خلیج فارس: دو روز پیش از قول محسن منصوری، معاون اجرایی رئیسی، در خبرها نقل شد که: «امروز دولت [آقای رئیسی] خودش را در مقابل مقام معظّم رهبری عددی نمیداند. خودش را صفر میداند. خودش را نوکر ولایت میداند».

این چاپلوسیها از کجا آمده؟


ظاهرا این تملقگوییها و خودشیرینیها، یک اتفاق نیست و تبدیل به یک رویه شده است. حالا از موردهای سازمانی و فردی آن که بگذریم، مواردی که رسانهای میشوند هم چندان کم نیستند. نمونه کهنهتر این گفتارهای نهچندان بقاعده، اظهارات چندیپیش جمیله علمالهدی، همسر رئیسجمهور درمورد بانوی اول مملکت است که این عنوان را نه سزاوار خود؛ بلکه شایسته همسر رهبر انقلاب دانسته است. این گفتار به قدری خارج از منظومه فکری نظام حاکم بود که حتی حزباللهیها را هم به واکنش منفی و تند واداشت. همچنین در این خانواده، ماجرای دستبوسیهای علمالهدی، امام جمعه مشهد نیز هر از چندی به شدت خبرساز میشود؛ امری که البته گفته میشود بین علما شایع است و دال بر احترام به فردی که علم و تقوای بیشتری دارد، اما بین مردم و مسئولان شایع و پذیرفته نیست.
این مجیزگویان بیشمار!
از دیگر نقلقولهای تملقآمیزی که این روزها مطرح شده، صحبتهای غلامعلی صفایی بوشهری، نماینده رهبری در بوشهر است. او در توصیفی که از سپاه داشته، آن را یک هدیه الهی دانسته و گفته که «کارنامه سپاه مثل خورشید میدرخشد». همچنین در دیدار مداحان با رهبری، حسین سازور، از مداحان شناخته شده، گفته بود که «ما جایگاه شما را همطراز امیرالمومنین میدانیم و دفاع از شما و جایگاه شما، دفاع از پیامبر، دفاع از حضرت زهرا و امیرالمومنین است». کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران نیز زمانی در مراسم بزرگداشت آیتالله مصباح یزدی، در سخنانی در توصیف رهبری گفته بود: «اسلام اهل بیت همان ولایتفقیه است و ایشان به عنوان نایب امام زمان(عج) حضور دارند تا کسانی که دستشان به امام عصر(ع) نمیرسد بوی آن را از ولیفقیه استشمام کنند». این دست مجیزگوییها، البته گاهی از سوی برخی از اعضای دفتر رهبری و نیز دیگر مقامات همچون حداد عادل و … هم صورت میگیرد و درمواردی تعریف و تمجیدهایی از سادهزیستی و … رهبری ارائه میشود.

این اظهارات بعضا -مانند بحث بانوی اول یا مقایسه رهبری با حضرت علی (ع)- از سوی دفتر رهبری یا خود ایشان هم با تذکراتی همراه بوده است. جالب اینکه حتی به خلاف عقیده حزباللهیها و سوپرانقلابیها، رهبری با واکنش منفی به رویکرد «ذوب در ولایت»، به افرادی که این تعبیر را به کار میبرند، تذکر دادهاند که: «بنده این حرف را از آدمهای حسابی کمتر شنیدهام. ذوب در ولایت یعنی چه؟ باید ذوب در اسلام شد. رهبری هم باید ذوب در اسلام باشد تا احترام داشته باشد.» رهبری حتی در برههای به سنت نادرست جشن تولد گرفتن برای ایشان هم که تازه باب شده بود، واکنش تندی نشان داده، آن را کار غلطی دانستند و خطاب به برگزارکنندگان چنین مراسمی که احتمالا درصدد خودشیرینی بودهاند، گفتند: «برگزارکنندگان مسئول وقت و عمر و اموالی هستند که در این کار صرف و ضایع میشود.»
مجیزگویی میکنند تا امتیاز بگیرند
طرفه آنکه ثناگویان و مخاطبان ثناگویی هم به رده و سطح خاصی از مقامات محدود نمیشوند و در عرصه ورزش، رسانه و … هم میشود نظایر آن را سراغ گرفت. برای مثال علیرضا دبیر، رئیس فدراسیون کشتی در روز کشتی مقابل رئیس مجلس ایستاده و گفته بود: «آقای قالیباف، انشاءالله دفعه بعد که اینجا میآیید بنده شهید شده باشم.» او حتی در تعریف از قالیباف افزوده بود که «در جوانی هم به پای «حاج باقر» در کوهنوردی و حرکت شنا» نمیرسید! یا تعریف اخیری که سردار آزمون از قلعهنویی یا سروش رفیعی از گلمحمدی داشتهاند. یا تعریف و تمجیدهای اغراقگونه برخی از اصحاب رسانه و …، از مسئولان و دولت و … که عملا خارج از قواعد مرسوم است و بیشتر به این میماند که فرکانسهایی ارسال میکنند تا امتیازی بگیرند.

تملقگویی در حالی در آشفتهبازار سیاست، اقتصاد، اجتماع، ورزش و … ما رو به افزایش است که به قول زاکربرگ، بنیانگذار فیسبوک، مردم به صحبتهای شما توجهی ندارند و به آنچه ساختهاید، مینگرند. طبیعتا عملکرد مسئولان و آثاری که به جا میگذارند دیده میشود و تعریف و تمجید و اغراق و تملقها عملا نتیجه معکوس خواهد داشت…
به هر حال بسیاری از مسئولان راه ارتقا، ثبات، تأمین منافع و چهبسا بیشینه کردن آن یا اثبات انقلابیگری خود را در بیان تملقات مشمئزکننده میدانند و ابایی هم از آثار فردی، اجتماعی و روانی چاپلوسیها و لفاظیهای توخالی خود ندارند. دقیقا هم مشخص نیست که چنین تعاریف و تمجیدهایی چرا انجام میشود و آیا اساسا چنین اظهارات شاذی که حتی بدنه وفادار به نظام را هم به سختی میتواند اقناع کند؛ ازسوی نسل «ضد» و دهه هشتادیها، بدنه خاکستری و حتی منتقد مملکت پذیرفتنی است؟!
منبع: روزنامه توسعه ایرانی
https://www.pgnews.ir/?p=32782
32782
1 نظر
هروقت اصولگرایان برمسند قدرت می نشینند دو معضل اخلاقی در جامعه خیلی پررنگ میشه:
– ریاکاری
– چاپلوسی(پاچه خواری)