خلیج فارس:دو تصویر جالب و دیدنی از مازیار(شهره) لرستانی را در دو فیلم اول سینمایی اش «نیاز و ماموریت آقای شادی» را در سال ۷۰ و ۷۱ مشاهده می کنید. او در این زمان ۲۵ و ۲۶ ساله بوده است.
منبع:فرادید
خلیج فارس:عکس جدید مازیار لرستانی بازیگر سینما و تلویزیون در کنار مادرش را ببینید.
شبها بر گاهواره من
بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا بپا برد
تا شیوه راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن اموخت
پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست
خلیج فارس:مازیار لرستانی، بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار یک استوری جنجالی و کنایهدار مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفت.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترینها؛مازیار لرستانی (زاده ۳۱ خرداد ۱۳۴۵) بازیگر و کارگردان اهلِ ایران است. او فعالیت سینمایی خود را در سال ۱۳۶۵ با بازی در فیلم اُغُر بخیر آغاز کرد.
خلیج فارس: ویدئویی اخیر از مازیار لرستانی که در فضای مجازی دست به دست میشود، بار دیگر توجهها را به شرایط دشوار او پس از تغییر جنسیت جلب کرده است. این ویدئو که به وضوح نشان از زندگی شخصی نهچندان مطلوب او دارد، بازتاب گستردهای داشته و بحثهایی در مورد تصمیمات زندگی او و تاثیر آن بر مسیر حرفهای به وجود آورده است.
مازیار لرستانی، که پیش از تغییر جنسیت با نام شهره لرستانی شناخته میشد، از بازیگران مطرح و شناختهشدهای بود که در سینما و تلویزیون ایران آثار درخشانی از خود به جای گذاشت. اما تصمیم او برای تغییر جنسیت، هرچند که اقدامی شخصی و قابل احترام است، به وضوح تاثیرات عمیقی بر زندگی حرفهای او گذاشته است. تغییر جنسیت در جامعهای با بافتهای فرهنگی و اجتماعی خاص ایران، میتواند پیامدهای جدی به دنبال داشته باشد که فراتر از تغییرات فردی است و ابعاد گستردهتری را شامل میشود.
یکی از مهمترین پیامدهای این تصمیم، تاثیر مستقیم آن بر فعالیتهای حرفهای مازیار لرستانی بوده است. در دو سال اخیر، او تقریباً از صحنههای سینما و تلویزیون کنار گذاشته شده و پیشنهادات کاری جدیدی دریافت نکرده است. این امر میتواند دلایل مختلفی داشته باشد، از جمله نگاه سنتی و گاه تبعیضآمیز جامعه هنری و همچنین عدم تمایل برخی کارگردانان به پذیرش چهرهای جدید در نقشهای متناسب با هویت جنسی تازه او.
اما سوالی که بسیاری از مخاطبان و حتی منتقدان مطرح میکنند این است که چرا مازیار لرستانی، با آگاهی از پیچیدگیهای فرهنگی و اجتماعی، تصمیم به این تغییر گرفت؟ آیا او میتوانست شرایط بهتری برای خود فراهم کند یا دستکم زمان مناسبتری را برای این تصمیم انتخاب نماید؟ پاسخ به این سوال شاید به درک عمیقتری از دغدغههای او و ضرورتهایی که به تغییر جنسیت منجر شد، نیاز داشته باشد. این تصمیم احتمالاً از دل مسائلی شخصی و ریشهدار ناشی شده که برای او حیاتی بوده است.
هرچند بسیاری از مخاطبان اقدام او را شجاعانه میدانند، اما نمیتوان از جنبههای دیگری نیز غافل شد. شاید اگر مازیار لرستانی پیش از این تغییر، زمینهسازی بیشتری انجام میداد یا حمایتهای اجتماعی و حرفهای بیشتری را جذب میکرد، امروز شرایط بهتری برای او رقم میخورد. این موضوع نه تنها به برنامهریزی شخصی او، بلکه به پشتیبانی جامعه و نهادهای مرتبط نیز بازمیگردد.
مسئلهای که در این میان نباید نادیده گرفته شود، اهمیت نگاه جامعه به مساله تغییر جنسیت و افرادی است که چنین تصمیمی میگیرند. در ایران، با وجود پیشرفتهایی در پذیرش این موضوع، هنوز بسیاری از افراد با پیشداوریها و تبعیضها مواجه میشوند. این نگاههای محدودکننده میتواند فرصتهای شغلی، اجتماعی و حتی شخصی را برای فرد محدود کند. برای افرادی که در دنیای هنر فعالیت میکنند، این فشارها دوچندان است.
مازیار لرستانی با تصمیم خود، چالشی بزرگ را پذیرفت، اما پیامدهای آن نشان میدهد که شاید این انتخاب بیش از آنکه به بهبود زندگی او کمک کند، شرایطش را دشوارتر کرده باشد. اکنون که ویدئوهایی از شرایط سخت زندگی او منتشر شده، به نظر میرسد که این تصمیم، بدون در نظر گرفتن همه جوانب و پیامدهای احتمالی، او را به نقطهای از انزوا و مشکلات جدیتر رسانده است. شاید اگر مازیار پیش از اقدام، به پیامدهای فرهنگی و اجتماعی این تصمیم توجه بیشتری میکرد، امروز شاهد چنین وضعیتی برای او نبودیم. آنچه اکنون باقی مانده، تصویری است از فردی که در مسیر تحقق هویت خود، بسیاری از فرصتها و امکاناتش را از دست داده است.
منبع: برترین ها
رضا صائمی
گلههای تازه مازیار لرستانی از وضعیت حرفهای و زندگیاش، روایتی از یک موقعیت دوگانه است که باید آن را در ذیل جامعهشناسی فرهنگی تحلیل کرد.
ماجرا از این قرار است که او از اواخر زمستان سال گذشته و آستانه نوروز مقابل دوربین سریال منوچهر هادی رفته بود؛ اما ناگهان حضور او در این سریال منتفی شد.
گویا مدیران سیما با حضور لرستانی مخالفت کرده بودند و درخواست حذف او و فیلمبرداری مجدد سکانسهای او با بازیگر دیگری را داشتند. او درصفحه اینستاگرامش نوشته:
«من با چهل و یکسال سابقه کار هنری و بیست و پنج سال تدریس هنر که در رزومه دارم، و نیز کارگردانی، تهیه و ساخت و بازیگری در آثار سینما و تاتر و تلویزیون، همچنین نوشتن سناریو های بسیار و یک دنیا عشق به مردم و وطن، آیین و افسانههای کهن و قصه های اقوام و اسطورهها و میتولوژیها با ایدههایی خلاق، روا نیست مهجور بمانم. تا بود میگفتند شناسنامه بیار (در جریان گیر و دار تطبیق جنسیت و سه بار شورای پزشکی قانونی و تلاقی با بحث حجاب و آشفتگی های اجتماعی این فرآیند طول کشید) بعد که شناسنامه آمد گفتند ریشات کامل نیست! صدایت تغییر کند! و من مستأجر و گرفتار مالی را از کار محروم کردند.آیا اختلاس و دزدی کردهام؟ کسی را فریب دادهام و ریا کارانه اموال مردم را بالا کشیدهام؟ ظلمی به کسی روا داشتهام؟ حقی را ناحق کردهام؟»
واقعیت این است که تطبیق جنسیتی او، شهامت مضاعفی میطلبید که این دیگرشدگی با شهرتش هم گره خورده بود. با پیشینه و تصویر و خاطراتی که از نقشهای او به عنوان بازیگر زن در ذهن و حافظه مردم ثبت شده.
در عالم سینما و بازیگری باورپذیر کردن نقش در تغییر ژانر هم دشوار است و بازیگری که مثلا نقشآفرین کاراکترهای کمدی بوده باید در یک ساختارشکنی دراماتیک بکوشد تا در نقشی جدی در ذهن تماشاگر بنشید تا باورش کنند چه رسد به اینکه بخواهد هویت خود را در جنسیتی تازه بازآفرینی کند.
حالا او نه فقط با تغییر نقش و هویت فردی که با نقش و هویت هنری خود که سالها در ذهن مردم نقش بسته نیز مواجه است و این همان چالش دشواری است که شاید او به آن نیندیشیده بود یا دستکم گمان نمیکرد مشکل بزرگی باشد.
تغییری که او به آن تن داده در عین جسورانه بودن، در نیمه دوم عمرش رخ داده و او مرد شدن را در حالی آغاز کرد که پنجاه و شش سال زن بودن را تجربه کرده بود. میتوان درک کرد چه رنجی را در این کشمکش جنسیتی-هویتی طی این سالها بر دوش میکشیده و چه شهامتی به خرج داده تا بر فراز همه نقشهایی که بازی کرده نقش تازهاش را در قصه سرشت و سرنوشت خود بر عهده بگیرد اما این این سختترین نقش عمر اوست..
نقشی که باید آن را نه بازی که زندگی کند و این هرگز کار آسانی نیست. شرایط زیستی او میتواند نقش هویت فرهنگی و اجتماعی و قدرتمند بودن آن بر نقش جنسیتی را روشن کند.
او توانسته دوگانگی جنسیتی را با عمل جراحی به یگانگی فیزیکی تبدیل کند اما ذهنیت جامعه و تصویر مردم از او را نمیتوان با عمل جراحی حل کرد. فرد ناشناسی نبوده تا با تطبیق جنسیتی به انطباق آسان با جامعه برسد.
بازیگری شناخته شده بوده که سالها به میانجی بازیهایش به عنوان یک زن در ذهن مخاطب و حافظه تصویری مردم ثبت شده و به راحتی قابل آشنایی زدایی نیست. پرویز صیاد میگفت من خودم کاراکتر صمد را خلق کردم اما همه مرا با او میشناسند نه با نام و واقعیت خودم. به نظر میرسد او با تغییر از زن به مرد، به لحاظ جنسیتی از دوگانگی به یگانگی رسیده اما به دلایل فرهنگی و اجتماعی، این یگانگی به از خودبیگانی اجتماعی او منجر شده است.
چنانکه اگر در کسوت مازیار لرستانی هم جلوی دوربین بازی کند، مخاطبان او را با شمایل و حتی نام شهره لرستانی به یاد آورده و ناخودگاه به مقایسه ذهنی دست میزنند و این باورپذیری نقش را هم دشوار میکند.
او باید بکوشد تا تصویری که خودش روی پرده یا قاب تلویزیون ساخته را در ذهن مخاطب کمرنگ کرده یا پاک کند و البته این نیاز دارد به فرصت دادن به او تا با ایفای نقشهای جدید در شمایل مردانه بتواند به این هدف برسد.
آری، به تنهایی نمیتواند از پس این کار برآید و نیازمند همراهی همکاران سینمایی است تا کمک کنند هویت جدید در نقشهای تازه به نمایش درآید و به تدریج پذیرفته و باور شود. او شرایط سختی در بازیگری دارد. اول باید خود را بباوراند سپس در نقشی که بازی میکند پذیرفته شود.
منبع: عصرایران