ایمان زاده شبانکاره
استان بوشهر، نگین درخشان خلیج فارس و شریان حیاتی اقتصاد ایران، با طولانیترین خط ساحلی کشور و گنجینههای عظیم نفت و گاز، نبض تپنده انرژی منطقه است. این دیار، میزبان بزرگترین میدان گازی جهان (پارس جنوبی) و کانون ۹۵ درصد صادرات نفت خام ایران از پایانه استراتژیک خارک است. ۷۰ درصد گاز کشور در این استان تولید میشود و مجتمعهای پتروشیمی عظیم در عسلویه با ظرفیت تولید سالانه یک میلیون تن اتیلن، بر اهمیت اقتصادی آن میافزایند. بوشهر در حجم سرمایهگذاریهای دولتی و صادرات، رتبه نخست کشور را دارد و از نظر تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه عمومی در جایگاه سوم قرار گرفته است.
اما در پس این عظمت اقتصادی، پارادوکسی تلخ و تکاندهنده نهفته است: بوشهر، با وجود سهم بیبدیل در تولید ثروت ملی، در شاخصهای توسعهیافتگی در رتبههای آخر کشور قرار دارد و مردمانش از منافع این خوان گسترده محروم ماندهاند.
برخی گزارشها، این استان را جزو استانهای محروم به شمار میآورند. این تضاد آشکار، نه تنها به دلیل تحریمها، بلکه به واسطه ضعفهای ساختاری در توزیع منافع و سرمایهگذاری در زیرساختهای انسانی و اجتماعی، عمق بیشتری پیدا میکند.
میادین انرژی بوشهر: گنجینهای ملی در رقابت نابرابر
پارس جنوبی:
بزرگترین میدان گازی جهان و چالشهای برداشت | میدان گازی پارس جنوبی (گنبد شمالی در قطر)، بزرگترین منبع گازی جهان است که ایران ۳۷۰۰ کیلومتر مربع از مساحت ۹۷۰۰ کیلومتر مربعی آن را در اختیار دارد. این بخش حاوی ۱۴ تریلیون متر مکعب گاز و ۱۸ میلیارد بشکه میعانات گازی است که حدود ۷.۵ درصد از کل گاز دنیا و نزدیک به نیمی از ذخایر گاز کشور را شامل میشود. شاخص CGR (نسبت میعانات گازی به گاز طبیعی) در پارس جنوبی، با رقم ۴۰، در مقایسه با میانگین جهانی ۲ تا ۳، نشاندهنده ارزش اقتصادی فوقالعاده بالای این میدان است.
عقبماندگی از همسایگان و پیامدهای آن | برداشت گاز از میدان مشترک توسط قطر از سال ۱۹۹۱ آغاز شد، در حالی که ایران با تأخیر وارد عمل شد. این تأخیر تاریخی و سرمایهگذاریهای گسترده قطر، سرعت برداشت گاز این کشور را تقریباً دو برابر ایران کرده است. این تفاوت در سرعت بهرهبرداری، یک چالش جدی برای ایران محسوب میشود، زیرا افت فشار طبیعی در میدان پارس جنوبی به معنای مهاجرت گاز به سمت بخش قطری میدان است، که در صورت عدم اقدام، سالانه معادل تولید یک فاز از تولیدات ایران کاسته خواهد شد.
در حالی که کشورهای همسایه مانند قطر، امارات و عربستان سعودی، از درآمدهای عظیم هیدروکربنی خود برای سرمایهگذاریهای کلان و متنوعسازی اقتصاد بهره میبرند (مانند سرمایهگذاری ۵۰۰ میلیارد دلاری صندوق سرمایهگذاری قطر در اقتصاد آمریکا، به ویژه در حوزههای نوظهور مانند هوش مصنوعی و خدمات درمانی) ، ایران با بیش از ۱۷۰۰ مورد تحریم آمریکا مواجه است که سرمایهگذاری و انتقال فناوری را به شدت دشوار میکند.
علاوه بر تحریمها، دلایل داخلی متعددی نیز به عدم توسعه بهینه میادین مشترک ایران دامن زده است، از جمله عدم الزام وزارت نفت به اولویتدهی میادین مشترک، توان مالی محدود، هزینه بالاتر توسعه میادین دریایی، و سهم ثابت ۱۴.۵ درصدی شرکت ملی نفت ایران از فروش نفت.
پتانسیلهای توسعهای بوشهر: فراتر از انتظار |برای جبران عقبماندگی و بهرهبرداری حداکثری از این گنجینه ملی، اجرای طرحهای فشارافزایی در پارس جنوبی حیاتی است. این طرحها نه تنها افت فشار طبیعی را جبران میکنند و تولید حداکثری گاز را حفظ مینمایند، بلکه به کاهش ناترازی گاز و بنزین در کشور کمک کرده و از مهاجرت گاز به سمت قطر جلوگیری میکنند. توسعه لایه نفتی پارس جنوبی نیز میتواند منبع درآمدی عظیم برای کشور باشد. بهرهبرداری کامل و بهینه از این منابع، پتانسیل افزایش چشمگیر درآمد ملی و پیشی گرفتن از همسایگان در برداشت از میادین مشترک را فراهم میآورد.
محرومیت بومیان: ریشهها و پیامدها
سهم ناچیز از درآمدهای نفتی و گازی | یکی از ریشههای اصلی محرومیت در بوشهر، سهم ناچیز این استان از درآمدهای حاصل از منابع عظیم نفت و گاز است. بخش قابل توجهی از ارزش افزوده اقتصادی تولید شده در استان، از آن خارج میشود.
اگرچه قوانینی برای اختصاص درصدی از درآمدهای نفت و گاز به مناطق تولیدکننده وجود دارد ، اما این قوانین در عمل نتوانستهاند به بهبود وضعیت استان کمک شایانی کنند. ابهاماتی در تعریف “برنامه عمرانی” و نحوه تخصیص درآمد از خوراک پالایشگاهها، همچنین عدم پیشبینی راهکاری برای جبران خسارات زیستمحیطی، از جمله نقاط ضعف این قوانین است.
در نتیجه، استان بوشهر با وجود اینکه در حجم سرمایهگذاریهای دولتی رتبه اول را دارد ، اما این سرمایهگذاریها عمدتاً در بخشهای صنعتی متمرکز شده و به زیرساختها و خدمات عمومی مورد نیاز مردم بومی به اندازه کافی توجه نمیشود.
معضل بیکاری جوانان بومی | بیکاری جوانان، به ویژه در مناطق میزبان صنایع نفت و گاز مانند عسلویه، یکی از جدیترین معضلات اجتماعی در بوشهر است. با وجود حضور صنایع عظیم و اشتغال بیش از ۱۵۰ هزار نفر در این بخش، نرخ بیکاری جوانان در بوشهر، به ویژه برای مردان ۱۵ تا ۲۴ و ۱۸ تا ۳۵ ساله، بالاتر از متوسط کشوری است. بسیاری از شرکتهای منطقه، با وجود نیروهای متخصص و تحصیلکرده بومی، از نیروهای غیربومی استفاده میکنند. این امر نه تنها به نارضایتی اجتماعی دامن میزند، بلکه نشاندهنده ناکارآمدی در سیاستگذاریهای اشتغال و عدم تعهد کافی صنایع به مسئولیتهای اجتماعی خود در قبال جامعه محلی است.
ضعف زیرساختها و خدمات عمومی | با وجود جایگاه برجسته اقتصادی، زیرساختهای استان بوشهر، به ویژه در بخشهای حیاتی مانند بنادر و اسکلهها (نظیر کنگان و گناوه)، وضعیت مناسبی ندارند. این عدم توازن در سرمایهگذاری و توسعه زیرساختها، حتی در مناطقی که میزبان ترافیک سنگین تانکرهای نفتی هستند، مشهود است.
علاوه بر این، حضور گسترده صنایع نفت و گاز، پیامدهای زیستمحیطی و بهداشتی قابل توجهی برای ساکنان بومی به همراه داشته است. مطالعات بینالمللی و محلی، نقش و اثرات آلایندگی این صنایع بر سلامت مردم استان بوشهر، به ویژه در جنوب استان، را تأیید میکنند.
کمکهای پراکنده صنایع به حوزه سلامت، به هیچ عنوان پاسخگوی نیازهای مردم نیست و کمبود نیروی انسانی و تجهیزات پزشکی، ساکنان را مجبور به اعزام بیماران به خارج از استان میکند. این وضعیت، نمونه بارزی از عدم ایفای مسئولیت اجتماعی کافی توسط صنایع در قبال جامعه میزبان است.
پتانسیلهای توسعه و راهکارهای برونرفت
استان بوشهر، فراتر از منابع هیدروکربنی، از پتانسیلهای عظیم دیگری برای توسعه اقتصادی و اجتماعی برخوردار است که در صورت بهرهبرداری بهینه، میتواند پارادوکس ثروت و محرومیت را حل کند:
تنوعبخشی اقتصادی فراتر از نفت و گاز
اقتصاد دریامحور و بنادر: بندر بوشهر با موقعیت جغرافیایی ممتاز خود، دروازهای برای تجارت جهانی و پیشران اقتصاد دریامحور است. توسعه زیرساختهای بندری، میتواند ظرفیت بندر را افزایش داده، هزینههای حمل و نقل را کاهش دهد و رقابتپذیری کالاهای ایرانی را در بازارهای جهانی افزایش دهد.
تجارت منطقهای: بوشهر میتواند به عنوان معین تجاری ایران با عربستان سعودی تعیین شود. همچنین، با رفع چالشهای موجود در تجارت با قطر، میتوان روابط تجاری با این کشور مهم حوزه خلیج فارس را تقویت کرد.
گردشگری و شیلات: بوشهر دارای جاذبههای طبیعی، چشمههای آب گرم، و سایتهای تاریخی و فرهنگی غنی است که پتانسیل بالایی برای توسعه صنعت گردشگری دارد.
صنایع تبدیلی و معدنی: ایجاد کارخانههای جدید سیمان و گچ با استفاده از مواد اولیه موجود در استان، میتواند علاوه بر تأمین نیاز داخلی، به صادرات به کشورهای منطقه نیز منجر شود.
اصلاح ساختاری در تخصیص منابع و مدیریت
تخصیص عادلانه درآمدهای نفتی: بازنگری در قوانین تخصیص درآمدهای نفتی و گازی به استانهای تولیدکننده، با هدف تضمین سهم واقعی و کافی برای بوشهر، ضروری است.
اولویتدهی به اشتغال بومی: اجرای قاطعانه سیاستهای اولویتدهی به استخدام جوانان بومی در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی، و همچنین سرمایهگذاری هدفمند در آموزشهای فنی و حرفهای متناسب با نیازهای این صنایع، از جمله راهکارهای کلیدی است.
تقویت مسئولیت اجتماعی شرکتها: مسئولیت اجتماعی شرکتها باید از یک وظیفه تشریفاتی به یک تعهد عملی و مؤثر تبدیل شود، با تخصیص بودجههای کافی، هدفمند و شفاف به پروژههای توسعهای و خدماتی در مناطق پیرامونی صنایع، به ویژه در حوزههای بهداشت و محیط زیست.
بهبود زیرساختهای عمومی: سرمایهگذاری در توسعه زیرساختهای حیاتی مانند بنادر، راههای دسترسی، تصفیهخانههای فاضلاب، و امکانات بهداشتی و درمانی استاندارد، برای بهبود کیفیت زندگی مردم بومی و جذب سرمایهگذاران ضروری است.
مدیریت کارآمد محلی: میدان دادن به مدیران توانمند و ذهن روشن، و تقویت شفافیت و پاسخگویی در سطوح محلی، برای بهرهبرداری بهینه از فرصتها و منابع، حیاتی است.
نتیجهگیری: فراخوانی برای تغییر
پارادوکس استان بوشهر – پایتخت انرژی ایران و در عین حال سرزمینی با محرومیتهای قابل توجه – نشاندهنده یک چالش ملی عمیق در مدیریت منابع و توسعه متوازن است. این وضعیت نه تنها به دلیل تحریمهای خارجی، بلکه به واسطه ضعفهای ساختاری در تخصیص منابع، ناکارآمدی در اجرای قوانین، عدم تعهد کافی به مسئولیتهای اجتماعی و کاستیها در مدیریت محلی تشدید شده است.
برای حل این تناقض و تبدیل بوشهر به الگویی از توسعه پایدار، اقدامات جامع و هماهنگ ضروری است. بوشهر، با گنجینههای بینظیر انرژی و موقعیت استراتژیک خود، شایسته آیندهای است که در آن ثروت ملی به رفاه و توسعه پایدار مردم بومی منجر شود. حل این پارادوکس، نه تنها به نفع مردم بوشهر، بلکه به سود اقتصاد ملی و توسعه متوازن کشور خواهد بود.
https://www.pgnews.ir/?p=264575
11 نظر
امیر کبیر:
ابتدا فکر میکردم که مملکت وزیر دانا میخواهد، بعد فکر کردم شاید شاه دانا میخواهد، اما اکنون میفهمم ملت دانا میخواهد.
اینا همش رویا پردازی و آدرس غلط است دوست من
مملکت تحریمه و بدتر هم میشه
ملتفتی یا نه ؟
مدیر محترم سایت خلیج فارس عزیز
اگه قصدتون روشنگریه
لطفا نظرات رو هرنیم ساعت آبدیت کنید
همکاران شما معمولا با تاخیرهای زیاد نظرات رو درج میکنند لذا مردم هم بیخیال سایت شما شدن
مردم باید مطالبه گرباشند
استان بوشهر بهشت غیربومیهاست گرما شرجی وآلودگی هوا مال ما
حقوقهای صد میلیونی و پروازهای مستقیم به شهرهاشون برای اونا
اینهمه پایانه های نفتی وگازی وپتروشیمی داریم ولی چه سود
دلیل اصلیش اینه که ما بزرگ در استان نداریم و سالهاست با همین شعار در حال گذران هستیم و همین دلیل باعث شده قدرت چانه زنی ما در دولت و مرکز کشور بشدت پایین بیاد و عادت بدی هم که داریم در زدن نیروهای خودی استاد هستیم و همپوشانی و حمایت از هم نداریم لذا تا در این وضعیت قرار داریم امیدی نیست
درود بر شما بخاطر روشنگری ها، همین نوشته ها و گفته ها است که زمینه ساز مطالبه گری را فراهم می کند.
عالییی است.و قابل تامل
فقط کافیست مسئولین کشوری توجه بیشتری نسبت به این منطقه و ظرفیت های بومی آن کنند و ظرفیت های عظیم موجود بالقوه را شکوفا نمایند.
پایتخت محرومیت
دلمان خیلی برای استان می سوزد اما دلیل نمی شود با موضوعات توسعه و مباحث اقتصادی شعاری مواجه شد.
اقتصاد علم واقعیت هاست.علم صلاح و صرفه. با حلوا حلوا گفتن همه دهانمان شیرین نمی شود. البته در همه دولتهای پس از سازندگی بوشهر با همین حرف پیر و پیر تر گردیده چون دوست نداریم واقعیت ها را بپذیریم.
در حق همدیگر بد هستیم.
آدم های قوی را تحمل نمی کنیم. در چهار دولت اخیر نیز باند و هم ولاتی گری هم به آن اضافه گردیده.
آقای استاندار فراموش کرده با اجماع همه استاندار شده.
بوشهر هنوز در گیر این است که آیا می شود در آن یک فستیوال برگزار کرد یا نه.
پایتخت دود و آلودگی
قلک پایتخت
تصور اینکه اگر پایتخت انرژی ایران مثلا اصفهان بود و چه استفاده ای از محل مسئولیت اجتماعی پتروشیمی ها می کردند سخت نیست… در بوشهر منع قانونی دارد و در اصفهان برای تیم سپاهان و ذوب آهن کاملا قانونی است.