خلیج فارس:روزنامه شرق نوشت: انتخابات ریاستجمهوری ایران به دور دوم کشیده و قرار است از میان مسعود پزشکیان و سعید جلیلی، یکی به این عنوان مهم برسد. اگرچه پس از برگزاری مرحله نخست، میزان مشارکت زنگ خطر را به صدا درآورد و تبدیل به سوژه مهمی شد، ولی غیبت چهرههای مشهور ورزشی در ستاد نامزدهای انتخاباتی، در مقایسه با ادوار گذشته نیز دیگر سوژهای بود که میتوانست مورد توجه قرار بگیرد.
اینکه چرا این بار کاندیداهای مختلف قید نامبردن از ستارههای ورزشی را در بخشی از برنامهشان زدهاند، چندان مشخص نیست؛ شاید خارجشدن اهمیت ورزش قهرمانی از زندگی مردم یا تفاوت دیدگاه ورزشکاران رشتههای مختلف باشد که این بار در ستادی، چهره ورزشی مطرحی حضور نداشت. پیشتر دیده شده بود که در ادوار مختلف، کاندیداها از طیفها و جناحهای متفاوت، در تلاش بودند تا تعدادی از ورزشکاران مطرح و تا حدودی مردمی را هم با خود همراه کنند تا از طریق محبوبیت آنها هم که شده، به چند رأی برسند. این پروژه بعضا آنقدر شور میشد که یکی، دو چهره ورزشی بدون درنظرداشتن اهمیت این مورد، در ستادهای چند نماینده دیده میشدند یا اینکه بعدها از همراهیشان در این پروژه ابراز پشیمانی میکردند.
البته که رفتارها هم همیشه یکسان نیست. دو چهره محبوبی که همواره برای کاندیداها در ادوار مختلف داشتن آنها اهمیت داشته، علی دایی و عادل فردوسیپور هستند. دو نفری که برخلاف میل کاندیداها، چندان تمایلی به ورود به کارزار انتخاباتی نداشته و اگر نامزدی هم قصد داشته اسمی از آنها بیاورد، با واکنش تند این چهرهها مواجه شده است. نمونه این اتفاق را میتوان در انتخابات دوره قبل دید که عبدالناصر همتی ریسک بزرگی کرد و در مناظره تلویزیونیاش اسمی از علی دایی و عادل فردوسیپور آورد و از این گفت که این چهرهها را کنار خود دارد. طرز بیان همتی نشانگر این بود که او ظاهرا با اجازه این دو چهره اسمی از آنها برده است.
فردای آن روز، ولی برای همتی و افراد حاضر در ستادش روز چندان خوبی نبود؛ چون هم علی دایی و هم عادل فردوسیپور با انتشار متونی در فضای مجازی، به شدت از همتی انتقاد کرده و از این نوشتند که هرگز هیچ حمایتی از هیچ کاندیدایی در برهههای مختلف نداشتهاند. کار چنان سخت شد که همتی بعدها مجبور شد در کنفرانسی خبری، منظورش را شفافتر بیان کند و از این بگوید که منظورش درککردن این چهرههاست که طردکردنشان موجب ناراحتی مردم شده است.
به هر روی، هرچه که هست ظاهرا دیگر حمایت چهرههای ورزشی برش زیادی برای ریاستجمهوری ندارد؛ شاید هم دیگر ورزشکاران با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، تمایلی به پذیرفتن چنین پیشنهادهایی حتی اگر سود مالی خوبی هم برایشان داشته باشد، ندارند.به هر روی ولی در این دوره، غیبت آنها بیشتر از گذشته است و چندان هم به چشم نیامده.
در بین کاندیداهای حاضر برای انتخابات پیشرو نیز چندان گزارههای روشنی مبنی بر اینکه دو کاندیدای مدنظر چهره مشهور و مطرحی از طیف ورزش کنار خود داشته باشند، وجود ندارد. فقط پیشتر، یعنی در همان دوره قبل و سال ۱۴۰۰، سعید جلیلی در یکی از برنامههای انتخاباتیاش از علیرضا بیرانوند، دروازهبان پرسپولیس و تیم ملی نام برد؛ نه اینکه بگوید بیرانوند از او طرفداری کرده یا میکند، بلکه گفت سرنوشت این دروازهبان برایش جذاب است. جلیلی در آن روزها درباره علیرضا بیرانوند گفت: «وقتی زندگینامه آقای بیرانوند، دروازهبان تیم ملی فوتبال را از زبان او شنیدم، دریافتم که خود او با تلاش و همت بالایی که داشته، توانسته است چنین جایگاهی را پیدا کند. بسیاری از جوانان مستعد ما مثل آقای بیرانوند هستند که در جایجای ایران حضور دارند؛ برنامهای که ما در زمینه استعدادیابی ورزشی تهیه کردهایم بر همین مبناست که دولت موظف به جستوجوی استعدادها بهصورت عادلانه در سراسر کشور باشد».
هرچند آن روزها بیرانوند با توجه به توفیقی که درون دروازه پرسپولیس داشت، محبوب دل هواداران شده بود، ولی این روزها بازیکن مورد علاقه سعید جلیلی، دوران متفاوتی را طی میکند و از سوی هواداران باشگاه پرسپولیس متهم به «پولپرستی» است. بیرانوند پس از آنکه توانست با پرسپولیس عنوان قهرمانی را به دست بیاورد، بهتازگی قراردادش را بهطور یکطرفه با این باشگاه فسخ کرده و گفته میشود به دلیل داشتن پیشنهاد مالی بهتر، قید ماندن در پرسپولیس را زده است.
کار به جایی رسیده که پرسپولیسیها از این دروازهبان شکایت کرده و قرار است طرفین بهزودی در دادگاه رودرروی یکدیگر قرار بگیرند. بیرانوند که طبق اظهارات سعید جلیلی، روزهای نوجوانی و جوانی بسیار سختی را سپری کرده، این روزها یکی از گرانقیمتترین بازیکنان ایران محسوب میشود و تعدادی از باشگاههای لیگبرتری حاضر هستند برای داشتنش رقمهای شگفتانگیزی بپردازند. این موضوع، ولی از محبوبیت او به مقدار بسیار درخور توجهی نزد هواداران باشگاه پرسپولیس کاسته است؛ بهطوریکه شاید جلیلی هم اگر قصد داشته باشد یک بار دیگر در روزهای آینده از او یاد کند، اگر قیدش را نزند، مجبور شود با احتیاط بیشتری دربارهاش صحبت کند.