جدیدا دامنه دزدی به بسیاری از بازیگران و چهرههای معروف هم رسیده است.
در واکنش به این حوادث، محمد حیدری(بازیگر) با انتشار تصویری از جلوی یک مغازه ساندویچی که برای همه ما آشناست، نوشت: «نماد امنیت و اعتماد در ایران…»

خلیج فارس: راز قتل مرد تنها که قربانی خواستگاری از زنی در پارک شده بود، خاطره یکی از کارآگاهان پلیس است که جامجم روایت کرده است.

درست است که پدرم به تنهایی زندگی میکرد، اما فردی نبود که شب به خانه نیاید و اگر مسافرت یا کاری برایش پیش میآمد، حتما به من خبر میداد. با شکایت مرد جوان، تحقیقات برای یافتن ردی از مرد تنها به نام حجت آغاز شد. آن زمان سیستمهای کامپیوتری و اینترنت نبود، به همین دلیل باید استعلام صورت میگرفت. ماموران با این احتمال که مرد میانسال برایش حادثهای رخ داده، سراغ کلانتریها و بیمارستانها رفتند، اما از حجت خبری نبود.
پیدا کردن پارک کار سختی نبود، سه پارک در نزدیکی خانه مقتول بود که ممکن بود هر کدام از آنها، پارکی باشد که حجت با زن مورد علاقهاش دیدار داشته، اما کار سخت، پیدا کردن زن مورد علاقه حجت بود. افراد جوان را از فهرست کسانی که در سه پارک تردد داشتند، حذف کردیم. بعد عکس حجت را به افرادی که به صورت ثابت به پارک میآمدند، نشان دادیم و در نهایت رهگذران یکی از پارکها او را شناسایی کردند.
در پرس وجو از کسانی که به پارک رفت و آمد داشتند و شناسایی زنهای میانسال، موفق شدیم فرنگیس را پیدا کنیم. زمانی که عکس حجت را به فرنگیس نشان دادیم، او را شناخت اما ابتدا سعی میکرد خودش را بیخبر از ماجرای علاقه حجت به خود نشان دهد. میدانستم زمانی که از مرگ حجت باخبر شود، موضوع را برملا خواهد کرد و همانطور هم شد.
همزمان با ناپدید شدن حجت، گزارش کشف جسد نیمسوختهای به ما اعلام شد. بلافاصله راهی محل شدیم و در بررسیها با جسد نیمسوخته مرد میانسالی مواجه شدیم. بررسیهای اولیه نشان داد که حریق عمدی است و عامل جنایت قصد داشته سرنخها و هویت قربانی را از بین ببرد، اما به خاطر باران شب گذشته، تنها قسمتی از جسد در آتش سوخته بود.از سویی متخصصان پزشکیقانونی در بررسی جسد، متوجه کبودی روی گردن او شده بودند که احتمال مرگ بر اثر خفگی را نشان میداد. در بازرسی از جیبهای مقتول، مدارک شناسایی او به دست آمد. جنازه متعلق به مردی به نام حجت، ۵۵ساله بود.
زمانی که هویت مقتول را استعلام کردیم، مشخص شد که گم شدن او ساعاتی قبل به پلیس اعلام شده و مرد میانسال از شب گذشته ناپدید شده بود. در نزدیکی جسد خودرویی پارک بود که استعلام شماره پلاک مشخص کرد، خودرو متعلق به مقتول است. نه خودرویی سرقت شده بود و نه مدارک و پولهای مقتول؛ با این حساب جنایت به خاطر سرقت نبود.
در تحقیقات میدانی و تحقیق از همسایههای مرد تنها به هیچ سرنخی نرسیدیم. قاتل بدون هیچ سرنخی نقشهاش را اجرا کرده بود. سراغ پسر مقتول رفتیم؛ شخصی که ناپدید شدن حجت را گزارش داده بود. از او پرسیدم: پدرت با کسی اختلاف نداشت؟ یا کسی با او مشکلی نداشت که بخواهد او را به قتل برساند؟ آنطور که ما متوجه شدهایم، قتل به خاطر سرقت نبوده و احتمالا انگیزه انتقامگیری باید باشد. مرد جوان کمی فکر کرد و بعد گفت: نمیدانم حرفی که میخواهم بزنم چقدر کمکتان میکند.
اصلا این موضوع ربطی به مرگ پدرم دارد یا نه را هم نمیدانم. همانطور که میدانید پدرم تنها زندگی میکرد و این تنهایی او را اذیت میکرد. مدتی قبل، یک شب که به او سر زدم، شروع به درد دل کرد و از علاقهاش به زن میانسالی گفت که وقتی به پارک میرود، او را هم میبیند. پدرم میخواست با او ازدواج کند، اما نمیدانم که اصلا این ماجرا در قتل او نقشی دارد یا نه.
با شنیدن خبر قتل خواستگار میانسالش، فرنگیس گفت: در رفت وآمدهایم به پارک با حجت آشنا شدم و بعد از مدتی هم او ابراز علاقه کرد. تصمیم به ازدواج با او را گرفتم، اما پسرم مخالفت کرد. سعی کردم که او را راضی کنم، اما نشد. خیلی هم ناگهانی حجت ناپدید شد و الان هم متوجه شدم که او به قتل رسیده است. با اطلاعاتی که فرنگیس داد و با این احتمال که پسر او در این جنایت نقش داشته باشد، سراغ کامران رفتیم. پسر جوانی که تازه به عنوان مهندس در یک شرکت مشغول به کار شده بود. کامران را به اداره آگاهی منتقل کردیم و قبل از اینکه روی صندلیام که در میز مقابل او بود بنشینم، شروع به صحبت کرد: «پدرم که مرد، مادرم برایم همه چیز شد. در این مدت هرگز تصور نمیکردم مادرم را از دست بدهم، اما وقتی شنیدم او بعد از سالها قصد ازدواج دارد، دیوانه شدم. چطور ممکن بود زنی که تمام زندگیام بود را از دست بدهم.
وقتی با ازدواجش مخالفت کردم، مادرم برای اولینبار مقابلم ایستاد و گفت با حجت ازدواج میکند. تصمیم گرفتم حجت را از این ازدواج منصرف کنم. یک روز که مادرم به پارک رفت او را دنبال کردم و حجت را در پارک دیدم. بعد از رفتن مادرم، به سمت او رفتم وگفتم میخواهم با تو صحبت کنم.
او را به خانه دعوت کردم و خواستم که دست از سر مادرم بردارد، اما او اصرار داشت که با مادرم ازدواج کند. عصبانی شدم و دستم را ناخواسته روی گردنش گذاشتم. به خودم که آمدم، جسد حجت روی زمین افتاده بود. ترسیده بودم، جنازه را داخل ماشینش انتقال دادم و با بردن در محلی خلوت آن را آتش زدم تا راز این جنایت برای همیشه سربهمهر باقی بماند.»
اعتراف کامران به قتل، راز قتلی را برملا کرد که قاتل هیچ رد و سرنخی در صحنه جنایت به جا نگذاشته بود.
منبع: روزنامه اعتماد

خلیج فارس:حسین تُرکیان، رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان اصفهان اظهار داشت: ۱۸ تیر ماه سال جاری مردی ۵۴ ساله در خیابان کشاورزی اصفهان توسط سارق یک دستگاه خودرو مجروح و پس از چند روز در بیمارستان فوت میکند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فارس؛ وی افزود: به دنبال این اتفاق پروندهای در اداره جرایم جنایی پلیس آگاهی استان اصفهان تشکیل و تیمی از کارآگاهان مجرب این پلیس تحقیقات وسیعی را در خصوص حادثه و شناسایی عامل قتل فرد مذکور انجام دادند.
ترکیان در تشریح جزئیات حادثه گفت: در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد مقتول هنگامی که از مغازه لوازم یدکی بیرون آمده متوجه میشود که فردی در حال سرقت خودروی وی است و او نیز بی درنگ از سمت شاگرد قصد وارد شدن به خودرو و تلاش برای ممانعت از سرقت آن میکند، اما سارق خودرو به عمد اقدام به حرکات نمایشی کرده که در نتیجه فرد مذکور با خودروهای پارک شده در حاشیه خیابان برخورد و به شدت مجروح میشود و پس از آن سارق خودرو را سرقت و از صحنه فرار میکند.
رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان اصفهان ادامه داد: کارآگاهان در ادامه تحقیقات تخصصی و با انجام اقدامات پلیسی و هوشمندانه خود سرانجام هویت اصلی سارق را به دست آورده و دریافتند که وی از مجرمان سابقه دار بوده که تنها یک ساعت پس از آزادی از زندان مرتکب سرقت و قتل شده بود.
وی با بیان اینکه متهم به طور کاملاً حرفهای هر بار چهره و مکان خود را تغییر میداد تا بتواند از دست پلیس فرار کند، خاطرنشان کرد: سرانجام تلاش شبانه روزی کارآگاهان به نتیجه رسید و پس از ۳ ماه و اندی از وقوع حادثه مخفیگاه فرد قاتل در یکی از باغهای اطراف شهر اصفهان مورد شناسایی قرار گرفت.
ترکیان ادامه داد: با شناسایی مخفیگاه متهم، کارآگاهان در یک عملیات کاملاً دقیق و حساب شده محل را به محاصره خود در آورده و قبل از اینکه وی بتواند فرصت فرار پیدا کند او را دستگیر و به پلیس آگاهی استان اصفهان منتقل کردند.
رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان اصفهان با بیان اینکه در بازرسی از باغ یک قبضه اسلحه شورشی با ۳۸ فشنگ مربوطه، ۳ کیلو شیشه، ۱۵۵ گرم هرویین و خودروی سواری سمند مسروقه متعلق به مقتول کشف شد، بیان کرد: متهم در تحقیقات صورت گرفته صراحتاً به جرم خود اقرار کرد.
وی اضافه کرد: متهم در اعترافات خود عنوان کرد: «تنها یک ساعت بود که از زندان آزاد شده بودم و در حال عبور از خیابان دیدم مقتول بدون اینکه سوئیچ را بردارد از خودرو خارج شد و وارد مغازه شد من هم وسوسه شده و تصمیم گرفتم آن را سرقت کنم، اما وقتی ماشین را روشن کردم و خواستم راه بیفتم دیدم راننده در سمت شاگرد را باز کرده و قصد دارد داخل شود که من با چپ و راست کردن خودرو او را به بیرون پرت کردم و بعد هم از محل متواری شدم، چند روز بعد که متوجه کشته شدن راننده خودرو شدم با تغییر چهره از شهر خارج و در باغ متعلق به دوستم مخفی شدم تا اینکه امروز ماموران پلیس برسرم ریخته و مرا دستگیر کردند.»
ترکیان با بیان اینکه متهم پس از تکمیل شدن پرونده، برای انجام اقدامات قانونی تحویل مرجع قضائی شد، گفت: به شهروندان توصیه اکید میکنیم حتی برای یک لحظه خودرو را با سوئیچ در داخل آن و یا به صورت روشن رها نکنند و در صورت مواجه با سرقت خودرو هرگز با سارق یا سارقان مقابله نکرده بلکه سریعاً با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس گرفته و مشخصات کامل وسیله نقلیه مسروقه به علاوه زمان و محل وقوع سرقت را در اختیار ماموران پلیس قرار دهند.

خلیج فارس:اخیرا مردی اهل روسیه در اولین روز کاری خود در فروشگاه لوازم الکترونیکی در مسکو، ۵۳ آیفون جدید دزدید.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرآنلاین، اوائل این ماه، وزارت امور داخلی روسیه ویدیوی کوتاهی از مردی منتشر کرد که در حال تمیز کردن فروشگاه لوازم الکترونیکی در مسکو بود. این مرد پس از تمیز کردن فروشگاه، یک چمدان و چندین کیف را از آیفونهای آکبند پر کرد و از فروشگاه رفت.
به نظر میرسید، این مرد ۴۴ ساله که نام او فاش نشده است، اصلا نگران دوربینهای مداربسته فروشگاه نبود و خیلی خونسرد و بیدغدغه ابتدا زمین را تی کشید، سپس ۵۳ گوشی آیفون برند جدید و حدود ۵۷۰دلار دزدید و از در جلوی فروشگاه خارج شد.
باورتان بشود یا نه، این روز، اولین روز کاری این مرد در سمت مدیر فروش این فروشگاه لوازم الکترونیکی بود.
بنابه گفته پلیس، این مرد با استفاده از مدارک جعلی توانسته بود در این فروشگاه شاغل شود که درست روز اول کاری خود، با گرفتن کلیدهای فروشگاه دست به این سرقت زد و از شهر خارج شد و به محل زندگیاش در شهر سِواستوپول رفت.

از آنجاییکه این مرد موقع سرقت، حتی صورتش را نپوشانده بود، صاحب فروشگاه، دزد اموال خود را بهسرعت شناخت و با پلیس تماس گرفت. پلیس با پیدا کردن محل زندگی این مرد، او را دستگیر و تعدادی از اموال مسروقه در خانه او کشف و ضبط کرد. اما سارق فروشگاه لوازم الکترونیکی، تمام آیفونها را که ۳۲هزار دلار ارزش داشتند، پیشفروش کرده و قبل از رسیدن به خانه، آنها را به خریدار تحویل داده بود.
گفتنی است، این مرد اکنون روانه زندان شده است.
خلیج فارس: زن کینهجو پس از طرح دوستی با مردان و بر پا کردن بساط کشیدن شیشه، از آنها فیلم و عکس تهیه کرده و با تهدید مجبورشان میکرد برایش سرقت کنند.
به گزارش خلیج فارس؛ به دنبال گزارش سرقت از خانهای در شمال تهران، مأموران پلیس راهی محل شدند. مالباخته که مرد جوانی بود در تحقیقات گفت: شب گذشته میهمان خانه عمویم بودم و دیروقت برگشتم، به محض ورود به خانه متوجه به هم ریختگی آن شدم. وسایل با ارزش خانهام به سرقت رفته و چیزی که نظرم را جلب کرد این بود که سارق، دلار و طلاهایم را که در جای خاصی جاساز کرده بودم پیدا کرده بود. تصور میکنم سارق باید به خانه من آشنا و از وضعیت زندگیام خبر داشته باشد.

در حالی که مالباخته چنین اظهاراتی را مطرح کرده بود، کارآگاهان در بازبینی دوربین مداربسته اطراف محل سرقت موفق شدند تصویر سارق نقابدار را به دست آورند. گرچه مرد سارق نقاب به چهره داشت، اما زمانی که مالباخته تصویر او را دید، بلافاصله شناساییاش کرد و گفت: سارق را میشناسم، درست است که چهرهاش را پوشانده، اما لباسی که به تن دارد همان لباسی است که مدتی قبل بهعنوان سوغاتی از ترکیه برایش آوردهام. او پسر عمویم آرش است، نمیدانم چرا دست به سرقت از خانهام زده است.
با اطلاعاتی که مالباخته در اختیار تیم تحقیق قرار داد، آرش شناسایی و دستگیر شد. مرد جوان که مهندس مکانیک است ابتدا منکر سرقت شد اما هنگام مواجهه با مدارک پلیسی لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی قبل سوار بر خودروام در حال عبور از خیابان بودم که دختر جوانی را در انتظار تاکسی دیدم. او را سوار کردم و به خانهاش رساندم. همین اتفاق باب آشنایی من و المیرا را باز کرد، بعد از آن چند باری تلفنی صحبت کردیم و در نهایت المیرا مرا به خانهاش دعوت کرد. کمی که گذشت المیرا پایپ آورد و شروع به کشیدن شیشه کرد. به خودم که آمدم دیدم من هم در حال مصرف مواد هستم.
او ادامه داد: بدبختیهایم با مصرف مواد آغاز شد. المیرا در حال کشیدن مواد از من عکس و فیلم گرفته بود و مرا تهدید کرد که اگر به او پول ندهم تصاویرم را برای خانوادهام ارسال میکند. من فرد تحصیلکردهای هستم و اگر زنم از این ماجرا با خبر میشد زندگیام را نابود میکرد. از طرفی معتاد به شیشه شده بودم و مجبور بودم به خانه المیرا بروم به همین دلیل تصمیم گرفتم پولی که میخواهد برایش فراهم کنم، اما چنین پولی نداشتم که خود المیرا پیشنهاد سرقت داد.
او گفت اگر بین دوست و فامیل کسی را میشناسم که وضع مالیاش خوب است از خانهاش سرقت کنم. پسر عمویم بهترین سوژه بود و با آموزشهایی که المیرا داد، زمانی که فهمیدم او در خانه پدرم میهمان است، با کمکهای المیرا سرقت از خانهاش را اجرا کردم.
با اعتراف مرد جوان، المیرا نیز بازداشت شد. در تحقیقات صورت گرفته از او مشخص شد آرش تنها قربانی المیرا نبوده و او با این شیوه و شگرد افرادی را به دام انداخته و از آنها اخاذی کرده است.
المیرا ۲۸ ساله، لیسانس حسابداری دارد و صندوقدار یک مغازه است. دختری که مدعی است به خاطر کینه عمیقی که از مردها به دل داشته، از آنها اخاذی میکرده است.
چه شد که تصمیم به اخاذی گرفتی؟
از مردها متنفرم. ۵ سالم بود که پدرم عاشق زنی شد و ما را رها کرد. وضع مالیمان بد نبود، اما نبود پدر درد بزرگی برایم به جا گذاشت. بزرگتر که شدم درس خواندم و بهعنوان حسابدار و صندوقدار در شرکتها و مراکز فروش مشغول به کار شدم و پسانداز خوبی داشتم. یکی از برادرهایم به بهانه سرمایهگذاری تمام پساندازم را گرفت و از ایران خارج شد. برادر دیگرم هم پس از ازدواج، فراموش کرد مادر و خواهری داشته است. وقتی میدیدم مردان زندگی خودم با من چنین رفتاری کردهاند از همه مردها متنفر شدم و دنبال انتقام بودم.
شگردت برای اخاذی چه بود؟
کنار خیابان بهعنوان مسافر میایستادم و سوار خودرو مردان میشدم. گاهی اوقات هم در میهمانیها با آنان آشنا میشدم. بعد از چند بار صحبت تلفنی با آنها در خانهای که برای این کار اجاره کرده بودم قرار میگذاشتم. به محض ورود بساط مصرف شیشه را به پا میکردم و آنها وسوسه میشدند با من شیشه بکشند.
من از تمام این جلسات فیلم و عکس تهیه میکردم و چند باری که بهعنوان تفریح به آنها شیشه میدادم، کمکم معتاد و وابسته میشدند و حالا نوبت من بود که نقشهام را عملی کنم. آنها یا باید پول میدادند یا عکس و فیلمهایشان را به دست خانوادههایشان میرساندم. کسانی که پولدار بودند خودشان به حسابم پول واریز میکردند، اما اگر وضع مالیشان در حد درخواست من نبود، وادارشان میکردم که از خانه دوست و آشنا و فامیل پولدارشان سرقت کنند.
نمیترسیدی گرفتار شوند و تو را لو بدهند؟
در این سالها آنقدر با افراد خلافکار گشتهام که کلی شگرد و شیوه سرقت یاد گرفتهام. به افرادی که در دام من گرفتار شده بودند آموزش سرقت میدادم و آنها هم به خاطر حفظ آبرویشان و از طرفی تهیه مواد مخدر سرقتها را اجرا میکردند. ضمن اینکه از ترس آبرویشان مطمئن بودم مرا لو نمیدهند.
منبع: روزنامه ایران
زهره سلطان آبادی، همسر کیهان کلهر در اینستاگرام خود نوشت:

منبع: برترینها
خلیج فارس: اوایل مهر ماه خبر دستگیری اعضای باند سرقت ۱۰ میلیارد تومانی توسط پلیس اداره آگاهی منتشر شد. خبر مبنی بر آن بود که از خانه یک مرد کارخانهدار ۱۰ میلیارد تومان طلا و جواهر دزدیده شده بود. در حالی که تحقیقات کارآگاهان پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران زیرنظر قاضی مصطفی تقیزاده، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت ادامه داشت ناگهان یک تصادف عجیب در اتوبانی که منتهی به شهر زنجان میشد، پلیس را به اعضای این باند سرقت رساند و اعضای باندی که در جریان سرقت از خانه مرد کارخانهدار طلا و جواهر دزدیده بودند با یک تصادف دستگیر شدند.

به گزارش خلیج فارس؛ پیدا شدن کولهپشتی پر از طلا، سکه و ارز در خودروی تصادفی اسرار باند سرقت از خانههای تهران را فاش کرد. اعضای این باند تنها در یکی از سرقتهایشان ۱۰ میلیارد تومان جواهر، طلا و دلار دزدیده بودند.
از چند ماه قبل کارآگاهان پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران در جریان سرقتهای سریالی از خانهها قرار گرفتند و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارقان را شروع کرده بودند. آنطور که مالباختهها میگفتند؛ سارقان از طریق بالکن یا تخریب در وارد خانهها شده و اموال قیمتی را به سرقت میبردند.
یکی از شاکیان، مرد کارخانهداری بود که در زمینه خرید و فروش طلا و الماس هم فعالیت داشت. او درباره سرقت از خانهاش به ماموران گفت: «چند ماه پیش به همراه خانوادهام راهی سفر شده بودیم که پس از برگشت با خانهای بههم ریخته مواجه شدیم. سارقان قفل در خانه را تخریب کرده و پس از ورود گاوصندوقم را با خودشان برده بودند. داخل گاوصندوقم، ۲۶۰ گرم طلا، ۱۷۶ قیراتیکی از شاکیان، مرد کارخان الماس، ۱۰ هزار دلار و تعدادی سکه بود که ارزش آنها بیش از ۱۰ میلیارد تومان بود.»
همچنین او در ادامه توضیح داد که پس از مواجه شدن با این صحنه به اتاق نگهبان مجتمع رفتم و با دیدن فیلم دوربینهای مداربسته متوجه شدم که سارقان سه نفر بودند که صورتشان را با ماسک سیاه پوشانده و کلاه مشکی به سر گذاشته بودند. آنها زمانی که نگهبان حواسش نبوده، وارد ساختمان شده و پس از تخریب قفل در خانهام نقشه سرقت را اجرا کرده بودند. آنها پس از سرقت از همان راهی که آمده بودند، برگشته و با سوءاستفاده از حواس پرتی نگهبان از مجتمع خارج شده بودند.»
اظهارات مالباختههای دیگر هم همین بود و تفاوت چندانی با یکدیگر نداشت. سارقان در جریان سرقتهایشان صورتشان را میپوشاندند و با شگرد تخریب قفل در یا رساندن خود به بالکن، وارد خانهها شده و دست به سرقت میزدند. آنها اغلب اموال قیمتی مانند طلا و سکه سرقت میکردند همیشه همراهشان کولهپشتی مدرسه بود تا اموال سرقتی را داخل آن بگذارند.
در حالی که تحقیقات کارآگاهان پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران زیرنظر قاضی مصطفی تقیزاده، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت ادامه داشت، یک تصادف عجیب در اتوبانی که منتهی به شهر زنجان میشد، پلیس را به اعضای این باند سرقت رساند. ماجرا از این قرار بود که یک خودروی ال۹۰ با پرایدی تصادف کرد. راننده ال۹۰ مقصر تصادف بود و آنها باید منتظر میماندند تا پلیس راهور از راه برسد و صحنه تصادف را بررسی کند. در این بین ماشین گشت انتظامی که در آن حوالی بود از راه رسید و راننده ال۹۰ با دیدن آن ماشینش را جا گذاشت و به سمت بیابانهای اطراف دوید و فرار کرد…
متهم با همدستی ۶ نفر دست به سرقت زده بود
وقتی ماموران متوجه فرار راننده ال۹۰ شدند به ماجرا مشکوک شده و به بازرسی داخل ماشین پرداختند و یک کولهپشتی مدرسه پیدا کردند. داخل کوله پر بود از طلا، دلار، سکه و مدارک مختلف… شکی وجود نداشت که همه این اموال سرقتی است و راننده فراری احتمالا سارقی حرفهای که با دیدن خودروی پلیس، از ترس دستگیری پا به فرار گذاشته است. ماموران در ادامه به استعلام شماره پلاک ال۹۰ پرداختند و به صاحب آن رسیدند.
او، اما اصرار داشت که بیگناه است و به ماموران گفت: ماشینم را چند روز قبل در خیابان سرقت کردند و احتمالا سارق تحت تعقیب همان فردی بوده که ماشین مرا دزدیده است. ادعای این مرد، اما درست نبود و ماموران دست او را خواندند، چراکه معلوم شد او هیچ گزارشی درباره سرقت ماشینش به پلیس اعلام نکرده است. علاوه بر این معلوم شد که او موهایش را رنگ کرده و چهرهاش را تغییر داده است، اما با این حال شاهدان وقتی مقابل او قرار گرفتند، او را شناسایی کردند و گفتند که او همان فردی است که پس از تصادف، به بیابان فرار کرده بود. مرد جوان که چارهای جز بیان حقیقت نداشت لب به اعتراف گشود و گفت که با همدستی ۶ نفر دیگر به خانه در تهران، زنجان و همدان دستبرد میزدند. با اعتراف این متهم، دو عضو دیگر این گروه دستگیر شدند، ولی تحقیقات برای دستگیری ۴ متهم فراری باند ادامه دارد. حالا متهم پرونده در اعترافات خود اینگونه همه چیز را شرح داده است.
راننده ال۹۰ سعی داشت با ادعاهای کذب خودش را بیگناه نشان بدهد و بگوید تازهکار است و هیچ سابقهای در پروندهاش ثبت نشده، اما بعد از مدتی اعتراف کرد که دلش میخواسته پولدار شود و همین دلیلی شده تا وارد دنیای سارقان شود. او در جریان پروندهاش اعترافاتی کرده است.
اواخر پارسال در قهوهخانهای در یکی از مناطق تهران با چند نفر دور هم نشسته بودیم و قلیان میکشیدیم. در آنجا با دو نفر آشنا شدم که سارقان سابقهدار بودند. از شرایط بد مالی و کاری گفتم و آن دو نفر پیشنهاد سرقت دادند. من هم به خاطر پول وسوسه شدم تا وارد دنیای دزدان شوم.
در تهران کارگری میکردم. من اهل همدانم و پارسال بود که برای کار به تهران آمدم. فکر میکردم اینجا قرار است زندگی خوبی داشته باشم، اما اشتباه فکر میکردم. زندگی در پایتخت خیلی سخت است و باید گرگ باشی تا بتوانی پول خوبی به دست آوری.
در خیابانهای شمال تهران پرسه میزدیم و با دیدن خانههایی که چراغهایشان خاموش بود از طریق تخریب در یا بالکن وارد میشدیم. سپس به جستوجوی پول، طلا و… میپرداختیم و اموال قیمتی را داخل کیف و کوله قرار داده و فرار میکردیم.
ما ابتدا در پایتخت سرقتهایمان را انجام میدادیم، اما بعد سرکردهها که دو نفر بودند دستور دادند تا دیگر دور سرقت در تهران را خط بکشیم، به همین دلیل راهی شهرهای زنجان و همدان شده و به خانهها دستبرد میزدیم. آن روز هم اموال سرقتی را داخل ماشینم قرار دادم تا به شهرستان ببرم و میان افراد گروه تقسیم کنم، اما بدشانسی آوردم و تصادف کردم. ناچار شدم فرار کنم و با گریم چهرهام را عوض کرده و داستانسرایی کنم، اما خب نقشهام برای فرار از دستگیری نگرفت و دستم رو شد.
منبع: اعتماد
خلیج فارس: پسری که به خاطر ازدواج دوم پدرش او را به قتل رسانده است در جلسه دادگاه ابراز پشیمانی کرد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از اعتمادآنلاین؛عصبانیت متهم از پدرش به دلیل خیانتی بود که پدرش به مادرش کرده بود. او بعد از بازداشت توضیح داد که چطور پدرش را کشت و جسدش را مثله کرد.
آبان سال گذشته دختر و پسری به ماموران پلیس مراجعه کردند و مدعی شدند پدرشان گم شده است. دختر این مرد گفت: پدرم مدتی بود با مادرم قهر کرده بود و در ویلایی که داشت تنها زندگی میکرد. دو روز قبل از حادثه من و برادرم به سراغ پدرم رفتیم و از او خواستیم به خانه برگردد، اما پدرم قبول نکرد و گفت اختلافش با مادرم به خودش مربوط است. ما هم به خانه برگشتیم. از آن به بعد دیگر هیچ خبری از او نداریم.
ماموران پلیس به خانه مرد گمشده رفتند و همه جا را گشتند. آنها متوجه شدند خانه به هم ریخته و دوربین مداربسته به سرقت رفته است که اینها نشان میداد احتمالاً این فرد به قتل رسیده است. با این حال ماموران تا به ثمر رسیدن تحقیقات چیزی به اولیای دم نگفتند.
پلیس در ادامه تحقیقات متوجه شد مرد گمشده چند ماه قبل با زنی جوان ازدواج کرده است. به این ترتیب پلیس سراغ زن جوان رفت. او گفت: من دو ماه قبل با داریوش ازدواج کردم. وقتی همسر و بچههایش موضوع را فهمیدند، عصبانی شدند و با پدرشان دعوا کردند. یک هفته قبل نیز پسر بزرگش سراغ داریوش آمد و درگیری ایجاد کرد. با توجه به وضعیتی که به وجود آمده بود من به خانه خودم رفتم و دیگر از داریوش خبر ندارم.
مدتی بعد از این ماجرا آرمان پسر بزرگ داریوش به ماموران گفت پدرش را کشته است. او گفت: والدینم به خاطر اینکه پدرم با زنی جوان ازدواج کرده بود اختلاف داشتند. مادرم از سوی پدرم تحقیر شده و این اختلاف زندگی ما را جهنم کرده بود. مدتی از این ماجرا گذشت و من و خواهرم سعی کردیم پدرم را قانع کنیم زن دوم را طلاق دهد، اما او به ما گفت به شما ربطی ندارد. روز حادثه من دوباره به ویلای پدرم رفتم و از او خواستم زن دومش را ترک کند. پدرم قبول نکرد. من و او به خاطر خیانتی که به مادرم کرده بود جر و بحث کردیم و من از عصبانیت پدرم را کشتم و جسدش را در چاه انداختم و سرش را هم در بیابانهای اطراف رها کردم.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی بعد از اینکه کیفرخواست خوانده شد اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند و رضایت بیقید و شرط خود را اعلام کردند.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: پدرم مرد ثروتمندی بود. او زن دوم گرفت و به ویلایش در شمال تهران رفت. وضع روحی مادرم خیلی بد بود و من نمیتوانستم عذاب کشیدن مادرم را تحمل کنم. به همین خاطر سراغ پدرم رفتم. یک بار با خواهرم دنبالش رفتیم اما قانع نشد. بار دوم که تنهایی سراغش رفتم سر صحبت را باز کردم. پدرم فحاشی کرد. از اینکه پدرم مادرم را در چنین شرایطی قرار داده بود خیلی ناراحت بودم. از عصبانیت با چوب ضربهای به سر پدرم زدم و بیحال روی زمین افتاد. من به اتاق خواب رفتم. نیم ساعت بعد وقتی از اتاق خارج شدم متوجه شدم حال پدرم بد است و نبضش به آرامی میزند. میخواستم او را سوار ماشین کنم و به بیمارستان برسانم، اما پدرم جان سپرد.
وی در حالی که به شدت اشک میریخت، گفت: من ترسیده بودم و نمیدانستم با جسد چه کار کنم. جسد را طنابپیچ کردم تا آن را به داخل چاه آب در حیاط ویلا بیندازم اما همه جا تاریک بود و من به شدت دستپاچه شده بودم. جسد داخل چاه فرو نمیرفت. به همین خاطر تصمیم گرفتم طناب را ببرم، اما یکباره متوجه شدم در تاریکی و اشتباهی سر پدرم را بریدهام. من بدن او را داخل چاه انداختم. از ترسم سر را داخل یک کیسه گذاشتم و شبانه آن را میان نخالههای ساختمانی رها کردم. نیمهشب به ویلا برگشتم و دست و صورتم را شستم و همه لباس و رختخوابهایی را که خونی شده بود آتش زدم. من پدرم را به اندازه مادرم دوست داشتم ولی او با کارهایی که کرد همه ما را به هم ریخت و خانوادهمان از هم پاشید. حالا هم به شدت پشیمان هستم و وضعیت روحی خوبی ندارم. با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.

خلیج فارس:سال ۱۳۷۱ بود که ورزشگاه ۲۰ هزارنفری علی دایی در پنجکیلومتری شهر اردبیل و در زمینی به مساحت ۴۲ هکتار کلنگش به زمین زده شد و موجی از شادی را در استان اردبیل به همراه داشت، اما از آن روز تاکنون، این پروژه تکمیلنشده و با وجود افتتاح صوری آن در تاریخ سوم خردادماه سال ۱۳۸۷، هنوز هم تکمیل نشده است.
تقریبا ۳۱ سال از کلنگزنی آن میگذرد و حالا این ورزشگاه با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند و برای رفع این موانع و مشکلات دادستانی اردبیل و مسئولین امر وارد عمل شدند و با حضور در این ورزشگاه از نزدیک از بخشهای مختلف این ورزشگاه بازدید کرده و در جریان مسائل و مشکلات آن قرار گرفتند.
طبق نوشته تسنیم، معاون پیشگیری از وقوع جرم دادستان مرکز استان اردبیل در این بازدید گفت: بنا به تأکید دادستان اردبیل با جدیت تضییع حقوق عامه و خیانت در حق بیتالمال را در پروژه ورزشگاه علی دایی که با مسائل و مشکلات بسیاری روبرو است را تا پایان پیگیری خواهیم کرد.
با ورود دادستانی اردبیل به پروژه ۳۱ ساله ورزشگاه علی دایی در اردبیل، امیدها برای بهبود وضعیت این ورزشگاه افزایشیافته و انتظار میرود این مطالبه بهحق پس از سالها چشمانتظاری به سرانجام برسد.
مرتضی طاهریفرد با انتقاد شدید از عملکرد متولیان مرتبط با پروژه ورزشگاه علی دایی اردبیل اظهار داشت: وضعیت و شرایط موجود در این ورزشگاه حاد و غیرقابل قبول است.
وی با مشاهده وضعیت حراست از اموال و تجهیزات، اجرای پروژه، بلاتکلیفی واگذاری و اوضاع عملیات عمرانی و سایر موارد، افزود: بنا به تاکید دادستان اردبیل تضییع حقوق عامه و خیانت در حق بیتالمال در پروژه را با جدیت تعقیب خواهیم کرد.
معاون پیشگیری از وقوع جرم دادستان مرکز استان اردبیل به عدم بهرهبرداری متناسب با هزینه و اعتبار کلان صرف شده اشاره کرد و بیان کرد: از حقوق عمومی تضییع شده در پروژه ورزشگاه دایی، نخواهیم گذشت و هر شخص حقیقی و حقوقی در این جنایت بزرگ در حق استان و کشور دخیل باشد، باید به سزای اعمال خود برسد.
طاهریفرد با بیان اینکه پروژه ورزشگاه علی دایی در سال ۱۳۷۱ و در زمینی به مساحت ۴۲ هکتار کلنگزنی شده و در سال ۱۳۸۶ طی یک مسابقه فوتبال افتتاح صوری شده در حالی که تاکنون تکلیف تحویل، نگهداری، تجهیز، تکمیل، بازسازی و بهرهبرداری آن مشخص نیست، گفت: نتایج تکمیلی از اقدامات قضائی صورت گرفته، متعاقباً اطلاعرسانی خواهد شد.
در ادامه علی یوسفزاده، معاون مهندسی و ساخت اداره کل راه و شهرسازی استان اردبیل گفت: این مجموعه ورزشی همواره در طی سالیان متوالی در معرض برف و باران و باد بوده و عدم نگهداری مناسب و کمبود نیروی انسانی به جهت حفظ این مجموعه مشکلاتی به وجود آورده که از طریق سازمان مجری مجدداً بررسیهای لازم طرح انجام شده و قسمتی از پروژه بازنگری اجرا شده، اما با توجه به مشکلات مالی تکمیل نگردیده است.
همچنین اکبر ورودی، سرپرست اداره کل ورزش و جوانان استان اردبیل عنوان کرد: در ارتباط با متولی نگهداری مجموعه ورزشی علی دایی و سرقتهایی که از این مجموعه انجام گرفته، قرار شد جلسهای برگزار و متولی نگهداری این مجموعه تعیین تکلیف گردد.
وی افزود: واقعیت امر در این است که دارای کل ورزش و جوانان استان اردبیل هیچ گونه محلی برای اعتبار مجموعه ورزشی علی دایی ندارد و اعتبارات مختص شرکت مجری و شرکت تجهیز و توسعه میباشد.
ورودی در پایان اظهار کرد: امیدواریم تصمیماتی که اتخاذ میشود منتج به نتیجه و به نفع ورزش استان باشد.
منبع: ورزش سه
سید صادق سعادتیان معاون امور اسناد سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در حاشیه صدور اولین سند الکترونیکی ازدواج برای یک زوج جوان اظهار کرد: هدف از برنامه تحولی قوه قضاییه در بخش صدور سند الکترونیکی ازدواج تسهیل خدمات و ارائه خدمات صحیح به مردم است. سازمان ثبت اسناد و املاک کشور فرایند ثبت ازدواج را از حالت سنتی به الکترونیکی تبدیل کرده است.
وی افزود: در راستای برنامههای تحولی قوه قضاییه و دستور رئیس سازمان ثبت اسناد همچنین به مناسبت میلاد امام حسن عسگری (ع) ۲ آبان ماه ۱۴۰۲ بخشنامه حذف دفترچههای ازدواج در سراسر کشور صادر و امروز ۳ آبان ماه ۱۴۰۲ این طرح در ۲هزارو ۵۰۰ دفاتر ازدواج رسمی سراسر کشور به صورت همزمان عملیاتی شد.
معاون امور اسناد سازمان ثبت اسناد و املاک کشور گفت: اولین سند الکترونیکی ازدواج با در نظر گرفتن باگهای نرم افزاری مربوطه طراحی شده است و امروز اولین سند ازدواج الکترونیک صادر و به یک زوج ایرانی تحول داده شد.
وی با اشاره به سیاست پیشروی سازمان ثبت اسناد برای الکترونیکی کردن اسناد ادامه داد: الکترونیکی شدن سند ازدواج به جهت اینکه دفترچههای ازداوج دارای آسیبها و مشکلاتی بوده، عملیاتی شده است. یکی از مشکلات مربوط به چاپ دفترچههای ازدواج است، زیرا این دفترچهها با اوراق و کاغذهای خاصی در چاپخانه دولتی چاپ میشوند. همچنین خرید کاغذ و انتقال این دفترچهها به ۲ هزارو ۵۰۰ دفتر ازدواج در سراسر کشور مشکلاتی به همراه دارد و بعضاً احتمال فقدان، سرقت، جعل و سوء استفاده از آنها وجود دارد.
معاون امور اسناد سازمان ثبت اسناد و املاک کشور گفت: با حذف فیزیکی دفترچه ازدواج معضل جعل به صفر میرسد و دیگر در سندهای ازدواج اشتباه قلمی مخصوصاً در بخشهای صداق و مشخصات زوجین نخواهیم داشت.
سعادتیان اظهار کرد: با الکترونیکی کردن سامانه ثبت ازدواج از تخلفات انتظامی و احتمالی سردفتران پیشگیری میشود و سلامت اداری نیز در این بخش ارتقا پیدا میکند؛ همچنین با حذف دفترچههای ازدواج ورودی پروندههای جعل در بخش دفترچههای ازدواج حذف میشود.
وی ادامه داد: اجرای این طرح موجب تسهیل در امور مردم، صرفهجویی در هزینهها، در دسترس بودن و یکسان بودن فرمتهای سند ازدواج، کاهش تخلفات انتظامی و از انواع جعل در سندهای ازدواج نیز پیشگیری میشود.
معاون امور اسناد سازمان ثبت اسناد و املاک کشور گفت: خروجی سند الکترونیکی ازدواج در ابعاد کاغذ A ۴ و تک برگی بوده و دارای کد شناسه یکتا است. زوجین میتوانند با مراجعه به سامانه ثبت من بر اساس کد ملی و شناسه یکتا به اطلاعات و مشخصات مندرج در سند الکترونیکی ازدواج دسترسی داشته باشند. همچنین دستگاههایی که در مواقع نیاز میخواهند اصالت این سندها را احراز کنند میتوانند متن سند را ملاحظه و صحت آن را احراز کنند.
وی درباره نحو دریافت تسهیلات بانکی از طریق سند الکترونیکی ازدواج گفت: مکاتبه و بخشنامه با بانک مرکزی صورت خواهد گرفت و از تاریخ ۳ آبان ماه ۱۴۰۲ ارائه سند ازدواج برای اخذ وام ازدواج ممنوع است و بانکها باید برای احراز اصالت اسناد ازدواج الکترونیکی به سامانه ثبت من مراجعه کنند و دیگر ضرورتی برای حمل دفترچه ازدواج وجود ندارد.
حذف اوراق بهادار در دستور کار سازمان ثبت اسناد و املاک کشور قرار گرفت
همچنین ستار هاشمی معاونت توسعه فن آوری و خدمات الکترونیک ثبتی در حاشیه صدور اولین سند الکترونیکی ازدواج برای یک زوج جوان اظهار کرد: امروز اتفاق مهم صدور اولین سند الکترونیکی ازدواج در کشور پس از تلاشهای مجدانه سازمان ثبت اسناد و املاک کشور به نتیجه رسیده است.
وی افزود: با عملیاتی شدن صدور سند الکترونیکی ازدواج عملاً شاهد این هستیم که کاملا هوشمند و به صورت مکانیزه اطلاعات اصحاب سند در سامانه ثبت من بارگذاری و درج میشود.
معاونت توسعه فن آوری و خدمات الکترونیک ثبتی اظهار کرد: زوجین میتوانند با مراجعه به سامانه ثبت من اطلاعات مربوط به تصدیق اصالت سند ازدواج را ملاحظه کنند.
هاشمی اظهار کرد: برای صدور سند الکترونیکی ازدواج از اصحاب سند اثر انگشت را دریافت میکنیم و این اثر انگشت را به صورت برخط از طریق سازمان ثبت احوال بررسی میکنم تا احراز هویت کامل شود و نهایتا سند شکل میگیرد. این امر باعث میشود اطلاعات کسانی که برای آنها سند نکاحی تنظیم میشود به صورت کاملا هوشمند و بدون اعمال سلیقه درج شود و از هرگونه تغییر و جعل جلوگیری میشود.
معاونت توسعه فن آوری و خدمات الکترونیک ثبتی بیان کرد: از امروز نیز عملا حذف اوراق بهادار در دستور کار قرار میگیرد چرا که اوراق بهادار به لحاظ تولید، توزیع و نگهداری چالشهایی دارد.