خلیج فارس: روزگاری مرگ شبیه به حسرتی در میان خوشیهای روزگار بود. مانند همان توپی که در آستانه ورود به دروازه، تیرک و تمام قلبها را با هم میلرزاند. اما مرگ در روزگار ما پس لرزهایست روی آوار مشکلات. مثل حالا که رضا از دست رفته و ملاقات دیگری در کار نیست. مثل تمام اشکهایی که این چند روز از مزار او مخابره شد و انگار برخی مرگها خنجر زهرآگینتری به قلب آدمی میزند. اما در میان تمام تصاویر مرتبط این روزها، «غزل» سربلندترین فرد نزدیک به رضاست. نمیتوان پشت این که او همسر رضا بوده قایم شد و تمام این عاشقانهها را به حساب ازدواج دانست چرا که تصاویر چیزی فراتر از عشق را به ما میرسانند. فراتر از هر چیز تقلبی که این روزها تحت عنوان محبت و علاقه به وفور عرضه میشود و برخلاف هر چیزی که حقیقی نیست این بار با عینیت یک موضوع خاص طرفیم. در ادامه با ما همراه باشید.
قدردانی پدر رضا از غزل
حالا علیرضا داوودنژاد، پدر رضا که از کارگردانان برجسته سینمای ماست این ویدئو را به پاس قدردانی از غزل بدیعی منتشر کرده و او را یک اسطوره خوانده:
“غزل بدیعی
اسطورهی عشق و وفاداری به همسر
او مخصوصا در ده سال بیماری رضا همچون پروانهای به دور او میگشت. عروس عزیزم تا ابد در قلب من جا داری…”
مرهمی بر زخم غزل
رضا صائمی، روزنامهنگار حوزه سینما نیز درباره این لحظه خاص که توسط علیرضا داوودنژاد منتشر شده مینویسد:
علیرضا داوودنژاد در صفحه اینستاگرامش، ویدئویی از ملاقات غزل بدیعی با پسرش بر تخت بیمارستان منتشر کرده تا از فداکاری و وفاداری عروسش قدردانی کند. چه کار قابل تحسین و ستایشی. او در اوج اندوه و داغی که بر دل دارد، از عروسش تقدیر میکند تا کارگردان «مرهم» بر زخم او مرهم بگذارد. زخمی که با طعنههای برخی به ظاهرش در مراسم تدفین ناسورتر شد.
فیلمساز کهنهکار این بار در کسوت پدرشوهر وفادار ، از عروسش قدردانی میکند تا نشان دهد محک وفاداری نه میزان آرایش که میزان آرامشی است که او به همسرش داده است. به ایثاری که نثارش کرده تا بگوید غزل با عشقش آسان نمود رنج را، وقتی که افتاده بود مشکلها. کارگردان خلاق کلاس هنرپیشگی در سوگواریاش هم، درس اخلاق و زندگی میدهد….درود و آفرین بر شما آقای داوودنژاد. دلتان آرام.
و همدردی کاربران
اکانتی به نام نیلو در توئیتر نوشته:
“چقدر فیلم رضاداوود نژاد و غزل بدیعی عجیبه!
به نظرم بیشتر از بوسهها و نوازشهای غزل، دستهای رضا که تلاش میکرد با لمس و نوازش دستهای همسرش بهش آرامش و عشق بده جذاب بود.
چقدر حس امنیت و آرامش منتقل میکرد حتی در اوج بیماری وضعف.
در آرامش و نور باشی”
سارا عمیقتر به این حس نگریسته:
چه حس عجیبیه یک آدم میدونه که داره میره و همسرشو برای آخرین بارها نوازش میکنه و همسری هم که میدونه عزیزش داره پر میکشه و هرگز دیگه این تن رو نمیتونه لمس کنه
مریم از زیبایی این لحظات گفته:
با وجود این ک دردآور بود دیدن این صحنهها ولی واقعا دیدن عشق و امنیتی ک ادما به هم میدن خیلی قشنگه.
و جورتان:
کز سنگ ناله خیزد …
https://www.pgnews.ir/?p=109149