خلیج فارس:اهورا جهانیان – ادن هازارد ستارۀ فوتبال بلژیک با دنیای فوتبال وداع کرد. هازارد دیروز با انتشار متنی در اینستاگرامش، پایان دوران حضورش در فوتبال را اعلام کرد.
«شما باید به خودتان گوش دهید و در زمان مناسب توقف کنید. پس از ۱۶ سال و بیش از ۷۰۰ بازی، تصمیم گرفتم به عنوان یک فوتبالیست به دوران حرفهایام پایان دهم. توانستم رویایم را محقق کنم، در زمینهای زیادی در سراسر جهان بازی کرده و از آن لذت بردهام. در طول دوران حرفهایام خوششانس بودم که با مدیران، مربیان و همتیمیهای بزرگی آشنا شدم. از همه برای این لحظات بینظیر تشکر میکنم. دلم برای شما تنگ خواهد شد.
همچنین میخواهم از باشگاههایی که در آنها بازی کردهام تشکر کنم: لیل، چلسی و رئال مادرید و همین طور تیم ملی فوتبال بلژیک. یک تشکر ویژه از خانوادهام، دوستانم، مشاورانم و افرادی که در روزهای خوب و بد به من نزدیک بودند. در نهایت، یک تشکر بزرگ از شما، هوادارانم، که من را در تمام این سالها همراهی کردید. اکنون زمان آن است که از حضور در کنار عزیزانم لذت ببرم و تجربیات جدیدی داشته باشم. دوستانم به زودی شما را خارج از میدان میبینم.»
خبر خداحافظی هازاد عجیب نبود. او در چهار سال گذشته در محاق به سر میبرد و حتی اگر قید فوتبال را نمیزد، احتمالا شانس چندانی برای بازگشت به روزهای اوج نداشت.
هازارد سه ماه دیگر 33 ساله میشود. خداحافظی از فوتبال در اواخر 32 سالگی، در حالی که چند سال سرشار از آسیبدیدگی را پشت سر گذاشتهای، اقدام نامعقولی نیست. مارکو فانباستن هم به دلیل آسیبدیدگی فوتبال را کنار گذاشت چراکه انسان خردمندی بود و میدانست که سالم زندگی کردن مهمتر از درخشش در میادین فوتبال است.
فانباستن میتوانست به هر ضرب و زوری که هست، یک سال دیگر نیز دوام بیاورد و پس از جام جهانی 1994 فوتبال را کنار بگذارد؛ ولی او نمیخواست پس از جام جهانی، با پایی که دیگر پا نبود، مشغول زندگی عادیاش شود.
هازارد در چهار سال اخیر که در رئال مادرید توپ میزد، بارها دچار آسیبدیدگی شد. کثرت آسیبدیدگیها چنان بود که او نتوانست در روزهای سلامت کیفیت سابقش را بدست آورد.
ستارۀ فوتبال بلژیک پس از هفت سال طلایی در چلسی، در سال 2019 در ازای دریافت 100 میلیون به رئال مادرید پیوست و همه چیز هم آماده به نظر میرسید که یک هافبک کناری موثر در ترکیب رئال باشد اما اوضاع در مادرید برای هازارد خوب پیش نرفت.
سوای آسیبدیدگیها، به نظر میرسد هازارد اساسا نتوانست با سبک و سیاق بازی در رئال مادرید وفق پیدا کند. رئال تیمی بود که ستارههایش نسبت به چلسی پرفروغتر بودند و ضمنا تاریخ باشکوهی از موفقیت و سروری در فوتبال اروپا دارد. انگار برای هازارد دشوار بود که در چنین تیمی همان هافبک موثر و همهکارهای شود که در چلسی بود.
به عبارت دیگر، مسئله گویا فقط آسیبدیدگیهای جسمی هازارد نبود بلکه او به لحاظ روانی، شرایط مناسبی برای درخشش در رئال مادرید نداشت. یعنی چیزی در ذهنیتش مانع از آن میشد که روزهای درخشانش در چلسی را در رئال مادرید تکرار کند.
شاید بلژیکی بودن هازارد هم مزید بر علت بود. بلژیک به هر حال جزو تیمهای درجهیک فوتبال اروپا نیست. در واقع هازارد از فرودست میآمد. از بلژیک و چلسی. اگر او هلندی یا فرانسوی بود و سالهایی طلایی را در بایرنمونیخ یا یوونتوس سپری کرده بود، شاید در رئال مادرید میتوانست همان ستارهای شود که باید میشد ولی نشد.
اما به غیر از این نکات، وقتی یک بازیکن در تیمی جا افتاده است و سالهای درخشانی را در آن تیم سپری کرده، انتقالش به یک تیم دیگر، همیشه اقدامی توام با ریسک است. کاملا محتمل است او در تیم جدید افت کند و یا فرصت بازی چندانی نصیبش نشود.
توتی سالها محور تیم رم بود. اگر او به تیم دیگری میرفت، کاملا ممکن بود دچار مشکلاتی اساسی شود و نتواند با تیم جدیدش وفق پیدا کند. لیونل مسی که بهترین بازیکن دنیا است، وقتی از بارسلونا به پاری سن ژرمن رفت، نتوانست چنانکه باید با تیم جدیدش هماهنگ شود و روزهای سختی را در پاریس سپری کرد. روبرتو باجو و ژان پیر پاپن نیز در میلان به چنین وضعی دچار شدند.
بازیکنی مثل زیدان در هر تیمی میتوانست خودش باشد چراکه او یکی از بزرگترین ژنرالهای تاریخ فوتبال بود و شخصیت قوی و تاثیرگذارش، و البته قدرت رهبریاش سایر بازیکنان را در مدار بازی او قرار میداد.
برای جا افتادن در تیم جدید، فقط تکنیک و نبوغ و فوتبالبلدی کافی نیست؛ گاهی باید کاراکتری داشته باشی از جنس زیدان. یعنی ذاتا لیدر باشی و نوع بازی و حتی طرز نگاه کردنت، دیگران را به بازیکنان اقماری تو بدل کند.
این چیزی بود که هازارد نداشت. هازارد فقط “یک بازیکن خیلی خوب در چلسی” بود. و این برای تکرار همان جایگاه در رئال مادرید کافی نبود. بویژه وقتی که آسیبدیدگی دامنگیرش شد و غیبت در تمرینات، موجب افت کیفی او نیز شد.
قطعا اگر هازارد به رئال مادرید نمیرفت، در چهار سال گذشته روزهای بهتری را همچنان در چلسی تجربه میکرد و شاید الان هم نیازی نمیدید از فوتبال خداحافظی کند. او الان آسیبدیدگی حادی ندارد ولی نگران است دوباره آسیب ببیند. اما نگرانی اصلیاش تداوم حضور در دنیای فوتبال به عنوان یک بازیکن درجهدو است.
در رئال مادرید او دست کم میتوانست بگوید سطح فنی بالای تیم، مانع از آن میشود که لابلای آسیبدیدگیهایم، بیایم و ستارل خط میانی رئال شوم؛ ولی اگر الان به یک تیم نسبتا سطح پایین اروپایی میپیوست و در گوشۀ یکی از لیگهای فوتبال اروپا دو سه سال نه چندان درخشان را سپری میکرد، به بازیکنی معمولی و از یاد رفته بدل میشد.
اخیرا زلاتان ابراهیموویچ به بازیکنانی که راهی عربستان میشوند، توصیه کرد در اوج با فوتبال خداحافظی کنند تا مردم آنها را به خاطر بازیهای خوبشان به یاد بیاورند نه به خاطر ثروتشان. هازارد طبق همین توصیۀ زلاتان عمل کرد وگرنه راه رفتن به عربستان و آمریکا برایش باز بود.
او اگرچه چهار سال توام با ناکامیِ شخصی (و نه تیمی) را پشت سر گذاشت، ولی نشان داد که شخصیت لازم را دارد و به هر قیمتی نمیخواهد در دنیای فوتبال باقی بماند. تبدیل شدن به یک “بازیکن معمولی” بهای گزافی بود که هازارد حاضر به پرداختن آن نشد. او اعتبار و خاطرۀ خودش را بیشتر از پول گرامی داشت و ترجیح داد در آستانۀ 33 سالگی کنار بکشد.
ضمنا هازارد میدانست که شانس چندانی برای تکرار روزهای خوبش در تیم ملی بلژیک ندارد. او دراوج، با بلژیک به دو قدمی فتح جام جهانی 2018 رسید. بلژیک در نیمهنهایی آن جام میتوانست به فرانسه نبازد و به فینال برود. با این حال کسب عنوان سومی جام جهانی، بهترین موفقیت بلژیک در تاریخ حضور این تیم در جام جهانی بود و این به لطف درخشش هازارد و یارانش بدست آمد.
نکتۀ دیگر دربارۀ خداحافظی هازارد این است که او بلژیکی بود. یعنی متعلق به قسمت خوشبخت اروپا بود. چرا فانباستن و گولیت و کرایف راحت قید حضور در فوتبال یا تیم ملی را زدند؟ چون هلندی بودند.
در کشورهایی مثل هلند و بلژیک، مثل کشورهای اسکاندیناوی، فوتبال حد و جایگاه خودش را دارد. یعنی مهمترین چیز ممکن نیست. دستاویزی برای فراموش کردن بدبختیها نیست. این کشورها کوچک و کمجمعیت و مرفهاند. مردمانی خوشبخت دارند و فوتبال در فرهنگشان پدیدهای است برای لذت بردنِ بیشتر از زندگی، نه فراموش کردن مصائب زندگی.
به همین دلیل هازارد میتواند تقریبا مثل فانباستن، زودتر از موعد خداحافظی کند و احساس بدبختی هم نکند. هازارد مارادونا نیست که زندگیاش بدون حضور در میادین فوتبال بیمعنا و سرشار از بدبختی و فقر باشد.
شاید همین تفاوت، نقش موثری در بزرگیِ ویژۀ مارادونا در دنیای فوتبال، در قیاس با هازارد، داشته باشد ولی به هر حال اوضاع چنین باشد! و چون چنین است، هازارد راحتتر از مارادونا و علی دایی میتواند با دنیای فوتبال وداع کند.
منبع:فرارو