محسن هاشمی رفسنجانی
خلیج فارس: محسن هاشمی رفسنجانی با تأیید معرفی خود به عنوان نامزد اصلی حزب کارگزاران به جبهه اصلاحات گفت: حزب کارگزاران سازندگی از نامزدی من حمایت و به عنوان گزینه اصلی به جبهه اصلاحات معرفی کرده است.
هاشمی همچنین درباره احتمالات و گمانهزنیها پیرامون نامزدی اسحاق جهانگیری هم اظهارنظری نکرد.
خلیج فارس: محسن هاشمی گفت: بزرگان کشور در این مقطع وظیفه سنگینی دارند. همه از افراد کاریزمای رده بالا انتظاراتی دارند. شخصیتهایی مانند آقایان: ناطق نوری، خاتمی و سیدحسن خمینی، اسحاق جهانگیری و عبدالله نوری به میدان بیایند و به سازماندهی حرکت جدی بپردازند.
به گزارش خلیج فارس؛ بخشهایی از مصاحبه با محسن هاشمی را میخوانید:
قبل از ردصلاحیت آقای روحانی برخی بر این عقیده بودند که آقای روحانی میتواند ایفاگر نقش هاشمی در مجلس خبرگان باشد. بههر حال ایشان ردصلاحیت شد و اکنون سوال این است که آقای روحانی همانند آیتا… هاشمی توان تاثیرگذاری بر جامعه را دارد؟
تصور نمیکنم بتوان چنین نقشی را در شرایط عادی برای آقای روحانی یا هر شخصیت دیگری متصور بود. آنچه آقای هاشمی انجام داد، محصول کار آقای هاشمی تنها نبود و موضوعات دیگری دخیل بودند که باید به آنها توجه شود. بدون کامل کردن شرایط لازمی که سبب شد، آقای هاشمی از وزن بالا و تاثیرگذاری موثر برخوردار شود، نمیتوان مدعی ایفای نقش ایشان شد.
نقش آقای هاشمی به تنهایی اجرا نشد و آقای روحانی اگر میخواهد نقشی مانند آقای هاشمی ایفا کند، باید بتواند بقیه را با خودش همراه کند. افرادی که از آقای روحانی میخواهند نقش آقای هاشمی را ایفا کند، باید بدانند نقش آقای هاشمی همراه با دیگران است که نقش هاشمی میشود.
در شرایطی که کشور بیش از همیشه به وحدت نیاز دارد، نقش سایر بزرگان را چه میدانید؟
آنها در این مقطع وظیفه سنگینی دارند. همه از افراد کاریزمای رده بالا انتظاراتی دارند. شخصیتهایی مانند آقایان: ناطق نوری، خاتمی و سیدحسن خمینی، اسحاق جهانگیری و عبدالله نوری به میدان بیایند و به سازماندهی حرکت جدی بپردازند.
مشارکت بالا نتیجه این حضور است و اگر شخصیتهایی که نام بردید ارادهای برای حضور نداشته باشند، چه میشود؟
این همدلی است که به مردم امید میدهد. مردم دوست دارند رهبران کاریزمای آنها اگر لازم بود ریسک خطر هم داشته باشند. اگر آنها، خودشان را در فضای امن قرار بدهند، طبیعی است که مردم از آنها ناراضی میشوند.
منبع: آرمان ملی
محسن هاشمی: براندازها میخواهند تندروها باشند تا کشتی را سوراخ کنند
خلیج فارس:۱۹ دی روز تلخی در تقویم ایران است، روزی که آیتالله هاشمی که یکی از ستونهای اصلی انقلاب و تکیهگاه امن مردم بود، رحلت کرد. ۷ سال از نبودن آیتالله هاشمی میگذرد و جای خالی تدبیر او در تصمیمگیری برای عبور از مشکلات احساس میشود بهویژه در مقاطع انتخاباتی که ایشان همواره گرهگشا بودند هر چند در سال ۹۲ شرایطی پیش آمد که به رغم عدم تمایلش برای حضور در انتخابات، وارد این عرصه و ردصلاحیت شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از آرمان ملی، اکنون باز هم فضای کشور به انتخابات مجلس دوازدهم نزدیک میشود و در فضایی که اصلاحطلبان و میانهروهای زیادی ردصلاحیت شدند، توصیههای آیت الله هاشمی به صبر و خویشتنداری برای حفظ آرامش کشور بیش از همیشه یادآوری میشود. در هفتمین سالگرد رحلت آیتالله هاشمی پسر ارشد ایشان یعنی محسن هاشمی با ما به گفتگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
*در آستانه سالگرد رحلت آیتالله هاشمی هستیم. برنامهای برای این روز تدارک دیده شده است؟
با تشکر از وقتی که در اختیار من قرار دادید و یادی از آیتالله هاشمی رفسنجانی کردید. هفتمین سالگرد رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی است و به همین منظور مراسمی در ۲۱ دی ماه از ساعت ۱۰ تا ۱۲ در حسینیه شماره ۲ جماران برگزار میکنیم. دلیل انتخاب این ساعت برای برگزاری مراسم هم توجه به ترافیک بود تا دوستان و علاقهمندان به آیتالله هاشمی بتوانند در مراسم حضور داشته باشند.
*اخیرا در یک مناظره تلویزیونی به عدم حضور آیتالله هاشمی در این مقطع اشاره داشتید. دلیلش چه بود؟
درست است. درگفتوگوی ویژه خبری به این موضوع اشاره کردم و دلیلش این بود که مقام معظم رهبری صحبت از مشارکت همراه با رقابت، سلامت و امنیت انتخابات داشتند، ولی به نظر میرسد شرایط جامعه به نحوی است که هنوز حس انتخابات در مردم وجود ندارد. من گفتم که سال ۹۲ فضای انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر در ابتدا سرد بود. رهبری هم سال ۹۲ را سال حماسه اقتصادی و حماسه سیاسی نامگذاری کردند که البته حماسه اقتصادی امکان پذیر نبود چرا که هنوز دولت احمدینژاد بر سر کار بود و قیمت ارز طی یک تا دو سال از هزار تومان به چهار هزار تومان رسید، تورم از ۴۰ درصد عبور کرد و مردم ناراضی بودند؛ بنابراین یکی از دلایل نارضایتی مردم در سال ۹۲ فضای نامناسب اقتصادی در دولت آقای احمدینژاد بود. تحقق حماسه سیاسی هم در آن مقطع آسان نبود.
*پس به همین دلیل و نارضایتی مردم بود که آیتالله هاشمی حاضر به ثبتنام در انتخابات شدند؟
بله. در خاطرم هست افراد زیادی به آیتالله هاشمی مراجعه میکردند و از ایشان میخواستند در انتخابات ریاست جمهوری حضور پیدا کنند. از مراجع قم تا مردم عادی و سیاسیون و فرهیختگان و گروههای مختلفی با ایشان تماس میگرفتند یا به دفتر ایشان میآمدند و تقاضای این حضور را داشتند، اما آیتالله هاشمی قبول نمیکردند. ایشان یک شب گفتند «احساس میکنم استبداد رای پیدا کردم. علیرغم اینکه به این میزان زیاد از من درخواست حضور میشود و کشور احتیاج به این حضور دارد چرا که مشکلات زیاد است، اما استبداد رایی که در درون خودم ایجاد شده، احساس میکنم که نباید بیایم و نیامدم. در نهایت، اما برای جلوگیری از استبداد رای، تصمیم گرفتم در انتخابات شرکت کنم.»
پس از ثبتنام آیتالله هاشمی، شکوفایی در انتخابات ایجاد شد و افرادی که معمولا به حضور معتدلین در کشور راضی نیستند، دنبال براندازی هستند و تمایل ندارند انتخابات درست شکل بگیرد؛ این افراد تمایلی به حضور نیروهای معتدل ندارند بلکه میخواهند تندروها باشند تا کشتی را سوراخ کنند و کشور را تضعیف کنند. علاوه بر آنها عدهای افراد با گرایش افراطی هستند و ادای حمایت از انقلاب اسلامی را درمیآورند، اما در عمل شبیه به همان افراد دسته اول هستند. این دو گروه در نهایت از پشت به هم میرسند.
*آقای هاشمی در سال ۹۲ ردصلاحیت شد. به نظر میرسد خودشان پیشبینی این تصمیم را داشتند پس چرا آمدند؟
بله. با توجه به اصرارهای زیادی که بود در نهایت آقای هاشمی آمد. متاسفانه از سوی شورای نگهبان پیامهای رسید مانند پیامی که از طرف آقای روحانی که خودش هم ثبت نام کرده بود، رسید. آقای لاریجانی که رییس مجلس بود هم به آیتالله هاشمی پیام داد که شما اگر انصراف بدهید، بهتر است و موجب میشود که دیگر ردصلاحیت و عدم احراز را اعلام نکنند. پیش از آن سال، موضوع عدم احراز صلاحیت مطرح نمیشد و فقط رد صلاحیت بود.
*پاسخ آیت الله هاشمی چه بود؟
آیت الله هاشمی گفتند که من انصراف نمیدهم و یادم است آقای لاریجانی گفتند اگر رهبری بخواهند چه تصمیمی میگیرید که ایشان گفتند «من انصراف میدهم، چون رهبری خواستند، اما اعلام میکنم که رهبری خواستند». پس از آن، دیگر بحثی نشد تا اینکه یک شب اسامی کاندیداهای تایید صلاحیت شده از صداوسیما اعلام شد و نام آیتالله هاشمی نبود. برای منصرف کردن آیتالله هاشمی بارها آمدند و رفتند و زمانی که انصراف ندادند، طبیعی بود نامشان را اعلام نکنند. آیتالله هاشمی میتوانست قهر کند، به شورای نگهبان نامه بنویسد و به نفع خودش فضاسازی کند، اما به این نتیحه رسید که باید تلاش کرد حماسه سیاسی که رهبری خواسته بودند، محقق شود.
*تحقق حماسه سیاسی مستلزم گرم شدن انتخابات بود. آیتالله هاشمی چه کردند؟
همانطور که اشاره کردید فضای انتخابات پس از ردصلاحیت آقای هاشمی سرد شد و مردم ناامید بودند. آیتالله هاشمی به این نتیحه رسید که اعلام کند اعتراض نمیکنم و در انتخابات هم فعال حضور دارم. این حضور فعال بدان معنا بود از افرادی حمایت میکنند که حرکتشان در مسیری است که آقای هاشمی درصدد حرکت در آن مسیر بودند.
*در آن مقطع آقایان عارف و روحانی هم بودند. با آنها هم صحبتی شد؟
اصلاح طلبان آقای عارف را داشتند و آقای روحانی هم از سمت اعتدالیون بود. آقای هاشمی توصیه کرد کمیتهای تشکیل شود که نتیجه آن پیروزی در انتخابات باشد، اما خود آقای هاشمی حضور میدانی نداشته باشند. در نهایت ایشان از آقای روحانی حمایت کردند. آقای عارف خالصانه به میدان آمد و قبول کرد که به نفع آقای روحانی کنار رود.
*بعد از سال ۹۲ شرایط چطور بود؟
بحث ریاست جمهوری سال ۹۲ گذشت، اما موضوع مهم حماسه سیاسی مدنظر مقام معظم رهبری است در انتخابات تکرار شد. علیرغم اینکه باز بداخلاقی شد، برخی افراد ردصلاحیت شدند و اعتراض کردند. مانند سال ۹۴ که خیرالموجودین بود و لیستی از افرادی تهیه شد که خیلی هم معروف نبودند. آقای عارف ریاست این لیست که به اسم لیست امید معروف شد، را برعهده داشت و آن لیست انتخاباتی ۳۰ نفره به مجلس رفتند. یادتان هست که چه اتفاقاتی افتاد مانند برخی که به آن لیست لقب لیست انگلیسی دادند. اما در نهایت همان لیست رای آورد.
*اما بعد از آن بار دیگر شاهد حضور اصلاحطلبان و بخشی از معتدلین در انتخابات نبودیم.
در انتخابات سال ۹۶ بار دیگر مشابه روشی اجرا شد که ایشان پایهگذاری کرده بودند تا انتخابات پر شور باشد، نیروهای اعتدالی بیایند و قدرت را دست بگیرند که شورای شهر اینچنین شد. من در انتخابات شورای شهر یک میلیون و ۷۵۰ هزا رای آوردم علی رغم اینکه اصولگرایی به نام حسین شریعتمداری در مناظره اخیر گفت به خاطر اینکه دولت آقای روحانی بد عمل کرده است، در ۹۸ مردم نیامدند. من گفتم سال ۹۶ همین روحانی بود، اما مردم آمدند و رای دادند.
در نهایت دیدید بعد از فوت آیتالله هاشمی در انتخابات ۹۶ بود که ترامپ از برجام کنار کشید، ارز افزایش یافت و تصمیمات اصلاحاتی ناهماهنگ گرفته شد مانند افزایش نرخ بنزین. ما از آن زمان به بعد انتخابات پرشور نداشتیم و شاهد بودید انتخابات مجلس برگزار شد، اما ۴۲ و نیم درصد مردم شرکت کردند و در انتخابات ریاست جمهوری این رقم به ۴۸ درصد رسید. در تهران و کلانشهرها میزان شرکت مردم به ۲۵ تا ۳۳ درصد رسید و مشارکت پایین آمد که الان هم با این مشکل مواجه هستیم.
*چندی پیش یکی از افراد معروف به نقل از رهبری گفت مگر میشود آقای هاشمی در مجلس خبرگان نباشد. ماجرا چه بوده است؟
این موضوع را آقای روحانی مطرح کرد و گفت: «به رهبری گفتم که پیش آقای هاشمی بودم و ایشان به من گفت در انتخابات خبرگان شرکت نمیکنم؛ آقا خیلی متعجب شدند و گفتند چطور ایشان شرکت نمیکند؟» رهبری پس از آن به آقای هاشمی توصیه کردند در انتخابات سال ۹۴ حضور داشته باشد.
*چرا آقای هاشمی برای تایید صلاحیتشان وارد مذاکره نشدند. از سویی ایشان ارتباط تنگاتنگی با بسیاری از مقامات داشتند. چرا برای تایید صلاحیت خودشان از آنها نخواستند وارد مذاکره شوند؟
سطح روابط مشخص است و آقای هاشمی نمیتوانست برای خودش رایزنی کند. در مجلس خبرگان افراد شاخصی هستند که میتوانند نظر گروههای امنیتی را تغییر دهند. برخی اوقات اطلاعات اشتباه داده میشود مانند اطلاعاتی که درباره آقای لاریجانی دادند و ایشان هم نامه مفصلی نوشتند که در آن آمده بود که اطلاعات غلطی به شورای نگهبان دادند و در آنجا مشخص شد که اطلاعات غلط با هدف فضاسازی در انتخابات ارائه شده است. در خبرگان هم میتوانند افرادی این کار را کنند.
*آقای هاشمی نمیتوانست جلوی ارائه این اطلاعات غلط را بگیرند؟
افرادی میتوانند تکبهتک نزد اعضای خبرگان بروند و اطلاعاتی را ارائه کنند که کسی متوجه ارائه این اطلاعات نشود. هدف آنها هم برگرداندن نظر عضو تصمیم گیر نسبت به صلاحیت فرد مورد نظر است. به عنوان نمونه آقای هاشمی خبر نداشت درباره ایشان چه میگویند. یادتان هست که آقای مصلحی که بعدتر به اقدامی که درباره آقای هاشمی کرده بود، اشاره کرد.
*واکنش آقای هاشمی پس از ردصلاحیتشان در منزل چگونه بود؟
ایشان گفتند اصلا ناراحت نشدم و خوشحال هم شدم. در خاطراتشان که منتشر خواهد شد. ایشان دلیل این رضایت را اینگونه نوشتند که مسئولیتی بر دوش من گذاشته شده بود؛ اگر نمیآمدم، استبداد رای باعث احساس گناه در من میشد. الان که آمدم و مسئولیتم را انجام دادم، شورای نگهبان بار مسئولیت را از دوش من برداشتند و از طرفی باعث شد به اهداف در ذهنم برسم. در مجموع با برنامهریزی در ذهنم میخواستم به این اهداف برسم که رسیدم.
* در این دوره بار دیگر رهبری تاکید بر مشارکت بالا داشتند. هیات اجرایی ابتدا بسیاری را ردصلاحیت کرد و البته شورای نگهبان تعدادی را بازگرداند. تصور میکنید این اقدامات چه نسبتی با تاکیدات رهبری دارد؟
درست است. رهبری بر مشارکت و رقابت تاکید کردند. یک فرد مثل حدادعادل در برنامه صف اول گفت: «اگر شورای نگهبان سختگیری بیش از حدی انجام دهد و فراتر از قانون و یا سلیقهای عمل کند روی مشارکت اثر میگذارد.» آقای پورمحمدی هم گفتند «شورای نگهبان و هیأتهای نظارت نقش تعیینکنندهای در افزایش مشارکت دارند، مثلا بحث عدم احراز کاندیداها ماهیت حقوقی درستی ندارد و ضد مشارکت است. تا این لحظه متأسفانه فضای خوبی در بحث مشارکت نداریم، متأسفانه برخی از فعالین سیاسی هم در این مسیر ناامیدی حرکت میکنند.» الان باید به سمت مشارکت در انتخابات حرکت کرد، اما به نظرم مجلس و دولت با تصمیمی که درباره قانون انتخابات گرفتند، پنبه انتخابات پرشور را زدند.
*منظورتان پیش ثبتنامهاست؟
بله. دقیقا منظورم همین است. پیش ثبتنام و بندهایی در قانون انتخابات آوردند که احتمال حذف فرد تا زمان برگزاری انتخابات و حتی پس از آن وجود دارد مانند خانم مینو خالقی. این در حالی است که رهبری در فروردین ماه فرمودند «مسئولان دولت باید به طور مشخص و عینی، زمینه مشارکت مردم را فراهم کنند تا آحاد مردم تکلیف خود را بدانند»، اما گویی برخی نشنید و بر عکس عمل کرد.
الان که به انتخابات نزدیک میشویم، رهبری بار دیگر تذکر دادند و در دیدار مردم کرمان و خوزستان فرمودند «بنده چهار خصوصیّت را در اوّل امسال راجع به این انتخابات به ملّت ایران عرض کردم: اوّلاً مشارکت قوی، ثانیاً رقابت واقعی، ثالثاً سلامت به معنای حقیقی کلمه، و رابعاً امنیت انتخابات؛ این چهار خصوصیّت باید انجام بگیرد.» و در همان دیدار اشاره کردند: «هیچ راهی جز انتخابات وجود ندارد. بعضیها در مورد لزوم انتخابات اشکالتراشی میکنند، [مردم را]دلسرد میکنند، توجّه نمیکنند که اگر انتخابات در کشور نباشد، یا دیکتاتوری است یا هرجومرج و ناامنی است. آن چیزی که جلوی بُروز دیکتاتوری را در کشور میگیرد انتخابات است؛ آن چیزی که جلوی هرجومرج و اغتشاش و ناامنی را میگیرد انتخابات است.» این جملات رهبری از اهمیت بالایی برخوردار است، اما الان با وضعیت خوبی مواجه نیستیم.
خلیج فارس:محسن هاشمی معتقد است شرایط برای تشکیل و موفقیت ائتلاف میانهروها به شدت سخت شده و با این حال هنوز ممکن است با الگوگیری از مدل سیاستورزی مرحوم هاشمیرفسنجانی، به میدان آمد و این ائتلاف را به پیروزی رساند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از انصاف نیوز، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی درباره امکان تاثیرگذاری ائتلاف میانهروها که اخیرا از سوی مسعود پزشکیان مطرح شده است، گفت: باید به سابقه چنین ائتلافی نگاه کنیم؛ یکبار در سال ۹۲ این اتفاق افتاد. هنگامی که شورای نگهبان اعلام کرد صلاحیت آیتالله هاشمی را برای حضور در انتخابات احراز نکرده است، ایشان قهر نکرد و به میدان آمد.
او افزود: حرکت آقای هاشمی در آن سال به رقم خوردن یک حماسه سیاسی در کشور منجر شد. یعنی ائتلاف نانوشتهای میان اصلاحطلبان و معتدلها حاصل شد که نتیجه داد. ائتلافی که میگویید از آنجا شکل گرفت و بعد هم در انتخابات سال ۱۳۹۴ برای مجلس و برای انتخابات خبرگان تکرار شد، نتیجه بسیار خوبی داد و توانست آن حماسه سیاسی سال ۹۲ را تداوم دهد. پس از فوت حاج آقا، همان ائتلاف کارکرد خود را حفظ کرد و بر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر در سال ۹۶ تاثیر گذاشت.
فرزند ارشد آیتالله هاشمی، به تغییر رویه در برگزاری انتخابات اشاره کرده و ابراز عقیده کرد: از بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، نظام تصمیم گرفت انتخابات در کشور خیلی پر شور برگزار نشود و بنابراین در ردصلاحیتها به سبک دیگری عمل شد.
مهندس هاشمی به مرور اجمالی تحولات انتخاباتی ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۸ پرداخت و گفت: نقشآفرینی آقای هاشمی در زمان حیات و بعد هم فوتشان که بر انتخاب مردم موثر واقع شد، به همراه استفاده از ردههای میانی جریانهای سیاسی برای ثبتنام و اعلام کاندیداتوری، باعث کسب چند موفقیت شد.
او به انتخابات دوره یازدهم مجلس و دوره سیزدهم ریاست جمهوری اشاره کرد و گفت: در این دو انتخابات موفقیت پیشین تکرار نشد، چون به نظر میآید اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدند که دیگر صلاحیت را گدایی نکنند، با اتفاقات انتخابات سال ۱۴۰۰ هم معتدلین به این نتیجه رسیدند که نباید صلاحیت را گدایی کنند. ضمن اینکه بعضی اصلاحطلبان تصمیم گرفتند که به قول معروف از رحم اجارهای برای معرفی کاندیدا استفاده نکنند. به همین دلیل به نظر میرسد در انتخابات اخیر آن ائتلاف تاثیرگذار نتوانست شکل بگیرد.
محسن هاشمی به تشکیل معدود جلساتی میان آقایان روحانی، ناطقنوری، خاتمی، سیدحسن خمینی و اسحاق جهانگیری اشاره کرد و افزود: با اینکه تعداد این جلسات زیاد نبود، اما امید میرفت که حاصل آن، اتفاق جدیدی باشد و بتواند یک حرکت جدی را شکل دهد، اما به دلیل اینکه شورای نگهبان حاضر نیست در نحوه بررسی صلاحیتها درست عمل کند و بجای استفاده درست از نظارت استصوابی، نظارت استرجاعی را دردستور کار قرار داده، یعنی بررسی صلاحیتها را به گروههایی ارجاع داده که تقریبا همه را رد کردهاند، بنابراین ائتلاف میانهروها نتوانسته شکل بگیرد.
او از رد صلاحیت ۵۰ درصد از کاندیداهای وکالت برای دوره دوازدهم مجلس خبر داد و گفت: در این شرایط فکر میکنم شکل گرفتن ائتلاف میانهروها کار سختی است.
هاشمی با بیان اینکه هر تغییری در فضای سیاسی و هر نوع تحول در کشور از طریق انتخابات انجام میشود، درباره نقشآفرینی فراانتخاباتی ائتلاف میانهروها گفت: اگر این ائتلاف نتواند در انتخابات شکل بگیرد، بعدا هم نمیتواند کاری صورت دهند. در انتخابات است که میتوانند کار تشکیلاتی کنند. اگر از انتخابات عبور کنند دیگر نمیتوانند کاری کنند، چون هم در اصلاحطلبها و هم در جریان اعتدال، تفرق وجود دارد. الان اصلاحطلبها بیش از ۳۰ حزب و تشکل دارند، اعتدالیها هم همینطور. در زمان انتخابات است که این تعداد حزب و گروه میتوانند جبههای تشکیل دهند و برای در دست گرفتن قوه مجریه یا مقننه اقدام کنند.
هاشمی بار دیگر به وضعیت بررسی صلاحیتها اشاره کرد و در پاسخ به این پرسش خبرنگار انصاف نیوز که به نظرتان هنوز فرصت هست یا نه، پاسخ داد: شاید بشود، اما در مورد حزب کارگزاران، ما روی حداقل ۱۶۰ کاندیدا حساب میکردیم در حالیکه در کل کشور ۴۵ نفر بیشتر تایید نشدهاند و تاییدشدگان هم کف انتظارات ما بودهاند و نمیتوانند کار خیلی ارزندهای برای رایآوری انجام دهند.
رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی گفت: مجلس با قانونی که تصویب و کاندیداتوری را به پیش ثبتنام مشروط کرد، دولت با نحوه عملکرد هیاتهای اجرایی و شورای نگهبان با این شکل ردصلاحیتها، انگیزههای انتخاباتی را کشتند.
هاشمی در پاسخ به سوالی درباره امکانپذیری ائتلاف میانهروها در شرایط موجود، کار گروههای سیاسی برای ورود به میدان انتخابات را بسیار مشکل خواند و افزود: ائتلاف میانهروها هنوز میتواند شکل بگیرد، اما خیلی مشکل و با کف انتظار از کسانی که در صحنه باقی ماندهاند. در واقع یک آیتالله هاشمی دیگر لازم است که بتواند به میدان بیاید و به ائتلاف میانهروها شکل بدهد.
او در پایان، عملکرد مجریان انتخابات دوره دوازدهم مجلس را خلاف منویات رهبری خواند و گفت: آنهایی که مدعی طرفداری جدی از رهبری هستند، کاملا برعکس آنچه ایشان خواسته بود عمل کردند و انگیزهها برای حضور گروههای سیاسی و مردم در صحنه انتخابات را به حداقل رساندند.
خلیج فارس: محسن هاشمی اعتماد نوشت: اندیشمند فقید و برجسته معاصر، دکتر داود فیرحی که متاسفانه بر اثر بیماری کرونا در اوج شکوفایی فکری از دنیا رفت، پس از رحلت آیتالله هاشمیرفسنجانی در مقالهای با عنوان «آخرین آواز قو» به این موضوع پرداخت که پرنده قو، در پایان عمر خود، همه انرژی و توانش را متمرکز میکند و زیباترین و رساترین نغمه عمر خود را به عنوان آخرین آواز سر میدهد و آیتالله هاشمیرفسنجانی نیز در مقطع پایانی عمر خود، زیباترین و ماندگارترین بخش تفکرات خود را که با ۶۰ سال مبارزه سیاسی و تجربه ۳۷ سال اداره نظام، به دست آمده بود، بیان کرد.
در آستانه هفتمین سالگرد رحلت آیتالله هاشمیرفسنجانی، با وام گرفتن این مضمون از مرحوم دکتر فیرحی، شاید لازم باشد که ابعاد آخرین و تکامل یافتهترین فصل حضور هاشمیرفسنجانی را واکاوی کنیم. آخرین خطبه هاشمی در ۲۴ تیرماه ۱۳۸۸ ایراد شد و بدون تردید پس از ایراد بیش از ۴۴۰ خطبه طی ۳۵ سال در حساسترین مقاطع انقلاب، جنگ و بحرانهای گوناگون، ماندگارترین خطبه هاشمی، خطبه آخر او بود. برخلاف نگاههای سیاسی که عمدتا معطوف به خطبه دوم ایشان در آخرین نمازجمعه عمرش بود، شاید مهمترین اندیشه هاشمی و آواز قوی او را باید در خطبه اول، واپسین نماز جمعهاش جستوجو کنیم.
هاشمیرفسنجانی، پیش از آنکه یک مبارز، یک شخصیت سیاسی، یک نویسنده، یک مسوول عالیرتبه و یک مدیر اجرایی باشد، طلبهای بود که مهمترین هم و غم زندگیاش رسیدن به معنای واقعی تعالیم اسلامی برای زندگی اجتماعی انسان بود و از این رو در آخرین خطبه خود، ضمن نقل مفصل روایت بسیار مهمی از پیامبر اکرم (ص) که در واقع وصیتنامه سیاسی ایشان خطاب به امیرالمومنین است، وصیتنامه سیاسی خود را بیان کرد. هاشمی میدانست که احتمال دارد بیان این خطبه به پایان حضور رسمی او در عرصه سیاست جمهوری اسلامی بینجامد و پس از آن نیز با وجود اصرارهای فراوان ایراد خطبه دیگری را نپذیرفت و همواره تکرار کرد که همان محتوای خطبه آخر راهحل مسائل بنیادین کشور است، اما راهبرد او در آن خطبه چه بود؟ در واپسین ساعات زندگی پیامبر اکرم، ایشان خطاب به امیرمومنان، وصایای سیاسی خود را بیان میکنند که مشتمل بر پیشبینی آینده است و در آن از غصب حق امیرمومنان در حکومت و عمل نکردن به بیعت غدیر از سوی مردم خبر میدهند و تصریح میکند که اگر مردم حتی علی را نخواهند او تکلیفی برای حکومت با زور ندارد.
آیتالله هاشمیرفسنجانی، آخرین خطبه خود را با این محور ایراد میکند که اگر حاکم حکومت اسلامی حتی علی (ع) هم باشد برای مشروع و پذیرفته شدن حکومتش نیاز به موافقت و همراهی مردم دارد و اگر مردم ما را نخواهند، حق نداریم به زور بر آنان حکومت کنیم.
این راهبرد هاشمی را، امام خمینی (ره) در ابتدای انقلاب خطاب به پرسش فرزند ایشان صراحتا بیان کرده بود که اگر روزی مردم ایران، حتی امام خمینی را نخواهند، او حکومت را تحویل خواهد داد، زیرا که حکومت اسلامی با زور بسیار بدتر از حکومت غیراسلامی مردمی است. طبیعی بود برای هاشمیرفسنجانی که شصت سال از عمر خود را صرف مبارزه و فعالیتهای سیاسی کرده بود و در سال ۱۳۴۵ کتاب امیرکبیر، قهرمان مبارزه با استبداد و استعمار را تالیف کرده بود، تشخیص حکومت استبدادی از مردمسالار، آسان است و حکومتهای استبدادی و دیکتاتوری با هر ابزاری خود را بزک کنند و از طریق انتخابات یکسویه یا ایجاد فضای خفقان و برخورد با منتقدان بخواهند نمایش دموکراسی بدهند، باز تفاوتی در ماهیتشان نمیکند همانگونه که رژیم گذشته پس از نمایشهای متعدد انتخابات و مردمی بودن، با سونامی انقلاب و حکومت صدام در عراق نیز پس از رای ۹۹ درصدی نمایشی به وی، سرنگون شد. آری آواز قوی هاشمی برای امروز ماست و در گوشمان طنینافکن است مبادا آن را نشنیده بگیریم.
در ملاقات اخیر مردم کرمان با رهبری، ایشان مجددا اشاره به مشارکت، رقابت، سلامت و امنیت انتخابات کردند که متاسفانه از زمان پیش ثبتنام و رسیدگی به صلاحیتها در هیاتهای اجرایی و نحوه برخورد مسوولان اجرایی و اجتماعی و امنیتی مشخص است که به تذکرات ایشان توجه نشده است و بعید نیست که در یک ماه آینده اگر وضع به همین صورت پیش رود، شاهد انتخاباتی با مشارکت پایین در کلانشهرها و عدم رقابت واقعی باشیم. امنیت و سلامت در اختیار مجریان و امنیتیهاست که امیدوارم درست عمل کنند.
خلیج فارس:رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی گفت که نفس جلسه روز گذشته رئیسجمهور با فعالان حزبی خوب بود، اما در روش برگزاری آن اشکالاتی وجود داشت.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از تسنیم، محسن هاشمی رفسنجانی رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی با اشاره به جلسه روز گذشته فعالان سیاسی و حزبی با رئیسجمهور، گفت: به نظرم نفس برگزاری این جلسه خوب بود و چنین جلساتی پیش از آنکه جلسه کاری باشد، جلسه تألیف قلوب بود.
وی با بیان اینکه، برگزاری جلسه با فعالان سیاسی باید مدام باشد، در نقد اینکه “جلسه رئیسجمهور با فعالان حزبی سالییکبار برگزار میشود”، گفت: به نظر میرسد، این جلسات بیشتر جنبه تشریفاتی دارد نه کاربردی. گرچه نفس برگزاری این جلسه خوب بود، اما اینکه سالییکبار ۵۰ نفر را دور هم جمع کنند و بگویند هرکس سه دقیقه صحبت کند، درست نیست. اگر وقت بیشتر بود، من پاورپوینت میآوردم و استدلالی صحبت میکرد، اما در آن زمان کوتاه نمیشد حرف خاصی زد.
هاشمی گفت: به نظرم باید، از همه گروهها دعوت کنند و جای هیچ گروهی خالی نباشد و اینکه، یک جلسه کامل برای اصلاحطلبان باشد و یک جلسه هم برای اصولگرایان. یعنی برای هر گروهی یک جلسه مخصوص برگزار شود.
رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی گفت: در جلسه روز گذشته، خیلیها صحبت کردند و آقای رئیسی هم که نیم ساعت وقت داشت، مجبور بود با کلیگویی به مباحث پاسخ دهد چرا که وقت نبود به تکتک مباحث ورود کند.
محسن هاشمی خطاب به زاکانی: تخریب آیتالله هاشمی نوعی خودشیرینی است
خلیج فارس: محسن هاشمی در شرق نوشت: جناب زاکانی که علاوه بر مسئولیت شهرداری تهران و دستیاری ویژه رئیسجمهور، در سیاست و انتخابات نیز فعالیت دارد، در یکی از رسانههای منتسب به ایشان به تازگی مطلبی با عنوان «روحانی وارث اخلاق ناپسند هاشمی شده است؟» منتشر کرده است که به بهانه انعکاس خبری ثبتنام دکتر روحانی در مجلس خبرگان، مانند گذشته آیتالله هاشمیرفسنجانی را تخریب کرده است.
آیا این تخریبها، برای کشور یا منافع ملی یا در پیشگاه خدا، دارای اجر و ثواب است یا خسارت و عقاب؟ به نظر میرسد تنها منفعت این اقدام، نوعی خودشیرینی است؛ ولی ظاهرا تیم رسانهای آقای زاکانی، همچنان تصور میکند که از این طریق در نردبان قدرت بالاتر میرود.
اما این نوع نگاه ابزاری و فرصتطلبانه به سیاست تحت پوشش شعائر و ارزشها، روی دوم سکهای است که بهتازگی یکی از استادان دانشگاه در گفتگو با شبکه خبر، از آن بهعنوان «صهیونیسم حزباللهی» یاد کرد و دلیل این تعبیر را اظهارات یکی از خانمهای سیاسی جریان اصولگرا که مدعی شده بود «مملکت مال حزباللهیهاست» عنوان کرد.
اینکه یک دیدگاه سیاسی و ایدئولوژیک با تکیه بر اعتقادات خود مدعی میشود که یک سرزمین متعلق به اوست، دقیقا همان ادعای صهیونیسم است که فلسطین را ارض مقدس یهودیان میداند و در ایران نیز گروهی نورسیده که در دوران مبارزه نقشی نداشتند، اکنون مدعی هستند که کشور متعلق به آنان است و حتی اگر بپذیریم ۱۰ درصد مردم از این سلیقه سیاسی افراطی حمایت میکنند، ۹۰ درصد بقیه ایرانیان سهمی در اداره کشور ندارند.
این جریان نورسیده که فقط خود را انقلابی و حزباللهی میداند، باید بداند بزرگترین آسیب و هزینه از این نوع رویکرد و تخریب دیگران، متوجه اصل انقلاب میشود؛ چراکه خلوتکردن میدان انقلاب از شخصیتهای برجسته فقید یا زنده، تضعیف نظام است.
اگر خانواده شهیدان بهشتی و مطهری، همت و… و مرحومان طالقانی، منتظری، موسوی اردبیلی، صانعی و… مورد بیمهری قرار بگیرند، بیش از آنکه موجب ناراحتی این عزیزان باشد، به زیان نظام و رهبری انقلاب است.
کوچککردن دایره خودیها و انقلابیها به یک جریان سیاسی، مبدأ تقسیم این جریان پس از یکدستشدن به انشعابات مختلف و حذف دیگر سلیقههاست؛ همانگونه که جریان راست پس از یکدستشدن، راست سنتی را حذف کرد و اکنون نیز نوبت طیفهای غیرتندرو جناح راست است که به دست جریان انقلابی حذف شوند. باید مراقب بود که تابلوی جریان انقلابی، پوششی برای تمامیتخواهی نشود و تحت عنوان حزباللهی، تفکر افراطی شکل نگیرد.
پایان سخن اینکه از جناب زاکانی که خود در دوران دفاع مقدس تحت فرماندهی آیتالله هاشمیرفسنجانی، بهعنوان فرمانده منصوب امام خمینی، جانباز شده است، انتظار میرود که امکانات و حمایتهای خود را این چنین در راهی که به تیشهزدن به ریشه انقلاب منجر میشود، هزینه نکند.
خلیج فارس:محسن هاشمیرفسنجانی در رونامه اعتماد نوشت: ورود غیرمستقیم ایران به جنگ جاری غزه حتی حضور حزبالله لبنان به صورت خودجوش به صورتی پای ایران را به معرکه و احتمالا کمک امریکا به اسراییل در حمله به ایران بکشاند.
نگاهی به سوابق مبارزات در فلسطین اشغالی، به خصوص با استناد به کتاب «سرگذشت فلسطین» ترجمه آیتالله هاشمیرفسنجانی و اتفاقات بعد از آن، از سال ۱۹۴۸ که رژیم اشغالگر صهیونیستی تشکیل شد تا اکنون سال ۲۰۲۳ یعنی ۵۵ سال، انحطاط امپراتوری مدعی حقوق بشری امریکا و غرب را به وضوح نشان میدهد مخصوصا با تصویب بودجه کمکی ۳/۱۴ میلیارد دلاری کاملا نظامی برای بمب و موشک و… بدون در نظر گرفتن رفع آسیبهای ناشی از جنگ برای غیرنظامیها.
نتیجه این اشغالگری تا به حال حدود ۱۰۰ هزار شهید از طرف فلسطینی و ۱۰ هزار کشته از طرف اشغالگران بوده و مجروحان حدود سه برابر، جانباختگان حدود ۳۵۰ هزار نفر و آوارگی حدود ۷ میلیون نفر اعلام شده است. این نوع حمایتها چه مستقیم و چه غیرمستقیم را در جنگهای منطقه و در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با هدایت غیرمستقیم ابرقدرتها و عمالشان دیدهایم.
تعداد شهدا و مجروحان فلسطینی تقریبا معادل یکدوم شهدا و مجروحان جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران حدود ۲۲۰ هزار شهید و ۵۵۰ هزار مجروح است. حدود ۱۷۰ هزار از شهدا در خط مقدم جبهه شهید شدهاند. ۴۵ درصد از شهدا سنی بین ۱۶ تا ۲۰ سال و ۸۰ درصد شهدا زیر ۳۰ سال داشتهاند. ۱۰درصد شهدای ایران غیرنظامی بودند. ولی آنچه در مساله جنایت اخیر غزه خود را به وضوح نشان میدهد، تعداد نزدیک به تمام ۱۰ هزار نفری شهدای غیرنظامی مخصوصا کودکان و زنان در طول کمتر از ۳۰ روز است که تعداد کودکان نزدیک به ۴ هزار نفر است.
در جنگ داخلی سوریه تعداد کشتهها از مرز حدود ۵۰۰ هزار نفر عبور کرد که حدود ۱۰۰ هزار آن غیرنظامی بودهاند. تعداد مجروحان به حدود یک میلیون نفر رسید و آوارگان ۸ میلیون نفر اعلام شد. تعداد کشتهها در حمله امریکا به عراق و بعد از آن تا به حال به حدود بیش از یک میلیون نفر رسیده است و مجموعا کشتهها در حمله امریکا به افغانستان ۲۰۰ هزار نفر تخمین زده میشود که حداقل ۴۵ هزار نفر آن غیرنظامی بودهاند.
جنگها و درگیریها در لبنان نیز تا به حال حدود ۱۵۰ هزار کشته به جا گذاشته و بیش از یک میلیون نفر ترک وطن کردهاند. جنگ یمن و عربستان نیز مجموعا ۳۵۰ هزار کشته داشته که ۸۰ هزار کودک فقط به دلیل قحطی جان دادهاند و، اما شهر مظلوم غزه شهری ۴۰۰۰ ساله از زمان کنعانیان، در سال ۱۹۶۷ که تحت حاکمیت مصر بوده در جنگ شش روزه توسط اسراییل اشغال میشود و بعدها براساس پیمان اسلو تحت کنترل تشکیلات خودگردان فلسطین قرار میگیرد؛ لذا اسراییل از نوار غزه عقبنشینی کرده و حماس پس از انتخابات سال ۲۰۰۶ و درگیری داخلی با فتح در سال ۲۰۰۷ کنترل غزه را به دست میگیرد، ولی بهرغم آن همچنان غزه تحت محاصره اسراییل و مصر قرار دارد و اصولا غزه را یک زندان در فضای باز تعریف میکنند و به همین دلیل غزه دستش از همه نقاط جهان کوتاه است و برای منابع اصلی حیات از جمله آب، غذا، برق، انرژی تقریبا و شغل وابستگی زیادی به اشغالگران دارد.
این محاصره مشکلات غیرقابل تحمل برای اهالی غزه ایجاد میکند که البته خود میتواند یکی از دلایل مهم حماس برای عکسالعمل علیه اشغالگران، با عملیات توفان الاقصی باشد. اخیرا نیز در سال ۲۰۲۳ چندین مورد درگیری و خشونت از طرف اشغالگران اسراییلی دیده شد که حدود ۲۵۰ فلسطینی شهید و البته حضور دولت راست و افراطی در اسراییل باعث افزایش شهرکسازی در کرانه باختری و اشغال بیشتر سزمین فلسطینی شده و لذا شاهد افزایش حملات شهرکنشینان اسراییلی و آوارگی بیشتر فلسطینیان بودیم و به این معضلات، تنشهای توهینآمیز اطراف اماکن مقدس مسجدالاقصی نیز اضافه شده، به همین دلایل گردان عزالدین قسام در واکنش خود دلیل حمله را هتک حرمت مسجدالاقصی و شهید و مجروح شدن صدها فلسطینی و محدودیتهای جدی محاصره غزه در سال جاری دانست و آغاز عملیات را برای فهماندن به دشمن اشغالگر اسراییلی که زمان بیدادگری بدون پاسخگویی به پایان رسیده، عنوان کرده است.
هماکنون بعد از حدود یک ماه شاهد حمله زمینی اسراییلیها به غزه و ورود از شمال و شرق غزه هستیم، تعداد شهدا به ۱۰ هزار نفر نزدیک میشود و مجروحان از مرز ۲۵ هزار نفر عبور کرده است. ۵/۱ میلیون نفر از جمعیت ۵/۲ میلیون نفری غزه آواره شدهاند. سازمان ملل، دیدبان حقوق بشر و دیوان بینالمللی کیفری که ماموریت تحقیق درباره جنایات جنگی اسراییل از سال ۲۰۱۴ را به عهده دارند، جنایات و قساوتهای اشغالگران علیه غیرنظامیان، زنان و کودکان را تایید کردهاند و تصمیم اسراییل برای نقل مکان اجباری شهروندان غزه را نیز جنایت جنگی نامیدهاند و آزمایشگاه شواهد بحران عفو بینالملل و تقریبا همه سازمانهای بشردوستانه استفاده از مهمات با فسفر سفید را نیز تایید کردهاند. کشتن خبرنگاران نیز در جنایات اخیر تا حد ۳۰ نفر هم ثابت شده است.
اکثر کشورها و سازمانهای بینالمللی و مردم خواستار آتشبس فوری هستند، ولی همه خوب میدانند جنایات اسراییل با حمایت کشورهای غربی به خصوص امریکا و انگلیس و چندین کشور اروپایی در حال انجام است و اگر کمک و حمایت آنها نباشد، بعید است که اسراییل بتواند حتی یک روز دوام بیاورد؛ لذا نقش مدعیان حقوق بشر در جنگ با فلسطینیان و اخیرا غزه کاملا مشهود است و غیرقابل انکار و از طرف اکثریت ساکنان زمین و کشورها و سازمانهای بینالمللی محکوم شده است.
در نتیجه، بهرغم اینکه درست است که جنگ نابرابر جاری در سرزمینهای اشغالی قربانیهای مهمی از جمله سازمانهای امنیتی و ارتش اسراییل که بهرغم سرمایهگذاری کلان تا این حد ناکارآمد جلوه کردهاند، داشته و نتانیاهو و دولت او دچار ریزش آرای خود در پهنه سیاست داخلی اسراییل شدهاند و البته میتواند چنین جنایاتی پیامدهای سیاسی و اجتماعی جهانی از جمله توافق جهانی برای جنایتکار بودن رژیم جعلی اسراییل و ثانیا تقویت جدی طرفداران پیشبرد اهداف مبارزین فلسطینی و برگشت آوارگان و حمایت بیشتر جهان اسلام از مردم فلسطین در غزه و کرانه باختری و حتی داخل سرزمینهای اشغالی داشته باشد، ولی در کوتاه سخن هماکنون برای ایران هوشیاری در برابر فعل و انفعالات و تحرکات اسراییل و انحطاط امپراتوری غرب و امریکا، ضرورتی جدی دارد.
میدانیم صلح پایدار در منطقه فلسطین تا حقوق ملت فلسطینیها تامین نشود، برقرار نخواهد شد و امنیت اشغالگران هم توهمی است که به آن هیچ وقت نخواهند رسید. ولی این مشکل منطقه خاورمیانه، با توجه به حمایت ضد بشری ابرقدرت غربی همچنان ادامه خواهد یافت و لذا باید مواظب بود که تلاشهای افراطیهای اسراییل اشغالگر برای کشاندن جنگ و درگیری به خارج از سرزمینهای اشغالی از جمله ایران تحقق نیابد، چراکه ورود غیرمستقیم ایران به جنگ جاری حتی حضور حزبالله لبنان به صورت خودجوش به صورتی پای ایران را به معرکه و احتمالا کمک امریکا به اسراییل در حمله به ایران بکشاند. موضوعی که اسراییلیها سالها دنبال آن بودهاند. همه به یاد داریم که در زمان حمله امریکا به عراق با عنوان محور شرارت اسراییل با اعزام نماینده به امریکا خواهان حمله به ایران به جای عراق با عنوان ریشه شرارت بوده است.
هماکنون اشغالگر صهیونیستی در دام ورود به غزه افتاده است و باید سعی کرد در همین دام آن را زمینگیر کرد تا با تدبیر و با کمترین خسارت به مقاومت و ایران از بین برود. خوشبختانه سیدنصرالله ضمن اینکه از همه احتمالات روی میز و امکانپذیر گفت، ولی از بازدارندگی هم گفت. او هم به عنوان یک دولتمرد لبنانی و هم یک رهبر میلیشای مقاومت در این تعارض هوشمندانه ظاهر شد. این خویشتنداری اشغالگران را در موضع ضعف قرار خواهد داد و در باتلاق غزه انشاءالله غرق خواهد کرد.
منبع:فرارو