خلیج فارس:تصویری از بهشت زهرا، چند ثانیه قبل از طوفان امروز تهران را مشاهده کنید.
منبع:ایسنا
خلیج فارس:”در هامبورگ با دوستی در رستورانی غذا می خوردیم، یک ایرانی که تازه از ایران آمده بود از کنار ما گذشت. دوستم از او پرسید از ایران چه خبر. گفت یک امریکایی دارد در تهران آسمانخراش می سازد. من گفتم امریکایی نیست، ایرانی است. گفت حتما مهندس آن امریکایی است. به او گفتم که مهندس آن ساختمان امریکایی نیست و خود من هستم، اما باورنمی کرد.”
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از عصر ایران؛ متن زیر برگرفته از گفتگوی منتشر شده در فصلنامه آبادی شماره هجدهم پاییز ۱۳۷۴ می باشد. این گفتگو توسط زنده یاد سرکار خانم سهیلا بسکی با زنده یاد جناب آقای هوشنگ خانشقاقی انجام شده است. در این گفتگو طراح و سازنده برج با بیان ساده و بی پیرایه، توضیحاتی در رابطه با ساخت آن ارائه می نمایند که عینا منتشر می گردد.
دو ساختمان دو طرف زمین من خشتی بودند و خطر ریزش آنها می رفت. باری با تفکر زیاد مشکل را حل کردم، بدین ترتیب که پی کَنی ستونهای لازم ساختمان را به وسیله حفر چاه انجام دادیم و با نصب مفتولهای آرماتور و پرکردن چاه ها ستونهای بتن مسلح در مجاورت پی همسایه ساختیم. بعد با ساخت تیر بتن مسلح و اتصال سرستونها از نشست دیوار مجاور جلوگیری کردیم. به همین منوال عملیات پی سازی ستونها انجام و سقف زیر زمین ساخته شد. در اینجا نصب صفحه ستونها و برپا کردن آنها شروع شد و سقف طبقه اول و دوم را ساختیم.
ضمن پیشرفت کار و ساخت طبقات از محل راه پله طبق نقشه شروع به خاکبرداری زیرزمین کردیم و ستونهای زیر زمین هویدا شدند. بعد از آن عایقکاری و دیوارسازی زیر زمین انجام شد. مسئله ای که در هر ساختمان مخصوصا ساختمانهای بلند اهمیت دارد تعیین مقاومت خاک است. ما برای همین ساختمان از طریق حفر چاه و نمونه برداری از لایه های آن عمل کردیم و با مراجعه به فرمولهای مربوطه مقاومت زمین را مشخص کردیم و پی ها را براساس آن ریختیم.
در آن زمان دستگاه جوشکاری و جرثقیل نبود این مشکل هم می بایست به طریقی مطالعه و حل میشد. در خارج از شهر در یک دکان آهنگری دستگاه جوشی بازمانده از جنگ بود که از آن استفاده کردیم و اتصال دو تیر آهن به اندازه های معین را با تسمه آهنی انجام دادیم و با تنها وسیله حمل موجود در آن زمان یعنی گاری اسبی به محل ساختمان آوردیم. پس از برپایی ستونها روی صفحه زیر پی ها مفتولها را داخل ستونها قرار دادیم و بتن ریزی کردیم.
بدین طریق ستونها به طور کامل به صفحه متصل شدند و پس از سخت شدن، بتن عملاً کار جوش را کرد. به همین طریق سقف و ستونهای فوقانی هم نصب شدند و تیرها و سقف بتن آرمه باعث استحکام اتصالات شد.
این ساختمان تماماً بتن آرمه است. سقفها و اعضای باربر به خصوص نقاط اتصال با دقت با بتن مسلح محکم شده اند. پس از گذشت ۴۵ سال و بروز چند زلزله نسبتاً شدید کوچکترین ترکی در آن ایجاد نشده و این خود امتحان خوبی از استقامت آن است. من همیشه میگفتم اگر این ساختمان را از ته ببریم و بخوابانیم و دوباره سرجایش بگذاریم هیچ گونه آسیبی به آن نخواهد رسید.
ما در درس مقاومت مصالح خوانده بودیم که اگر دور بتن را ببندیم می توانیم مقاومت را بالا ببریم. اصطلاحا به این کار می گویند دورپیچی و اگر بتن دورپیچی باشد میتوانیم ابعاد را کم کنیم و همان مقاومت معمول را داشته باشیم. من در آن زمان همین کار را کردم. اگر ساختمانهایی را با همین ارتفاع نگاه کنید، می بینید که ابعاد ستونهایش دوبرابر ساختمان من است. به هر حال با این کارها توانستیم ساختمان را اجرا کنیم. حالا که می گویم، ساده به نظر می رسد، اما آن وقتها شبهایی بود که نمیخوابیدم و فکر می کردم، به خصوص وقتی که به طبقات بالاتر رسیده بودیم.
وقتی به طبقات هشتم و نهم رسیدیم از شهربانی (نه از شهرداری) آمدند برای تحقیق و کار را متوقف کردند. گویا عده ای شکایت کرده بودند که آقا اینها همین طور دارند می روند بالا و همین امروز و فرداست که ساختمان روی سر مردم خراب شود. من یک دفترچه محاسبات ۱۰۰ صفحه ای داشتم و همه جزئیات را حساب کرده بودم، اما مرجعی نبود که آنها را ببیند. دنبال مرجع می گشتم سپهبد زاهدی وزیر کشور و آشنای پدرم بود وقت گرفتیم و به دیدنش رفتیم. کتابچه را به او نشان دادم.
گفت من که سر در نمی آورم، به شهرداری بروید. در شهرداری هم کسی از محاسبات من سر در نمی آورد. یک مهندس ارمنی به نام پپیان بود که در روسیه درس خوانده بود. او هم گفت که نمی فهمد. من گفتم برایتان شرح بدهم چطور؟ او قبول کرد ومن برایش شرح دادم. اگرچه خودش می گفت خیلی از محاسبات را نفهمیده، اما دست کم فهمید که درست حساب کرده ام و خلاصه اجازه داد که ساختمان را ادامه بدهیم اما جنجال و سر و صدا در مورد ساختمان من همچنان ادامه پیدا کرد.
در همان وقت که ساختمان را می ساختیم سفری به اروپا رفتم. نامه شریکم را که مهندس برق از آلمان بود هنوز دارم. در آن نوشته که چطور مردم دایم ناسزا می گویند و آزار میدهند؛ یکی می گفت باد بیاید خراب می شود، یکی می گفت اگر طوفان شود چه کار می کنید… از همان سفر هم خاطره ای دارم مربوط به همین ساختمان.
در هامبورگ با دوستی در رستورانی غذا میخوردیم، یک ایرانی که تازه از ایران آمده بود از کنار ما گذشت. دوستم از او پرسید از ایران چه خبر. گفت یک امریکایی دارد در تهران آسمانخراش می سازد. من گفتم امریکایی نیست، ایرانی است. گفت حتما مهندس آن امریکایی است. به او گفتم که مهندس آن ساختمان امریکایی نیست و خود من هستم، اما باورنمی کرد.
طراح و سازنده بنا در ادامه به سوال ” بلندترین ساختمان تهران در آن دوره چند طبقه داشت؟ ” چنین پاسخ می دهد.
باشگاه افسران ۴ طبقه بود و یک آسانسور داشت که تشریفاتی بود. ما هم ناچار بودیم آسانسور بگذاریم. قیمتی از آلمان گرفتیم که خیلی بالا بود. یادم می آید حدود ۴۵ هزار و مارک بود. برای من پرداخت این مبلغ پول در آن زمان خیلی سخت بود.
ساختمان هم مال خودم بود؛ فکر کردم خودم بسازم. شریکم گفت مگر عقلت کم شده، چطور آسانسور میسازی؟ ولی راستش من شجاعت این جور کارها را داشتم. البته باید بگویم که خودم هم کمی می ترسیدم. حتی در مورد خود ساختمان هم آنقدر گفته بودند که خود من هم کمابیش ترس برم داشته بود. یک بار در منزل پدرم که شمال این ساختمان بود نشسته بودیم و صحبت می کردیم. پشت من به ساختمان بود. در نزدیکی ما داشتند ساختمان دیگری می ساختند و گویا یک ماشین آجر آورده بودند. وقتی صدای ریختن آجر را شنیدم، دوستم به شوخی گفت نگاه کن ساختمانت خراب شد، من واقعا وحشت کردم و با ترس برگشتم و نگاه کردم. البته شوخی بی مزه ای بود ولی مرا تکان داد.
خلاصه، وقتی خواستم آسانسور بسازم باز هم به سراغ دانشکده فنی رفتم که کتابهای خیلی خوبی داشت و استفاده از آن هم آزاد بود. من هم هر گرفتاری پیدا می کردم، به سراغ کتابخانه دانشکده فنی میرفتم. دیدم ساختن آسانسور خیلی هم سخت نیست. چند کار ظریف دارد که باید فکرش را کرد و خطری وجود ندارد.
شش ماه شب و روز کار کردم. شبها واقعا خوابم نمی برد. سرانجام موفق شدم. یک نجار خیلی خوب هم داشتیم که یک اتاقک از فورمیکا درست کرد درست مثل آسانسورهای فرنگی و خیلی هم قشنگ بود. در آن زمان یک کارگاه کوچک آهنگری داشتیم تقریبا شش در شش که همه کارهای آهنی را آنجا انجام میدادیم. در این کارگاه خیلی چیزهای دیگر ساختم. یادم هست که روزی در آنجا داشتم کار می کردم، یک موتور دیزل باید روشن می شد که دستگاه بتواند کار کند، روشن نشد، روغن سر رفت و ریخت روی سر من در همین حال کارگری آمد که یک تیمسار آمده با شما کار دارد. تیمسار پرسید شما صاحب کارگاه هستید؟ گفتم بله. گفت در و پنجره و نرده هم می سازید؟ گفتم بله. کاتالوگی هم داشتم و آوردم انتخاب کرد. بعد رفتیم اندازه گیری کردیم، ساختیم و نصب کردیم. جناب تیمسار هم راضی و خوشحال بود.
به دلیل موقعیت پدربزرگم و پدرم ما در سطوح بالای مملکت آشنا زیاد داشتیم. ما را به جشنی دعوت کردند که در آن علوی مقدم رئیس شهربانی هم بود و همان تیمسار، که بعد فهمیدم که آقای گل پیرا رئیس ژاندارمری بود، در مهمانی بود. از کنار علوی مقدم گذشتم، با او سلام و احوالپرسی کردم و دیدم تیمسار با تعجب از او پرسید این آهنگر را چه کسی دعوت کرده است؟ من برگشتم و پرسیدم تیمسار، از آهنکاری و نرده ها خوشتان آمد؟ گفت عالی بود. بعد خودم را به او معرفی کردم.
ساختن آسانسور خیلی هم ساده نبود. البته چون بعد از جنگ جهانی بود مقداری اشیاء خارج از رده نزد اوراقچیها پیدا میشد، از جمله جعبه دنده های مختلف که من پس از تعویض و ساخت قطعاتی آن را تبدیل به موتور آسانسور کردم و پس از نصب ریلهای هادی و وزنه تعادل و دیگر ادوات ایمنی که خیلی فکر و وقت گرفت موفق به راه اندازی آن شدم.
باید بگویم که این کار جدید ساخت آسانسور که اولین بار در ایران انجام شد خالی از خطر هم نبود که فقط با شجاعتی که در خود حس می کردم انجام دادم .ضمناً بد نیست عرض کنم وقتی کار تمام شد و هنوز تمام کابلها وصل نشده بود خودم سوار آسانسور شدم. پس از ۶ ماه زحمت و رنج چندبار بالا و پایین رفتن حقیقتا برایم پر هیجان و لذتبخش بود.
اطلاعات پروژه
نام: اولین بنای بلند تهران
آدرس: تهران، خیابان جمهوری، بعد از مترو سعدی
مهندس و طراح: هوشنگ خانشقاقی
تاریخ: ۱۳۳۰ – ۱۳۲۸
تعداد طبقات: ۱۰
خلیج فارس:بابک زنجانی پس از بازگشت از زندان به دنبال احیای فعالیتهای اقتصادی است؛ فعالیتهایی که بخشی از آن مربوط به باشگاهداری در ورزش بود.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از تابناک؛احیای باشگاههای قدیمی، احتمالاً یکی از رویاهای هواداران فوتبال است. باشگاههایی با قدمت بیش از ۵۰ سال که یادآور روزهای درخشان فوتبال باشگاهی ایران است که زمانی با پاس، راهآهن، شاهین، بانک ملی و… رونقی داشت.
بابک زنجانی برگشته؛ فعالیتهای اقتصادی را از سر گرفته و این موضوعی نیست که قابل تکذیب باشد. فعالیتهای رسانهای در شبکههای اجتماعی نشان از آزادی او و همچنین آغاز فعالیتهای اقتصادی جدید و احیای شرکتهای قدیمی زنجانی است.
اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضاییه در خصوص آزادی بابک زنجانی گفته: «با توجه به شرایط توبه نامبرده از اقدامات گذشته، نامبرده در فهرست عفو از مجازات اعدام قرار گرفت و پس از اینکه رهبری با آن موافقت کردند، از تخفیف مجازات بهرهمند و مجازاتش به ۲۰ سال حبس تبدیل شد. او بیش از ۱۱ سال از محکومیتش را بدون استفاده از مرخصی سپری کرد و رد مالش انجام شد، لذا در سال جاری برابر مقرراتی که به زندانیان داده میشود ایشان از مرخصی بهرهمند شده است ولی مرخصی که استفاده میکند تحت نظارت ضابطین است.»
حالا در فضاهای رسانهای در شبکههای اجتماعی، حسابهایی که با نام بابک زنجانی فعالیت میکنند و در شبکه اجتماعی «X» یا همان توئیتر سابق با تیک آبی به صورت رسمی شناخته میشود، بخشی از فعالیتهای اقتصادی او تبلیغ شده است. فعالیتهایی که گویا منع قانونی هم ندارد و سخنگوی قوه قضاییه در این باره گفته است: «در مورد مسائل اقتصادی ایشان که شما گفتید و در حین مرخصی انجام میدهد یا داده است، مسئولیتش متوجه دستگاههای ذیربط است و از نطر قضایی هر فردی در چارچوب مقررات میتواند فعالیت اقتصادی کند و منعی ندارد مگر اینکه قانون را نقض کند.»
اما حساب رسمی بابک زنجانی در شبکه اجتماعی «X» به یک موضوعی اشاره کرده که شاید شامل حال فعالیتهای او در فوتبال هم بشود؛ مصمم بودن او برای بازپسگیری اموال هلدینگ سورینت که باشگاه فوتبال راهآهن نیز زیر نظر همین هلدینگ خریداری شد و اداره میشد. با نام راهآهن سورینت که در زمان فعالیتهای اقتصادی زنجانی در لیگ برتر فوتبال فعالیت میکرد و در مقطعی هم علی دایی هدایت آن را به عهده داشت.
پس از دستگیری زنجانی، فعالیتهای تیم فوتبال راهآهن سورینت هم از زیرمجموعه زنجانی خارج شد و برای مدتی دادستانی تهران برای این باشگاه تعیین تکلیف کرد و سپس باشگاه راهآهن واگذار شد. حمیدرضا سیاسی که بعدها در مقطعی به عضویت هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس و به صورت کوتاه مدیرعامل باشگاه نیز شد، گویا پشت صحنه خرید باشگاه راهآهن بود و حمید استیلی باشگاه را مدیریت میکرد. البته در همان مقطع هم انتقال باشگاه راهآهن با مشکلاتی همراه بود و در نهایت هم این تیم به سمت سقوط و در نهایت انصراف از شرکت در مسابقات پیش رفت.
حالا که حساب منتسب به بابک زنجانی از بازگشت اموال هلدینگ سورینت خبر داده و آنها مصمم به بازپس گیری اموال هستند، این احتمال وجود دارد که باشگاه راهآهن، از زیر مجموعههای هلدینگ سورینت هم بار دیگر زیر نظر زنجانی و شرکتهای زیر مجموعه او فعالیتهای خود را از سر بگیرد. اگر اینطور باشد، باید منتظر احیای تیم فوتبال راهآهن باشیم که این موضوع بازگشت بابک زنجانی به فوتبال را به دنبال خواهد داشت.
خلیج فارس:پیگیریها از چند بیمارستان خصوصی در مناطق مختلف تهران حاکی از آن است که هزینه زایمان در بیمارستانهای خصوصی از حداقل ۳۰ میلیون تومان آغاز میشود و تا بیش از ۸۵ میلیون تومان نیز میرسد.
زایمان طبیعی همواره به عنوان یکی از بهترین و کمخطرترین روشهای زایمان شناخته میشود که نه تنها برای مادر بلکه برای نوزاد نیز مزایای زیادی دارد.
در حالی که این روش در بسیاری از کشورهای جهان بهعنوان اولین انتخاب برای زنان باردار توصیه میشود، در ایران آمار بالای سزارین به یک بحران جدی در بخش درمان تبدیل شده است. طبق آمارهای رسمی وزارت بهداشت، بیش از نیمی از زایمانها در کشور به روش سزارین انجام میشود، در حالی که استاندارد جهانی، میزان این نوع زایمانها را تنها ۱۵ تا ۲۰ درصد میداند. در برخی استانها مانند گیلان، این آمار حتی به بیش از ۷۰ درصد میرسد.
آمار ۵۶ درصدی زایمان به روش سزارین در ایران
طبق اظهارات رئیسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت، آمار سزارین در ایران به مرز ۵۶ درصد رسیده است که یک آمار نگرانکننده از روند رو به افزایش این نوع زایمانهاست. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته، درصد سزارینها بهطور چشمگیری پایینتر است و ترویج زایمان طبیعی در اولویت قرار دارد و سازمان بهداشت جهانی توصیه میکند که این آمار در کشورها نباید از ۱۵ تا ۲۰ درصد فراتر رود.
تهرانیها در رتبه چهارم سزارین در کشور
نمودار زیر آمار سزارین را در استانهای مختلف کشور نشان میدهد، بر اساس این نمودار، بیشترین آمار سزارین در کشور مربوط به گیلان با ۷۹ درصد و کمترین نرخ سزارین مربوط به ایرانشهر بوده است. دانشگاههای علوم پزشکی بابل و تبریز، بعد از گیلان بیشترین آمار سزارین را به خود اختصاص دادهاند و دانشگاههای علوم پزشکی پایتخت نیز به لحاظ آمار در ردههای چهارم تا هفتم قرار گرفتهاند.
دلیل رواج عمل سزارین در کشور چیست؟
افزایش بیرویه سزارینها، علاوه بر تهدید سلامتی مادران و نوزادان به دلیل عوارض ناشی از این عمل جراحی بزرگ، هزینههای اقتصادی زیادی را نیز برای نظام سلامت کشور به دنبال دارد زیرا بسیاری از تختهای بیمارستانی و تجهیزات و امکانات را اشغال میکند و گاهاً نیز عوارض ثانویهای بر سلامتی مادر به جا میگذارد.
اگرچه ممکن است تصور شود که پیشرفتهای پزشکی عامل افزایش آمار جراحیهای سزارین است، اما بررسیها نشان میدهد که در بسیاری از موارد، سزارین نه به دلیل ضرورتهای پزشکی، که به دلیل نگرش منفی مادران به فرآیند زایمان طبیعی، شیوع بالاتری پیدا کرده است.
بنابر اعلام کارشناس اداره سلامت مادران وزارت بهداشت، یکی از دلایل عمده انتخاب سزارین از سوی زنان باردار، ترس از درد زایمان طبیعی است. بسیاری از زنان، به دلیل ترس از درد زایمان طبیعی، ترجیح میدهند به روش سزارین زایمان کنند، چرا که این روش بهطور معمول بهعنوان روشی سریعتر و بدون درد جا افتاده است؛ این در حالی است که زنان پس از انجام زایمان طبیعی، بسیار سریعتر از روش سزارین، بهبود یافته و میتوانند امور روزانه خود و نوزادشان را انجام دهند.
در عین حال مطالعات نیز نشان میدهد تحصیلات پدر و مادر، داشتن سابقه سزارین قبلی، سابقه نازایی و یا چندقلوزایی، از عوامل مؤثر بر ترویج سزارین بوده است.
بیتمایلی بخشی از زنان به زایمان در بخش دولتی
در کنار مسائل فرهنگی و اجتماعی، به نظر میرسد کیفیت نامطلوب خدمات در برخی از بیمارستانهای دولتی یکی دیگر از دلایلی است که زنان را از انتخاب زایمان طبیعی منصرف میکند.
در بسیاری از بیمارستانهای دولتی، بخشهای زنان و زایمان با حضور پرتعداد رزیدنتها و دانشجویان مامایی همراه است که این موضوع میتواند موجب ایجاد مشکلاتی نظیر کمبود تجربه، عدم تسلط بر روشهای مدیریت درد زایمان طبیعی، کاهش احساس راحتی و حریم خصوصی به دلیل حاکم بودن فضای آموزشی بر بخشهای بیمارستانی و در نهایت نارضایتی زنان باردار شود.
مادران باردار در چنین شرایطی احساس کم توجهی و گاهاً کماحترامی از سوی کادر درمان میکنند که خود باعث کاهش اعتماد به سیستم درمانی بخش دولتی و تمایل به مراجعه به بیمارستانهای خصوصی میشود.
زایمان طبیعی در بخش دولتی رایگان نیست!
نکته قابل توجه دیگر در برخی بیمارستانهای دولتی، دریافت هزینه از مادران باردار برای انجام زایمان طبیعی است؛ علیرغم تأکید قانون جوانی جمعیت و اعلام وزارت بهداشت مبنی بر رایگان بودن زایمان طبیعی در بیمارستانهای دولتی، کسب اطلاع خبرنگار تسنیم از دو بیمارستان دولتی تخصصی زنان در تهران حکایت از دریافت هزینه در ازای انجام زایمان طبیعی دارد؛ به طوری که در این مراکز بیش از یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان از مادران باردار دریافت میشود. این در حالی است که طبق قانون و با هدف ترویج و تشویق مادران به زایمان طبیعی، هیچ هزینهای نباید از مادران باردار در بیمارستانهای دولتی دریافت شود.
هزینه بالای ۳۰ میلیون تومان زایمان طبیعی در بیمارستانهای خصوصی
اگرچه تعدادی از زنان به دلیل مشکلات بخش دولتی به بیمارستانهای خصوصی روی میآورند اما از سویی هم هزینههای بالای زایمان طبیعی در این مراکز برای اکثر خانوادهها غیرقابل پرداخت است و از سوی دیگر تفاوت هزینه خیلی زیادی بین زایمان طبیعی و سزارین در بخش خصوصی نیز وجود ندارد و همین امر در کنار ترس از درد زایمان طبیعی باعث میشود زنان انگیزه زیادی برای انتخاب زایمان به روش طبیعی به جای سزارین نداشته باشند.
تعرفههای زایمان طبیعی در بیمارستانهای خصوصی از ۳۰ میلیون تومان آغاز میشود و این رقم بسته به هتلینگ و درجه بندی بیمارستان بالاتر نیز میرود.
پیگیریهای خبرنگار تسنیم از پنج بیمارستان خصوصی در مناطق مختلف تهران حاکی از آن است که تعرفه زایمان طبیعی در بیمارستانهای خصوصی از حداقل ۳۰ میلیون تومان آغاز میشود و تا بیش از ۴۵ میلیون تومان نیز میرسد. یکی از این بیمارستانها به تسنیم میگوید به ازای هر شب بستری در بخش عمومی بیمارستان ۳۶ میلیون تومان هزینه از مادر باردار اخذ میشود و اگر اتاق VIP نیز درخواست کنند این مبلغ به ۴۶ تا ۵۰ میلیون تومان افزایش مییابد.
برخی دیگر از بیمارستانها نیز قوانین عجیبتری برای زایمانهای طبیعی و سزارین وضع کردهاند؛ یکی از این این بیمارستانها میگوید اگر مادر بارداری دارای فرزند دو قلو باشد، به ازای هر فرزند به طور متوسط ۵ تا ۶ میلیون تومان هزینه اضافه اخذ میشود!
هزینه سزارین در بخش خصوصی نیز از ۴۰ میلیون تومان آغاز شده و بسته به خصوصی یا عمومی بودن اتاق، تا ۷۰ میلیون تومان به ازای هر یک شب بستری میرسد.
پای تجملگرایی به اتاقهای زایمان هم باز شد
البته هزینههای بخش خصوصی به همین جا ختم نمیشود! برای مادرانی که تمایل به تجملات و صرف هزینه بیشتری دارند آیتمهایی مانند بادکنکآرایی، گل آرایی، تزئین تخت کودک و عکاسی و فیلمبرداری از فرآیند زایمان طبیعی نیز در نظر گرفته شده که اضافه شدن این گزینهها به هزینههای بستری به ازای هر شب، از ۱۴ میلیون تومان به بالا آب میخورد!
چگونه میتوان آمار سزارین را کاهش داد؟
برای کاهش آمار سزارین و ترویج زایمان طبیعی در کشور، اصلاحات اساسی در سیستم بهداشتی و درمانی کشور ضروری است. از آن جا که ترس از زایمان طبیعی از دلایل اصلی گرایش زنان به انجام سزارین به شمار میرود، خوشایندسازی فرآیند زایمان یکی از پیشنهادات اصلی است که به ترویج زایمان طبیعی در کشور کمک خواهد کرد. این موضوع مورد تأکید مقامات وزارت بهداشت نیز قرار گرفته است؛ از جمله این که عسکری، سرپرست مرکز مدیریت بیمارستانی و تعالی خدمات بالینی وزارت بهداشت گفته است: «اگر حریم خصوصی مادر باردار حفظ نشود و تجربه خوشایندی از زایمان نداشته باشد، نباید انتظار داشته باشیم که برای بارداریهای بعدی انگیزهای داشته باشد بنابراین ارتباط عاطفی مناسب میان ماما و مادر باردار، تکریم مادران و ساختن تجربهای خوشایند از فرایند زایمان، نقش مؤثری در افزایش نرخ باروری و تمایل زنان به زایمان طبیعی دارد.»
کارشناسان توصیه میکنند که ارائه اطلاعات صحیح و علمی در مورد مزایای زایمان طبیعی و خطرات احتمالی سزارین میتواند به زنان کمک کند تا انتخاب بهتری داشته باشند. همچنین مادران باردار باید بتوانند بدون فشار مالی زیاد، زایمان طبیعی را در محیطی به دور از استرس و رفتارهای ناخوشایند، انجام دهند.
ترویج زایمان طبیعی و کاهش آمار بالای سزارین در کشور نیازمند تلاشهای گستردهتری است. اصلاح در سیاستهای بهداشتی و درمانی، بهبود کیفیت خدمات در بیمارستانهای دولتی، نظارت بر تعرفههای بخش خصوصی و ارائه خدمات آموزشی به مادران باردار میتواند به کاهش آمار سزارین و بهبود وضعیت سلامت مادران و نوزادان کمک کند.
منبع:تسنیم
خلیج فارس:۶۰ سال پیش در اتفاقی نادر ۸ دختر دانشآموز دبیرستان حجت تهران براثر استشمام گل رز مسموم شدند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از اطلاعات آنلاین؛مسمومیت دختران دانش آموز در حالی خبرساز شد که پزشکی قانونی تهران مشغول آزمایش دستهگل رز موجود در دبیرستان بود. روزنامه اطلاعات ۱۸ اردیبهشت ۱۳۴۴ گزارشی از حادثه دبیرستان حجت منتشر کرد. گزارش را بخوانید و عکسها را تماشا کنید.
خلیج فارس:تصویر فاکتور شام یک خانواده ایرانی در یکی از رستورانهای تهران با مبلغ ۱۷ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان، در روزهای اخیر بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشته است. برخی کاربران با مقایسه این رقم با هزینههای رستورانگردی در دبی نوشتهاند: «وقتی تهران، دبی را پشت سر میگذارد!»
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترینها؛نکته جالب توجه اینکه بعضی از آیتمهای منوی این رستوران در هیچ منبع معتبر غذایی بینالمللی دیده نمیشود؛ نامهایی که به نظر میرسد بیشتر برای ایجاد حس لاکچری و متفاوت بودن ساخته شدهاند.
یکی از مخاطبان در واکنش به این فاکتور نوشته: «جدی به این باور رسیدم که ایرانیا (مخصوصاً تهرانیها) خیلی اداییتر از مردم آمریکا، اروپا و حتی امارات هستن؛ و البته خیلی ولخرجتر و مصرفگراتر. حتی اگه از خانوادههای کمدرآمد باشن، باز هم میخوان سبک زندگی لاکچری رو تقلید کنن.»