خلیج فارس:ویدئویی از حضور ریما رامینفر(هما – همسر نقی) و آتیه جاوید(جمیله – همسر تقی) بازیگران سریال پایتخت در اکران مردمی در برج میلاد را مشاهده میکنید.
منبع:مهر
خلیج فارس: در حاشیه جلسه هئیت دولت روز چهارشنبه ۲۷ فروردین ماه ۱۴۰۴ پیمان جبلی رئیس صداوسیما ضمن اشاره به موفقیت سریال پایتخت ۷ و تشکر از سازندگان آن توضیحاتی داد که قابل تامل است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از عصرایران؛جبلی گفت: «تلاش کردیم از فرصت همزمانی ماه رمضان با تعطیلات سال جدید به خوبی استفاده کنیم و ارزیابی از مخاطبان نیز نشان میدهد نتیجه در مجموع رضایتبخش بوده است.عزم صداوسیما این است برای ساخت آثار جذاب، فاخر و مخاطبپسند، از هنرمندانی که علاقه به استفاده از ظرفیت صداوسیما داشته باشند، بهرهبرداری کند. سریال پایتخت نشان داد صداوسیما این ظرفیت را دارد که مخاطبان را از اقصی نقاط کشور پای تلویزیون بنشاند
نکته قابل تامل این است که از ۷ مهر ۱۴۰۰ که پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما شده است تا به امروز از هر لحاظ بخواهیم در نظر بگیریم بدون شک تولید و پخش سریال پایتخت ۷ بزرگترین اتفاق دوره مدیریت او محسوب میشود.
نکته دیگر این است که فصل ششم سریال پایتخت در سال ۱۳۹۹ پخش شد آن هم در دو بخش، ۱۵ قسمت آن از اول تا پانزدهم فروردین و ۲ قسمت نهایی هم در ۲۹ و ۳۰ اسفند. سال ۱۴۰۰ با آمدن جبلی و تیم او با همراهی وحید جلیلی اتفاقا تولید این سریال را متوقف کردند و با اتخاذ سیاستهای جدیدی چون سلبریتیزدایی و تغییر مسیر تلویزیون و … کاملا رویه جدیدی را در پیش گرفتند که نهایتا به شکاف بزرگ میان مخاطب و تلویزیون منجر شد.
حال که امروز جبلی درباره «عزم صداوسیما برای ساخت آثار جذاب، فاخر و مخاطبپسند» حرف میزند همان نکتهای است که در 3 سال شروع به کار او بارها از طرف منتقدین و کارشناسان فرهنگ و هنر مطرح شد و به او همفکرانش بارها گوشزد شد که این رویه شما نابودگر و اتلاف وقت و سرمایه بیت المال است، ولی گویا تازه متوجه موقعیت خود و پتانسیل موجود در تلویزیون شدهاند.
به روایت آماری که در همین مدت خود صداوسیما منتشر کرده است در بیش از 3 سال و نیم هیچ سریال یا برنامهای در تلویزیون جبلی – جلیلی تولید نشد که بتواند مخاطب را مثل پایتخت به پای گیرندههای خود بکشاند و در واقع اگر موفقیتی رقم خورده است به دلیل جذابیت خود سریال پایتخت است که از 15 سال قبل (اسفند 1389) شروع شده و تا به امروز ادامه یافته است.
این موفقیت زیاد ارتباطی به جبلی و همفکرانش ندارد تنها کاری که آنها کردند این بود که مانع تولید فصل هفتم یکی از محبوبترین سریالهای تاریخ تلویزیون در سال 1403 نشدند!
در بخش دیگری پیمان جبلی درباره بودجه ساخت پایتخت 7 اظهار کرد: «بودجه ساخت سریال پایتخت در کمیته برآوردی که معمولا در سیما فیلم برای تهیه سریالها تشکیل میشود و متناسب با اجزای هر سریال همچون دکور، بازیگران و مواردی دیگر است، تصویب و پرداخت میشود»
در هنگام ارائه این توضیحات خبرنگاری از جبلی پرسید: چقدر بوده؟ (بودجه سریال پایتخت) و جبلی جواب داد: «اطلاع دقیقی ندارم» و به ادامه سخنانش پرداخت.
اما باز نکته قابل تامل و پرسش برانگیز این است که چگونه رئیس صداوسیما از بودجه ساخت مهمترین سریال دوره مدیریتش اطلاع ندارد؟! یا به قول خودش اطلاع دقیق ندارد! چرا از جواب دادن به این پرسش فرار کرد؟
اگر واقعا اطلاع ندارد که نگران کننده است و اگر اطلاع دارد و از پاسخ به آن فرار کرد، باید پرسید چرا؟
قابل ذکر است هر بودجهای با هر عدد و رقمی که برای ساخت سریال پایتخت 7 خرج شده باشد هیچ اشکالی ندارد، چون توانسته است برای بیش از 20 روز ساعتها مونس میلیونها مخاطب ایرانی در سراسر جهان باشد.
و با توجه به انواع و اقسام پیامهای بازرگانی قبل و هنگام پخش این سریال و همچنین اسپانسری که در تولید سریال نقش داشته و هر شب قبل از پخش سریال یک آیتم با بازیگران اصلی پایتخت در تبلیغ محصولات آنها پخش میشود طبیعتا سریال پایتخت حتی به لحاظ مالی هم سودآور بوده است.
قصد از طرح این نکات این است که پیمان جبلی به عنوان رئیس مهمترین سازمان دیداری و شنیداری کشور همچنان بر اساس مدلهای قدیمی عمل کرده و متوجه تغییرات وسیع جهان اطرافش نیست.
حداقل از تجربه شیوه برخوردتان با سریال پایتخت درس بگیرید.
نویسنده: نهال موسوی
خلیج فارس:آنطور که مدیر پروژه «پایتخت ۷» گفته است پرونده این سریال در ۲۲ قسمت بسته خواهد شد. بنابراین هفته آینده خبری از «پایتخت» نیست و یک سرگرمی ساده اما مهم از بین میرود.
هفتهنامه تیویبان نوشت: فارغ از نقدهایی که به محصول سیروس مقدم/محسن تنابنده وارد است، نمیتوان انکار کرد که کیفیت سریال آرام آرام بالاتر رفت و حلقه طرفداران آن بیشتر شد. «پایتخت» از معدود بِرندهای نمایشی ایرانی است که جایی مهم در قلب خیلی از مردم به دست آورده. نقی و هما و ارسطو و فهیمه و رحمت و بهتاش و دیگران همچون آشنایایی هستند که ملاقاتشان حس خوشایند دارد. حال خوب آنها مردم را سرزنده میکند و بدحالیشان، دلمردگی به بار میآورد.
چه بسا انتقادات اولیه یک عده به «پایتخت ۷» ریشه در همین نکته ظریف دارد. گویا کسی نمیخواهد اهالی پایتخت را کمانرژی و ستیزهخو ببیند. همه همان شخصیتهایی را دوست دارند که وقتی نقی از بهتاش زخم زبان میشنود برایش دل میسوزانند و البته به بهتاش هم ترحم میکنند. این یعنی مراقبت از «پایتخت» کار سختی است…
القصه، با پایان «پایتخت» حال خیلیها گرفته میشود که با کمی غلظت میتوان این حالت را افسردگی پس از پایان هفتمین فصل از سریال محبوب دانست. به امید تولید سری بعدی؛ با سرعت بیشتر و کیفیت بالاتر. ما مردم معمولی به همین دلخوشیهای ساده زندهایم. لطفا بیشتر هوای ما را داشته باشید؛ مسئولان عزیز!
خلیج فارس:خرسی که در سریال پایتخت ۷ به نمایش گذاشته شد واقعی بود؟!
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترینها؛پیمان قانع، طراح صحنه سریال «پایتخت۷» درباره سکانس “ورود خرس به کمپر ارسطو” نوشت:
“خرس واقعی
شب / داخلی / کمپر ارسطو ….
سکانس حمله خرس که بسیار کار سخت و پر زحمتی بود و حتماً در پشت صحنه مراحل انجام این سکانس را ببینید.
سکانس انجام شده با خرس واقعی و در یک برداشت
معجون سیروسخان مقدم و پافشاری محسن تنابنده و هنر همه دوستان و همکاران و دستیاران بنده شده این سراسر دلهرهای که دیدید”
قانع پیش از پخش قسمت و با اعلام محدودیت سنی +۱۴ توسط محسن تنابنده نیز نوشته بود: بعد از چندین جلسه جنگ و جدال و چالش وقتی محسن تنابنده، نقی معمولی میشه و میگه من نمیفهمم باید بشه نتیجه ترکیب محسن تنابنده و نقی معمولی رو امشب میبینید.
خلیج فارس:به غیر از قربان صابر (بازیگر نقش شمشیر) که مستقیماً توسط خود سیروس مقدم انتخاب شده، باقی بازیگران تاجیکی پایتخت در آزمونی شرکت کردند و از این طریق پذیرفته شدند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از روزنامه فرهیختگان، منوچهر حبیباف (یا به قول خودش منوچهر حبیبزاده) که نقش دولت یعنی داماد خانواده معمولی را بر عهده دارد به گفته خودش از میان چند ده بازیگر انتخاب شده و ماهپیکر یارآوا که نقش مادر خانواده تاجیکی را بر عهده دارد در میان همان بازیگرانی بوده که در تست سریال پایتخت شرکت داشتهاند.
بازیگرانی که به گفته خودشان آنچنان چیزی از سریال پایتخت نمیدانستند؛ اما در سینما و سریالهای تاجیکستانی نسبتاً شناخته شدهاند به خصوص خانم ماهپیکر یارآوا که سابقهای چندینساله با سینمای ایران دارد.
پاسخ ما را اول منوچهر حبیبزاده داد. با او که تماس گرفتیم حدود ساعت ۱۱ شب در تاجیکستان بود. در ابتدا به زبان فارسی برای او پیامی فرستاده بودیم و به گمان اینکه مانند قربان صابر میتوانند زبان فارسی را بخوانند منتظر جواب بودیم تا اینکه حبیبزاده پاسخ داد: «ما نمیتوانیم فارسی بخوانیم و اگر میتوانید صدایی به زبان فارسی بفرستید.»
سؤالات را در قالب صدا برایش فرستادیم. پاسخ سؤالات را که حبیبزاده و کمی بعدتر یارآوا فرستاد متوجه عمق لهجه تاجیکی شدیم. با این حال برای آنکه لهجه تاجیکی برای مخاطب ایرانی ملموس شود، مجبور شدیم تغییراتی در ساختار جملات و کلماتشان بدهیم وگرنه جملات بیانشده توسط بازیگران تاجیکی نیازمند به جزوه درک مطلب بود.
«خوشبختم که تقدیر مرا به سینمای بزرگ ایران پیوند داد. من خیلی غیرمنتظره به این فیلم دعوت شدم و از میان حدود ۸۰ نفر انتخاب شدم. ما خیلی درباره سریال پایتخت خبر نداشتیم، چون پایتخت را از تلویزیون تاجیکستان پخش نمیکنند، البته میدانستیم که پایتخت در میان ایرانیان اثری محبوب است.»
از طرف دیگر ماهپیکر یارآوا میگوید که پس از انتخاب شدن تیم تاجیکی در سریال پایتخت، درصد توجه تاجیکها نسبت به سریال پایتخت زیاد شده است: «مردم ما پایتخت را نمیشناختند، چون تبلیغاتی در این زمینه برای سریال نشده و پخش نمیشود، اما پس از آنکه من، آقای قربان صابر، آقای منوچهر حبیباف و تهمینه رجبوا به اثر اضافه شدند کم کم مخاطبان تاجیکستانی هم به اثر اقبال نشان دادند.»
منوچهر حبیبزاده هم میگوید از زمانی که سریال شروع به پخش کرده، حدود ۳۰۰۰ کامنت دریافت کرده از سراسر مناطق فارسیزبان در جهان. با این حال پایتخت در سینما و تلویزیون تاجیکستان یک اتفاق است. آنطور که منوچهر حبیبزاده میگوید، جامعه عمومی تاجیکستان به غیر از یوسف پیامبر دیگر از سینما و تلویزیون ایران چندان خبری ندارد ولی جامعه هنری تاجیکستان در حال گرتهبرداری از سینمای ایران است و تلاش دارد به آن نزدیک شود.
منوچهر حبیبزاده در پاسخ به سؤال ما میگوید: «البته از سینمای ایران باخبر هستیم ولی در مجموع مردم تاجیکستان کم آگاهی دارند از سریالهای ایرانی بهجز فیلمهای خوب ایران که در فستیوالهای جهانی میرود و مثلا چند سال این استاد عزیز محسن مخملباف دوشنبه آمدند، کار و فعالیت کردند و در جشنوارههای ما پیوسته اشتراک میکنند؛ و البته سینمای ایران را خیلی دوست داریم و خودمان را خیلی نزدیک به سینما میدانیم. ما کارگردانهایی مثل اصغر فرهادی، شهرام مکری، کیارستمی و مجید مجیدی را میشناسیم و دوستشان داریم.»
ماهپیکر یارآوا هم از خاطراتش در زمان پخش یوسف پیامبر در تاجیکستان میگوید: «به گمانم حوالی سال دو هزارم بود (سال ۲۰۰۰) که سریال یوسف در تاجیکستان پخش میشد. مردم دست از کار میکشیدند و به تماشای آن مینشستند. بسیار سریال دوستداشتنیای بود. جدای از این ما فیلمهای ایرانی را بیشتر در جشنوارههای بینالمللی میدیدیم.
مثلا یک فیلم از شهرام مکری دیدم که برایم جالب بود. کار هنرمندان ایرانی من را مفتون کرد. امید داریم. امید داریم که همکاریها زیاد شود بین ایران و تاجیکستان. امیدوارم که پایتخت در تاجیکستان هم پخش شود و مردم تاجیک هم آن را ببینند.»
صحبتهایمان با تاجیکها تمام شد و در این فکر بودیم که اگر پایتخت آغاز یک رابطه باشد که باز هم میان صحنههای تئاتر دوشنبه و سینمای ایران ارتباط برقرار شود به روی سینماگران ایرانی چه بازاری باز میشود؛ بازاری که اگر ساز آن کوک شود یک بازی برد – برد به رنگ زبان فارسی شکل میگیرد.
خلیج فارس:بازار سنگها این روزها داغ است. به واسطهی سناریو سریال پایتخت، روزانه تعدادی از شهروندان به بازارهای سنگهای قیمتی مراجعه کرده و قصد خرید و یا فروش شهاب سنگ دارند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از انتخاب؛ بازار سنگها این روزها داغ است. به واسطهی سناریو سریال پایتخت، روزانه تعدادی از شهروندان به بازارهای سنگهای قیمتی مراجعه کرده و قصد خرید و یا فروش شهاب سنگ دارند. مشکل از جایی شروع میشود که عدهای تصور میکنند شهاب سنگها قیمت بسیار بالایی دارند و میتوانند با خرید و فروش آنها به ثروت قابل توجهی دست یابند. در این بازار برخی نیز با انگیزههای سودجویانه، سنگها را با خاصیت درمانی به مردم معرفی میکنند و با در مقابل آن قیمتهای گزافی بر روی این سنگها تعیین میکنند.
ابراهیم حبیب اللهی، مسئول کمیته فلزات گران بها و سنگهای قیمتی اتاق بازرگانی اصفهان و کارشناس رسمی دادگستری در زمینهی طلا و جواهر، دربارهی رجوع مردم به بازار سنگها برای خرید و فروش شهاب سنگ به «انتخاب» گفت: ما هر روز شاهد افرادی هستیم که با تصور داشتن یک کالای گران قیمت، به بازار مراجعه میکنند تا شهاب سنگ بفروشند. برخی نیز هزینه میکنند تا شهاب سنگ بخرند. قیمتهای بسیاری هم برای گرفتن شناسنامه در داخل و خارج کشور پرداخت میکنند اما کاملاً بی ثمر است. بحث شهاب سنگها از نزدیک سی سال قبل در ایران فعال است. با توجه به موضوع و سناریوی سریال پایتخت، شهاب سنگها برای برخی از افراد جذاب شده است. این سناریو فقط در قالب سریال قابل رصد و پیگیری است. در قدیم تا الان هیچ موقع مسألهی شهاب سنگها را مورد تأیید خودمان باب قیمتهای نجومی قرار ندادیم. هر کالایی یک ماهیت و قیمتی دارد اما این قیمت که در چند سال اخیر از باب شهاب سنگها باز شده یک موضوع نخ نما شده است. افراد عادی بیشتر تحت تأثیر این ماجرا قرار میگیرند.
او افزود: شهاب سنگها اجرامی هستند که از فضا به صورت پرتابی به کرهی زمین میرسد؛ در زمان قدیم دانشمندان برای بررسی فضایی، از این اجرام استفاده میکردند و سعی میکردند آنها از دست مردم عام بخرند تا مورد بررسی قرار دهند.
وی دربارهی اختلافات قضایی بر سر خرید و فروش سنگها بیان کرد: من مرتب پروندههایی در حوزهی اختلافی مردم بر سر سنگها میبینم. افرادی با تصور اشتباه سنگهایی خریداری کردهاند اما این سنگها اصالت خاصی نداشته است. ما توصیه میکنیم قبل از هرگونه معاملهای در حوزهی سنگها، حتماً با کارشناسان دادگستری در حوزهی سنگ، مشورت کنند.
مسئول کمیته فلزات گران بها و سنگهای قیمتی اتاق بازرگانی، دربارهی قیمت شهاب سنگها اظهار داشت: قیمتهایی که در رابطه با شهابها در سایتها میگذارند اصلاً مورد تأیید نیست. امیدوارم مردم فریب سودجوها را نخورند. آن چیزیکه باید از این سنگها دریافت شود، در سالهای گذشته دریافت شده است. در حوزهی جواهرات هم مصرفی از باب شهاب سنگها نداریم. در صنایع هم هیچ استفادهای از شهاب سنگها نداریم. البته خرید و فروش شهاب سنگ وجود دارد اما بازهی قیمتی آن از گرمی 30 هزار تومان است. همین 30 هزار تومان هم در ایران خریدار ندارد. سنگهای گران بهایی که در ایران داریم سنگهای معدنی و کوهستانی هستند. همان سنگها هم قیمتهای ارزانی دارند. سنگهای معدنی ایران، غیر از فیروزه، در حوزهی سنگهای نیمه قیمتی قرار میگیرند.
وی دربارهی خاصیت درمانی سنگها گفت: خاصیت درمانی سنگها اصلاً قابل اثبات نیست. اگرچه نمیتوان صددرصد کتمان کرد که این سنگها انرژی ندارند، اما اینکه خاصیت درمانی داشته باشند، مورد قبول نیست.
حبیب اللهی دربارهی افزایش اکتشاف سنگ در مناطق کوهستانی خراسان و بازتاب آن در اینستاگرام گفت: اکتشافاتی که سمت خراسان انجام میشود متعلق به دهههای گذشته است. با توجه به گسترش فضای مجازی بیشتر در دسترس عموم قرار گرفته است. اینکه از این طریق افراد ثروتمند شده باشند، اصلاً اینطور نیست. در حوزهی سنگهای اکتشافی ایران، سنگهای نیمه قیمتی داریم. الان هر کیلو سنگ اکتشافی ایران در حوزهی عقیقها با کیلویی 20 هزار تومان قابل خرید است اما اگر توانستند از این سنگ یک محصول بسازند و آن را به فروش برسانند، آن وقت ارزش افزوده به دست میآورند. سنگ خام ارزش خاصی ندارد. در فیروزهها نسبتاً سنگهای گران قیمت داریم. جدیدا شنیده میشود در همدان یک معدن یاقوت کبود هم اکتشاف شده است.
خلیج فارس:تصویر تازهای که سیروس مقدم، کارگردان پایتخت ۷ از پشت صحنه این سریال منتشر کرده را مشاهده میکنید.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترینها؛پایتخت ۷، فصل هفتم از مجموعه تلویزیونی ایرانی پایتخت به کارگردانی سیروس مقدم و با طراحی محسن تنابنده و نویسندگی آرش عباسی است که در ۲۶ قسمت از ۴ فروردین ۱۴۰۴ هرشب ساعت ۲۲:۰۰ از شبکه یک پخش میشود.
خلیج فارس:عبدالرضا خزایی / روزنامهنگار نوشت: سریال پایتخت ۷ با ورود شخصیتهایی از تاجیکستان، روایت آشنای خود را وارد لایههای تازهای از معنا کرده است. نامهایی مانند «چمن»، «لطافت»، «دولت» و «شمشیر» که شاید در نگاه نخست طنزآمیز بهنظر برسند، در حقیقت حامل رمزگانهایی اجتماعی و سیاسیاند که نمیتوان بهسادگی از کنارشان گذشت.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از چند ثانیه؛«چمن» و «لطافت» یادآور طبیعت، آرامش و زندگی بیتنشاند. این نامها پژواکی از خواست عمومی برای زیستن در فضایی نرم و رها از فشارهای رسمیاند. تضاد این دو با «دولت» و «شمشیر» که نماد اقتدار، کنترل و خشونتاند، دقیق و نمادین است. بهنظر میرسد سازندگان سریال دارند به جامعهای اشاره میکنند که سیاست، حتی به سفرهها و روابط خانوادگیاش نفوذ کرده است.
صحنهای که «شمشیر» کلاهگیس خود را به باد میسپارد و تتوی داس و چکش بر سرش نمایان میشود، شوخی سادهای نیست؛ هشداریست به بازگشت نظمهای افراطی با شعار عدالت. این تصویر، با ظرافت، یادآور تجربههایی تاریخیست که در آن نظمهای ایدئولوژیک، آزادی و دگراندیشی را بهنام انضباط قربانی کردهاند.
و «دولت»- داماد تاجیکی نقی- که بیسروصدا وارد خانه شده و کمکم جا میافتد، شاید یادآور این واقعیت باشد که قدرت، گاه نه با شمشیر، که با لبخند وارد میشود؛ آرام، اما با ساختاری پابرجا.
در همین مسیر، حضور شیر سلطنتی، پشت صندلی نقی معمولی، شاید تلنگری باشد: آیا ما، بیآنکه متوجه باشیم، دوباره به آغوش قدرتهای سنتی بازمیگردیم؟ قدرتی که ممکن است با چهرهای نو، همان میل دیرین به سلطه را حفظ کرده باشد.
در این میان، نباید از شخصیت «ارشاد» نیز غافل شد؛ مردی با موهای بلند، رفتارهای آرام و پافشاری بر خواستگاری که با نامی معنادار وارد خانه نقی شده است. «ارشاد» شاید نماینده همان نظمی باشد که با ظاهری نرم و مؤدبانه، اما با اصرار بر ورود به حریم خصوصی دیگران، نقش نهادهای نظارتی مانند «گشت ارشاد» را بازی میکند. نمایندهای از سیاستی که حتی عشق را هم بینیاز از نظارت نمیداند.
پایتخت ۷ فقط داستان یک خانواده نیست؛ روایتیست از نبرد میان لطافت و شمشیر. از مواجههای پنهان میان میل به زیستن در نرمی و فشارهای ناشی از قدرت و کنترل. سریال، خواسته یا ناخواسته، تصویریست از جامعهای که در آن سیاست، عشق، سنت و خشونت درهم تنیدهاند.
و شاید—شاید—تمام این تحلیلها، فقط در ذهن منِ روزنامهنگار شکل گرفته باشد. شاید نویسندهی فیلمنامه، با خواندن این یادداشت، لبخندی از سر تعجب بزند. اما چه میتوان کرد؟ وقتی چینش شخصیتها و مسیر روایت، اینچنین دقیق و نشانهمند است، سخت میتوان از تأویل دست کشید.