خلیج فارس: عکس قابل تامل یک کاربر از وضعیت آب و هوا در زمستان پایتخت مورد توجه قرار گرفت.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترینها؛این کاربر با انتشار عکس زیر نوشت: ۲۶ دی در و پنجره خانه رو باز گذاشتیم. یه همچین زمستونیه!
خلیج فارس:عکسی از سد لار منتشر شده است که نشان میدهد تقریباً آبی پشت سد نمانده و خالی است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترین ها؛با وجود سپری شدن پاییز و بخشی از زمستان، تازهترین تصاویر نشان میدهد اوضاع سدها اصلاً خوب نیست و این وضعیت به خصوص برای سال 1403 بسیار نگرانکننده است. در واقع تصاویر تازه سد کرج و لار نشان میدهد که تابستان وحشتناکی برای ایران در پیش است.
خلیج فارس: زمستان سال ۱۳۹۹ زنی با مراجعه به پلیس آگاهی عنوان کرد که همسر ۴۷ سالهاش ناپدید شده است. وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: همسرم مثل همیشه صبح دیروز برای کار از خانه خارج شد اما دیگر خبری از او نشد. تلفن همراهش هم خاموش است.
به گزارش خلیج فارس؛ پس از این شکایت پلیس ردیابی مرد گمشده را در دستور کار قرار داد تا اینکه یک هفته بعد مأموران جسد وی را در حالی که با پارچهای دور گردنش خفه شده بود، در یکی از باغهای حاشیه پرند پیدا کردند.
در ادامه، مأموران با بررسی ریز مکالمات تلفنی قربانی به مرد جوانی که از دوستان مقتول بود، رسیدند و آخرین تماسها هم توسط این شخص برقرار شده بود. اما وقتی مأموران به سراغ وی رفتند، مشخص شد وی همزمان با ناپدید شدن مقتول به مکان نامعلومی گریخته است.
۶ ماه بعد مأموران رد او را پیدا کرده و دریافتند وی به تازگی با دختر جوانی به نام سمیرا ازدواج کرده است. بنابراین مرد جوان دستگیر شد. متهم پس از دستگیری و در همان بازجوییهای اولیه به قتل با همدستی همسرش سمیرا اعتراف کرد.
با تکمیل تحقیقات، برای مرد جوان به اتهام مباشرت در قتل و برای سمیرا به اتهام معاونت در قتل کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۴ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
اولین جلسه دادگاه
در ابتدای این جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: به واسطه شوهرخواهرم با مقتول آشنا و دوست شده بودم و مدت زیادی با او رفت و آمد داشتم. پس از آنکه من و سمیرا با هم نامزد کردیم، روز حادثه قصد داشتیم به باغی در پرند برویم که مقتول هم از من خواست با ما به باغ بیاید. از آنجا که با او دوست بودم و به او اعتماد داشتم قبول کردم و سه نفری به باغ رفتیم.
وی ادامه داد: شب من از باغ بیرون رفتم تا غذا بگیرم اما وقتی برگشتم با صحنه عجیبی روبهرو شدم. نامزدم فریاد میکشید و گریه میکرد. فهمیدم مقتول قصد داشته به نامزدم تعرض کند. به حدی از این موضوع عصبانی شدم که کنترل خودم را از دست دادم و سنگی را که جلوی پایم بود برداشتم و چند ضربه به سرش زدم. وقتی غرق خون روی زمین افتاد، من و نامزدم همان موقع ماشین گرفتیم و به تهران برگشتیم و به سرعت خانهام را هم عوض کردم. چند ماه بعد هم من و سمیرا ازدواج کردیم تا اینکه بازداشت شدم.
پس از آن سمیرا به جایگاه رفت و گفت: من در این جنایت نقشی نداشتم. نه او را زدم و نه دخالتی در مرگش داشتم. من آن روز از ترس و شوکی که به من وارد شده بود فقط تماشاگر بودم و به همین خاطر اتهام معاونت در قتل را قبول ندارم.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به اظهار نظر کارشناسان پزشکی قانونی که علت مرگ را خفگی اعلام کرده بودند هر دو متهم را به قصاص محکوم کردند.
نقض حکم
پس از صدور حکم، متهمان اعتراض کردند و پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان پس از بررسی دقیق پرونده حکم قصاص را نقض کردند و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران(همعرض) فرستاده شد.
دومین جلسه دادگاه
در این جلسه اولیای دم بار دیگر بر درخواستشان که قصاص بود، تأکید کردند.
پس از آن مرد جوان به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش در مراحل مختلف بازجویی و جلسه نخست دادگاه اظهار داشت: من به خاطر آنچه در شب حادثه اتفاق افتاد و سوءنیت او به نامزدم عصبانی شدم و او را با سنگ زدم اما سمیرا در این ماجرا دخالتی نداشت. باور کنید وقتی ما آنجا را ترک میکردیم او زنده بود و نفس میکشید.
قاضی از متهم پرسید: درباره گزارش پزشکی قانونی که علت مرگ را خفگی اعلام کرده چه توضیحی دارید؟
متهم جواب داد: نمیدانم چه کسی پارچه را دور گردن او پیچیده و خفهاش کرده است. اما نه من و نه نامزدم چنین کاری انجام ندادهایم.
بعد از آن سمیرا هم به جایگاه رفت و بار دیگر اتهام مشارکت در قتل را نپذیرفت و گفت: وقتی شوهرم برای گرفتن غذا از باغ خارج شد، آن مرد به سراغم آمد و میخواست آزارم دهد. ابتدا از او خواهش کردم تا از من فاصله بگیرد اما او توجهی به حرفها و تذکراتم نکرد. در نهایت به ناچار با او درگیر شدم تا اینکه شوهرم سر رسید و او را با سنگ زد.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: ایران
خلیج فارس: تصویری از وضعیت تکان دهنده قله دماوند در زمستان ۱۴۰۲ در فضای مجازی منتشر شده که حیرت کاربران را به همراه داشته است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترین ها؛بر اساس عکس منتشر شده حجم کوهخواری در دماوند به شکل باورنکردنی گسترش یافته است.
کاربری به نام محسن با کنایه در این خصوص نوشت: انگار موریانهها خوردنش. تا جایی که می شده و ممکن بوده ساخت و ساز کردن!
خلیج فارس: یارانه ۲۰ هزار خانواده فقیر دهک اول تا سوم درآمدی قطع شد. این خانوارها میگویند که بعد از مراجعه به استانداری، فرمانداری، اداره کار و ستاد هدفمندی یارانهها در محل سکونت خود با پاسخهای متفاوتی مواجه شدهاند؛ پاسخهایی از قبیل «اشتباه شده تا داشتن خانواده نامتعارف و پرجمعیت!». سازمان هدفمندی یارانهها بدون توضیح کافی، ماجرا را تأیید کرده و از بررسی این مسئله خبر میدهد. پیش از این در آبان گذشته هم پرداخت یارانه شمار زیادی از شهروندان ایرانی با تأخیر مواجه شد و سازمان هدفمندی یارانهها در توضیحی مبهم، علت را ناهماهنگی بین دستگاهها دانست.
خانواده نامتعارف دارید!
حسین نام بنّایی در گرگان است. قبلا کشاورز بوده و روی مزارع اجارهای کار میکرده اما گرانی کود، سم و بذر و البته اجاره مزارع سبب شد که دست از کشاورزی بکشد و کارگر ساختمان شود.
او هشت فرزند دارد؛ پنج بچه از همسر اول و سه بچه دیگر از همسر دوم. همسر اول حسین به دلیل سرطان درگذشته است و او با همسر دوم و بچههایش در یک خانه اجارهای ۶۵ متری زندگی میکند. صاحبخانه اجاره ماهانه خانه او را به چهار میلیون تومان رساند اما حسین میگوید «به او التماس کردم که در این گرانی و نداری به خانوادهام رحم کند و راضی شد ماهی سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان اجاره بگیرد». بزرگترین بچه او نوجوانی ۱۷ساله است که پادوی مغازه میوهفروشی است و ماهانه سه میلیون تومان حقوق میگیرد و خودش میگوید در زمستان کار بنّایی سخت پیدا میشود و پولی ندارد که ماشینی بخرد و مسافرکشی کند.
میگوید حاضر است در خانه دیگران کارگری کند اما وضع زندگی مردم شهرستان آنقدرها خوب نیست که کار برای کارگران خدماتی زیاد باشد. این خلاصهای از روایت زندگی یکی از خانوادههایی است که در دهک یک تا سوم درآمدی تقسیمبندی شده و بعد از حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی واردات کالاهای اساسی و دارو دولت به ازای هر نفر از آنها، ماهانه ۴۰۰ هزار تومان یارانه پرداخت میکند. یارانه خانواده حسین مجموعا چهار میلیون تومان در ماه بود که حالا از این ماه پرداخت آن قطع شده است.
حسین میگوید هفته پیش در اعتراض به قطع یارانه، به فرمانداری گرگان رفته است اما به او گفتهاند «خانواده نامتعارف» دارد و مبلغ یارانه ماهانه آنها رقم زیادی است! او معنی خانواده نامتعارف را نمیداند اما میگوید که چهار میلیون تومان فقط خرج کرایه خانه آنهاست. بگذریم که هر سال باید مبلغی برای رهن خانه پسانداز کند و نمیتواند.
تلفنها اشغال است یا جواب نمیدهند
وضعیت مالی جانمحمد از حسین هم بدتر است. او در جنوب کرمان زندگی میکند و حتی گوشی موبایل ندارد.
با خط تلفن همراه گلبیک، پسرداییاش صحبت میکند. عشایر هستند و میگوید از تمام دار و ندار جهان تنها یک سیاهچادر دارد و چند مرغ و خروس و جوجه. میگوید زندگی عشایری سخت و طاقتفرساست اما به جز ادامه این شیوه زندگی چارهای ندارد؛ نه پولی برای پسانداز و اجارهخانه دارد نه کاری جز چوپانی و کشاورزی بلد است.
یارانه آنها هم قطع شده است و این ماه به مضیقه افتادهاند؛ به ویژه اینکه دختر کوچک معلولی دارد که تقریبا تمام یارانه خرج داروی او میشد.
گلبیک برای پیگیری یارانه آنها به چند اداره زنگ زده است؛ از استانداری کرمان به او گفتهاند به فرمانداری زنگ بزند. از فرمانداری او را به اداره کار پاس دادهاند و تلفن اداره کار یا اشغال است یا جواب نمیدهد.
احتمالا اشتباه شده است
پیرمحمد نام پدر خانوادهای در جازموریان است و دختر بزرگ خانواده به نمایندگی از او با «شرق» صحبت میکند.
او توضیح میدهد که مستأجر هستند و پدر چند سالی است که زمینگیر است و کار نمیکند. زینب دختر پیرمحمد توضیح میدهد که هیچ داراییای به نام خانواده آنها نیست؛ حتی یک موتورسیکلت.
کارت بانکی آنها خالی است و خانواده ۹نفره او حتی برای خرید نان گرفتار شدهاند. زینب میگوید پدرش دو زن گرفته است و آنها با خانواده دیگر پیرمحمد کاری ندارند و قهر هستند.
مادر زینب چند سالی دستفروشی کرده است و این ماه که کارت بانکی پدر را گرفتهاند تا یارانه خود را برداشت کنند متوجه خالیبودن کارت شدهاند. بانک به زینب توضیح داده که این ماه یارانه آنها واریز نشده است و فرمانداری به او گفته است که «احتمالا اشتباهی شده و انشاءالله مشکل ماه آینده حل میشود».
با این حال زینب میگوید که با این گرانی چگونه تا ماه آینده صبر کنند؟!
شاید تراکنش مشکوک داشتهاند
یارانه خانواده بهزاد از قم هم قطع شده است. میگوید وضع مالی خوبی ندارد و به مضیقه افتاده است.
بهزاد برای پیگیری قطع یارانه خود به اداره کار قم مراجعه کرده و میگوید توانسته است با «خانمی به نام گیرانی… اگر اشتباه نکنم!» حرف بزند. به او گفتهاند اشتباه شده است.
اداره کار، تعاون و رفاه اجتماعی قم در پاسخ به پیگیری «شرق» از این ماجرا توضیح میدهد که احتمال خطا در این زمینه وجود دارد؛ به عنوان مثال مواردی وجود دارد که خانوادهای کارت بانکی خود را دست فرد دیگری داده و تراکنشهای بانکی آن کارت بالا رفته است یا افرادی از صندوقهای قرضالحسنه خانوادگی وام گرفتهاند و واریزی به حساب آنها افزایش داشته، در نتیجه یارانه آنها قطع شده است.
این مرجع پاسخگویی همچنین توضیح میدهد که «طلبههایی بودهاند که خمس و ذکات را به نمایندگی از جایی جمعآوری کردهاند یا خادم مسجد که واریزی هیئت امنا و کمکهای مردمی و… به کارت او پرداخت شده است یا… مواردی هستند که باعث خطا در تشخیص درآمد و دارایی افراد شده و در نتیجه یارانه آنها قطع شده است. راهکاری که اداره کار، تعاون و رفاه اجتماعی قم پیشنهاد میکند این است که افراد به ادارات کار یا ستاد هدفمندی یارانهها در استان خود مراجعه کنند و شبهات بانک اطلاعاتی یارانهبگیران درباره واریزیهای مشکوک یا داراییها و اموال خود را رفع کنند تا بتوانند دوباره در فهرست یارانهبگیران قرار بگیرند.
پرجمعیت هستید!
با این حال برخی یارانهبگیران توضیح میدهند که هیچ واریزی مشکوکی نداشتهاند و برخی گلایه دارند که دولت بارها اعلام کرده که از خانوادههای پراولاد حمایت میکند اما نه تنها حمایتی از این خانوادهها نشده که یارانه دریافتی برخی از آنها هم قطع شده است. محمد از قم میگوید که در فرمانداری به او توضیح دادهاند که یارانه بعضی خانوادههای پرجمعیت قطع شده است و البته تأکید میکند «هرجا رفتیم گفتند دولت بودجه ندارد. دولت پول ندارد. باشد پول ندارد اما چرا یارانه فقرا را به جای ثروتمندان قطع کرده است؟». زنی که خود را نارویی معرفی میکند هم از قطع یارانه خانواده خود شکایت دارد و میگوید «دولت تمام زندگی ما را بررسی کند؛ فرشمان زمین است و سقفمان آسمان. چرا باید یارانه ما قطع شود؟». او توضیح میدهد که «دو بُرج است یارانهمان قطع شده است و ماهانه شش میلیون تومان اجارهخانه میدهیم. خدا را خوش میآید آن همه پول به تاجر چای میدهند و یارانه ما بدبختها و بیچارهها را قطع میکنند؟».
او تأکید میکند که نه کارت بانکی آنها دست کسی بوده است و نه هیچ تراکنش مشکوکی داشتهاند. با این حال هرچه به فرمانداری، استانداری و ستاد هدفمندی یارانهها مراجعه کردهاند، آنها را «سر دواندهاند».
قطع یارانه ۲۰ هزار خانوار
پیگیری «شرق» از سازمان هدفمندی یارانهها و ارائه کدملی شماری از این افراد تنها به این نتیجه ختم میشود که «یارانه ۲۰ هزار خانوار از دهک اول تا سوم درآمدی قطع شده و علت آن فعلا مشخص نیست و ماجرا در دست بررسی است». چندی پیش علیرضا عسگریان، معاون امور رفاهی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در یک برنامه تلویزیونی گفته بود که ماهانه ۲۷ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی به مردم پرداخت میشود.
او توضیح داده بود که «بعد از حذف ارز ترجیحی در سال ۱۴۰۱ میزان یارانه نقدی ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان به ۴۰۰ هزار تومان در سه دهک پایین و ۳۰۰ هزار تومان در شش دهک بالا رسید و تعداد یارانهبگیران معادل ۷۹ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر از ۸۵ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر است که معادل ۹۵ درصد جامعه میشود».
عسگری در ادامه گفته که «قانون به ما میگوید دهکهای هشت، نه و دهم درآمدی که در واقع ثروتمندان هستند، باید از دریافت یارانه حذف شوند اما در عمل فقط دهک ۱۰ را حذف کردیم. در سال ۱۴۰۱ دهک دهم که حدود ۸.۵ میلیون نفر بودند حذف شدند، اما بعد از اعتراض فقط ۵.۵ میلیون نفر از دهک پردرآمد دهم حذف شدند». دولتهای مختلف بارها با اشاره به کسری بودجه خود، از بار سنگین یارانههای نقدی گفتهاند اما مردم با اشاره به تورم دورقمی و شکاف عمیق بین دستمزد و هزینههای خود معتقد هستند که باید یارانه دریافت کنند. به جز این، افرادی که در دهکهای بالای درآمدی دستهبندی شدهاند اعتقاد دارند که دولت بسیاری از افراد با دارایی و درآمد معمولی را جزء خانوارهای ثروتمند دستهبندی کرده است. این در حالی است که ارزش دارایی آنها تورمی است و واقعی به شمار نمیآید. قطع یارانه شماری از خانوادههای فقیر در شرایطی است که پیش از این در آبان سال جاری هم یارانه تعداد زیادی از افراد پرداخت نشد و سازمان هدفمندی یارانهها این مسئله را به ناهماهنگی بین دستگاهی نسبت داده و وعده داد که مشکل را حل میکند.
خلیج فارس: بحث پرداخت عیدی و مزایای پایان سال کارگران در روزهای سرد زمستان یکی از داغ ترین خبرها به شمار می رود.
به گزارش خلیج فارس؛ براساس ماده واحده قانون مربوط به تعیین عیدی و پاداش سالانه کارگران شاغل در کارگاه های مشمول، «تمامی کارفرمایان کارگاههای مشمول قانون کار مکلفند به هر یک از کارگران خود به نسبت یک سال کار معادل شصت روز آخرین مزد، به عنوان عیدی و پاداش بپردازند. مبلغ پرداختی از این بابت به هر یک از کارکنان نبایستی از معادل نود روز حداقل مزد روزانه قانونی تجاوز کند».
با توجه به مورد بالا حداقل قانونی عیدی ، ۶۰ روز حداقل دستمزد است و هیچ کارگری نباید کمتر از این رقم عیدی بگیرد؛ منتها سقف عیدی که در این قانون، ۹۰ روز حداقل دستمزدِ مصوب شورایعالی کار است، با توجه به «عرف کارگاه» میتواند بالاتر رود؛ قانون مصوب ۱۳۷۰ مجلس، تاثیرگذاری عرف کارگاهی در میزان عیدی پرداختی به کارگران شاغل را به رسمیت شناخته است. در تبصره ۲ ماده واحده عیدی آمده است:«در کارگاههایی که مطابق رویه جاری کارگاه بیش از مبالغ فوق پرداخت مینمایند، عرف کارگاه معتبر خواهد بود».
کارشناس ارشد حقوق و روابط کار گفت:در همهی پرداختها به کارگران، چه عیدی باشد چه سنوات و پاداش، دو الزام وجود دارد، اول حداقلهای قانونی که کارفرما نمیتواند از آن عدول کند و دوم مولفهای به نام عرف کارگاهی؛ در مورد عیدی پایان سال نیز در حالیکه ماده واحده قانونی، کف و سقف عیدی را در تمام کارگاههای مشمول سراسر کشور به رسمیت شناخته، عرف کارگاهی نیز یک شاخص به رسمیت شناخته شده و الزامیست به این معنا که اگر کارفرمایی در سنوات گذشته در پایان سال به کارگران ۴ یا ۵ برابر حداقل دستمزد عیدی و پاداش پرداخت کرده، نمیتواند ناگهانی و بدون توافق جدید با کارگران این عرف را زیر پا بگذارد و کمتر پرداخت کند. کارفرما هیچ زمان نمیتواند عرف کارگاه در مورد پرداختها را بدون جلب توافق کارگران تغییر دهد.
به آرمین خوشوقتی، عرف کارگاه یک توافق دوجانبه فیمابین کارگر و کارفرماست و یک طرف نمیتواند بدون رضایت طرف دیگر از آن عدول کند؛ لذا اگر کارفرمایی به یکباره کمتر از عرف کارگاه به کارگران خود عیدی بپردازد، کارگران حق شکایت دارند.
اما برخلاف آنچه برخی میپندارند، عیدی فقط متعلق به کارگران سابقهدار نیست؛ هر کارگری با هر میزان سابقه کار، مشمول پرداخت عیدی پایان سال است منتها مبلغ پرداختی به میزان سابقهی آن کارگر در آن کارگاهِ خاص بستگی دارد. در تبصره یک ماده واحده عیدی آمده است:«مبلغ پرداختی به کارکنانی که کمتر از یک سال در کارگاه کار کردهاند باید به مأخذ ۶۰ روز مزد و به نسبت ایام کارکرد در سال، محاسبه شود. مبلغ پرداختی از این بابت برای هر ماه نباید از یک دوازدهم سقف تعیین شده موضوع ماده واحده این قانون تجاوز کند».
بنابراین برای هر ماه اشتغال کارگر در کارگاه، میزان عیدی یکدوازدهمِ عیدی کاملِ کارگران همان کارگاه است؛ اگر کارگری دو یا سه ماه در کارگاه اشتغال داشته باشد، عیدیِ پایان سال او دو-دوازدهم یا سه-دوازدهم عیدی کارگرانیست که بیش از یکسال در همان کارگاه سابقه اشتغال دارند.
اما کف و سقفِ عیدی پایان سال ۱۴۰۲ بر مبنای قانون چقدر است؛ براساس آنچه قانون میگوید کارگران امسال در ماههای پایانی سال، حداقل ۱۰ میلیون و ۶۱۴ هزار تومان عیدی دریافت میکنند؛ به همین ترتیب، حداکثر مبلغ عیدی نیز ۱۵ میلیون و ۹۲۲ هزار تومان خواهد بود.
لذا هر پرداختی به عنوان عیدی کمتر از ۱۰ میلیون و ۶۱۴ هزار تومان به کارگرانی که یکسال یا بیشتر در یک کارگاه ثابت سابقه اشتغال دارند، اتفاقی خلاف قانون است و کارگران حق شکایت دارند؛ میتوانند از کارفرما به ادارات کار شکایت کنند؛ این حق روی کاغذ برای کارگران مشمول قانون کار به رسمیت شناخته شده اما در عمل به دلیل قراردادهای موقت یکماهه، سه ماهه و یکساله یا حتی قراردادهای شفاهی در کارگاههای کوچک، کارگران اجازهی برخورداری از این حق قانونی را ندارند.
منبع: ایلنا