خلیج فارس:مراسم تشییع پیکرهای قاضی رازینی و قاضی مقیسه، صبح دیروز در میدان ارگ تهران برگزار شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترینها؛در ادامه تصویری از چهره گریان حمید نوری در این مراسم را مشاهده میکنید.
خلیج فارس:حمید نوری درباره ارزیابی برگزاری دادگاه منافقین در دادگاههای انقلاب در جمع خبرنگاران گفت: من در ابتدا ابراز تاسف خودم را در برگزاری دیرهنگام این دادگاه اعلام میکنم که چرا بعد از ۴۰ سال این دادگاه برگزار میشود، اما بسیار خوشحال هستم.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا، وی افزود: من پنج سال توسط شکایت همین سازمان جهنمی منافقین به عنوان مجرم در زندانهای انفرادی سوئد بودم، اما الان در کشور خودم و در دادگاههای خودمان به عنوان شاکی علیه همین سازمان جهنمی که به مدت ۴ سال و نیم به طور غیر قانونی در زندانهای انفرادی بودم حالا به عنوانشاکی حضور دارم و این خیلی معنای خاص خود را دارد.
نوری خطاب به منافقین چند بار تکرار کرد: «من تهرانم» و در دادگاه به عنوان شاکی حضور دارم.
خلیج فارس:حمید نوری با بیان اینکه سه دادگاه بدوی، تجدیدنظر و دیوان عالی سوئد به من حکم «حبس ابد» دادند، اما اکنون در تهران هستم، گفت: این نشان میدهد دادگاههای آنجا دروغین، ساختگی، نمایشی و شوخی هستند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا، حمید نوری در حاشیه هجدهمین دادگاه منافقین گفت: در وهله اول خیلی خوشحالم که چنین دادگاهی اگرچه دیر، ولی برگزار شده و در حال رسیدگی و بررسی است. خوشحالی بعدیام این است که خودم در دادگاه هستم و به عنوان شاکی حضور دارم.
وی افزود: بنده آخرین بازمانده جنایات همین سازمان هستم که با یک شکایت واهی، جعلی، دروغین و غیر واقعی توانستند مرا ۵ سال در زندان نگه دارند که ۴ سال و نیم آن در زندان انفرادی بودم که از جنایات همین سازمان (منافقین) است که به بنده اتهامی را انتصاب دادند و مرا به حبس ابد محکوم کردند، ولی هماکنون من کجا هستم؟ ایرانم و تهران و در دادگاه به عنوان شاکی حضور دارم.
نوری با بیان اینکه سه دادگاه بدوی، تجدیدنظر و دیوان عالی سوئد به من حکم «حبس ابد» دادند، اما اکنون در تهران هستم، گفت: این نشان میدهد دادگاههای آنجا دروغین، ساختگی، نمایشی و شوخی هستند. اگر جدی بود و حمید نوری یک جنایتکار بود و قتل هزاران نفر را انجام داده بود؛ پس حمید نوری اکنون در ایران و تهران چه کار میکند؟ همه اتهامات دروغ و دادگاه آنجا فرمایشی بود و در نهایت فهمیدند اشتباه کردند و با عزت و افتخار حمید نوری را با جت شخصی به ایران فرستادند.
وی درباره برگزاری دادگاه منافقین گفت: دادگاه خوب و فنی است که دیر اتفاق افتاده است، ولی باز هم خوب و برای مردم ایران خوشایند است و حکم صادره هم عملی خواهد شد.
خلیج فارس:احمد زیدآبادی نوشت: هر کس در ایران زندگی کند یا زندگی کرده باشد، از این موضوع آگاه است که عکس گرفتن با افراد مشهور یک عمل عادی و متداول در بین ایرانیهاست. من که تازه چندان شهرتی هم ندارم، روزانه در مسیر خانه به محل کار با شهروندان بسیاری روبرو میشوم که از دیدنم اظهار خوشحالی و بلافاصله درخواست گرفتن عکس سلفی میکنند!
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو؛در برابر تقاضای آنان میتوان اصطلاحاً طاقچهبالا گذاشت و گفت؛ من با کسی عکس نمیگیرم و دل افراد را شکست و یا از راه فروتنی در آمد و گفت؛ «عکس گرفتن که خرجی ندارد»! این جملۀ آخر همان کلامی است که من معمولاً در برابر درخواست برای عکس گرفتن تکرار میکنم.
افرادی که تقاضای سلفی گرفتن میکنند، در بیش از ۹۰ درصد موارد ناشناس هستند. قاعدتاً نمیتوان ابتدا یک دستگاه گزینش را مأمور کرد تا ابتدا، زندگی شخصی و عمومی یک متقاضی سلفی گرفتن را شخم بزند و اگر نقطه ضعفی در کارنامۀ او یافت نشد، جواز عکس انداختن را صادر کند!
از طرفی کسانی هم که آشنایند، از یک طیف سیاسی و عقیدتی نیستند. از برانداز و اصلاحطلب و اصولگرا و حزباللهی گرفته تا هر آدمی با هر نوع اعتقاد و مسلک و مذهبی را شامل میشوند. تا به حال من خودم چند بار با برخی از زندانبانانم در خیابان روبرو شدهام و تقاضای آنان برای عکس گرفتن را رد نکردهام، چرا که این کار خلاف مروت و فروتنی میدانم.
از این رو، عکس گرفتن دکتر صادق زیباکلام با حمید نوری که به صورت تصادفی در خیابان به هم برخورد کردهاند، عملی معمول و متداول و پیش پا افتاده در ایران است و مطلقاً هیچ معنای سیاسی و غیرسیاسی ندارد. حال شبکههایی در آن سوی آب همین عکس را مبنای بیحیثتسازی از دکتر زیباکلام قرار دادهاند تا مثلاً انتقام حضورش در انتخابات را از او بگیرند!
این رفتار کاملاً ضداخلاقی و از هر حیثت محکوم و مذموم است. در حقیقت امکانات رسانهای در دست این نوع افراد حکم دادن تیغ به دست زنگی مست است، زیرا کسی که به راحتی آبرو و حیثیت یک شهروند را بریزد از ریختن خون او هم ابایی نخواهد داشت!
خلیج فارس: مجید نوری پسر حمید نوری به اشتباه دیشب سیدامیرحسین قاضیزاده هاشمی داوطلب انتخابات ریاست جمهوری واکنش نشان داد و گفت: پدر من هیچوقت دیپلمات نبوده است.
مجید نوری در پستی در شبکههای اجتماعی ایکس نوشت: در مناظره امشب کاندیداهای محترم انتخاباتی آقای قاضیزاده هاشمی به اشتباه پدر من را دیپلمات دولت آقای روحانی معرفی کردند؛ در حالی که پدر من در دهه ۶۰ کارمند دادستانی انقلاب بودند و از سال ۷۱ به بعد در بخش خصوصی و غیردولتی اشتغال دارند و هیچ وقت دیپلمات نبودند.
خلیج فارس: کاظم غریبآبادی، دبیر ستاد حقوق بشر در پیامی از آزادی حمید نوری، شهروند ایرانی که در سوئد بازداشت شده بود، خبر داد.
غریبآبادی در این پیام نوشت: خرسندم به اطلاع ملت عزیز ایران برسانم که آقای حمید نوری که از سال ۹۸ در سوئد در بازداشت غیر قانونی به سر میبرد، آزاد و تا ساعاتی دیگر به کشور بازخواهد گشت. این موفقیت مرهون تلاش همکارانم در قوه قضاییه، وزارت اطلاعات، وزارت امور خارجه، بهویژه برادرم، شهید امیرعبداللهیان، است.
خلیج فارس: مجید نوری از انتقال پدرش پس از ۵۳ ماه از سلول انفرادی به سوئیتهای امنیتی خبر داد.
به گزارش فارس، مجید نوری پنج شنبه نهم فروردین ماه که برای ملاقات با پدر خود به اداره پلیس سوئد مراجعه کرده بود، توسط پلیس این کشور دستگیر شد و پس از سه روز پیگیریهای وزیر امور خارجه و معاونت بینالملل قوه قضاییه، از زندان آزاد و تحویل کنسولگری ایران شد.
نوری بلافاصله پس از آزادی، بی اینکه بتواند با پدر خود ملاقات کند، به کشور بازگشت. او در گفتگو با خبرنگار فارس از تجربه مشابه تجربه پدرش از سلولهای انفرادی کشور سوئد میگوید.
ماجرای دستگیری شما در سوئد چه بود؟
نوری: اواخر آذر ماه، حکم دادگاه تجدیدنظر پدرم اعلام شد، که بر اساس این دادگاه، حکم دادگاه بدوی پدرم (حبس ابد) تأیید شد. از یک ماه پیش از صدور این حکم، ارتباط تلفنی ما با پدرم قطع شد.
همزمان اعتبار ویزای ما نیز به پایان میرسد که به تبع آن، امکان رفتن ما به سوئد برای ملاقات حضوری نیز از بین میرود و در یک موقعیت بی خبری قرار میگیریم.
از طریق رسانهها متوجه شدیم که پای پدرم در زندان شکسته است و او مورد جراحی قرار گرفته است؛ با وجود این موضوع نیز همچنان ارتباط ما با پدرم قطع بود.
از طرفی با صدور حکم دادگاه تجدیدنظر، قرارداد وکیل تسخیری سوئدی ما نیز به پایان میرسد و او نیز دیگر در خصوص وضعیت پدرم پیگیری انجام نمیداد؛ تمام این عوامل منجر شد که به طور کلی در این مدت از پدرم بیخبر شویم.
در گام نخست برای اخذ ویزا اقدام کردیم که همین امر دو ماه به طول انجامید؛ در نهایت اواخر اسفند ماه ویزای ما صادر شد.
بلافاصله پس از اخذ ویزا، درخواست ملاقات با پدرم کردیم. در نهایت فقط برای من، پنجشنبه ۹ فروردین ساعت ۱۳:۴۰ اجازه ملاقات با پدرم صادر شد، به سوئد رفتم و پنج شنبه در زمان مقرر به بازداشتگاه کرونوبری استکهلم مراجعه کردم.
پشت آیفون ورودی این اداره اعلام شد که اصلاً اسم من برای ملاقات ثبت نیست. از این خبر شوکه شدم. پس از چندین ماه بیخبری از پدرم برای ملاقات با او به سوئد رفتم و پیش از رفتن به این کشور زمان ملاقات گرفته بودم با این وجود به من اعلام میشود که نام من برای ملاقات ثبت نشده است!
زمان ملاقات به طور کلی ۴۰ دقیقه است؛ من نیم ساعت زودتر به اداره پلیس مراجعه کردم تا بتوانم از تمام این فرصت برای ملاقات با پدرم استفاده کنم.
به فردی که پشت آیفون اداره پلیس سوئد بود گفتم اجازه بدید خودم را معرفی کنم، پاسپورت من را ببینید، آیا پدرم اینجاست؛ او در پاسخ به من گفت نمیتوانم هیچ پاسخی به تو بدهم. از این موضوع بسیار ناراحت شدم؛ با توجه به اینکه نسبت به اداره پلیس سوئد شناخت داشتم هیچ صحبتی نکردم و مکالمه را پایان دادم و رفتم.
از جلوی اداره پلیس عبور کردم، کمی پس از اداره پلیس سکویی برای نشستن است، بر روی آن سکو نشستم و شروع به گرفتن ویدیو از خودم کردم که به خانواده نشان دهم، در حین ضبط ویدیو از خودم و بعد از گذشت حدود ۲۰ ثانیه از ضبط، دو مامور پلیس به سمت من آمدند و گفتند به چه کار میکنی؟
من به آنها گفتم که از خود ویدیو میگیرم؛ آنها گفتند که حق نداری در اینجا ویدیو بگیری. من در پاسخ به آنها گفتم چشم و ویدیو را قطع کردم.
به طور کلی روال سوئدیها بر همین منوال است؛ در صورتی که از ساختمانهایی که تصویر برداری از آنها ممنوع است، این کار صورت بگیرد، پلیس به فیلمبردار فقط تذکر میدهد که ویدیو نگیرد. در کمال تعجب دو پلیسی که سمت من آمده بودند موبایل را گرفتند و فیلم را مشاهده کردند و گفتند که گوشه تصویر ساختمان اداره پلیس مشخص است. آنها به من گفتند باید صبر کنیم.
این صبر حدود دو ساعت به طول انجامید و افراد مختلفی (پلیس و نیروهای امنیتی و لباس شخصیهای سوئدی) آمدند از من پرسیدند برای چه فیلمی گرفتی و چه کار میکردی و من برای یکایک آنها توضیح دادم که من مجید نوری هستم و پدرم در کشور سوئد بازداشت است و برای ملاقات با او آمدهام؛ اکنون نیز به صورت سلفی از خود فیلم میگرفتم پس از دو ساعت به من گفتند همین موارد را باید در اداره پلیس بیان کنی.
من را سوار ماشین کردند و به اداره پلیس بردند؛ کم کم احساس کردم که موضوع جدی است. در آنجا هر آنچه که همراه داشتم گرفتند، از من عکس گرفتند و کارهای مقدماتی بازداشت را انجام دادند.
روز دستگیری من «عید پاک» در کشور سوئد بود؛ تعطیلی این روز مانند عاشورای ما است، روزی است که حضرت عیسی از منظر دیدگاه آنها به صلیب کشیده شده و به آسمانها میرود؛ به همین مناسبت آنها چهار روز تعطیل هستند. همین تعطیلی نگرانی من را بیشتر کرد.
من را به سمت آسانسور بردند؛ بر روی دکمهای که فشار داد به زبان سوئدی نوشته بود، انفرادی. همان انفرادیهای معروف سوئدی.
در بدو ورود به سلول انفرادی مرا تفتیش کردند و لباسهایم را تحویل گرفتند و لباسهای زندان را به من دادند و من را به سلول انفرادی بردند. پدرم فضای بازداشتگاههای سوئد را تعریف کرده بود که تخت و تلویزیون دارد؛ اما در سلول انفرادی که من را برده بودند هیچ چیزی نبود؛ یک اتاق ۲ در سه متر با یک تشک و دو پتو.
بسیار نگران بودم و به این فکر میکردم که چه کسی قرار است به خانواده من موضوع را اطلاع دهد؛ زمانی که آمدند از من بازجویی کنند؛ اعلام کردم ابتدا باید با سفارت صحبت کنم. پس از ۱۰ ساعت با سفارت تماس گرفتند این تماس بسیار کوتاه بود و گفتند فقط وضعیت خود را بگویم به سفارت اعلام کردم که به خانوادهام بگویند سکوت نکنند و پیگیر باشند.
ما پیش از این تجربه تلخ سکوت را داشتیم؛ در پرونده پدرم به ما گفتند سکوت کنید و ما خود جریان را حل میکنیم؛ در صورتی که اکنون بیشتر از ۴ سال است پدر من در زندانهای سوئد است.
پیگیری خانوادهام و عدم سکوت آنها در آزادی من مؤثر شد. شک نکنید که سوئدیها در ۴ روز عید پارک هیچ اقدامی انجام نمیدادند و پس از عید پاک هم تصور من بر این است که بهانههای دیگری برای بازداشت من مطرح میکردند و ممکن بود که یک داستان سرایی جدیدی انجام دهند.
تصویری که از کشور سوئد به واسطه تبلیغات رسانهها در اذهان عمومی شکل گرفتهاست این کشور به عنوان یک کشور آزاد به خصوص در موضوع آزادی بیان شناخته میشود؛ به همین دلیل بازداشت شما تنها برای گرفتن یک فیلم سلفی ۱۵ ثانیه ای، کمی دور از کلیشه شکل گرفته در اذهان است.
نوری: کشور سوئد مدعی آزادی است. یک مستند باعنوان بیوطن در کشور سوئد تهیه شده که در این مستند از اداره پلیس و بسیاری از ساختمانها فیلمبرداری شده است.
از طرفی در اینترنت فیلم و عکسهای زیادی از ادارهها و برخی از ساختمانهای مهم سوئد موجود است؛ به عنوان مثال بازداشتگاه اداره پلیس در کشور سوئد به زبان انگلیسی جستجو کنید و ببینید که نه تنها تصاویر ساختمان این اداره بلکه تصاویر سه بعدی و نقشه ساختمانها را نیز مشاهده خواهید کرد.
زمانی که دادگاه من برگزار شد، وکیل تسخیری سوئدیام، فیلمی که به بهانه آن دستگیر شده بودم را مشاهده کرد و از دیدن این فیلم بسیار تعجب کرد که فقط به خاطر همین فیلم دستگیر شدهام، به خاطر یک فیلم ۱۵ ثانیه سلفی که در گوشه تصویر بخشی از نمای ساختمان اداره پلیس کشور سوئد مشخص است.
تنها جلوی این ساختمان یک تابلو زده شده بود و آن هم به زبان سوئدی بر روی آن نوشته شده که لطفاً عکسبرداری نکنید. وجود این تابلو به این معنا نیست که از نمای ساختمان عکسبرداری نکنید؛ بلکه به این معنا است که اگر وارد ساختمان شدید اجازه عکسبرداری و تصویربرداری ندارید.
از طرفی نیز داخل ساختمان در بدو ورود گوشیهای همراه را میگیرند و من در آن روز اصلاً وارد ساختمان نشدم و اساساً جلوی در این اداره پلیس فیلمبرداری نکرده بودم.
وکیل سوئدی تسخیری که برای من از طرف کشور سوئد مشخص شده بود در دادگاه بسیار تعجب کرده بود و میگفت اصلاً این ویدیو بازداشت ندارد، تنها باید تذکری داده میشد یا در نهایت یک جریمه نقدی در نظر گرفته میشد (البته جریمه نقدی نیز برای زمانی است که فرد در زمان فیلمبرداری بر روی ساختمان اداره پلیس عمدی داشته باشد مثلا زوم کرده باشد).
تصاویری که از بازداشتگاههای سوئد چه در گزارشی که در خصوص شما تهیه شده بود و چه تصاویری که در اینترنت وجود دارد با آنچه که شما تجربه کردید، همخوانی دارد؟
نوری: خیر اینجا هم سوئدیها واقعیت را وارونه نشان میدهند؛ زمانی که فرد بازداشت میشود در ابتدا به بازداشتگاه موقت منتقل میشود؛ در بازداشتگاه موقت هیچ چیزی وجود ندارد یک اتاق ۲ در ۳ متر بسیار کثیف.
از آخرین وضعیت پدر خود (حمید نوری) اطلاع دارید؟
نوری: این خبر برای اولین بار در خبرگزاری فارس مطرح میکنم. پنجشنبه دوم فروردین با یکی از دوستان سوئدی ما با بازداشتگاه کرونوبری تماس میگیرد و عنوان میکند که مجید نوری به همراه خانواده خود میخواهند به ملاقات پدرش بیایند؛ بازداشتگاه اعلام میکند که برای نهم فروردین میتوانیم زمان ملاقات برای خانواده نوری رزرو کنیم.
ساعت ۱:۴۰ دقیقه نهم فروردین ماه برای ملاقات با پدرم رزرو میشود و جمعه سوم فروردین ماه پدرم از آن بازداشتگاه منتقل میشود. مثلا امروز به ما وقت ملاقات میدهند و فردا او را جابجا میکنند!
این یکی از آن اذیتهای عجیبی است که ما در سوئد با آن مواجه شدهایم. زمانی که من نهم فروردین ماه برای ملاقات با پدرم به آنجا مراجعه کردم، گفتند که چنین ملاقاتی وجود ندارد؛ چراکه اصلا پدرم در آن بازداشتگاه نبوده و او را منتقل کردهاند و زمانی که من در سوئد حضور داشتم از انتقال پدرم مطلع نبودم و اگر این موضوع به ما اطلاع داده میشد دیگر نیازی نبود به سوئد بروم!
ما زمانیکه به ایران باز میگردم تازه متوجه انتقال پدرم شدیم. در این خصوص به ما و سفارتخانه هیچ اطلاعی نداده بودند و بنابراین بوده که باید خودمان تماس میگرفتیم و میپرسیدیم در صورتی که تماسهای ما به بازداشتگاه به این شکل است که باید حدود ۹۰تا ۱۰۰مرتبه تماس بگیریم تا پاسخ دهند و هر تماس هم بین ۲ تا ۴۰دقیقه به طول میانجامد و تمام این مدت ما پشت خط باقی میمانیم.
بر اساس یادداشتهایی که پدرم به سفارتخانه داده است اکنون دیگر پدرم در انفرادی نیست و به یک سوئیت در منطقه امنیتی به نام هلبی منتقل شده است. به این سوئیتها، زندانهای امنیتی گفته میشود.
پدرم از این زندان نسبت به سلولهای انفرادی اعلام رضایت کرده است و اعلام کرده که غیر از او سه نفر دیگر در این سوئیت حضور دارند و امکانات بیشتری در اختیار آنها قرار دارد. علت انتقال پدرم نیز این بوده است که حکم او در حال اجرا قرار گرفته است.
پدرم از ۱۸ آبان ماه سال ۹۸ در انفرادی بودو بعداز حدود ۵۳ ماه معادل تقریباً ۱۶۰۰ روز انفرادی بالاخره وارد زندان شد. در خصوص شکستگی پای خود نیز پدرم عنوان کرده که پایش خوب شده و طبق نظر پزشک نیاز به فیزیوتراپی دارد که اعلام کردند با فیزیوتراپی پای پدرم نیز موافقت شده، اما نمیدانم در واقعیت و در عمل چه اتفاقی خواهد افتاد.
شانزدهم فروردین ماه پدرم با ما تماس گرفت و حدود ۵ دقیقه توانستیم با او صحبت کنیم. به ما گفت حالش خوب است و از انفرادی منتقل شده است.
امیدواریم مجدد تماسهای ما با پدرم برقرار شود و امکان ملاقات با او وجود داشته باشد و بیشتر امیدوار هستیم که به حق دعاهای مردم و ایام ماه مبارک رمضان پدر آزاد شود و به کشور بازگردد چرا که او کاری نکرده که مستحق این همه سختی باشد.
حمید نوری، شهروند ایرانی، در ۱۸ آبان سال ۱۳۹۸ پس از سفر به سوئد از سوی پلیس این کشور در فرودگاه بازداشت شد.
این شهروند ایرانی بلافاصله پس از ورود به سوئد در فرودگاه بازداشت و نخستین بازجویی از وی در ساعتهای نخست پس از بازداشت انجام شد.
دادگاه بدوی رسیدگی به اتهامهای ادعایی نوری از ۱۸ مرداد ۱۴۰۰ آغاز و در ۹۲ جلسه پر از تناقض و ابهام برگزار شد و در تیرماه سال ۱۴۰۱ در حکمی غیرقانونی، ناعادلانه و بدون شواهد متقن حبس ابد حمید نوری از سوی این دادگاه صادر شد.
در جریان دادگاه بدوی ۹۲ جلسه برگزار شد که از این ۹۲ جلسه تنها ۷ جلسه به حمید نوری برای بیان دفاعیت اختصاص داده شده است.
۹۲ جلسه نمایشی دادگاه برای حمید نوری که صرفا متکی به شهادت متناقض عدهای از اعضای سابق و فعلی گروهک تروریستی منافقین بود، برگزار شد؛ در مجموع حدود ۵۰۰ ساعت دادگاه حمید نوری، او کمتر از ۲۰ ساعت فرصت دفاع از خود را داشته و در جریان این پرونده نوری عملا از حق دفاع آزادانه از خود در برابر ادعاها و شهادتهای متناقض مطرح شده نیز محروم بوده است.
روند دادگاه تجدید نظر حمید نوری از ۲۱ دی ۱۴۰۱ آغاز و در چند مرحله برگزار شد؛ دادگاه تجدید نظر سوئد ۲۸ آذر، رای نهایی را درباره حمید نوری صادر و حکم حبس ابد دادگاه بدوی را تایید کرد.
در پایان دادگاه تجدیدنظر، دادگاه با صدور قراری اعلام کرد که حکم نهایی درباره پرونده حمید نوری در روز ۱۹ دسامبر (۲۸ آذر ۱۴۰۲) صادر و در دسترس قرار گرفت.
روز ۱۶ اسفند گذشته دادگاه عالی سوئد با انتشار بیانیهای در وبسایت خود اعلام کرد که درخواست تجدیدنظر حمید نوری را رد کرده است. بر این اساس دادگاه عالی سوئد درخواست تجدیدنظر حمید نوری را رد و حکم حبس ابد وی را تائید کرد.
خلیج فارس:عطیه نوری دختر حمید نوری شهروند بازداشت شده توسط سوئد طی پیامی در توییتر خود از بازداشت برادرش (مجید نوری) توسط پلیس سوئد خبر داد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، عطیه نوری در صفحه مجازی خود نوشته است: پس از ساعتها بیاطلاعی از برادرم که برای ملاقات با پدرم رفته بود متوجه شدیم ظاهرا مجید توسط پلیس سوئد بازداشت شده است فعلاً از جزئیات ماجرا بیخبریم.
گفتنی است، حمید نوری ۱۸ آبان ۹۸ حین ورود به فرودگاه استکهلم توسط پلیس سوئد بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در زندان انفرادی به سر میبرد. محاکمه نوری به اتهام زندانبانی اعضای گروهک تروریستی منافقین، ۱۹ مرداد ۱۴۰۰ آغاز شد و بررسی پرونده ۹۲ جلسه به طول انجامید. سرانجام ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ دادگاه سوئد برای وی رأی حبس ابد صادر کرد.