منبع: برترینها
فقر
خلیج فارس: روزنامه جمهوری اسلامی از گرانی و افزایش چندین باره قیمت ها طی ماه های اخیر گلایه و تاکید کرده است: روند عملکردی مدیران اجرایی کشور در سالهای اخیر نشان داده که سیاستها عملاً به گسترش فقر و فقیرپروری در کشور منجر شده است.
این روزنامه در بخشی از تحلیل هفته خود نوشت؛
طعم تلخ گرانی و افزایش چندباره قیمتها، چند ماهی است که کام مردم را به شدت به تلخی کشانده است. رصد بازار کالاهای اساسی نشان میدهد این روزها نرخ برخی اقلام مصرفی و خوراکی یک بار دیگر افزایش یافته، در حالی که حقوق و دستمزدها سالانه یک بار افزایش مییابد.
روند عملکردی مدیران اجرایی کشور در سالهای اخیر نشان داده که این سیاستها عملاً به گسترش فقر و فقیرپروری در کشور منجر شده و نهتنها باری از دوش مردم برنداشته بلکه بارهای سنگینتری بر مردم تحمیل کرده که سرفصلهای مالیاتی و محدودیتی بودجه سال آینده، از جمله آنهاست.
خلیج فارس: گزارشی تحلیلی از بانک جهانی گویای آن است که ترکیبی از تحریمها، مدیریت بد اقتصادی و نوسانات جهانی قیمت نفت در طول یک «دهه گمشده رشد اقتصادی» سبب شده حدود ۱۰میلیون ایرانی به تله فقر بیفتند. تحلیل بانک جهانی اولین ارزیابی رسمی این موسسه از فقر در ایران از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹است.
به گزارش خلیج فارس؛ اقتصادی را ترسیم میکند که در آن نابرابری و فقر در طول دهه منتهی به ۲۰۲۰ اوج گرفته است، به طوری که سیاستهای به رهبری آمریکا در آن دخیل هستند و زنان عمده بار تاثیر تحریمها و همهگیری کرونا را به دوش کشیدهاند. طبق این گزارش، ایران در دهههای منتهی به تحریمهای سال ۲۰۱۱ دولت باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا، شاهد کاهش فقر بوده است، بهطوری که افراد زیر خط فقر جهانی از ۴۰درصد جمعیت در ۱۹۸۰ به حدود ۲۰درصد در دهه ۲۰۰۰ رسیده بود. ولی از سال ۲۰۱۱، تحریمهای گاه و بیگاه از سوی ایالات متحده و دیگر کشورها، اثری آسیبزا بر رشد اقتصادی و رفاه ایرانیان داشته است، به طوری که از منظر نویسندگان این گزارش، «اقتصاد ایران یک دهه ازدسترفته رشد را تجربه کرده است».
افزایش جامعه فقیر
براساس این گزارش، مشکلات اقتصادی از جمله عوامل اثرگذار در اعتراضات سال گذشته بودهاند. دادههای آماری خانوارها که توسط دولت ایران جمعآوری شده است، نشان میدهد در فاصله سالهای 2011 تا 2020 تعداد افراد زیر خط فقر بانک جهانی برای کشورهای متوسط رو به بالا (که 6.85دلار در روز برحسب قدرت خرید است) در ایران افزایش داشته است، به طوری که از 20درصد به بیش از 28درصد رسیده است. براساس محاسبات بانک جهانی، این افزایش به معنای اضافه شدن 9.5میلیون نفر دیگر به افراد فقیر است. بخش عمدهای از این افزایش پس از خروج دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در سال 2018 از توافق هستهای با ایران و اعمال مجدد تحریمها اتفاق افتاده است.
به گفته بانک جهانی، دورههای افزایش و کاهش فقر در ایران در طول این دهه تا حد زیادی با چرخههای اعمال و کاهش تحریمها در ارتباط بوده است. تحقیقات بانک جهانی نشان میدهد نهتنها تعداد ایرانیان فقیر افزایش داشته، بلکه سطح محرومیت آنها نیز افزایش داشته است. نیمی از ایرانیان در برابر فقر آسیبپذیر شدهاند، چراکه خطر فقیر شدن آنها در آینده نزدیک بیش از یک نفر از هر پنج نفر است، که 10درصد نسبت به سال 2011 افزایش داشته است.
بااینحال، این گزارش با اشاره به وابستگی بیش از حد ایران به درآمدهای نفتی که در معرض نوسانات قیمتهای جهانی قرار دارد، تورم بالا و پرداختهای نقدی به اقشار ضعیف که براساس تورم تغییر نمیکند، معتقد است «محرکهای فقر در ایران بسیار پیچیده هستند».با وجود تلاشها برای گسترش پایه مالیاتی، دولت ایران همچنان تا حد زیادی به نفت وابسته است، بهطوریکه درآمدهای نفتی اجزای اصلی حساب جاری و همچنین منابع مالی عمومی هستند و زمانی که قیمتها کاهش مییابد دولت باید برای جبران مخارج به هزینههای کسری متوسل شود. تحریمهای گاهوبیگاه نیز تاثیر مخربی بر مسیر تولید ناخالص داخلی و نتایج رفاهی داشته است. این کمبود رشد همراه با تورم، قدرت خرید را کاهش داده است.
چالش رشد غیرفراگیر
براساس این گزارش، سرانه تولید ناخالص داخلی ایران طی یک دهه پس از آغاز تحریمها، تا 0.6واحد درصد در سال کاهش داشته است. تحقیقات بانک جهانی همچنین گویای آن است که در دورههای بدون تحریم نیز رشد اقتصادی غیرفراگیر بوده است، به طوری که به 40درصد پایین جامعه نفعی نرسانده است.
شکاف فقیر و غنی
افزایش فقر در ایران بین سالهای 2011 تا 2020 نشاندهنده عدمرشد اقتصادی و همچنین نابرابریهای ساختاری است. اگر رشد مصرف خانوارها طی سالهای 17-2014 به طور مساوی تقسیم میشد، فقر 2.7درصد کاهش مییافت. با نگاهی به الگوهای مصرف، فقیرترین خانوارها در دوران رکود بیشترین آسیب را متحمل شدند و در دورههای رشد اقتصادی کمترین سود را بردهاند. خانوارهایی که در صدک پایین قرار دارند هر سال به طور متوسط حدود 2درصد کاهش مصرف واقعی داشتهاند، درحالیکه این میزان برای ثروتمندترین خانوارها یکدرصد بوده است.
تحقیقات بانک جهانی نشان میدهد که ایران یکی از بدترین عملکردها را در میان همتایان خود داشته است. در سال 2011، در میان 25 کشور با درآمد متوسط رو به بالا، ایران رتبه هشتم را به لحاظ فقر داشته است؛ درحالیکه در 2020 رتبه آن به هفدهم سقوط کرده است.
در این رتبهبندی کاهش رتبه به معنی بهبود فقر محسوب میشود. طبق این گزارش، با وجود اینکه روند اشتغال در دهه گذشته به دلیل تحولات ساختاری رو به افزایش بوده، اما نابرابریهای زیادی باقی مانده و کووید- 19 نیز آن را تشدید کرده است. رشد اشتغال با انتقال از بخش کشاورزی به صنعت و خدمات همراه بوده است و حدود یکمیلیون نفر از زنان به نیروی کار پیوستهاند. بااینحال بازار کار ایران همچنان با بیکاری بالا، بهویژه در میان زنان و جوانان، دستوپنجه نرم میکند. همهگیری کرونا دستاوردهای اخیر در حوزه اشتغال را تحتتاثیر قرار داد و تاثیر نامتناسبی بر زنان از جمله مادران شاغلی که بیشتر مسوولیت مراقبت از خانواده را بر عهده دارند، داشته است.
اتکای فقرا به یارانهها
در سالهای گذشته، نوسانات درآمد باعث نوسانات در سطوح فقر شده و حمایت اجتماعی حائل مهمی در طول آخرین بحران بوده است. از نظر حمایت اجتماعی، ثروتمندان به حقوق بازنشستگی اتکا دارند؛ درحالیکه فقرا به پرداختهای نقدی متکی هستند.
دهکهای فقیرتر مجبور شدهاند برای درآمد خود بیشتر به دستمزدها و درآمدهای خوداشتغالی متکی باشند، چراکه ارزش پرداختهای اجتماعی کاهش یافته است. درحالیکه ارزش حقوق بازنشستگی با تورم تغییر میکند، ارزش پرداختهای نقدی در طول زمان کاهش یافته است.
اگر پرداختهای نقدی در اواخر سال 2019 افزایش پیدا نمیکرد، نرخ فقر احتمالا تا 4.1 واحد درصد بیشتر افزایش مییافت. بر اثر تورم، دستمزدهای واقعی و درآمدهای خوداشتغالی اساسا در دهه گذشته برای همه به جز دهک پنجم تقریبا ثابت مانده است. با نگاهی به روند درآمد در بخشها، درآمد کارکنان بخش خدمات در دورههای توسعه بیشتر افزایش یافته و در دورههای انقباض کمتر کاهش یافته است. اما این شرایط برای کارگران برعکس بوده است. بنابراین افزایش فقر ناشی از رکود درآمد در بخشهای اقتصادی است که فقیرترین افراد در آن مشغول به کار هستند. تحقیقات بانک جهانی همچنین نشان میدهد فقرا به طور فزایندهای در مناطق روستایی متمرکز شدهاند. تقریبا نیمی از جمعیت روستایی فقیر هستند. گسترش فقر در سراسر کشور اتفاق افتاده است، اما شکاف روستایی-شهری بیشتر شده است. حتی در مناطق روستایی، تفاوتهای زیادی در بین بخشها وجود دارد. بیش از نیمی از کارگران بخش کشاورزی در سال 2020 فقیر بودهاند، درحالیکه این نسبت در افراد خوداشتغال در بخش کشاورزی و کارگران غیرکشاورزی، 36درصد بوده است.
شکاف غنی و فقیر در تهران
عمق فقر نیز افزایش یافته است؛ زیرا ساکنان روستایی در واکنش به وخامت شرایط اقتصادی، مصرف خود را به نسبت بیشتری کاهش دادهاند. نابرابریها در سراسر کشور افزایش یافته و فقر به طور فزایندهای در مناطق جنوب شرقی و شمال غربی متمرکز شده است. در دهه گذشته اختلاف جمعیت فقیر بین مناطق جنوب شرقی کشور و کلانشهر تهران از 29درصد به 36درصد افزایش یافته است.
براساس این گزارش، بین تغییرات اقلیمی و افزایش فقر در ایران رابطه احتمالی وجود دارد. در دهههای گذشته فراوانی و شدت دوران خشکی افزایش یافته است که میتواند در افزایش مشاهدهشده فقر نقش داشته باشد. مناطق روستایی بهویژه در منطقه شمال غرب بهشدت در برابر خشکسالی آسیبپذیر هستند. همچنین ارتباط قوی بین افزایش نرخ فقر در سطح استان و سهم نیروی کار شاغل در کشاورزی وجود دارد. تغییرات اقلیمی ممکن است روند مهاجرت از روستا به شهر را تقویت کند و کسانی را که توانایی مالی ندارند پشت سر بگذارد. با افزایش فقر، مشخصات فقرا متمایزتر شده است. خانوارهای فقیر بزرگتر هستند و به دلیل داشتن فرزندان بیشتر، نسبت وابستگی اقتصادی بالاتری دارند. زنان سرپرست خانوار با احتمال بالاتری فقیر هستند و این احتمال در طول زمان افزایش یافته است. تقریبا نیمی از زنان سرپرست خانوار فاقد تحصیلات هستند که پتانسیل درآمدزایی آنها را محدود میکند. درحالیکه نتایج آموزشی برای همه بهبود یافته است، فقرا هنوز سطح تحصیلات بسیار پایینتری دارند و افراد با کمترین تحصیلات، در برابر کاهش رشد اقتصادی، بیشترین آسیبپذیری را داشتهاند.
پنجره شدن مزیت جمعیتی
جمعیت ایران بهسرعت در حال پیرشدن و شهرنشینی گستردهتر شده است. خانوارهای ایرانی کوچکتر میشوند و میانگین سن ایرانیان در حال افزایش است که به آن معناست که فرصتهای استفاده از مزیتهای جمعیتی برای ایران در حال کاهش است. از منظر محققان بانک جهانی، فضا برای رسیدگی به نابرابریهای ساختاری در ایران وجود دارد. اثرات فقرزدایی برنامههای حمایت اجتماعی گواهی بر اثربخشی آنها به عنوان محافظی در برابر نوسانات اقتصادی است. کمک به کشاورزان برای انطباق با خشکسالی مداوم و گسترش فرصتها برای کسانی که به دنبال خروج از کشاورزی هستند، باعث میشود شکاف روستایی-شهری بیشتر نشود. پرداختن به نابرابریهای جنسیتی و پیوستن زنان به نیروی کار نیز به رفع نابرابریها و افزایش رشد کمک میکند.
منبع: دنیای اقتصاد
خلیج فارس:بررسی دادههای سازمان پزشکی قانون نشان میدهد در پنج ماهه نخست سال جاری بیش از ۲۷۹ هزار نفر برای نزاع به این سازمان مراجعه کردهاند. البته این آمار نزاع فقط برای مورادی است که ثبت رسمی شدهاند. اما کدام استانها بیشترین مراجعهکننده را داشتند؟
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از تجارتنیوز؛بنا بر آمارهای سازمان پزشکی قانونی ایران، سال گذشته بیش از 591 هزار نفر برای نزاع به این سازمان مراجعه کردهاند که نسبت به سال 1400 افزایش داشته است. در برخی استانها مانند تهران آمار مراجعهکنندگان نسبت به سایر مناطق بیشتر است، اما باید برای تحلیل دقیقتر این آمارها جمعیت استانها را هم در نظر گرفت. در این صورت آمارها تصویر روشنتری از وضعیت این شاخص میدهد.
عصبانیترین استانها
مهرماه سال جاری به مناسبت روز جهانی سلامت روان همایشی با همین عنوان در دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار شد. در این همایش علی فتحی آشتیانی، رئیس سازمان نظام روانشناسی ایران با بررسی وضعیت اختلالات روانی در ایران گفت آسیبهای اجتماعی خود زمینهساز اختلالات روانی هستند.
رئیس سازمان نظام روانشناسی ایران در این همایش آماری از عصبانیترین استانها در کشور ارائه کرد. رتبه استانها بر اساس تعداد مراجعهکنندگان نزاع به سازمان پزشکی قانونی نسبت به جمعیت بررسی و محاسبه شده است.
بر اساس آمارهایی که فتحی آشتیانی ارائه داد، اردبیل، آذربایجان غربی، زنجان، همدان و خراسان شمالی به ترتیب عصبانیترین استانها در سال 1400 بودند. پس از آن، البرز، قزوین، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری و گیلان در رتبههای بعد قرار دارند.
استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر، خوزستان و خراسان جنوبی نیز کمترین آمار نزاع نسبت به جمعیت ثبت کردهاند. تاکید میشود رتبهبندی عصبانیترین استانها نسبت به جمعیت محاسبه شده است.
یکسوم جمعیت ایران اختلالات روانی دارند
پیشتر تجارتنیوز در سلسله گزارشهایی به روند افزایشی آسیبهای اجتماعی و اختلالات روانی در کشور پرداخت. بر این اساس، آمار نزاع فردی، قمهکشی و سرقت در دهه 90 به ترتیب 99 درصد، 65 درصد و 39 درصد افزایش داشت.
فتحی آشتیانی، رئیس سازمان نظام روانشناسی نیز درباره وضعیت سلامت روان در کشور گفته حدود یک سوم جمعیت ایران با اختلالات روانشناسی مواجه هستند. او همچنین گفت که آمارها نشان میدهد رسیدگی به وضعیت سلامت روان در کشور نیاز به توجه بیشتر دارد.
خطر ابتلا به اختلالات روانی در شرایط نامطلوب اجتماعی
سلامت روان به حالتی از رفاه روانی گفته میشود که افراد بتوانند با استرسهای زندگی خود کنار بیایند، تواناییهای خود را درک کنند و خوب کار کنند. عوامل متعدد فردی و اجتماعی میتواند موجب تقویت یا تضعیف سلامت روان افراد شود.
دانشگاه علوم پزشکی ایران نیز در اطلاعرسانی درباره وضعیت سلامت روان و اهمیت آن، آورده که قرار گرفتن در معرض شرایط نامطلوب اجتماعی، اقتصادی، ژئوپلیتیکی و محیطی از جمله فقر، خشونت، نابرابری و محرومیت محیطی میتواند خطر ابتلا به اختلالات روانی را افزایش دهد.
خلیج فارس: عضو هیئت علمی دانشگاه ولایت میگوید: «متاسفانه هم در بحث مدارس و هم دانشگاه، مهمترین عامل بازدارند از تحصیل، بی پولی و فقر است. کودکان از مدارس باز میمانند تا کمک خرج باشند و دختران از دانشگاه تا به خانه بخت بروند و بار خرجشان از گرده خانوادهها برداشته شود.»
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرآنلاین؛ تراژدی کودکان کار روزگار درازی است که گوشهایمان را پر کرده و لابهلای خبرهای روزانه افسوسوار و بدون توقف از آن عبور میکنیم. اما گاهی جنس این کارها فرق میکند و طعم مرگ میدهد جوری که وحشت هر روزه با زندگی بچهها آویخته میشود.
نظام طبقاتی خانوادهها باعث میشود در حالی که در بخشی از شهرها پدرو مادرها برنامههای آموزشی و تحصیلی بچهها دغدغه روزمرهشان است و در هر مرحله از رشد کودک وارد فاز جدیدی از برنامه ریزی بلند و میان مدت فرزندان خود میشوند، در جاهای دیگر کودکان برای کمک به اقتصاد خانواده وارد بازارهای کار عمدتا مخفی و پنهان میشوند با آسیبهای آشکار.
یکی از این لوکیشنهای غمزده، در استان سیستان و بلوچستان است. برای بسیاری از پدر و مادرها در این منطقه برای گذران زندگی روزمره دغدغه زیادی دارند، و گاهی این فشار به حدی است که پسربچه ۵ ساله یکباره تمام کودکی خود را رها میکند و وارد جنگ نان میشود.
اندوه بیسوادی
آموزش در اینجا سالهاست دچار مشکلاتی شده و در گوشهای غریب رهایش کردهاند. «قادر» که از اهالی خاش است، از نبود امکانات آموزشی میگوید و اندوه بیسوادی که تا آخر عمر در قاب حسرت خانههایشان آویزان شده است: «فقر و عدم امکانات معیشتی شکافی عمیق بین درس و اهالی اینجا انداخته است که معدود خانوادههایی که توان مالی برای تحصیل بچهها دارند اجازه اتمام تحصیلات دبیرستان و دانشگاه را به بچه هایشان میدهند و الباقی روانه خیابانها و جادهها میشوند.»
مصطفی دشتی، عضو هیئت علمی دانشگاه ولایت در این باره میگوید: «متاسفانه هم در بحث مدارس و هم دانشگاه، مهمترین عامل بازدارند از تحصیل، بی پولی و فقر است. کودکان از مدارس باز میمانند تا کمک خرج باشند و دختران از دانشگاه تا به خانه بخت بروند و بار خرجشان از گرده خانوادهها برداشته شود.»
فرید شاهمرادی مدیر کارخانه نوآوری زاهدان نیز درباره تبعیض جنستی در تحصیل میگوید: «جدا از شهر زاهدان که شهری دانشگاهی است، شهرهای دیگر استان با مشکل جدی در تبعیض جنسیتی روبهرو هستند. یکی از مهمترین دلایل این اتفاق نبود امکانات و زیرساختهای آموزشی به خصوص در مقاطع متوسطه در گستردگی جغرافیایی استان به میزان متناسب است. این باعث میشود با فقر تحصیل بویژه در دوره متوسطه ابتدا برای دختران و حتی برای پسران مواجه باشیم.»
وی اضافه میکند: «معدود دخترانی که تا دیپلم ادامه تحصیل میدهند هم متاسفانه برای ورود به دانشگاه با چالشهای دست و پا گیر روبهرو میشوند که مهمترین آن محدودیتهای خانوادگی، تعصبات قومی و فقر است.»
این استاد دانشگاه تاکید میکند: «نبود مهارتهای فنی و تخصصی که دلیل آن کمبود ساختارهای مهارت افزایی در استان است، به دست نیافتن به شغل مناسب دامن زده است که همین موضوع باعث تداوم فقر و استمرار آن در نسلها میشود.»
بغض پدرانه
عثمان پدر خانوادهای ۷ نفره است و با سوختبری خانواده را میچرخاند. میگوید: «به جای اینکه پسرکم را برای گردش و تفریح از خانه بیرون ببرم هر روز دستش را میگیرم و راهی جاده مرگ میکنم. ترس اینکه این بچه فردا جا پای من نگذارد و اقبالش به سیاهی نکشد مدام توی خواب و بیداری اذیتم میکند. کدام پدری را دیدی فرزندش را برای یک لقمه، با خودش همراه جاده هلاکت کند.»
او میگوید: «فرزندان کوچکم در بارگیری سوخت کمک حالم هستند و بشکههای سوخت را در این گرمای طاقت فرسا پر میکنند و مدام سرفههای ناشی از گازهای خروجی گازوئیل و بنزین ریههایشان را درگیر میکند. این بار زدن بشکهها تنها فضا برای بازیهای نوجوانیشان است.»
وسط واگویههای پدرانه نگاهم بچههای محکوم به سوخت بری را میگیرد، اینجا بچهها چقدر با معنی بازی های کودکانه غریب هستند. بازی حباب گیری که برای همه ما خاطره مشترک کودکی است، وقتی با فوتی کم زور تلاش برای باد کردن حباب های کفدار میکردیم و تمام تمرکزمان برای ساخت حبابهای بزرگتر بود، اینجا بازیها هم بوی کاسبی میدهد شده و بچهها حبابهای کف کرده از دبههای سوخت را آرام فوت میکنند و لابهلای خندههایشان تمام توانشان را به دور در بشکه میاندازند که با دقت پلمپ کنند.
عمر تحصیل تا پنجم ابتدایی
بر حسب جبر زمانه، کودکان در بسیاری از روستاها و بویژه روستاهای مرزی سالخوردگان امروزند و آرزو و امیدی که در دلهایشان هرگز جوانه نزده، و در بزرگسالی خلاء جوانی نکردن و لطافتهای کودکانه، جامعه معضل اجتماعی برتن میکند.
عثمان به پسران بزرگترش هم اشاره میکند: «پسرانم که رشد میکنند، کنار دستم شاگرد سوختبری میشوند و عضوی از خانواده سوختبرها را در سن کم تشکیل میدهند.»
اولین نیاز هر کودک ایجاد فضای امن و آرام است که بتواند زیر بنای رشد و تعالیاش را آرام آرام بگذراند. چیزی که سالهاست این رویای ساده و دست یافتنی برایشان به آرزویی مسدود تبدیل شده است. نبود شرایط خانوادگی مناسب و عدم تمکین مالی فرزندان جامعه را در دام فقر فرهنگی و علمی انداخته. عمده عمر تحصیل در سیستان تا پنجم ابتدایی است و پرونده تحصیلی برای همیشه مختومه میگردد.
چه فرصتها و پیشرفتهایی که در قفس فقر افتاده و راهی به رهایی ندارد و مجبور به سکوت میشوند. کار کردن در کودکی و نوجوانی که لذت بخشترین و جذابترین ثانیههای زندگی هر فرد است به جای ثبت زیباترین خاطرات، تبدیل به ترسناکترین سناریوی پر درد زندگی میشود.
عثمان از وحشت و نگرانیهای سوخت بری هنگامی که فرزندانش همراهش هستند سخن میگوید: «هر بار که پشت فرمان با سرعت رعشه آور جادههای مهیب، این بار کشنده را میبرم، فقط از خدا سالم رسیدن فرزندانم را میخواهم و ترس اینکه نکند این آخرین نگاه، یا آخرین لبخند بین ما باشد.»
کودکانی که به بزرگسالی نمیرسند
کودکان کار امروز آسیب پذیران عاطفی فردایند، خلاء شیطنتهای بچگی، تفریحات نوجوانی، عاشقانههای جوانی که در مسیر منظم خود قرار نگرفته است، دانههای بیمهری، تردید، افسردگی و حفره بزرگ محبت دامن گیر نیمههای میانی عمر میشود. کار کودک معضلی از شاخه های آسیبهای اجتماعی است که در همه جا شاهد آن هستیم و در کلانشهرها پاهای ضعیف کودکانهای میبینیم که هر روز به جنگ نان میرود و کوچه، پس کوچه های شهر میان سطلهای لجن گرفته و متعفن که دفتر کارشان است، میچرخد.
بسیاری از بچههای سیستان هیجانانگیزترین لحظات بچگیشان نه بازیهای روزمره که سرعت لرزهآور ۲۲۰ کیلومتر بر ساعت سوختبرهایی است که با قاچاقچیان سوخت و افغانکشیها همراه میشوند.گرمای سوزان و بادهای شلاقی پذیرای سفر مرگباری است که نبود آب خوردن جهنمی بی رحم برایشان درست کرده است.
اینجا تنها جایی است که برای فردایشان هم برنامهریزی نمیکنند چون نمیدانند این ماموریت نفس گیر مجال ماندن فردا را میدهد یا نه؟
بسیار بچههایی بودند که طعم بزرگی را نچشیدند و این جاده پرخطر مهر خاموشی بر عمرشان انداخته است و مادرانشان چراغ شیدایی بر دور قبرشان آویزان کردهاند.
همه اینها نشان میدهد که محرومیتهای استان سیستان و بلوچستان بسیار بیشتر از آنچه که تاکنون انجام شده، نیازمند توجه و رسیدگی است.
خلیج فارس: آزاده مختاری«خبرنگار» در توییتر خود از نبود بلیط برای سفرهای داخلی خبر داد.
البته مسئولان،دغدغه های مهمتر از این دارند که بدانند میزان کافی حمل و نقل از ملزومات جامعه کنونی است که موجب پویایی اقتصادی و اجتماعی میشود!
خلیج فارس: پدر فقیر وقتی دخترش را از دست داد مصیبتش دو برابر شد! فقر نه تنها جان دخترش را از او گرفت بلکه او را وادار به کاری کرد.
مردم هند از این اتفاق بسیار شوکه و خشمگین شده اند . پدری به دلیل مشکلات مالی مجبور شد جسد دخترش را تا قبرستان روی دوش خود حمل کند. یک مرد هندی پس از مرگ دختر 5 سالهاش به دلیل نداشتن پول برای پرداخت هزینه آمبولانس مجبور شد جسد او را برای خاکسپاری بیش از 15 کیلومتر برروی دوش خود حمل کند.
گاتی دیبار، پدری هندی از روستای پچاموندی از توابع منطقه اودیسا است که دختر 5 ساله اش را در یک مرکز بهداشت محلی از دست داد. با این حال، به دلیل مضیقه مالی موفق به پرداخت هزینه جابجایی جسد دخترش با آمبولانس نشد. او در نهایت، بدن بی جان دخترش را در پتویی پیچید و با عبور از خیابانهای شلوغ و از میان هیاهوی خودروها، آن را در مسیر 15 کیلومتری مرکز درمانی تا محل دفن، روی دوش خود حمل کرد.
منبع: منیبان
خلیج فارس: مینی سریال «حیثیت گمشده» به کارگردانی سجاد پهلوان زاده با یک پایان کوبنده به انتها رسید. سریالی که میشد در آن پیشرفت کارگردان را در ساختار و روایت قصه به نسبت کار اولش «سقوط» به وضوح دید.
به گزارش خلیج فارس؛ «حیثیت گمشده» آرام شروع شد، توفانی ادامه یافت و در اوج به پایان رسید. این سریال داستان مردی به نام امیر (مهدی حسینی نیا) را روایت کرد که بعد از مرگ همسر دنبال یافتن حقیقت می رود و زندگی اش این گونه دستخوش تغییر می شود. امیر مردی است از طبقه فرودست جامعه که زندگی عاشقانه ای با هاجر (بهاره افشاری) آغاز می کند. فقر و عدم توانایی در فرزندآوری روی این رابطه سایه می افکند و فاصله زوجین روز به روز بیشتر می شود. هاجر در حین تامین تریاک پدرش به یک باند توزیع مواد مخدر برمی خورد و تصمیم می گیرد خود نیز ساقی شود. طمع اما او را از خرده فروشی به سمت فروش کلان مواد مخدر می کشاند. این ها اطلاعاتی است که امیر بعد از مرگ هسمر بدست می آورد؛ همزمان به او شک خیانت دارد و در پی این است که بداند جنین مرده در شکم هاجر واقعا از نطفه خودش است یا نه. این همه مصائب امیر نیست؛ او به دلیل عدم خوشبختی خواهرش تهمینه (الناز حبیبی) با فرشاد (امیر نوروزی) در رنج و عذاب است… . «حیثیت گمشده» بی نقص و عیب نیست اما در مجموع موفق عمل کرد. به بهانه پایان پخش این سریال اجزای مختلف آن را آنالیز و بررسی کردهایم.
قصهای تمیز با فیلمنامهای شُسته و رُفته
احمد سلگی سابقه تئاتری دارد و در نمایشهای خود نشان داده جغرافیای جنوب شهر را می شناسد و با خلق و خوی آدم های این طبقه آشنا است. او فیلمنامه ای شسته و رفته نوشت که زوائد آن کم بود و همین را میتوان یکی از دلایل ریتم خوب «حیثیت گمشده» دانست. قهرمان سازی دیگر امتیاز فیلمنامه احمد سلگی است که در قامت شخصیت امیر به بار نشست. نگاه آسیب شناسانه به موضوع فقر و اعتیاد دیگر مساله مهم فیلمنامه محسوب می شود و مهمتر این که روایتی بدون شعار داشت. سریال بدون داد و فریاد مساله تبعیض طبقاتی، کینه خانوادگی و … را بیان کرد.
فضاسازی درست و باورپذیر
«حیثیت گمشده» داستان خود را مستند گونه روایت کرد. برخی موارد مثل باند قاچاق کودک ، خانه پدران معتاد، جغرافیای مختلف شهر و … برغم این که برای «همه» تجربه نشده اند اما ملموس بودند. این اتفاق حاصل طراحی صحنه و لباس، فیلمبردای و مواردی از این دست است که مخاطب را در فضایی باورپذیر قرار می دهد. استفاده از رنگ سرد و گرم بسته به درام سریال تمهیدی بود که به این منظور کمک کرد. حتی در سکانس مهمانی های اعیانی این حس بدرستی ایجاد می شد و برای نخستین بار حتی نمایی از رقص دونفره! در گوشه قاب به چشم آمد.
درباره بازیگران؛ ترکیب بیستاره، اما موفق
گروه بازیگران «حیثیت گمشده» ستارهای نداشت، اما ترکیب خوب و هوشمندانهای داشت. مهدی حسینینیا به عنوان بازیگری که اخیرا با «میخواهم زنده بمانم»، «یاغی» و «رهایم کن» در مرکز توجهات مخاطبان بوده، نقش اصلی سریال را برعهده داشت. بهزاد خلج با مجموعه پربیننده «پوست شیر» خاطره خوبی از خود در ذهن مخاطبان به جای گذاشته، امیر نوروزی با «میخواهم زنده بمانم»، «مردم معمولی» و «روزی روزگاری مریخ» به چهره آشنایی برای مخاطبان تبدیل شده بود. ستاره پسیانی، الناز حبیبی و مهدی زمینپرداز نیز بازیگران شناختهشدهای بودند و درنهایت حضور آنها کنار یکدیگر، ترکیبی جدید و غیرتکراری را شکل داده بود. بازی خوب بازیگران به ویژه مهدی حسینینیا و امیر نوروزی یکی از برگهای برنده «حیثیت گمشده» است.
پایانبندی غیرتکراری و متفاوت
پایانبنــدی حیثیت گمشــده مــورد توجه اغلب مخاطبان قرار گرفته. آنها اشــاره کردهاند که انتظار انتحار تهمینه را نداشتند. برخی اما مدعیاند که از نقشه خواهر امیر بو برده بودند! آفرین به ذکاوتشان. مهم این است که حیثیت گمشده یک داستان همراهیبرانگیز تعریف کرد و بدون شــعار و همراه با تعلیق و غافلگیری به پایان رسید. تعداد سریالهای ایرانی با پایان متفاوت و قابل قبول زیاد نیســت و این نگرانی درباره ســریال حیثیت گمشده هم وجود داشت. شوک آخر سریال هرچند تلخ اســت اما از یک واقعیت خبر میدهد. این پایان از قضا با کاشــتهای مفهومی داستان همخوان اســت و توجه مخاطب را بیش از پیش به خود معطوف میکند. برخی نیز توقع داشتهاند که باید همه نقشههای تهمینه در قالب تصویــر و نه صرفا دیالوگ نمایش داده میشــد. این نقد قابل تامل اســت و اگر چنین میشد کیفیت حیثیت گمشــده چند پلــه بالاتر میرفت. در همین مقدار هم دومین ســریال سجاد پهلوانزاده با وجود برخی ضعفها قابل اعتناست و حالا توقع از او بالاتر رفته. این کارگردان جــوان و باانگیزه و نیز احمد ســلگی به عنوان یک فیلمنامهنویس تازهنفس در ادامه راه چه خواهند کرد؟
منبع: برترینها
خلیج فارس: در فاز یک بهشت زهرا قیمت قبر 3 طبقه 115 میلیون و 500 هزار تومان است، در فاز 2 نیز قیمت قبر 3 طبقه حدود 71 میلیون تومان است و در فاز سوم قیمت این قبرها به 42 میلیون تومان میرسد.
در مورد پیش فروش در قطعه یک قیمت قبور100 میلیون برای 2 طبقه در صورتی که متوفی نداشته باشید و قیمت طبقه سوم هم به روز حساب میشود. در فاز دوم هم فقط قطعه 228 پیش فروش میشود و قیمت 2 طبقه 62 میلیون است و قیمت طبقه سوم هم به روز حساب میشود. برای احیای هر طبقه هم 13 میلیون تومان هزینه دریافت میشود.
قبر رایگان تنها برای کودکان زیر ۷سال
بنابر گفته محمدجواد تاجیک مدیرعامل بهشت زهرا در لایحه نرخ خدمات سال ۱۴۰۲ هزینه تغسیل، کفن، دفن و هزینه قبر کودکان زیر هفت سال رایگان است و قرار شد هزینه برای کودکان متوفی زیر هفت سال دریافت نشود.
بخشی در بهشت زهرا وجود دارد که هیچ امکاناتی ندارد و با عنوان دفن روز محسوب میشود که قبر در آنها رایگان است و اگر بخواهد هر خانوادهای یک طبقه اضافه کند، مبلغ ۳ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان برای هر طبقه اضافه باید پرداخت کند و اگر کسی دو طبقه اضافه را نخواهد ممکن است فردی دیگر روی متوفی خاک شود.
شکاف طبقاتی حتی در خاک
هزینه خرید قبر اما در بهشتزهرا و در مقایسه با آرامگاههای به اصطلاح “لاکچری” در مناطق شمالی شهر تهران بسیار پایین است؛ در برخی موارد حتی خرید قبر در برخی از امامزادههای تهران از خرید خانه در تهران، گرانتر تمام میشود.
تولیت امامزادههای سطح شهر تهران میگویند که در این امامزادهها تنها تحت شرایط خاصی، به افراد بومی قبر تعلق میگیرد؛ بررسیهای میدانی حاکی از آن است که علاوه بر شرایط خاص خرید قبر در این امامزادهها، قیمت قبور نیز در این مکانها سر به فلک کشیدهاست.
تنها افراد بومی
بررسیهای میدانی از امامزادههای مطرح در سطح شهر تهران از رقمهای نجومی خرید و فروش قبر حکایت دارد؛ متولیان امامزاده پنجتن لویزان میگویند که در حال حاضر خرید و فروش قبر در این امامزاده تنها برای افراد بومی امکان پذیر است. بررسیها حاکی از آن است که حتی برای افراد بومی نیز قیمت قبر در این امامزاده تهران نجومی است، یکی از خریداران قبر در این امامزاده تهران میگوید که هزینه خرید قبر در این امامزاده بیش از یک میلیارد تومان است.
هزینه خرید قبر در امامزاده صالح نزدیک به شاه عبدالعظیم است؛ در شاه عبدالعظیم هزینه خرید قبر 600 میلیون تومان اعلام شدهاست و در امامزاده صالح هزینه خرید قبر 400 میلیون تومان اعلام شدهاست که با پرداخت 300 میلیون تومان برای امور خیریه، 700 میلیون تومان تمام میشود.
برای مرگ هم اجازه باید گرفت
در شرایطی که مرگ به تنهایی پدیده ناگوار و ناراحتکنندهای برای خانوارها است، هزینههای کفن و دفن نیز به نگرانی بازماندگان بدل شدهاست، آن هم در شرایطی که در یک دهه گذشته نزدیک به 11 میلیون نفر از جمعیت کشور به زیر خط فقر کشیدهاند.
بنابر گزارش پایش فقر وزارت کار، در حال حاضر 26 میلیون و 500 هزار نفر از جمعیت کل کشور زیر خط فقر قرار دارند، این رقم اما از نظر حسین راغفر، تحلیلگر مسائل اقتصادی، 42 میلیون و 500 هزار نفر است که نزدیک به 50 درصد از جمعیت کشور است.
در چنین شرایطی که خط فقر روز به روز بالا میرود و به تعداد افرادی که زیر خط فقر میروند اضافه میشود و تورم با سرعت هرچه تمامتر پیش میرود، کسب درآمد از متوفی، دردسر تازهای است که بار آن بر دوش بازماندگان آن فرد است.