خلیج فارس: تصاویر زیر مربوط به تهران در سالهای دور هستند، در این تصاویر از اتوبوسهای دو طبقه گرفته تا خیابان برفی و همچنین کیوسکهای قدیمی تلفن دیده میشود.




منبع:اطلاعات آنلاین
خلیج فارس:این روزها که برف در تهران شروع به بارش کرده خالی از لطف نیست که تصاویر خیابانهای برفی پایتخت در سالهای دور را ببینیم.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرآنلاین، در روزهایی که برف در تهران شروع به بارش کرده، تصاویر زیر خیابانهای برفی پایتخت را در تهرانِ قدیم نشان میدهد، تصاویری که توسط موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران منتشر شده است.

خیابان حافظ در اوایل دهه ۵۰

تجریش در اوایل دهه ۵۰

شمیران در اوایل دهه ۵۰
خلیج فارس:تئاتر سعدی، تماشاخانهای در تهران است که در سال ۱۳۲۹ پس از اختلاف میان عبدالحسین نوشین و عبدالکریم عموئی تاسیس شد. این مجموعه یک بار در سال ۳۰ نعطیل شد و پساز تحولات ۲۸مرداد نیز به آتش کشیده شد. تماشاخانه سعدی که پس مدتی به سینما سعدی تبدیل شد، در سال ۱۳۴۸ مجدد آتش گرفت.

منبع:فرارو
خلیج فارس: آلکسی دیمتری سویچ سالتیکوف (۱۸۵۹–۱۸۰۶) سیاح، دیپلمات و نقاش روسی بود که در دوره سلطنت محمدشاه، سالهای ۱۲۱۶ و ۱۲۱۷ش به ایران سفر کرد.
به گزارش خلیج فارس؛ سفرنامه او از منابع مهم شناخت سبک زندگی مردم، اوضاع شهرها و شیوه حکمرانی در ایران قرن نوزدهم است. او بهدلیل اینکه از شاهزادگان روسی بود در سن هجدهسالگی امکان این را یافت که عازم ماموریتهای دیپلماتیک شود. نخستین سفر او به سمت استانبول بود. دیگر ماموریتهایش به سمت آتن، لندن، فلورانس، رم و تهران رقم خورد. او در سال۱۸۴۰ بازنشسته شد. در همان سال به پاریس رفت و پس از مدتی اقامت در آنجا، به هند عزیمت کرد. سالتیکوف نه دیپلمات برجستهای بود و نه هنرمند بزرگی، اما سفرنامه و طراحیهایش جزو اسناد مهم آن دوره محسوب میشود.
«پس از سه ماه توقف در تهران، من از این شهر و از سرتاسر ایران خسته شده بودم. زندگی در آنجا با یکنواختی وحشتزایی میگذرد. یکنفر بیگانه، محروم از مصاحبت بانوان و تمام تفریحهای شهرهای اروپا نمیداند روزهای خود را چگونه بگذراند. در محلهای که آن را دروازه قزوین مینامند با ۶تومان در ماه (معادل دوازده فرانک و پنجاه سانتیم فرانسه) یکی از زیباترین منازلی را که میتوان در این شهر یافت، اجاره کرده بودم. در حقیقت هوا در آن خانه به آزادی خیابان حرکت میکرد؛ اما آب و هوای تهران به اندازهای ملایم و خوب بود که ایرادی بر آن وارد نمیآمد. خانه، از دو طبقه با چندین اتاق تشکیل میشد.
هر طبقه دو ایوان داشت. اتاقهای بالا مسلط به شهر بود. شهری که با وجود منظره ملالانگیز آن خالی از جنبش نیست. دو ردیف پنجره که پایینیها دارای لنگههای چوبی و بالاییها مزین به جامهای رنگین بود؛ اتاق اصلی خانه را که دیوارهای آن مانند برف سفید بود، روشن میکرد. از طاقچههای آن اتاق استفاده کرده و در آنها دو سلاح ایرانی تقریبا کامل که با زحمات غیر قابل تصوری تهیه کرده بودم قرار داده بودم؛ زیرا نمیتوان اشکالات طولانی و خستهکنندهای را که در ایران مانع هر نوع معاملهای است تصور کرد.
سه توپ و چند تفنگ شکسته
اندک مدتی بعد از رسیدن به تهران، به حاجی میرزا آقاسی، صدراعظم شاه معرفی شدم. پس از عبور از دالانهای تاریک و تنگ و درهای کوتاه، وارد اتاقی بسیار ساده شدم که وزیر در آنجا بود. وزیر پیرمردی بسیار زشت بود؛ اما لباس بسیار فاخر از ترمههای اعلی بر تن داشت.
او با ترشرویی بسیار که به نظر میآمد طبیعت او بدانگونه باشد، بدون تامل از من پرسید: «دماغ من چطور است؟» ضمنا چنین وانمود کرد که موضوع اهمیت چندانی ندارد و او هیچ علاقهمند به دانستن آن نیست، زمانی که من هنوز در تردید بودم که پاسخ این پرسشی که همیشه مرا متعجب میساخت بدهم، بحث دیگری درخصوص طریقه ریختن توپ به میان آورد.
این میل به جانب توپ یکی از تمایلات منحوس وزیر بود؛ چراکه اسلحهخانه تهران سه توپ و بیش از چند تفنگ شکسته نداشت؛ ولی این دو مانع نشده بود که سفیر ایران در لندن به عرض شاه برساند که مهمات او هزاران بار مهمتر از اسلحه خانه «وولویچ» است. راست است که در همان موقع حاجی میرزا آقاسی مشغول بود که چندین توپ با دهانههای بزرگ بریزد.
او به حدی علاقهمند به این قورخانه عزیز خود بود که مایل بود در کارخانه ذوبآهن خود به خاک سپرده شود. با این حال، این وزیر جنگجو، درویش بود. اصلش تاتار بود. قبل از اینکه صدر اعظم بشود امین مالیه شاه فعلی بوده است و با اینکه حاجی از فرقه صوفیه بود و اصول اخلاقی آنان طوری انعطافپذیر است که چندان اطمینان بخش نیست، شاه به او اعتماد کامل داشت.
قبلا گفتهام، تهران خیلی گرفتاری برای من ایجاد کرد و دیری نپایید که بر زحماتی که برای رسیدن به این مرکز عالم تحمل کرده بودم افسوس خوردم. خلاصه، دائما مایل به دیدار کشور خود بودم. در این میل شدید تمام هموطنان من نیز که در این غربت شرکت داشتند، سهیم بودند.
سرودهای ملی یک گروهان سرباز روس که در تهران بودند؛ ولی میخواستند به خاک روسیه مراجعت کنند غم و اندوه ما را بیشتر میکرد. این سرودها شبها از ایوانهای یک کاروانسرای مخروب که توسط هفتصد هموطن من اشغال شده بود به گوش ما میرسید.
منبع: دنیای اقتصاد

به گزارش «خلیج فارس» به نقل از خبرآنلاین، عکسی قدیمی و متعلق به دهه پنجاه که شستشوی فرش در آستانه نوروز در شهر ری را نشان میدهد، گویای این رسم دیرین و خانه تکانی ایرانیهاست.
در این عکس زنان و مردان کنار هم مشغول شستن فرشها هستند. گفته میشود این عکس متعلق به سال ۱۳۵۱ است.
خلیج فارس:لوطی که میخواست پهلوان محله باشد باید مرام داشت و سادگی پیشه میکرد، با کوچکترها مهربان بود، در زندگی قید مادیات و مالاندوزی را میزد، در لفافه سخن نمیگفت و حرفش را رک و راست بیان میکرد. از آن مهمتر اینکه برای امرار معاش باید روی پای خود میایستاد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از همشهری، جماعت لوطیها برای خود مرامنامهای نانوشته مبتنی بر نکات اخلاقی و انسانی داشتند. در تهران قدیم، لاتهایی که توبه میکردند و تغییر و تحولی در زندگیشان ایجاد میشد نیز با بازگشت به مرام لوطیگری، خود را ملزم به رعایت این موازین، اصول فتوت و جوانمردی میدانستند.
هر لاتی لوطی نمیشد مگر اینکه موازین اخلاقی و نکات طلایی مرامنامه نانوشته لوطیها را رعایت کند. آنها برای خود مرام و مسلکی داشتند که به مرام لوطیگری معروف بود. در ادامه به مهمترین نکات و اصول لوطیگری که آنها را از لاتها و بزنبهادرهای صرف جدا میکرد اشاره کردیم.
لوطیها انگار که گروه و دار و دستهای سری باشند، آدمهای عادی را میان خود راه نمیدادند. اگر کسی میخواست در جرگه لوطیها حسابش کنند باید نکات اخلاقی ویژه آنها را رعایت میکرد. از جمله اینکه باید به بزرگتر احترام میگذاشت، هوای نیازمندان محله را داشت و از همه مهمتر اینکه باید تعصب محلهاش را میکشید.
لوطیها شیفته حضرت عباس (ع) و حر بودند. آنها فداکاری و جوانمردی این دو بزرگوار را سرلوحه قرار میدادند و به گونهای این صفات با سادگی و بیآلایشی این قشر تناسب داشت. به دلیل همین ارادت و علاقه بود که لوطیها معمولا به حضرت عباس و کمربند حر قسم میخوردند.
آن لوطی که میخواست پهلوان محله باشد باید سادگی پیشه میکرد، با کوچکترها مهربان بود، در زندگی قید مادیات و مالاندوزی را میزد، در لفافه سخن نمیگفت و حرفش را رک و راست بیان میکرد. از آن مهمتر اینکه برای امرار معاش باید روی پای خود میایستاد.
گردهمایی لوطیهای تهران
لوطیها و به ویژه لوطیهای توبهکار نه تنها پای ثابت مراسم سینهزنی و عزاداری اباعبدالله (ع) بودند، بلکه روزگاری مراسم سیاهپوشان طاقنماهای تکیهها و سیاهپوش کردن ملحهها به دست آنها انجام میشد. حتی برخی از لوطیها مصارف طاق نمای تیکهها را با نیتی که در دل داشتند تقبل میکرند.
لوطیها به غیرت خود میبالیدند و غیر از خودشان را نالوطی خطاب میکردند. در نگاه آنها نالوطیها افرادی بیغیرت یا به زبان خودشان «پنطی» نام داشتند. پس هیچ لوطی نباید در مقابل پنطیها و بیغیرتها ضعف نشان میداد و کرنش میکرد.
سنگ گرفتن لوطی در زورخانه
در مرام لوطیها نبود که حرف درشت دیگران را بیجواب بگذارند. در این جرگه آنها باید حاضرجواب باشند و از حقشان کوتاه نیایند. رفیقبازی هم نقطه کانونی مرامنامه آنها بود. یعنی اگر رفیق به دردسر میافتاد باید از مال و جان مایه میگذاشتند تا رفیق از مهلکه بگریزد.

خلیج فارس:۵۰سال قبل کمبود نان بولکی در پایتخت خبرساز شد.
به گزارش«خلیج فارس»؛توزیع نشدن نان برای ساندویچ و اغذیه فروشیها در تهران سال ۱۳۵۲ باعث نگرانی صاحبان این کسب و کارها شد.
روزنامه اطلاعات ۱۹ آبان ۱۳۵۲ در خبری به این رویداد و علت آن پرداخته است. خبر را بخوانید. اغذیه فروشی و عرضه ساندویچ در تهران نزدیک به ۷۶ سال سابقه دارد.
اولین ساندویچ فروشی تهران که آگهی آن در سال ۱۳۲۸ در روزنامه اطلاعات منتشر شده در خیابان استانبول جنب سفارت ترکیه قرار داشت. این آگهی را ببینید و عکسی از همان خیابان در سالهای پایانی دهه ۱۳۲۰ تماشا کنید.




خلیج فارس:محتکران، گرانفروشان و کم فروشان را در تهران به شلاق بستند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از اطلاعات آنلاین، به دنبال اجرای برنامههای کنترل کننده بازار توسط شهرداری تهران برای جلوگیری از کم فروشی، احتکار و گرانفروشی در زمان اشغال، کیفر خلافکاران علاوه بر جریمه نقدی به شلاق زدن منتهی شد. روزنامه اطلاعات ۷ آبان ۱۳۲۲ فهرستی از کاسبانی که قرار است شلاق بخورند را منتشر کرد.


خلیج فارس:خیابانی در قلب تهران کوچههای قدیمی بسیاری را در خود جای داده است که قدمت اغلب آنها با هویت تاریخی پایتخت گره خورده و ارتباط تنگاتنگی با گذشته شهرمان دارد. کوچه برلن، کوچه ملی و … نامهای آشنایی از دیروز است که همچنان با همین نام ماندگارند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از همشهری آنلاین، کوچهای هست که یک سر آن به چهارراه مخبرالدوله و لالهزار میخورد و سر دیگر آن در خیابان فردوسی است و برای تهرانیهای قدیم کلی خاطره دارد. وجه تسمیه این کوچه به خاطر ساختمانی است که سفارت آلمان در آن مستقر و از نام پایتخت کشور آلمان، برلن (برلین) گرفته شده است.
کوچه برلن با دیرینگی صد سالهاش، بخشی جداییناپذیر از هویت تهران است که در دوره پهلوی اول ایجاد شد. آلمانیها ساختمان سفارت را در سالهای پایانی پادشاهی ناصرالدینشاه قاجار، زمانی که روابط دیپلماتیک ایران و آلمان شکل رسمی گرفت، خریدند و در زمان رضاشاه به نام دولت آلمان ثبت کردند.
در آن سالها دولت رایش سوم آلمان پیوندهای استواری با ایران داشت. به همینخاطر سفارت آلمان جایی برای تبلیغات نازیها شناخته میشد و رفتوآمد آلمانیها به این کوچه بسیار بود و از دید سیاسی یکی از مراکز مهم پایتخت شناخته میشد. از ابتدای شکلگیری این کوچه ۲۶۰متری هیچ سازه مسکونی در آن وجود نداشت و تا چشم کار میکرد مغازههای عرضه پوشاک گرانبها بود و اغلب ثروتمندان و متمولان به کوچه برلن رفت و آمد داشتند.

یکی از نامدارترین سازههای کوچه برلن ساختمان «جنرال مدل» بود. در دهه۳۰ این ساختمان مرکز مُد کشور به شمار میرفت و پوشاک مردانه و زنانه میفروخت. آگهی تبلیغی آن نیز بر سر زبانها افتاده بود: «هم شیک، هم آسان، بدون صرف وقت فراوان… بدو، بدو برو جنرال مُد کوچه برلن»!
کوچه ملی که اکنون تابلوی «باربد» بر پیشانی آن کوبیده شده، کوچهای به طول تقریبا ۲۰۰ متر در خیابان لالهزار است که پاتوق سینماهای ششگانه (شهرزاد، متروپل، جهان، نادر، اطلس و فردوسی) و سالن تئاتر بود و گراند هتل معروف تهران نبش آن قرار داشت. سینماهایی که اغلب اوقات بازیگران و هنرمندان معروف دهه ۴۰ و ۵۰ در سالنهای تاریکش کنار سایر مردم مینشستند و فیلمهای روز را تماشا میکردند. پاتوقی فرهنگی و هنری که این روزها با اینکه سینماهایش تعطیل و متروک شدهاند، با اینکه فرسودگی از بناهایش پیداست، با اینکه مغازههای الکترونیکی و پارکینگهای خصوصی آن را محاصره کردهاند، هنوز هم علاقهمندان بسیاری به یاد گذشته و با هدف خاطره بازی، راهیاش میشوند.

خلیج فارس:بازار انواع دستگیری و کشف کالای غیر مجاز و قاچاق در مهر ۱۳۳۲ در تهران داغ بود.
شهربانی تهران برنامه گستردهای برای دستگیری اعضای حزب توده و طرفداران دولت دکتر مصدق داشت. بهانه اغلب این دستگیریها کشف مواد مخدر و سلاح بیان شده است.
روزنامه اطلاعات ۱۳ مهر ۱۳۳۲ خبری از دستگیریهای مختلف در تهران منتشر کرد. خبر را بخوانید و عکسی از میدان فوزیه/شهناز -امام حسین (ع) – در ۷۰ سال پیش تماشا کنید:


منبع: اطلاعات آنلاین