خلیج فارس:محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا نوشت:
وسط این همه تبلیغات و دعوای انتخابات دنبال برنده میگردید؟
برنده بزرگ، آقای کاظم صدیقی است که پرونده اش در افکار عمومی گم شد.
همین!
خلیج فارس:محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا در کانال تلگرامی خود نوشت؛ ابروباد و مه و خورشید و فلک در کارند تا آقای قالیباف به پاستور برود. اگر همین خودش دلیل بر این نباشد که او رئیس جمهور خوبی نیست، دلایل محکمتری هم وجود دارد.
به حلقه اطراف آقای قالیباف نگاه کنید. ۵ نفر که بتوانند مثلا وزیرخارجه یا اقتصاد یا صنعت یا آموزش وپرورش یا ارتباطات بشوند و طبقه متخصص جامعه قبولشان داشته باشد، میبینید؟
آقای قالیباف خیلی روی شفافیت مانور میدهد و تلاش میکند تلاشهایی را که در این زمینه انجام گرفته به نام خود سند بزند، اما آیا کتمانگری در زمینه خودروهای شاسی بلند، املاک نجومی شهردای، داستان قائم مقامش در شهرداری و… کافی نیست برای اینکه او را رئیس جمهور خوبی ندانیم؟ (قطعا ورود به مسائل زندگی خصوصیاش را غیراخلاقی میدانم هرچند توضیح ندادن در باره آنها هم ضعف اوست)
همه حرفهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی قالیباف را از سال ۱۳۸۴ تا امروز جمع کنید. بیش از نصف ورق دفتر مشق دانش آموزان میشود؟ آیا حرفهای تکراری، روبنایی، بیمطالعه و شعاری کافی نیست که رای دهندگان اسمش را روی برگ رای ننویسند؟
او در زمینه سیاست خارجی چه میداند؟ آیا جز جوگیرشدن در زمستان ۱۳۹۹ برای به تصویب رساندن مصوبهای که امید اکثر مردم را با هوا کردن برجام به یاس تبدیل کرد، هنر دیگری هم دارد؟ شاید سفر او به مسکو و تلاش ناکامش برای دیدار با پوتین به عنوان دستاورد تلقی گردد اما آخرش معلوم شد این دستاورد را یک عضو ساده کمیسیون امنیت ملی مجلس هم میتوانست کسب کند!
قالیباف بعد از دوران دفاع مقدس، هیچ سابقه شگرف و افتخارآفرینی ندارد، هرچند که در دوران فرماندهی نیروی انتظامی موفقتر از اخلاف و اسلاف خود عمل کرده. با این حال او در شهرداری تهران آثاری از خود به جا نگذاشته که در افکار عمومی پایتخت نشینان، برجسته باشد. حتی اگر کار قابل قبولی هم صورت گرفته حتما در فساد عیسی شریفی، غرق و مضمحل شده است.
قالیباف نشان داده مجلس را پادگان میبیند و نمایندگان نیز سرباز و امربر هستند. اما در طرف مقابل، نمایندگان چنین وقعی به او نگذاردند و رئیس مجلس را از چهرهای که میتوانست پارلمانتاریست باشد، فقط به یک اداره کننده جلسه تنزل دادند.
قالیباف هرگز چهره پرنفوذ سیاسی نبوده و اوج آن در انتخابات اخیر مشاهده شد. او با اینکه با جبهه پایداری زدوبند کرد و دوستان نزدیکش را هم قربانی ائتلاف با این تشکیلات کرد، در تهران فقط ۴۰۰ هزار رای آورد که نسبت به دوره قبل مجلس، حدود یک میلیون کاهش داشت. سوای این، قالیباف هرگز در فضای سیاسی کشور به عنوان یک متفکر سیاسی جدی گرفته نشده است؛ نزد اهل فرهنگ و هنر جایگاهی ندارد؛ فاقد ایده اقتصادی است و نزد اقتصاددانان کشور در حد رئیس مجلس، با نفوذ نیست و با اینکه در دانشگاه درس میدهد، دانشگاهیان خیلی تحویلش نمیگیرند؛ در گروههای مرجع مانند روحانیون نیز برد چندانی ندارد و…
اینها و دلایل دیگر باعث میشود او حتی اگر رای بیاورد، رئیس جمهور خوبی نباشد. هرچند او را به مراتب از مرحوم شهید رئیسی عملیاتیتر و قدرتمندتر میدانم و در اکثر اختلافات اساسی که در ماههای آخر عمر آن مرحوم با او داشت، قالیباف را محق میدانم.
پ. ن: در روز تایید صلاحیتها، دونفر از روزنامه نگاران منتقد آقای قالیباف روانه زندان شدند که پیش از این به افشاگری در باره قالیباف دست زده بودند. با آن دو همکار رسانهای قطعا سلیقهام همراه نیست و کارشان را نمیپسندم اما آقای قالیباف میتوانست فقط یک ژست بگیرد و اعلام کند شکایت خودش را از آنها پس میگیرد. او این کار را هم نکرد و یک دلیل دیگر بر خوب نبودنش برای پست ریاست جمهوری اضافه کرد.
خلیج فارس: محمد مهاجری، تحلیلگر سیاسی و روزنامهنگار اصولگرا در روزنامه هم میهن نوشت:
انتخابات ریاستجمهوری یک پروسه ۶ ماهه تا یکساله است که به یک پروسه یکماهه تبدیل شده است. بنابراین طبیعی است تمام افراد و گروههایی که تصمیم دارند وارد این انتخابات شوند، دچار یک دستپاچگی، عجله و شتاب میشوند.
در این میان افرادی که دارای تجربه و سابقه کار حزبی، سیاسی و انتخاباتی هستند، به لحاظ متشکل کردن تشکیلات انتخاباتی و تدوین برنامههایشان موفقتر عمل میکنند؛ البته با توجه به فضای ایجادشده و در مدت کوتاه پیشرو این امکان متصور نیست که کاندیداهای ریاستجمهوری یک مانیفست قوی و برنامه کلان و آیندهنگر تهیه کنند.
در انتخاباتی که با سرعت و عجله برگزار میشود، اتفاقات هم سریع پیش میرود و سرعت این اتفاقات گاهی مسبب رقم خوردن سرنوشتی میشود که شاید مورد توقع و انتظار نیست. بنابراین گمان میکنم نتیجه این انتخابات قابل پیشبینی نیست. البته منظور این نیست که در دورههای قبل همه چیز قابل پیشبینی بوده اما این بار نتیجه انتخابات مبهم است و با جناحهای مختلف که گفتوگو کردم، هیچ کسی نمیتواند تحلیل دقیق و جامعی ارائه دهد. بهعنوان یک اصولگرا میگویم؛ دلیل حضور بیش از حد کاندیداها این است که جریان اصولگرایی فروپاشیده است.
اینکه تصور کنیم این افراد جلسهای برگزار کرده و تصمیم گرفتهاند که به صورت فلهای ثبتنام کنند، اشتباه است. ثبتنام بیش از حد انتظار نشاندهنده آشفتگی است که به آن اشاره کردم. ثبتنام نماینده مجلس که چند ماه پیش در انتخابات ۱۰هزار رای نیاورده اما کاندیدای ریاستجمهوری شده است، مبتذل و خندهدار نیست بلکه تراژدی است و حاکی از آن است که اصولگرایان نمیدانند با آینده خود چهکار کرده و در تاریخ چه وجههای از خود ثبت میکنند.
چندی پیش خبری منتشر شد که آقای محسن رضایی به دنبال ائتلاف است، بخشی از آن خبر تکذیب شد. اما موضوع این است که آقای محسن رضایی میتواند چنین نقشی را ایفا کند؟
من به شدت تردید دارم. متاسفانه امروز جریان اصولگرایی رهاست و کسی در این جریان به حرف کسی گوش نمیدهد. بنابراین انتظار ائتلاف دور از ذهن است. در این میان جریانهایی هستند که انتخابات را مهندسی میکنند البته نهفقط این انتخابات را بلکه انتخابات مجالس ۱۳۹۸ و ۱۴۰۲ و انتخابات ۱۴۰۰ را مهندسی کردند و حتی دنبال این بودند که انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ را هم مهندسی کنند اما زورشان نرسید. با این وجود، در این روزها مهندسان انتخابات سخت مشغول کارند.
از سوی دیگر چند نفر از دولت آقای رئیسی که دست بر قضا ضعیفترین و ناتوانترین هستند و در جریان اصولگرایی جایگاهی ندارند و کسی آنها را تحویل هم نمیگیرد، برای ثبتنام اقدام کردند و نمیدانند که با این اقدام آنها دولت وارد انتخابات میشود. در حقیقت فعالان سیاسی باید این موضوعات را مطالبه کنند، چراکه با این حجم ورود وزرا و معاونان آقای رئیسی به انتخابات، شائبهعدم سلامت انتخابات مطرح میشود.
چه تضمینی وجود دارد و چرا باید وزیر فرهنگ و ارشاد یا وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که هزاران میلیارد بودجه در اختیار دارد و نظارت زیادی هم روی آن نیست، این رفتار شائبهبرانگیز را از خود نشان دهند؟ معنای این ثبتنامها این است که دولت موقت فعلی با چنگ و دندان به دنبال حفظ قدرت است. ورود اصولگرایان، وزرا و دولتیها به انتخابات ریاستجمهوری نیز حاکی از آشفتگی است.
خلیج فارس: محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: حتما در انتخابات ریاست جمهوری به آقای سعید جلیلی رای میدهم بهشرط آنکه رزومهای ارائه دهد که موسسهای در حد یک نانوایی یا بقالی را حتی به مدت دوهفته ولو با ۱۰۰درصد ضرر اداره کرده باشد.
خلیج فارس: محمد مهاجری نوشت: آقای علم الهدی! معمولا در بلایای طبیعی، خلق الله مقصر میشوند چون گناه میکنند؛ اما آیا فقط این مردم عادیاند که عامل بلایایطبیعی میشوند یا ممکن است گاهی زبانم لال پارهای از مسئولان هم باعث نزول بلا بشوند؟
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در کانال تلگرامی خود نوشت:
حضور امام جمعه محترم مشهد، سلام علیکم
خاطرتان هست در سیلی که در دولتقبل در استانگلستان اتفاق افتاد با بیانی پر از طعنه گفتید «هر حادثهای ولو رحمت باشد در مدیریت غیرجهادی به نکبت تبدیل میشود؟» و اما همین یکی دوروزه در حرفهایی کاملا متضاد با قبل و وسط سیل مشهد که۷-۸ قربانی گرفت، گفتید در بحران سیل شاهد اتفاقات دلگرم کننده هستیم؟!
معمولا در بلایای طبیعی، خلق الله مقصر میشوند چون گناه میکنند؛ اما آیا فقط این مردم عادیاند که عامل بلایایطبیعی میشوند یا ممکن است گاهی زبانم لال پارهای از مسئولان هم باعث نزول بلا بشوند؟
مثلا باز هم زبانم لال، ممکن است به احتمال یک در میلیارد، خود شما بدلیل بعضی حرفهایتان مثل آنچه در بالا نوشته شد (و دوگانگی و تذبذب در آن موج میزند) عامل بلا باشید؟ یا هزاربار زبانم لال، #دولت_میرداماد حضرتعالی بدلیل وعدههای عمل نشده یا ادعاهایپوچ و بیتوجهی به مشکلات مردم و ناکارآمدی شدید، عامل نزول یکی از بلاها مانند سیل اخیر مشهد شده باشید؟
اگر شما یا دولت میرداماد مقصر باشید، آیا حاضرید بجای اینکه در پوستین خلق بیفتید، یواشکی چندتا استغفرالله بگویید؟ یکبار این کار را بکنید؛ شاید اتفاقات خوبی افتاد،
اگر حالی پیدا کردید و زبانتان به استغفار باز شد، التماس دعا
منبع: فرارو
خلیج فارس:محمد مهاجری، نوشت: تصویب تعطیلی شنبه موافقان و مخالفان جدی دارد. اما دولتیها در این زمینه سکوت کردهاند.
در واکنش به مصوبه مجلس درباره تعطیل شدن روز شنبه، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
تصویب تعطیلیشنبه موافقان و مخالفان جدی دارد. اما دولتیها در این زمینه سکوت کردهاند.
لابد به خودشان میگویند: ما هفت روز هفته را کلا تعطیلیم و اگر شنبه هم اضافه شود، هشت روز را در هفته تعطیل میشویم!
منبع:فرارو
خلیج فارس:محمد مهاجری گفت: مجلس دوازدهم رئیس نخواهد داشت و مبصر خواهد داشت. دلیلش این است که مجلس دوازدهم از چهرههای ملی تقریبا تهی است و میشود گفت شخصیتهای رده دوم و سوم سیاسی در این مجلس دارند برای پست ریاست دعوا میکنند؛ چه آقای قالیباف باشد که به نظر من هرگز یک چهره درجه اول نبوده و چه آقایان ذوالنور، آقاتهرانی و متکی.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از جماران، بخشهای مهم این گفتگو را در ادامه میخوانید:
– مجلس یازدهم در سال ۱۴۰۰ یک کار بسیار زشتی کرد که تعداد زیادی از نمایندگانش به آقای رئیسی نامه نوشتند و از ایشان دعوت کردند که کاندیدای رئیس جمهوری شود. معنای این یک چک سفید امضاء به آقای رئیسی. الآن مجلس دوازدهم مواجه است با انتخاباتی که سال آینده برگزار خواهد شد و لازم است که نه تنها آن چک سفید را ندهد، بلکه از همین ابتدای کار یک هشدار جدی به دولت آقای رئیسی بدهد که ممکن است با مشکلاتی مواجه شود، اگر روند فعلی را اصلاح نکند.
– معمولا این طوری است که ما اصولگراها هر وقت رقیب جدی نداریم به جان خودمان میافتیم. این اتفاق قبلا هم افتاده و الآن هم متأسفانه تکرار شده است. بنابراین، تصوری را در جامعه به وجود آورد که این مجلس زاییده یک نوع پولهای ناسالمی است که برای آن خرج شده است؛ در تبلیغات انتخاباتی یا توسط جناحهایی که کاندیداساز بودند و به هر حال دستی در معرفی کاندیداها داشتند.
– شروع چندان مناسبی را برای مجلس دوازدهم شاهد نیستیم و لازمهاش این است که مجلس دوازدهم این اتهام نحس را از دامن خودش پاک کند.
– من معتقدم مجلس دوازدهم رئیس نخواهد داشت و مبصر خواهد داشت. دلیلش این است که مجلس دوازدهم از چهرههای ملی تقریبا تهی است و میشود گفت شخصیتهای رده دوم و سوم سیاسی در این مجلس دارند برای پست ریاست دعوا میکنند؛ چه آقای قالیباف باشد که به نظر من هرگز یک چهره درجه اول نبوده و چه آقایان ذوالنور، آقاتهرانی و متکی. به نظرم اینها هیچ وقت چهرههای درجه یک سیاسی نبودهاند که الآن دارند خودشان را برای ریاست مجلس مطرح میکنند.
خلیج فارس: محمد مهاجری طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: زندانی شدن صادق زیباکلام به گمانم حتی برای قوه قضاییه خبر خوشایندی نیست به عبارت دیگر همانطور که خود او اعتقاد دارد، زندانی شدن برایش افتخار به همراه ندارد، مسوولان قضایی نیز دلیلی ندارند که به آن مباهات کنند. زیباکلام سالهای درازی است که ساز مخالف میزند؛ گاهی حرفهایش با انتقادات تند همراه است و گاهی نیز ساختارشکنی میکند. مثلا وقتی از رضاخان پهلوی دفاع میکند یا به نحوی از اسراییل جرمزدایی میکند یا حتی نظام سیاسی امریکا را ستایش میکند، از مسیر منطق دور میشود.
با این حال تلویزیون در سالهای دور دیدگاههایی از او را روی آنتن میبرد که با نگاه رسمی کشور فاصله داشت. زیباکلام، حرفهایش از ۱۳۸۸ به بعد رادیکالتر شد و در یکی، دوسال گذشته نیز روی منحنی صعودی قرار داشت، اما به نظر نمیرسد او – و دیگر صاحبنظران سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی – با نظراتشان، امنیت ملی را مخدوش کرده باشند هر چند که شاید با مصلحت بخشهایی از حاکمیت انطباق نداشته باشد.
صاحب این قلم، زیباکلام را واقعا «صادق» میداند و با آشنایی نسبتا طولانی و بیشتر دورادور که با او دارد، بر این باور است که اهل ریا و تظاهر و خودشیرین کردن نیست. خاطرم هست چندین سال قبل عکسی از او منتشر شد که پشت سر آقای اللهکرم نماز میخواند. شخصا از او پرسیدم آیا اللهکرم را برای امامت جماعت عادل میداند؟ پاسخش جالب بود.
گفت اللهکرم دو ویژگی دارد که هر دو برایم ارشمند است. نخست اینکه به هر آنچه میگوید ایمان دارد و اعتقاداتش را به دیگران نمیفروشد و دوم اینکه از سلامت و ساده زیستی در زندگی برخوردار است. این نوشته در پی زیر سوال بردن حکم قضایی علیه زیباکلام نیست و چه بسا با معیارهایی که قضات رای دادهاند، قابل دفاع باشد، اما از منظر سیاسی، زندانی کردن او، خلاف تدبیر است. زیباکلام در هفتادوچند سالگی، بارها به مناظره جوانانی رفته که حتی یکسوم سن او را دارند. این یعنی اهل تبختر و تکبر نیست. او از نفوذ و تاثیر کلام برخوردار است، اما نقدهای تند در مجامع دانشگاهی علیه او کم نیست. به همین دلیل هم فضایی که او له یا علیه خود میسازد، به شفافیت موضوعات سیاسی کمک میکند. به خصوص که او اصلا اشتهار به صفت براندازی ندارد.
او دیدگاههای لیبرالیستی تند دارد و اگر با ارفاق به آن نگریسته شود، حاوی مضامین مجرمانه نیست. هر چند که از انصاف به دور است و گاهی با حمایت ایرانی بودن هم سازگار نیست. برداشت من آن است که جرم آقای زیباکلام، جرم سیاسی است، هر چند که ممکن است قاضی به آن اعتقاد نداشته باشد.
در دادگاه جرایم سیاسی، هیات منصفه است که به مجرم بودن یا نبودن متهم حکم میکند. اگر هماکنون در فضای سیاسی کشور، از اقشار مختلف مردم سوال شود که «آیا زیباکلام را مجرم میدانند یا نه؟» واقعا چه نتیجهای خواهد داشت؟ و کلام آخر آنکه زندانی شدن زیباکلام به عنوان یک چهره مشهور منتقد و حتی اپوزیسیون – در خارج از کشور و رسانههای بیگانه، چهرهای از آزادی در ایران نشان میدهد که در شأن جمهوری اسلامی نیست.
خلیج فارس: محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا در شبکه ایکس نوشت:
بعضی مدیران #دولت_رئیسی نقش #شاهسلطانحسینصفوی را بازی میکنند و با آمارهای قلابی، دل خود و رئیسجمهور را خوش میکنند.
جمع کوچکی از وزرا هم پشیمان از حضور در دولت، لحظه شماری میکنندتا دولت تمام شود!
خلیج فارس: محمد مهاجری فعال اصولگرا در کانال تلگرامی خود مطلبی منتشر کرد.
این فعال سیاسی نوشت:
حضرات بزرگان محترم روحانیت
سلام علیکم
تصور میشد، عملیات “وعده صادق” علیه رژیمصهیونیستی و نیز آغاز مجدد فعالیت گشتارشاد (با نام جدید طرح نور) بتواند اتفاق پیشآمده در یکی دوماه اخیر در باره جناب آقای کاظمصدیقی را به محاق ببرد و به فراموش بسپارد.
گواهی میدهم هر روز با افراد متعددی درخیابانها، فروشگاهها، وسایل نقلیه بخصوص مترو مواجه میشوم که در باره دو سه موضوع اظهارنظر یا پرسش میکنند. این بدان معناست که قضیه از نگاه افکارعمومی نه تنها تمام نشده، بلکه، چون شفافیت کامل در آن صورت نگرفته، فضایی از بدبینی را حفظ کرده است.
به عنوان یک علاقمند به روحانیت و معتقد به حفظ شان و جایگاه آن و مهمتر بازگشت مرجعیت این طبقه برای مردم، انتظار دارم موضوع آقای صدیقی استخوان لای زخم نماند. اگر رفتار او صحیح، قابل دفاع و بدون خدشه است، صراحتا اعلام و ابهامات جامعه برطرف شود. در غیراین صورت، توقع جامعه مبنی بر برخورد بدون تبعیض با ایشان عملی گردد.
توجه به عبارت مشهور “حسنات الابرار، سیئات المقربین” اقتضا دارد که مواجهه با اشتباهات کوچک عناصری که تابلو نظام به شمار میروند، سخت باشد تا امید و اطمینان مردم افزایش یابد.
متاسفانه حضور آقای صدیقی در نمازجمعه، سوءتفاهمهای موجود را افزایش داد و بیم آن میرود این دمل چرکین سربسته بماند و بعدها خدای ناکرده عواقبش دامنگیر همه روحانیت (که قطعا بسیاری از آنها از آن دفاع نمیکنند) شود.
آنچه نوشته شد صرفا گزارشی از حرفهای شفاف مردم کوچه و بازار است. چشم بستن برواقعیت، واقعیت را از بین نمیبرد بلکه دیر یا زود، روی تلخ خود را نشان میدهد.
والامر الیکم