خلیج فارس:ترلان پروانه بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار یک استوری اینستاگرامی در صفحه شخصی خود، به قتل الهه حسین نژاد واکنش نشان داد.
منبع:برترینها
خلیج فارس:اسنپ توضیحاتی درباره جنایت دردناکی که منجر به جانباختن الهه حسیننژاد منتشر کرد.
بیانیه اسنپ به شرح زیر است:
پیرو اخبار منتشرشده دربارهی جنایت دردناکی که منجر به جانباختن الهه حسیننژاد شد، لازم میدانیم توضیحاتی ارائه کنیم.
خبر فقدان تلخ الهه حسیننژاد مایهی اندوه عمیق ما در اسنپ شد. با نهایت تأسف و همدلی با خانوادهی او و همهی کسانی که از این واقعهی دردناک متأثر شدهاند به اطلاع میرسانیم که از نخستین ساعات اعلام مفقودی بررسی دقیق موضوع در دستور کار تیمهای نظارتی اسنپ قرار گرفت.
نتیجهی این بررسیها بهروشنی نشان میدهد این حادثهی تلخ هیچگونه ارتباطی با پلتفرم اسنپ نداشته و سفر انجامشده با خودروی عبوری بوده است.
لازم به ذکر است صلاحیت تمام متقاضیان عضویت در ناوگان تاکسیهای اینترنتی توسط پلیس نظارت بر اماکن عمومی فراجا بررسی میشود. این مرجع، با در اختیار داشتن بانکهای اطلاعاتی متعدد، سوابق متقاضی را از طریق شمارهی ملی از چندین منبع مختلف بهصورت همهجانبه بررسی میکند و نتیجهی استعلام (تأیید یا رد صلاحیت) به پلتفرم اعلام میشود. با توجه به این روند و اقدامات و زیرساختهای امنیتی داخل اپلیکیشن این حادثه خارج از اسنپ رخ داده است.
تاکسیهای اینترنتی هیچگونه دخالتی در فرآیند بررسی و تأیید صلاحیت اولیهی متقاضیان ندارند و امکان فعالیت تنها با مجوز فراجا فراهم میشود. این بررسی بهصورت مستمر و دورهای تکرار میشود و نتایج در پایگاه دادهی اسنپ ذخیره و در پروندهی کاربران ثبت میشود.
اسنپ، بهمنظور تأمین امنیت سفرها، پس از تأیید صلاحیت کاربران راننده توسط پلیس اماکن، بهطور پیوسته عملکرد آنها را بر اساس بازخورد و گزارشهای کاربران مسافر بررسی میکند. این پایش با توجه به امتیازات پایان سفر، صحت گزارشها و شاخصهای رفتاری انجام میشود. همچنین، با استفاده از قابلیتهایی مانند امنیت سفر و تشخیص انحراف از مسیر، سفرها بهصورت هوشمند مورد رصد قرار میگیرند.
تاکسیهای اینترنتی، با برخورداری از زیرساختهای ثبت و رصد اطلاعات سفر، در سالهای اخیر نقش مؤثری در پیشگیری از وقوع بسیاری از جرائم در حملونقل شهری ایفا کردهاند. شفاف بودن اطلاعات، قابلیت ردیابی لحظهای سفرها و احراز هویت کاربران از طریق استعلامات مربوطه از جمله عواملی هستند که بسترهای آنلاین را در مقایسه با روشهای سنتی به گزینهای امنتر برای سفرهای درونشهری تبدیل کردهاند.
در پایان گفتنی است، در اسنپ امنیت کاربران همواره جدی گرفته شده و تیمهای تخصصی ما بهطور مستمر در حال توسعهی راهکارهای نظارتی و ایمنی هستند.
“مهران صادق نیا”
خلیج فارس: روزی که صبح اول وقت، از کلانتری محل تماس گرفتند و گفتند برای پیگیری پروندهی “مزاحمتی که دیشب برای دخترتان پیش آمده، لازم است بیایید اینجا” نزدیک بود سکته کنم. از ماجرا چیزی نمیدانستم. نفیسه چیزی به من نگفته بود. احتمالا نخواسته بود به هم بریزم.
به سراغش رفتم و از او پرسیدم ” ماجرای دیشب چی بوده؛ چرا نگفتی به من؟” با بغض و گریه پاسخ داد: “نگفتم که اذیت نشی! دیشب در حالی که منتظر اتوبوس بودم، یک راننده پژو جلوی پام توقف کرد و با زود تبلتم رو دزدید وقتی مقاومت کردم من رو کتک زد و روی زمین کشید. پاهام زخمی شدند و کبود”. دنیا دور سرم میچرخید. آنقدر به هم ریختم که نفهمیدم چطور خودم رو به کلانتری رساندم. سروان زرین خواست ماجرا را ناچیز نشان دهد و من را آرام کند ولی نتوانست. از او پرسیدم الان اون دزد بیمروت کجاست؟ گفت دستگیرش میکنیم نگران نباش…
از آن روز تا حالا، همین که نفیسهام کمی دیرتر از وقت مقررمان میآید خانه، تمام وجودم میشود نگرانی. چند بار زنگ میزنم بهش. تمام وجودم. میروم دم در مینشینم تا بلکه زودتر ببینمش. از آن روز تا حالا از پژو خاکستری متنفرم. از ایستگاه اتوبوس هم. هر وقت میفهمم کسی دختری را آزار داده، همان خشم و همان حس و حال در من زنده می شود. از خودم میپرسم پدرش الآن در چه حالیست. چه احوالی میتواند داشته باشد. چقدر نگران است. در این چند روز که صحبت از گم شدن الهه بود، همواره حس میکردم دختر من گم شده است، حس کردهام ماجرای نفیسه تکرار شده است.
دخترها را دریابید. آنها از این جامعه خیلی چیزها طلب دارند. بیشتر از همه، دخترها یک احساس امنیت طلبکارند.
دلم تنگ است!
دلم میسوزد
از باغی که میسوزد
نه بیداری
نه دیداری
نه دستی از سر یاری
مرا آشفته میدارد
چنین آشفتهبازاری…
منبع:عصرایران
خلیج فارس:۶ دختر چاقوکش ۱۷ ساله پدر دوستشان را چاقو چاقو کردند و به قتل رساندند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از رکنا؛روز سهشنبه سیزدهم خردادماه، مأموران کلانتری ۱۳۰ نازیآباد طی تماسی تلفنی با قاضی موسی رضازاده، بازپرس ویژه قتل شعبه دوم دادسرای جنایی تهران، از مرگ مشکوک مردی میانسال در یکی از محلههای جنوبی پایتخت خبر دادند.
به دنبال اعلام این خبر، تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ به همراه بازپرس جنایی در محل حادثه حاضر شدند. آنها با جسد مردی میانسال مواجه شدند که آثار ضربات چاقو در ناحیه کمر و پاهایش دیده میشد. بررسیهای اولیه حاکی از آن بود که مقتول در جریان یک درگیری خیابانی با شش دختر 17ساله و دو پسر نوجوان درگیر شده و در پی این نزاع به قتل رسیده است.
در ابتدا دختر مقتول که از جزئیات حادثه مطلع بود و عاملان جنایت را از نزدیک میشناخت، مورد بازجویی قرار گرفت. او در توضیح ماجرا گفت: مدتی بود بین من و چند نفر از دوستانم بر سر مسائل شخصی اختلافاتی پیش آمده بود. این اختلافات کمکم شدت گرفت تا جایی که قرار درگیری بین ما گذاشته شد. روز حادثه، شش نفر از دخترها به همراه دو پسر نوجوان به مقابل خانهمان آمدند و شروع به داد و فریاد کردند.
شاهد جنایت ادامه داد: پدرم که صدای سروصدا را شنیده بود، نگران شد و برای اینکه بفهمد چه اتفاقی افتاده، از خانه بیرون آمد. اما وقتی پایین آمد، ناگهان درگیری بین او و آنها شروع شد. یکی از دخترها با چاقو ضربهای به پای پدرم زد. پدرم روی زمین افتاد… و بعد از آن، یکی دیگر از دخترها دو ضربه چاقو به کمرش زد.همهچیز خیلی سریع اتفاق افتاد. بعد از این اتفاق، همگی از آنجا فرار کردند.
ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران با انجام اقدامات اطلاعاتی دقیق و رصدهای تخصصی مخابراتی، موفق به شناسایی هویت و محل اختفای متهمان شدند. در ادامه عملیات، چندین نفر از افراد مرتبط با این پرونده شناسایی و دستگیر شدند.
جسد مقتول برای انجام معاینات دقیقتر و تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد. همچنین با توجه به سن پایین متهمان، بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را به دادسرای ویژه اطفال ارجاع داد و متهمان برای ادامه روند رسیدگی، به آن مرجع قضایی اعزام شدند.
خلیج فارس:اختلاف بر سر مبلغ رهن یک خانه به قتل صاحبخانه که مردی ۸۰ ساله بود منجر شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا؛با اعلام قتل پیرمرد ۸۰ ساله، پروندهای در شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران به ریاست قاضی اختیاری مفتوح شد.
پس از تحقیقات به عمل آمده متهم این پرونده در چهار شنبه هفته گذشته دستگیر و به قتل اعتراف کرد.
متهم در اعترافاتش گفت که با همسرش اختلاف پیدا کرده بود و برای اینکه جدا زندگی کند در دیوار دنبال رهن خانه میگشت.
پس از جستجو در دیوار، خانه این پیرمرد را برای اجاره پسندیده بود و برای رهن این خانه، مبلغی را به پیرمرد ۸۰ ساله – صاحبخانه- پیشنهاد داده بود ولی صاحبخانه قبول نمیکرد.
متهم یک شب با صاحبخانه قرار می گذارد و درب منزل او میرود و بر سر مبلغ رهن جر و بحث میکنند و در نهایت با چاقو پیرمرد را مجروح میکند.
پیرمرد به بیمارستان منتقل میشود و سه روز بعد فوت می کند.
متوفی پیرمرد ۸۰ ساله در ایران کسی را نداشت و فرزندانش در خارج از کشور به سر میبردند که پس از فوت پدرشان به کشور بازگشتند و شکایت کردند.
اکنون پرونده در شعبه اول دادسرای جنایی مفتوح و در حال رسیدگی است.
خلیج فارس:کابوس های چوبه دار برای قاتلی که به جرم قتل همسر و مرد آشنایی، در زندان بود بعد از ١٩ سال پایان یافت و او از سوی اولیای دم بخشیده شد اما خوشحالی او دوامی نداشت و او ٨ ساعت پس از آزادی دچار سکته قلبی شد و جان باخت.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از همشهری آنلاین؛نخستین برگ این پرونده که پایان عجیبی داشت، پاییز سال ٨٥ ورق خورد. در آن زمان مردی به نام مهران به اداره پلیس یکی از شهرهای استان فارس رفت و خبر از ناپدید شدن همسرش داد. او میگفت که همسرش عاطفه به طرز مشکوکی گم شده و هرچه به موبایلش زنگ میزند، کسی جواب نمیدهد. آنطور که مهران میگفت، او به همه درمانگاه ها و خانه دوستان و آشنایان رفته اما خبری از همسرش به دست نیاورده بود.
با شکایت این مرد، پرونده ای تشکیل شد و تیمی از ماموران جست و جوی خود را برای پیدا کردن زن ناپدید شده آغاز کردند. در نخستین گام، پیامک و تماس های زن جوان مورد بررسی قرار گرفت که سرنخی به دست آمد. او به مرد آشنایی پیامی با این مضمون فرستاده بود :< از این زندگی خسته شده ام، به این آدرس بیا تا از شهر برویم. >
تصادف مرگبار
آنطور که به نظر میرسید زن جوان پس از ارسال این پیامک مرموز، به طرز عجیبی ناپدید شده بود و همین کافی بود تا مرد آشنا تحت تعقیب قرار بگیرد. او کسی جز همکار زن ناپدید شده نبود که وقتی ماموران به سراغ او رفتند، متوجه شدند که مرد آشنا جان باخته است.
بررسی ها حکایت از این داشت که مرد آشنا به نام سامان درست همان روزی که عاطفه زن جوان ناپدید شده، با خودروی پرایدی تصادف کرده و جانش را از دست داده است؛ یعنی چند ساعت پس از ارسال پیامک زن ناپدید شده. هرچند شواهد نشان میداد که سامان پس از دیدن پیامک عاطفه همکارش، سر قرار با او حاضر شده اما در تصادف جان باخته اما ماجرا مشکوک بود و ادامه تحقیقات مشخص شد که راننده پراید کسی جز مهران همسر عاطفه نیست که گزارش ناپدید شدن همسرش را به پلیس اعلام کرده بود. خیلی زود انگشت اتهام به سوی این مرد نشانه رفت و مشخص شد که او وقتی متوجه ارتباط پنهانی همسرش با همکارش شده، نقشه جنایت کشیده است. احتمال میرفت او ابتدا همسرش را به قتل رسانده و سپس با ماشین، مرد آشنا را زیر گرفته است. به این ترتیب دستور بازداشت مهران صادر شد.
اقرار
مهران اگرچه اصرار بربی گناهی داشت اما شواهد را که علیه خود دید، کلید معمای دو فقره قتل را در اختیار تیم جنایی قرار داد.
او گفت: من و عاطفه، سه سالی میشد که ازدواج کرده بودیم اما این اواخر رفتارهای او تغییر کرده بود. او بعد از سالها زندگی، ساز جدایی کوک کرده و میگفت که دیگر حاضر نیست با من زندگی کند. وی ادامه داد: شب حادثه، ساعت ها با او صحبت کردم تا از طلاق منصرش کنم اما بی فایده بود و عاطفه تصمیمش برای جدایی جدی بود.
متهم ادامه داد : آن شب هر چقدر اصرار کردم علت تصمیمش را نگفت. من که به رفتارهای او شک کرده بودم، زمانی که به خواب رفت، گوشی تلفن همراهش را بررسی کرده و با پیامک هایش مواجه شدم که مرا تا مرز سکته پیش برد. عاطفه با همکارش رابطه صمیمی برقرار کرده و من تصور کردم آنها با یکدیگر رابطه دارند. به همین دلیل عصبانی شدم و او را در خواب خفه کردم. سپس با گوشی عاطفه، پیامکی برای مهران همکارش فرستادم و او را سر قرار کشاندم.
سپس راهی محل قرار شدم و با ماشینم او را زیر گرفتم. وی ادامه داد: جسد همسرم را نیز به اطراف شهر بردم و در بیابان ها دفن کردم اما فکرش را نمیکردم دستم رو شود. حالا اما به شدت پشیمانم و عذاب وجدان دارم.
دوبار قصاص
با اعتراف مرد جوان، تیمی از کارآگاهان راهی محل دفن جسد عاطفه شده و جسد زن جوان را کشف کردند. با تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه دو جنایت، مهران در دادگاه کیفری استان فارس پای میز محاکمه رفت و باتوجه به شکایت هر دو اولیای دم، به دوبار قصاص محکوم شد.
اگرچه مهران به حکم اعتراض کرد و پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد اما قضات دیوان، مهر تایید بر این حکم زدند و قاتل در یک قدمی مجازات قصاص قرار گرفت.
دو بخشش
مهران دو مرتبه پای چوبه دار رفت اما هر بار موفق شد از اولیای دم مهلت بگیرد تا اینکه خانواده همسرش حدود ١٠ سال قبل رضایت دادند و به شرط دریافت دیه، دامادشان را بخشیدند. با وجود این بخشش، اما مهران همچنان زیر تیغ قرار داشت چون خانواده دومین مقتول (خانواده سامان) همچنان اصرار بر قصاص قاتل داشتند.
او چند سال قبل برای بار سوم پای چوبه دار رفت اما اولیای دم حاضر نشدند و مهران به زندان بازگشت. اما سالها بلاتکلیف در زندان ماند تا اینکه تصمیم گرفت برای رهایی از این بلاتکلیفی، نامه ای به رییس قوه قضاییه بنویسد و درخواست کند تا وضعیتش را مشخص کنند.
آزادی بعد از ١٩ سال حبس
پس از نوشتن نامه، تیم صلح و سازی نیز برای رضایت دست به کار شدند تا اینکه چند روز قبل اولیای دم (خانواده سامان) راهی شعبه اجرای احکام دادسرا شدند و قاتل را بخشیدند. به این ترتیب، دو بخشش در پرونده مهران ثبت شد و کابوس های او پایان یافت.
از سوی دیگر با کمک خیرین و خانواده قاتل، دیه در این پرونده پرداخت شد و مهران بعد از ١٩ سال از زندان آزاد شد.
سرنوشت عجیب
وقتی درهای زندان باز شد، مهران باورش نمیشد که قرار است طعم آزادی را بچشد. خانواده او نیز، خیلی خوشحال بودند و تصمیم گرفتند برای او جشن آزادی بگیرند. آنها برای شام تدارک دیده و همه را دعوت کرده بودند. قاتل که آزاد شده بود، خیلی خوشحال بود اما خوشحالی او، دوام آنچنانی نداشت. مهران تنها ۸ ساعت پس از آزادی به علت خوشحالی بیش از حد سکته کرد و جانش را از دست داد. این سرنوشت عجیب قاتلی بود که برای آزادی لحظه شماری میکرد اما پرونده زندگیش برای همیشه بسته شد.
خلیج فارس:اواخر فروردین ۱۴۰۰ گزارش یک درگیری در محله سبلان تهران به پلیس اعلام شد. پس از حضور پلیس و بررسیهای اولیه مشخص شد که یک گلفروش دوره گرد پس از درگیری با راننده و دو سرنشین یک خودروی پژو ۴۰۵ هر ۳ نفر را به قتل رسانده و از محل متواری شده است.
روزنامه ایران نوشت: مأموران در اولین گام از تحقیقات به سراغ شاهدان ماجرا رفتند، یکی از آنها گفت: «مقتولان بچه محل ما بودند و وضعیت مالی خوبی داشتند اما مرد گلفروش مدعی بود آنها چند گلدان برداشتهاند و پول آن را ندادهاند بعد به یکباره ما دیدیم که او با تبر هر ۳ نفر را زد و بعد هم با دوستش فرار کرد.
دقایقی بعد دوست متهم اصلی در نزدیکی متروی سبلان بازداشت شد اما متهم اصلی به نام کریم توانست از دست پلیس بگریزد.
تلاش برای یافتن متهم فراری ادامه داشت تا اینکه سرانجام بعد از گذشت سه سال از وقوع قتل، وی در یکی از روستاهای شهرستان ایلام شناسایی و دستگیر شد و به قتل ۳ نفر اعتراف کرد.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای این جلسه اولیای دم هر ۳ مقتول درخواست قصاص کردند. سپس مادر یکی از مقتولان به جایگاه رفت و گفت: «پسرم را ناجوانمردانه به قتل رساندی. من برای پسر ۳۴ سالهام آرزوهای زیادی داشتم. او برای خودش کار و کاسبی داشت و ۳ نفر زیردستش کار میکردند. داغ سنگینی روی دلم گذاشتی. فیلم لحظه درگیری را دیدم اگر قصدت قتل نبود بعد از اینکه اولین نفر را زدی و جلوی خودروی ۲۰۶ انداختی، میتوانستی فرار کنی اما به سراغ پسر من و دوستش رفتی و آنها را هم کشتی. من به هیچ عنوان رضایت نمیدهم و باید قصاص شوی.»
پس از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: «از ۱۰ سالگی پدرم را از دست دادم و با بدبختی کار کردم، گلها و گلدانها همه داراییام بود. نمیدانم چه شد مرتکب جنایت شدم. من سابقهدار نیستم و با هیچکسی هم دشمنی نداشتم. ۶ سال قبل به تهران مهاجرت کردم و با خودروی وانت نیسان گلهای آپارتمانی به آن منطقه میآوردم و میفروختم تا اینکه شب حادثه آن سه نفر نزدیک بساط گلفروشی من آمدند. یکی از آنها دو گلدان در صندوق عقب ماشینش گذاشت و یکی دیگر زیر گوشم گفت حرف پول بزنی ناراحت میشوم. من هم فکر کردم منظورش این است که از دوستش پول نگیرم تا خودش پول گلها را حساب کند. برای همین گفتم مشکلی نیست اما بعد متوجه شدم که منظورش این بود که کلاً پول گلها را ندهند. چون دو گلدان دیگر برداشتند و سه تایی سوار ماشین شدند. حالت طبیعی نداشتند به یکی از آنها که حال بهتری داشت، گفتم پولش را بدهید. همین را که گفتم فریاد زد و گفت رفیقم وقتی به تو حرفی میزند باید بگویی چشم. بعد هم من و دوستم را کتک زد.»
متهم افزود: «یکی از آنها به سرم لگد زد. چند ثانیهای از هوش رفتم و وقتی به هوش آمدم و دیدم یکی از آنها تبر به دست بالای سر دوستم ایستاده و از چشمان او خون میآمد که فکر کردم دوستم را کشته است. بلند شدم و یکی از آنها سمتم چاقویی پرتاب کرد که زمین افتاد. من از ترسم چاقو را برداشتم تا بتوانم از خودم دفاع کنم. نمیدانم چه شد که هر سه نفرشان را با همان چاقو زدم و فرار کردم بعد به قبرستان رفتم و در آنجا ۴۰ شبانهروز مخفیانه زندگی میکردم. بعد با مردی آشنا شدم و او من را به یکی از روستاهای ایلام برد و با هویت جعلی زندگی جدیدی را شروع کردم تا اینکه شناسایی شدم. من از خودم و اموالم دفاع کردم و خصومتی با هیچکدام از آنها نداشتم که بخواهم با قصد قبلی آنها را به قتل برسانم.»
در پایان دادگاه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
خلیج فارس:جسد یک زن جوان حدوداً ۳۰ ساله، ظهر امروز در منطقه پنجاب از توابع محور هراز در شهرستان آمل کشف شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از رکنا؛جسد این زن به طرز دلخراشی مثله شده و درون یک چمدان صورتی رنگ در کنار جاده رها شده بود. با اطلاعرسانی شهروندان، عوامل پلیس در محل حاضر شده و بررسیهای تخصصی خود را آغاز کردند.
بر اساس اعلام منابع محلی، هویت مقتول هنوز شناسایی نشده و مأموران پلیس آگاهی تحقیقات جنایی برای یافتن عامل یا عاملان این جنایت هولناک را در دستور کار قرار دادهاند.