خلیج فارس:به تازگی تصویری قدیمی و کمتر دیده شده از جواد خیابانی، مجری و گزارشگر فوتبال در فضای مجازی منتشر شده است. جواد خیابانی در این تصویر همراه با کت زرشکی و مدل ریش جالبی دیده میشود.
منبع:فرارو
خلیج فارس:آقا جواد در روزهای پایانی هفته گذشته میهمان یک برنامه صبحگاهی بود. راستش این از همان مدل برنامههایی است که اصلا نمیفهمیم یک گزارشگر فوتبال چرا باید پای ثابت آن باشد؟ چه انگیزهای غیر از تلاش برای جلبتوجه و وایرال شدن بخشی از برنامه میتواند پشت دعوت از خیابانی باشد؟ در هر صورت او اینبار در این برنامه، از بازنشستگیاش در سال آینده خبر داد و گفت مشغول پیگیری کارهای اداری در سازمان است. البته قبلا از زبان خیابانی شنیده بودیم که میگفت شغلش بازنشستگی ندارد و تا زمانی که حنجره اجازه بدهد، به کار گزارش ادامه خواهد داد، حالا، اما به نظر میرسد تصمیم آقا جواد تغییر کرده است.
طبیعتا خبر اعلام شده از سوی خیابانی تا حدی مورد توجه قرار گرفت و بازتابهایی داشت، اما اجازه بدهید از یک جنبه دیگر به موضوع توجه کنیم؛ اینکه سطح و کیفیت تربیت نیرو در صداوسیما آنقدر نازل بوده که حتی ممکن است در آیندهای نزدیک دلتنگ خود خیابانی هم بشویم! تردیدی نیست که کار حرفهای جواد در این سالها رو به افول گذاشته و او هرگز نتوانست حتی به نزدیکیهای آن گزارشگر محشری که پاییز ۷۶ حماسه ملبورن را روایت کرد، برسد. خیابانی در این سالها گافهای فراوانی داد، خیلی روی اعصاب مخاطبان بود و مثلا در همین دوره اخیر جام ملتهای آسیا با بیاطلاعی عجیبش پیرامون کم و کیف صعود تیمهای سوم از مرحله گروهی، حسابی شگفتیساز شد. در چنین شرایطی طبیعتا خبر بازنشستگی او نباید چندان ناراحتکننده باشد، اما پرسش اینجاست که بعد از خیابانی چه کسانی قرار است کار او را انجام بدهند؟ آیا آنها خیلی از جواد بهتر هستند؟
ضمن احترام به همه نیروهای جدید پرشماری که در این سالها به چرخه گزارشگران فوتبال در ایران اضافه شدند، خیلی زحمت میکشند و حتما بعضی از آنها استانداردهایی هم دارند، نکته اینجاست که بهطور کلی این نسل از نیروها در برقراری ارتباط با مخاطبان کاملا ناتوان بودهاند و ارزش افزوده چندانی برای مسابقات فوتبال به وجود نیاوردهاند. زمانی گزارشگران فوتبال نزد مخاطبان تلویزیون به نوعی «سلبریتی» به شمار میآمدند. مردم اطلاعات دقیق و زیادی از زندگی و روزگار امثال عادل فردوسیپور، مزدک میرزایی و همین جواد خیابانی داشتند، اما حالا کار به جایی رسیده که گاهی حتی تیفوسیترین هواداران پرسپولیس و استقلال هم اسم گزارشگر مسابقات تیم محبوبشان را بلد نیستند! در این مورد خاص حتی به پا گرفتن رسانههای رقیب هم نمیتوان اشاره کرد، چرا که همچنان مهمترین منبع پخش مسابقات زنده فوتبال داخلی، شبکه سه است و مردم چارهای جز دیدن بازی تیمشان از طریق این رسانه ندارند. با این حال استعدادی کشف و تربیت نشده که تبدیل به یک سرمایه ارزشمند شود. شاید روزگاری باورنکردنی به نظر میرسید، اما حالا ممکن است بعد از بازنشستگی، دلمان حتی برای جواد خیابانی هم تنگ شود. ببینید چه کردهاند مسوولان مربوطه!
منبع: دنیای اقتصاد
خلیج فارس:این تصویری کمیاب از جواد خیابانی به همراه برادر تازه درگذشتهاش است که در جایگاه ۳۰ تومنی ورزشگاه آزادی نشستهاند.
این عکس مربوط به دیدار پرگل و به یادماندنی پرسپولیس در اوایل دهه ۱۳۶۰ مقابل شاهین است که قرمزها با درخشش ناصر محمدخانی با ۵ گل حریف خود را شکست دادند.
در این تصویر جواد خیابانی گزارشگر معروف فوتبال ایران در نوجوانی به همراه برادر و دوستانش به تماشای این مسابقه نشسته است.
اگر سن شما به آن روزها قد بدهد باید این توضیح را از ما داشته باشید که قبلا ورزشگاه آزادی در دو قسمت دارای صندلی بود و بلیتهای این دو جایگاه ۳۰ تومان و ۶۰ تومان فروخته میشد. جایگاه ۳۰ تومنیها جایگاه سنتی هواداران پرسپولیس در روبروی جایگاه بود و جایگاه ۶۰ تومنی صندلیهای اطراف VIP ورزشگاه آزادی.
صندلیها که سالها منظره پشت عکسهای تیمی را در ورزشگاه آزادی تشکیل میداد، مدتهاست که برچیده شده و جای خود را به ترکیب تازهای از صندلیها در استادیوم آزادی داده است.
عکاس این عکس به گفته جواد خیابانی، سیامک رحمانی نویسنده شناخته شده مطبوعات ورزشی است که بچه محل و از دوستان کودکی جواد محسوب میشود.
منبع: ورزش سه
خلیج فارس:ستاره اسبق پرسپولیس استوری جدیدی در صفحهاش منتشر کرد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترینها؛جواد خیابانی در جریان برگزاری جام ملتهای آسیا اجرای ویژهبرنامه شبکه ورزش را بر عهده داشت. حضور خیابانی با واکنشهای زیادی همراه شد و خیلیها از صحبتهای او انتقاد کردند.
جواد کاظمیان، پیشکسوت باشگاه پرسپولیس هم با انتشار یک استوری تند از عملکرد خیابانی انتقاد کرد.
خلیج فارس:جواد خیابانی مدعی است که مصاحبه ای اختصاصی اما پخش نشده از دیگو مارادونا اسطوره فوتبال جهان را در اختیار دارد. این ادعا چند بار از سوی این گزاشگر باسابقه مطرح شده و همچنان خبری از پخش عمومی آن نیست.
با این همه جواد خیابانی در تاک شوی شب آهنگی و در پاسخ به پرسشی در این زمینه گفت: وقتی قرار شد با مارادونا مصاحبه کنم، ۸۰۰ دلار پول داشتم. به سرعت روانه بازار شدم و دوربین تازه ای خریدم. وقتی مقابل مارادونا قرار گرفتم از من پرسید چرا دنبال این مصاحبه هستی؟ گفتم چون عاشق تو هستم. مارادونا گفت خیلی ها عاشق من هستند؛ آیا باید با همه آنها مصاحبه کنم؟
خیابانی جواب داد: من با بقیه تفاوت دارم. مجری – گزارشگر تلویزیون ایران هستم و ۸۰ میلیون نفر منتظر این مصاحبه هستند.
مارادونا هم گفت برایم مهم نیست؛ اصلا ۸ میلیارد نفر منتظر باشند. خیلی هم رک این حرف ها را زد. گفتم خیلی خب اصلا وقتی مُردم این مصاحبه پخش می شود. او گفت: نه وقتی من مُردم!
خلاصه روی کاغذ نوشتیم و امضا کردیم که هر وقت هر دو مُردیم این مصاحبه در تلویزیون پخش شود.
منبع: خبرآنلاین
خلیج فارس: جواد خیابانی در برنامۀ تلویزیونی ژیلا صادقی در انتقاد از امیر قلعهنویی سخنان تند و تیزی گفته است که نه فقط خارج از حدود صلاحیت وی، بلکه نامنصفانه و البته بیادبانه و ضمنا خارج از چارچوب گفتاریِ یک برنامۀ تلویزیونی بود.
به گزارش خلیج فارس؛ آقای خیابانی در این برنامۀ تلویزیونی به مجری گفت: «خانم صادقی، من یه چیزی بگم؛ ته دلم مونده. من نمیدونم چرا آقای قلعهنویی اصرار داشت مهدی طارمی تو زمین بمونه. مهدی را بزرگ کردیم واقعا. طارمی روی نیمکت گریه میکرد بهتر از این بود که بیاد بازی کنه. آقای قلعهنویی! چرا قائدی باید روی نیمت باشه. هیچ تاکتیکی نداری به خدا. همین طوری داری بازی میکنی. آقای قلعهنویی، با یک خداحافظی ما را خوشحال کن. و این را بدان: تو سرمربی نیستی. گروهبانی. گروهبان قندلی. و تمام.»
البته در انتقادات خیابانی، یک نکتۀ درست هم وجود دارد و آن اینکه، مهدی قائدی باید دست کم در نیمۀ دوم وارد زمین میشد چراکه تکنیک بالایش به کار گشودن گره بازی یا پنالتیگرفتن از قطر در تراکم محوطۀ جریمۀ این تیم میآمد. علاوه بر این، طارمی شوتزن خوبی است و شوتهایش به ویژه در داخل یا نزدیک محوطۀ جریمه، دقت ویژهای دارند.
اما اینکه طارمی حتما باید تعویض میشد، حرفی است که “پس از سوت پایان بازی” مطرح شده. اگر طارمی در دقیقۀ 88 گل زده بود، خیابانی الان چنین حرفی نمیزد. قلعهنویی هم به امید گلزنی یا حرکتی ویژه و منتهی به گل، بهترین بازیکن تیمش را تا اواخر بازی در زمین نگه داشت.
در بازی ایران و ژاپن در سال 1992، کازویوشی میورا بهترین بازیکن ژاپن بود ولی نمیتوانست دروازۀ ایران را باز کند یا اقدام ویژهای انجام دهد که ژاپن به گل برسد. با این حال مربی ژاپن او را از زمین بیرون نکشید و میورا در دقیقۀ 88 بالاخره موفق به گلزنی شد. بازیکنی که هر آن ممکن است گل بزند، معمولا به راحتی تعویض نمیشود.
اگرچه تیم قلعهنویی، بارسای گواردیولا یا حتی ایرانِ کیروش نبود که بگوییم تاکتیک پیچیدهای دارد؛ ولی قلعهنویی در نیمۀ دوم بازی با ژاپن، جنگ تاکتیکی را از مربی حریف برد. حتی در نیمۀ دوم بازی با قطر هم، برتری ایران نسبت به حریف به مراتب بیشتر از نیمۀ اول بازی بود.
بنابراین تیم قلعهنویی تاکتیک داشت و “همین طوری” بازی نمیکرد. قطر از آغاز نیمۀ دوم تا دقیقۀ 81 مشغول دفاع کردن بود. حتی وقتی که در دقیقۀ 51 گل خورد، باز نیم ساعت در لاک دفاعی باقی ماند بالاجبار. چطور میتوان گفت تیمی که تقریبا 35 دقیقه حریف را تحت فشار قرار داده، تاکتیک ندارد.
اما اگر مسئله پیچیدگی تاکتیک یک تیم باشد، تیم کیروش این ویژگی را داشت. با این حال خیابانی با کیروش هم مخالف بود و میخواست که او از تیم ملی اخراج شود. الان هم به قلعهنویی میگوید «با یک خداحافظی ما را خوشحال کن.»
چنین خواستی اولا خارج از حدود صلاحیت خیابانی است، ثانیا با سیاست فدراسیون جور درنمیآید که پول چندانی در بساط ندارد و پس از کلاه گشادی که ویلموتس بر سرش گذاشته، ترجیح میدهد با یک مربی داخلی و ارزانقیمت کار کند، ثالثا تکرار خواستۀ نابه جای عادل فردوسیپور در سال 2007 است.
در سال 2007 تیم ملی ایران در بازی با کرۀ جنوبی تیم برتر میدان بود و کره با یک بازی دفاعی توانست کار را به ضربات پنالتی بکشاند و ایران را حذف کند. چهار سال بعد هم کره باز در یکچهارم نهایی جام ملتهای آسیا ایران را حذف کرد. اما فردوسیپور در سال 2007 خواستار استعفای قلعهنویی شد و در سال 2011 به افشین قطبی فشار نیاورد که استعفا کند.
اتفاقا این جواد خیابانی است که باید با یک خداحافظی ما را خوشحال کند. او بیش از دو دهه است که سوژه لطیفه سازی مردم ایران است بابت کیفیت غالبا نازل گزارشهایش و البته آن لحن ملیگرایانۀ قلابی و غیر قابل باورش. سوتیهایش سوژۀ خندۀ مردم بوده همیشه. در یک کلام، خیابانی با گزارشهایش روی اعصاب مردم رژه میرود.
قلعهنویی حوالی از سال 1385 تا 1386 مربی تیم ملی بود و بعد هم رفت پی کارش. این بار هم بعید است زیاد بماند. اما خیابانی از سال 1375، دقیقا از وقتی که ایران 3 بر صفر عربستان را در جام ملتهای آسیا برد، پوست ترکاند و شد همین خیابانی پرحرفی که بسی از جملاتش پوک و بیمغزند!
کسی که قطعا باید برود، خود خیابانی است. او به احترام مردم ایران باید گزارشگری را رها کند و برود دنبال کار دیگری. ما سالها بود هنگام بازیهای تیم ملی ایران، قلعهنویی را روی نیمکت تیم ملی ندیده بودیم ولی خیابانی را همیشه موقع بازیهای تیم ملی ایران تحمل کردهایم و بعد از این هم باید تحمل کنیم. اگر خیابانی گزارشگری را کنار بگذارد، قطعا اکثریت فوتبالدوستان ایرانی خوشحال خواهند شد. اگر آقای خیابانی باور ندارد، صداوسیما یا سایر رسانهها میتوانند در این زمینه به نظرسنجی از مردم روی آورند.
جواد خیابانی در یک برنامۀ تلویزیونی، به مربی تیم ملی میگوید “گروهبان قندلی”. معلوم است که باخت ایران مقابل قطر، او را از مدار خرد و ادب خارج کرده. چنین ادبیاتی، یکی از مظاهر لمپنیسم در فوتبال ایران است.
اما چرا خیابانی به خودش اجازه میدهد در تلویزیون این طور حرف بزند؟ چون او سالهاست در تلویزیون حضور دارد و آنجا را با خانۀ شخصی خودش اشتباه گرفته. در واقع خیابانی نزدیک به سه دهه است (دقیقا 27 سال) که از وقایع ورزشی هیجانزده میشود و سخنانی میگوید که خردمندانه نیستند. مثلا یکبار در بازیهای آسیایی، معتقد بود داوران حق ورزشکار ایرانی را خوردهاند و طلا را به ورزشکار قطری دادهاند؛ بنابراین رو به دوربین، با غیظ و غضب، به ورزشکار قطری را مخاطب قرار داد و به او گفت: «خجالت بکش! خجالت بکش!»
از این دست مثالها فراوان است و نیازی به اطالۀ کلام نیست. تقریبا همۀ مردم با جملات عجیب و غریب خیابانی آشنایند. به هر حال خیابانی در خانۀ خودش یا در جمع دوستان نزدیکش میتواند با هر ادبیاتی راجع به مربی تیم ملی حرف بزند، ولی در تلویزیون چنین حقی ندارد. این نکتۀ بدیهی را عادل فردوسیپور، به رغم همۀ انتقاداتش نسبت به قلعهنویی، رعایت میکرد ولی خیابانی نه.
دلیل این تفاوت روشن است: فردوسیپور از خردمندی کافی برخوردار بود و حتی در اوج هیجانات یا ناخرسندیهای ناشی از فوتبال، قادر به کنترل کلامش بود ولی خیابانی با کوچکترین تلاطم و هیجان و برد و باختی، ممکن است از مدار عقلانیت خارج شود.
به همین دلیل خیابانی شخصیت مناسبی است برای اینکه فوتبال را خرج ناسیونالیسم کند. ناسیونالیسم در اکثر تجلیاتش، یک ایدئولوژی عقلستیز بوده و کسی که به راحتی میتواند به عقل پشت پا بزند، استعداد بیشتری برای درافتادن به ورطۀ ناسیونالیسم دارد.
اینکه خیابانی فوتبال ایران را دستمایۀ ترویج عربستیزی میکند، دقیقا ناشی از روحیۀ ناسیونالیستی اوست و همین روحیه او را مستعد خروج مکرر از مدار عقلانیت و خردمندی کرده است.
اما این ناسیونالیسم قلابی است چراکه در صدا و سیما ارائه میشود و صدا و سیما، هر چه باشد، مبتنی بر ناسیونالیسم نیست. یعنی اگر آقای خیابانی چهار تا حرف ناسیونالیستی خارج از حوزۀ فوتبال بزند، گوشش را میگیرند و او را از تلویزیون بیرون میاندازند.
قلعهنویی کار مهمی برای تیم ملی ایران نمیتواند انجام دهد. او دیر یا زود کنار میرود. ولی کنار هم برود، مربی بعدی نیز کار مهمی نتواند کرد! تجربۀ بلاژویج و برانکو و قطبی و کیروش و ویلموتس پیش روی ماست.
بنابراین بهتر است جواد خان خیابانی زمام احساسات و عواطفش را در دست بگیرد و این کوتهنظری را در جامعه ترویج نکند که اگر در یک بازی مهم فوتبال ببازیم، آسمان به زمین میآید و اگر برنده شویم، شقالقمر کردهایم. فوتبال نهایتا یک سرگرمی است.
جواد خیابانی 57 ساله است. او با چنین مشی و سلوکی، قطعا مخاطب مناسبی برای این پند و انذار سعدی علیهالرحمه است: ای که پنجاه رفت و در خوابی/ مگر این پنج روزه دریابی!
منبع: عصر ایران؛ جمشید گیل
خلیج فارس:کاپیتان باتجربه تراکتور که از مهرههای کلیدی تیم ملی هم محسوب میشود، ساعاتی بعد از اظهارات جواد خیابانی در آنتن زنده صداوسیما، با انتشار یک استوری از مسئولان خواست تا به وضعیت همه ورزشکاران رسیدگی کنند و امکاناتی ممتاز را به آنها بدهند.
خلیلزاده این استوری را منتشر کرد:
منبع: خبرآنلاین
خلیج فارس:جواد خیابانی به مشکلاتی که سال گذشته را جزو تلخترین خاطرات فوتبال ایرانیها قرار داد، اشاره کرد و اظهار داشت:
بسیاری از مشکلات و تلخیها از اشتباهات کارلوس کیروش نشات گرفت و چنین خاطره تلخی را رقم زد. کیروش پدرگونه رفتار نکرد. ارنج نامناسب، تصمیمهای آنی و موضوعات دیگر باخت سنگین برابر انگلیس را در پی داشت. من مقصر اصلی را کیروش میدانم. اگر در مقابل آمریکا پیروز میشدیم، یقیناً شاهد اتحاد و یکپارچگی مردم بودیم.
گفتنی است این چندمین بار است که جواد خیابانی علیه کارلوس کی روش موضع گیری میکند.
منبع:طرفداری