مجید عابدی
نسلی از دختران بوشهری که چند سال پیش، پس از گذشتن از سد آزمون ورودی تیزهوشان پا به این مدرسه گذاشته بودند، خود را درفضایی سرشار از امید و نشاط یافتند که معلمان دلسوز و توانای شان در سایهٔ مدیریت مثال زدنی خانم دکتر حاجیانی برای شان فراهم کرده بودند. این مدیر بافرهنگ و فرهیخته، مادرانه آنها را در آغوش محبت خود گرفته بود و با برنامه های متنوع علمی، فرهنگی و مذهبی و ارتباط سازنده با اولیا شور و امید را در جان پاک آنان شکوفا ساخته بود.
شوربختانه دوسال مانده به پایان تحصیلات این دانش آموزان، ذیل اعمال سلیقه های خاص مدیر کل وقت آموزش و پرورش، به دوران طلایی مدیریت خانم دکترحاجیانی پایان داده شد. از آن پس این مدرسه، که کانونی از امید، نشاط و دانش و خردورزی بود، در انحصار کج سلیقگی گروهی خاص قرار گرفت. رفته رفته، توجه به پویایی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، جای خود را به حسابرسی های بهانه جویانهٔ کهنه و نخ نما داد… شور و نشاط علمی بچه ها با شیبی تند به سراشیبی نومیدی، کرختی و بی توجهی سوق یافت…. شهریه های چند برابر شدهٔ دانش آموزان صرف برنامه هایی ریاکارانه و بی ارتباط با درس و کتاب شد و…
امسال همین دانش آموزان، آخرین رمق های علمی باقیمانده در جان خسته شان را صرف حضور در امتحانات نهایی پایهٔ دوازدهم و رقابت سهمگین در کنکور نمودند. از روزی که خبر اعمال شصت درصد نمرات نهایی در پذیرش دانشگاه اعلام شد، و مدیر مدرسه درخواست و پیشنهاد دانش آموزان برای دعوت از دبیران کارکشتهٔ دروس تخصصی را با قهر و غضب رد کرده (!) این عزیزان و خانواده هایشان در تلاش و تکاپوی مضاعف افتادند تا با وجود عدم حمایت مدیریت مدرسه، به کمک دبیران باتجربه و شرافتمند در آموزشگاههای علمی شهر، برای ورود به این معرکه آماده شوند.
در این برههٔ حساس از زندگی این عزیزان، لازم بود به شکل متعارف، تمام دبیران و مدیر آموزشگاه نیز از هر حیث به آماده کردن ایشان کمک کنند؛ کارهایی که در سایر مدارس متوسطهٔ استان و کشور برای پایهٔ دوازدهمی ها صورت می گرفت؛ از تقویت نمره های نوبت اول و مستمر نوبت دوم گرفته تا عدم سخت گیری های متعارف در زمینهٔ حضور و غیاب های معمول، کاستن از سخت گیری های معمول و کهنه و تهدید کسر نمرهٔ انضباط و… همراهی همه جانبهٔ مدیر، کادر و معلمان، داشتن برنامه های مشاوره ای قوی با حضور مشاوران برجسته و مرتبط با شرایط روحی روانی دختران در این برههٔ زمانی و…
با کمال تأسف، در این مدرسه، با تمام انتظاراتی که می رفت، طی دو سال اخیر ، تقریبا نه تنها هیچکدام از این اقدامات، که برای پایه دوازدهمی ها در تمام مدارس متوسطهٔ کشور امری معمول است صورت نگرفت، بلکه برعکس، حتی یکی دو دبیرنمای سودجو (از قاطبهٔ دبیران شریف این آموزشگاه عذرخواهی می کنم) با درج پایین ترین نمره ها در کارنامهٔ نوبت اول و مستمر نوبت دوم، عملا بال بعضی از این پرندگان معصوم را چنان شکستند که با وجود توفیق قابل قبولشان در آوردگاه امتحانات سخت نهایی، به دلیل همین نمره های مغرضانهٔ یکی دو دبیرنما و سکوت بی معنا و استیصال خیز مدیر ناکارآمد مدرسه، از رسیدن به اهداف و آرزوهایشان بازماندند…
اکنون جا دارد، مدیرکل محترم آموزش و پرورش استان، بی هیچ درنگی، وضع مدیریت این آموزشگاه و یکی دو دبیری که رفتارشان محل پرسش و ابهام است مورد بررسی قرار داده و در این خصوص تصمیمات سازنده و دستورات مقتضی را مورد نظر داشته باشند.
امید که هرچه زودتر چنین شود، تا سایر دختران معصوم آن آموزشگاه که دارند پا به پایهٔ دوازدهم می گذارند، مانند این گروه از دختران عزیزمان، پای بی تدبیری برخاسته از غرور کاذب و ندانم کاری ها قربانی نشوند.