خلیج فارس:سید عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت: صلح، امنیت و ثبات منطقهای تنها یک اولویت نیست، بلکه یکی از استوانههای امنیت ملی ماست و هر تهدیدی علیه تمامیت ارضی همسایگان ما، یا ترسیم دوباره مرزها، چه در شمال باشد، چه در جنوب، چه در شرق و چه در غرب، کاملا غیرقابلقبول است و برای ایران خط قرمز به شمار میرود.
عراقچی
خلیج فارس:امام جمعه مشهد گفت: «سیاست خارجی جایگاه حاکمیت عقل است و احساسات نمیتواند در آن جای داشته باشد.»
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا، آیتالله سیداحمد علمالهدی در دیدار با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، ضمن ابراز امیدواری نسبت به موفقیت این وزارتخانه، اظهار کرد: موفقیت شما موفقیت کشور و نظام است، زیرا توفیق یک نظامی که محور آن ولایت است، زمینهساز رشد و توسعه معارف و ارزشهای اسلامی میشود، لذا بزرگترین سعادت شما نیز دستیابی به این موفقیت است.
وی موفقیت نظام اسلامی را در گرو موفقیت دولت دانست و افزود: وزارت خارجه یکی از محورهای اصلی ثبات و حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران است که اگر سیاست خارجی آن بر اساس اصول و ارزشهای انقلاب اسلامیباشد، موفقیت و دستاوردهای بسیاری خواهد داشت.
نماینده، ولی فقیه در خراسان رضوی با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در خصوص سیاست خارجی دولت چهاردهم در مراسم تنفیذ ریاستجمهوری، بیان کرد: سیاست خارجی نقطه حساسی است که دغدغه مقام معظم رهبری نیز هست، لذا باید در این زمینه با هوشمندی و دقت کامل اقدامات لازم صورت گیرد.
علمالهدی با بیان اینکه از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون ما به دنبال حفظ اصول آن بودهایم، گفت: چنانچه اصول مورد نظر انقلاب اسلامی و منویات مقام معظم رهبری در یک جریانی حفظ شود، ما با تمام وجود پای آن ایستادگی خواهیم کرد.
امام جمعه مشهد اضافه کرد: سیاست خارجی جایگاه حاکمیت عقل است و احساسات نمیتواند در آن جای داشته باشد. خوشبختانه شما با توجه به سابقه طولانی که در عرصه سیاست خارجی دارید، میتوانید با حفظ اصول انقلاب اسلامی و عقلانیت پیش بروید.
خلیج فارس: سفیر جدید قطر در تهران رونوشت استوار نامه خود را به «سید عباس عراقچی» تقدیم کرد.
«سعد بن عبدالله المحمود الشریف» سفیر جدید دولت قطر عصر امروز (یکشنبه) در آغاز ماموریت دیپلماتیک خود در کشورمان با «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران دیدار کرد.
در این دیدار سفیر جدید قطر در تهران رونوشت استوار نامه خود را به «سید عباس عراقچی» تقدیم کرد.
منبع:همشهری آنلاین
خلیج فارس:سایت عصرایران در یادداشتی به مقایسه بین دولت سایه و دولت بهار پرداخته است.
در بخشی از این مطلب به قلم مهرداد خدیر آمده است:
من با افتخار می گویم که یک اصولگرای انقلابی ولایی هستم. بعد از شهادت جانسوز سید محرومان آیت الله شهید سید ابراهیم رئیسی و در زمان انتخابات ، شب و روز برای رأی آوردن کاندیدای جبهه انقلاب یعنی سعید جلیلی کوشش کردم و در هر دو مرحله به همراه خانواده ام به او رای دادیم.
نتیجه انتخابات مرا خیلی ناراحت کرد به طوری که روز اعلام نتایج حتی یک لقمه غذا از گلویم پایین نرفت. اما چیزی که دنیای فکری و سیاسی مرا مانند بمب اتم ویران کرد روز رای اعتماد به وزیران و واکنش های بعد از آن بود.
قبلش این را بگویم که اگر افرادی مانند من به جلیلی و رسایی و ثابتی و آقاتهرانی و این ها رای می دهیم به خاطر این نیست که از چشم و ابروی این ها خوشمان می آید یا نفع و سودی گیرمان می آید بلکه به این دلیل است که این ها را پیرو ولی فقیه می دانیم. معیار ما برای سنجش افراد سیاسی میزان ولایت پذیری افراد است. ما هاشمی رفسنجانی را هم تا وقتی که در خط رهبری بود می پذیرفتیم ولی وقتی با رهبری معظم زاویه پیدا کرد، او را هم کنار زدیم. این ها که از هاشمی بزرگ تر نیستند.
تا کنون تصور می کردم که در فضای سیاسی ایران جبهه پایداری بیشتر از بقیه و حتی از سایر اصولگراها در خط رهبری است و فقط و فقط به همین دلیل ساده ولی مهم من در چند انتخابات اخیر کاندیداهای آنها را انتخاب کردم چون فکر می کردم آنها تقویت کننده مسیر رهبر معظم انقلاب هستند.
روز رای اعتماد رئیس جمهور گفت که رهبر معظم انقلاب قبل از همه ، آقای سید عباس عراقچی را برای وزارت خارجه برگزیده اند و نظرشان روی وزارت ایشان است. درباره سایر وزیران هم گفتند که همه شان با رهبری هماهنگ شده اند.
من هم معتقدم که مجلس باید درباره وزیران تصمیم بگیرد ولی وقتی کسی تمام هویت و اصل حضورش در مجلس را مدیون رهبری و رای دهندگان ولایی است و با شعار اطاعت از رهبری و پشت سر ولی فقیه حرکت کردن، پله های ترقی را به سرعت پیموده و مثلاً از یک مجری ساده یا یک منبری معمولی به نمایندگی مجلس رسیده، باید در بزنگاه های این چنینی ولایتمداری اش را نشان دهد.
علیرغم این ها ثابتی (که خودم بهش رای داده ام) در مجلس از این انتقاد کرد که یک نفر گفته این وزرا خوب هستند پس مجلس را تعطیل کنیم و مشخص است که منظورش از آن یک نفر که بود. اگر این حرف را یک اصلاح طلب می گفت برای ما حزب اللهی ها قابل درک بود اما از زبان نزدیکان جبهه پایداری این را شنیدن، مانند شنیدن کفر از زبان مدعی پیغمبری بود!!
تازه بعد از این که پزشکیان نظر نهایی رهبر معظم انقلاب درباره عراقچی را علنی کرد، بعضی از نمایندگان نزدیک پایداری مثل همین ثابتی و رسایی، برگه رای های خودشان را که در آنها به عراقچی رای منفی داده بودند منتشر کردند و ناگفته پیداست که این ها می دانستند آنچه که پزشکیان به روایت از رهبر معظم انقلاب گفته واقعیت دارد. یعنی می دانستند که نظر رهبری روی وزارت عراقچی موافق است ولی دقیقاً به او رای مخالف دادند.
بعد از این ماجراها که مانند آب سردی بر سر من و افراد انقلابی مثل من بود، دیدم که هواداران همین جریان شروع کرده اند به توئیت هایی مانند این که مگر ما اسکول نظام هستیم؟ یا فردا که اغتشاشات شد ببینیم کی میاد جمع می کنه و ….!!!!
واقعاً یعنی چی؟ یعنی ما نیروهای انقلابی فقط تا وقتی ولایت پذیر هستیم که انتخابات را ببریم و وزیرانی که می خواهیم رای بیاورند و وزیرانی که نمی خواهیم بیفتند؟!!
اما اگر رای نیاوردیم و رهبری معظم افرادی را تایید فرمودند که باب میل شخصی ما نیست، می شویم اسکول نظام؟ می دانید معنای زشت این حرف چیست؟ این است که ما نظام را برای خودمان می خواهیم، نظام بدهکار ماست، ما نظامی را می خواهیم که داخلش یک سری پست و مقام و امکانات باشد و همه شان هم به ما برسد ولی اگر به ما نرسد، مگر ما اسکول هستیم که برای این نظام کار کنیم و هزینه دهیم؟ ما اگر با اغتشاشات مبارزه می کنیم هم به این دلیل است که آن پست و مقام ها برایمان باقی بماند. ما تا زمانی مومن به رهبری هستیم که منافع ما تضمین شود و الا با اسم رمز آن یک نفر، از رهبری هم عبور می کنیم.
بعد از ماجراهای احمدی نژاد که چقدر از رهبری برایش هزینه شد و هر چه داشت از بزرگواری و حمایت های پدرانه مقام معظم رهبری داشت ولی آخر سر نمک خورد و نمکدان شکست و به تقابل پرداخت، فکر نمی کردم که چنین اتفاقی بار دیگر در جمهوری اسلامی رخ دهد و عده ای با شعار اطاعت از رهبری، بالا بروند و وقتی به آن بالا رسیدند، راهشان را جدا کنند و حتی تهدید نمایند که اگر باز هم اغتشاش شد ببینیم کی می آید و جمع می کند؟!!
خدا رحم کرد که این تفکر منافع محور در دوران دفاع مقدس وجود نداشت وگرنه رزمندگان ما هم باید دو دو تا چهار تا می کردند که چی بهشان می رسد و اگر پست و مقامی به ایشان نمی دادند باید می گفتند ببینیم کی می رود جنگ را جمع کند؟!! امروز هم اصولگرایان واقعی، همانند رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس خود را بدهکار نظام می دانند نه اسکول نظام.
امروز من باز هم با افتخار می گویم که یک اصولگرای انقلابی ولایی هستم ولی بعد از دیدن آنچه در این روزها اتفاق افتاد و تفکر بسیار بسیار زیاد درباره تجربه تلخ احمدی نژاد، این را هم می گویم که «جبهه پایداری! هذا فراق بینی و بینک چون تا حالا به غلط فکر می کردم شما پیرو ولایت هستید ولی اکنون شما را تکرار محمود احمدی نژاد می دانم. یک بار زمان احمدی نژاد فریب خوردم و نمی خواهم بار دیگر دوباره همان فریب را بخورم. یک روایتی هست که می فرماید مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود. من هم انشاءالله اگر جزو مومنان باشم مجدداً گزیده نمی شوم. جای گزیدگی دولت بهار هنوز درد می کند و تاب و توانی برای گزش دولت سایه نداریم.»
اصولگرایان هم بدانند که اگر ما امت حزب الله پشت شان هستیم به خاطر این است که آنها را تابع و تقویت کننده خط رهبری معظم انقلاب می دانیم. اگر ذره ای از این مسیر کج شوند، ذره ای برایشان ارزش قائل نخواهیم بود چه رسد به این که در تریبون مجلس گوشه و کنایه بیایند که آن یک نفر چرا چنین گفته است؟ و بعد انتظار داشته باشند ما همانند گذشته حامی شان باشیم!
حواس تان خیلی جمع باشد اصولگراها!!! »
خلیج فارس:عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: شاید تصور نمیشد که رایآوری همه وزرای پیشنهادی آقای پزشکیان در مجلس، موجب استنتاجهای منفی میان برخی منتقدان وضع موجود شود.
به گزارش«خلیج فارس»؛عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: شاید تصور نمیشد که رایآوری همه وزرای پیشنهادی آقای پزشکیان در مجلس، موجب استنتاجهای منفی میان برخی منتقدان وضع موجود شود. در واقع شاید بتوان گفت که داستان سوار شدن ملانصرالدین و پسرش بر الاغ بود که به هر نحوی سوار آن شدند، مورد اعتراض و تمسخر عدهای قرار گرفت. اگر کابینه پیشنهادی رای نمیآورد به یک گونه تخطئه میکردند، اگر حمایت نمیشد، به گونه دیگر، حالا که رای آورده و هماهنگی با مقام رهبری را هم نقل کرده به شکل دیگری نقد و حتی محکوم میکنند.
به نظرم فرهنگ و ادبیات وفاق در میان بخشی از نخبگان ما همچنان در حاشیه یا غایب است. در واقع یکی از عللی که تاکنون هم وارد فرآیند وفاق نشدهایم، فقدان زمینههای همین فرهنگ است. البته اکنون زمینههای عینی آنکه توازن قوا باشد به خوبی فراهم است، ولی چون تاکنون و در گذشته نزدیک و در زندگی سیاسی خود تجربه وفاق و سازش را نداشتهایم، با الزامات رفتاری و فکری و ادبیات آن آشنا نیستیم، لذا در برابر ادبیات و ارزشهای وفاق مقاومت میکنیم و همچنان بر طبل ستیز میکوبیم.
طرف چند روز در ستاد تبلیغاتی فعالیت کرده، انتظار دارد که رییسجمهور در تعیین کابینه ملاحظات او را مدنظر قرار دهد، البته چنین خواستهای در حد متعارف ایرادی هم ندارد، خوب هم هست، ولی یک لحظه از خودش نمیپرسد که پس چرا رییسجمهور در تعیین کاببنه نباید با عناصر اصلی ساختار قدرت هماهنگی کند؟
فرض کنیم که نباید چنین کند، خب مجلس به وزرایش رای ندهد چه میشود؟ آیا او را محکوم نمیکنیم که چرا پیش از این هماهنگ نکرد تا دچار این مشکل نشود؟ اگر ساختار حزبی بود، بهترین راه برای تفاهم و سازش، گفتوگو با رهبران احزاب بود.
البته نه دهها حزب، بلکه دو، سه مورد محدود. حالا که حزبی نیست، چگونه میتوان نظر موافق مجلس را به دست آورد؟ بالطبع در ساختار موجود بهترین راه هماهنگی با مقام رهبری است. آیا این به معنای آن است که رییسجمهور مسلوبالاختیار است. قطعا خیر؟ و این برداشت نابخردانه است.
چگونه ممکن است که رییسجمهور مسلوبالاختیار باشد و ظفرقندی و میدری و افراد مشابه دیگر را معرفی کند. این برداشتها سادهلوحانه است. تازه اگر فرض کنیم که همه اینها ناشی از خواست و اراده مقام رهبری باشد، خوب اینکه عالیتر و تحصیل حاصل است و باید خوشحالتر شد.
میگویند این رفتار ناقض قانون و علیه تفکیک قواست. این از آن حرفهای عجیب است. در تمام جوامع دموکراتیک نیز گفتوگوهای واقعی در بیرون مراکز و نهادهای رسمی انجام میشود، سپس در این نهادها رسمیت پیدا میکند. بنابراین رییسجمهور باید با تمام افراد و نهادهای دارای قدرت و ذینفعان مردم مشاوره و تفاهم کند. همانگونه که در کمیتههای کارشناسی تعیین وزرا و اعضای کابینه از همه دعوت کرد و اتفاقا اکثریت افراد کابینه از دل پیشنهادهای این کمیتههای کارشناسی انتخاب شدند. طبیعی است در مراحل بالاتر هم باید مشورت و هماهنگی کند. این کابینه محصول قدرت توافقسازی است.
متاسفانه در گذشته هم که جریان اصلاحات شکل گرفت ولی همچنان نزد فعالان سیاسی و نخبگان، ادبیات ستیز باقیمانده از فرهنگ انقلابی بر ادبیات اصلاحات غلبه یافت و این ادبیات یکی از مشکلات اصلی آن جریان شد. اکنون هم رسوبات آن ادبیات در میان اصلاحطلبان رواج دارد که جداگانه به آن خواهم پرداخت، ادبیاتی که در جریان تحولخواهان و براندازان و در سوی مقابل نزد تندروهای اصواگرا به وفور و بیشتر دیده میشود.
تفاوت دو جریان وفاق و ستیز در این است که نقاط قوت دیگری را نقطه ضعف میدانند. برای نمونه من از ابتدا هم به صورت عمومی میگفتم که اگر قرار باشد پزشکیان بر اثر خطای محاسباتی انتخاب شود و ساختار سیاسی از روی اجبار به آن تن بدهد، در چنین انتخاباتی شرکت نمیکنم، بلکه این ساختار باید آگاهانه آمادگی پذیرش او را داشته باشد. به علاوه معتقد بودم که حتما باید همه موارد را با مقام رهبری هماهنگ کنند. طبیعی است که مجلس هم به دلیل ادعاهای اغلب نمایندگان که خود را تابع رهبری میدانند، به آن تفاهم و هماهنگی رای خواهند داد.
این یک وضعیت جدید سیاسی است و باید الزامات آن را پاس داشت. هیچ اقدام غیرقانونی رخ نداده است، در دولتهای پیش هم با رهبری هماهنگ میکردند ولی چون براساس وفاق نبود، کمتر به نتیجه میرسیدند. اکنون هم مجلس مطابق قانون خود وزرا را رسیدگی کرد و رای داد و اگر هم رای نمیداد کسی آن را تغییر نمیداد. تصمیم خودشان بود، به همین دلیل هم میان حداقل و حداکثر آرای داده شده حدود ۱۲۰ رای تفاوت وجود دارد.
متاسفانه به جای استقبال از این سیاستورزی جدید که برای اولینبار هر دو طرف یکدیگر را به رسمیت شناختهاند، عدهای دنبال ایراد گرفتن هستند. روشن نیست که چرا متوجه سخن آقای پزشکیان درباره خانم صادق و آقای عباس صالحی نمیشوند؟ حضور این دو نفر به دلیل این حمایت مستقیم هر کدام یک گره مهم را در فضای کنونی جامعه ایران باز میکنند و اگر مورد حمایت یا حتی درخواست حضور از سوی ایشان قرار میگیرند، طبیعی است که برای باز کردن این دو گره است و ارزش حضور آنان در همین است.
اگر پزشکیان آنچه در جریان هماهنگیها پیش از ارائه نهایی فهرست نامزدها گذشته است را میگوید باید از این اقدام او استقبال کرد و البته نگفتن قبلیها نیز دلایل خاص خود را داشت. قبلیها به آن هماهنگیها اشاره نمیکردند، چون میخواستند مسوولیت ناتوانی در ایجاد وفاق را به عهده رهبری بیندازند، ولی پزشکیان این گفتوگوها را اعلام میکند، چون میخواهد موفقیت توافق را به رهبری منسوب کند و این نکته و تفاوت مهمی است.
این اتفاق جدید و مبارکی است که رخ داده. پزشکیان قادر است و البته شرایط را هم رهبری فراهم کرده که در مسیر این توافق در بالا حرکت کند، ولی این توافق در بالا دقیقا در جهت ایجاد توافق در پایین است.
سیدعباس صالحی، خانم صادق، دکتر ظفرقندی، دکتر میدری و حتی افرادی چون آقایان همتی، ستار هاشمی، عراقچی، سیمایی و صالحیامیری نیز بازتابی است از کوشش برای توافق در سطح پایین و مردم. حتی نگاه من به وزرای اطلاعات و کشور نیز از جهاتی مثبت است، زیرا گمان میکنند این فرآیند باید متعادل و مهار شده باشد و این نیز نکته مثبتی است. خوشمزهتر از همه مدعی شدن کیهان علیه توافقات پزشکیان در بالاست که تا حدودی منطق مشابهی با منتقدان این سوی وفاق دارد.
این افتخار سیاست وفاق است که با مشارکت ۵۰ درصدی و رای ۵۵ درصدی توانسته چنین کابینهای را از مجلس اصولگرا و با رای بالا بیرون آورد. دیگرانی که با رای بسیار بالاتر نتوانستند چنین کنند باید فکری به حال ناتوانی رویکردهای ضد وفاق خود کنند.
واقعیت این است که وارد دوران جدیدی از سیاست شدهایم. الگوی کنشگری قدیم در همه گرایشهای سیاسی که مبتنی بر قاعده ستیز بود باید تغییر مشی بدهند و با منطق وفاق و اجماعسازی مشی جدید خود را تعریف کنند. باید فرآیند اعتمادسازی تکمیل شود. حل مساله فیلترینگ، مساله زنان در اولویت قرار گیرد و در چارچوب توافق و وفاق حل شود یا در مسیر حل شدن قرار بگیرد. در روزهای آینده در این باره خواهم نوشت.
خلیج فارس: طی ۲۴ ساعت اخیر یک خبر فضای رسانهای را تحت تاثیر خود قرار داده که حسابی سر و صدا به راه انداخته است. عنوان خبر کوتاه اما جنجال برانگیز بود: «احیای روابط کنسولی در محل سفارت آمریکا در تهران».
روز گذشته مهدی غضنفری، رئیس فعلی هیئت عامل صندوق توسعه ملی ایران از مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، خواست روابط کنسولی با آمریکا در محل سفارت سابق این کشور در تهران احیا شود. غضنفری با انتشار پیامی در شبکه ایکس خطاب به مسعود پزشکیان نوشت که حالا که همهٔ ارکان نظام در کنار شما و دولت شما هستند، در صورت صلاحدید، چند کار بهجامانده از سالیان دور را اجرایی کنید.او در ادامه به احیای روابط کنسولی با آمریکا اشاره و تأکید کرده «شاید بهتر باشد این کارها قبل از اتمام ماه عسل انجام شود».
غضنفری که سابقه وزارت در دولت محمود احمدینژاد را هم دارد، توصیهٔ خود را «یک کار کوچک در حوزه سیاست خارجی» خوانده و حمله به سفارت آمریکا و گروگانگیری دیپلماتهای این کشور را «کار غلط» نامیده که به گفته او سنگی در چاه انداختند که هنوز کسی نتوانسته آن را درآورد.
رئیس هیئت عامل صندوق توسعه ملی ایران در ادامه نوشته است «خوب است حداقل به احترام مردم ایران، روابط کنسولی در محل سفارت آمریکا در تهران احیا شود تا ایرانیان بسیاری که در آنجا هستند، بهراحتی تردد کنند».غضنفری از حمله به آنچه «لانه جاسوسی» نامیده بود، گفته است «حالا البته میدانیم موضوع جاسوسی و جمع کردن اطلاعات توسط سفارتخانه امری عادی است، ولی خب شاید خامی داشتیم».
حمله به سفارت آمریکا در آبان ۱۳۵۸ و گروگانگیری ۶۶ دیپلمات آمریکایی برای ۴۴۴ روز قطع روابط ایران با ایالات متحده را در پی داشت.هماکنون سفارت سوئیس در تهران حافظ منافع ایالات متحده در ایران است و دفتر حافظ منافع ایران در آمریکا نیز در سفارت پاکستان در واشنگتن قرار دارد.
غضنفری در پایان پیامش خطاب به رئیسجمهور نوشته است: «بد نبود یک قانون میداشتیم که هرکس به جرم حمله به سفارتخانهای دستگیر شد، هر روز صبح به مدت ۱۰ سال در جلوی آن سفارت بیانیهای را در عذرخواهی از مردم ایران قرائت میکرد و یک ساعت هم خیابانهای اطراف سفارت را جارو میزد.»
حمله به سفارت آمریکا در آبان ۱۳۵۸ رویداد بیسابقهای بود، اما در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد که خود غضنفری نیز وزیر صمت بود، گروه نزدیک به رئیس دولت بهار به سفارت انگلیس در تهران حمله کردند.چهار سال بعد نیز سفارت عربستان در تهران مورد حمله قرار گرفت؛ موضوعی که به تیرگی روابط ایران و عربستان انجامید و بیش از هشت سال طول کشید تا مقدمات گرم شدن روابط فراهم شود.
مهدی غضنفری از مهرماه ۱۴۰۰ با حکم ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور فقید، به ریاست صندوق توسعه ملی منصوب شده است؛ صندوقی که بهگفته، او بدهی دولت به آن به صد میلیارد دلار رسیده و امیدی به بازگشت این پول هم نیست.
اظهارنظر غضنفری کافی بود تا واکنش برخی چهره سیاسی مثل عبدالرضا داوری، مشاور سابق احمدی نژاد را برانگیزد و در توئیتر خود اینگونه اظهارنظر کند: به افتخار و احترام نویسنده این توئیت مصلحانه و شجاعانه تمام قد می ایستم. اعلام مرگ برجام از سوی عراقچی و تاکید وی بر “مذاکرات جدید”، یک معنای روشن دارد؛ نظام عزم “توافق جدید” و با “برند جدید” را دارد و چنین توافقی تحت حمایت کامل و جامع مقامات عالی است. اکنون بهتر میتوان دریافت که چرا پزشکیان، عراقچی را گزینه نظام خواند.
مینو خالقی، فعال سیاسی نزدیک به اصلاح طلبان هم توئیت زد: مواضع چند روز اخیر عراقچی در قامت وزیر خارجه درباره احیای توافق برجام و درخواست احیای روابط دیپلماتیک با آمریکا از سوی غضنفری شاید نوعی تغییر ریل احتمالی در دولت پزشکیان و آینده ایران باشد.
پیمان مولوی، تحلیلگر اقتصادی هم نظر داده است: پیشنهاد بازگشایی کنسولگری آمریکا در تهران توسط وزیر سابق و رئیس فعلی صندوق توسعه ملی خبر کم اهمیتی نیست اما احتمال اینکه یک گمانهزنی موقت بدون پشتوانه باشد هم کم نیست. باید منتظر آینده بود.
خلیج فارس:وزیر امور خارجه کشورمان در پاسخ به تماس تلفنی همتایان انگلیسی و فرانسوی خود بر حق قطعی جمهوری اسلامی ایران برای پاسخ به اقدام جنایتکارانه و تروریستی رژیم صهیونیستی در تهران تاکید کرد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایرنا؛ استفان سژورنه، وزیر امور خارجه فرانسه در تماس تلفنی با سید عباس عراقچی ضمن تبریک انتصاب وی به عنوان وزیر امور خارجه، از آمادگی کشورش برای تداوم رایزنیهای دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران در زمینه روابط دوجانبه و مسائل منطقهای و بینالمللی خبر داد.
وزیر خارجه فرانسه با اشاره به تلاشهای دیپلماتیک در حال انجام برای دستیابی به آتش بس در جنگ غزه و نیز تاکید بر ضرورت گفتگو با همه طرفها با هدف کاستن از تنش و دستیابی به صلح، ابراز امیدواری نمود رایزنیهای دوجانبه به این منظور تداوم یابد.
عراقچی نیز ضمن تشکر از تبریک همتای فرانسوی و با تاکید بر سابقه تاریخی مناسبات جمهوری اسلامی ایران و فرانسه، آمادگی تهران برای تقویت گفتگوهای سازنده در راستای گسترش همکاریها را ابراز داشت.
عراقچی با اشاره به پیچیدگی مسائل منطقه غرب آسیا و سیاست و اقدامات رژیم صهیونیستی برای تشدید تنش و گسترش دامنه بیثباتی به سراسر منطقه، از فرانسه و دیگر طرفهای غربی خواست برای جلوگیری از گسترش جنگ و افزایش تنشها بر تنها مقصر این وضعیت، یعنی رژیم صهیونیستی متمرکز شوند.
عراقچی اقدام جنایتکارانه رژیم اشغالگر صهیونیستی در ترور رهبر سیاسی حماس در تهران را نقض نابخشودنی امنیت و حاکمیت ایران دانست و بر حق ایران در تنبیه متجاوز تاکید کرد.
در این گفتگو در خصوص برخی دیگر از موضوعات مورد علاقه ازجمله در حوزه کنسولی نیز تبادل نظر شد.
همچنین دیوید لامی، وزیر امور خارجه انگلیس نیز در تماسی تلفنی با سید عباس عراقچی، ضمن تبریک انتصاب ایشان به عنوان وزیر امور خارجه، آغاز به کار دولت چهاردهم را فرصتی تازه برای افزایش رایزنیهای دیپلماتیک بین دو کشور دانست.
لامی با اشاره به تحولات غزه، نقش آفرینی ایران در راستای کاستن از تنشها در منطقه را خواستار شد.
سید عباس عراقچی نیز با تشکر از تماس همتای انگلیسی، با پر فراز و نشیب توصیف کردن همکاریهای دوجانبه ظرف سالهای گذشته، ابراز داشت: جمهوری اسلامی ایران خواهان گسترش جنگ و افزایش تنش در منطقه نیست، اما از حق قطعی خود برای پاسخ به اقدام جنایتکارانه و تروریستی رژیم صهیونیستی در تهران عدول نخواهد کرد.
طرفین در این گفتگوی تلفنی همچنین برخی از موضوعات مورد علاقه از جمله مذاکرات مربوط به رفع تحریمها را مورد توجه و تبادل نظر قرار دادند و بر تمایل خود به ادامه رایزنیها تاکید کردند.
خلیج فارس:وزیر امور خارجه ایران در نخستین مصاحبه خارجی خود تاکید کرد که به دنبال مدیریت تنشها با واشنگتن و بازسازی روابط با کشورهای اروپایی بر اساس یک سری شروط است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا، سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه جدید ایران، در اولین مصاحبه اختصاصی خود پس از کسب رای اعتماد از مجلس گفت که وزارت متبوعش بر اساس نقشه راه جامعی که بر اساس دانش عمیق او از ژاپن ساخته شده، روابط تهران و توکیو را در همه ابعاد تقویت خواهد کرد و با توکیو برای رسیدگی مشترک به بحران منطقه همکاری خواهد کرد.
سفیر سابق ایران در ژاپن به کیودو نیوز گفت: من ظرفیت و تواناییهای ژاپن را میشناسم. ژاپن میتواند در بخش انرژی، نفت و اقتصاد ایران جایگاه بیشتری داشته باشد.
وزیر خارجه ایران با بیان اینکه ایران از شرکتهای ژاپنی علاقمند به فعالیت در بخش نفت و انرژی استقبال خواهد کرد، گفت: ژاپن میتواند به میادین نفتی ایران بازگردد و به توسعه تولید نفت خود کمک کند.
به دلیل صدها تحریم یکجانبه بر اقتصاد ایران، از جمله بانکی و تجاری، که توسط دولت آمریکا در دهه گذشته برای محدود کردن فعالیتهای هستهای ایران اعمال شد، ژاپن مجبور شد بازار ایران را رها کند.
عراقچی بر این باور است که ایران و ژاپن با تواناییهای متمایز و در عین حال مکمل خود، پتانسیل بسیار زیادی برای ایجاد یک مشارکت سودمند و پایدار در سراسر آسیا دارند.
وی گفت: در این راستا، گسترش روابط اقتصادی و تجاری ایران و ژاپن به عنوان یک انتخاب طبیعی و منطقی مطرح میشود. ما پیشبینی میکنیم که این همکاری در مسیر همکاری ثمربخش به شکوفایی ادامه دهد.
عراقچی درباره اولویتهای سیاست خارجی ایران در آینده با تاکید بر «جایگاه برجسته ژاپن» گفت: دولت جدید توسعه روابط با شرق آسیا را هدفی محوری میداند.
وزیر امور خارجه ایران در تشریح راهبرد خود برای تقویت روابط با ژاپن در شرایط تحریمهای آمریکا که روابط عادی با جهان را مشکل میکند، گفت: در مواجهه با ابهامات جهانی و تحولات سریع، گشودن راههای جدید برای همکاریهای اقتصادی و تجاری ضروری است.
او گفت: ما باید از موانعی که مانع منافع متقابل میشوند، عبور کنیم و نیازهای حیاتی خود را اولویت بندی کنیم. با ارزیابی جامع چشمانداز فعلی، میتوانیم یک مشارکت سازنده برای پیشبرد پیشرفت و رفاه ملتها ایجاد کنیم.
عراقچی در خصوص ابتکارات ژاپن در ارتباط با روابط تهران – واشنگتن در سال ۲۰۱۹، گفت: ایران و ژاپن پیوندی را ایجاد کردهاند که ویژگی آن دوستی، درک متقابل، احترام و اعتماد است. رهبری هر دو ملت از این پایه تزلزل ناپذیر قدردانی میکنند.
او گفت: این امر ایران و ژاپن را قادر میسازد تا به طور مشترک به چالشهای جهانی و منطقهای با روحیه سازنده و خوشبینی مشترک رسیدگی کنند. من میگویم همیشه فضایی برای مشارکت در ابتکارات وجود دارد.
عراقچی که به دلیل روابط دوستانه خود با ژاپن شناخته میشود، از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ سفیر ایران در این کشور بود. وی در سفر شینزو آبه نخست وزیر فقید ژاپن به تهران در سال ۲۰۱۹ نقش مهمی را ایفا کرد.
وزیر امور خارجه ایران تصریح کرد: وزارت امور خارجه ایران بهعنوان گامی تعیینکننده در راستای رفع تحریمهای اقتصادی ایران و بازگشت آن به روابط تجاری عادی در جامعه بینالمللی، به دنبال مدیریت تنشها با واشنگتن و بازسازی روابط با کشورهای اروپایی خواهد بود، اما به شرط کنار گذاشتن “رویکرد خصمانه” آنها و تلاش برای احیای توافق هستهای ۲۰۱۵ و رفع تحریمها.
عراقچی خاطرنشان کرد: در سخنرانی سیاست خارجی خود در مجلس شورای اسلامی، هدف حساس رفع تحریمها بهویژه تحریمهای یکجانبه را از طریق مذاکرات جدی، متمرکز و زماندار و با رعایت اصول اساسی ملت مورد تاکید قرار دادم.
عراقچی، یک دیپلمات کهنه کار که به عنوان سفیر در فنلاند و استونی نیز خدمت کرده است، به عنوان معاون وزیر امور خارجه ایران و مذاکره کننده ارشد، نقشی حیاتی در نهایی کردن توافق هستهای سال ۲۰۱۵ ایفا کرد. در سال ۲۰۲۱، حسن روحانی، رئیس جمهور وقت، او را به عنوان مذاکره کننده ارشد ایران برای اجرای مذاکرات با هدف احیای توافق هستهای که به طور رسمی به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک شناخته میشود، منصوب کرد.
خطای بزرگ امیرحسین ثابتی در مخالفت با عراقچی به روایت رسانه اصولگرا
خلیج فارس:خبرگزاری اصولگرای تسنیم، در یادداشتی با انتقاد از اظهارات روز گذشته امیرحسین ثابتی نماینده حامی سعید جلیلی در مجلس در مخالفت با عراقچی، نوشت: نطق امیرحسین ثابتی، یکی از اولین حضورهای جدی او در اولین مجلسی است که بر صندلی آن تکیه زده است. امّا صرفنظر از بحثهای برجامی و نقدهایی که او نسبت به عباس عراقچی اظهار کرد، جملهای بر زبان آورد که قطعاً یکی از خطاهای مهم او در همین ابتدای راه است.
۱. تکلیف برجام معلوم است
تحلیل اینکه برجام توافقنامه خوبی نیست، اگر سال ۹۴ نیاز به میزان بالایی از خبرگی و اطلاع از روندهای مذاکرات هستهای و روابط بینالملل و… داشت، امروز حتی آن را هم به آن اندازه نمیخواهد؛ فقط کافی است نگاه سادهای به گذشته داشته باشیم و یک سری اطلاعات ساده را مرور کنیم که میگوید ایران همه تعهداتش ذیل برجام را انجام داد، اما تحریمها کاهش پیدا نکرد، بلکه افزایش هم یافت و هیچ مانعی در برابر «شدیدترین فشارهای تحریمی علیه یک کشور در طول تاریخ» هم نشد.
۲. نقطه ثقل مشکلات برجام کجاست؟
مهمترین مشکل برجام کجاست؟ ناتوانی نسبت به جلوگیری از خروج یکجانبه آمریکا؟ بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام؟ مکانیسم ماشه؟ به عبارت سادهتر، اینکه اگر حتی خود ایران ازعدم اجرای تعهدات برجامی توسط آمریکا به مکانیسم تعبیه شده در برجام شکایت ببرد و این مسیر را تا انتها پیگیری کند، این تحریمهای ایران است که به صورت اتومات برمیگردد؟! و دهها و حتی صدها اشکال ریز و درشت دیگر؟
خیلی از اینها هست، اما مهمترین اشکال برجام چیز دیگر و بالاتری است. برجام و به طور کلی مذاکرات به ریاست آقای ظریف در دولت آقای روحانی، «امکان یک توافق خوب» با طرف غربی را تا سالها به محاق برد. ایران به واسطهی محاسباتی که برای غربیها و بویژه آمریکاییها طی چند سال از طریق پیشرفتهای هستهای ساخته بود، آمریکا را مجبور کرد که علیرغم اکراه اولیه، در قالب ۵+۱ به پای مذاکره بیاید و برخی از خط قرمزهای بنیادی خود، مانند «سیاست غنیسازی صفر» یعنی مخالفت با هرگونه غنیسازی در ایران را کنار بگذارد.
روند آن دوران، بویژه شکست فتنه ۸۸ و مذاکراتی که بویژه به صورت محرمانه و با مجوز آیتالله خامنهای در مسقط شکل گرفته بود، استعدادی ایجاد کرده بود که با رعایت ملاحظاتی میتوانست به یک «توافق خوب» منجر شود، اما آقای روحانی و ظریف و دوستانش کاری کردند کارستان! و محاسباتی برای طرف آمریکایی رقم زدند که برخی روزنامههای معروف آمریکایی هم همان موقع نوشتند که وضعیت نشان میدهد که «اگر فشار بیاوریم ایران عقب نشینی میکند!»
تاکید بر این مسئله از این جهت ضروری است که همه بدانند، منتقد معقول برجام، دوگانهی توافق-جنگ یا توافق-عدم توافق را پیگیری نمیکرد؛ بلکه مسئله بر سر توافق خوب و توافق بد و اساساً از بین بردن امکان توافق خوب توسط تیم آقای روحانی بود.
۳. تفاوت آیتالله خامنهای و قاسم سلیمانی با بعضی دیگر
رهبر معظم انقلاب هم منتقد متن برجام بود و هم با اعمال شروط ۲۸ گانه، مجوز اجرای آن را صادر کرد. آیتالله خامنهای قاعدتاً از نتیجه کار دیپلماتها رضایت نداشت، امّا برخی انتقادهای رادیکال از شخصیت دیپلماتها را با بیان توصیفات مثبت از آنها در دیدارهای عمومی رد میکرد. اینها پارادوکس نیست، بلکه محصول نگاهی کلانتر به حکمرانی و اداره جامعه است.
برای آیتالله خامنهای «جهت» حکمرانی و اتقان «متن»، تنها ملاکهای تعیینکننده موضع حکمرانی نیستند؛ بلکه در کنار جهت، حفظ انسجام در داخل، «رضایت» و همراهی مردم و عنصر «مصلحت» بسیار تعیینکننده است.
آنچنانکه از نگاه آیتالله خامنهای برداشت میشود، ایشان مصمم است که جمهوری اسلامی باید در راستای عدالت و ایستادگی کامل در برابر غرب غارتگر حرکت کند، اما این مهم باید توام با جلب رضایت عمومی و همراهیسازی آنها و تقویت قدرت کشور باشد. به همین دلیل ایشان در چند برهه از شکلگیری «تجربه» های تاریخی برای دولت و ملت سخن گفتهاند که برجام یکی از آن برهههاست.
نگاه آیتالله خامنهای اینطور نیست که ما صرف حرفی که درست میپنداریم را به هر نحوی که خودمان میپسندیم بزنیم و به تصویری که از خود میسازیم و یا به نحوی که آن حرف درست را میزنیم اعتنایی نکنیم. اگر اسلام، نظم سیاسی تشکیل داده، یعنی یکی از ارکان اصلی اعمال مشروعیت خود را همراهی مردم قرار داده است، بنابراین، همراهسازی مردم جزو اصول اساسی است. نه اینکه پیش خود بگوییم، ما هرچه به ذهنمان درست میآید را به هر نحوی که خودمان و محافلمان میپسندد میگوییم، اینکه چه تصویری نهایتاً ساخته میشود هم به ما مربوط نیست.
تفاوت نگاه آیتالله خامنهای و امثال حاج قاسم سلیمانی با برخی دیگر همینجاست. آیتالله خامنهای در یک روند معقول و انقلابی، به شکل گیری یک تجربه بزرگ و مفید در مردم کمک میکند، حاج قاسم سلیمانی دشوارترین بخش آرمانهای انقلاب اسلامی را به پیش میبرد و نهایتاً در نظرسنجیها به محبوبترین شخصیت میان مدیران اجرایی و سیاسی و فرهنگی و نظامی کشور تبدیل میشود؛ امّا نگاه دیگر، علیرغم همه تلاشها موفقیتی که کسب نمیکند، هیچ، بلکه بعضاً فضایی میسازد که حریف صرفاً با ترساندن مردم از آنها، میتواند انتخابات ببرد و بر صدر بنشیند!
۴. حقیقت به مثابه «تصویر» و یا «حرف»؟
یک تصور ذهنی قدیمی وجود دارد مبنی بر اینکه انسانها بر مبنای تحلیل و ترکیب صرف حرفها و واژهها یا استدلالها، راه خود را به سمت حقیقت باز میکنند؛ این تصور کاملاً غلطی است. حقیقت به نحو تصویری به مردم منتقل میشود و حتی انسانها جملات دیگران را در وهله اول از برخی ویژگیهای آن جملات، از قبیل آهنگ آن، نحوهی ادای آن، جملهبندی آن، سابقه فرد و… که تصویر بخصوصی از جمله میسازد، قضاوت میکنند. لحن و عصبانیت نالازم آقای ثابتی در جلسه دیروز مجلس، سابقه او و بویژه برخی توئیتهایش، چسبندگی ایشان به آقای سعید جلیلی و برخی دیگر مثل حمید رساییِ ستیزهجو در سیاست و… تصویری میسازد که حتی اگر برخی نقدهای او به برجام و شخص آقای عراقچی درست باشد، «کارکرد» آن نه مثبت، بلکه در بهترین حالت خنثی باشد.
حکمرانی و سیاستورزی امری است که در آن در کنار بسیاری از مولفهها، باید عموم مردم را نیز به حساب آورد! و سخنان و رفتار را –تازه اگر فرض کنیم دغدغه حقیقت دارد- به نحوی تنظیم کنیم که یکی از انگیزههای اصلی آن همراهسازی بیشتری در بین جامعه باشد. البته اگر سیاست را بر مبنای گفتگو با عموم جامعه در نظر گرفتهایم و صرفاً به محافل در سایه خودمان نظر نداریم!
۵. شروع غلط؛ آنهم به این سرعت؟
نطق امیرحسین ثابتی، یکی از اولین حضورهای جدی او در اولین مجلسی است که بر صندلی آن تکیه زده است. امّا صرفنظر از بحثهای برجامی و نقدهایی که او نسبت به عباس عراقچی اظهار کرد، جملهای بر زبان آورد که قطعاً یکی از خطاهای بزرگ او در همین ابتدای راه است. ثابتی میگوید در مجلس عدهای میگویند که «یک نفر» گفته است که به عراقچی رای بدهید. او این موضوع را نقد و اشاره میکند که رهبر معظم انقلاب نسبت به وزرای پیشنهادی چنین نظری نمیدهند. این جمله هم درست است و هم غلط؛ اینکه در تعیین برخی وزرا مانند وزارت اطلاعات (و نه همهی وزرا) از قدیم با رهبر معظم انقلاب مشورتی انجام میشود، مسئلهی پنهانی نیست. و اینکه رهبر معظم انقلاب درباره باقی وزرا اگر هم نظری داشته باشند، معمولاً با کسی مطرح نمیکنند و بر مجلس تکلیف کردهاند که خودشان بررسی کرده و نظر بدهند، هم امر مسلّمی است.
امّا صورتبندی کلام آقای ثابتی دراین بخش، صرف نظر از محتوای آن، بد و عجیب است؛ میگویند «یک نفر» گفته! آنهم وقتی که بلافاصله مشخص میشود که منظور چه کسی است، هیچ نسبتی با ادبیات مودبانه و وزین ندارد؛ و یا اینکه چند کلمه جلوتر بگوییم «پس مجلس را تعطیل کنیم!» هیچ سابقه تاریخی جالبی را به ذهن متبادر نمیکند. یکی از افرادی که سخنی با چنین ساختاری، و البته خیلی رادیکالتر گفت مرحوم آقای زوارهای بود که در مجلس سوّم از عبارت بیادبانهی «پس بگویید ۲۷۰ پوزهبند برای مجلس بفرستند!» در مقابل امام (ره) استفاده کرد.
غرور نسبت به یک تلقی ذهنی که «اگر دیگران انقلابی هستند، من و دوستانم انقلابیتر! هستیم»، بعضاً تصورات و توهماتی را پدید میآورد که اگر مراقبت و حدشناسی صورت نگیرد، میتواند فرد را به راههای غیرقابل قبول و ادبیاتهای غلطی سوق دهد.