خلیج فارس:در ادامه تصویری دردناک از تعریق شدید یک کارگر در گرمای عسلویه را مشاهده میکنید.
منبع:برترینها
خلیج فارس:روز گذشته یک کارگر جوان شرکتی پالایشگاه پارس جنوبی جان باخت.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایلنا؛روز گذشته، یک کارگر اهل ایذه، از نیروهای شرکتی شاغل در پالایشگاه یازدهم پارس جنوبی در گرمای شدید جان خود را از دست داد.
همکاران این کارگر میگویند: سید علی موسوی، کارگر شرکتی اهل ایذه در پالایشگاه یازدهم (فاز ۱۳) دچار ایست قلبی شد و علیرغم انتقال به بیمارستان امام خمینی کنگان جان باخت.
این حادثه روز گذشته بیستم مردادماه، در حالی رخ داده که دمای هوا در منطقه پارس جنوبی طی روزهای اخیر به مرزهای هشدار رسیده و کارشناسان بارها نسبت به خطر کار در فضای باز در چنین شرایطی هشدار دادهاند.
گفتنی است؛ وضعیت هوا در مناطق گرم و شرجی هر ساله منجر به مصدومیت و در برخی مواقع نیز فوت کارگرانی میشود که در این هوا به کار همیشگیِ خود ادامه میدهند.
روز گذشته، منابع کارگری اعلام کردند جمشید اسدی از کارگران انبار HD پتروشیمی بندر امام نیز در محل کار خود، فوت کرده است.
خلیج فارس:حسن محتشم، عضو هیئتمدیره انجمن انبوهسازان استان تهران از وضعیت رکود ساخت و ساز مسکن در کلانشهرها خبر داد و تأکید کرد که از ۲ سال پیش بازار ساختمان درگیر بحران است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو؛عضو هیئتمدیره انجمن انبوهسازان استان تهران با اشاره به رکود بازار مسکن در اثر اخراج اتباع گفت تفاوت دستمزد نیروی کار ایرانی و افغانی ۱۰۰ درصد است.
او به تاثیر اخراج نیروی کار اتباع بر افزایش هزینههای ساخت و توقف پروژهها اشاره کرد و درباره تفاوت دستمزد نیروی کار ایرانی و افغانستانی توضیح داد.
وضعیت فعلی میزان ساخت و ساز مسکن در کلانشهرها چگونه است؟ به نسبت سال گذشته آیا میزان تولید کاهشی بوده است؟
صنعت ساختمان در شرایط انسداد و رکود به سر میبرد. در چهار ماه اول سال به خصوص در دو ماه اخیر که جنگ هم پیش آمد، به رکود در بازار مسکن دامنزده شده است. اخراج اتباع که در سطوح پایین دستی ساختمان نقش مؤثری داشتند، باعث شدت این وضعیت شده است. وضعیت اقتصاد کلان کشور بر بازار مسکن اثرگذاشته و باعث تداوم رکود شده است.
ما عملاً در آتش بس به سر میبریم، اما هر لحظه میتواند بهم بخورد. این موضوع فرار سرمایه از کشور و یا به نوع دیگر عدم سرمایهگذاری در تمام زمینههای اقتصادی را به دنبال داشته است.
وقتی که ما بررسی میکنیم، کل اقتصاد کلان کشور تحت تأثیر جنگ و عوامل ناامنی قرار گرفته و در این شرایط مسکن آسیب بیشتری میبیند. سرمایهگذاری در بخش مسکن دیگر نقدشوندگی سابق را ندارد.
در نتیجه نه تنها در بخش ساختمان شاهد ورود سرمایه نیستیم، بلکه خروج سرمایه از این بازار شدت یافته است.
اخراج اتباع چه میزان بر هزینه تولید اضافه کرده است؟
با اخراج اتباع، اختلالی در روند جذب نیروی فعال ساختمانسازی به وجود آمده است. همانطور که ورود بی برنامه اتباع درست نبود، بلکه خروج آنها نیز به شکل فعلی درست نبود.
اگر این روال ادامه یابد، حدود ۳۰ درصد به هزینه ساخت و ساز مربوط به نیروی انسانی است که ۲۵ درصد آن مربوط به اتباع است. جایگزین این بخش ۲۵ درصدی راحت نیست و هزینه آن ۲ برابر شده است.
۲ برابر شدن هزینه نیروی کار، بر روی هزینه ساخت اثر گذاشته است. در نتیجه صنعت ساختمان نسبت به سایر بخشهای اقتصادی، از شرایط ناگوارتری برخوردار است و ادامه این وضعیت، شرایط مسکن را بسیار بدتر میکند.
تولید و عرضه کاهش داشته و پروژههای در حال اجرا نه تنها کند شده بلکه برخی از پروژهها در حال توقف است. وقتی تولید نداشته باشیم، عرضه پایین میآید، اما تقاضا سر جای خود باقی میماند. خروج نیروهای اتباع باعث شده فقط تعداد اندکی از از خانههای در حال ساخت در اختیار بازار قرار بگیرد.
جایگزین نیروی افغانستانی با نیروی ایرانی از نظر فنی هم راحت نیست. اگر بخواهیم جایگزین کنیم، تفاوت ۱۰۰ درصدی در دستمزد دارند. حدود ۸۰۰ هزار تومان دستمزد یک کارگر ساده بود، اما کارگر ایرانی میخواهد ۲ میلیون بگیرد.
پروژههای ساختمانی ملزم به ارائه لیست بیمه هستند. کارفرمایانی که به اتباع خارجی بیمه نمیدادند، الان باید برای کارگر ایرانی هزینه بیمه پرداخت کنند.
به طور کلی میزان تولید در یکسال اخیر چقدر پایین آمده است؟ آیا دولت توانسته بر افزایش توزیع مسکن کمکی داشته باشد؟
ما آمار دقیق نداریم و مرکز آمار باید اطلاعات منتشر کند که چند ماهی میشود چیزی ارائه نکردهاند. میزان تولید مسکن ما پایین است و سال گذشته از انتظارات کمتر بود.
امسال هم صدور پروانه با جنگ ۱۲ روزه متوقف شد و برخی از پروژهها که شروع شدهاند، نیز به کندی پیش میروند.
پایین آمدن تولید مسکن مطلوب نیست، اما باید ببینیم همین میزان تولید هم در کجا انجام میشود. توزیع تولید مسکن تحت کنترل نیست و شورای عالی معماری و شهرسازی توجه ندارد که اگر مسکن کم داریم، در بخشهای میان درآمدی کم داریم.
تولید در نقاط ثروتمند شهر، جز آلودگی زیست محیطی و مصرف بیشتر انرژی، خاصیت بیشتری ندارد. شورای عالی معماری و شهرسازی باید برنامهریزی کند که شهرداریها را مکلف به صدور پروانه در نقاط ارزان قیمت کند تا قشر کم درآمد، فرصتهای بیشتری برای خرید داشته باشند.
تولید یک طرف است، اما محل تولید هم یک طرف دیگر است. ما در گذشته حدود ۳۵۰ هزار واحد در سال تولید داشتیم؛ نهضت ملی هم قرار بود سالی ۱ میلیون تولید کند، اما چنین اتفاقی رخ نداد.
وزارت راه در ثبت نامها نتوانست حتی افراد واقعی مخاطب مسکن را جذب کند و خانه اولیها در مواردی نتوانستند ثبت نام کنند.
خلیج فارس:یک فعال کارگری برگزاری هرچه سریع تر جلسات شورای عالی کار را خواستار شد و گفت: مدل تعیین دستمزد سالانه باید کنار گذاشته شود و نظام افزایش حقوق و دستمزد دوبار در سال در دستور کار قرار گیرد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرگزاری ایسنا؛حمید نجف اظهار کرد: در نظامهای اقتصادی کلاسیک، تعیین حداقل دستمزد معمولاً بهصورت سالانه و مبتنی بر برآورد نرخ تورم، شاخص سبد معیشت و میانگین قیمتها انجام می گرفت و این روش زمانی عقلانی به شمار می رفت که اقتصاد از ثبات نسبی برخوردار بود و نرخ تورم، تکانهای ناگهانی نداشت اما امروز، اقتصاد کشور درگیر نوعی تورم افسارگسیخته روزانه است که نهتنها موجب به هم ریختن معادلات رایج اقتصادی شده بلکه بنیان زندگی کارگران و حداقل بگیران را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی، اصرار بر تعیین یکبارۀ حداقل دستمزد برای یک سال کامل، نهتنها غیرکارشناسی و غیرعلمی است، بلکه نشانهای از بیتوجهی ساختاری به واقعیتهای زندگی مردم به ویژه کارگران است.
این فعال کارگری با بیان اینکه شورای عالی کار باید در این زمینه به نقش و وظیفه ذاتی خود عمل کند و مدافع منافع نیروی کار باشد، تاکید کرد: معتقدم جلسات شورای عالی کار بیش از آنکه محل چانهزنی واقعی باشد، به یک آیین اداری برای اعلام افزایشهای غیرواقعی تبدیل شده است لذا از شورای عالی کار انتظار می رود در چارچوب وظایف قانونی خود عمل کرده و هرچه سریع تر نسبت به تشکیل جلسات اقدام کند.
نجف پیشنهاد افزایش دوبار در سال حقوق و دستمزد کارگران را مطرح کرد و گفت: پیشنهاد روشن این است که مدل تعیین دستمزد سالانه کنار گذاشته شود و نظام افزایش حقوق دوبار در سال در دستور کار قرار گیرد، به این نحو که یکبار در ابتدای سال و بار دیگر در میانه سال بر مبنای آمار واقعی تورم ششماهه نخست دستمزدها تعیین شود. این مدل، هم با منطق اقتصادی و هم با شرایط واقعی زندگی کارگران و بازنشستگان سازگارتر است.
این فعال کارگری با یادآوری تغییر قیمت برخی اقلام و کالاهای اساسی و تاثیر آن بر سفره خانوارهای کارگری گفت: در شرایطی که هزینه های خوراک، پوشاک و بهداشت با نرخ های دو رقمی صعود می کند و اجاره بهای مسکن افزایش می یابد، چگونه میتوان با دستمزدی که در ابتدای سال تثبیت شده، یک فصل دوام آورد؟
وی افزود: با توجه به آنکه دولت با شعار کنترل تورم و حمایت از طبقات ضعیف روی کار آمده، انتظار می رود در مهار قیمتها، کنترل بازار اجاره مسکن، هزینه های درمان و قیمت مواد خوراکی و غذایی عملکرد قابل قبولی از خود نشان دهد.
نجف با بیان اینکه سیاست تثبیت دستمزد خلاف جهت روند اقتصاد بازار رها شده حرکت میکند، اظهار کرد: این مساله نیازمند تدبیر و درایت صحیح در بدنه اجتماعی دولت است از این رو اگر نمیتوان تورم را مهار کرد، باید دستکم ابزار جبرانی آن فعال شود در غیر این صورت شاهد کوچک شدن هر روزه سفره کارگران خواهیم بود.
وی در پایان از وزارت کار خواست تا در راستای تحقق عدالت اجتماعی نسبت به ترمیم دستمزد کارگران اقدام کند و گفت: اگر در تابستان ۱۴۰۴ گام عملی برای اصلاح سازوکار تعیین دستمزد برداشته نشود، طبقه مزدبگیر با شتابی نگرانکننده به سمت فروپاشی اقتصادی و اجتماعی می رود و این مسأله بر اقتصاد و جامعه پیامد منفی خواهد داشت.
خلیج فارس: مدیر بیمارستان عسلویه از مسمومیت ۱۴ نفر از کارگران شرکت پتروشیمی کاویان خبر داد و گفت: این افراد از ساعت ۲۱:۳۰ دقیقه شنبه شب تا یک بامداد روز یکشنبه با علایم سرگیجه، تهوع ، دل پیچه به این مرکز مراجعه کردند.
به گزارش خلیج فارس؛ وی یادآور شد: براساس اعلام مسوولان شرکت یادشده این افراد بعد از خوردن وعده شام که حدود ساعت ۲۰ شنبه شب بوده دچار علایم مسمویت شدند.
مدیر بیمارستان نبی اکرم (ص) شهرستان عسلویه تصریح کرد: این افراد با دریافت دارو و درمان سرپایی همگی مرخص شدند.
سال گذشته نیز شماری از کارگران این شرکت دچار مسمومیت غذایی شده بودند که منجر به فوت یکی از آنها شد، اما با وجود پیگیری دادساتی و رسانه ها، درخصوص سرنوشت این پرونده اطلاع رسانی شفافی صورت نگرفت.
به نظر می رسد اگر درباره مسمومیت های سریالی کارگران پتروشیمی کاویان اقدام موثری صورت نگیرد و مدیران مرتبط پاسخگو نباشند، باید شاهد تکرار چندباره آن باشیم.
خلیج فارس:در روزهای اخیر ویدئویی از فعالیت کارگران فضای باز پتروشیمی عسلویه منتشر شد که کارگران در هوای گرم و شرجی در میانه روز مشغول کار بودند. آب پاشی گاه و بیگاه برای کاهش دمای بدن کارگران مورد توجه بسیاری از کاربران قرار گرفته بود؛ با این توضیح که آب پاشی همیشگی نیست.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از همشهری آنلاین؛شرایط سخت کارگران فضای باز در پالایشگاه ها و پتروشیمی های عسلویه سبب شد سراغ یکی از این کارگران برویم؛ کارگرانی که در یکی از گرمترین مناطق ایران کار میکنند که گاهی جزو گرمترین شهرهای جهان هم قرار میگیرد.
از ماهشهر به عسلویه
بهرام رسولی، ۳۷ ساله، اهل کهگیلویه و بویراحمد و ساکن شهر اصفهان و کارگر پالایشگاه سوم پارس جنوبی است. او به همشهری میگوید: «اوایل دهه ۱۳۸۰ وارد کار شدم. ابتدا در ماهشهر کار میکردم. کم کم به عسلویه رفتم. فضای کار در ماهشهر هم سخت است، اما کار کردن در عسلویه با دمای بالای ۴۰ درجه سانتیگراد بالای صفر و شرجی گاه تا ۹۰ درصدی، یک تجربه عجیب و غریب است.»
او ادامه میدهد: «با توجه به گرما و شرجی بالا روزی سه تا چهار بار لباس عوض میکنیم. از همان صبح اول وقت که کار را شروع میکنیم، تقریبا ۳۰، ۴۰ دقیقه بعد دیگر لباسهایمان کامل خیس میشود و این شرایط ادامه دارد تا وقتی که انگار کفشهایمان پر آب شده است. به قدری عرق میریزیم که گاهی راه رفتن سخت میشود.»
تشباد
کارگران پالایشگاه و پتروشیمیهای عسلویه دلخوش تشباد (آتشباد) هستند. بهرام رسولی توضیح میدهد: «در فضای باز که کار میکنیم، گاهی باد گرم میوزد. با اینکه باد گرم است، خوشحال میشویم، چون در آن هوای گرم و شرجی همین غنیمت است و احساس خوبی به ما میدهد. اهالی بوشهر به این نوع باد، تشباد میگویند؛ یعنی باد داغ.»
او ادامه میدهد: «فیترکار (مونتاژکار و لولهکش) هستم. بچههای اجرایی زمانی که میخواهند پالایشگاه بسازند، ما کارگران فیتر میشویم. زمانی هم که نیاز به تعمیرات است، به ما مکانیک میگویند. قبل از اینکه جوشکار بیاید و لولهها را اصطلاحا جوش بزند، فعالیت من به عنوان فیترکار شروع میشود. برش زدن لولهها، تنظیم کردن و قرار گرفتن لولهها به عهده فیترکار است.»
۲ هفته فعالیت مستمر
کارگر پالایشگاه سوم پارس جنوبی درباره ساعت کاری خود میگوید: «از ۷ صبح وارد پالایشگاه میشویم و یک ساعت صبر میکنیم تا مجوز کاری که همان روز قرار است انجام دهیم، صادر شود. از ساعت ۸ صبح کار شروع میشود. ممکن است ۲ ساعت وقت نیاز باشد یا چند روز. فرقی نمیکند در چه شرایطی باشیم، گرما، سرما یا جنگ ۱۲ روزه. کارگران پالایشگاه در هر شرایطی مشغول به کار هستند. اولویت ما تولید پایدار گاز است و اصلا نباید خللی در تولید گاز به وجود بیاید.»
بهرام رسولی تاکید میکند: «از آنجایی که در فصل تابستان گاز کمتری مصرف میشود، زمان اورهال در گرمترین حالت عسلویه فرا میرسد. تقریبا تمامی پالایشگاهها در فصل تابستان اورهال انجام میدهند. ما در همین جنگ ۱۲ روزه تعمیرات اساسی داشتیم. در ماه ۲ هفته شیفت هستیم و دو هفته استراحت داریم.»
مشکلات گوارشی و آسیب به ستون فقرات
به گفته بهنام رسولی، کارکردن در پالایشگاه خطرات زیادی دارد. او میگوید: «بدی آب و هوا سبب میشود ما در حین کار دچار مشکلات گوارشی شویم. سنگینی فعالیت در پالایشگاه به مرور به ستون فقرات آسیب میزند و مشکلاتی زیادی به وجود میآورد. همچنین موادی که در حین فعالیت کاری استفاده میشود، خطرات خود را دارد. مثلا موادی هست که اگر با پوست تماس داشته باشد، پوست تاول میزند. گازی که ما از گوگرد میگیریم کاملا سمی است و در دمای بالا اگر تنفس شود، دیگر بازدم در کار نخواهد بود.»
افزایش حقوق
در سالهای گذشته اغلب کارگران پالایشگاه نسبت به دریافتی حقوق خود ناراضی بودند. بهنام رسولی در این باره میگوید: «تا سال ۱۴۰۳ حقوق ما کم بود ولی بعد از رای دیوان عدالت اداری در سال ۱۴۰۴ حقوق و مزایای کارگران پالایشگاه بهتر شد.» او برای جمعبندی صحبت هایش این خاطره را با خنده تعریف میکند: «یک بار ما را به جشن روز کارگر دعوت کردند و به من گفتند که اسم شما را برای نفرات برتر ارائه دادیم. یعنی پیش از برگزاری جشن به من و دو نفر دیگر گفتند که جزو برترین کارگران سال پالایشگاه انتخاب شدید. روزی که به این جشن رفتم، اسم دو نفر دیگر را اعلام کردند و نفر سوم نام فرد دیگری بود.»
خلیج فارس: در حالی که تورم در ایران همچنان روند صعودی و بیوقفه خود را طی میکند، کارگران بیش از هر گروه دیگری در جامعه با چالشهای معیشتی و اقتصادی مواجهاند. افزایش شدید هزینههای زندگی در کنار رشد اندک دستمزدها، وضعیت معیشتی این قشر را به سطحی بحرانی رسانده است.
تورم وحشتناک و افزایش سرسامآور هزینهها
طبق آخرین آمار رسمی، نرخ تورم در ایران بین ۳۵ تا ۵۰ درصد اعلام شده، اما کارشناسان اقتصادی معتقدند نرخ واقعی تورم در برخی کالاها به مراتب بیشتر و تا ۷۰ درصد نیز میرسد. قیمت کالاهای اساسی همچون نان، برنج، روغن، لبنیات و گوشت طی یک سال گذشته بیش از دو برابر شده و هزینههای زندگی را به شدت افزایش داده است.
برای مثال، قیمت روغن خوراکی تا ۶۶ درصد، برنج تا ۱۰۰ درصد و سیبزمینی و شیر نیز به ترتیب تا ۲۵ درصد رشد داشتهاند. این جهشهای قیمتی باعث شده که سبد معیشت خانوارهای کارگری بیش از ۲۳ میلیون تومان در ماه تخمین زده شود؛ رقمی که دستمزدهای فعلی کارگران به هیچ عنوان آن را پوشش نمیدهد.
در چنین شرایطی فرامرز توفیق، فعال کارگری در ارتباط با میزان تورم هزینههای زندگی خانوادههای کارگری نیز خبر داده که: «براساس محاسبات ریاضی، سبد معیشت حداقلی که در اسفند گذشته ۲۸ میلیون تومان محاسبه شده بود، الان به مرز ۵۰ میلیون تومان رسیده است؛ خیلی دقیق بگوییم، نرخ آن امروز بیش از ۴۸ میلیون تومان است. این ارقام براساس محاسباتیست که ۲۷ تیر ماه و با استناد به آخرین قیمتها انجام شده است.»
افزایش حقوق کارگران قبل از اردیبهشت گم شد
آن چه این فعال کارگری از آن خبر میدهد به این معناست که تقریبا تمام رقم افزایش حقوق کارگران حتی پیش از رسیدن به اردیبهشت در سبد معیشت گم شده و به زبان ساده، تورم و افزایش قیمتها چنین بوده که تقریبا تمام افزایش حقوق دستمزدبگیران برای سال ۱۴۰۴ در همان ماه اول سال خورده شده و اتفاقا اکنون با یک بحران جدی در سبد خانوار نیز مواجه هستیم.
فرض بر این است که رقم ۵۰ میلیون تومان برای سبد معیشت یک خانواده چهار نفره در نظر گرفته شده است. این بدین معناست که در یک خانواده چهار نفره با یک نفر شاغل، سبد معیشت پنج برابر بیشتر از حداقل دستمزد است. حتی اگر تمامی اعضای خانواده (چهار نفر) با هر سن و تحصیلی شاغل باشند، باز هم این رقم ۱۰ میلیون تومان بیشتر از مجموع حقوق پایه چهار نفر آنها است. این ارقام نشاندهنده بحران جدی در معیشت شهروندان است.
حقوق کارگران؛ عقبمانده از نرخ تورم
حداقل دستمزد سال ۱۴۰۴ که حدود ۱۰.۴ میلیون تومان تعیین شده، در مقایسه با هزینه واقعی زندگی یک خانواده ۳ نفره که بین ۲۳ تا ۲۹ میلیون تومان برآورد میشود، به شدت ناکافی است. به عبارت سادهتر، حقوق پایه کارگران تنها حدود نصف یا حتی کمتر از هزینه واقعی معیشت آنها را پوشش میدهد.
این شکاف بزرگ میان دستمزد و هزینهها موجب شده بسیاری از کارگران و خانوادههایشان زیر خط فقر مطلق قرار بگیرند و با مشکلات عدیدهای از جمله ناتوانی در تأمین خوراک مناسب، پوشاک، مسکن و خدمات درمانی مواجه شوند.
به گزارش اقتصاد ۲۴، اما یکی از مشکلات ساختاری در تعیین دستمزدها، افزایش سالانه و ثابت حقوق در مقابل تورم ماهانه و فصلی است. وقتی قیمتها به صورت ماهانه افزایش مییابد، اما حقوق تنها یکبار در سال و با تأخیری قابل توجه تعیین میشود، قدرت خرید کارگران به شدت کاهش مییابد.
کارگران و فعالان صنفی بارها خواستار افزایش دستمزد به صورت فصلی و متناسب با نرخ تورم شدهاند تا ارزش واقعی درآمدشان حفظ شود. این روش در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و حتی برخی کشورهای در حال توسعه اجرا و باعث میشود کارگران کمتر تحت فشار نوسانات تورمی قرار بگیرند.
خلیج فارس: در شرایطی ادارات و بانک ها به دلیل گرما و مدیریت برق آخر هفته تعطیل شده اند که شاغلین بخش خصوصی و کارگران از این فرصت بی بهره اند.
به گزارش خلیج فارس؛ به گفته کارگران، در شرایطی کارمندان ادارات دولتی و بانک ها که محیط کارشان از دستگاه سرمایشی برخودار است تعطیل شده اند که گرمای بی سابقه این روزها، نفس کشیدن در فضای آزاد را دشوار کرده و کارگران دچار گرمازدگی می شوند.
از جمله نیروهای خدماتی شهرداری، کارگران پروژه های صنعتی نظیر پارس جنوبی، جوشکاری ها و… که اگر سرکار نروند، بابت آن روز دریافتی ندارند، ضمن اینکه امنیت شغلی شان هم بیشتر به مخاطره می افتد.
اما در کشور و از جمله بوشهر در حالی تعطیلی ادارات و بانک ها اطلاعرسانی میشود که هیچ مقام مسئولی به وضعیت بخش خصوصی اشارهای نمی کند یا توصیه های غیر الزام آور مطرح می کنند؛ درحالیکه بخش بزرگی از جامعه در بخش خصوصی شاغل هستند.
البته این موضوع بهکرات و در ادوار مختلف تکرار شده و مسئولان با این بهانه که آنها بودجه و حقوق بخش خصوصی را تأمین نمیکنند، قادر به توقف فعالیت واحدهای بخش خصوصی در روزهای بحرانی نبوده و این مدیران بخش خصوصی هستند که در چنین روزهایی باید تصمیم به ادامه یا جلوگیری از ادامه فعالیت را اتخاذ کنند.
بر اساس این گزارش، قطعاً در زمان بروز پدیدههای بحرانی مانند گرمای بسیار شدید کارگر بخش دولتی با کارگر بخش خصوصی در یک اقلیم زندگی و فعالیت میکنند، درحالیکه نیروی بخش دولتی در این شرایط تعطیل اما تبعات و خطرات این بحرانها متوجه کارگر بخش خصوصی میشود.
چنانچه بحث ضرر و زیانبخش خصوصی در اثر تعطیلی مطرح است، دولت میتواند برای جبران خسارت توقف فعالیت این بخش در شرایط بحرانی، اقداماتی نظیر بخشودگی های مالیاتی و… درنظر بگیرد.
مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان بوشهر گفت: کارفرمایان موظف به تغییر ساعات کار و تأمین ایمنی کارگران در گرمای تابستان هستند.
مرتضی پروانه با اشاره به ماده ۹۱ قانون کار جمهوری اسلامی ایران تصریح کرد: کارفرمایان باید بر اساس آئیننامههای مصوب، امکانات و شرایط لازم برای ایمنی و سلامت محیط کار را فراهم کنند.
وی بیان کرد: این الزام در فصل تابستان ابعاد گستردهتری مییابد که شامل تغییر ساعات کار، تأمین امکانات رفاهی، آموزش و نظارت مستمر است.
وی گفت: در گام نخست، لازم است ساعات کاری کارگران در مشاغل فضای باز تغییر یابد؛ بهگونهای که کار در ساعات خنک صبحگاهی، از حدود ساعت ۵:۳۰ تا ۱۱:۳۰ انجام شود و در ساعات اوج گرما، بهویژه بین ساعت ۱۲ تا ۱۶، فعالیت کاری متوقف گردد. همچنین کاهش ساعات کار در محیطهای روباز یا فاقد تهویه مناسب و هماهنگی با کارفرمایان جهت اجرای این تغییرات، از جمله تدابیر ضروری در این زمینه است.
مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان بوشهر افزود: تأمین امکانات رفاهی و بهداشتی مناسب نیز باید در دستور کار کارفرمایان قرار گیرد. از جمله این امکانات میتوان به آب آشامیدنی خنک، نمک و محلولهای خوراکی جبرانکننده املاح، استفاده از لباسهای سبک و متناسب با فصل تابستان و در نظر گرفتن زمانهای استراحت منظم (مثلاً ۱۵ دقیقه در هر ساعت) اشاره کرد.
وی تصریح کرد: همچنین ایجاد سایهبان، ایستگاههای استراحت با تهویه مناسب مطابق با ماده ۱۵ آئیننامه حفاظت و بهداشت عمومی، و حتی نصب کولر در کارگاههای موقت ساختمانی بر اساس ماده ۱۶ همان آئیننامه، از اقدامات ضروری محسوب میشوند.
وی بیان کرد: استفاده از تجهیزات ایمنی فردی همچون پیشبند نسوز، نقاب، عینک، دستکش و کفش مقاوم در برابر گرما نیز بر پایه ماده ۶۳ آئیننامه حفاظت و بهداشت عمومی، جزو ملزومات ایمنی در این فصل است.
وی همچنین به ماده ۸۵ قانون کار اشاره کرد و گفت: این ماده نیز صراحتاً بر لزوم رعایت اصول حفاظت فنی و بهداشت کار توسط کارفرمایان تأکید دارد و بیتوجهی به این موارد میتواند تبعات حقوقی و انسانی گستردهای بههمراه داشته باشد.
مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان بوشهر در پایان خاطرنشان کرد: رعایت حقوق و سلامت کارگران تنها یک الزام قانونی نیست، بلکه اقدامی انسانی و اخلاقی است که تأثیر مستقیمی بر افزایش بهرهوری، رضایتمندی و پایداری منابع انسانی خواهد داشت.
خلیج فارس:در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱، سه هزار و ۸۲۶ نفر در جایی که محیط کارشان بوده، مردهاند؛ مرگ بر اثر حادثه ناشی از کار که در ایران بعد از تصادفهای جادهای، دومین عامل مرگومیر آدمهاست.
روزنامه هممیهن نوشت: در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱، سه هزار و ۸۲۶ نفر در جایی که محیط کارشان بوده، مردهاند؛ مرگ بر اثر حادثه ناشی از کار که در ایران بعد از تصادفهای جادهای، دومین عامل مرگومیر آدمهاست. این سه هزار و ۸۲۶ نفر، جزو ۸۴ هزار و ۶۳۸ نفری بودهاند که در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱، دچار حادثه شغلی شده، بیمه بودهاند و نامشان در بررسیهای سازمان تامین اجتماعی ثبت شده است. براساس آمار سازمان پزشکی قانونی در سال ۱۴۰۰.۲۸ هزار و ۱۲۷ و در سال ۱۴۰۱.۲۶ هزار و ۷۴ مورد از معاینات پزشکی، مربوط به معاینات مصدومان ناشی از حوادث کار بوده است.
اینها آمارهایی است که به تازگی در پژوهش جدید مرکز پژوهشهای مجلس بررسی شده است؛ پژوهشی که با عنوان «بررسی حوادث ناشی از کار و حقوق اجتماعی کارگران معادن با تمرکز بر حادثه معدن طبس» انجام شده و شامل جزئیاتی است که شرایط این روزهای کارگران را بهویژه در معادن، بهتر نشان میدهد.
با هربار ریزش، گازگرفتگی و کم آمدن اکسیژن در معادن ایران، اعلام نظر درباره کارگران، زندگی و مرگهای پیدرپیشان در کارگاههای زیر زمین و روی زمین شدت میگیرد. براساس آمار سازمان بینالمللی ILO سالانه نزدیک به سه میلیون نفر در جهان در اثر حوادث و بیماریهای ناشی از کار جان خود را از دست میدهند. این سازمان برآورد کرده است که ۳۹۵ میلیون نفر کارگر در سراسر جهان، صدمات غیرکشنده ناشی از کار را متحمل شدهاند.
ترکیب مرگومیرهای ناشی از کار در جهان نشان میدهد که از بین مجموعه عوامل تأثیرگذار، بیماریهای جسمی و روانی بخش قابل توجهی از مرگهای ناشی از کار را تشکیل دادهاند و صدمات ناشی از کار هم سهم ۱۱ درصدی از مرگها را به خود اختصاص داده است. در ایران، تعداد حادثهدیدگان شغلی تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی کشور براساس آمار رسمی منتشرشده توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال ۱۴۰۱.۳۸ هزار و ۷۳۴ مورد بوده است که از این تعداد ۳۷ هزار و ۱۷۳ نفر بهبودی کامل، ۳۶ نفر ازکارافتاده کلی، ۶۴ نفر ازکارافتاده جزئی، ۴۵۵ نفر فوت و ۱۰۰۶ نفر هم غرامت نقص عضو دریافت کردهاند.
آمار سازمان پزشکی قانونی درباره فوتیها در حوادث کار اما متفاوت و نشاندهنده کار غیررسمی کارگران در ایران و بیمه نبودن تعداد زیادی از آنهاست؛ براساس اعلام این سازمان، ۱۹۰۰ نفر بر اثر حوادث شغلی مردهاند، درحالیکه سازمان تامین اجتماعی این تعداد را درباره بیمهشدگان اعلام کرده و آن را ۴۵۵ نفر در سال ۱۴۰۱ دانسته است.
هرسال، پنج حادثه در هر معدن
پژوهش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس که با تاکید بر حوادث در معادن ایران انجام شده، نشان میدهد از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰، هشت هزار و ۴۹۱ حادثه در معادن ایران اتفاق افتاده؛ یعنی بهطور متوسط حدود پنج حادثه در هر معدن. سال ۱۴۰۰ بیشترین حوادث معادن مربوط به معادن سنگ آهن با ۳۹۰ مورد و زغال سنگ با ۳۶۸ مورد بوده است. هرچند در سال ۱۳۹۷ متوسط نرخ رشد سالیانه نسبت افراد حادثهدیده به کارکنان، کاهش منفی ۲۱ درصدی وجود داشته اما در سال بعد رشد حدود ۱۳ درصدی افراد آسیبدیده رخ داده است.
در سالهای بعد یعنی ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ اما نسبت افراد آسیبدیده به کارکنان کاهشی بوده است. براساس گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال ۱۴۰۰، حوادث معدن در ایران ۲/۳ درصد کل حوادث ناشی از کار در این سال را تشکیل میدهد و از مجموع ۴۵۵ مورد فوت ناشی از حوادث کار، حدود ۳۵ نفر، یعنی هشت درصد مربوط به حوادث معدن بوده است. در این سال ۲۷۰ معدن در ایران دچار حادثه شدهاند و در مجموع، ۱۴۴۶ نفر از کارکنان آنها دچار حادثه شدهاند.
در چندسال گذشته و با هر بار ریزش معدن، دلایل مختلفی برای حوادث در معدن عنوان شده است. حالا مرکز پژوهشهای مجلس، در گزارش اخیرش اعلام کرده که استهلاک دستگاهای ایمنی و فنی استخراج معادن، روشهای سنتی و غیرمکانیزه استخراج و افزایش عمق بهرهبرداری معادن در سالهای گذشته، بالقوه قابلیت بروز و تشدید این دسته از حوادث را افزایش داده است.
از میان مجموعه حوادثی که در معادن رقم خورده، تعداد حوادث در معادن زغال سنگ در سال ۱۴۰۰ با ۳۶۸ مورد حادثه رتبه سوم پرحادثهترین معادن را به دست آورده است. بنابراین معادن زغال سنگ در سالهای اخیر جزو پرحادثهترین معادن از نظر تعداد حوادث محسوب میشود. همچنین ۲۵/۴ درصد از افراد آسیبدیده در معادن در حال بهرهبرداری کشور مربوط به معادن زغال سنگ بوده، اما بهرغم حادثهخیز بودن معادن نسبت به سایر صنایع، در سال ۱۴۰۱ به طور متوسط از هر معدن ۱/۸ بار بازرسی انجام شده است.
این پژوهش در این باره به این نتیجه رسیده است که «به نظر میرسد در موضوع بازرسی عملکرد وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در بعُد کمّی و کیفی ضعفهای قابل توجهی در سطح کشور وجود دارد.» حالا ابوالفضل اشرفمنصوری، عضو کمیته عالی حفاظت فنی وزارت کار در پاسخ به انتقاد این مرکز به «هممیهن» میگوید که در حال حاضر حدود هزار بازرس کار و حدود سه میلیون کارگاه بیمهشده از سوی سازمان تامین اجتماعی وجود دارد و به همین دلیل، هر چندسال یکبار این بازرسان میرسند که از کارگاهها بازدید کنند: «آنها تعدد مسئولیت هم دارند مثل شکایت کارفرما و دیگر مسائل کارگاه. بنابراین نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که بازرسان که اینقدر هم تعدادشان کم است، مدام کارگاهها را بازرسی کنند.»
گول زدن بازرسان در معادن
در گزارش اخیر سازمان پژوهشهای مجلس درباره علل حوادث ناشی از کار نوشته شده است: «بیشترین علل حوادث در معادن کل کشور در سال ۱۴۰۰ تماس با اجسام برنده، تیز، زبر، نوک تیز، دارای برجستگی یا ناهموار و در معادن زغال سنگ کشور، تصادم یا تصادف با اجسام در حال حرکت (۱۳۹ مورد) بوده است. براساس سالنامه آماری وزارت کار در سال ۱۴۰۱ تعداد متوفیان حوادث ناشی از کار ثبتشده در مراکز پزشکی قانونی برحسب علت حادثه ۱۹۰۰ مورد بوده است.»
فعالان حقوق کارگران و کسانی که درباره حوادث در معادن ایران فعالیت میکنند مجموعه عواملی را در این باره موثر میدانند؛ ابوالفضل اشرفمنصوری، عضو کمیته عالی حفاظت فنی وزارت کار یکی از کسانی است که قربانیان حوادث در معادن ایران، در اصل قربانی ضعف قانونمداری و اجرای مقرراتند: «ما انبوهی از آییننامه و دستورالعملهای مربوط به معادن داریم که بهروز شدهاند و از این نظر در بین کشورهای توسعهیافته پیشروییم اما نه کسی آنها را میخواند، نه اجرا میکند. قانونمداری دستوپاگیر کارهای عملیاتی است.
یکی از مشوقهایی که معدن داران را به رعایت اصول ایمنی تشویق و ترغیب میکند، ارائه تسهیلاتی است که شرکتهای بیمهای در اختیار آنها قرار میدهد. در همه مشاغل و کارگاهها به پشتوانه بستههای حمایتی بیمهای، کارفرمای ماهر به سمت پرداخت بیمه میرود. درواقع کارفرما با خرید یک بیمه، اینکه تجهیزات ایمنی و افراد متخصص در این زمینه را در اختیار ندارد، از سر خودش باز میکند. چه معدن طبس و چه دامغان و بقیه معادن، همیشه دارای یک چاشنی انفجاریاند که اتفاقات بدی را رقم میزنند.
ما میتوانیم بستههای بیمهای را تبدیل به فرصت کنیم؛ شرکتهایی که بیمهها را تخصیص میدهند باید در ساختار صدور بیمهنامههایشان بحثهای نظارتی/کنترلی را بگنجانند. باید کارشناس بیمه را بفرستند تا کارگاه یا پروژه را بازدید کند و نسبت به احتمال شدت خطر، بیمهنامه صادر کند. اما ما شاهدیم در روزی که کارشناس برای ارزیابی به کارگاهی سر میزند، کارفرما تجهیزات امداد و نجات و کفش و کلاه حتی قرض میکند تا کارشناس بیمه را گول بزند. بعد هم تجهیزات را جمع میکنند و تمام.»
او میگوید که باید شرکتهای بیمهای در ساختارها و کنترلهایشان پیش از صدور بیمهنامه و در حین برنامههای اجرایی تا پایان زمان بهرهبرداری یک معدن، نظارتهای ایمنی را انجام دهد: «آنها باید موظف باشند بازدیدهای کنترلی در هر پروژهای را در تمام مدت بیمهنامه در دستور کار داشته باشند و بهمحض شاهد بودن تخلف، در بیمهنامه کارفرما توقف ایجاد شود و به وزارت کار گزارش کنند تا کار غیرایمن را متوقف کنند. شرکتهای بیمهای در این باره میتوانند با سازمانهای مردمنهادی که در زمینه ایمنی بهداشت کار میکنند، همکاری کنند و افراد متخصص را در این زمینه به کار بگیرند. اگر این اتفاقات بیفتد، شاید شاهد کمشدن حوادث معدنی باشیم.»
به گفته او، بیشتر معادن دولتی، به پیمانکاران بخش خصوصی تحویل داده میشوند: «معدن گل گهر، مس سرچشمه و دیگر معادن دولتی، ۵۰ تا پیمانکار دارد. این پیمانکاران با تهدید کارفرما یک سری تمهیدات ایمنی را رعایت میکنند ولی یک حفاظ اطمینان برای خودشان ایجاد کردهاند. به این معنی که هروقت کار از دستش در برود، بیمه خسارات را پوشش دهد. طبق مشاهدات خود من درباره ایمنی، گلوگاه ایجاد و کنترل ایمنی همین شرکتهای بیمهای شدهاند.
افراد زبدهای درباره بحث ایمنی به کار گرفته شدهاند اما کارفرماها درواقع فقط با پرداخت بیمه، خسارات واردشده به پروژهشان را پرداخت نمیکنند. کفش، کلاه و وسایل کار مواردی است که قانون مشخص کرده و باید حداقل سالی چندین بار به کارگر داده شود. کپسولهای خودنجات، چراغها، ماسکهای ویژه تنفسی که گازهای سمی را دفع میکنند هم باید فراهم شود که در بعضی مواقع تهیه نمیشود.»
چرا طبس کشته داد؟
انفجار در معدن زغال سنگ معدنجوی طبس که ۳۱شهریورماه سال ۱۴۰۳ اتفاق افتاد، ۵۲ نفر از کارگران را کشت. حالا در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، حادثه در معدن معدنجو طبس، بهطور موردی بررسی شده و مهمترین عوامل ایجاد حادثه در این معدن را فقدان سیستم مانیتورینگ و گازسنجی خودکار در معدن، انجام نشدن عملیات گاززدایی و ناکارآمدی ساختار بازرسی از معدن دانسته شده است.
پژوهشگران این گزارش در این باره نوشتهاند: «به نظر میرسد که تجمع یا تصاعد آنی گاز متان که در نتیجه تهویه نشدن مناسب یا برخورد به حفره گازی که در حین استخراج حاصل شده، زمینهساز وقوع انفجار شده است. در اثر ایجاد جرقه (که منشأ آن هنوز مشخص نیست)، مثلث انفجار کامل شده و انفجار صورت میگیرد و کارگاه نیز تخریب میشود.
در لحظه انفجار گاز متان، بهدلیل افزایش دمای حاصل از انفجار و وجود گرد زغال، انفجار گرد زغال نیز صورت گرفته که باعث نشر مقدار زیادی گاز مونوکسید کربن شده و منجر به مسمومیت شدید و درنهایت فوت برخی از کارگران شاغل در این معدن میشود. درنتیجه انفجار در بلوک C و نشت گاز مونوکسید کربن توسط فنها به بلوک B، ۲۹ کارگرشاغل در تونل B و ۲۰ کارگر شاغل در بلوک C فوت میکنند. با اضافه شدن ۳ نفر از ۱۷ مصدوم این حادثه به فوتیها، تعداد کل فوتشدگان این حادثه به ۵۲ نفر میرسد.»
پژوهشگران این گزارش برای پیشگیری از تکرار حوادث مشابه راهکارهایی را پیشنهاد دادهاند: آموزش و تقویت دانش و مهارتهای ایمنی ذینفعان، استانداردسازی دستگاهها و تجهیزات ایمنی معادن، اصلاح ساختار نظارت و بازرسی بر ایمنی معادن، بازنگری، تفکیک و اولویتبندی در آییننامه ایمنی معادن، همچنین اصلاح قوانین بازرسی و مسئولیتهای حقوقی بازرسان.
کارگران معادن اما نکات دیگری هم برای اضافه کردن به این گزارش دارند؛ نمونهاش مقداد گیلک، عضو شورای کارگری معدن طزره که به «هممیهن» میگوید معادن خصوصی معمولاً مسئول ایمنی جداگانه ندارند و گاهی پیمانکار هم کار چند نفر را انجام میدهد که دلیل آن هم پرداخت هزینه کمتر است، چه نظارت باشد و چه ایمنی: «از طرف دیگر پیدا کردن نیروی ایمنی با شرایط خاص آن سخت است.
این نیرو باید تحصیلکرده باشد و دورههای خاصی را بگذراند. کارفرما هم بیشتر برای تولید هزینه میکند. وضعیت ایمنی در این معادن هم بسیار نامساعد است. واردات دستگاههای ایمنی مثل کپسول خودنجات سخت و هزینه آن هم بالاست؛ به همین دلیل کارفرما و پیمانکار برای آن هزینه نمیکنند. دولت باید کاری کند که تامین امکانات ایمنی برای معادن راحتتر انجام شود. نمونه آن شرکت بزرگی مانند البرز شرقی است که آن هم به سختی میتواند این تجهیزات را تهیه کند.»
او اصلیترین دلایل وقوع حادثه در معادن را حضور نداشتن افراد متخصص در حوزه ایمنی میداند، به ویژه در شرکتهای خصوصی. نبود امکانات و خریداری نشدن آن توسط پیمانکار هم از نظر گیلک، در وقوع این حوادث موثر است: «یکی از وظایف صمت بازرسی معادن است. آنها باید تعداد، مکان و نحوه مدیریت آنها را بشناسند اما فقط نام آنها را میدانند و آنقدر تعداد معادن استان ما زیاد است که فکر نکنم بتوانند به آنها سر بزنند.
بعد که حادثهای رخ میدهد و مشخص میشود یک معدن ایمنی نداشته، باید پرسید که تا حالا کجا بودهاند؟ ممکن است معادن سالی یکبار هم بازرسی نشوند. نمونه آن معدن طزره با دو هزار کارگر و نیروی اداری است که شاید سالی یکبار و بعد از وقوع یک حادثه از آن بازرسی کنند. چند سال پیش وقتی شش نفر در این معدن کشته شدند، وزیر صمت و دادگستری و وزیر کار و کشور آمدند. اصلاً نمیآیند. نه اداره کار میآید، نه تامین اجتماعی میآید که بیمهها را بررسی کند و بداند چطور برای کارگر بیمه رد میشود؟ بعد میگویند که شرایط کار باید امن باشد. شما که نیامدی شرایط محیط کاری من را ببینی. نمیدانی چه قراردادی با پیمانکار و کارگر بسته میشود، چطور باید در شرایطی امن کار کنم؟ کارگر تحت فشار است، اجازه نمیدهند صدایش در بیاید.»
به اعتقاد او، حوادث معدن را با سادهترین امکانات میتوان پیشگیری کرد: «وقتی کار را آغاز میکنید، فضای کار باید امن باشد، کوه فشار و ریزش نداشته باشد، تغییرات جوی هم روی ورود و خروج گاز تاثیرگذار است اما حتی اگر شرایط برای کار ناامین باشد هم کارگر باید به کارش ادامه دهد. حالا به پیمانکار بگو تجهیزات ایمنی ناقص است، میگوید من نمیدانم، باید کار را انجام دهی.»
یکی از بندهای قرارداد شرکتها با پیمانکار، باید مربوط به هزینه نگهداری معادن باشد. جدا از برداشت زغال و سود پیمانکار، این هزینه هم باید در نظر گرفته شود، اما گیلک معتقد است که چنینبندی را در نظر نمیگیرند چون پیمانکار به فکر هزینه نگهداری معدن نیست، به فکر جیب خودش است. به اعتقاد او مهمترین نکتهای که در ایمنی معادن باید در نظر گرفته شود، حقوق کارگر است. او باید دستمزدی داشته باشد که با خیال راحت کارش را انجام شود. اما وقتی دخل و خرجش به هم نمیخورد، با هرشرایطی کار میکند و دیگر چیزی برایش مهم نیست. در معادن خصوصی کمترین امکانات وجود دارد.
به گفته گیلک، صنعت زغالسنگ به طلای سیاه شناخته میشود، به همین دلیل تا جایی که بتوانند برداشت و بهرهبرداری میکنند. حالا این مجوزها بر چه اساسی صادر میشود، مشخص نیست: «تولید زغال هرسال در معادن افزایش پیدا میکند اما کارگرها با همان امکانات قبلی و فشار کار بیشتر باید تولید را افزایش دهد. در این شرایط نیروی اضافه هم نمیگیرند و با همان تعداد تولید را افزایش میدهند.»
خلیج فارس:قیمت کله پاچه در سال جدید از ۱.۵ میلیون تومان عبور کرده است. این رقم با چهار روز دستمزد یک کارگر ایرانی برابری میکند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از تجارتنیوز؛قیمت کله پاچه از مرز یک میلیون و 500 هزار تومان هم عبور کرده است. این تغییر در قیمت یک غذای سنتی، خود نشانهای از شکاف درآمدی فزاینده و کوچک شدن سفره خانوار ایرانی است.
بررسی جزئیات قیمتها در بازار نشان میدهد که کلهپاچه خام در محدوده یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان به فروش میرسد و پختهشده یک دست کامل آن در طباخیها بین ۱.۵ میلیون تا دو میلیون تومان به عرضه میرسد.
کلهپاچه؛ غذای محبوب ترکها و عربها
اکنون قیمت کله پاچه در حالی به محدوده دو میلیون تومان رسیده که حداقل دستمزد مصوب برای سال 1404 معادل 10 میلیون و 490 هزار تومان تعیین شده است. این یعنی یک کارگر باید بیش از چهار روز کار کند، تا بتواند یک وعده کلهپاچه تهیه کند.
این در حالی است که کارگران سایر کشورهای منطقه فقط با حقوق چند ساعت کار خود میتوانند این غذای سنتی را تهیه کنند.
بر اساس اطلاعات 2025 L&E Global دستمزد ماهانه یک کارگر در ترکیه با احتساب 22 روز کاری 22104 لیر است، به این ترتیب یک کارگر با حدود چهار ساعت کار کردن میتواند در رستوارن کاشیبایاز استانبول این غذا را با 515 لیر ترکیه خریداری کند.
در عربستان سعودی نیز کارگران بخش دولتی ماهانه 3000 ریال دریافتی دارند؛ بدین ترتیب مزد هر ساعت کار تقریبا 17 ریال محاسبه میشود. براساس بررسی منوهای آنلاین رستورانها قیمت یک وعده کلهپاچه در کافه صباح و دیگر رستورانها تقریبا معادل 34 ریال سعودی است که نشان میدهد کارگران شاغل در عربستان با دو ساعت کار میتوانند این غذا را تهیه کنند.