خلیج فارس:زاکانی دعوت بسیج دانشگاه تهران را برای مناظره با روحانی پذیرفت.

منبع:فرارو
خلیج فارس:معاون اول دولت یازدهم و دوازدهم گفت: من هم رد صلاحیت شدم اما ذرهای تردید ندارم که باید با رای خود نشان دهیم که ایران نیاز به تحول دارد. این تحول از انتخاب فردی آغاز خواهد شد که میداند ایران نیازمند تحول است و دکتر پزشکیان واجد چنین ویژگی است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایلنا، گردهمایی لرتباران حامی مسعود پزشکیان عصر دیروز در ورزشگاه شهید شیرودی با حضور جمعی از فعالان سیاسی و فرهنگی استانهای لر زبان و زنان و جوانان حامی وی برگزار شد.
در ابتدای این مراسم، پیام مهدی کروبی در حمایت از مسعود پزشکیان قرائت شد. اجرای موسیقیهای محلی از حاشیههای این گردهمایی بود.
اسحاق جهانگیری (معاون اول رئیس دولت یازدهم و دوازدهم) با تشکر از حضور لر تباران در حمایت از مسعود پزشکیان، گفت: موقعیت حساس کشور به گونهای است که این انتخابات میتواند در این شرایط افقگشایی کند. شرایط برای افق گشایی محیا است. آنان که در جستوجوی امید هستند، امروز فرصت خوبی برایشان است.
وی افزود: این جلسه متعلق به مردم لرستان است. افتخار ایران این است که رنگین کمان قومیتها و مذاهب است. اینها تهدید برای ایران نیست بلکه مزیت ماست.
جهانگیری تاکید کرد: من هم رد صلاحیت شدم اما ذرهای تردید ندارم که باید با رای خود نشان دهیم که ایران نیاز به تحول دارد. این تحول از انتخاب فردی آغاز خواهد شد که میداند ایران نیازمند تحول است و دکتر پزشکیان واجد چنین ویژگی است. وی سادهزیست، صادق، پاکدست و از جنس مردم است و پل میان مردم و حاکمیت خواهد بود.
این فعال سیاسی تاکید کرد: ما نیاز به ارتباط با دنیا و بازسازی سرمایه اجتماعی ملی داریم و برای گفتوگوی ملی و جهانی پزشکیان گزینه خوبی خواهد بود. ما باید مرددها را برای آمدن قانع کنیم.
وی تصریح کرد: ما با جمعی مواجهیم که حس میکنند خلقت از زمان آنها شروع شده است. ادعای پاکدستی میکنند اما مدیران نزدیک به آنها به خارج فرار میکنند. این درحالی است که همین مدیران مدعی پاکدستی، همزمان دچار توهم هستند!
جهانگیری با یادآوری تورم برخی اقلام اساسی اظهار کرد: چرا کاری کردیم که هنرمندان منزوی و مغزهای دانشجوی برتر کشور از ایران فراری شوند؟ تورم بسیاری از اقلام را دو و سه برابر کرده است و امروز میگویند ما میخواهیم همین راه را ادامه دهیم. مردمی که امروز درآمد مکفی برای زندگی ندارند، نمیتوانند این مسیر را ادامه دهند.
معاون اول دولت یازدهم و دوازدهم افزود: این دولت آقای پزشکیان دولت سوم روحانی نیست بلکه دولت اول آقای پزشکیان است. ما میدانیم که بهترین مدیران کشور با ایشان همکاری بدون چشمداشت خواهند داشت. ما خودمان با شهید رئیسی چنین بودیم و هر زمان ایشان ما را صدا میکردند با کمال میل حضور مییافتیم. کسانی که میگویند ما دشمن مرحوم رئیسی و خودمان ادامهدهنده راه ایشان بودیم، متن مکتوب آخرین جلسات ما با یکدیگر را بخوانند.
جهانگیری گفت: ما وقتی ایشان ارز ترجیحی را حذف کرد در نامهای طولانی و پیشنهادی به ایشان گفتیم این طرح ارز ترجیحی راه موقت اقتصادی و سیاسی برای حمایت از سفره مردم بوده و اگر میخواهید آن را بردارید، حتما دوباره به سفره مردم توجه کنید. تاریخ ثابت کرد که ما دلسوز مردم بودیم و چیزی در این راستا دریغ نکردیم.
خلیج فارس:برخی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری سخنان تندی را علیه برجام گفتند و ادعاهایی نیز علیه حسن روحانی، محمدجواد ظریف و علی لاریجانی مطرح کردند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از سایت حسن روحان، این سایت بخشی از سخنان وی (در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۰) را منتشر کرده است.
در توضیحات این سخنان آمده است: رئیسجمهور دوره دوازدهم در جلسه هیأت دولت با بیان اینکه در این ایام ظلم بزرگی در حق این دولت شده، گفت: حرفهای عجیب و غریبی زدند. گفتند مقام معظم رهبری فقط به این دولت اجازه داد که با آمریکا مذاکره کند.
خود آقا در سخنرانیشان صریحاً فرمودند قبل از این دولت اجازه دادم با آمریکا مذاکره کردند. در عمان مذاکره میکردند. چرا دروغ میگویید؟ چرا حرف راست نمیگویید؟ چرا همه را بالا و پایین حرف میزنید؟
اجازه، بفرما. شما که اجازه داشتید ۷ سال رفتید آمدید چه به دست آوردید جز قطعنامههای تحریم. همه هم جوری حرف میزنند مثل اینکه در این کشور هیچ مسئولیتی نداشتند. خیلی از آقایانی که امروز دارند در رسانهها حرف میزنند، صاحب مسند حکومتی هستند.
خلیج فارس:علیرضا زاکانی اظهار داشت: در زمان آقای روحانی هم دولت برنامه را نیاورد و من مسئول رسیدگی به کارگروه طراحی برنامه آن زمان بودم.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از صداوسیما، وی در برنامه زنده گفتوگوی ویژه خبری که از شبکه خبر پخش شد، گفت: برنامه توسعهای که در مجلس ششم تصویب شد از مبانی اشکالات اساسی داشت؛ حالا از این بگذریم که از مبانی مشکل داشت و خودشان بردند آن را خمیر کردند. ما در مجلس هفتم آن را اصلاح کردیم.
نامزد انتخابات ریاست جمهوری افزود: در زمان آقای روحانی هم دولت برنامه را نیاورد و من مسئول رسیدگی به کارگروه طراحی برنامه آن زمان بودم، پس هم به برنامهها اشراف دارم، هم خودم در نوشتن و اجرای آنها مشارکت داشتم.
زاکانی با بیان اینکه برنامههای پنج ساله برای کشور مفید است و باید بر آنها پایبند بود و اگر نیاز به تغییر دارد، از طریق ارائه لایجه ممکن است، گفت: برنامه هفتم هم محصول کار دولت آقای رئیسی و مجلس یازدهم است و اکنون مهمترین اقدام اجرایی کردن آن در بستهها و بودجههای سالانه است.
او افزود: دولت بنده، دولت خدمت است و معیشت مردم اولویت دارد و توسعه در کشور هم قابل توجه است.
در ادامه گزیده سخنان زاکانی میآید:
– برنامهها معمولا برای نوشتن، نوشته میشود و کمتر به اجرای آن توجه میشود در عین حال با مجریان غیرمعتقد به آنها مواجهیم و متصدی مشخصی هم وجود ندارد تا تنبیه و تشویق شود.
– در حالی که اجرای آن بسیار مهم و اساسی است. رئیسجمهور باید اشراف داشته باشد که پاییندستیها سرش کلاه نگذارند.
– کل سیستم باید به اجرای برنامهها پاسخگو باشند، دیوان محاسبات اعلام کرد که ۳۰ درصد برنامه ششم اجرا شده است.
– برنامه را میتوان اجرا کرد، اما مجری خوب میخواهد.
– برنامه اگر با استفاده از توانمندیهای کشور اجرا شود که مردم به ویژه نخبگان هستند، قابل اجراست و حتی میتوان از آن بالاتر رفت.
– دهه ۹۰، دهه عبرت ماست که میانگین رشد اقتصادی کشور صفر درصد بوده است.
– در کشور تهدید و فرصتهایی وجود دارد، بخشی ناظر به آگاهی و بخشی به غلبه بر بروکراسی و دیوانسالاری است که برای آن باید دست به سوی مردم دراز کرد. مثلا از شوراها و شورایاریها کمک گرفت؛ که باید موانع را از بین برد.
– اکنون تولید در رأس امور است و باید به مردم تکیه کرد.
– (درباره برنامه برای از بین بردن فقر مطلق): با توجه به اقشار محروم جامعه و عدالت، با تعیین بسته رفاه میتوان این کار را کرد.
– در این بسته ۷۰ درصد مردم بستههای معیشتی دریافت میکنند تا کسی سر گرسنه بر بالین نگذارد.
– آموزش بخش دیگر است و مردم با این کار ماهیگیری یاد میگیرند.
– در حوزه مسکن برنامه داریم با توجه به تجربه بسیار خوبی که در شهرداری تهران دارم، ایدهای دادم تا مشکل مسکن در کشور حل شود. موضوع یارانههای انرژی موضوع دیگر این بسته است.
– یک چهارم از ۲۶ میلیون خانوار کشور مسکن ندارند، البته این میانگین کشوری است، و خانهدار شدن به آرزوی دوردست تبدیل شده است.
– من با توحه به تجاربم، ظرف ۴ سال دغدغه مردم از مسکن را حل میکنم.
– اگر دولت مشوق خوبی برای پلاکهای ناپایدار و بافتهای فرسوده تعیین کند، مردم خودشان میسازند و جهش تولید با مشارکت مردم تحقق مییابد و کل کشور به کارگاه ساختمانی تبدیل میشود و مردم ۱۰ میلیون مسکن میسازند.
– ۷ درصد تهران بافت فرسوده است و ۱۷ درصد در این بافت زندگی میکنند که اگر مشوقی داشته باشند خودشان میسازند.
– دولت قبل از دولت آقای رئیسی حتی یک مسکن هم نساخت و افتخار میکردند تهران گران شود، این هنر نیست، عین بیهنری است. ظرف چهار سال مشکل مسکن را حل میکنم.
– (درباره بخش مولد): امروز در کشور خلا اطلاعات جامعه مردم کشور و ظرفیتها و توانمندیها بیداد میکند و باید برنامهریزی دقیق داشت.
– از سویی نیاز به پشتیبانی دقیق با هوشمندسازی از بخش مواد یعنی کشاورزی و دامداری است که باید قراردادهایی با آنها بست.
– پارسال قیمت مرغ تغییر نکرد، شب عید میوه گران نشد، دلالها را حذف کردیم، مردم هم ثبات دیدند، تدبیر دیدند.
– مولدهایی که نقدینگی و تورم ایجاد میکنند مثل بانک، باید حذف کرد. بانکهای خصوصی عمدتا مسیری را میروند که باید اصلاح شود.
– نرخ ارز دستوری نیست و دستوری است، یعنی میتوان صادرات و واردات را جوری طراحی کرد که مسیری برای ثبات نرخ ارز باشد نه اینکه ارز را در اختیار بازار قرار دهیم.
خلیج فارس:حسن روحانی، رئیسجمهور ایران در دولتهای یازدهم و دوازدهم، در بیانیهای به مناسبت انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری، سؤالات دهگانهای را به عنوان «ملاک انتخاب رئیسجمهور» مطرح کرده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از سایت حسن روحانی، او در این بیانیه تأکید کرده کسی که میخواهد مسئولیت اجرائی کشور را به عهده بگیرد، باید حداقل برای ده مسأله اصلی: رفع تحریم، رشد سرمایهگذاری، سالم و رقابتی شدن اقتصاد، حق اینترنت مردم، شفافیت و توازن بودجه، اصلاح سیاستهای پولی و ارزی، تأمین سلامت ارزان، اجرای تام و تمام قانون اساسی، تضمین آزادیهای مدنی و اعتلاء اخلاق در جامعه، راهحل روشن داشته باشد و بتواند این راهحل را محقق کند.
متن کامل بیانیه روحانی به این شرح است:
به نام خدای دانا و دادگر
ملت آزاده و آگاه ایران
حادثه اندوهبار سقوط هواپیمای رئیسجمهور فقید، شرایطی را پیش آورد که شما ملت نجیب و صبور، بار دیگر اوج اخلاق و عاطفه اجتماعی را به نمایش بگذارید و با چشم پوشیدن از مواضع و سلیقههای متنوع سیاسی، وحدت و انسجام ملی در روزهای حادثه را به تصویر بکشید.
اینک در پس آن رویداد تلخ – که علل و اسباب آن باید توسط مسئولان رسیدگی و به مردم گزارش شود – فرصتی برای اعلام رأی و ابراز نظر مردم در خصوص مسیر آینده کشور پیش آمده است. ملت ایران، همچنانکه هوش عاطفی والای خود را در بیان احساسات خود به نمایش میگذارد، اما در امر تعیین سرنوشت خود و گزینش حاکمان شایسته، با هوشیاری و به دور از هیجانات زودگذر، روندهای گذشته را ارزیابی میکند و برای آینده خود، آگاهانه تصمیم میگیرد. اصل الهی حاکمیت انسان بر سرنوشت اجتماعی خویش، به صراحت در اصل پنجاه و ششم قانون اساسی مورد تأکید قرار گرفته است با این تصریح که «هیچکس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد».
اینک در این برهه خطیر تاریخی، وظیفه کارشناسان و فعالان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی است که دانش و تجربه خویش را در اختیار مردم بگذارند و آنان را در این انتخاب سرنوشتساز یاری دهند. در جمهوری اسلامی ایران، به موجب اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی، «رئیسجمهور پس از مقام رهبری عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط میشود، بر عهده دارد». پس کسی که در چنین جایگاه خطیری قرار میگیرد، باید نشان دهد که علاوه بر آن که مردم را حاکمان اصلی سرنوشت جامعه میداند، اساسیترین مسائل مردم را میشناسد و راهحل اجرایی آن را میداند و توانایی به کارگیری کارآمدترین نیروهای جامعه را برای تحقق این راهحلها دارد.
در میان انبوه مسائل و مشکلات ریز و درشت کشور، که رئیسجمهور باید بتواند با کمک مجموعه دستگاههای اجرائی به حل آنها بپردازد، چند مسأله اصلی هست که حل آنها میتواند راهگشای دیگر مسائل باشد و رویکرد رئیسجمهور آینده، مسیر آینده کشور را ریلگذاری کند.
من به عنوان خادم مردم در ۴۵ سال گذشته، که ۸ سال آن را با رأی اعتماد شما، در مسئولیت ریاستجمهوری گذراندهام، وظیفه خود میدانم که تجربهای را که اندوختهام با صاحبان آن رأی پرافتخار در میان بگذارم و با اطلاع دقیق از سختیها و موانع بیشمار در تحقق اراده مردم در این سمت، اولویتها در «ملاک انتخاب رئیسجمهور» را مورد تصریح و تأکید قرار دهم. آنچه مهمتر از خصوصیات شخصی و جناحی و سلیقهای اشخاص است، قدرت شناخت و توانایی آنان در سکانداری کشور برای حل مسائل اصلی ایران است. لذا مردم، حق دارند که از مدعیان، دلیل بخواهند و داوری کنند.
در عرصه انتخاب بالاترین مقام اجرائی کشور، احراز صلاحیتهای عمومی از جمله التزام عملی به اصول دینی و سیاسی نظام – که از شرایط لازم تقبل هر مسئولیت اجتماعی است – کفایت نمیکند؛ بلکه فردی که خود را شایسته این سمت میداند، به جای شرکت در مسابقه تظاهر به شرایط حداقلی، باید برای مردم ثابت کند که دانایی و توانایی حل مسائل اساسی کشور را دارد. در حال حاضر مشکل اصلی مردم، گرانی کمرشکن و رشد ناچیز اشتغال در سالهای اخیر است که در افزایش «شاخص فلاکت» در سالهای اخیر نمایان شده است. کسی که میخواهد مسئولیت اجرائی کشور را به عهده بگیرد، باید حداقل برای ده مسأله زیر راهحل روشن داشته باشد و بتواند این راهحل را محقق کند:
۱) تجربه بیستساله اخیر در دولتهای مختلف نشان داده که تحریمهای ظالمانه بزرگترین مانع پیشرفت و عدالت در کشور بوده است و مهمترین اقدام دولت باید تلاش عالمانه و عزتمندانه برای رفع تحریمها باشد. در پس توفیقات بینظیر کشور در افزایش تولید و کاهش تورم در سالهای ۹۲ تا ۹۶، این خروج ترامپ از برجام بود که این روند را متوقف کرد. البته شکستن تحریم کار آسانی نیست ولی با اعتقاد راسخ به سیاست نه شرقی، نه غربی و رویکرد تعامل سازنده با جهان، و استفاده از نیروهای توانمند و مؤمن و شجاع امکانپذیر است، همچنانکه در سال ۹۴ اتفاق افتاد. رئیسجمهور آینده برای رفع تحریم چه خواهد کرد؟
۲) حل مشکل تورم و اشتغال، و شکستن حلقه فقر و فلاکت، مستلزم رشد سرمایهگذاری در کشور است. تأمین امنیت اقتصادی برای سرمایهگذاری و جذب سرمایههای داخلی و خارجی، راه تأمین رشد و رونق پایدار است. رئیسجمهور آینده برای رشد سرمایهگذاری چه خواهد کرد؟
۳) لازمه رشد سرمایهگذاری و جلب مشارکت مردم، تسهیل فضای کسب و کار برای رقابت مولّد در اقتصاد است که به افزایش کیفیت و کاهش قیمتها میانجامد و این مستلزم حذف رانتها و امتیازات مالیاتی نهادها، شفافسازی جهت مبارزه با فساد و خارج شدن نهادهای نظامی و امنیتی از حوزه اقتصاد است. رئیسجمهور آینده برای سالم و رقابتی شدن اقتصاد، چه خواهد کرد؟
۴) در عصر انقلاب دیجیتال، تضمین دسترسی به اینترنت آسان و ارزان و مطمئن، نه تنها لازمه حضور در فضای رقابتی اقتصاد است، بلکه مصداق بارزی برای حق داشتن اطلاعات و برخورداری مردم از حق نظارت عمومی است. رئیسجمهور آینده برای حق اینترنت مردم، چه خواهد کرد؟
۵) مردم به درستی، ریشه تورم را در افزایش نقدینگی به سبب کسر بودجه روزافزون دولتها میبینند و میخواهند بدانند این همه هزینه که با فشار مالیاتی هم همراه شده است، کجا میرود و میخواهند ببینند که همه منابع مالی کشور در یک بودجه شفاف و در یک خزانه متمرکز شود و در این بودجه، مصالح و اولویتهای ملت ایران، طبق خواست آنان، بر هر امر دیگری اولویت داشته باشد. رئیسجمهور آینده برای شفافیت و توازن بودجه چه خواهد کرد؟
۶) مردم از سقوط ارزش پول ملی و اضطراب مستمر همه اقشار برای حفظ قدرت خرید خود بسیار ناراضیاند و آن را ناشی از ضعف در صادرات و منفی شدن تراز تجارت غیرنفتی کشور و کاستی در درآمدهای ارزی کشور میدانند و چند نرخی بودن ارز را سرچشمه رانت و فساد و انحراف منابع کشور میبینند و اصلاح قانونمند سیاستهای تجاری و ارزی دولت را خواستارند. رئیسجمهور آینده برای اصلاح سیاستهای پولی و ارزی چه خواهد کرد؟
۷) طرح تحول سلامت، یکی از موفقترین و ملموسترین اصلاحات ساختاری بود که در جهت اهداف انقلاب و در خدمت به مردم به ویژه اقشار کم درآمد با استفاده از منابع حاصل از اصلاح سیاست انرژی تحقق پیدا کرد و امکان دسترسی مردم به خدمات درمانی در لحظه نیاز را فراهم کرد ولی متأسفانه در سالهای اخیر تداوم شایستهای نیافت. رئیسجمهور برای تأمین سلامت ارزان برای مردم چه خواهد کرد؟
۸) وظیفه اصلی رئیسجمهور به موجب قانون اساسی، اجرای قانون اساسی است. حفظ جمهوریت نظام و تحقق فصل سوم قانون که تضمین «حقوق عامه» است، مصداق بارز این وظیفه است. متأسفانه برخی نهادها از جمله شورای نگهبان، با خروج از اختیارات قانونی خود، در برخی موارد حق انتخاب آزادانه مردم را محدود کرده و از پاسخگویی به مردم سر باز زدهاند. نیروهای مسلح در برخی موارد بیطرفی در انتخابات را رعایت نکرده و در امور سیاسی دخالت کردهاند و قوه قضاییه در برخی موارد، اصل استقلال قوا را مراعات نکرده است. رئیسجمهور برای اجرای تام و تمام قانون اساسی چه خواهد کرد؟
۹) مردم ما جمهوری اسلامی را در کنار شعار استقلال و آزادی شناختند و پذیرفتند. تأمین آزادیهای مدنی مردم تنها با قانونمداری امکانپذیر است و رفتارهای خودسرانه و تحمیلهای غیرقانونی و سلب حقوق افراد و جمعیتها، بیشترین لطمه را به حمایت و مشارکت مردم وارد آورده است. رئیسجمهور برای تضمین آزادیهای مدنی چه خواهد کرد؟
۱۰) انقلاب ما با نام اسلام آغاز شد و به پیروزی رسید و اسلام با آرمان به اوج رساندن کرامتهای اخلاقی، دلهای انسانها را در گستره زمان و مکان، شیفته خود ساخت. متأسفانه جریان افراطی و خودپسند، اخلاق سیاسی مبتنی بر توهین و تهمت را بر فضای سیاسی جامعه تحمیل کرده است. موسم انتخابات، خود آیینه تمامنمایی از اخلاق سیاسی رایج است. ردصلاحیت برخی شخصیتها، بدون هرگونه توضیح و تبیین برای مردم، علاوه بر آن که غیرقانونی است، رفتاری غیراخلاقی است که قبح استبداد و تحمیل نظر را میزداید و اعتماد مردم را میشکند. در تبلیغات و رقابتهای انتخاباتی هم، عدم رعایت انصاف در دادن فرصت دفاع و توضیح به افراد مورد تعرض، پیام بیاخلاقی برای پیروزی را به جامعه مخابره میکند. اگرچه رعایت اخلاق اسلامی، وظیفه هر کسی است که در این نظام، مسئولیتی به عهده میگیرد، ولی شایسته است پرسیده شود که رئیسجمهور برای اعتلاء اخلاق در جامعه چه خواهد کرد؟
پاسخ به سؤالات دهگانه فوق، میتواند ملاکی برای ارزیابی و داوری به دست دهد که با محک کارنامه عملکرد هر نامزد، سنجیده شود و به انسانهای آزاده و آگاه این سرزمین این امکان را بدهد که به آن کس که به تحقق این اهداف تعهد دهد و دانایی و توانایی خود را برای فراخوان نیروهای شایسته نشان دهد رأی دهند و سهم خویش را در این وظیفه ملی ایفاء نمایند.
شاد و آزاد و سربلند باشید.
حسن روحانی
۱۴۰۳/۰۳/۲۳
خلیج فارس:مهلت قانونی شورای نگهبان برای بررسی صلاحیت ۸۰ داوطلب انتخابات ریاستجمهوری، امروز (شنبه ۱۹ خرداد ماه) به پایان میرسد؛ مهلتی ۵ روزه که البته این شورا میتواند آن را به مدت ۵ روز دیگر یعنی تا ۲۴ خرداد ماه تمدید و نتیجه بررسی صلاحیتها را اعلام کند.
به گزارش «خلیج فارس» به نقل از اقتصادنیوز، فارغ از نامهایی که در هر انتخابات به فهرست داوطلبان در ستاد انتخابات کشور افزوده میشوند، مرحله احراز صلاحیت همواره، پربحثترین راند انتخابات بوده؛ به ویژه برای انتخابات ریاست جمهوری که در این سالها برخی افراد صاحبنام سیاسی را از ادامه رقابتها کنار زده و تا به این ترتیب عدم احراز صلاحیت یا به عبارت عامیانه «رد صلاحیت» نامزدها ازجمله چالشیترین مراحل انتخابات باشد.
بررسی تاریخی برگزاری ادوار مختلف انتخابات ریاستجمهوری در ایران نشان میدهد که در هر دوره تعداد بسیار محدودی از داوطلبان توانستهاند از این شورا برگ سبز عبور دریافت کنند. گواه این مدعا، سخنان عباسعلی کدخدایی سخنگوی وقت شورای نگهبان در پایان مهلت ثبتنام آخرین دوره ریاست جمهوری در۲۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۰ است که اعلام کرده بود «از ۵۹۲ نفری که برای حضور در سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کردند، تنها پرونده ۴۰ نفر از سوی این شورا مورد بررسی قرار میگیرد».
تنها حدود ۷ درصد از این فهرست، از سوی شورای نگهبان به لیست بررسی صلاحیت شورای نگهبان منتقل شدند تا شرایط ادامه حضورشان در انتخابات از طریق احراز یا عدم احراز صلاحیت مشخص شود.
مشهورترین رد صلاحیت شدگان
اگرچه در همه ادوار انتخابات ریاست جمهوری -آنچنان که در بالا به مصداقی از آن اشاره شد- تعداد رد صلاحیت شدگان کم نبوده، اما در برخی دورهها رد صلاحیت برخی چهرههای شاخص که بعضا در مناصب سیاسی مهمی غیر از ریاست جمهوری حضور داشتند، فضا و سرنوشت انتخابات را تحت تاثیر قرار داده است.
اما رد صلاحیت تعداد زیادی چهره سیاسی شاخص کشور ازجمله آیت الله هاشمی رفسنجانی (رئیس دولت پنجم-ششم)، حسن روحانی (رئیس دولت یازدهم- دوازدهم)، محمود احمدینژاد (رئیس دولت نهم و دهم)، اسحاق جهانگیری (معاون اول رئیسجمهوری)، علی لاریجانی (رئیس مجلس دهم)، محسن هاشمی (رئیس شورایشهر تهران)، مسعود پزشکیان (نماینده ادوار مجلس)، علی مطهری (نماینده ادوار مجلس)، سعید محمد (فرمانده سابق قرارگاه خاتمالانبیا)، عباس آخوندی (وزیر سابق راه و شهرسازی)، شمسالدین حسینی (نماینده مجلس یازدهم)، مصطفی کواکبیان (نماینده ادوار مجلس)، عزتالله ضرغامی (رئیس اسبق سازمان صداوسیما)، محمد خوشچهره (نماینده مجلس هفتم)، اسفندیار رحیم مشایی (معاون رئیس جمهور)، حمید بقایی (معاون اجرایی رئیس جمهور) و… در ادوار مختلف رکورد بیسابقهای در حذف چهرههای سیاسی کشور از ماراتن انتخابات بهحساب میآید. هر کدام از این افراد در ۳ دوره گذشته انتخابات ریاست جمهوری، از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شدند.
رد صلاحیت مهدی بازرگان
اگرچه رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی در جریان انتخابات یازدهم ریاست جمهوری (۱۳۹۲) سر و صدا کرد، اما پیش از آن هم افراد صاحبنام دارای مناصبی بوده اند که نتوانستند از سد شورای نگهبان بگذرند. به گزارش اقتصادنیوز، شاید اولین رد صلاحیت مشهور به سال ۱۳۶۴ باز میگردد؛ چهارمین دوره انتخابات ریاستجمهوری که حدود ۵۰ نفر از داوطلبان برای رقابت در آن ثبتنام کردند. هرچند چهرههای سرشناس در انتخابات آن دوره، به دلیل لزوم کنارهگیری از مناصب عالی دولتی، از شرکت در رقابت انتخاباتی منع شدند، اما مهدی بازرگان وارد گود رقابت شد. بر اساس آنچه وب سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی در این باره روایت کرده، «جریان لیبرال یا نهضت آزادی تنها جریانی بود که بعد از حذف جریان چپ و ملی، به عنوان حزب منتقد دولت و حکومت فعالیت محدودی داشت، و با تحریم انتخابات دوره دوم مجلس شورای اسلامی به خاطر رد صلاحیت تمامی کاندیداهای نهضت آزادی، دوباره سعی داشت با نامزدی مهندس مهدی بازرگان؛ لیدر خود، وارد جریان انتخابات شود، اما در نهایت شورای نگهبان صلاحیت سه نفر یعنی آیتالله سید علی خامنهای، سید محمود کاشانی و حبیبالله عسگراولادی مسلمان را تأیید کرد.» به این ترتیب مهدی بازرگان که در ابتدای انقلاب بر جایگاه کرسی نخست وزیری جمهوری اسلامی ایران نشسته بود، برای ریاست جمهوری چهارم رد صلاحیت شد؛ فردی که از ۱۵ بهمن ۵۷ تا ۱۵ آبان ۵۸، منصب عالی سیاسی داشته، اما در سال ۶۴ نتوانست از سد شورای نگهبان برای رسیدن به جایگاه ریاست جمهوری بگذرد.
رد صلاحیت جنجالی در سال ۱۳۹۲
با این حال به نظر میرسد رکورد مهمترین رد صلاحیتی که سرنوشت برنده انتخابات ریاست جمهوری را تحت تاثیر قرار داد به نام اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۹۲ ثبت شده است؛ سالی که روند افزایش شرکت کنندگان در انتخابات و شکل گرفتن جناحهای مختلف سیاسی سبب شد که روند بررسی صلاحیتها برای انتخابات ریاست جمهوری، یکی از جنجالیترین دورههای خود را پشت سر بگذارد؛ دوره یازدهم ریاست جمهوری که عدماحراز صلاحیت تعدادی از چهرههای نامدار عرصه سیاست در ایران، حاشیههای بسیاری را بههمراه داشت.
رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی بهعنوان رئیسجمهوری اسبق از یک سو و اسفندیار رحیم مشایی- بهعنوان نزدیکترین چهره به محمود احمدی نژاد رئیسجمهوری وقت- از سوی دیگر، و هاشمیرفسنجانی، از مهمترین مصداقهای مرحله احراز صلاحیتها در سال ۱۳۹۲ است که نه تنها فعالان سیاسی و حتی اکثر مردم را به حیرت واداشت بلکه در نیتجه انتخابات بی اثر نبود.
هاشمی رفسنجانی به عنوان چهرهای که از ابتدای انقلاب تا اواخر حیات، پایگاهی مستحکم در ساختار قدرت و نقشی برجستهای در شکلگیری تحولات نظام داشت و عدهای او را «شناسنامه انقلاب» میدانستند، به دلیل آنچه «کهنسالی و خستگی» عنوان شد، برای ریاست جمهوری یازدهم رد صلاحیت میشود، اما نتیجه به نحوی دیگر رقم میخورد. اگر چه این رد صلاحیت در ابتدا اعتراضات زیادی را برانگیخت، اما سیاست آیت الله هاشمی به گونهای پیش رفت که پس از رایزنیهای بسیار و فشرده، در نهایت منجر به اجماع سیاسیون ازجمله اصلاح طلبان و اصولگرایان اعتدالگرا بر سر کاندیداتوری حسن روحانی شد و در نهایت پیروزی او در انتخابات را به دنبال داشت.
هرچند رد صلاحیت اسفندیار رحیم مشایی همانند هاشمی رفسنجانی بر نتیجه انتخابات موثر نبود، اما تکلیف احمدی نژاد و حلقه نزدیکانش که به جریان انحرافی معروف شدند را برای سالهای آتی روشن کرد؛ ماجرایی که از ۳ سال پیش نشانههایی درباره آن شکل گرفت. به گزارش اقتصادنیوز، زمان زیادی از شروع دولت دهم – دولت دوم محمود احمدی نژاد- نگذشته بود که او یک نامه مهم از دفتر رهبری دریافت کرد. ماجرا به انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به عنوان معاون اول رییس جمهور باز میگشت و مقام معظم رهبری در این نامه به رییسجمهور وقت، دستور عزل مشایی را صادر کردند. اما احمدی نژاد به همراه رحیم مشایی در جلسه هئیت دولت حاضر شد؛ اقدامی که فرضیات پیشین را تایید کرد. پیش از آن، مراجع تقلید، ائمه جمعه، اصولگرایان، نظامیان و… بارها گفته بودند که احمدینژاد، چون مومی در دستان مشایی است و او احمدینژاد را سحر کرده است.
با وجود آنکه تاریخ نامه و دستور رهبری به نخستین روزهای پس از اعلام نتیجه انتخابات سال ۸۸ باز میگردد، اما احمدی نژاد پس از این منعف نه تنها مشایی را از حلقه نزدیکان خود دور نکرد بلکه در بهار ۱۳۹۲، در روز ثبتنام دستان مشایی را در دست گرفت و بالا برد و گفت: «احمدینژاد مشایی است، مشایی احمدینژاد است»؛ اقدامی که برای شخص احمدی نژاد گران تمام شد و احتمالا نقش مهمی در عدم تایید صلاحیت او در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری یعنی سال ۱۳۹۶ داشت.
«نه» قاطع شورای نگهبان به احمدی نژاد
ماجرای حلقه نزدیکان احمدی نژاد تداوم یافت تا جایی که رد پایی آنان در حواشی دوازدهمین انتخابات ریاستجمهوری (۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۹۶) بسیار پررنگ است. این دوره از انتخابات ۲ ویژگی مهم داشت؛ یکی ثبت رکورد ۱۶۳۶ ثبتنامکننده و دیگری رد صلاحیت محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری سابق. نه تنها احمدی نژاد که حمیدرضا بقایی (معاون اجرایی رئیس جمهور) و اسفندیار رحیم مشایی (معاون رئیس جمهور) نیز در این دوره از انتخابات رد صلاحیت شدند.
البته سال ۹۶ تنها سال ناکامی محمود احمدی نژاد نبود. او در حلقه یاران خود -معروف به جریان انحرافی- سال ۱۴۰۰ هم در انتخابات ثبت نام کرد، اما بار دیگر نتوانست مجوز عبور را بگیرد. رئیس جمهور سابق ایران که صلاحیتش برای نامزدی انتخابات ۱۴۰۰ رد شده بود در واکنش به این موضوع گفت: «من نمیتوانم بدبختی مردم را ببینم و سکوت کنم. مردم مسائلی را به بنده میگویند که آدم شرم میکند! جامعه در حد انفجار است.» احمدی نژاد البته با ادبیاتی تهدیدآمیز و هشدار دهنده اعلام کرد که «عاملان رد صلاحیت بدانند که این نحوه برخورد با مردم، عاقبتی جز مقابله مردم با آنان نخواهد داشت.»
رد صلاحیت پر سر و صدا/ لاریجانی حذف شد
ازجمله چهره شناخته شده دیگری که در انتخابات سال ۱۴۰۰ رد صلاحیت شد، علی لاریجانی است؛ رد صلاحیتی پرحاشیه که به چندین بار نامه نگاری او با شورای نگهبان انجامید. هرچند دلایل رد صلاحیت لاریجانی نیز همان زمان به اطلاع افکار عمومی نرسید نامههای او به صورت علنی به شورای نگهبان میرفت و پاسخ شورای نگهبان به او محرمانه ارسال میشد.
حالا بعد از گذشت ۳ سال از آن روزها، محتوای این نامه محرمانه توسط رسانههای نزدیک به علی لاریجانی افشا شد. بر اساس آنچه در این سند محرمانه آمده، «مواضع سیاسی در سال ۸۸»، «حمایت و به کارگیری افراد رد صلاحیت شده»، «مداخله یکی از فرزندان در قرادادهای ساختمانی مجلس»، «اقامت یکی از منصوبین درجه ۱ در کشور معاند انگلیس»، «اقامت یکی از فرزندان در آمریکا» و «عدم رعایت اصل ساده زیستی مسئولان» از جمله دلایل رد صلاحیت علی لاریجانی اعلام شده است.
روحانی به جمع خبرگان راه نیافت
البته ماجرای رد صلاحیت چهرهها تنها محدود به انتخابات ریاست جمهوری نیست. بهمن ماه سال گذشته بود که حسن روحانی از ورودش به انتخابات مجلس خبرگان رهبری خبر داد، اما او هم نتوانست از فیلتر شورای نگهبان عبور کند. حسن روحانی به غیر از ۸ سال ریاست جمهوری، ۱۶ سال دبیر شورای عالی امنیت ملی و نماینده رهبر جمهوری اسلامی در این شورا بوده و ۲۰ سال هم در مجلس شورای اسلامی حضور داشته است. او در واکنش به خبر رد صلاحیتش گفت: «آنان که با انگیزههای سیاسی دست به رد صلاحیت اینجانب زده و هزاران نفر از داوطلبان مجلس شورای اسلامی را نیز به دلایل عمدتاً سیاسی رد صلاحیت کرده و حق مشارکت مردم را از آنان سلب نمودهاند، نه مالک انقلاب و کشورند و نه صلاحیت تعیین مصالح کشور و سلب صلاحیت از خدمتگزاران صدیق و دلسوز کشور را دارند.» روحانی ۳ بار از شورای نگهبان خواست تا دلیل رد صلاحیتش را اعلام کند. سرانجام در اردیبهشت ماه، شورای نگهبان دلایل رد صلاحیت حسن روحان را اهانت به قوه قضائیه، اهانت به شورای نگهبان، عدم ایستادگی در برابر غرب، اشکال در اجرای برجام اعلام کرد.
در میان قدیمیتر ها، رد صلاحیت عزتالله سحابی؛ عضو شورای انقلاب و نماینده نخستین دوره مجلس، حبیبالله پیمان؛ عضو شورای انقلاب و دبیرکل جنبش مسلمانان مبارز، ابراهیم یزدی؛ وزیرامورخارجه دولت موقت و دبیرکل نهضت آزادی، علیاکبر معینفر؛ وزیر نفت دولت موقت و اعظم طالقانی نماینده نخستین دوره مجلس که برای دوره هفتم انتخابات ریاست جمهوری (۱۳۷۶) مجوز ورود دریافت نکردند، بازتاب گستردهای در محافل سیاسی پیدا کرد.
با این همه، امروز موعد اعلام نظر شورای نگهبان برای داوطلبان انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری چهاردهم فرا رسیده و گمانه زنیها درباره آنها که نتوانستند از این شورا کارت سبز عبور از این مرحله به مرحله بعد را دریافت کنند، بسیار است. در میانه این گمانه ها، نام محمود احمدی نژاد پررنگترین نامی است که احتمال رد صلاحیتش مطرح شده است. با این حال باید منتظر ماند تا شورای نگهبان رسما نامزدهای نهایی مورد تایید خود برای رقابت انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم را اعلام کند؛ یا امروز یا نهایتا تا ۵ روز آینده.
خلیج فارس: رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفت: مردم به عنوان عامل قدرت نظامهای سیاسی شناخته میشوند؛ یعنی اینکه مردم در نهادهای مثل انتخابات حضور داشته باشند. این میشود قدرت برای یک نظام سیاسی. شبیه آن چیزی که ما در ترکیه دیدیم، ولی اگر امکان این مشارکت فراهم نشود و سلیقههای مختلف وجود نداشته باشند، نه تنها مردم به عامل قدرت تبدیل نمیشوند، بلکه شرایط برای شکلگیری رفتارهای غیر مدنی یا حتی خشونت فراهم میشود.
به گزارش جماران، مشروح گفت و گوی خبرنگاران با دکتر حشمت الله فلاحت پیشه استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی در پی میآید:
آقای دکتر، با توجه به شرایط سیاسی اخیر و اتفاقی که در هفته گذشته برای آقای رئیس جمهور پیش آمد، حدوداً یک سال زودتر به استقبال انتخابات ریاست جمهوری میرویم. حالا که تا انتخابات حدود چهل روز فرصت داریم، وضعیت را چطور میبینید؟
دولتیها به جای آنکه پاسخ افکار عمومی درباره سقوط بالگرد رئیس جمهور را بدهند، آن را دستمایه رقابت انتخاباتی کردهاند
مسائل احساسی را کنار بگذاریم؛ دولت آقای رئیسی کارنامه قابل دفاعی ندارد
اگر عقلانیت شکل نگیرد؛ انتخاباتی کم شورتر از انتخابات دور دوم مجلس خواهیم داشت
من معتقدم که باید اخلاق مقدم بر سیاست باشد و متأسفانه تحولات چند روز اخیر نشان داد که سیاست بهگونهای هیولایی اخلاق را تحت الشعاع قرار داده است. همگان باید بدانند که چه اتفاقی برای هلیکوپتر آقای رئیسی، آقای عبداللهیان و دیگران به وجود آمده بود. ما میبینیم حتی کسانی که به صورت غیر مستقیم مسئول سهلانگاری در این کارند، اولین کسانیاند که وارد عرصه انتخابات جانشینی شدند.
بههرحال، اتفاقی که افتاد مسألهای ناخوشایند بود. هرچند من معتقدم که نباید بین مردم و مسئولان فرق وجود داشته باشد. ما در ایران، به صورت سالانه بیش از کل آمار زمان یک سال جنگ، کشته حوادث جادهای داریم؛ ولی معمولاً این حوادث گم میشوند. در گوشههای مختلف کشور خانوادههای مختلفی داغدار میشوند و معمولاً هم کسی، به ویژه دولتمردان، به این موضوع توجه نمیکند؛ لذا روزبهروز ما شاهد آمار بیشتر کشتهها، مجروحین و معلولین هستیم.
ولی وقتی یک اتفاقی در سطح مقامات سیاسی میافتد، احساس ناامنی را برای کل جامعه به وجود میآورد. همین جامعهای که ما میبینیم شاید چندین نفر در آن به صورت روزانه در تصادف کشته میشوند، وقتی که یک هلیکوپتری سقوط میکند، غیر از خانوادههای داغدار، مردم در سراسر کشور یکباره احساس ناامنی میکنند.
این احساس ناامنی زمانی کمتر میشود که به سوالات مردم پاسخ داده شود. ما میبینیم که نه تنها پاسخ اساسی داده نمیشود، بلکه افراد مختلف خیلی زود این سوال اساسی را تحت الشعاع رقابت انتخاباتی قرار دادهاند. این نشان میدهد که در کشور ما هیولای قدرت، اخلاق را به حاشیه رانده است. من معتقدم که این موضوع باید بالاخره روشن بشود.
موضوع دوم الآن بحث انتخابات است که چه خواهد شد؟
واقعیتی که وجود دارد این است که هرچند آقای رئیسی، عبداللهیان و دیگر عزیزانی که کشته شدند و فوت کردند، فوت اینها واقعا مظلومانه بود. ولی یک واقعیتی وجود دارد که دولت در زمینه اقتصادی و سیاست خارجی کارنامهای قابل دفاعی نداشت که فراتر از مسائل احساسی، باید به این موضوع هم توجه کرد. بههرحال، در طول سه سال گذشته، سالیانه ۵۰ درصد مالیاتها افزایش پیدا کرد، ماهی هزار تومان به قیمت دلار اضافه شد، گرانیهای مختلف شکل گرفت و یکسری بیانضباطیهای مالی به وجود آمد.
به رغم اینکه رئیس جمهور واقعا سعی میکرد کار کند و حدود ۵۰ سفر به سراسر کشور داشت که از رؤسای جمهور پر سفر بود، ولی ما میبینیم که عدهای تکنوکرات سیاسی فقط مشغول وارد آوردن فشار بر مردم بودند. تنها چیز مهم برایشان درآمدزایی بود.
در سمت دیگر، در سیاست خارجی هم کاسبان تحریم اجازه تنشزدایی را از وزارت خارجه و مرحوم امیر عبداللهیان گرفته بودند. اگر قرار بر این باشد که کسی که در آینده رئیس جمهور بشود و دولتی ایجاد شود که کماکان به دنبال تنش در سیاست خارجی باشد و اقتصاد برایش اقتصاد مردممحور نباشد، این عدم تغییر است.
انتخابات باید بهگونهای شکل بگیرید که سلیقههای متفاوت با برنامههای متفاوت حضور داشته باشد. آنچه که ما در انتخابات مجلس در حوزههای مختلف دیدیم، رقابت سیاسی به ابتذال کشیده شد. اوج ابتذال رقابت سیاسی را ما در دور دوم انتخابات در تهران دیدیم که گروههایی که با هم شریک بودند و کارنامه مشترکشان حاشیهنشین کردن بسیاری از نخبگان این جامعه بود، خود آنها کثیفترین اتهامات را علیه هم مطرح کردند.
اگر قرار باشد انتخابات ریاست جمهوری آینده رقابت بین کسانی باشد که فضای رقابتی دوره دوم مجلس را شکل دادند، این یعنی به ابتذال کشیده شدن مشارکت سیاسی در ایران و این یعنی عدهای اصلاً دوست ندارند که مشارکت باشد؛ چون برایشان فقط قدرت خودشان مطرح است. من امیدوارم این عقلانیت شکل بگیرد که عملاً همگان بتوانند در انتخابات حضور پیدا کنند.
آقای دکتر، شما که خودتان متأثر از این بداخلاقیهای سیاسی در انتخابات ۱۴۰۲ شدید، نسبت به این انتخابات چقدر خوشبینی دارید؟
افرادی که مسبب رد صلاحیتم شدند را حلال نخواهم کرد.
نظام سیاسی باید بین امکان ایجاد مشارکت در انتخابات و رفتارهای غیرمدنی مردم درخیابان یکی را انتخاب کند
نخبگان سیاسی حاکم بر دولت و مجلس بیش از اینکه به فکر مردم باشند، به دنبال تصویب بودجه موسسات خودشان هستند
من خیلی از افراد را حلال نمیکنم؛ به ویژه که در این دوره استعلامها پنجگانه بود و ما که در مرحله اجرایی تأیید شدیم، نباید با نظارت استصوابی رد صلاحیت میشدیم. اصلا نمیخواهم موضوع را شخصی کنم؛ چون معتقدم آسیبی که به جامعه وارد شده بسیار بیشتر از آسیبهایی است که به افراد وارد شده است. بههرحال، نخبگان سیاسی که حاشیهنشین شدند، امکان بیشتری دارند؛ یعنی من واقعاً الآن در دانشگاه خیلی راحتترم. ولی واقعیت قضیه این است که ما میبینیم شورای نگهبان و خیلی از نهادها در زوال مشارکت سیاسی سهیماند. اگر این زوال مشارکت سیاسی به انتخابات ریاست جمهوری آینده هم کشیده شود، بزرگترین آسیب برای جامعه است.
مردم به عنوان عامل قدرت نظامهای سیاسی شناخته میشوند؛ یعنی اینکه مردم در نهادهای مثل انتخابات حضور داشته باشند. این میشود قدرت برای یک نظام سیاسی. شبیه آن چیزی که ما در ترکیه دیدیم، ولی اگر امکان این مشارکت فراهم نشود و سلیقههای مختلف وجود نداشته باشند، نه تنها مردم به عامل قدرت تبدیل نمیشوند، بلکه شرایط برای شکلگیری رفتارهای غیر مدنی یا حتی خشونت فراهم میشود.
من معتقدم که مقصرین اصلی خشن شدن حوزه مدنی در ایران مسئولان انتخابات در ایران است؛ یعنی با تصمیم این مسئولان، کسانی که میتوانستند مردم را نمایندگی کنند و طرحها و برنامههای خودشان را اجرا کنند، اینها همه حاشیهنشین شدند و بخشی اعظمی از مردم نیز خانهنشین شدند. در گام اول، نخبگان سیاسی خانهنشین شدند در گام دوم، مردم خانهنشین شدند. در نتیجه، مشارکت سیاسی به زیر ۵۰ درصد رسید و الآن ما با زوال مشارکت سیاسی مواجه هستیم.
اینکه من دارم میگویم خوشبین، من دارم توصیف میکنم. معتقدم که اگر نظام سیاسی در راستای خیر عمومی بخواهد شکل بگیرد باید این امکان را فراهم کند که همگان حضور داشته باشند. وقتی که این حضور نباشد ما میبینیم عرصه سیاسی به ابتذال کشیده میشود که من نمادش را دور دوم انتخابات مجلس دانستم.
چرا عرصه سیاست مبتذل میشود؟ زمانی که یک گروهی به حد لازم کارنامه و برنامهای نداشته باشد، افراد آن با هم رفیق شده، وارد حوزهای میشوند که این حوزه مربوط به مردم نیست؛ یعنی فضای فکریشان با فضای فکری مردم تفاوت دارد؛ لذا میبینیم که بخش عمدهای از نخبگان سیاسی حاکم بر دولت و مجلس الآن کسانی هستند که بیش از اینکه به فکر منافع و خیر عمومی باشند، به فکر بودجه موسسههای خودشان هستند. بودجههایی که الآن مشخص میشود در مسیری غیر از مسیر منافع ملی هزینه میشوند.
در سمت دیگر، مسئولان کشور وقتی که مردم را به مشارکت دعوت میکنند، موظف هستند که زمینه مشارکت را فراهم کنند. بدترین آسیب برای یک انتخابات پیشبینیپذیر شدن انتخابها است؛ یعنی ویژگی دموکراسی در این است که انتخاب پیشبینیناپذیر باشد. یک رقابت صورت بگیرد و بعد مشخص بشود که چه کسی میتواند نظر مردم را تأمین کند. ولی وقتی که موضوع پیشبینیپذیر است، معنایش این است که قرار است اصلاحی صورت نگیرد و مردم با مشکلاتشان تنها بمانند.
از آخرین آزمونی که این نظام سیاسی برای انتخابات مجلس گذراند تقریبا کمتر از صد روز میگذرد، فکر میکنید رویکرد عوض شده است؟ فوت آقای رئیس جمهور تأثیری دارد بر اینکه ممکن است رویکرد تغییر کرده باشد؟
من معتقدم که سه امکان وجود دارد:
یک امکان رقابت آزاد که همه گروهها بتوانند شرکت کنند. به نظر من این، امکان حداقلی است.
امکان دومی وجود دارد و آن این است که ادامهدهندگان همین مسیری که الآن جریان حاکم بر دولت و مجلس هستند، شرکت کنند و رقابت بین این افراد باشد؛ یعنی این افراد نخبگانی را بین خودشان شکل بدهند. من معتقدم در این صورت، ما با بدترین نوع ابتذال مشارکت سیاسی مواجه میشویم؛ یعنی انتخاباتی شبیه مرحله دوم انتخابات مجلس در تهران شکل میگیرد. در آن انتخابات گروههای پیروز در مجلس کنونی کسانی بودند که مسئول وضع موجود بودهاند و لذا به هیچ وجه به وضع موجود نپرداختند؛ چون اگر میپرداختند کارنامه هر دو طرف زیر سوال میرفت.
در این وضعیت، اینها وارد مسائل حاشیهای میشوند؛ مثل اتهاماتی که در آنجا به هم وارد کردند. اتهاماتی که اصلاً دغدغههای ذهنی مردم نبودند و روزبهروز فضای ذهنی این نخبگان حداقلی با مردم متفاوت گردید.
امکان سوم هم جایی است که بخشی از نخبگان خارج از این جریان هم حضور داشته باشند تا مشارکت گسترش پیدا کند؛ مثلا به افرادی مثل احمدینژاد، لاریجانی و حتی بخشی از دولت گذشته در صحنه بیایند. این امکان، یک شرایط حد وسطی است.
من فکر میکنم نظام الآن بین مورد دوم و سوم مانده است؛ یعنی به نظر من هیچ وقت ما انتخاباتی نخواهیم داشت که فضا آزاد شود تا جریانات مختلف در آن حضور داشته باشند و اساساً در چهل روز آینده این امکان فراهم نمیشود. ولی اینکه ما یک فضایی «در حد وسط» داشته باشیم، امکانش است. الآن این بحث وجود دارد: یا ادامه راه کنونی که چیزی شبیه مرحله دوم انتخابات تهران در کشور شکل بگیرد، یا اینکه یک مقدار فضا فراگیرتر باشد و انتخاباتی داشته باشیم شبیه انتخابات هفت سال پیش؟!
من فکر میکنم این امکان وجود دارد و الآن طبیعتاً مباحث در این دو سطح است. کسانی که موضوع را در قالب کلیت میخواهند ببینند، طبیعتاً دنبال راه حل سوم هستند؛ یعنی چیزی شبیه انتخابات ۷ سال پیش. ولی کسانی که کماکان موضوع را در قالب الیگاریشی خاص خودشان میبینند، سعی میکنند انتخاباتی شبیه انتخابات دور دوم مجلس شکل بگیرد.
چون در آرایش سیاسی اصولگرا تشخیص اینکه چه کسی تأیید صلاحیت میشود راحتتر است، آدمهایی که فکر میکردند تا سال ۱۴۰۸ ممکن است که زیر اسم آقای رئیسی گم بشوند، الآن چهل روز فرصت دارند که خودشان را نشان دهند. فکر میکنید آرایش نیروهایی، چون افراد نزدیک به جبهه پایداری، اصولگراها و افرادی مثل آقای بذرپاش، کسانی که نمیخواهند ریل را تغییر بدهند، چجوری خواهد بود؟
حسن روحانی را بیمیل به شرکت در انتخابات نمیبینم.
رد صلاحیت شدگان دوره قبل به دنبال تضمینی برای شرکت در انتخابات هستند.
به نظر من جریان حاکم بر دولت، یک جریان دولتمحور شکل میدهند. بهترین شرایط برایشان این است که کسی که ترکیب دولت را حفظ کند رأی بیاورد؛ لذا فعلا این یک جریان دنبال این وضعیت است. ممکن است رو بهآخر، این جریانات یک مقدار تلفیق شوند، یا ائتلاف ایجاد بشود. جریان دوم، جریان فراگیرتر از آن است؛ یعنی طیفهایی که الآن در مجلس با هم چالش دارند، ممکن است بخشی از رقابتشان بر سر هیئت رئیسه مجلس، به انتخابات ریاست جمهوری چهل روز آینده کشید بشود.
جریان دیگر را هم که عرض کردم در شرایط دوم شکل میگیرد، کاندیداهایی است که در دورههای گذشته رد شدند یا امکان تأیید شدن برایشان فراهم نشد، من معتقدم اینها همه عملگرا شده اند؛ به این دلیل که نتیجهمحور شدند و بیشتر منتظر یک تعارف و اطمینانی است که به آنها داده شود تا در انتخاباتی بیایند که اگر رأی بیاورند، مانعی ندارند یا اینکه پیشتر از رأی آوردن، رد صلاحیت نمیشوند. بخشی از افرادی که نام بردم، مثل احمدینژاد، لاریجانی یا بخشهایی از دولت آقای روحانی اینها بیشتر منتظر چنین شرایطیاند. حتی آقای روحانی هم به نظرم بی میل نیست.
یعنی شخص آقای روحانی هم میخواهند که دوباره برای انتخابات بیایند و کاندیدا بشوند؟
بله، منع قانون اساسی ندارد.
شما پیشبینیتان چیست؟
من معتقدم ایشان بدش نمیآید که این شرایط شکل بگیرد؛ چون شخصاش نیست. همان زمانی هم که آقای روحانی آمد، ایشان یک نقطه ضعف داشت و آن این بود که خیلی از افرادی که در دولتش شکل گرفته بودند، عقدههای گذشته را با خودشان آورده بودند. روحانی اگر یک تیم جوان را میآورد، به نظرم موفقتر بود. الآن هم همان جریاناتی که مناصب را از دست دادند، اینها معمولاً هیچ وقت رؤسای جمهور گذشته را راحت نمیگذارند. احمدینژاد نیز حتما از طرف اطرافیانش تحت فشار است. اطرافیان لاریجانی را هم میبینیم که دارند مصاحبههایی را شروع میکنند.
از آن طرف، در نیروهای مستقل یا تحولخواه نیز اسم افرادی مثل آقای ظریف، آقای علیاکبر صالحی، لاریجانی و… مطرح شده است.
من معتقدم مجموعه این جریانات اگر بیایند با یک نفر میآیند.
یعنی اعم از اصلاحطلب، تحولخواه، مستقل و…؟
اصلاحطلبهای واقعی که کنار رفتند. به نظر من اگر بیایند، جریانی از آنها میآید که فکر میکند افرادش تأیید صلاحیت میشوند و امکان رقابت را دارند. به نظر من امکان ائتلاف کسانی مثل لاریجانی، روحانی، ظریف و دیگران خیلی بیشتر است تا اینکه مثلاً با اصولگرایان جدید وصل بشوند.
بههرحال، اگر شرایط نوع سوم شکل بگیرد که افراد این جریان فکر کنند تأیید صلاحیت میشوند و امکان رقابت دارند، به نظرم اینها با یک کاندیدا میآیند. اگر هم با یک کاندیدا بیایند، امکان اینکه رقابت محدودی در حد چهل درصد شکل بگیرد، وجود دارد.
آخرین پیشبینیتان از تأیید صلاحیتها و رویکرد شورای نگهبان چیست؟
شورای نگهبان از هیچ اصول ثابتی برای تائید صلاحیتها پیروی نمیکند
اگر بنا به استمرار شاکله دولت فعلی باشد؛ کمترین سطح مشارکت در تاریخ سیاسی ایران را شاهد خواهیم بود
تاریخ مصرف دوگانه اصولگرا/ اصلاحطلب گذشته است
تجربه نشان داده است که شورای نگهبان براساس هیچگونه اصول ثابتی عمل نمیکند؛ یعنی شورای نگهبان بیش از اینکه دغدغه مشارکت جدی را داشته باشد، متأثر از مهندسی انتخابات بوده است. در گذشته هم همینجوری بوده است؛ چه در مجلس، چه در دولت، به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری. من معتقدم که باید مفروض قبلی را ببینیم.
به نظر من، فرض غالب این است که جریانات کلی حاکم بر روندهای انتخابات اخیر به دنبال دولتیاند در آن شاکله دولت آقای رئیسی به هم نخورد؛ یعنی این اولویت اول برای آنها است. اگر این شرایط شکل بگیرد، ما کمترین سطح مشارکت سیاسی در تاریخ ایران را خواهیم داشت؛ یعنی جریاناتی که مجبورند با هم رقابت کنند و، چون کارنامه آنها مشترک است، طرح این کارنامه به ضرر دو طرف است؛ چون قابل دفاع نیست. برنامه جدیدی هم ندارند؛ چون حافظ وضع موجودند. لذا، عملاً جذابیتی برای انتخابات ایجاد نمیکنند.
متأسفانه من فکر میکنم کماکان روح حاکم همین است. ولی اگر با درصد احتمال کمتری که وجود دارد، بخشی از رد صلاحیتهای گذشته تعدیل شود، امکان رقابت واقعی به وجود میآید. مثل گذشته نباشد که شخصی یا اشخاصی را از دل یک جریانی بیاورند که معلوم بود رأی نمیآورد. اگر اصولگرایان منتقد وضع موجود، افراد منتقد وضع موجود از دولت گذشته و ضلع سوم هم بخشی از اصلاحطلبان منتقد وضع موجود و قائل به مشارکت سیاسی -که من معتقدم درصد اینها کاهش پیدا کردهاند، ولی بههرحال امکان حضور دارند- وارد عرصه انتخابات شوند، با شرایط میانی و سناریوی سوم، این جریانات با هم یک حوزه رقابتی را شکل میدهند. اگر اینها حتی با چند کاندیدا هم شرکت کنند، به نظر من اگر تأیید صلاحیت بشوند، در نهایت امکان پشتسر کسانی مثل یکی از اعضای دولت روحانی یا آقای لاریجانی جمع بشوند، وجود دارد.
موضوع و سناریوی اول هم به نظرم غیر محتمل است؛ یعنی اینکه مثل گذشته ما رقابت اصولگرا و اصلاحطلب داشته باشیم، دیگر وجود ندارد. این جریان تاریخ گذشته است.
به عنوان آخرین سوال، بحثی مطرح شده بود مبنی براینکه احتمال حضور آقای قالیباف هم است، با توجه به اینکه امروز هیئت رئیس سنی مجلس مشخص شد، فکر میکنید آقای قالیباف این فرصت را به خاطر وارد شدن در انتخابات ریاست جمهوری نادیده بگیرد؟
به نظر من هیچ کدام از نخبگان سیاسی نقد را با نسیه عوض نمیکند؛ یعنی آقای قالیباف میداند که حتی اگر بخواهد در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند، به عنوان رئیس مجلس امکان بیشتر و حداقل امکان سازماندهی بیشتر نخبگان را دارد؛ لذا به نظرم رقابت هیئت رئیسه مجلس تحت الشعاع رقابت انتخابات ریاست جمهوری قرار نمیگیرد؛ چون هنوز معلوم نیست که انتخابات ریاست جمهوری در قالب کدام یک از سناریوهای سهگانه شکل میگیرد. مگر اینکه از حالا مشخص شده باشد که سناریوی مورد نظر، سناریوی سوم است و از دل آن هم کسی مثل قالیباف بیرون میآید. اگر قالیباف در هیئت رئیسه شرکت نکند، نشاندهنده وجود این سناریو است؛ یعنی عدم شرکت قالیباف در انتخابات هیئت رئیسه نشاندهنده این است که رئیس جمهور آینده را هم از حالا مشخص کردهاند. ولی اگر ایشان در آنجا حضور داشته باشد، معنایش این است که هنوز تصمیمی در این رابطه صورت نگرفته است. کما اینکه به نظرم اگر سناریوی دوم امکان شکلگیری داشته باشد که من معتقدم با یک درصد کمتری نسبت به موضوع تداوم دولت گذشته این امکان است، به نظرم مجموعهای جریان حاکم بر مجلس و دولت در قالب ادامهدهندگان راه دولت گذشته با هم بسیج میشوند.
خیلی ممنون آقای دکتر.
خواهش میکنم.
خلیج فارس:مصطفی قمری وفا مدیر اداره روابط عمومی بانک مرکزی در توئیتی با انتشار عکسی به روحانی حمله کرد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو؛وی در این باره نوشت: فرق بین رئیسجمهور شهید پرکار و خستگیناپذیر و رئیسجمهور خسته و پشتمیز نشین…
حسن روحانی هم امروز به میان خیل انبوه مردم و تشییع میلیونی نیامد…
خلیج فارس:«سالنامه اعتماد» با محمود واعظی، رئیس دفتر حسن روحانی در دولت دوازدهم و وزیر ارتباطات دولت یازدهم گفتوگویی ویدئویی انجام داده که متن کامل این گفتگو در سالنامه موجود است. اعتمادآنلاین بخشهایی از ویدئوهای این گفتگو را به مرور منتشر میکند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو؛در بخشی از این گفتگو محمود واعظی در پاسخ به سوالات خبرنگاران درباره ماجراهای به وقوع پیوسته درباره حادثه هواپیمای اوکراینی در آن زمان توضیحاتی ارائه میدهد که در ادامه میخوانید و میبینید:
سه روز پنهان کردن همان سه روزی بوده که آقای روحانی هم خبر نداشته است. آقای روحانی خبر نداشت و لحظهای که فهمید روز جمعه بود که ظهر در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی جلسه برگزار شد. اینطور شد که پنجشنبه نخستوزیر کانادا یک مصاحبه کرد و گفت که نحوه ماجرا این نبوده که اشکال یا نقص فنی باشد بلکه از بیرون یک جسم برخورد کرده است. برخی از رسانههای آمریکا و مسئولان آمریکایی هم این را گفتند.
همان شب هم گویا بیبیسی بینالملل این را گفته بود. آقای روحانی روز پنجشنبه میگوید برای بررسی مطالبی که اینها میگویند دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی سریع جلسه بگذارد. روز جمعه جلسه برگزار میشود که از طرف دولت آقای ظریف وزیر امور خارجه، آقای اسلامی وزیر راه و آقای علوی وزیر اطلاعات حضور داشتند و از بقیه بخشها هم بودند. آنجا وقتی که بحث میکنند در جلسه باز هم گفته نمیشود که پدافند زده است؛ میگویند که نه؛ بعد که جلسه تمام میشود اذان بوده، آقایان اسلامی و ظریف میروند که نماز بخوانند؛ پس از نماز با آقای شمخانی صحبت میکنند که الان بالاخره چه اتفاقی رخ داده است؟
البته قبل از آن به آقای ظریف میگویند که شما مصاحبه کنید و این مسائل را بگویید؛ آقای ظریف میگوید من باید بدانم که ماجرا چیست تا مصاحبه کنم، همینطوری نمیتوانم بروم مصاحبه کنم. ظاهرا آقای شمخانی به آنها خبری میدهد که چنین چیزی هم در حال بررسی است که وقتی این را میگویند یکباره همهچیز عوض میشود.
من به خاطر دارم روز جمعه ساعت دو و نیم بعد از ظهر، آقای اسلامی با من تماس گرفت و فکر کنم با آقای ظریف هم صحبت کردم که هر دو به من گفتند که بله این مسالهای که بیان شده در حال بررسی شدن است. فکر کنم ساعت ۳ و نیم یا ۴ عصر بود، همان زمانی که با آنها صحبت کردم بلافاصله به آقای روحانی زنگ زدم و گفتم اینطور است؛ ایشان تا این موضوع را شنید گفت که سریعا همین امروز جلسه بگذاریم.
*شورای عالی امنیت ملی؟
بله، جلسه شورای عالی امنیت ملی را در سعدآباد گذاشتند. در سالن اجلاس برگزار شد. آنجا مفصل موضوع باز شد و وقتی این اتفاق افتاد آقای روحانی اصرار کردند که ما باید همین امشب بیانیه بدهیم. به دبیرخانه گفت که امشب باید بیانیه بدهیم و بیانیه تهیه شد که بگوییم اینطور شد.
یعنی میخواهم بگویم وقتی آقای روحانی فهمید ایستادگی کرد؛ قرار بود بیانیه جمعه شب منتشر شود، اما تا متن را تنظیم کردند و موضوعات پیش رفت، بالاخره باید چارچوب بیانیه مشخص باشد، چون مهم است و بیانیهای که اول منتشر میشود همه مسائل روی همان منوال پیش میرود. این طور شد که این بیانیه را صبح اول وقت دادند.
*پس چرا شب ندادند؟ کار بررسیاش طول کشید؟
بیانیه را نوشتند و بالاخره باید موافقت جاهای مختلف را هم میگرفتند، چون جلسه اینها ساعت ۱۰ و نیم شب تمام شد.
*جلسه پرتنش بود؟
جلسه بسیار حساس بود؛ جلسهای که بالاخره وقتی چنین خبری در آن شنیده میشود که یک هواپیما ۱۷۶ نفر آدم داشته و این اتفاق افتاده است، اصل خود موضوع بسیار سخت بود و حتی هضم آن هم سخت بود؛ طبیعی بود که جلسه هم جلسه سختی باشد. با مردم این موضوع را مطرح کردیم؛ لذا میخواهم بگویم اینکه آقای روحانی در ارتباط با آنچه مربوط به مردم بوده، سریعا وظیفه خودش را انجام داد که مردم باید در جریان قرار بگیرند. خب ایشان مورد مشورت قرار نگرفت یا نگفتند، این بحث دیگری است.
*درست است که در آن جلسه آقای روحانی اصرار داشته که اعلام شود و تهدید به استعفا کرده بود؟
ایشان هیچ وقت در هیچ جایی تهدید به استعفا نکرده است.
*تهدید نه، اما چنین چیزی گفته شده است.
نه، ایشان گفت که خودتان بگویید، اگر نگویید من میگویم. ممکن است از این مطالب رد و بدل شده باشد، ولی تهدید به استعفا نکرده و اصلا روحیهاش اینطور نیست که فشار بیاید، قهر کند.
*مثلا در دوره ترامپ که فشارها زیاد شد آیا چنین چیزی مطرح بود؟
نه، ممکن است اختلافنظر بوده باشد. مثلا یک وقتی آقای روحانی صحبتهایی که با آقای پوتین یا با نخستوزیر ژاپن داشت، آنها به او گفتند وقتی شما به آقای ترامپ نزدیک میشوید و مذاکره میکنید مثلا میتوانید موافقت خیلی از خواستههایتان را بگیرید و ایشان هم خیلی اهل مشورت نیست که با کسی دیگر مشاوره کند. ایشان گفت اگر این طور است شاید بتوانیم راهحلی پیدا کنیم که برجام احیا شود و تحریم را برداریم. اما چون «موافقت» نبود این کار را نکرد؛ ولی هیچ وقت هم تهدید به استعفا نکرد.
خلیج فارس:علی مطهری، نماینده ادوار مجلس، که خود نیز سابقه ردصلاحیت شدن از سوی شورای نگهبان را داشته است، در یادداشتی به نامه روحانی خطاب به مردم ایران واکنش نشان داد.
بخوانید…
واکنش علی مطهری به ماجرای خانم دفزن در مراسم شهید مطهری
علی مطهری: نوهها، نتیجهها و نبیرههای آیت الله مطهری دچار بن بست فکری یا پوچی در زندگی نشدهاند
علی مطهری: اسرائیل لات محله ای خاورمیانه است و ایران جوان شجاعی که به بقیه جرات دفاع از خودشان را می دهد
علی مطهری: عملیات سپاه غرورآفرین و عزت بخش بود
مطهری با اشاره به نامه حسن روحانی نوشت: «عجیب است که اکثر دلایلی که دبیر شورای نگهبان برایعدم احراز صلاحیت آقای روحانی برای مجلس خبرگان رهبری آورده است تناقضآمیز است، یعنی کارهایی را که جزء وظایف رئیس جمهور بوده است به عنوان تخلف و دلیلعدم احراز و در واقع رد صلاحیت او ذکر کرده است.»
مشروح نامه علی مطهری، نماینده سابق مجلس به این شرح است:
نامه جناب آقای حسن روحانی، رئیس جمهور سابق خطاب به ملت ایران در پاسخ به دلایلعدم احراز صلاحیت وی برای مجلس خبرگان رهبری که از سوی دبیر شورای نگهبان اعلام شده است یک سند تاریخی است که علاوه بر دفاع از جایگاه نهاد ریاست جمهوری، ریشه بسیاری از نابسامانیهای امروز جامعه ما و طبعا راه حل آنها را آشکار میسازد. این راهحلها از تغییر رویه شورای نگهبان میگذرد، خواه با تحول درونی خود این شورا و یا با تذکر و بلکه دستور مقام رهبری به آنها.
همان انتقادات روحانی را امروز از زبان اژهای میشنویم
عجیب است که اکثر دلایلی که دبیر شورای نگهبان برایعدم احراز صلاحیت آقای روحانی برای مجلس خبرگان رهبری آورده است تناقضآمیز است، یعنی کارهایی را که جزء وظایف رئیس جمهور بوده است به عنوان تخلف و دلیلعدم احراز و در واقع رد صلاحیت او ذکر کرده است.
به عنوان مثال، طبق اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی رئیس جمهور مسئول اجرای قانون اساسی است، یعنی میتواند به قوه قضائیه، مجلس، شورای نگهبان و بسیاری دیگر از نهادها و سازمانها به عنوان نماینده ملت اخطار قانون اساسی بدهد که در فلان مورد قانون اساسی رعایت نشده است.
حال همین کار را رئیس جمهور سابق در مقیاس محدود و نه به میزانی که باید، انجام داده است و به همین دلیل و تحت عنوان توهین به قوه قضائیه و شورای نگهبان رد صلاحیت شده است! و جالب است که همان انتقاداتی را که آقای روحانی مثلا به قوه قضائیه داشتند امروز از زبان جناب اژهای برای اصلاح امور میشنویم و یا شبیه انتقادات رئیس جمهور سابق به شورای نگهبان را از زبان رهبر انقلاب در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ شنیدیم.
باید روشن شود آیا شورای نگهبان میخواهد همان رویه سابق را عمل کند یا…
دبیر شورای نگهبان یکی دیگر از دلایلعدم احراز صلاحیت آقای روحانی راعدم بینش سیاسی اعلام کرده است. کدام اصل از قانون اساسی ارزیابی بینش سیاسی افراد را به عهده شورای نگهبان گذاشته است؟ این به عهده مردم است. معنی آن این است که اگر بینش سیاسی شما مطابق بینش ما نباشد صلاحیت شما رد میشود.
اختلاف نظر با مجلس، دلیل دیگر رد صلاحیت ایشان بوده است، در حالی که در همه دورهها از جمله امروز این اختلاف نظرها وعدم ابلاغ برخی قوانین وجود داشته و اساسا یک امر طبیعی است و قانونی هم که به تشخیص رئیسجمهور مغایر با قانون اساسی شناخته شود و ابلاغ نشود، در نهایت به وسیله رئیس مجلس ابلاغ میشود. در دوره آقای احمدی نژاد از این موارد زیاد داشتیم.
نتیجهای که از نامه تاریخی جناب روحانی باید حاصل شود، برای همه انتخاباتهای آینده به ویژه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۴ خواهد بود. باید روشن شود که آیا شورای نگهبان میخواهد همان رویه سابق را عمل کند یا افراد حکیمتر همین شورا این رویه را تغییر میدهند و یا اقدام رهبر انقلاب منجر به تغییر خواهد شد.
منبع: خبرآنلاین