داشت.

اکنون با قلبی شکسته و روحی افسرده به کلانتری آمده‌ام تا از این مرد ریاکار شکایت کنم.

با دستور سرگرد احسان سبکبار رئیس کلانتری شفای مشهد اقدامات مشاوره‌ای برای رهایی زن جوان از این شرایط روحی در حالی آغاز شد که ماجرای فریبکاری‌های عماد نیز در دستور کار پلیس قرار گرفت.

خلیج فارس:مرگ مشکوک یک کودک روی تخت اورژانس با آثاری از ضرب و جرح منجر به قتل پای پلیس و پدر کودک را به میان کشید.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرگزاری تسنیم؛پنجشنبه نهم مردادماه بود که کارکنان انتظامات بیمارستان یاس تهران مرگ مشکوک پسر بچه ۵ساله افغانستانی را روی تخت بخش اورژانس به مرکز فوریت‌های پلیسی۱۱۰ گزارش کردند.

به دنبال اعلام این خبر، قاضی سالار صنعتگر بازپرس ویژه قتل شعبه سوم دادسرای جنایی به همراه تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ راهی سردخانه بیمارستان شدند و جسد پسر ۵ ساله افغانستانی را مشاهده کردند که بر اثر ضربات متعدد به قتل رسیده بود. بررسی‌های اولیه هم نشان می‌داد که مقتول به درخواست پدرش با آمبولانس به این مرکز درمانی منتقل شده است.

بدین ترتیب پدر مقتول هدف تحقیق قرار گرفت و ماجرا را اینطور توضیح داد: چند سال به قبل به ایران آمدم، اما همسرم خانه را ترک کرد و به افغانستان بازگشت. ساعتی پیش پسر ۹ ساله‌ام مشغول بازی با مقتول بود که درگیری کودکانه‌ای میان آن‌ها رخ داد و باعث این حادثه مرگبار شد.

تیم جنایی خیلی زود به سراغ برادر مقتول رفتند، اما متوجه شدند که او نیز آثار ضرب و جرح شدید روی بدنش دارد که همین موضوع شک تیم جنایی را بر انگیخت. همچنین این کودک ۹ساله در تحقیقات فاش کرد که پدرش آن‌ها را هدف کودک‌آزاری قرار می‌داده و دست به این جنایت زده است.

کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات پدر مقتول را دستگیر کردند و در ادامه توجه شدند که او قرص ترامادول به فرزندانش نیز می‌داده است.

پس از پایان تحقیقات میدانی در بیمارستان و صحنه جرم، کارآگاهان جنایی اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ مأموریت یافتند با اقدامات اطلاعاتی، بررسی‌های خود را در رابطه با این پرونده ادامه دهند.

جسد مقتول برای معاینات دقیق‌تر به پزشکی قانونی منتقل شد و متهم جهت روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

خلیج فارس:قضات دادگاه کیفری پس از برگزاری ۳ جلسه محاکمه متهمان قتل پسر ثروتمند با تزریق سم مار افعی پرونده را برای رفع نقایص و تحقیقات بیشتر به دادسرا و پزشکی قانونی برگرداندند.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از روزنامه ایران؛در این پرونده مرد میانسالی متهم است در سال ۱۴۰۲ نقشه قتل برادرزاده‌اش را طراحی و برای این کار چهار مرد را اجیر کرده است.

جلسه اول و دوم این پرونده با دفاعیات چهار متهم در شعبه 13 دادگاه کیفری برگزار شد و در جلسه سوم عموی مقتول به عنوان تسهیل‌گر قتل و طراح جنایت اتهامش را رد کرد و مدعی شد هیچ نقشی در ماجرای مرگ برادرزاده‌اش نداشته و در جریان عملکرد و نقشه سایر متهمان پرونده هم نبوده است. او همچنین گفته بیش از ۱۰۰ روز در بازداشت تحت فشار روانی بوده و بارها هم تأکید کرده که بی‌گناه است.

در جلسه سوم دادگاه قاضی از عموی مقتول پرسیده بود: «اگر نقشی در قتل نداشتی و بی‌گناه بودی چرا روز قبل از حادثه ۲۶ بار با راکب موتورسیکلت که تزریق کننده سم به مقتول بود، تماس گرفته بودی؟»

متهم هم در جواب گفته بود: «آن روز برای انجام کاری می‌خواستم به محدوده خیابان شوش بروم و به خاطر ترافیک و شلوغی با او تماس گرفتم تا با موتورش مرا به آنجا ببرد.»

اما در ادامه وقتی قاضی همین سؤال را از متهم اصلی پرسید او جواب داده بود: «با من تماس گرفت تا هماهنگی‌های لازم را برای قتل برادرزاده‌اش انجام دهد.»

در ادامه قاضی از عموی مقتول پرسیده بود: «طبق گزارش پلیس، یکی از متهمان با پاکتی که ۲ هزار دلار داخل آن بوده از دفتر شما خارج شده و آن را به متهم اصلی داده است.»

عموی مقتول جواب داده بود: «من پولی به کسی ندادم.»

قاضی بار دیگر این سؤال را از گیرنده پاکت پول پرسیده و او جواب داده بود: «من پول را از عموی مقتول گرفتم.»

با پایان جلسه، قضات وارد شور شدند. پس از بررسی مستندات و مدارک موجود در پرونده اعلام کردند: از آنجا که انستیتو پاستور اعلام کرده که میزان سم وارد شده به بدن مقتول به اندازه‌ای نبوده که کشنده باشد پزشکی قانونی باید این موضوع را بررسی و اعلام کند. همچنین با توجه به اینکه روی بدن مقتول آثار کبودی و له شدگی وجود داشته و مهره گردن او شکسته آیا دلیل تامه مرگ تنها سم مار بوده یا موارد دیگری در مرگ متوفی دخیل بوده است.

قضات همچنین اظهار کردند: همچنین مشخص شود که سم مار بعد از استخراج از بدن مار تا چه زمانی می‌تواند کشندگی داشته باشد.

بدین ترتیب با رفع این نقایص، قضات شعبه 13 دادگاه کیفری پرونده را برای بررسی دقیق به دادسرا و پزشکی قانونی ارسال کردند تا پس از آن احکام متهمان صادر شود.

خلیج فارس:دختر پشت کنکوری و دوست صمیمی‌اش از کابوس قصاص رهایی یافتند.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از هفت صبح؛دختر ۱۸ساله که با همدستی دوستش مادر و خواهر خود را کشت، به زودی به لحاظ جنبه عمومی پای میز محاکمه می‌رود. دختر جوانی که درگیر رقابت‌های کنکور بود، با همدستی دوست صمیمی‌اش برای دومین‌بار اقدام به مسموم‌ کردن اعضای خانواده‌اش کرد. در جریان این جنایت، مادر و خواهر ۱۳ساله‌اش جان باختند و تنها پدر خانواده از این ماجرا جان سالم به در برد.

این دختر که قصد داشت همه اعضای خانواده‌اش را به قتل برساند، با همدستی دوست ۱۸ساله‌اش تنها موفق به قتل دو نفر از خانواده شد و پدر خانواده از مرگ نجات یافت.بررسی این پرونده از اواسط اردیبهشت‌ماه سال ۱۴۰۳ و به‌عنوان مرگ مشکوک، با اعلام بیمارستانی در غرب تهران به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ آغاز شد. در تماس تلفنی، مرگ مشکوک یک مادر و دختر نوجوان روی تخت اورژانس گزارش شده بود. با حضور ماموران کلانتری و اطلاع‌رسانی به بازپرس کشیک قتل، پرونده‌ای در دادسرای جنایی تهران تشکیل شد.

تحقیقات اولیه نشان داد که خانواده مورد نظر پیش‌تر نیز دچار مسمومیت شده بودند که در هر دو مورد، پدر خانواده جان سالم به در برده است. او در اظهارات خود گفته است: «ما یک خانواده چهارنفره بودیم و اکنون فقط من و دختر ۱۹ساله‌ام مبینا زنده مانده‌ایم.

چند روز پیش از این حادثه، همگی دچار مسمومیت شدیم و به بیمارستان رفتیم. ابتدا تصور کردیم غذای فاسد باعث این مشکل شده اما پس از مسمومیت دوم، موضوع به‌شدت مشکوک شد. شب حادثه، نازنین، دوست صمیمی دخترم، مهمان ما بود. او به‌همراه مبینا غذا را سرو کردند و پس از صرف شام، بار دیگر دچار مسمومیت شدیم. همسرم و دختر کوچکم فوت کردند، اما من نجات پیدا کردم.»

مبینا نیز در بازجویی‌های اولیه گفته است: «نوزدهم اردیبهشت به خانه برگشتم و دیدم حال مادرم و خواهرم خوب نیست. با فریاد از همسایه‌ها کمک خواستم و آنها را به بیمارستان رساندم، اما متاسفانه هر دو فوت کردند.» با ادامه تحقیقات، پزشکی قانونی علت مرگ مادر و دختر را مسمومیت با سیانور اعلام کرد؛ موضوعی که فرضیه وقوع یک قتل عمدی برنامه‌ریزی‌شده را تقویت کرد.

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در بازرسی از منزل خانواده مقتول، مقداری سم آرسنیک کشف کردند. همچنین مشخص شد نازنین در شب حادثه، با اصرار، اعضای خانواده را به خوردن ماستی خاص تشویق کرده بود. بررسی‌های اطلاعاتی نیز نشان داد که مبینا و نازنین چندین بار به خیابان ناصرخسرو تردد داشته‌اند. این سرنخ‌ها کافی بود تا هر دو دختر به عنوان متهمان اصلی پرونده تحت نظر قرار گیرند.

در جریان بازرسی از خانه نازنین، مقداری سیانور کشف شد و با دستور قضایی، هر دو دختر به اتهام مشارکت در قتل عمد بازداشت شدند. نازنین در بازجویی‌ها به ارتکاب قتل اعتراف کرد. وی در تشریح ماجرا گفت: «من و مبینا همکلاسی و دوست صمیمی هستیم. به‌دلیل رفت‌وآمد زیاد برای درس خواندن به خانه‌شان می‌رفتم.

مدتی بود که با رویای تصاحب اموال و مهاجرت از کشور، تصمیم گرفتیم اعضای خانواده مبینا را با سم از بین ببریم. ابتدا از ناصرخسرو آرسنیک تهیه کردیم اما مسمومیت اول موفقیت‌آمیز نبود. تصور کردیم یا دوز کم بوده یا سم تقلبی بوده است. بار دوم سیانور خریدیم و با نقشه‌ای از پیش طراحی‌شده، آن را در غذای خانواده ریختیم. مادر و خواهر مبینا جان باختند اما پدرش زنده ماند. بعد از آن دچار ترس و عذاب وجدان شدیم، اما رفتارمان را عادی جلوه دادیم تا جلب توجه نکنیم.»

وی ادامه داد: «ما مرتکب اشتباهی جبران‌ناپذیر شدیم و عمیقا پشیمان هستیم.»

در ادامه رسیدگی به این پرونده، پلیس فروشنده سیانور را نیز در خیابان ناصرخسرو شناسایی و بازداشت کرد. متهم در بازجویی‌ها به فروش دست‌کم شش مرتبه قرص‌های سمی از جمله قرص برنج به این دو دختر اعتراف کرد. همچنین مشخص شد مبینا و نازنین پیش‌تر در مجموع ۹ بار در تهران و شمال کشور تلاش کرده‌اند با شگردهای مختلف اعضای خانواده را مسموم کنند.

با پایان بازجویی‌ها، اولیای دم مقتولان ضمن اعلام گذشت از قصاص، درخواست دریافت دیه از نازنین را مطرح کردند. بازپرس شعبه اول دادسرای جنایی تهران با صدور قرار جلب به دادرسی، کیفرخواست دو دختر ۱۸ ساله را به اتهام مشارکت در قتل عمد و فروشنده سم را به اتهام معاونت در قتل عمد صادر کرد.

قرار است این سه متهم در دادگاه کیفری یک استان تهران از جنبه عمومی جرم محاکمه شوند.

خلیج فارس:وکیل خانواده الهه حسین نژاد از آنچه در دادگاه گذشت، توضیحاتی ارائه داد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایلنا؛وکیل پرونده مرحوم الهه حسین‌نژاد درباره صدور حکم برای متهم پس از برگزاری جلسه دادگاه گفت: اگر ادله‌ای از سوی وکیل طرف مقابل یا ما ارائه می‌شد، قطعاً دادگاه به جلسه دوم ختم می‌شد. اما قاضی در پایان جلسه به متهم تفهیم کرد که آخرین دفاع خود را ارائه بدهد، بنابراین بر اساس تشریفات قضایی، رای صادر خواهد شد.

امیرحافظ سلیمانی وکیل پرونده قتل مرحومه الهه حسین‌نژاد درباره اولین جلسه دادگاه که روز گذشته برگزار شد، گفت: ادله این پرونده تکمیل بود و ایشان (متهم) هم اقرار صریح داشتند. متهم در آغاز جلسه با حالتی اشک‌آلود و گریه‌کنان  مقابل میز قاضی ایستاد و اعلام کرد که باید من را اعدام کنید.
روایت‌هایی متناقض و حاشیه‌سازی قاتل​

وی ادامه داد: سپس با بیان روایت‌هایی متناقض و حاشیه‌سازی، به توضیحاتی پرداخت؛ از جمله اینکه من در آن روز آبسرد رفته بودم و لاستیک عوض کردم و حرف‌هایی می‌زد که می‌خواست جلسه را به حاشیه بکشاند. بعد هم ماجرای خود را شرح داد و در حضور ریاست محترم دادگاه به قتل اقرار کرد.

این وکیل دادگستری با اشاره به اظهارات قاتل گفت: رئیس شعبه آقای جواهری یکبار به قاتل گفت که شما چهار ضربه چاقو به مقتول زده‌اید اما اینجا چیز دیگری عنوان می‌کنید که متهم در ادامه گفت که یک ضربه به پهلو و چند ضربه به سینه مقتول وارد کرده است.
پزشکی قانونی در دو مرحله به سلامت روان قاتل رای داده‌

سلیمانی تصریح کرد: با توجه به ادله‌ای که ارائه شده بود، از جمله بازسازی صحنه جرم و گزارش کارشناسی و تحقیقات پلیسی که ارائه شد، متهم سکوت کرد و پاسخی درخور ارائه نداد و تنها دفاعیه همکار ما یعنی وکیل متهم، این بود که او دارای تعادل روحی و روانی نبوده و مشکلات اعصاب و روان داشته است.

وی ادامه داد: این در حالی است که پرونده شخصیت برای متهم در پزشکی قانونی تشکیل شده و در دو مرحله به سلامت ایشان رای داده‌اند.
پرداخت دیه از طریق صندوق دولت انجام می‌شود

سلیمانی درباره صدور حکم برای متهم گفت: در جلسات دادگاه، اگر ادله‌ای از سوی وکیل طرف مقابل یا ما ارائه می‌شد، قطعاً به جلسه دوم ختم می‌شد، اما قاضی در پایان جلسه به متهم تفهیم کرد که آخرین دفاع خود را ارائه بدهد، بنابراین بر اساس تشریفات قضایی، رای صادر خواهد شد.

وکیل خانواده مرحوم الهه حسین‌نژاد درباره پرداخت مابه التفاوت دیه برای قصاص قاتل گفت: از سال ۱۳۹۲ بر اساس فرمایش حضرت آقا در خصوص پرداخت دیه مابه التفاوت قصاص، این مبلغ باید از صندوق دولت پرداخت شود.

سلیمانی تصریح کرد: درباره این پرونده نیز با توجه به اینکه قتل هم به صورت عمد بوده است پرداخت دیه از طریق صندوق دولت انجام می‌شود.

وکیل اولیای دم با بیان اینکه این قتل در ماه حرام انجام شده است، گفت: متهم در طول جلسه، به‌طور مکرر گریه می‌کرد و در پاسخ به سوال قاضی درباره علت قتل می‌گفت چیزی برای گفتن ندارم. تناقضات بسیاری در صحبت‌های متهم وجود داشت.
پرینت  مکالمات  مقتول در دادسرا 

وی افزود: قاتل مدعی بود که موکل من در طول مسیر ویس گوش می‌داده است اما من پرینت گرفتم و به دادسرا گفتم که موکل من تحت هیچ عنوان با تلفن صحبت نمی‌کرده است. حتی اگر هم موکل من با تلفن صحبت می‌کرد، باز هم به ایشان(قاتل) ربطی نداشت اما مدام می‌گفت آن زمان همسرم می‌آمد جلوی چشمهایم و این اتفاق افتاد و من عصبی بودم.

سلیمانی ادامه داد: من از متهم پرسیدم که وقتی شما به ایشان ضربه می‌زدید متوجه بودید که یک انسان در کنار شما نشسته است؟ او پاسخ می‌داد بله، پرسیدم که متوجه بودید که چند ضربه زده‌اید و پاسخ متهم مثبت بود.
هوش و حواس قاتل به حدی بود که رنگ کفش و لباس مقتول را به یاد داشت

وی افزود: از او پرسیده بودم که آیا موکل من با شما درگیر شده بود و ایشان پاسخ داده بود نه، از او خواستم تا تشریح کند که چه لباسی بر تن موکل من بوده است که متهم پاسخ داد او یک مانتو چهارخانه به تن و یک کتونی سفید پایش بود.

سلیمانی گفت: من این سوالات را پرسیدم تا متوجه هوش و حواس او شوم. حتی از او پرسیدم که آیا به موادی اعتیاد دارد و شرب خمر داشته است که البته این سوالات را بازپرس هم از او کرده بود بعدا ادعا کرده بود که یک هفته قبل موادی مصرف کرده بود که این موضوع را پزشکی قانونی تایید نکرد.