خلیج فارس:تصویری قدیمی از آیتالله هاشمی رفسنجانی را در کنار استاندارانش در سال ۷۵ مشاهده میکنید.
منبع:فرارو
خلیج فارس:روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی ادعای عجیبی درباره احمدی نژاد کرد و نوشت که رئیس جمهور سابق ایران دستور داده بود به رفسنجانی اتهام فساد بزنند.
این روزنامه نوشت: این روزها سخنان عباس پالیزدار درباره مفاسدی که توسط عدهای از افراد بانفوذ در نظام جمهوری اسلامی به وجود آمد، به یکی از مهمترین مباحث تبدیل شده است.
آنچه در افشاگری پالیزدار از اهمیت ویژه برخوردار است، تلاشی است که برای وادار ساختن عباس پالیزدار که در دهه ۸۰ عضو هیأت تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی بود صورت گرفت تا او آیتالله هاشمی رفسنجانی را به فساد اقتصادی متهم کند. او هم این کار را کرد ولی بعدها که پشیمان شد، درصدد عذرخواهی برآمد و از دو طریق اقدام به جبران نمودن این کار خلاف خود کرد، ارسال نامه و عذرخواهی حضوری.
شخص آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات ۱۳۸۸ خود به نحوه دریافت نامه عذرخواهی آقای پالیزدار که از زندان برای ایشان نوشته، اینگونه اشاره میکند:
مهدی خزعلی در سایت خود، نامهای از پالیزدار از زندان، خطاب به من درج کرده که از من، به خاطر تهمت زدن، عذرخواهی نموده و ازعدم شکایت من، تشکر کرده.
آیتالله هاشمی همچنین به ملاقات حضوری و عذرخواهی آقای پالیزدار از ایشان، در خاطرات یکشنبه بیستم دیماه سال ۱۳۸۸ اینگونه اشاره میکند:
آقای مهدی خزعلی آمد از فشارهایی که حکومت علیه او دارد شکایت کرد. آقای پالیزدار را هم، همراه خود آورده بود که از من عذرخواهی کرد.
متن نامه عذرخواهی آقای عباس پالیزدار به آقای هاشمی:
حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی دام عزه
ریاست محترم مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام
با سلام با توجه به تعبیر آن بزرگوار در نامه به رهبری به باند «پالیزدار احتراماً موارد ذیل به استحضار میرسد:
۱- اینجانب یک بسیجی جانباز، معتقد به انقلاب اسلامی و ولایت فقیه میباشم. هیچ باندی ندارم و فقط به وظیفه خود در تحقیق و تفحص مجلس عمل کردهام.
۲- در ۱۲۴ پرونده مورد بررسی تحقیق و تفحص مجلس، هیچ پروندهای از حضرتعالی و فرزندان شما نبود و در گزارش تحقیق و تفحص هم مدعی وجود پرونده علیه شما نشدهام.
۳- متأسفانه در پایان سخنرانی در دانشگاه همدان، دانشجویی از خانواده شما سؤال کرد و اینجانب بدون هیچ مستنداتی به اتکای شنیدههای غیرمستند از نزدیکان آقای احمدینژاد، مطالبی گفتم و در سخنرانیها هم گفتهام که هیچ پروندهای راجع به حضرتعالی و خانواده شما ندیدهام.
لذا بدینوسیله از محضر حضرتعالی عذرخواهی میکنم و امیدوارم این مختصر را به عنوان جبران بپذیرید تا باری بر دوش من در صحرای محشر نباشد.
۴- پیشاپیش از صبر و بزرگواری شما که در طول این یک سال، هیچ شکایتی از اینجانب ننمودهاید تشکر میکنم، بهرغم اینکه تنها کسی که محق بر شکایت بود شما بودید. والسلام علیکم و رحمةالله – عباس پالیزدار/ ۲۰ خرداد ۱۳۸۸.
سخنان افشاگرانه اخیر آقای عباس پالیزدار حاوی نکات متعددی است که فعلاً درصدد مطرح کردن و چرائی آنها نیستم. آنچه به عنوان یک نتیجهگیری تاریخی بسیار مهم و پندآموز باید از این افشاگری در پرونده نظام جمهوری اسلامی به ثبت برسد اینست که در این نظام اسلامی افرادی به قدرت رسیدند که با تمام توان و امکاناتی که از بیتالمال در اختیار داشتند درصدد تخریب بهترین، باسابقهترین، انقلابیترین و پاکترین شخصیتهای همین نظام برآمدند و متأسفانه مورد حمایت نیز قرار گرفتند.
از آنچه آقای پالیزدار در این زمینه گفته، همان زمان باخبر بودیم و کسانی که به او دستور داده بودند آیتالله هاشمی را متهم کند نیز به پاکی آیتالله اطمینان داشتند ولی متأسفانه برنامه این بود که این شخصیت بزرگ که شناسنامه انقلاب بود تخریب شود. در همان دوره از وزیر اطلاعات و قائم مقامش شنیدم که گفتند رئیس جمهور وقت به ما دستور داد علیه آیتالله هاشمی رفسنجانی اسناد و مدارک پیدا کنیم و ما هرچه گشتیم چیزی نیافتیم و این را به او گزارش دادیم و او عصبانی شد و با ما برخورد کرد.
این ماجرا نکته غمبار دیگری هم دارد که باید در پرونده نظام جمهوری اسلامی با حروف برجستهتر ثبت شود و آن اینست که فردی[احمدی نژاد] با این سطح نازل از اخلاق و تعهد و وجدان برای احراز مقام و منصب ریاست جمهوری این نظام که محصول خون هزاران شهید مخلص و فداکاری آنهمه انسان مؤمن پاکباز است میرسد.
یکی از عوارض رجل سیاسی و مذهبی دانستن چنین افرادی، محروم شدن کشور و ملت از درایت، تدبیر و تجربه انسانهای فداکای همچون آیتالله هاشمی رفسنجانی بود که ظلم به نظام و کشور و ملت بود.
خلیج فارس:فعال اصلاح طلب در یادداشتی نوشت: ذهنم اصلاً آمادگی پذیرش ترامپ در کاخ سفید را با آن کارنامه قبلیاش ندارد! حسم نسبت به پیروزی او شبیه اعلام پیروزی محمود احمدینژاد در سال ۸۸ است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترینها؛ احمد زیدآبادی فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی با عنوان «گندش بزنن!» در واکنش به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا، در کانال تلگرامی خود نوشت:
تحمل یک آدم خودشیفته و نادرستگو و غیرقابل پیشبینی برای چهارسال آینده در کاخ سفید، برای امثال من در این فاصلۀ چندهزار کیلومتر عذاب الیم است چه رسد برای آن نیمی از مردم آمریکا که به او رأی ندادند!
مشکل اول این است که نمیدانیم او دقیقاً میخواهد در برابر بحرانهای جهانی بخصوص بحران خاورمیانه چگونه عمل کند؟ من به سهم خود باید سه شبانه روز در ارتفاعات اطراف روستای شورچشمه اعتکاف کنم تا چینش مهرههای شطرنج ذهنم را برای فهم شرایط جدید دانه به دانه تغییر دهم!
مشکل دوم این است که اگر در منطقۀ ما خرابکاری کرد، چگونه باید در برابر او موضع بگیریم؟ به هر حال توان ما محدود و قدرت دستگاه تحت کنترل و رهبری او غولآساست!
مشکل سوم این است که من واقعاً تحمل بازگشت دیوید فریدمن به عنوان عضوی از هیئت حاکمۀ آمریکا به خاورمیانه را ندارم! مشکل چهارم….مگر همان سه مشکل مذکور کم است که بخواهم به بقیهاش بپردازم!
ذهنم اصلاً آمادگی پذیرش ترامپ در کاخ سفید را با آن کارنامه قبلیاش ندارد! حسم نسبت به پیروزی او شبیه اعلام پیروزی محمود احمدینژاد در سال ۸۸ است!
توکل بر خدا! شاید در پیرانهسری پختگی پیدا کرده باشد. با این همه در بارۀ عملکرد و رفتارش با پیشداوری و بیزاری داوری و تحلیل نخواهم کرد. کار درست تحلیل مورد به مورد است. ممکن است در مواردی عملکرد مثبتی هم داشته باشد!
خلیج فارس:در حالی که پیشبینیها از رقابت نزدیک ترامپ و هریس در انتخابات آمریکا حکایت دارد، عبدالرضا داوری (فعال توئیتری) اعتقاد دیگری دارد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترینها؛ در حالی که پیشبینیها از رقابت نزدیک ترامپ و هریس در انتخابات آمریکا حکایت دارد، عبدالرضا داوری (فعال توئیتری) اعتقاد دیگری دارد. او در این باره نوشت: دیروز (چهارشنبه) اولین مجمع ائتلاف جهانی برای راه حل دو دولتی فلسطین را عربستان برگزار کرد، حماس و حزب الله هم تا ساعاتی دیگر توافق آتش بس با اسرائیل را اعلام میکنند تا خاورمیانه به استقبال اولین رئیس جمهور زن، در تاریخ آمریکا برود؛ نظام جهانی در آخرین ساعات، تیر خلاص را به ترامپ شلیک کرد.
خلیج فارس:روزنامه خراسان در مطلبی از سکوت محمود احمدی نژاد درباره جنایت اسرائیل انتقاد کرد.
این روزنامه نوشت: بیش از یک سال از آغاز عملیات طوفان الاقصی و همچنین جنایات صهیونیستها در غزه میگذرد و منطقه دستخوش حوادث متعددی شده است؛ تقریباً همه مردم ایران هر روز اخبار تحولات رخداده را دنبال و غیرسیاسیترین افراد هم نسبت به برخی از آنها موضعگیری میکنند.
در این فضا، قطعاً بیتفاوتی آن هم از جانب شخصی که زمانی به مواضع ضدصهیونیستیاش شناخته میشد، عجیب و البته غیرقابل توجیه است.
محمود احمدینژاد رئیس جمهور اسبق را که محبوبیت خود در سالهای ابتدایی ریاستجمهوری چه داخل ایران و چه در برخی کشورهای اسلامی، مدیون مواضع خود علیه رژیم صهیونیستی بود، شاید بتوان بیتفاوتترین سیاستمدار ایرانی نسبت به اتفاقات منطقه دانست.
سخنرانی وی علیه هولوکاست در ابتدای دوران ریاستجمهوریاش یکی از جنجالیترین اظهارات در آن سالها محسوب میشد (هرچند نحوه طرح آن هم محل تأمل و نقد بود) اما بسیاری در دنیا احمدینژاد را با نفی هولوکاست میشناختند؛ برگزاری همایش بینالمللی بررسی هولوکاست در سال ۸۵، ارتباط با سران گروههای مقاومت فلسطینی یا سفر خاطرهانگیز به لبنان در سال ۸۹ و استقبال بینظیر مردم این کشور، در ساخت یک چهره ضدصهیونیستی از او مؤثر بود.
اگرچه در سالهای پایانی ریاستجمهوری احمدینژاد شاهد دگردیسی در برخی مواضع وی و رفتارهای خارجعرفی همچون خانهنشینی ۱۱روزه یا همراهی با اسفندیار رحیم مشایی در ثبتنام انتخابات بودیم، اما اظهارات ضدصهیونیستی تا روزهای پایانی مسئولیت او ادامه داشت و در آخرین سخنرانی مراسم روز قدس در تاریخ ۱۱ مرداد ۹۲ (چند روز پیش از اتمام دوره ریاستجمهوری) باز هم هولوکاست را نفی و ازعدم تحقیقات آزاد درباره این مسئله انتقاد کرد.
وی در همان سخنرانی از کشورهای اروپایی انتقاد کرد که همه ادعاهای حقوقبشری خود مبنی بر آزادی، دموکراسی، حقوق زنان و کودکان را پای صهیونیستها قربانی کردهاند و طرح مسئله دودولتی را هم سادهلوحی و سادهاندیشی دانست.
با گذشت بیش از یک دهه از آن دوران، احمدینژاد که تلاش داشته است با مصاحبهها و واکنشهای خود، چهرهای جدید به جامعه ارائه کند، در مسئله فلسطین نیز تصویری از یک شخصیت بیتفاوت را به نمایش گذاشت. احمدینژاد در یک سال گذشته و پس از عملیات طوفان الاقصی، تنها دو واکنش به حوادث منطقه داشت؛ اولی اظهارنظری دوپهلو به عملیات وعده صادق۱ بود که در پاسخ به سوالی درباره حمله ایران به اسرائیل گفت: هر کشوری به سایر کشورها غیرقانونی حمله کند، باید پاسخ آن را دریافت کند و این حق کشوری است که مورد تهاجم قرار گرفته است.
واکنش دوم پیام تسلیت برای شهید سیدحسن نصرا… است که در متن پیام بدون هرگونه اشاره به جنایت رژیم صهیونیستی در ترور دبیرکل حزبا…، تنها به تسلیت و اظهار تألم اکتفا کرد.
علیرضا بیگی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و از نزدیکان احمدینژاد در مصاحبهای گفته بود: «رئیس جمهور اسبق نهتنها درباره مسائل غزه، بلکه درباره هیچ موضوع سیاسی اظهارنظر نمیکند»! این ادعای بیگی البته بیاساس است و احمدینژاد در طول یک سال گذشته رفتارهای سیاسی متفاوتی از خود بروز داد؛ ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری بعد از شهادت آیت ا… رئیسی، سفر به ترکیه و گواتمالا، مصاحبه با رسانههای داخلی و خارجی و توئیت بسیار عجیب وی بعد از ترور نافرجام تروریستی بهنام دونالد ترامپ که نوشت: «ترور و تروریسم دولتی و غیردولتی، از جمله زشتترین اقدامات ضدانسانی است که واژگان از انعکاس عمق پلیدی آن ناتوانند» و… تنها بخشی از مواضع یک سال گذشته اوست.
از سویی باید توجه داشت که مسئله فلسطین فارغ از جنبههای سیاسی، مسئله انسانی است یا برخی اتفاقاتی که در یک سال گذشته رخ داده است، همچون حمله به کنسولگری ایران در دمشق یا شهادت سردار نیلفروشان و ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس داخل خاک ایران و حمله رژیم صهیونیستی به پایگاههای پدافندی ایران، جنبه ملی و میهنی دارد و روزه سکوتگرفتن قطعاً امری شنیع و قرار گرفتن کنار سران کشورهای اروپایی و برخی حکام مرتجع منطقه است؛ از همین دیدگاه انسانی است که شاهد بودیم تقریباً همه شخصیتها و جریانها و حتی چهرههای منتقد نظام داخل کشور مانند نهضت آزادی هم نسبت به جنایات رژیم اشغالگر یا ترور اسماعیل هنیه – البته از زاویه دید خودشان – واکنش نشان دادند.
احمدینژاد بعد از پایان دوران ریاستجمهوری تلاش کرد تقریباً در همه رویکردهای سابق خود دندهمعکوس حرکت کند و مواضع و رفتارهای کاریکاتوری و متفاوت بروز دهد؛ نامه به بنسلمان در ماجرای جنگ یمن و تقاضای مصالحه از وی، رأیندادن در انتخاباتهای ریاستجمهوری، پیام تسلیت برای سالگرد فوت مایکل جکسون، مصاحبههایی که وی تلاش میکند خود را یک طالب آزادیهای وسیع اجتماعی نشان دهد و…، اما از آن جا که این واکنشها با شخصیت احمدینژاد همخوانی ندارد، نهتنها جامعه این نسخه او را نپذیرفت، بلکه بهدرستی به ریاکاری و رادیکال شدن متهم شد و حامیانش رفته رفته کمتر و کمتر شدند.
در حقیقت اگر زمانی مواضع ضدصهیونیستی احمدینژاد موجب محبوبیت او شده بود، به همان درجه سکوت امروز او موجب تنفر است چراکه همین اظهارات او علیه هولوکاست بود که از وی یک سیاستمدار متفاوت ساخت وعدم موضعگیری در برابر هولوکاستی که امروز در فلسطین و جنوب لبنان در حال رخدادن است، تمام باقیمانده وجاهت او را نابود خواهد کرد.
خلیج فارس:مصطفی داننده، روزنامه نگار در توییتی از سکوت این روزهای احمدینژاد انتقاد کرد.
این روزنامه نگار در این توییت نوشت: احمدی نژاد آن زمان که نباید حرف میزد هولوکاست هولوکاست میکرد.
حالا که رژیم فاسد اسرائیل به جان آدمها افتاده و اکنون فقط در غزه بیش از ۴۲ هزار نفر را به شکلی ناجوانمردانه به شهادت رسانده، سکوت کرده و انگار بیخبر از جهان در روستایی در سوسیس زندگی میکند.
خلیج فارس:روزنامه جوان در اقدامی عجیب از عملکرد پزشکیان در نشست خبری خود با اصحاب رسانه دفاع کرد!
این روزنامه نوشت:
در نشست خبری دیروز رئیس جمهور، نه پرسشها چنگی به دل زد، نه پاسخها. از نظر ژورنالیستی پایان این نشست چیزی به داشتههای خبری و تحلیلی یک روزنامهنگار اضافه نکرد.اما از جهت عمومی و تجربه نشستهای خبری احمدینژاد و روحانی خوب بود.
پزشکیان بهگونهای با همگان حرف میزند که کسی نمیتواند بگوید او با ما دعوا دارد، برخلاف آن دو رئیسجمهور اسبق!
این ویژگی چیز کمی نیست و به او در ادامه کمک خواهد کرد. پزشکیان دنبال جوابهای شاذ یا جلبتوجه و تحریک و جریانسازی کاذب و خبرسازی برای خارجیها هم نبود. باز برخلاف آن دو.
میتوان گفت به پرسشهای معدودی که خوب بود، پاسخ کافی یا روشن نداد. اما وجه خوب این پاسخها این بود که میتوانست وعده بیخود بدهد که نداد. مثلاً درباره گرانیها که چند پرسش وجود داشت، نگفت آنچنان رونقی ایجاد میکنم که بیا و ببین! حتی درباره ناترازیها گفت حل آنها شقالقمر میخواهد.
معاون اول او هم ساعتی قبل از نشست رئیسجمهور گفته بود ناترازی گاز در زمستان و برق در تابستان آینده باقی میماند و از دلسوزان کمک خواسته بود. میتوانند هر دو بعداً بگویند دلسوزان کمک نکردند! اما این بههرحال بهتر از وعده پوچ و نشدنی است.
رئیسجمهور باید برای نشستهای خبری یا گفتگوهای آتی با مردم، روی پرسشهای خاص متمرکز شود. هرچند او در این نشست در مجموع نمره خوب گرفت.
خلیج فارس:عصرایران در یادداشتی نوشت: تصویب وام ۱۰ میلیارد تومانی برای مدیران بورس دولت گذشته، در اواخر دولت و بعد از سانحه سقوط رئیس جمهور سابق، یادآور واریز میلیاردی به حساب محمود احمدی نژاد در آخرین ساعات دولت اوست.
میانه مرداد سال ۱۳۹۲ بود و حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور جدید در مراسم تحلیفاش در بهارستان بود. کمی آن سوتر اما در پاستور، امور مالی ریاست جمهوری داشت صفرهای عددی را میشمارد که باید به حساب دانشگاه غیر دولتی و غیر انتقاعی ایرانیان واریز میکرد، حسابی که به اسم شخص احمدی نژاد و یار دیرینش، حمید بقایی بود: ۱۶۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ریال یا همان ۱۶ میلیارد تومان.
احمدی نژاد دستور داده بود این پول به حساب دانشگاه او که وجود خارجی نداشت واریز کنند. در اطلاعیهای که تیم احمدی نژاد به نام روابط عمومی این دانشگاه منتشر کرده بود، چنین نوشته بودند: «تاسیس دانشگاه جامع بینالمللی ایرانیان بر اساس پیشنهاد جمعی از نخبگان علمی ایرانی در داخل و خارج از کشور و به منظور استفاده از ظرفیتهای حداکثری علمی ایرانیان در سراسر جهان و دستیابی به مرزهای دانش و نیل به تراز جهانی صورت گرفته است.»
در آن اطلاعیه این واریز «قانونی» نامیده و نوشته شده که دولت همیشه به دانشگاهها و حتی خوابگاههای دانشجویی دانشگا تهران کمک کرده است.
اما آنچه تشت این ماجرا را از بام انداخت، افشاگری کارمند بانک ملت بود که سند این جابجایی میلیاردی را در فضای مجازی منتشر کرده بود.
بعد از این بود که سیل انتقادات متوجه رئیس جمهور سابقی شد که همواره میخواست چهرهای پاکدست و مردمی از خود به نمایش بگذارد ولی حالا همه مردم میدیدند که او در آخرین ساعات حضورش در ریاست جمهوری، ۱۶ میلیارد تومان که به دلار آن روز، بیش از ۵ میلیون دلار میشد به حساب خودش و به نام دانشگاهی که وجود نداشت، برداشت کرده است. ۵ میلیون دلار، امروز ۳۰۰ میلیارد تومان است.
بعد از این رسوایی بود که پول را به ناگزیر به ریاست جمهوری بازگرداندند و در اطلاعیهشان نوشتند: «در عین استحقاق قانونی کامل دانشگاه برای استفاده از کمک مورد اشاره، به منظور پاسداشت از جایگاه والای تلاش مقدس علمی و جلوگیری از ایجاد کمترین شائبه و هر گونه بهانهجویی کمک مذکور به حساب نهاد ریاست جمهوری بازگردانده شده است.»
همان زمان بود که دادستان دیوان محاسبات نیز وارد پرونده شد و گفت: پرونده دانشگاه ایرانیان ۱۶ میلیارد تومان از یک حساب دولتی برداشت و به حساب مشترک محمود احمدی نژاد و حمید بقایی واریز شده بودکه در همان زمان حساب شخصی را توقیف و پول پس گرفته شد اما تخلف و وصف مجرمانه سرجای خود باقی ماند.
جالب این که موضوع به این ۵ میلیون دلار ختم نشد و مرحوم اکبر ترکان که آن زمان دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی بود خبر داد که اسناد واگذاری ۲ ساختمان از اموال مناطق آزاد به این دانشگاه نیز کشف شده که باید مورد رسیدگی قرار گیرند.
سالها بعد و در ۱۴۰۲ نیز اتفاق مشابهی، اما این بار در ازگل رخ داد و باغ معروف به ۱۰۰۰ میلیارد تومانی که متعلق به حوزه علمیه بود، در فرایندی خاص، به نام شیخ کاظم صدیقی و پسرانش سند خورد و درست مانند پرونده احمدی نژاد، بعد از این که افشا شد، باغ را به حوزه برگرداندند!
با این حال، همان طور که خبری از محاکمه احمدی نژاد و رفیقش در این باره نشد، از رسیدگی به پرونده صدیقی و پسرانش هم خبری نیامد!
امروز هم عضو ناظر شورای عالی بورس گفته است «وام میلیاردی مدیران بورس قطعا تخلف است» و سخنگوی دولت سابق نیز که حقوقدان است، آن را غیر قانونی خوانده است.
به راستی آیا این پرونده نیز به سرنوشت پروندههای احمدی نژاد و صدیقی دچار میشود؟!
خلیج فارس:فعال سیاسی اصولگرا می گوید: احمدینژاد و جلیلی باهم رابطه ندارند چراکه اینها در دولت در مورد مشایی با هم اختلاف داشتند اما اگر الان هم چیزی از احمدینژاد نمیگفتند به این دلیل بود که میخواستند از سبد رای او استفاده کنند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرآنلاین، عباس امیری فر، فعال سیاسی اصولگرا که سابقه حضور در دولت احمدی نژاد را داشت اما بعدها مسیرش را جدا کرد، از رابطه بین احمدی نژاد و سعید جلیلی روایت کرده است. بخش هایی از این گفتگو را بخوانید؛
*این روزها برخی مطرح می کنند که جریان تندرو فعلی درحال حرکت به سمتی است که پیشتر جریان انحرافی طی کرده و …
تندروها در همان راهی که احمدینژاد را به اینجا رساند، قرار دارند، البته احمدینژاد نسبت به جلیلی این ویژگی را داشت که پر کار بود و سابقه اجرایی در شهرداری داشت و از نظر اجرایی خودش را نشان داده بود اما جلیلی به این ترتیب نیست برای مثال بگویند جلیلی کجا معاون وزیر بوده، مدیر سازمان بوده یا وزارتی را برعهده داشته است؟
احمدینژاد منصوری را عزل کرد اما در دولت سیزدهم معاون شد
او هیچ جا خودش را نشان نداده و در مرحله حرف است. جلیلی خودش را دربست در اختیار پایداریها قرار داده است. از آن طرف فرد بیکفایتی مانند محسن منصوری در دولت قبل یک شبه به عرش اعلا رسیده و معاون رییس جمهور شد، فردی که حتی احمدینژاد او را از فرمانداری ورامین عزل کرد چراکه توانایی اداره فرمانداری و حتی بخشداری را هم نداشت، چگونه همچین فردی معاون اجرایی می شود؟ این فرد همه چیز را نابود کرده است. اگر جلیلی فکر درستی داشت چنین فردی را رییس ستادش میکرد؟ نتیجه حضور چنین فردی همین میشود که فرد صاف و صادقی مانند پزشکیان میتواند جلیلی را شکست دهد، مردم میفهمند.
جلیلی آسیب پذیرتر از احمدی نژاد است
در نتیجه جلیلی به مراتب آسیبپذیرتر از احمدینژاد است چراکه اینها از روی اخلاص نه بلکه با سیاست طرفداری احمدینژاد را میکنند چراکه میخواهند طرفداران احمدینژاد را جذب خودشان کنند والا با هم مسئله دارند.
دقیقا مانند کاری که رییسی کرد به این ترتیب که همه افراد احمدینژاد را آورد و از اعتبار آنها استفاده کرد ولی اینها به مراتب تندتر این کار را انجام میدهند. بهرحال جلیلی با توجه به انتصاباتی که داشت، به تاریخ سپرده شد البته قالیباف هم چنین اشتباهی کرد به این معنا که اگر به جای نیکزاد فرد معتبرتری را به عنوان رییس ستادش انتخاب میکرد، قالیباف نتیجه بهتری در انتخابات میگرفت اما متاسفانه نیکزاد که در اردبیل هم محبوبیت ندارد را به عنوان رییس ستاد انتخابات خود منصوب کرد که بزرگترین اشتباهش بود. انشالله در دورههای بعد این اشتباه را نخواهد کرد.
رأی خود جلیلی بیشتر از ۴ میلیون نیست
اما در هر صورت جلیلی آسیبپذیر است و اگر همین الان هم انتخابات برگزار شود دیگر ۱۳ میلیون رای را نخواهد آورد چراکه بخشی از این رایها مربوط به حاکمیت بودند، بخشی از آرا هم با دخالت فرمانداران، بخشدارها و دخالت مستقیم معاون اجرایی و وزرا در انتخابات، به نفع جلیلی در صندوق ریخته شدند و این باعث شد او این میزان رای بیاورد.
اگر اینها در دولت نبودند رای جلیلی بیشتر از ۴ میلیون نبود، یعنی رای خود جلیلی رای بخشی از پایداریها، قسمتی از انجمن حجتیه و این تیپهای متحجر است، بنابراین به غیر از این افراد کسی به او رای نمیداد.
احمدینژاد و جلیلی در مورد مشایی با هم اختلاف دارند
*در قسمتی از صحبتهای خود به رابطه جلیلی و احمدینژاد اشاره کردید، اطلاعی از رابطه بین این دو دارید؟
احمدینژاد و جلیلی باهم رابطه ندارند چراکه اینها در دولت در مورد مشایی با هم اختلاف داشتند اما اگر الان هم چیزی از احمدینژاد نمیگفتند به این دلیل بود که میخواستند از سبد رای او استفاده کنند. برفرض اگر جلیلی رییس جمهور میشد هیچ موقع از احمدینژاد و نیروهای او استفاده نمیکرد و فقط همان کار رییسی را تکرار میکرد به این ترتیب که تعدادی از احمدینژادیها استفاده می کرد که از آرای او را جذب کند.
احمدینژاد میخواست جلیلی را برکنار کند
احمدینژاد ابتدا با پایداریها خوب بود اما بعدا مشکل پیدا کردند، به این صورت که اول با مصباح خوب بود و بعد مشکل پیدا کردند یعنی تیپ پایداریها که به مصباح وابسته بودند با احمدینژاد زاویه پیدا کرده بودند لذا تنها کاری که احمدینژاد درباره جلیلی کرد این بود که او را دبیر شورای عالی امنیت ملی کرد و بعد هم قدرت برکناری او را نداشت، احمدینژاد میخواست جلیلی را برکنار کند اما قدرتش را نداشت چراکه ۲ سال آخر بود و نمیتوانست قدرت خود را اعمال کند والا جلیلی را برمیداشت.
احمدینژاد و جلیلی هیچ ارتباطی با هم ندارند
*در نتیجه نمیتوان گزاره رابطه احمدینژاد و جلیلی را در نظر گرفت؟
خیر، این دو ارتباطی با هم ندارند و تا جایی که خبر دارم احمدینژاد و جلیلی باهم خوب نیستند و هیچ ارتباطی باهم ندارند البته امکان دارد در مجمع با هم سلام علیک کنند اما در همین حد است و به صورت تشکیلاتی و حزبی ارتباطی باهم ندارند.