در امتداد سواحل نیلگون خلیج فارس، جایی میان کوه و دریا، بندری آرام نشسته که تاریخ را در دل خود پنهان کرده است؛ بندر سیراف، شهری که روزگاری دروازهی تجارت شرق و غرب بوده، امروز در سکوت و بیتوجهی، آرامآرام از حافظه جمعی پاک میشود.
با آنکه آثار تاریخی این بندر ـ از گورستانهای صخرهای گرفته تا معابد باستانی و اسکلههای کهن ـ گواه تمدنی بینظیر هستند، اما زیرساختهای گردشگری در این منطقه بهطرز نگرانکنندهای فقیر و ناکارآمدند. جای تعجب نیست اگر بگوییم بسیاری از ایرانیان هنوز نام سیراف را هم نشنیدهاند، چه رسد به گردشگران خارجی.
در شرایطی که کشورهای همسایه با بهرهگیری هوشمندانه از تاریخ و جغرافیا، صنعت گردشگری خود را به یکی از ارکان اصلی اقتصادشان تبدیل کردهاند، سیراف همچنان درگیر وعدههای بیسرانجام است. نبود اقامتگاههای استاندارد، مسیرهای دسترسی نامناسب، و نبود برنامهریزی جامع برای حفاظت و معرفی آثار باستانی، از جمله موانعی هستند که ظرفیتهای بینظیر این بندر تاریخی را به حاشیه راندهاند.
یکی از حلقههای مفقوده در توسعه گردشگری سیراف، مدیریت شهری و توجه به مبلمان شهری است. در بافت شهری این بندر، نه خبری از مسیرهای مناسب پیادهروی هست، نه تابلوهای راهنمای گردشگر، نه نیمکت و سایهبان و روشنایی شبانهی استاندارد. چهرهی شهر هنوز رنگ بیتوجهی دارد؛ گویی قرار نیست این بندر کوچک، میزبان قدمهای گردشگران داخلی یا خارجی باشد. زیباییهای طبیعی و میراث تاریخی، بدون فضای شهری مناسب، نمیتوانند تجربهای دلنشین برای بازدیدکنندگان رقم بزنند.
از سوی دیگر، سواحل بکر و زیبای سیراف ـ که میتوانستند قطب گردشگری دریایی جنوب کشور باشند ـ بهدلیل نبود برنامهریزی و نبود امکانات تفریحی عملاً بلااستفاده ماندهاند. نه اسکله تفریحی، نه مسیرهای ایمن، نه مراکز خدماتی یا آلاچیقهای ساحلی استاندارد. در برخی نقاط، حتی دسترسی مردم به دریا هم آسان نیست. توسعهی گردشگری دریایی بدون ساحلسازی علمی و هدفمند، تنها در حد شعار باقی میماند.
در نهایت باید گفت که سیراف نه فقط یک شهر، که یک فرصت اقتصادی ملی است. توسعه گردشگری در این بندر میتواند صدها فرصت شغلی ایجاد کند، مهاجرت معکوس به همراه بیاورد و محرومیت را به رونق تبدیل کند. اما پیشنیاز آن، تغییری بنیادین در نگاه مدیران است؛ نگاهی که تاریخ را نه صرفاً برای موزهها، بلکه بهعنوان نیروی محرک آینده ببینند.
https://www.pgnews.ir/?p=262218