خلیج فارس:مراسم بیستمین جشن مدیران تولید سینما هفته گذشته با حضور اهالی سینما و تقدیر از هنرمندان در هتل پارسیان استقلال برگزار شد، در این مراسم محمدرضا باهنر، فعال سیاسی اصولگرا و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور داشت. تصویری از محمدرضا باهنر در مراسم بیستمین جشن مدیران تولید سینما مشاهده میکنید.
محمدرضا باهنر
خلیج فارس: محمدرضا باهنر فعال سیاسی اصولگرا در گفتگویی که به تازگی انجام داده درباره شرایط امروز عرصه سیاست کشور صحبت کرده است.
به گزارش خبرآنلاین گزیده گفتگوی او را در ادامه میخوانید:
*شاید از نظر تحلیلی آقای جلیلی سقف رأی خود را در مرحله اول آورد. کسانی که طرفدار او بودند قاعدتا کسانی نبودند که در مرحله اول در انتخابات شرکت نکنند. آنهایی که به آقای جلیلی رای دادند هم به رای دادن به آقای جلیلی اعتقاد داشتند و هم به حضور در انتخابات. اما میتوانیم بگوییم تعداد قابل توجهی از کسانی که به آقای پزشکیان در مرحله دوم رای دادند، مرحله اول در انتخابات شرکت نکرده بودند. ولی از این منظر حتی اگر آقای جلیلی رأیی هم داشته باشد، درصد خیلی کمی بوده است.
*این آرایی که برای آقای جلیلی در مرحله دوم جمع شد، رای اولشان آقای جلیلی نبود، یعنی یک عده مرحله به آقای قالیباف یا بقیه کاندیداها رای داده بودند، اما موقعی که امر انتخاب بین آقای پزشکیان و آقای جلیلی دائر شد، به آقای جلیلی رای دادند. والا رای اول شان آقای جلیلی نبود. فکر میکنم اگر بخواهیم جدی بگوییم آرای خالص آقای جلیلی چقدر بوده حدودا همان ۸-۹ میلیون بوده است.
*باید دولت درباره FATF تصمیم بگیرد. پیشتر هم گفتم که برخیها این FATF را جور دیگری ترجمه میکردند. در حالی که الان بسیاری از کشورهایی که سردمداران FATF هستند خودشان بزرگترین پولشوییهای دنیا را انجام میدهند.
*این که برخی میپرسیدند اگر به FATF بپیوندیم آیا مشکل تحریمها حل میشود؟ این دو مقوله جدا از هم است و ارتباطی باهم ندارند. FATF یک سری محلهای تنفس را برای ما باز میگذاشته و الان اگر در لیست سیاه برویم آن راههای تنفسی را میبندد.
*هزینههای تعامل ما با تجارت بین الملل بیشتر و گرانتر درخواهد آمد؛ بنابراین فکر میکنم میتوانیم FATF را جلو ببریم و کار کنیم و تمامش کنیم. بدون این که به مصلحت و عزت کشور آسیب برسد.
*چهرههای اقتصادی فهیم اطراف پزشکیان هستند. من بیش از آن که روی خرد و فهم این عزیزان تردید داشته باشم، موقعیت اجتماعی و امنیتی کشور را مدنظر دارم.
*میگویند دولت آقای پزشکیان دولت سوم آقای خاتمی است، من همینجا بگویم ما با دولت آقای خاتمی مشکل داشتیم، خصوصا در ماجرای قتلهای زنجیرهای یا توطئههایی که علیه مرحوم هاشمی رفسنجانی پیش آوردند و میگفتند ردا پوش و سرخ پوش و خاکستری پوش و… یا یک لایحه دوقلو آقای خاتمی میخواست به مجلس بدهد…، اما با همه این اشکالات معتقدم دوره دوم آقای خاتمی یک دوره بسیار موفق و درخشان بود.
*بسیاری از پروژههای اقتصادی کشور مانند پالایشگاههای عسلویه یا پارس جنوبی، اتوبانها، راه آهنها و نیروگاهها و … در دوره دوم آقای خاتمی پایه گذاری شد و کارهای مثبت زیادی انجام شد. حتی در یک نگاه کلان، وضعیت معیشت مردم و اقتصاد خانوارها در دوره دوم دولت خاتمی و دوره دوم دولت هاشمی بعد از پیروزی انقلاب بهترین دورهها بوده است.
*اگر دولتی روی کار بیاید و مثبتهای دوره آقای خاتمی را عملیاتی کند و اشتباهاتش را تکرار نکند باید از او استقبال کنیم. دولت آقای روحانی یا آقای احمدی نژاد هم همین بوده است. احمدی نژاد هم کارهای مثبت زیاد کرد، ولی دو سه تا اشتباه قابل نقد هم داشته است. کلا این واژه که دولت سوم فلان دولت هستید، تحلیل و نگاه مقبولی از نظر من نیست.
*کسانی از دولت در این دوره به نفع جلیلی وارد شدند. یک سری سیستمهای حکومتی در انتخابات نباید ورود کنند. ولی معنا و مفهومش این نیست که مثلا کسی که مسئولیتی دارد حتی وزیر و استاندار است در انتخابات فعال نباشد. ممنوعیت آنجاست که وقت اداری خود را حق ندارند برای کارهای انتخاباتی صرف کنند.
*درمورد دولت آقای رئیسی، دولتیها مخصوصا در مرحله دوم فعالیت سنگینی به نفع آقای جلیلی داشتند که شاید مقداری از اضافه شدن آرای آقای جلیلی در مرحله دوم به همین دلیل بود.
*در دو انتخابات ۸۴ و ۸۸ به آقای احمدی نژاد رای ندادم. با این که ایشان عضو جامعه اسلامی مهندسین بودند و رفاقتهای قدیمی را داشتیم؛ بنابراین باید عوامل محیطی و زمانی را ببینیم. حتی آقایان مراجع هم میگویند مکان و زمان در فتوا موثر است. مکان و زمان در رای دادن هم موثر است. آن زمان اگر اقدامی کردم شاید الان آن دلایل وجود نداشته باشد و برعکس شده باشد.
*در نظام مردمسالاری دینی، نیازمند حداکثر پنج حزب فراگیر و قدرتمند و پاسخگو و در چهارچوب سیاستهای نظام هستیم. اصلا دمکراسی بدون وجود حزب مشکل دار خواهد بود. حتی من زمانی حرف تندی زده و باز هم میگویم، آنهم اینکه بدون وجود چند حزب فراگیر و موضع دار و پاسخگو، برای آینده مردمسالاری دینی بیمناک هستم. فکر میکنم این مردمسالاری دینی معلوم نیست به سر منزل مقصود برسد.
*ما ۲۰۰-۳۰۰ حزب مجوز دار داریم. ولی اینها حزب نیستند. به قولی برخی از اینها در فولکس واگن هم جا میشوند. یا موقع انتخابات ۱۰-۱۵ تا از اینها جمع میشوند و جبهه تشکیل میدهند و جریانی راه میاندازند و بعد از انتخابات هم خلع میشوند یا سلب مسئولیت میشوند.
*برخیها که با کمک احزاب به مراکز قدرت میرسند، بعدا میگویند کدام حزب و اصلا قبولشان ندارند؛ بنابراین ما این مشکلات را داریم. ولی به صورت کلان، جریان اصلاح طلبی ما به دو گروه رادیکال و محافظه کار تقسیم میشوند و جریان اصولگرایی ما به همین صورت.
*صحبتی که اخیرا کرده بودم تقطیع شده بود، گفتم که حداقل یکی دو میلیون نفر از حزب اللهیها هستند که مطالبه شان این است که همه مردم باید مثل ما زندگی کنند، فکر کنند و ما باید مشی زندگی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی را در کشور دیکته کنیم.
*این بخش از حرفهای من را تقطیع کرده بودند که باهنر گفته دو سه میلیون حزب اللهی بیشتر نداریم. من گفتم یکی دو میلیون نفر از حزب اللهیها. در همان مصاحبه گفتم حداقل ۷-۸ میلیون حزب اللهی داریم، مثلا در جریانات مرتبط با غزه و افرادی که قرار بود برای اعزام ثبت نام کنند ۸ میلیون نفری بودند، ولی اینها نحلههای مختلفی هستند.
*حزب اللهیها برای ما محترم هستند. گفتند مگر خودت حزب اللهی نیستی؟ گفتم من خودم را لایق این عنوان نمیدانم. ولی خیلی به آنها علاقه دارم. ولی عده معدودی هستند که میگویند همه مردم مثل ما زندگی کنند.
*چند وقت پیش خانمی در تلویزیون ظاهر شد و گفت مملکت مال حزب اللهیها است و هرکسی نمیخواهد برود. این حرف را به هیچ وجه قبول نداریم. میگوییم ده درصد حزب اللهی داریم و روی سر ما جا دارند، مواقع بسیار حساس به داد انقلاب و نظام رسیده اند. در جنگ و دفاع از حریم و حرم بوده اند. آن طرف هم ۵-۶ درصد رأی سیاه داریم. یعنی کسی که اصلا نظام را قبول ندارد. این وسط هم ۸۰-۸۵ درصد جمعیت کشور میخواهند زندگی کنند. خیلی از این ۸۵ درصد حزب اللهیها را دوست دارند، ولی حاضر نیستند تحت امر آنها باشند. باید این دو را از هم جدا کرد.
*ما میگوییم این مملکت برای هشتاد و پنج میلیون جمعیت است. آن که ضد انقلاب است و تعدادش محدود است باید مواظبش بود. حتی اگر جایی دست به اقدام و تبلیغی خواست بزند با هسته سخت نظام مواجه خواهد شد. آن زمان سیستم اطلاعاتی و قضایی و امنیتی کشور سراغش میرود. طبیعی هم هست. هر نظامی از کیان خود دفاع میکند. اما مابقی میخواهند زندگی کنند. میخواهند آینده شان مطمئن باشد. حتما این ۸۵ درصد و حتی بیشتر، ایران اسلامی را قبول دارند، ایران مقتدر را دوست دارند و به ایران یکپارچه را علاقمندند. حتما نگران فرو پاشی ایران هستند که حاضر نیستند یک لحظه تحمل کنند که خدای نکرده ایران تکه تکه شود. اما این که هرکسی مانند ما فکر کند، بماند و هرکه فکر نمیکند برود. این حرف بی ربطی است.
*آن که معیشت را میخواهد باید به اندازه معیشت خود کار کند. نه این که در کشور بخواهیم همه را زیر پوشش کمیته امداد ببریم. این حکومتداری نیست. هرکسی باید امکانات کار و فعالیت برایش فراهم شود و به اندازه کار و توانی که دارد انجام دهد و بتواند از منافع آن استفاده کند.
*در جریان اصولگرا درگیری وجود ندارد، اصولا آن انسجام وجود ندارد. ببینید در مجلس یازدهم یک فراکسیون به نام انقلاب اسلامی داشتیم که ۲۳۰ عضو داشت. ولی این تعداد باهم نبودند. زیر مجموعه ۲۳۰ نفر، ۷-۸ گفتمان بود. حتی وقتی میخواستند برای وزیری رای گیری کنند نمیدانستند رای میآورد یا نمیآورد.
خلیج فارس: باهنر درخصوص انتخابات ریاست جمهوری گفت: من وابسته هستم به اصولگرایان و دوست دارم فردی از این جناح برنده انتخابات شود.
به گزارش خبرفوری، محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین درخصوص چهاردمین دوره انتخابات ریاست جمهوری صحبتهایی را مطرح کرد.
بخشی از اظهارات باهنر به شرح زیر است؛
با ریشهدار شدن احزاب، مردم دیگر لازم نیست افراد را انتخاب کنند و به احزاب رای میدهند.
ما در انتخابات مشکلات اساسی داریم که باید آنها را اصلاح کنیم و نمیدانم چرا این موضوع به تعویق میافتد.
یک شرایط عادی برای شرکت در انتخابات مینویسیم که خیلی هم قابل اندازهگیری نیست.
برخی از افرادی که تایید صلاحیت شدهاند در تراز ریاست جمهوری نیستند.
ممکن است به برخی از کسانی که صلاحیت آنها برای انتخابات ریاست جمهوری احراز نشده است ظلم شده باشد.
امیرعبداللهیان شاید زبان انگلیسیاش قوی نبود ولی زبان بینالملل را خوب میفهمید.
بعد از انتخابات ۷۶ از خاتمی پرسیدم وزرایت چه کسانی هستند؟ گفت مگر من اصلا فکر میکردم رئیسجمهور شوم که فکر کابینه باشم.
یکی از گرفتاریهای ما این است که رئیسجمهور ما در شرایط هیجانی انتخاب میشود.
بعضی از کسانی که الان تایید صلاحیت شدهاند، در صورت رئیسجمهور شدن به دنبال تقابل با دنیا هستند.
نامزدهای اصولگرا عادلانه قضاوت کنند و فکر کنند که اگر بمانند و یک میلیون رای بیاورند بیشتر به نظام جمهوری اسلامی خدمت کردهاند یا یک میلیون رای را بگذارند روی رای کسی که میتواند رئیسجمهور شود.
امید دارم مشارکت از ۵۰ درصد عبور کند.
نامزدها در مناظرات روی زخمها ننشینند چون هر کسی ایرادی دارد.
من وابسته هستم به اصولگرایان و دوست دارم فردی از این جناح برنده انتخابات شود.
خلیج فارس:عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: بارها گفتهایم دورانی که دولتها نفت بفروشند و کشور را توسعه دهند، تمام شده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا، محمدرضا باهنر ظهر امروز، ۲۷ اردیبهشت ماه در اختتامیه دومین همایش «معرفی فرصتهای سرمایهگذاری استان کرمان» تحت عنوان کرمان آیدکس ۲۰۲۴ اظهار کرد: متاسفانه فعالان سیاسی در برخی اوقات رقابتهای بیارزش میکنند و کارهای یکدیگر را خنثی میکنند و من خواهش میکنم این دعواها را به ساحت اقتصاد نکشید.
وی با اشاره به راهاندازی انجمن توسعه کرمان در ۲۰ سال قبل ادامه داد: حدود ۲۰ سال قبل با سران جناحهای سیاسی مختلف استان کرمان یک قرار گذاشتیم که سر توسعه با هم همراه و همدل باشیم و کرمان را در جهت منافع کشور جلو ببریم.
وی ادامه داد: کرمان هر چه دارد از همراهی و همدلی دارد و هر چه ندارد از رقابتهای بیارزش، غیرضرور و مسخره سیاسی است.
باهنر اظهار کرد: در مجمع تشخیص مصلحت نظام بارها گفتهایم دورانی که دولتها نفت بفروشند و کشور را توسعه دهند، تمام شده و چند ناترازی جدی در کشور داریم که مهمترین آنها ناترازی انرژی، بودجه عمومی دولت و بانکهاست.
وی افزود: باید متوجه شویم که دولت دیگر پولی برای سرمایهگذاری ندارد و نفت فروشی کفاف زندگی روزمره ما را بیشتر نمیدهد اما پتانسیلهای عظیم اقتصادی در کشور وجود دارد و در برخی از مناطق بینظیر است.
وی ادامه داد: کرمان نیز در معادن و هوای چهار فصلش و از همه مهمتر منابع انسانی قدرتمند، باهوش و خلاقی که دارد، بینظیر است و باید از این منابع به نحو احسن استفاده کنیم.
باهنر تاکید کرد: یکدیگر را تکذیب نکنیم و در خیرات با یکدیگر رقابت کنیم.
وی تصریح کرد: در اقتصاد باید همگرا، هم افزا و همدل بود.
خلیج فارس: رئیس جبهه پیروان خط امام (ره) و رهبری در حال تغییر حوزه انتخابیه از تهران به کرمان یا قم است.
به گزارش خلیج فارس؛ محمدرضا باهنر که پس از ۲۸ سال نمایندگی، برای انتخابات مجلس کاندیدا نشده بود و البته این روزها دوباره سودای رفتن به بهارستان را در سر دارد، در دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه تهران ثبت نام کرد و صلاحیت او از سوی هیأتهای اجرایی و شورای نگهبان تأیید شد.
پیش از این، محسن کوهکن نایب رئیس جبهه پیروان خط امام (ره) و رهبری و از نیروهای نزدیک به او گفته بود: احتمالا باهنر سرلیست شورای وحدت در تهران خواهد شد.
اکنون شنیده شده که باهنرِ اصولگرا احتمالا میخواهد حوزه انتخابیه خود را تغییر و به کرمان و یا قم برود.
پیگیریها نشان داد، هنوز تصمیم او برای تغییر حوزه قطعی نشده و در حال بررسی است. در صورت تغییر به یکی از دو حوزه قم و یا کرمان خواهد رفت.
محمد باقر نوبخت دبیرکل حزب اعتدال و توسعه نیز امروز (جمعه) طی نامهای به فرمانداری تهران از حوزه تهران به رشت تغییر حوزه داد.
دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری ۱۱ اسفندماه برگزار میشود.
منبع: ایرنا
خلیج فارس:اعتماد نوشت: به حتم سعدی صاحب سخن زمانی که این بیت زیر را سرود از در قناعت نفس وارد شده بود: چو کم خوردن طبیعت شد کسی را/ چو سختی پیشش آید سهل گیرد/ در مقام شرح این سروده پر از معنای شیخ سخن نیستم.
نه در آن جایگاه هستم و نه اصولا ابیات سعدی این اجازه را میدهد که تک بعدی بدان بنگریم. ولی آنچه از فحوای کلام بر میآید پیشه کردن قناعت در زمان دارایی و آسایش میتواند در کنه آن نهفته باشد؛ و نه لزوما به معنای سختی کشیدن در همه حال که فینفسه سعدی چنین نگرهای را در اشعارش مطرح نمیکند. درباب «فضیلت قناعت» نیز اصل ماجرا به درویشی صرف ختم نمیشود. ور نبود بالش آکنده پر/ خواب توان کرد خزف زیر سر/ ور نبود دلبر همخوابه پیش/ دست توان کرد در آغوش خویش/ پر واضح است که ابتدا به ساکن، داشتن و رفاه را تقبیح نمیکند. اگر بالش پر نبود و اگر یار موافق وجود نداشت؛ میتوان جایگزینهای سخت و غیرقابل تحمل را امتحان کرد. نه اینکه از آغاز تشویق به ریاضت محض نماید؛ و نصیحت به زندگی سختگیرانه کند.
حال مراد از نقبی به اندیشه سعدی زدن چیست؟ قرینهای بهتر از گفتههای از سر سیری جناب باهنر پیدا نمیشود. آنسان که توصیه به زندگی یک دلاری میکنند! آن همان زندگی بسان بزرگترین تولیدکننده ناخالص دنیا؛ که به حتم این حجم از تولید، نمیتواند یومیهای یک دلاری باشد و به گفته سفیر ایران در چین نباید اطلاعات غلط به مردم داد؛ و در عید چینیها یوآنهایی است که خرج میشود. حال چرا دعوت به چنین زندگیای میکنند؟ مگر رفاه و در آسایش بودن فینفسه مذموم است؟ در کجای دین و عرف نهی شده است؟
درست است که در زمان عسرت، مردم باید تحمل کنند. صبر پیشه سازند. ولی مگر غیر این مردم ایران زمین طی دهههای اخیر، کردار دگر هم داشتهاند؟ خواسته و ناخواسته با همه داشتی و ناداشتیها ساختند. به اندازه توانشان با دولتهای مختلف همراهی کردند. چه با اراده و چه بیاراده شخصی یا گروهی. ولی اینکه از در نصیحت یا خدای ناکرده عتاب و دستور، بشنوند که چنین باید باشند؛ از انصاف به دور است. اگر در چین به فرض مثال چنین هم باشد و فقیر در آن وجود نداشته باشد و فقر را معنای دلخواهی داده باشند که از دادههای حزبیشان، شاید بر آمده باشد؛ آیا به صواب و ثواب است که پیاده کردن آن را در جغرافیای کشورمان خواستار باشیم یا باشند؟! چرا هماره مقایسههای اینچنینی انجام میشود؟
بارها شاهد مثالهایی از این دست هستیم؛ که بنزین مثلا در کشورهای اطراف چه قیمتی است و اینجا چند است؟ یا یک بطری آب معمولی چه اندازه قیمت دارد؟ چرا یکبار هم نمیگوییم میزان دستمزد و نرخ تورم آن مکانهای مقایسهای چند است؟ ثبات قیمتی براساس متغیرهای اقتصادی چه جایگاهی دارد و نمونههای فراوانی از این دست که از کفر ابلیس و زهد اسفندیار هم معروفتر است. باور کنیم اگر گاهی حرف نزنیم و بیاموزیم توده مردم، خود با درایتتر از این نصایح هستند، به جایی بر نمیخورد.
گویا جناب ایشان عزم نامزدی دوباره دارند برای تصمیم گرفتن درباره سرنوشت مردم؛ بد نیست اندیشهشان را در جهت رفاه عام سوق دهند. صیقل دادن فکر به آسایش و رفاه روزانه مردم؛ به حتم از توصیههای یک دلاری بهتر است. فرجام سخن نیز از شیخ سخن که گفت: دو کس مردند و حسرت بردند: یکی آنکه داشت و نخورد و دیگر آنکه دانست و نکرد.
خلیج فارس:دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین گفت: قدرت گرفتن در درون یک نظام باید با تأیید نظام، همراهی با نظام و همگرایی با نظام باشد. ممکن است یک حزبی به صد تا از کارهای دولت آقای رئیسی نقد داشته باشد، کما اینکه ما هم نقد داریم. من این را همیشه گفتم، الان در اصلاحطلبها آدمهایی را سراغ دارم که واقعا ایران اسلامی و یکپارچه را دوست دارند، متعهد به نظرات امام هستند و حتی برخی مقلد رهبر معظم انقلاب هستند. اما ممکن است باهنر یا رئیسی را قبول نداشته باشند. از نظر من اشکالی ندارد و حتما باید میدان پیدا کند. اما اگر معلوم شد کسی نظام را قبول ندارد و بخواهد نظام را دگرگون کند با هسته سخت نظام روبهرو میشود.
به گزارش «خلیج فارس» به نقل از ایلنا، متن کامل گفتگو با محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین را در زیر میخوانید:
هیأتهای اجرایی نباید وارد مسائل سیاسی شوند
بعد از ثبتنام داوطلبین انتخابات مجلس شورای اسلامی و نتیجه احراز صلاحیت توسط هئیت اجرایی، با توجه به گفته رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور، حدود ۲۸ درصد از دواطلبین رد صلاحیت شدند. تحلیل شما از ردصلاحیتها توسط هئیت اجرایی چیست، زیرا برخی این شائبه را مطرح میکنند که برخی از این رد صلاحیتها شائبه سیاسی داشته است؟
این یک مسیر قانونی است که باید طی شود؛ یعنی داوطلبانی که ثبتنام میکنند، طبق قانون انتخابات، هیأتهای اجرایی تشکیل شده که بیشتر به دعوت فرماندار و معتمدین محلی است. فرمانداران و مسئولین اجرایی باید سعی کنند معتمدین از گرایشهای سیاسی متعادل باشند.
البته طبیعی است و هرکس ممکن است به یک کسی علاقه داشته باشند و بخواهند به کسی رأی بدهند. اما مواضع سیاسی خودشان در بررسی صلاحیتها را اعمال نکنند. هیأتهای اجرایی بیشتر یک کار سختافزاری انجام میدهند. یعنی آنها موظف بودند و هستند که از مراکز معرفی شده در مورد کسانی که ثبت نام کردند، استعلام بگیرند. این مراکز از وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه، ثبتاحوال، وزارت علوم و نهادی برای استعلام مدرک تحصیلی این اطلاعات را جمعآوری میکنند و مبتنیبر آنها بررسی میکنند که آیا آن فرد شرایط لازم برای انتخابات را دارد یا خیر.
هیأتهای اجرایی نباید وارد مسائل سیاسی شوند و بر مبنای پاسخهایی که این ۵ مرکز دادند میتوانند اعلام نظر کنند. حالا هیأتهای اجرایی وظایفشان را اعلام کردند. برخی از اسامی مشهوری هم که ما شنیدیم صلاحیتشان تأیید نشده، البته ممکن است در ۲۳-۲۴هزار نفر ثبت نامی، درباره ۵-۱۰ نفر هم اشتباه شده باشد.
خوشبختانه در قانون آمده کسانی که صلاحیتشان تأیید نشده میتوانند بلافاصله به هیأتهای نظارت شکایت یا دادخواست خود را ارائه کنند و استعلام بگیرند که دلیل رد صلاحیت چه بوده تا بتوانند مذاکره کنند. این کار شروع شده است و ما امیدواریم هیأتهای نظارت شهرستان، استان و بعد هم ستاد مرکزی نظارت بر انتخابات در این خصوص دقت کنند. کما اینکه شنیدم تعدادی از کسانی که صلاحیتشان توسط هیأت اجرایی تأیید نشد به احتمال زیاد شورای نگهبان و هیأتهای نظارت صلاحیتشان را تأیید میکنند.
با لشگرکشیهای خیابانی و دعوا کسی به کسی راه نمیدهد
با توجه به اعلام نظر برخی نظرسنجیها آمار مشارکت مردم در انتخابات کمتر از ۵۰ درصد است. برخی از دلایل عدم مشارکت هم نارضایتی بخشی از مردم نسبت به عملکرد دولت و مجلس ذکر شده است. به نظر شما آمار مشارکت در انتخابات مجلس چند درصد خواهد بود؟
مشارکت مردم در انتخابات مهم است. مقام معظم رهبری هم در اول سال این مسأله و کلیدواژه را درباره انتخابات مطرح فرمودند که مسأله مشارکت، سلامت، رقابت و امنیت انتخابات مهم است. نهادهای حاکمیتی، رسانهها از جمله رسانه ملی که در رأس آن قرار دارد، سایتها، روزنامهها، نشریات و فعالان سیاسی باید این چهار اصل را تدارک ببینند.
نکتهای که باید به آن اشاره کنم این است که متأسفانه در کشور ما درست است که ۴۰-۵۰ حزب داریم که از وزارت کشور مجوز گرفتند، اما در واقعیت حزب نیستند، یکسری محافلی هستند که شاید ما یعنی جامعه اسلامی مهندسین و جبهه پیروان خط امام جزو آنها باشیم، یک کار تمامعیار حزبی انجام نمیشود. اگر ما سه، چهار حزب قدرتمند، فراگیر، پرجمعیت و پرعضو داشتیم خیلی از این مسائل آنجا حل میشد.
بالاخره ۴۸هزار نفر در انتخابات، ثبتنام اولیه کردند و در ثبتنام دوم ۲۴هزار نفر ثبت نام نهایی خود را ثبت کردند. این استقبال از نامزدی میتواند یک لبه معیوب و یک لبه مثبت داشته باشد. لبه مثبت این است که بالاخره شور و هیجان ایجاد میکند. لبه منفی این است که یک تعداد فکر میکنند سنگ مفت، گنجشک مفت و ما هم باید ثبتنام کنیم ببینیم چه میشود.
باید یک مقدار اینها را سامان داد. اگر در انتخابات حساس ۴-۵ حزب قدرتمند داشته باشیم، به ازای هر کرسی در نهایت باید ۴ نفر کاندیدا شوند. خود احزاب باید غربالگری کنند، آدمهایی که از نظر علمی صلاحیت و هم دارای تجربه هستند، هم کارهای کلان کردند، حکومت کردن و حکمرانی را بلد هستند بالا بیاورند. امروز به دلیل آنکه حزب نداریم همه میروند ثبتنام میکنند.
از این ۲۴هزار نفر شاید بالای ۲۰هزار نفرشان رأیشان زیر هزار باشد. بالاخره قوم و خویش، خانواده و مثلا دانشآموزان به آنان رای میدهند. با توجه به آنکه ثبتنام انبوه است، اگر در ۲۰هزار نفر هرکدام ۵۰۰ رأی بیاورند ۱۰ میلیون رأی است و سطح مشارکت را خیلی تغییر میدهد؛ بنابراین توصیه من همیشه این بوده و الان هم هست، هیأتهای نظارت شهرستان، استان و اعضای محترم شورای نگهبان، در گذشته همیشه از سه واژه تأیید صلاحیت، عدمصلاحیت و عدم احراز صلاحیت استفاده میکردند. تعداد زیادی از نامزدها را با واژه عدم احراز صلاحیت تأیید نمیکردند یعنی صلاحیت فرد برای ما احراز نشد.
درحالی که این سری فرصت زیاد است و سه، چهار ماه فرصت دارند و این بار هیأتهای نظارت باید عدماحراز صلاحیت را به حداقل برسانند. بالاخره یک فرد صالح است یا نیست، اینکه میگویند ما نفهمیدیم و برایمان معلوم نشد موضوعیت ندارد. ممکن است رای بسیاری از این افراد خیلی کم باشد، اما رأیهای کم با هم جمع شده و زیاد میشوند. یعنی در هیچ حوزه انتخابیهای با ۵۰۰، ۴۰۰ یا ۳۰۰ رأی تعیین تکلیف نمیکند، اما وقتی این آرا جمع شد مثلا به ۱۰هزار رأی میرسد و این سطح مشارکت را بالا میبرد.
حالا من این تصور را هم دارم که هرکدام از این افراد تأیید نشوند یک عده یعنی ۳۰۰-۴۰۰ نفر پای صندوق نمیآیند. جریانهای سیاسی در شهرهای بزرگ مثل تهران، تبریز، مشهد، اصفهان که حوزههای انتخابیه با کرسیهای ۵-۶ نفر رو به بالا دارند مؤثر هستند. اما در حوزههای انتخابیه تکنفره عموما اشخاص حقیقی با هم رقابت میکنند و هرکسی که کاندیدا میشود از بستگان، همکاران و دوستان را پای صندوق رأی میآورند. هرکدام از این افراد که حذف میشوند نزدیکان او به پای صندوق رأی نمیآیند؛ بنابراین توصیه و خواهش من از هیأتهای نظارت و مخصوصا بزرگان شورای نگهبان این است که عدماحراز آمار خیلی بالایی نداشته باشد. دلیل آن هم احراز صلاحیت یا عدم صلاحیت باشد. ما امیدوار هستیم که مشارکت بالا برود.
البته این مدت هم فرصت زیاد بود و در حال حاضر این فرصت کمکم تمام شد. یعنی اگر پایشهای میدانی مخصوصا توسط رسانهها انجام میشد که عوامل سرد شدن مردم در مشارکت چیست. عوامل متعددی دارد. ممکن است مشکلات اقتصادی، آموزشی، فرهنگی یا حتی بررسی صلاحیتها باشد. کاش این موضوع را به صورت میدانی پایش کرده، هرکدام از این عوامل را اصلاح میکردند و به آن وزن میدادند.
مثلا در انتخابات دوره قبل مجلس، چون اول کرونا بود خیلی بر روی عدم حضور مردم تأثیر گذاشت. روزهای اول بود و کرونا حسابی کشتار داشت و مردم میترسیدند در صفها بایستند. باز اگر بخواهیم بگوییم که علت عدم حضور کرونا بود افراط است. نخیر کرونا یک مورد بود، معیشت مردم، عملکرد دولت و سیاسیون هم بود. اگر این موضوعات ردیف میشد، عوامل بازدارنده مردم از مشارکت احصا میشد و وزن به آن داده میشد. میتوانست در بالا رفتن مشارکت تاثیر بگذارد. من هنوز فکر میکنم رسانهها به ویژه رسانه ملی خیلی مؤثر است. باید میزگردهایی از جریانات مختلف سیاسی از اصلاحطلب، اصولگرا و میانهرو بگذارد، بیایند با هم چالش داشته باشند.
فعالان سیاسی باید این مسأله در گوششان برود که اگر بخواهند به قدرت هم برسند باید پای صندوقهای رأی به قدرت برسند. با لشگرکشیهای خیابانی و دعوا کسی به کسی راه نمیدهد. باید بتوانند در مشارکت کار را جلو ببرند.
با تصمیمات عاطفی نمیتوان مملکت را اداره کرد
ما در ثبت نام اخیر انتخابات مجلس، شاهد بودیم که صلاحیت برخی از نمایندگان فعلی مانند آقای پزشکیان تایید نشد و دلیل عدم صلاحیت وی، عنوان عدم التزام به نظام آورده شد. چه طور فردی که سابقه چندین دوره نمایندگی مجلس و وزارت بهداشت داشته است، عدم التزام به نظام برایشان منظور شده است؟
من هم در مورد خاص مثل آقای پزشکیان تعجب کردم حتی آن اوایل شنیده بودم که ایشان گفتند من دیگر اعتراض هم نمیکنم. اما خود من با واسطه و بیواسطه به ایشان گفتم اعتراض را ثبت کند و به احتمال زیاد حتما تأیید صلاحیت میشوند اعضای هیأتاجرایی یا هیأتنظارت نباید انتخابات کنند، مردم باید انتخابات را انجام دهند. این نهادها باید طبق مر قانون بررسی کنند.
در رابطه با عدمالتزام ما مشکلی داریم و مقصر هستیم. در یکی از مواد قانون انتخابات گفته شد کسانی که التزام عملی به قانون اساسی ندارند، التزام عملی به اسلام ندارند، جزو گروهکهای معاند بودند نباید صلاحیتشان تایید شوند. به طور شوخی حالا اگر فرض کنیم مثلا هیأتاجرایی شهرستانی از من خوشش نیاید و بگوید، چون قد آقای باهنر بالای ۱۸۰ سانتیمتر است ما نمیخواهیم او را تأیید کنیم. چون قد بالای ۱۸۰ در مراحل نیست باید یکی از آن بندها را بنویسند، به دلیل آنکه نمیتوانند بگویند قد او بلند است تأیید نمیکنیم، بنابراین مجبور هستند یکی از آن موارد عدمالتزام به اسلام یا عدم التزام به قانون یا گروهک معاند را بزند. در حالی که واقعا صلاحیتها از صلاحیتهای عمومی است.
من با تجربه هفت دوره در مجلس میگویم ما ۲۹۰ سردار حکمرانی خوب در مجلس میخواهیم. بعضا آدمهایی که به مجلس میروند، آدمهای بسیار خوب، متدین و متخصصی هستند، اما حکمرانی بلد نیستند، عاطفی برخورد میکنند. مثلا دلشان میسوزد و میگویند معلمان حقوقشان خیلی کم است. منابع که نداریم بعد از افزایش حقوق معلمان، بانک مرکزی یک خط اعتباری ایجاد میکند و یک میلیون تومان در جیب راست معلم میگذارد بعد ۵ میلیون تومان با تورم از جیب چپ او برمیدارد. با تصمیمات عاطفی نمیتوان مملکت را اداره کرد. باید حکیمانه مملکت را اداره کرد.
البته یک مشکل ما حزب است. معمولا احزاب حکمرانهای قوی و با تجربه را تربیت میکنند. دانشگاههای ما عالم تربیت میکنند، اما بلد نیستند حکمران تربیت کنند. مثلا فردی فوقتخصص فیزیک هستهای دارد، تحصیلات خوبی دارد، دانشمند هم بوده و ممکن است جزو دانشمندان برجسته جهانی هم باشد، اگر این فرد به مجلس برود میتواند در مورد مذاکرات دیپلماسی اظهارنظر کند؟ ممکن است در مذاکرات ۵+۱ به عنوان کارشناس انرژی هستهای شرکت کند، اما توان مذاکره ندارد، چون کار نکرده و بلد نیست؛ بنابراین بعضا آدمهایی که به مجلس میروند عالم و دانشمند هستند، اما حکمران نیستند.
در اوایل انقلاب، وقتی جنگ به ما تحمیل شد یکسری جوانها از جمله شهید همت، باکری، بروجردی به جبهه رفتند که خداوند درجاتشان را متعالی بفرماید. سن بعضی از آنها ۲۴-۲۵ سال بود و فرمانده لشگر شدند. اما بعد از جنگ همه ما از چپ و راست گرفته تا اصولگرا و اصلاحطلب همه ما قبول کردیم که اگر کسی میخواهد سردار شود باید اول ستوان، بعد سروان، سرگرد، سرهنگ و بعد اگر خوش درخشید بتواند سردار شود.
الان در نیروهای مسلح پارتیبازی معنا ندارد. حتی اگر پسر فرمانده کل سپاه هم به دانشکده افسری برود نمیگویند، چون بچه خوبی است، همین امروز سرهنگش میکنیم، باید مراحل را طی کند.
متاسفانه در عالم سیاست این سلسلهمراتب تعریف نشده، میگویند آدم خوبی است برود نماینده یا وزیر شود. کسی که میخواهد برود وزیر شود باید یک دوره مدیرکلی موفق را گذرانده باشد. اگر حزب داشتیم طرف میرفت بخشدار میشد و بعد از چند سال کار، فرماندار و بعد استاندار میشد و بعد معاون وزیر و بعد اگر خیلی خوشدرخشید میگفتند تو ۲۴-۲۵ سال سابقه مدیریت کشوری داری حالا میتوانی بروی وزیر شوی. اما اینکه حزب نداشته باشیم و آقای رئیسجمهور بیاید بعد از اینکه انتخاب شد بگوید حالا وزیر از کجا بیاورم؟
نیروهای مسلح اصلا نباید وارد جریانات سیاسی شوند
تحلیلگران دلسوز یکدستی قوا را به صلاح کشور نمیدانند و معتقد هستند همانطور که کل کشور یکدست نیست و دربرگیرنده تفکرات و سلایق مختلفی است، قوای کشور هم باید سلایق و دیدگاههای مختلف جامعه را نمایندگی کند. احساس حذف شدن بخشی از مردم از قدرت به نظر شما چه آسیبهایی برای نظام و کشور به همراه دارد و برای جبران آن باید چه کاری انجام داد؟
من این بحث را کاملا قبول دارم، اما در قوهمقننه. در قوهمجریه و قوهقضائیه موضوع فرق دارد. اینکه قوهمجریه گرایشهای مختلف وجود داشته باشد در ترمینالوژی حقوق و حکومتی دنیا به آن دولت ائتلافی میگویند. دولت ائتلافی هم چندان کارنامه خوبی ندارند. رئیسجمهور مجبور است از همه احزاب در دولت استفاده کند. اما این کار در مجلس خوب است؛ من چند وقت پیش با آقای قالیباف مذاکره میکردم، دوره اول آقای قالیباف بود که در مجلس حاضر شد. زحمت کشید و کارهای خوبی هم در مجلس کرد.
گفتم یکی از اشکالات شما در مجلس این بود که رقیب قدرتمند اقلیت نداشتید. من واقعا تعجب کردم، چون در هفت دوره مجلس، هر دورهای که اقلیت ما قویتر بود ما قویتر، منسجمتر و با برنامه دقیقتر کار میکردیم. اما مجلس یازدهم، چون رقیب قوی نداشت، خودشان ژلهای بودند، همهاش آزمون و خطا شد.
من در مجلس کاملا بحث شما را قبول دارم که اگر دو، سه فراکسیون قدرتمند باشند و با هم در بهتر کار کردن مسابقه بگذارند نتایج خوبی به دست خواهد آمد. اما این موضوع در دولت اصلا معنا ندارد. البته برخی مواقع دولتها مجبور میشوند دولت ائتلافی تشکیل بدهند. چون حزبشان اکثریت قاطع در مجلس را ندارند، مجبور هستند با حزب دیگری ائتلاف کنند و دولت ائتلافی تشکیل دهند. اما معمولا در دنیا دولتهای ائتلافی دولتهای ضعیفی هستند. اما مجلس دقیقا جای جمعزدایی است و اگر مجلس یکصدایی شود حسابی افت میکند و نمیتواند کار کند. قوهقضائیه هم قاعدتا مسئولین و قضات نباید سیاسی و جناحی باشند. مثل نیروهای مسلح که اصلا نباید وارد جریانات سیاسی شوند.
نسبت به آینده مردمسالاری دینی بیمناک هستم
وقتی جریانی نتواند از طریق انتخابات و صندوقهای رأی خودش را در معرض انتخاب بگذارد، به نظر شما چه باید انجام دهد؟ آیا این روند به معنای بنبست سیاسی نیست؟ با روند حذف یک جناح، تفکر و سلیقه چطور میتوان از طریق مسالمتآمیز به قدرت رسید؟
من یک جواب کلی به سوال شما دارم. من این خطر را احساس میکنم که در غیبت ۳-۴ حزب قدرتمند در کشور، نسبت به آینده مردمسالاری دینی بیمناک هستم که مردمسالاری نهایتا به سرمنزل مقصود میرسد یا خیر؟ ابزار دموکراسی و مردمسالاری حزب است. اما یک اشکالی آن طرف وجود دارد، حزبی که به قدرت میرسد یا حزبی که حتی نمیتواند به قدرت برسد باید خودش را رقیب احزاب بداند نه نظام. اگر حزبی قدرتمند شد و رأی خیلی بالایی هم آورد، بخواهد رقیب نظام شود آن موقع با هسته سخت نظام روبهرو میشود، اما اگر خواست رقیب احزاب دیگر شود خیلی هم خوب است.
آقای مهندس موسوی که در سال ۸۸ انتخاب نشد، ما هفته بعد از انتخابات خدمت ایشان رسیدیم و گفتگویی با ایشان داشتیم. من مهندس موسوی را از سال ۵۹-۶۰ در حزب جمهوری اسلامی که ایشان عضو شورای مرکزی این حزب بود میشناختم. البته در هیچزمانی یکجا نبودیم. اگر شما تبارشناسی سیاسی را هم مطالعه کنید، وقتی مهندس موسوی از نخستوزیری کنار رفت عملا عالم سیاست را کنار گذاشت.
حدود ۱۵ سال به دنبال معماری و کارهای دیگر بود و بعد در سال ۸۸ آمد کاندیدا شد. من در آن جلسه به ایشان گفتم آقای مهندس شما ۱۵-۱۶ سال در عالم سیاست نبودید و الان آمدید ۱۳ میلیون رأی خوب گیرتان آمده است، این آرا را مدیریت کن، با احزاب رقیب شو. من به حزب شما نمیآیم، اما حاضرم این پیگیری را انجام دهم تا شما حزبتان را به ثبت برسانید. حتی از طریق صداوسیما پیگیری میکنیم که برای حزب اقلیت کرسی بگذارد که بنشینیم و بحث کنیم، اما رقیب نظام نشوید.
ایشان گلایه کرد ستادهای من را بستند و چند نفر را گرفتند؛ گفتم مهندس موسوی اگر شما حزبتان و این ۱۳ میلیون رای را مدیریت کنید من تعهد صددرصدی به شما میدهم که دوره آینده حتما رئیسجمهور باشید. به شرطی که شما رقیب احزاب، دولت و مجلس باشید نه رقیب نظام. در هر کشوری رقیب نظام با هسته سخت نظام روبهرو میشود. با اطلاعات، امنیت، دادگاه و محاکمه روبهرو میشود.
من در مورد اصلاحطلبها این واژه را به کار میبرم که برخی اصلاحطلبها خوشخیم و برخی بدخیم هستند.
همین الان برخی اصلاحطلبها دلیل میآورند که نباید پای صندوق رای برویم. اما یک عده دیگر مانند کارگزاران سازندگی میگویند باید در انتخابات شرکت کنیم. با اینکه آدمهای درشتشان ثبتنام نکردند، اما بارها اعلام کردند که ما قدرت را باید پای صندوقهای رأی داشته باشیم. هر حوزه انتخابی که کاندیدای ما تأیید شود شرکت میکنیم. اما یکسری از سران بزرگ ما چرا تردید دارند. کسی که میخواهد در انتخابات شرکت کند باید نظام را تأیید کند. نمیتواند بگوید من نظام را قبول ندارم، اما میخواهم وارد مجلس شوم. هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که یک نفر نظام حکومتیاش را قبول نداشته باشدو مثلا نماینده مجلس آن کشور باشد.
میگویند نظام آمریکا لیبرال دموکراتیک است، تصور کنید در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که سال آینده برگزار میشود، حزب دموکرات، جمهوریخواه و حزب سبز باشند و در میان آنان کسی برای انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام کند و بگوید من سوسیالیست هستم. چه کارش میکنند؟ میگویند خوشآمدید؟ ممکن است دادگاهیاش نکنند، اما میروند یک پرونده مالیاتی از پدرجدش پیدا کرده و لولهاش میکنند و تا ۷ نسل بعد از آن هم بدبختش میکنند.
کسی نمیگذارد با اصل نظام شوخی کنید. در فرانسه میگویند نظام ما لائیک است، چین میگوید کمونیست است.. حزب جمهوریخواه آمریکا با حزب دموکرات میتواند رقابت کند. اما اگر یک روزی حزب جمهوریخواه بخواهد با نظام لیبرال دموکرات رقابت کند، به اصطلاح طومارش را میپیچند.
عرضم این است که قدرت گرفتن در درون یک نظام باید با تأیید نظام، همراهی با نظام و همگرایی با نظام باشد. ممکن است یک حزبی به صد تا از کارهای دولت آقای رئیسی نقد داشته باشد، کما اینکه ما هم نقد داریم. من این را همیشه گفتم، الان در اصلاحطلبها آدمهایی را سراغ دارم که واقعا ایران اسلامی و یکپارچه را دوست دارند، متعهد به نظرات امام هستند و حتی برخی مقلد رهبر معظم انقلاب هستند. اما ممکن است باهنر یا رئیسی را قبول نداشته باشند. از نظر من اشکالی ندارد و حتما باید میدان پیدا کند. اما اگر معلوم شد کسی نظام را قبول ندارد و بخواهد نظام را دگرگون کند با هسته سخت نظام روبهرو میشود.
همانطور که خودتان هم اشاره کردید، رهبری بر مشارکت گسترده و آزاد، انتخابات رقابتی و سالم در تأکید داشتند. چرا مسئولان زیردست، خلاف این فرمایشات عمل میکنند و موضوع ردصلاحیت آقای لاریجانی و آن جبرانی که رهبری مدنظرشان بود به گونه دیگری تفسیر شد؟
بله من کاملا قبول دارم و یکی از جوابهایی که به اجرای توصیههای حضرت آقا میشود داد این است که هیأتهای نظارت تلاش کنند و حداکثر آدمها را تأیید کنند. البته اگر کسی ضدانقلاب و فتنهگر بود، دادگاه محاکمهاش کرده و سابقه دارد، نباید تایید صلاحیت شود و در آن بحثی ندارم. اما آنهایی که به اصلاحطلب یا اصولگرا تعریف شدند یا فرض میکنیم مربوط به دولت آقای روحانی یا احمدینژاد باشند، هرکدام مشکلاتی هم داشتند و خدماتی هم ارائه کردند.
اینکه بگویند اگر این آقا به مجلس بیاید با باهنر مخالف است، حق دارد. چه اشکالی دارد؟ یک زمانی ما در مجلس ششم که خیلیهایشان آمدند، روزهای آخر رفتند استعفا دادند تا مجلس را از رسمیت بیندازند، یا رفتند تحصن کردند. هیچ نظامی این کارها را برنمیتابد.
بله توصیهام به هئیت نظارت، هئیت مرکزی نظارت و اعضای شورای نگهبان این است که با سعهصدر برخورد کنند. اگر واقعا کسی را پیدا کردند که ضدنظام و انقلاب است، نباید صلاحیت او تأیید شود. اما اگر کسی به عملکرد شورای نگهبان نقد داشته باشد، به عملکرد مجلس یازدهم نقد داشته باشد، رئیس مجلس یا رئیسجمهور را قبول نداشته باشد هیچ اشکالی ندارد.
فساد میتواند باعث فروپاشی نظام شود
یکی از شعارهای آقای رئیسی مبارزه با فساد بود. الان هم هر از چندی پرونده مفاسدی مطرح میشود که اعداد و ارقام آن، افکار عمومی را با سوالات جدی مواجه کرده است. در همین ماجرای چای دبش تلاش کردند تا توپ را در زمین پیشینیان بیندازد، اما طبق اعلام رسمی آقای اژهای ۷۰درصد این فساد در دولت فعلی رخ داده. نظرتان در این باره چیست؟
فساد یک خورهای است که پایههای نظام را میخورد، سست میکند و میتواند باعث فروپاشی نظام شود. درباره مسأله اعداد و ارقام واقعا محافظهکارانه برخورد میکنم. در مورد این موضوع که عدد چند بوده، چه کسی بوده، چه زمانی بوده، چطور بوده، فکر میکنم حتی خود آقای اژهای هم نباید به این سرعت اظهارنظر میکردند. بالاخره باید معلوم شود، بیایند و بررسی کنند. من همیشه با تردید به برخی از مسائل نگاه میکنم. همین یکسال قبل بود که در مجلس موضوعی بیرون آمد که فولاد مبارکه ۹۰هزار میلیارد تومان را معلوم نیست چه کرده است.
بعد از دو ماه بررسی کردیم دیدیم از این ۹۰هزار میلیارد تومان بالای ۵۰هزار میلیارد تومان مابهالتفاوت قیمت فولاد دولتی و آزاد بوده که همه آنها را به دولت داده و ۵۰هزار میلیارد تومان ارزانتر داده است و دولت برای جادهسازی و سدسازی و این مسائل آن را گرفته است. روز اول که ۹۰هزار میلیارد تومان را گفتند در ذهنها رسوب کرده است و هرچقدر هم همه میگویند چنین نبوده است کسی باور نمیکند.
واقعا به عنوان یک آدم مطلع میگویم، اگر در این ۹۰هزار میلیارد تومان، حتی اگر ۲هزار تومان هم سوءاستفاده شده باشد، معتقدم باید از حلقوم سوءاستفادهکننده بیرون کشیده شود. اما اگر ۲میلیارد تومان را ۹۰هزار میلیارد تومان بگویند فاجعه است. آن جوان ۹۰هزار میلیارد تومان را تقسیم ۸۰میلیون جمعیت میکند و بعد میگوید از هر نفر ۱۰۰میلیون تومان خوردند و نتیجهاش این میشود.
در این مسأله هم من عدد آن را هم گفتم که از نظر شرعی ۲ دلار را هم از حلقومش بیرون میکشیم و اگر مفسد هم باشد باید به اشد مجازات محکوم شود. اما عدد و رقمها را درست و دقیق بیرون بیاورند. من واقعا الان قضاوتی ندارم که چقدر داده شده، چقدر در زمان دولت آقای رئیسی و چقدر در زمان دولت آقای روحانی بوده است. دولت هم باید پاسخگو باشد. اولین کاری که دولت میکند این مدیرانی که برکنار کرده است را معرفی کند. حالا آقای اژهای نگفتند دولت حاضر نیست اسم آن ۶۰ نفر را به ما بدهند، گفتند هنوز ندادند. شاید در حال بررسی موضوع هستند که چه کسانی این تخلف را انجام دادند و بعد به دادگاه معرفی کنند. اصلا یک دادگاه علنی بگذارند و معلوم شود چه کسی چه کاره است.
به احتمال زیاد حداکثر ۲ لیست مطرح اصولگرا از تهران درمیآید
این روزها ما شاهد برخی نشستهای انتخاباتی از سوی اصولگرایان بودیم که موجب انتقاداتی از سوی برخی طیفهای این جریان بودیم. به نظر میرسد مبنا با همراهی آقای قالیباف تلاش دارد لیست جداگانه ارائه دهد. رویکرد اصولگرایان در انتخابات آتی مجلس را چطور تحلیل میکنید؟ اساسا در دستهبندی طیفهای مختلف از مبنا، شریان، شورای وحدت هرکدام در کجای کفه اصولگرایان در رقابتهای درونی قرار دارند و شما به عنوان دبیرکل جبهه پیروان در کدام کفه قرار دارید؟
یک آرزو دارم که در شهرهای بزرگی مثل تهران جریان اصلاحطلب و میانهرو مثل حزب اعتدال و توسعه که آنها بتوانند یک لیست قدرتمند واحد ارائه دهند. من به آنها رأی نمیدهم، زیرا رقیب من هستند، اما برای اینکه مشارکت و هیجان انتخاباتی بالا برود علاقهمند هستم این اتفاق بیفتند. تا جایی که خبر دارم این اتفاق در حال افتادن است.
این لیست باعث میشود مجموعه اصولگراها خودشان را جمع کنند. الان جریانات اصولگرایی مدعی هستند، شورای ائتلاف، آقای قالیباف که در مجموعه شورای ائتلاف است، احساس میشود که یکسری کار جداگانه هم میکنند.
پایداری و شریان برای خودشان، شورای وحدت هم برای خودشان کار میکنند. این احزاب عملا در حال رقابت درونگروهی هستند. این رسم بوده در دنیا و در احزاب بزرگ هم رسم است؛ بنابراین این احزاب در حال حاضر، هرکدام با هم رقابت درون جناحی دارند. اما تحلیلم این است که نهایتا این احزاب با هم تفاهم میکنند و به احتمال زیاد به یک لیست میرسند.
لیست مشارکتی است، ۱۰ نفر از شورای ائتلاف، ۵ نفر از همکاران آقای قالیباف، ۵ نفر از لیست دیگر و همینطور به یک لیست میرسند. البته در جریان باشید، در تهران لیستهای خرد و ریز همیشه زیاد است. من یادم است یک زمان که لیست ۳۰ نفر میدادیم، یک گروهی بودند که از این لیست ما ۵ نفر را حذف میکردند و اسم خودشان را میگذاشتند و میشد لیست ۳۰ نفر دیگر. اینها لیستهای ریز است، اما فکر میکنم به احتمال زیاد حداکثر ۲ لیست قدرتمند و مطرح اصولگرایی از تهران، درمیآید و اگر اصلاحطلبها و حزب اعتدال و توسعه لیست قدرتمند داشته باشند یک رقابت خوبی در تهران برگزار میشود.
بیشتر فعالیتم این است که مجموعه اصولگراها را به یک وحدت برسانم
نقل قولی از شما وجود دارد که گفتید اینبار به عنوان کارگردان به بازی خواهید آمد نه بازیگر. در همین راستا این برداشت صورت گرفته که شما مدعی عنوان جایگاه ریاست مجلس هستید و به عنوان یک لیدر رقیب آقای قالیباف خواهید شد. چقدر این گزاره را میپذیرید؟
من این جملهای که گفتم مربوط به ۷-۸ سال قبل بود. آن زمان که من بعد از دوره نهم دو بار کاندیدا نشدم، خبرنگار از من سوال کرد که شما چکار میکنید چرا کاندیدا نشدید؟ گفتم نه، من قبلا بازیگر بودم و الان کارگردانی میکنم، فعال بودم و هستم. این بار من ثبتنام کردم. واقعیت قضیه خیلی میلی به اینکه بعد از ۲۸ سال راهی که رفتم و آمدم را بروم، میل و ولعی وجود ندارد. اما بیشتر احساس کردم شاید بتوانم قدمی بردارم بلکه مشارکت بالا برود.
در انتخابات هم اگر کاندیدا نبودم حتما فعال بودم و بیشتر فعالیتم این است که مجموعه اصولگراها را به یک وحدت برسانم و این کار را انجام میدهم. اینکه من بخواهم رقیب آقای قالیباف شوم، یکی از شگردهای رقبای ما است که شاید بخواهد اختلافات طیف اصولگرایان را زیاد کند، وگرنه رئیس مجلس را مجلس انتخاب میکند. در حال حاضر ما در مظان انتخابات هستیم نه ریاست مجلس. حتما تیپهایی مثل آقای قالیباف، من، آقای نیکزاد، آقای حداد عادل و جامعه روحانیت اختلافی روی این قضایا نداریم.
به دنبال دلیل متقنی برای کنارهگیری از انتخابات هستم
در صورت تایید صلاحیت و رای آوری، خودتان را برای ریاست مجلس کاندید میکنید؟
باهنر: نه. واقعیت این است که من همین الان به دنبال دلیل متقنی میگردم که از انتخابات کنار بروم. اگر کاندیدا هم میشوم به دلایل سنی آخرین دوره است. این مسیر را رفتم و هرکاری که میخواستم انجام دهم، کردم. واقعیت هم وقتی آمدم، بیشتر داعیهام این است که یک مقدار مشارکت و شور انتخاباتی بالا برود.
یکی از سوالات مطرح این است که آقای باهنر تحت حمایت آقای لاریجانی در انتخابات ثبت نام کرده یا از طرف جریان اصولگرایی وارد انتخابات شده است؟
آقای لاریجانی حزب ندارند، بیشتر فعال سیاسی است. تا آنجا که من از آقای لاریجانی خبر دارم، ایشان بر روی نمایندگان ادوار کار کردند که کاندیدا شوند. تا آنجایی که اطلاع دارم حدود ۲۰۰-۳۰۰ نفر از نمایندگان دورههای قبل ثبتنام کردند. شاید، چون من جزو نمایندگان ادوار هستم، ممکن است حدس بزنند که برای من هم این اتفاق افتاده است. من ارتباطم با آقای لاریجانی خوب است و رفت و آمد داریم. اما اینکه ایشان یک حزب سیاسی داشته باشد، فعال حزبی باشد و من جزو اعضای حزب ایشان باشم اینطور نیست.
نباید بگوییم ۸۰ میلیون نفر باید طوری زندگی کنند که حزباللهیها میخواهند
بعد از اینکه یکسری گمانهزنی برای حضور آقای لاریجانی در انتخابات صورت گرفت، ایشان بیانیهای منتشر کردند که خالصسازان نگران نباشند من قصدی برای شرکت در انتخابات ندارم؛ به نظر شما این جریان خالصساز چه کسانی هستند و اشاره آقای لاریجانی به چه کسانی بود؟ در نهایت مسیر خالصسازی که آقای لاریجانی به آن اذعان دارند تا کجا پیش میرود؟
ما در جریانات اصلاحطلبی و اصولگرایی یکسری جریانات افراطی داریم. همین چند وقت پیش در تلویزیون مصاحبه زندهای بود که خانمی گفت مملکت برای حزباللهیهاست. من واقعا این حرف را قبول ندارم. مملکت برای ۸۰میلیون نفر است و امکان دارد، یک میلیون حزباللهی پر حرارت داشته باشیم و قدمشان روی چشم ما که ایثار میکنند.
همین الان هم بگویند برویم غزه، صف میکشند و واقعا هم آدمهای متدین و علاقهمندی هستند. اما به این معنا نیست که بگوییم این ۸۰ میلیون نفر باید طوری زندگی کنند که حزباللهیها میخواهند. هرکسی طیف و فرهنگی دارد، باید همه در انتخابات و مشارکتها شرکت کنند. این خالصسازها گروههایی هستند که اگر موضع کسی نرمتر از خالص سازان باشد، میگویند به درد نمیخورند و باید کنار بروند. شاید آقای لاریجانی قصدش این تیپ آدمها بود.
تا زمانی که تولید عقبتر از مصرف باشد گرانی و داستان تورم وجود دارد
مجلس یازدهم با شعار بهبود وضعیت معیشت و مشکلات اقتصادی بر سر کار آمد. عملکرد این مجلس را در آستانه انتخابات چه طور تحلیل میکنید؟
مسأله اقتصاد در کشور ما، یکسری مشکلات دیگری دارد که بعضیها میگویند راهحل مشکلات اقتصادی ما در کشور سیاسی است. من برمیگردم به پاسخ سوال اول، یعنی مجلس باید کشور را حکیمانه اداره کند. وگرنه اینکه شما بگویید مجلس باید کاری کند که قیمت دلار از ۵۰ هزار تومان به ۳۰هزار تومان برسد. امکانپذیر نیست. خود واژه تورم یعنی اتفاقی است که تحتتأثیر صد مدل اتفاق، شکل میگیرد.
دستوری هم نیست یعنی مجلس نمیتواند تصویب کند که تورم باشد یا نباشد. گاهی خود آقای رئیسجمهور میگویند آرد گران نشود، اما یکسری عوامل هستند که گرانی ایجاد میکنند. تا زمانی که تولید عقبتر از مصرف باشد گرانی وجود دارد و داستان تورم است. اگر خواستیم تورم نباشد باید تلاش کنیم تولید ما بیش از مصرفمان باشد یا برعکس آن را هم میتوانم بگویم که مصرف کمتر از تولید باشد.
متأسفانه گردن آقای رئیسی، روحانی یا احمدینژاد نیست، بلکه گردن همه ما است. کل تولید ما ظرف این ۴۰ سال، ۲/۵ برابر شده در حالی که مصرفمان ۵ برابر شده است. ما یک کشوری هستیم اگر ۵۰۰میلیارد یورو تولید ناخالص داخلی داریم، توقع داریم مانند کشوری زندگی کنیم که ۱۰۰۰میلیارد یورو درآمد تولید ناخالص داخلیاش است. یعنی میخواهیم زندگیمان قویتر از تولیدمان باشد.
تحلیل شما درباره عملکرد ریاست آقای قالیباف در مجلس چیست؟
این دوره اول ریاست آقای قالیباف بود. تمام سابقهشان نشان دهنده این است که مدیر اجرایی قوی بودند، زمانی که فرمانده فراجا بود، و چه زمانی که شهردار تهران بود، واقعا هم کارهای خوبی میکرد. با توجه به آنکه تجربه اول ایشان در مجلس بود، اما در مجموع خوب کار کرد. آقای قالیباف سه دوره ریاست مجلس را اداره کرد و حتما در دوره سوم، خیلی بهتر از دوره اول مجلس را اداره میکند. اما همان که عرض کردم آقای قالیباف یک فراکسیون اقلیت در مجلس یازدهم نداشتند که منسجم باشند بنابراین یک مقدار گرفتاری این شکلی داشتند، اما در مجموع خوب بود.
خلیج فارس:سخنان محمدرضا باهنر در مورد اینکه اصلاح طلبان به تفاهم و لیست واحد خواهند رسید با واکنشهای قابل توجهی همراه شده است. وی که البته نامزد انتخابات این دوره مجلس نیز هست با این اظهار نظر خود خبرساز شده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از نامه نیوز، سخنان باهنر البته دو وجه دارد. وجه اول و مهمش هشدار به چهرهها و جریانهای اصولگرایی که از نقشه جناح مقابل حکایت میکند و به آنها نهیب میزند که اگر همچنان به تک روی ادامه د هند ممکن است با وحدت اصلاح طلبان به یکباره مجلس را از دست بدهند.
سوی دیگر سخنان محمد رضا باهنر پیش بینی رفتار سیاسی اصلاح طلبان است. او از نشانههای توافق بین گروههای مختلف اصلاح طلبی روایت کرده است.
این پیش بینی البته چندان هم دور از دسترس به نظر نمیرسد. او نشانههایی از همگرایی بین این گروهها و البته بیش فعالی آنها را مشاهده کرده و با تجربه طولانی اش در پارلمان و انتخابات مختلف حدس زده است که ممکن است چنین رخدادی به وقوع بپیوندد. به هر حال این اظهار درست در شرایطی مطرح شده است که جبهه پایداری، شریان و برخی گروههای دیگر اصولگرا از ناب سازی و انتخاب اصلح سخن میگویند و بر جداسازی و تفکیک بین نیروها اصرار دارند و در بخشهای دیگر هم تک رویهای فراوان دیده میشود و گروههای اصیل اصولگرایی با هجمه مواجه شده اند.
حالا، اما محمد رضا باهنر تاکتیک اصلاح طلبان را به روشنی بیان کرده و از نقشه انتخاباتی آنها سخن به میان آورده است.
این پیش بینی البته به مذاق اصلاح طلبان خوش نیامده. چه آنکه آنها طبعا تمایل داشته و دارند که تا نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات دستشان رو نشود.
مهدی رحمانیان، مدیر مسئول روزنامه شرق در این باره، گفته است: ما دعا میکنیم صحبت آقای باهنر درست باشد، چون چرخ کشور با یک دیدگاه و یک جریان نمیچرخد.
او در عین حال گفته است: من با برخی دوستان در حزب ندا و حزب کارگزاران ارتباط دارم و از صحبتهای آنها بر میآید که هر دو حزب هنوز به لیست نرسیده اند. این دو حزب برخلاف بقیه احزاب اصلاح طلب علاقمند به مشارکت در انتخابات و معرفی کاندیدا و ارائه لیست هستند، با این وجود میگویند «شاید تعدادی نامزد را معرفی کنیم، اما بعید است بتوانیم لیست بدهیم».
رحمانیان ادامه داده است: بعید میدانم اصلاح طلبان به لحاظ تشکیلاتی لیست بدهند. شاید برخی احزاب اصلاح طلب نفراتی را معرفی کنند، اما اسمش ارائه فهرست انتخاباتی نیست.
در گفت و گویی دیگر، جواد امام سخنگوی جبهه اصلاحات هم، گفته است: شاید برخی دوستان ما به صورت فردی ثبتنام کرده باشند یا برخی احزاب بنا به معرفی، لیست داشته باشند، ولی تا این لحظه هیچ تصمیمی در جبهه اصلاحات گرفته نشده است.
وی افزوده است: درباره جبهه اصلاحات به دنبال ایجاد شرایط برای برگزاری انتخابات رقابتی باشند و از طرف اصلاح طلبان اظهارنظر نکنند. هر تصمیمی در جبهه اصلاحات درباره انتخابات گرفته شود، در دسترس مردم و رسانهها قرار میگیرد.
خلیج فارس:دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین گفت: اصلاحطلبان تا حدودی در تهران به یک لیست واحد انتخاباتی رسیدهاند و این امر میتواند اصولگرایان را نسبت به لزوم وحدت هوشیار سازد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا؛ محمدرضا باهنر در نشست مشترک با جامعه اسلامی مدیران با یادآوری اینکه رهبری متفاوت از هر سال، امسال بسیار زودتر مسئله انتخابات را مطرح کردند، اظهار کرد: در زمینه اجابت مطالبه رهبری انقلاب هرگروه فعال میتواند در این عرصه نقش ایفا کند و پاسخ روشنی برای مشارکت عمومی داشته باشد.
عضو تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: در حال حاضر اصولگرایان به دنبال ایجاد وفاق هستند، پنج گروه در جبهه اصولگرایی آمادگی خود برای حضور و ارائه لیست در انتخابات را اعلام کردهاند و در این بین سهمخواهی به ائتلاف و وحدت اصولگرایان آسیب میزند. امیدواریم با کمک همه احزاب و تشکلهای اصولگرا بتوانیم از این اتفاق جلوگیری کنیم.
وی با اشاره به عملکرد اصلاحطلبان برای انتخابات پیشرو گفت: اصلاحطلبان به دو گروه تقسیم میشوند؛ عدهای اعتقاد به تحریم انتخابات دارند، اما عدهای دیگر حیات خود را وابسته به حضور در انتخابات و مشارکت میدانند. مطابق اخبار واصله آنان تا حدودی در تهران به یک لیست واحد رسیدهاند و این میتواند اصولگرایان را نسبت به لزوم وحدت هوشیار سازد.
رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری با اشاره به تغییرات سازوکار تأیید صلاحیت کاندیداها در انتخابات مجلس سیزدهم، گفت:: در این دوره افراد بیشتری ثبتنام کردند و با تغییر در برخی سازوکارها امکان حضور در انتخابات برای افراد بیشتری به عنوان کاندید فراهم شده است و همین میتواند منجر به افزایش مشارکت شود.
دبیرکل جامعه مهندسین ادامه داد: در حوزههای انتخابی کوچکتر شخصیتهای حقوقی کمتر مورد توجهاند و به دلیل بافت اقلیمی، شخصیتهای حقیقی امکان رأیآوری دارند و حضور این افراد به صورت طبیعی بر میزان مشارکت عمومی در انتخابات میافزاید.
باهنر با تأکید بر رعایت سعه صدر در زمینه بررسی صلاحیتها، تصریح کرد: افرادی که به اصول انقلاب اسلامی پایبند هستند ورودشان در انتخابات بلامانع، اما ورود ضدانقلاب و کسانی که به نوعی اغتشاشگر، فتنهگر و ضدانقلاب تلقی میشوند ممنوع است، این تنها منحصر به جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه در هر نظام سیاسی افرادی از این جنس را در ساختارهای اساسی کشور نمیپذیرند.