خلیج فارس: تلویزیون فارسی بیبیسی به شکل بی سابقهای در خبر و تحلیل دربارۀ بخش مربوط به ایران در جنگ جاری با اسراییل سردرگم و آشفته است.
عصرایران نوشت: تنها در یک نمونه تازه صبح امروز -جمعه – ابتدا به نقل از کانال وحید آنلاین خبر داد منطقۀ یوسفآباد تهران هدف قرار گرفته و ساعت 2 ناچار شد اصلاح کند جای دیگر بوده و این در حالی است که ساعات اولیه مشخص بود و به احتمال زیاد موشک نبوده و ریز پرنده و تروریستی بوده است.
تلویزیون فارسی بیبیسی در تهران خبرنگار ندارد و به خاطر قطع یا اختلال یا کندی اینترنت در روزهای اخیر یا باید به کانالهای تلگرامی نامعتبر استناد کند یا از اسراییل خبر دهد و طبیعی است که برای مخاطب ایرانی نشستن پای صحبتهای کسری ناجی از تلآویو تنها در صورتی خوشایند است که عمق خرابیهای حاصله از حملات ایران را نشان دهند ولی چنین اجازهای ندارند و چون محدود شدهاند رو به قصه پردازی و تکرار سخنان نتانیاهو آوردند.
مشکل دیگر بیبیسی فارسی این است که خبرنگارانشان به هر حال ایرانیاند و احساسات خود را نمیتوانند پنهان کنند.
اگر برخی مانند ژیار گل و کسری ناجی دندان تیز کرده و به امید تغییرات سیاسیاند و لحنی کاملا خصمانه دارند و انگار خبرنگار کانال 12 تلویزیون اسراییل شدهاند خبرنگار سابق – مهرداد فرهمند- یا بهمن کلباسی در آمریکا به نسبت واقع بینانهتر و ایراندوستانه سخن میگویند. از همه گیجتر و پرتتر البته فرنوش امیرشاهی است که راست و دروغ را به هم میآمیزد و در واقع از روی کانالهای تلگرامی حکایت سر هم میکند.
بیبیسی فارسی البته تدابیری اندیشیده و گاهی سراغ تحلیلگرانی مانند یاسر میردامادی هم رفته تا شبیه ایران اینترنشنال نشوند ولی با هوشیاری مقامات ایرانی و اعتماد به رسانههای داخلی در حال سقوط از جایگاه مرجعیت رسانهای است که مدتی به آن دست یافته بود.
مشکل اصلی بیبیسی فارسی و برادر ناتنی آن اینترنشنال این است که نمیدانند با احساسات ملی مردم و عزمشان برای دفاع از میهن چه کنند و برای این پرسش پاسخی ندارند که چگونه میتوان از جنایتکاری مانند نتانیاهو یک فرشته نجات ترسیم کرد؟
شکل مضحک قضیه آنجا بود که روزهای اول از زبان براندازان مردم را به قیام دعوت میکردند و از جانب مقامات اسراییل به تخلیه! یکی نبود از اینها بپرسد اگر شهر را تخلیه کنند آن وقت چگونه قیام کنند! و اگر قرار است قیام کنند چرا میگویید شهر را خالی کنید؟! در این فاصله سراغ یک مورخ یا تاریخدان نرفتند تا به آنها بگویند شگرد ایرانیان در قبال هر قوم مهاجم همین بوده که شهر را کاملا خالی میکردند و وقتی میآمدند عملا نه آبی بود و نه خوراکی و در محاصره قرار میگرفتند و تبریز بارها همین بلا را بر سر سلطان سلیمان و سلطان سلیم عثمانی آورده است.
مردم میخواهند بدانند کی آتشبس برقرار میشود و کجاها هدف قرار گرفته و حوصله خیالبافیهای تحلیلگران آن سو نشسته را ندارند و شاید تنها نقل قول های بیبیسی فارسی از ترامپ در این مدت ارزش خبری داشته و تازه در این فقره خود گوینده قابل اعتماد نیست و مدام حرف خود را تغییر میدهد و اسباب استهزای همین جماعت هم شده است.
مجریان بیبیسی فارسی اصرار دارند جمهوری اسلامی را از ایران جدا و کل نظام را به شخص رهبری وابسته بدانند و از آیندهای سخن بگویند که در گذشته عراق و لیبی و سوریه دیدهایم.
در این میان ابتکار عمل خطیب زاده معاون وزیر خارجه جالب بود که گفتوگو با بیبیسی جهانی را به شرطی پذیرفت که هیچ تصویری از او در بیبیسی فارسی پخش نکنند و ناچار شدند از آن مصاحبه گزارش تهیه کنند و از رو بخوانند.
در مجموع میتوان گفت نوع خبر رسانی و لحن گویندگان و مجریان بیبیسی فارسی در جنگ جاری ایران و اسراییل نه به سیاست و دانش رسانهای که به میزان ایراندوستی یا کینه و نفرت آنان از جمهوری اسلامی بستگی دارد.
کسانی مانند ژیار گل با خشم فراوان سخن میگویند و برخی مانند بهمن کلباسی دغدغه میهن دارند. در این میان فرناز قاضی زاده سعی میکند زیاد توی ذوق نزند ولی فرنوش امیرشاهی در نوسان است و چند دروغ را کنار یک راست میگذارد.
این وضعیت البته با آگاهی تاریخی از اتفاقی که در دهه ۲۰ رخ داد قابل پیشبینی بود و همه اینها را روی هم بگذاریم به اندازه مجتبی مینوی وزن ندارند که وقتی بحث تقابل ایران و انگلیس در دوران نهضت ملی شدن نفت به رهبری دکتر مصدق پیش آمد به همکاری با رادیو بیبیسی پایان داد چون نمیخواست کلمه ای علیه ایران و مصدق از زبان او خارج شود.
اگر نمیتوانند مانند استاد فرزانه و یگانه به میهن بازگردند و به این ۱۰۰تا ۱۵۰ هزار پوند سالانه برای زندگی در انگلستان نیاز دارند حداقل بهانهای پیدا کنند و مدتی گم و گور شوند.
ابتکار دکتر هوشنگ کاووسی در ابداع اصطلاح فیلمفارسی به جای سینمای ایرانی اینجا هم به کار میآید و اینها انگار فقط به فارسی سخن می گویند و ایرانی نیستند.
مشخصا میتوان پرسید این که پای یک بیانیه هم امضای عبدالکریم سروش است و هم محسن کدیور که عمق اختلافات آنان عیان و بر دایره افتاده بود و نشان می دهد همه برای ایران متحد شده و اختلافات را کنار گذاشته اند خبر نیست؟ و آدمی مثل دکتر سروش که به اذعان خودتان برجسته ترین متفکر و در عین حال کنشگر حال حاضر ایرانی است به اندازه برخی از درپیتیهایی که جلوی دوربین مینشانید و گاه دریوری میگویند اعتبار ندارد ؟ چرا به اینها اشاره نمیکنید؟
اگر مثل فیلمفارسی که فقط زبان آن فارسی است یعنی از هویت ایرانی تخلیه شده برای خود بیبیسی اصلی هم خیلی بد است. امثال فرنوش امیر شاهی به آگاهی از نوع رفتار استاد مینوی نیاز دارند. تکلیف امثال ژیار و کسری که روشن است!
نوع خبر رسانی از مذاکرات ژنو که طبعا دست شان در آنجا باز است روشن میکند مشکلشان در این یک هفته بی اطلاعی از ایران و سانسور در اسراییل بوده یا خودشان بخشی از پروژهای بودند و هستند که در صورت موفقیت نهایت آن خدای ناخواسته تجزیه ایران است.
https://www.pgnews.ir/?p=270129