خلیج فارس:دومین اکران مردمی فیلم سینمایی تمساح خونی با حضور جواد عزتی، عباس جمشیدی فر و شبنم قربانی بازیگران و کامران حجازی تهیهکننده فیلم در پردیس سینمایی اکومال کرج و در جمع مردم مهماننواز این شهر برگزار شد.
خلیج فارس:یک روانشناس بالینی و رواندرمانگر به آرایش غلیظ سحر دولتشاهی در سریال افعی تهران، واکنش نشان داد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از همشهری، سحر منصوری در این باره میگوید: «یکی از اشتباهات این سریال در بخش اتاق درمان، آرایش غلیظ درمانگر است. ما بهعنوان درمانگر اصلا اجازه نداریم در اتاق درمان آرایش زیاد داشته باشیم. مسئله دیگر نگاههای مستقیم درمانگر به مراجعه کننده است و همینطور نحوه نشستن او و مراجعش که بسیار غلط است. از همه بدتر ارتباط غیرکاری و خارج از اتاق درمان با مراجعه کننده است. روانشناسان به همین دلیل حتی اجازه مشاوره با فامیل درجه یک خودشان را ندارند. ارتباط خارج از اتاق درمان اشتباه بسیار بدی است؛ حتی اگر جنس موافق هم باشند، نباید با هم دوست شوند و همدیگر را جایی خارج از اتاق درمان ببینند؛ چون درمان خاصیتش را از دست میدهد.»
او میگوید: «فقط در مواقع ضروری و بسیار مهم است که مراجعه کننده اجازه دارد با شماره مشاورش که فقط هم تلفن کاری است، تماس بگیرد؛ یعنی در زمانی که افکار خودکشی یا دیگرکشی دارد.»
نکته دیگری که منصوری به آن اشاره میکند، هدیه گرفتن و هدیه دادن بین رواندرمانگر و مراجع است: «این موضوع در سریال بهخوبی رعایت شده بود، ولی یکباره با اظهار علاقه مراجع و پس نزدن روانشناس، همه چیز عوض شد.»
خلیج فارس:مجید قناد بهتازگی در برنامهای که کامران نجفزاده اجرای آن را برعهده دارد (برمودا)، اظهاراتی جنجالی داشته که باعث شده یکی از عموهای فیتیلهای پس از سالها به موضوع قهرشان واکنش نشان بدهد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا، مجید قناد با حضور در این برنامه تلویزیونی در واکنش به اینکه آیا میخواهید بعد از این همه سال درباره تعطیل شدن برنامه فیتیله حرفی بزنید؟ در بخشی از صحبتهایش اینگونه گفته بود: معمولا کسی از خانه خودش چیزی را بیرون نمیبرد، ولی آن زمان واقعاً دل من شکست به خاطر اتفاقی که افتاد و جالب اینجاست که بعد از اینکه دیگر در برنامه نبودم حتی خود مردم هم متوجه شده بودند.
قناد دلیل رفتنش از برنامه فیتیله را اینگونه روایت کرده است: «از نظر من دیگر آن برنامه، برنامه همیشگی من نبود. فقط کاری که آن زمان میکردم این بود در حین اینکه روزهای جمعه ساعت ۶:۳۰ صبح به شبکه دو میآمدم در خیابانهای خلوت با صدای بلند فریاد میزدم. دلم میخواست با کسی که دعوا میکنم تصور کنم روبروی من است و من با شدت حرفهایم را میزدم، آنقدر که ناراحت بودم. من تاکیدم این بود که این بچه دیگر این را نمیخواهد و دیگر این برنامه مال بزرگترها شده است.».
اما اختلاف میان این گروه برنامه ساز ـ عموهای فیتیلهای و مجید قناد ـ به دهه ۹۰ و کمی قبلتر برمی گردد که در نهایت به رفتن عمو قناد از برنامه منجر شد. برنامه با مجریهای دیگری، چون محمود شهریاری و مهرداد نظام آبادی مدتی ادامه پیدا کرد، اما در سال ۹۴ بود که دیالوگهایی بین شخصیتهای این برنامه ردوبدل شد که موجب اعتراض گروهی از مردم آذری زبان و در نهایت توقف پخش از شبکه دو، توبیخ و برکناری برخی از عوامل آن و عذرخواهی مسئولان صدا و سیما شد. البته ناگفته نماند که در ادامه این طور به نظر میرسید که خود سه عموی فیتیلهای نیز با هم مشکل پیدا کرده اند. هرچند این اتفاق از سوی آنها تایید نشد، اما محمد مسلمی در عمل راهش را از حمید گلی و علی فروتن جدا کرد. آنها که در ابتدا با عنوان گروه تئاتر چهره نما کار خود را شروع کرده بودند، در نیمه دوم دهه ۸۰ با عنوان عموهای فیتیلهای از پرکارها و محبوبهای تلویزیون بودند، اما این اختلافها و اشتباهاتی که در ادامه رخ داد، باعث شد که پرونده یکی از برنامههای پربیینده تلویزیونی در حوزه کودک برای همیشه بسته شود.
مجید قناد هم این روزها کلا از تلویزیون دور است و مدتهاست برنامهای برای اجرا ندارد. آخرین برنامه او در تلویزیون در قامت مجری به سال ۱۴۰۰ در برنامهای تحت عنوان «لوبیا فردا زود بیا» مربوط میشود.
مجید قناد گفته است: فقط کاری که آن زمان میکردم این بود در حین اینکه روزهای جمعه ساعت ۶:۳۰ صبح به شبکه دو میآمدم در خیابانهای خلوت با صدای بلند فریاد میزدم. دلم میخواست با کسی که دعوا میکنم تصور کنم روبروی من است و من با شدت حرفهایم را میزدم، آنقدر که ناراحت بودم. مجید قناد در گفت و گویی که آبان ۹۷ با ایسنا داشت، تاکید کرده بود که مشکلی با مدیران شبکه دوم سیما ندارد و دلیل کمرنگ شدن برنامههایش برای کودکان بُروز برخی مشکلات مالی است.
این مجری قدیمی برنامههای کودک تلویزیون در صحبت هایش با اشاره به لزوم وجود اسپانسر در برنامهها گفته بود که: «ما از نبود اسپانسر و مشارکتکننده در تولید برنامههای گروه سنی کودک و نوجوان رنج میبریم و تمام تلاشمان این است تا به نوعی این مشکل را برطرف کنیم.»
البته اظهارات اخیر مجید قناد در برمودا اولین واکنش به این جدایی نبوده است. آذرماه سال ۹۶ ـ دو سال پس از تعطیلی ـ عموهای فیتیلهای با حضور در برنامه زنده «فرمول یک» سید علی ضیا که از شبکه یک سیما روی آنتن میرفت، درباره ماجرای جداییشان از عمو قناد سخن گفته بودند.
عموهای فیتیلهای در پاسخ به اینکه آیا رابطهای با او (مجید قناد) دارند با اشاره به پشتکار و ویژگیهای این مجری محبوب اعلام کردند که دیگر رابطه تنگاتنگی با او ندارند و به خاطر اختلاف سلیقه از او جدا شدند.
علی فروتن اعلام کرده که با عمو قناد مثل قبل دیگر رابطه تنگاتنگی ندارند، چون او درگیر کار خود است و آنها نیز درگیر کار خودشان هستند.
او همچنین تصریح کرده بود که «آقای قناد جزو بهترینها در حوزه کار کودک است و فقط گاهی اختلاف سلیقه پیش میآید. ما ۷ سال با او برنامه داشتیم و تهیه کننده اول برنامه هم خودش بود، اما به دلایلی که گفتنش درست نیست، ارتباط مان قطع شد… ما مجبور شدیم برای این که توی روی آقای قناد که برای ما عزیز است نایستیم، از گروه جدا شویم.»
محمد مسلمی، دیگر عموی فیتیلهای هم درباره جدایی از عمو قناد گفته بود که عمو قناد استادشان است و یادآور شده بود که «من اولین کارم را سال ۷۰ با ایشان شروع کردم. کسی که دست من را گرفت آقای قناد بود و هیچ وقت فراموش نمیکنم که اول خدا و بعد ایشان به من کمک کردند که در کارم این اتفاق بیفتد.»
وی در پاسخ به این که آیا فیتیلهایها دنبال به شهرت رسیدن از طریق مجید قناد و سپس رها کردن او بودند هم گفته بود: «گروه ما با تهیه کنندههای زیادی، چون ذاکری، طبیبی، مناجاتی و در مجموع ۷، ۸ تا تهیه کننده کار کرده است. به هر حال همه همکاریها ادامه پیدا نمیکند، نمیشود گفت اگر همکاری با کسی به پایان رسید، یعنی ما میخواستیم از همکارمان سوء استفاده و سپس او را رها کنیم! اگر چنین تفکری داشته باشیم زیر پای خودمان را خالی کردیم.»
علی فروتن پاسخ داده است:ای کاش آقای قناد هم به جای اینکه در برنامهای دیگر دلش بشکند شروع به کار کردن و تولید محتوا میکرد همینطور بجای اینکه ساعت شش صبح در خیابانها فریاد بزند بهتر بود که با کسی که مشکل داشت صحبت میکرد. حالا پس از گذشت سال ها، دوباره ماجرای قهر و اختلاف میان عموهای فیتیلهای و عمو قناد با پخش یک برنامه تلویزیونی از سر گرفته شده است. در پی صحبتهای مجید قناد در برنامه برمودا، یکی از عموهای فیتیلهای نیز به این جریان واکنش نشان داده است.
علی فروتن در واکنش به اظهارت اخیر مجید قناد گفته است: آقای قناد در صحبتهای خود گفتند که آدم حرف خانهاش را بیرون نمیبرد، اما متاسفانه تمام حرفهایش را زد. من خیلی دوست داشتم که شفافتر صحبت میکردند وای کاش این برنامهای که ایشان را دعوت کرده بود به جای اینکه یک نفر را دعوت کند تا جماعتی را محاکمه کند عملا میتوانست نظر همه را بپرسد که چرا این اتفاق افتاد.
او همچنین تاکید کرده که صحبتهای مجید قناد را اصلا قبول ندارد و ادامه داده است: با تمام احترامی که برایشان قائل هستم، اما متاسفانه آن امانت داری و واقعیت قضیه را نگفتند؛ای کاش آقای قناد هم به جای اینکه در برنامهای دیگر دلش بشکند شروع به کار کردن و تولید محتوا میکرد همینطور بجای اینکه ساعت شش صبح در خیابانها فریاد بزند بهتر بود که با کسی که مشکل داشت صحبت میکرد.
خلیج فارس:بازگشت مهران مدیری کارگردان، بازیگر و مجری به تلویزیون موضوعی قابل بحث میان مدیران صداوسیما و اهالی رسانه است هر چند مدیران رسانه ملی بارها اعلام کردهاند که مشکلی بابت ادامه فعالیت سلبریتیهایی همچون مهران مدیری و رامبد جوان در تلویزیون وجود ندارد، اما همچنان این فاصله حفظ شده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل فارس، یکی از موضوعاتی که به نظر میرسد مانع بازگشت مدیری به تلویزیون میباشد بحث بر سر ادامه سرنوشت «دورهمی» و شکایت صداوسیما از او است.
ناصر قدیر کاشانی تهیهکننده این برنامه درباره سرنوشت قسمتهای باقی مانده «دورهمی» گفت: ما قسمتهای باقی مانده دورهمی را به شبکه نسیم تحویل دادیم و آنها باید تکلیف و سرنوشت این برنامه را مشخص کند.
وی درباره شکایت صداوسیما از مجری این برنامه افزود: شکایت از مهران مدیری در حال رسیدگی است و متوقف نشده است.
کاشانی درباره ساخت فصل بعدی «دورهمی» بدون مهران مدیری با بیان اینکه بازنشسته شده است خاطرنشان کرد: اطلاعی ندارم!
پیشتر محمدرضا خشرو مدیر شبکه نسیم درباره این موضوع اظهار کرده بود: دورهمی بعد از اینکه مسئله اداریاش حل شود حتماً آن را پخش میکنیم. مشکلی با پخش این برنامه نداریم، اما مسئله اداری وجود دارد که ربطی به آقای مدیری هم ندارد.
لازم به ذکر است «دورهمی» که پخش آن از سال ۹۴ آغاز شد، در ابتدا در قالب تاکشو و با حضور چهرههای معروف به روی آنتن میرفت، اما در ادامه این برنامه با تغییر قالب، بهصورت یک مسابقه تلویزیونی به روی آنتن رفت.
خلیج فارس:براساس نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) هفت برنامه از ده برنامه پرمخاطب رسانه ملی متعلق به شبکه سه است. ۶۹.۲ درصد از مردم ایران، مخاطب رسانه ملی هستند و شبکه سه سیما نیز با ۴۰.۸ درصد، پربینندهترین شبکه تلویزیون شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسپا، در خصوص میزان تماشای تلویزیون، ۶۹.۲ درصد از ایرانیان، برنامههای رسانه ملی را تماشا میکنند و بعد از شبکه سه شبکه آیفیلم با ۳۵.۲ و شبکه یک با ۲۱ درصد در رتبه دوم و سوم قرار دارند.
همچنین هفت برنامه از ده برنامه پرمخاطب رسانه ملی شامل مردان آهنین، محفل، شبخوش، فوتبالبرتر، پانتولیگ، معرکه و ماه من متعلق به شبکه سه سیما است.
خلیج فارس:بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون گفت: فکر میکنم اگر تو دل برو نبودم همه جا نبودم، چون دوستم دارند، همه جا دعوتم میکنند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایرنا، مهران رجبی اظهار داشت: در هر جمعی بگو و بخند خوبی دارم، هیچ وقت تلخ نبودم. فکر میکنم اگر مهران رجبی تو دل برو نبود همه جا نبود. چون دوستش دارند و همه جا او را دعوت میکنند، تصورم این است و اصلا هم نمیخواهم شکستهنفسی کنم.
وی تصریح کرد: بگو بخند دارم، مگر اینکه دعوایی شود و رگ تلخیام بیرون بزند. این را تهیهکنندهها و کارگردانها میدانند و اگر سوال کنند همه را میگویم، اگر کسی را در فیلمی استفاده کردهاند، ولی فضا را خراب کرده است دیگر از او استفاده نمیکنند؛ کارها را خوب انجام دادیم و یک بار هم پیش نیامده که در عمر بازیگریام طلبم را از تهیهکنندهای با غُر زدن بگیرم.
دستمزدهایم معقول است
بازیگر ویلای ساحلی (کیانوش عیاری ۱۴۰۱) درباره دستمزدهایش گفت: دستمزدهایی که میگیرم خوب، استاندارد و معقول است، اما پیش آمده که دستمزدم از پروژهای را بعد از دو و نیم سال گرفتهام. فقط شاید اگر مقداری دیر شود به تهیهکننده بگویم کار تو توهینآمیز است. بچههای ۶ساله هم اگر دعوا کنند بدتر از این را میگویند.
فرصت بازی در تئاتر نداشتم
بازیگر لیسانسهها (سروش صحت ۱۳۹۵ – ۱۳۹۸) درباره دلیل ماندگاری خود در تلویزیون و سینما خاطرنشان کرد: خیلی جاها دعوت شدم، اما فرصت نشده است. از ۳۵سالگی تاکنون بازی کردهام، اگر شکسته نفسیها و حرفهای دیگر را پشت در بگذاریم، اخلاق خوبم باعث شده ماندگار باشم؛ اگر خودم را نشناسم درست نیست.
رجبی در پاسخ به این سوال که امسال در چند پروژه فکر میکنید بتوانید بازی کنید و اینکه آیا سال ۱۴۰۳، سال پرباری برای اوست یا خیر؟ اظهار داشت: خودم پیشبینی نمیکنم، چون میزان کارهایی که ساخته میشود نسبت به قبل خیلی کمتر است و این ملموس است. خیلی از کارها را تلویزیون انجام نمیدهد و به گردن سکوهای نمایش خانگی افتاده است. فکر میکنم بیشترین وقتم را باز تلویزیون و مسابقات و اجرا بگیرد.
با اجرای تلویزیونی بیشتر لذت میبرم
بازیگر رسوایی ۲ (مسعود دهنمکی ۱۳۹۴) که اجرای برنامه خودمونی را نیز بر عهده دارد، در این باره که از اجرا بیشتر لذت میبرد یا از بازیگری؟ گفت: برای من هیچ فرقی ندارد، اما با اجرا بیشتر لذت میبرم، چون نتیجه سریعتری دارد. در این کارها خودت کارگردان خودت هستی. واقعا اجرای نقش خیلی سخت است، اما اجرا آسان است. نگاه گرمی هم به مردم داریم که شرکتکننده هستند و میبینند و وقتی در خیابان راه میروم به من میگویند «چرا این یخچال را به مردم نمیدهید؟»
ما بلد هستیم روی پوچ بازی بگیریم
رجبی خاطرنشان کرد: در برنامه خودمونی موردی داشتیم که شانس طرف پوچ بوده و ما بلد هستیم روی پوچ بازی بگیریم و نمیگوییم پوچ است و آن را عوض کن. موردی هم داشتیم که تا ۱۸ میلیون تومان رفتیم. تاکنون با وجود اینکه ۱۰ تا ۱۲ نفر موفق شدند یخچال را انتخاب کنند، اما کسی موفق نشده است. این ممارست آنلاین با مردم لذتبخش و نتیجه آن هم قشنگ است.
بازیگر اخراجیها ۲ (مسعود دهنمکی ۱۳۸۷) درباره اینکه مخاطبان میگویند هر کانالی میزنیم مهران رجبی را میبینیم، آیا هر پروژهای را میپذیرید و اینکه پذیرش نقش به شرایط بستگی دارد یا خیر؟ اظهار داشت: دقیقا به شرایط بستگی دارد و در مواقعی هم کارها در کنار هم به صورت خودکار قرار میگیرد. مثلا در زمان حاضر کاری که قرارداد آن را دو سال پیش امضا کردم همچنان ادامه دارد و در شرایطی که این کار هنوز تمام نشده برای کار جدید قرارداد امضا کردهام.
شاید بنا باشد به جای ۶۰ قسمت، سریال سوجان در ۵۰ قسمت پخش شود و پخش آن به ماه محرم بخورد و این باعث میشود که مردم من را در دو کار همزمان ببینند و در عین حال دو کار از کارهای قبلیام هم در آیفیلم پخش شود. خود من هم تعجب میکنم که در چهار، پنج کانال کارهایم پخش میشود!
سریال سوجان جزو دردسرهایم است
رجبی درباره کارهای جدید خود گفت: مشغول یک سریال برای ایام محرم هستم که ۱۰ قسمتی است و به کارگردانی میلاد ورجاوند ساخته میشود. پنج قسمت کار آماده شده و پنج قسمت دیگر که من در آنها بازی دارم، در دست ساخت است و تا دو هفته دیگر مشغول کار میشوم. در سریال سوجان در شمال کشور هم بازی دارم که به دنبال تعطیلی هشت ماهه در زمان اغتشاشها به دلیل مسائل مالی، بار دیگر از شهریور سال گذشته تعطیل شده و مشخص نیست چه زمانی از سرگرفته شود.
سریال سوجان از شهریور گذشته تعطیل شده و مشخص نیست چه زمانی از سرگرفته شود.
وی توضیح داد: سریال سوجان جزو دردسرهایم است، در آنجا بدون ریش بازی دارم و در سریال محرمی باید ریش داشته باشم و حتی افق اینکه آیا ۲۰ روز دیگر این سریال محرمی آغاز میشود یا نه، نیز معلوم نیست، اما همیشه به کار تعهد دارم و عذاب میکشم کاری را زخمی کردهام و به دلیل اینکه نمیتوانم بازی کنم، به کار لطمه بخورد.
بازیگر ساخت ایران (محمدحسین لطیفی ۱۳۹۰) افزود: سریال حسین تبریزی نزدیک به دو سال است آغاز شده، اما به گمانم تا هشت ماه دیگر متوقف شود، چون برآورد مالی اشتباهی در ابتدای پروژه بوده است.
خلیج فارس:این پرونده عبداللهی بدون پیگیری پدر و پسران عبداللهی مختومه اعلام شد و هرگز عاملان مرگش شناخته و مجازات نشدند.
پس از ۱۸ سال، اما «فاطمه فهیمی» همسر «ناصر عبداللهی» در گفتگو با «فراز» ناگفتههای زیادی را به زبان میآورد.
زندگی ناصر عبداللهی بعد از جدایی از همسر اول
فاطمه فهیمی میگوید: «همسر اول ناصر بعد از جدا شدن، تمام زندگی، خانه و اسناد داخل خانه که برای ناصر و بچهها بود را شبانه جمع کرد. به جز وسایل خیلی کوچک که آن هم برای اتاق خواب بچهها بود، حتی برخی از وسایل بچهها را که میتوانست برده بود. ایشان شبانه رفتند و مدتها خبری از او نبود، ۶ سال بچهها در کنار من و تا زمانی که پیش ناصر بودم زندگی میکردند. از بچهها نگهداری کردم و هیچ خبری از آن زن نبود».
او ادامه میدهد: «زمانی که ما به بندر آمدیم مدتها در خانه پدرم ساکن بودیم تا زمانی که بتوانیم خانهای تهیه کنیم. چون رفتن ما به بندر یک دفعه اتفاق افتاد. ناصر گفت ۱۰ سال میشود در تهران است و میخواهد به بندر برگردد. وقتی به بندر آمدیم، پدرم نمازخانهای را که در پایگاه فرهنگی داشت به ما داد تا ما بتوانیم وسایل را آنجا بگذاریم. بعد از آن تا وقتی که ما خانه پیدا کردیم در منزل پدرم ساکن شدیم».
فهیمی میگوید: «روزی که این اتفاق برای ناصر افتاد من در منزل پدرم بودم و خانه خودم نبودم. من به خواسته خود ناصر به خانه پدرم رفتم و ناصر گفت من در حال تنظیم قطعهای هستم، شما برو و من هم تا غروب خودم را میرسانم. همه بچهها در خانه بودند (نوید، نازنین و نامی)».
او با بیان اینکه یکی دو ماه بعد از رفتن به خانه خودمان این اتفاق افتاد، ادامه میدهد: «روزی که این اتفاق افتاد بچهها به مدرسه رفتند و من با دخترم نینا برای خرید رفتیم که ناصر بهمن گفت شما برو من خودم به دنبالت میآیم. وقتی من رفتم، بعد از آن با ناصر تماس گرفتم و جوابی نداد. با بچهها که تماس گرفتم آنها خانه بودند. یکبار گفتند پدرشان خواب وبار دیگر گفتند در حال کار کردن است. فردای آن روز به من گفتند شما در سورو بمان پدر خودش به دنبالت میآید».
همسر ناصر عبداللهی میگوید: «فردای صبحی که من به خانه پدرم رفته بودم خانواده ناصر به منزل پدرم آمدند؛ فکر میکنم برادر ناصر بود که به دنبال پدرم آمد و پدر من نیز رفت. هرچه تماس گرفتم با پدرم که بپرسم چرا خانواده ناصر به دنبالش آمدند پاسخی نداد. بعد فهمیدم که ناصر در بیمارستان است که آن هم پدرم به من گفت. هیچکس به من حرفی نمیزد، حتی مادر ناصر به من گفت حال ناصر خوب است و گفته فعلا به خانه نیا با وجود اینکه ناصر در بیمارستان بود».
تن بیجانی که روی تخت بیمارستان افتاده بود…
او ادامه میدهد: «وقتی من به بیمارستان رفتم ناصر اصلا اوضاع خوبی نداشت. سر تا پای او دچار مشکل شده بود. حالا چه اتفاقی برایش افتاده بود واقعا متوجه نشدم. خانواده من نیز متوجه نشدند چه اتفاقی افتاده است. اما حاشیهها زیاد بود. میگفتند کار ما بوده و ما ناصر را زدهایم».
فاطمه فهیمی میگوید: «تنها یک تن بیجانِ بدون جمجمه، کتف، زانو و مچ پا را در بیمارستان دیدم. صورت ناصر زخمی و کلیهها از کار افتاده بود. من این جسمی که کاملا بیجان است را در بیمارستان دیدهام. اینکه چه بلایی سر این آدم آمده بود را تا به امروز من نفهمیدهام».
او ادامه میدهد: «ناصر یک سنی مذهب معتقد به اهل بیت بود. حتی زمانی که میخواست موزیک احمد سانی را بخواند وقتی با پدر من مشورت کرد، پدرم به او گفت حمایتت میکنم و حالا ما را به اینکه ناصر را کشتهاید محکوم میکنند».
قانون به فاطمه فهیمی اجازه پیگیری نداد!
همسر ناصر عبداللهی میگوید: «وقتی من بهخاطر پرونده ناصر به تهران رفتم و پیگیری کردم؛ گفتند شما نمیتوانید بهعنوان همسر پیگیری کنید، فقط پدر، مادر و پسر ارشد او میتوانند پیگیر پرونده ناصر باشند. حتی قانون به من اجازه پیگیری نداد».
او ادامه میدهد: «بارها به کسانی که من را مقصر دانسته و حاشیه میسازند گفتهام اگر من قاتل ناصر هستم چرا باید زنده بگردم؟ مگر ناصر پدر، مادر و خانواده نداشت؛ چرا هیچکدام از من شاکی نشدند؟ مگر به من نمیگویید قاتل؟ بالاخره آدم باید یک سرنخی را بگیرد تا به واقعیت برسد. وقتی من برای پیگیری میروم، میگویند شما نمیتوانید، باید فامیل درجه یک باشد؛ من که زن ناصر بودهام فامیل درجه یک محسوب نمیشوم. میگویند مادر، پدر، خواهر، برادر و پدر، اینها میتوانند پیگیر پرونده ناصر باشند».
فاطمه فهیمی میگوید: «وقتی من برای پیگیری میروم و میگویند شما نمیتوانی و حق این کار را ندارید، چطور پیگیر پرونده ناصر باشم؟ اگر قانون این اجازه را بهمن میدهد من پیگیری کنم! به من که هیچ اختیار عملی داده نشد، آنها هم که اختیار داشتند نرفتند، نمیدانم چرا، فقط میشنوم که به من میگویند خانم فهیمی برادر ناصر گفته است که شما ناصر را کشتید. من هم به آنها گفتم برادر ناصر تا دوسال بعد از فوت او در حمایت و پیش ما بود. پس چرا چیزی نگفت؟ چرا در آن دو سالی که ما به او کمک کردیم نگفت که ما قاتل هستیم، اکنون میگوید؟ برادرهایش میتوانند این موضوع را پیگیری کنند، اما اینکار را نمیکنند».
پزشکی قانونی؛ دلیل مرگ نامعلوم، پرونده مختومه است!
فاطمه فهیمی با اشاره به اینکه خانواده ناصر گفتند ما پیگیری کردیم پرونده مختومه است و دیگر نمیشود پرونده ناصر ادامه داشته باشد، ادامه میدهد: «حالا چه دلیلی داشت، من نمیدانم و متوجه نمیشوم. گواهی پزشکی قانونی گرفتم دلیل مرگ را نامعلوم زده بود. بچههاهم بعد از این اتفاق رابطه خودشان را با من قطع کردند و هیچکدام جواب درستی به من ندادند. من نمیتوانم در خصوص اینکه آیا آنها خبر دارند که چه اتفاقی افتاده است، نظری دهم؛ زیرا متوجه نشدم چه اتفاقی برای ناصر افتاد».
او میگوید: «از خانواده عبداللهی تنها کسی که میتوان از او بهعنوان یک انسان حرف زد تنها ناصر بود. من هیچ چیز خوبی در این خانواده ندیدهام. من هم دوستدارم بدانم چه اتفاقی برای همسرم افتاد. چه چیزی شد که ناصر آن شکلی شد و چه کسی این بلا را سر ناصر آورد؟ برای منی که محکوم به قتل ناصر هستم نیر سوال است. حتی نمیدانم که چرا پسرهایش به دنبال این موضوع نمیروند».
فهیمی با بیان اینکه من بهخاطر تمام شدن حاشیهها میروم سراغ پرونده، ادامه میدهد: «اما نمیشود، زیرا تمام پروندههای قانونی ناصر دست برادر و خانواده او است. آنها هم یک کلام میگویند پرونده بسته شده و این اختیار بهمن داده نمیشود».
مرگی که نه خودکشی بوده و نه بر اثر اعتیاد
او با تاکید بر اینکه ناصر اهل خودکشی نبود و به هیچ عنوان اعتیاد هم نداشت، ادامه میدهد: «ناصر را زده بودند، اما اینکه چه کسی اینکار را کرد من هیچوقت نفهمیدم. هیچکس پیگیری نکرد. من میدانم به ناصر حمله شده است از آثاری که در بدن ناصر دیده میشد مشخص بود. هیچکس نمیتواند جوری به سر خودش بزند که جمجمهاش ترک خورده و نرم شود. هیچکس جوری که یک تکه گوشت از صورتش کنده شود خود را نمیزند. هیچکس نمیتواند در این حد خود را بزند که هر دو کتف، زانو و مچ پا را خورد کند».
همسر ناصر عبداللهی میگوید: «من در کسی دشمنی با ناصر ندیده بودم وقتی چیزی ندیدهام نمیتوانم کسی را محکوم کنم. پزشک قانونی حتی حمله را تایید نکرد و دلیل مرگ را نامعلوم زده بود. مسئله ناصر به لحاظ قانونی و پیگیری مشکل داشت».
او با اشاره به قتل روحالله داداشی، ادامه میدهد: «چند سال پیش وقتی که روحالله داداشی را کشتند و زمانی که قاتل او را دستگیر و اعدام کردند من در تهران بودم. برای یک کار قانونی رفته بودم و همانجا گفتم که قاتل روحالله داداشی یک شبه با اینکه متواری شده و فرار میکند پیدا میشود؛ زیرا به لحاظ قانونی پیگیری شده و او را پیدا کردند. اما برای ناصر با آن همه شدت جراحتی که روی بدناش بود هیچ پیگیری انجام نشد»
محکومیتِ بی اساس
فاطمه فهیمی میگوید: «بردار من آن زمان هیچ سنی نداشت و الان میگویند او قاتل است. چرا کسی را نبردند؟ اگر میگویند ما قاتل هستیم چرا ما را نبردهاند؟ خیلیها من، برادر و پدرم را محکوم میکنند. ناصر تمام زندگیاش با من و خانوادهام بود. اما نمیدانم یکدفعه چه اتفاقی افتاد که گفتند ما او را کشتهایم. اگر بحث اختلاف با زن بود بله ناصر با زن اول خود خیلی اختلاف و مشکل داشت. اما با من و خانواده منهیچجوره مشکلی نداشت. من آنها را هم محکوم نمیکنم با اینکه مشکلاتی بین آنها بوده من میگویم بالاخره زن و مرد بودند».
او ادامه میدهد: «من کسی را محکوم نمیکنم، اما تیر محکومیت تا آخرین لحظه سمت من است. با اینکه من تا آخرین لحظه کنار ناصر بودم و یک لحظه از او جدا نشدم. بعد میآیم کاری کنم که ناصر نباشد؟ اما اکنون همه میگویند کار زن دوم او و داییهایش بود».
اخباری که میتواند خانمانسوز باشد
فهیمی در ارتباط با اخباری که به گفته او کذب و دروغ بوده است، میگوید: «برادر من با ارشاد صحبت کرد و آنها گفتند کاری که ما میتوانیم انجام دهیم این است که در ارتباط با سایتهای خبری قانونی پیگیر شوید که کسی به خودش اجازه ندهد همچین کاری را کند. وقتی نهاد قضایی میگوید پرونده ناصر مختومه است و پیگیری نمیشود کنید از ما چه کاری بر میآید؟ چرا بعد از ۱۸ سال دل بچهاش را آزار میدهید؟ طرف آمده به دختر من پیام داده است، سکوت میکنی، چون مادرت قاتل است؟».
او ادامه میدهد: «نینا بهدلیل این اتفاقات یک دفعه دچار حمله عصبی میشود. او را پیش دکتر بردهام و میگوید لقمه عصبی در گلویش در آورده است و این میتواند بچه را دچار خفگی کند. به دلیل استرس، بغض و شوکهای عصبی. خدا میداند من چگونه با کمک خانوادهام در تمام این ۱۸ سال نینا را بزرگ کردهام و نگذاشتیم کمبودی داشته باشد. اما الان که بزرگ شده است هر کسی یک چیزی به او میگوید».
ابهاماتی که با گذشت ۱۸ سال، هنوز برملا نشده است
همسر ناصر عبداللهی با اشاره به اینکه روزی که این اتفاق برای ناصر افتاد همه دیدند، آنجا بودند، میگوید: «خانوادهاش اولین کسانی بودند که او را در بیمارستان دیدند. پرسنل صدا و سیما، ارشاد، دوستان ناصر حتی از تهران همه آمدند و ناصر را در آن وضعیت دیدند. من فقط میدانم این اتفاق نه از سر خودکشی است نه اعتیاد».
او ادامه میدهد: «ناصر دچار مرگ مغزی شده و پشت جمجهاش نرم شده بود. آدم چه ضربهای میتواند به خودش بزند که پشت سرش نرم شود؟ هیچکس این شکلی نمیتواندا خودکشی کند. اگر انگشت اشاره سمت خانواده من است پس چرا وقتی خانواده ناصر حق پیگیری دارند، پیگیری نمیکنند؟ چرا در گوش همه میگویند کار خانواده زنش است. چرا بعد از ۱۸ سال هنوز پیگیری نکردهاند؟».
خلیج فارس:تصاویری از نسخ خطی «کلیات عطار» و «منطقالطیر» همزمان با روز بزرگداشت این شاعر و عارف منتشر شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران همزمان با ۲۵ فروردین روز بزرگداشت عطار نیشابوری تصاویری از نسخه خطی «کلیات عطار» با آرایههای زیبا، تاریخ کتابت به سال ۸۴۷ قمری به قلم «محمد ابن حاجی طالب نیشابوری» و «منطقالطیر» دارای تذهیب زیبا و جدولکشی دولایه زر با جوهر لاجورد، کتابت به سال ۸۶۷ قمری را که در این سازمان نگهداری میشوند، در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته است.