عکاس: فریده جعفری زاده
خلیج فارس: کتاب «اهل دریا» نوشته جواد غلامنژاد جبری، فیلمساز، پژوهشگر و ناخدای جوان بوشهری به همت انتشارات «هلیله» روانه بازار کتاب شد.
به گزارش خلیج فارس به نقل از خبرگزاری کتاب ایران، این کتاب در ۳۱۶ صفحه مصور با شمارگان ۳۰۰ نسخه با بازنویسی و ویراستاری اسماعیل منصورنژاد تابستان ۱۴۰۳ راهی بازار کتاب شده است. ناشر کتاب در پشت جلد آن نوشته است: «کتاب مصور «اهل دریا» ضمن گذری بر تاریخ بوشهر، به فرهنگ و آداب مرتبط با دریا و دریانوردی، اصطلاحات دریایی در مراسم آیینی، ملزومات و ادوات و قوانین صید و صیادی سنتی، انواع بادها و ستارههای دریایی، فصل صید و صیدگاههای انواع ماهی و…. بر اساس روایتهای صیادان و ناخدایان بوشهری میپردازد. کتاب سپس فضای دریا را از زاویهای جدید در مقابل خواننده میگذارد و تاریخ دریانوردی در بوشهر را تشریح و انواع شناورها بهویژه شناورهای مشهور و غرق شده را معرفی میکند. جزایر بوشهر و وضع زیست محیطی آنها و صیدگاههای استان بوشهر، بخش دیگری است که نویسنده تلاش کرده تا چالشهای مربوط به آنها را واکاوی و یادآوری کند.»
جواد غلامنژاد جبری، مؤلف کتاب «اهل دریا» هم در بخشی از مقدمه این کتاب با اشاره به اینکه در خانوادهای دریانورد در بوشهر متولد و بزرگ شده، نوشته است: «دریانوردی در ایران پیشینهای بسیار قدیمی دارد، بهخصوص در استان بوشهر ناخدایان زبده شناورهای چوبی بادبانی و شناورهای فلزی حال حاضر، همه نامآشنا و بزرگ بودهاند.
سطح دانش دریانوردی ایران به گونهای است که عدهای از کشورهای آسیایی نظیر هند، فیلیپین، پاکستان و… به بوشهر آمده، آموزش دیده و در شناورهای فلزی به مدت یک سال ملوانی و دریانوردی رایگان انجام میدادهاند تا فقط پاسپورت دریایی آنها از ایران و در بندر بوشهر مهر بخورد و در بندر بوشهر دریانوردی را پاس کنند.
وقتی این گونه است، چرا باید دریانوردان در بوشهر برای حق و حقوق خود اذیت شده و نادیده گرفته شوند؟ به خاطر اینکه تنها سواد دانشگاهی ندارند؟ در حالی که صیادان بسیار باهوشی هستند؛ صیادانی که تور خود را بدون ردیاب پیدا میکنند. این کتاب در ۲۱ فصل و پیرامون موضوعات مختلف «دریانوردی» نوشته شده و امیدوارم توانسته باشم حق مطلب را ادا کرده و «دریا» را از زبان «اهل دریا» در مقابل خوانندگان گرامی گذاشته باشم.»
این کتاب دارای دو مقدمه است که در مقدمه اول که نوشته عبدالکریم مشایخی، مورخ و رئیس بنیاد ایرانشناسی شعبه بوشهر است، آمده: «برادلی برت Bradley brith در کتاب «جنوب ایران به روایت سفرنامهنویسان» که به همت زندهیاد حسن زنگنه ترجمه و به چاپ رسیده، بندر بوشهر را «شهر دریاها» معرفی کرده و در این باره مینویسد: «اگر شهری را بتوان دریایی نامید، به درستی که آن شهر بندر بوشهر است.»
اگر بوشهر شهری دریایی است قطعاً باید از گذشته دور تا کنون شغل اصلی مردم این دیار، دریا و دریانوردی و صید و صیادی باشد. بنابراین همنشینی زندگی در کنار این آبراه نیلگون که قدمتی هزاران ساله دارد، انسانهایی سختکوش و دریادل تربیت کرده که اگرچه آب دریا را نکشیدهاند؛ اما به قدر تشنگی از آن چشیدهاند.
جواد غلامنژاد جبری از آنگونه انسانهایی است که در کنار دریا متولد شده و سالها همانند پدر و اجدادش به شغل صیادی و دریانوردی اشتغال داشته و از این رهگذر تجارب ارزشمندی در دو حوزه نظری و عملی در زمینه فرهنگ دریا و دریانوردی و صید و صیادی کسب کرده که در کتاب حاضر با عنوان «اهل دریا» این دانستنیها را به دوستداران فرهنگ و اصطلاحات دریایی عرضه داشته است.
اگرچه در سال ۱۳۹۸ خورشیدی کتاب ارزشمند دیگری با عنوان «خیران» با همت و تلاش یکی از پژوهشگران صلحآباد بوشهر به نام ناخدا عبدالمجید طبیبنژاد مطلق به چاپ رسیده که آن اثر نیز با هدف آشنایی دوستداران کتاب با فرهنگ و اصطلاحات دریا و دریانوردی و صید و صیادی در جنوب ایران به حلیه طبع آراسته گردید، اما کتاب آقای غلامنژاد جبری نیز میتواند تکملهای بر آن فرهنگ امه دریایی باشد که در این راستا اطلاعات دریایی جدیدی به خوانندگان عرضه خواهد کرد.»
تورج دریایی، استاد تاریخ و تمدن ایران دانشگاه کالیفرنیا در شهر ارواین که مقدمه دوم را بر این کتاب نوشته است، آورده است: «کتابی که در پیش رو دارید، گزارشی است جذاب از تاریخ شهر و بندری که از دیرباز مرکز رفت و آمد کشتیها و تجارت ایرانزمین بوده است. بوشهر در متون فارسی میانه «بخت اردشیر» نام داشته است. چون بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی یعنی اردشیر بابکان به آنجا رسیده و چون توانسته در بوشهر جان خود را از دست آخرین پادشاه اشکانی نجات دهد، نام آن را این چنین نهاده است؛ اما بوشهر پس از ساسانیان نیز بندر مهم تجاری بوده و فلات ایران را با بندرها و کشورهای خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند و حتی فراتر از آن مرتبط کرده است.
مردم خونگرم و سخت کوش بوشهر همیشه با دریا رابطه به خصوصی داشتهاند و داستانها و آدب و رسوم آنها به خوبی این همسویی با خلیج فارس را نشان میدهد. برای مثاله، مین دریانوردی و کشتیرانی در خون مردم این بندر قرنها جریان داشته است و همانطور که نویسنده و پژوهشگر این کتاب آقای غلامنژاد جبری اشاره کرده، ناخدایی قسمتی از تاریخ خانواده آنهاست. پدر جد من ابراهیم دریایی نیز اهل بوشهر بود و نخستین ناخدای ناو جنگی ایران دوران قاجار که پرسپولیس نام داشت. من نیز به تاریخ دریانوردی و حضور ایرانیان در خلیج فارس نظر داشته و مقالاتی در این باره نوشتهام و به گونهای خود را با بوشهر مرتبط میدانم. فکر میکنم به همین دلیل است که این افتخار را دارم که برای دوست نویسنده این گفتار کوتاه را بنویسم.
اما کتاب «اهل دریا» ی آقای غلامنژاد جبری از این لحاظ مهم و قابل ستایش است که در بیست و یک فصل تاریخ این بندر از دوران ایلامی تا امروز و رسم و رسوم مردم بوشهر را به خوبی تحقیق و توصیف کرده و به قلم در آورده است، نه تنها تاریخ بوشهر، بلکه تاریخ بناهای این بندر و همچنین درباره طبیعت و محیط زیست و بادها و جانوران دریایی نیز نکات ارزندهای بیان کرده است.
به راحتی میتوان گفت که این کتاب نمونه خوبی است برای دیگران که درصدد هستند درباره شهر یا آبادی خود کتابی بنویسند نه تنها کتاب به خوبی تحقیق شده است، بلکه عکسهای موجود در پایان کتاب به زیبایی مردم این بندر را توصیف میکند و کتاب را این چنین کامل میکند.»
به گزارش ایبنا؛ جواد غلامنژاد جبری، فیلمساز، پژهشگر و ناخدای جنوبی متولد سال ۱۳۷۳ در محل جبری بوشهر است. او با نگارش «اهل دریا» نخستین نویسنده جوانی است که در این زمینه قلم به دست گرفته و در گفتوگو با ناخدایانی چون رحمان غاله، محمود غلامنژاد جبری، بهرام غلامنژاد جبری، مهدی غلامنژاد جبری، مهدی آبرُخت، حاج مالک ماهینی، محمدرصول بهی، نصرالله صفوی، عبدالمجید طبیبنژاد و… فرهنگ دریانوردی بوشهر را به روایتی تازه مکتوب کرده است.
وی در نگارش این اثر در خصوص برخی از مفاهیم و حوزههای مرتبط با دریانوردی از کمک دانشگاهیان و صاحبنظرانی چون امین تمدنی و رشاد بالف (محیط زیست دریا)، مجید پژوهان و محمد کنگانی (صید و صیادی)، امید زاهد (اسکن عکسها و جمعآوری اطلاعات) و… نیز بهره گرفته است.
خلیج فارس: کتاب چشمهها در گنجینه آب استان بوشهر نوشته امید آزادیجو در قالب ۴۷۲ صفحه منتشر شد.
به گزارش خلیج فارس؛ کتاب چشمهها در گنجینه آب استان بوشهر با هدف آشنایی با ویژگیهای طبیعی و ظرفیتهای ناشناخته علمی، تاریخی و گردشگری چشمههای استان بوشهر به رشته تحریر در آمده است.
این کتاب به قلم امید آزادیجو (کارشناس ارشد شرکت آب منطقهای بوشهر) و ولی الله همرایان آزاد (کارشناس ارشد منابع آب) و به همت شرکت سهامی آب منطقهای بوشهر، توسط انتشارات جهاد دانشگاهی استان بوشهر به چاپ رسیده است.
کتاب چشمهها در گنجینه آب استان بوشهر دارای هفت فصل است که شامل مقدمه و کلیات، زمینشناسی، آبشناسی، محیطزیست، چشمه و سازههای مهندسی در دوره باستان، چشمهها؛ پزشکی و سلامت و اطلس تصاویر و شناسنامه چشمهها است.
محتوای فصلهای مختلف کتاب به تفصیل مطالب مرتبط با چشمههای استان بوشهر با ارائه تصاویر، ذکر آمار و بانک اطلاعاتی به همراه نمودارها، توصیف ویژگی آنها از منظر زمینشناسی، آبشناسی، زیستشناسی، باستانشناسی، تاریخی، گردشگری و درمانی پرداخته است و در فصل آخر (هفتم) نیز اطلس تصاویر و شناسنامه چشمهها در تقسیمبندی شهرستانها پرداخته شده است.
امید آزادی جو عنوان کرد: این کتاب میتواند فرصتی برای عموم دوستداران طبیعت و محیط زیست، سرمایهگذاران، دانش آموزان، دانشپژوهان و محققین فراهم کند تا در زمینههای حفظ محیطزیست، کاوشهای علمی، تفریحی – گردشگری و همچنین آشنایی با میراث ارزشمند به جای مانده از نیاکان ما، داشته باشند.
وی ابراز امیدواری کرد: امیدواریم این اثر بتواند انگیزه و گامی هر چند کوچک برای آشنایی و تحقیقات بیشتر، حفظ محیط زیست، حفظ آثار تاریخی و باستانی، بهرهگیری از ظرفیتهای طبیعی و سازگار با کم آبی و همچنین توسعه فرهنگ مصرف بهینه آب باشد.
بشیر علوی | نویسنده و منتقد ادبی
رمان «ماجده» نوشته فریبا جعفری، نمایشنامهنویس و داستاننویس بوشهری سال گذشته روانه کتابفروشیها شده است.
همان ابتدای داستان و ناگهانی مشخص میشود که مضمونی غمگنانه و عاشقی دارد. بهادر شخصیت اصلی این داستان است که به دنبال دختری به نام زیور راهی دریا میشود؛ زیوری که در اول داستان معلوم نیست، چرا رفته و کجا رفته است؟ راوی داستان سوم شخص مفرد با دانای محدود است. راوی طرفدار بهادر است و در تصمیمها و توصیفهایش طرف او را میگیرد.
کتاب فصل فصل نوشته شده و در هر فصل خیلی مبهم به معرفی یا شناساندن شخصیتی پرداخته شده است. خواننده تا حدود صفحههای ۴۰ تا ۵۰ هنوز در ابهام داستان و شروع آن است که راوی آرام آرام داستان را برای او روشن میکند و خواننده متوجه داستان و چگونگی آن و ربط شخصیتها به هم میشود. به نظر میرسد که این رفتار از سوی نویسنده کاملاً آگاهانه و عامدانه بوده است.
داستان در تنگستان و دلوار و روستاهای آن منطقه و نیز در کویت و آبادان روایت میشود. روایت داستان در داستان، شیوهای است که نویسنده این کتاب در پیش گرفته است. هر شخصیتی برای خودش داستانی دارد.
در این کتاب، اشارههایی خواندنی و ارزشمند به باورهای بومی شده است. از جمله میتوان به آنجا اشاره کرد که بچه نازخاتون، زن بهمنیار(یکی از شخصیتهای داستان) پس از تولد مرده است و حالا نگران هستند چراکه میدانند بهمنیار «حالا بیشتر به فکر شوم بودن مرگ بچهاش هست، نه تلخ بودنش!» مرگ بچه را شوم دانستن و نگرانی شومی این اتفاق بودن در سنت بعضی از قبایل گذشته بوشهر جاری بوده است.
اتفاقات این کتاب در بحبوحه شروع اعتراضها و راهپیماییهای قبل از انقلاب علیه رژیم پهلوی صورت میگیرد. زبان داستان هموار، ساده و روان است و اطنابی در داستان وجود ندارد و همه چیز بر طبق تعادل پیش میرود اما چیزی که در داستان دیده نشد، تفاوت میان حادثه و اتفاق است. در داستان ماجده چند بار دیده شد که نویسنده به زنان، اتهاماتی زده است که این اوصاف از دیدگاه یک زن جای تعجب دارد.
در صفحه ۱۸۸ کتاب ماجده پس از درگیری زنان داستان بود که راوی از ذهن ماجده مینویسد «صدای اذان صبح که بلند شد به خودش گفت: هیچکس مثل زن نمیتواند ریشه یک زن را بسوزاند. امان از کینه زنها.» تراژدی پایان داستان نیز در جای خود بسیار زیرکانه و زیباست. داستان هرچند خیلی سریع تمام میشود اما این تمام شدن سریع داستان به گونهای نمایشی و سینمایی است، چیزی که نویسنده در آن دستی دارد.
داستان در دو کشور ایران و کویت و کاملاً با مفاهیم و باورهای بوشهریها و اعراب تولید شده است. داستان بیشتر قبل از انقلاب اتفاق افتاده است که با شروع و پیروزی انقلاب اسلامی ایران، داستان به پایان میرسد. داستان مملو از واژههای بیابانی و دریایی است. نویسنده جایی که از منگلو و روستاهای پشت کوه تنگستان صحبت میکند از باورها و زبان بیابان بهره میبرد و جایی که از مردمان دریا صحبت میکند از باورها و زبان دریا استفاده میکند.
این دو زبان در کتاب با هم طرح داستان را تمام کردهاند. در پایان ذکر این نکته لازم است که زبان سرشار از اصطلاحات دریایی است که ذهن خواننده را به این میکشاند، انگار نویسنده مرد است و ناخداست.
خلیج فارس: مهدی کروبی رئیس مجلس ششم شورای اسلامی در صندوق سیاری که در منزلش حضور یافت در انتخابات شرکت کرد.
نکته حاشیه ای این رای دهی این است که کتاب «خون دلی که لعل شد» در میز کنار کروبی دیده می شود.
کتاب خون دلی که لعل شد نوشته آیت الله سیدعلی خامنهای است. این کتاب را انتشارات انقلاب اسلامی منتشر کرده است و خاطرات حضرت آیتالله العظمی سیدعلیخامنهای (مدظلهالعالی) از زندانها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی است.
امید زاهد
کتاب “از بوشهر تا بوشر” نخستین بار به تلاش و پژوهش جناب میثم رضایی در سال 1399 توسط انتشاراتی هلیله منتشر شد.
میثم رضایی، طراح مد و لباس، نویسنده و پژوهشگر و متولد سال ۱۳۶۵ در شهرستان دشتی و دانشآموخته دانشگاه ولونگونگ استرالیا است.
اما چندی است کتاب به چاپ چهارم رسیده که شایسته است بدین منظور به نویسنده کتاب تبریک عرض کنم. اما در چاپ چهارم در طرح جلد جدید، مردی با خنجری به دست دیده می شود. این طرح جلد نکتهای در بر دارد:
بر طبق عادت مرسوم تصاویر و عکس های دیده شده، خنجر در غلاف نیست و مردی را به ما نشان می دهد که گویی با ما سر جنگ دارد. چنانچه یمنی ها اعتقاد دارند اگر خنجری از غلاف خارج شود، برنخواهد گشت مگر اینکه با خونی تماس داشته باشد یا حادثه قتلی را رقم بزند.
البته شاید این خنجر یادآور یادداشت مرحوم محمد علی خان سدیدالسلطنه باشد “که پدر شیخ «شخبوط» رئیس و امیر وقت ابوظبی در امارات همواره خنجری زرنگار به کمر داشت و افتخار می کرد که آن را ناصرالدین شاه یا مظفر الدین شاه قاجار به او مرحمت کرده و می گفته هر بامداد پس از نماز دعا می کنم که خدایا به سرزمین فارس باران بفرست تا فارسیان برای ما گندم بفرستند”.
از اینها گذشته نویسنده در مقدمه کتاب آورده: “بوشهر با درایت شیوخ و خانهایش تا سالهایی طولانی بر خلیج فارس سلطه داشت و سالها بحرين، قطيف و الاحساء و کشورهای اطراف را تحت سیطره فرهنگی و سیاسی خود قرار داده بود، ولی با کج سلیقگی خودخواهی پادشاهان رونق این شهر رو به افول گذاشت. از قرن سوم هجری قمری تا اوایل دورهی قاجار نمی توان نقش اعراب را در بوشهر نادیده گرفت“.
و در ادامه می خوانیم: “بیشتر حکام عرب با شناختی که از خلیج فارس و دریای عمان و هند داشتند، ایران را بر این نقطه استراتژیکی مهم مسلط کردند. برای همین این فکر در من ایجاد شد که طی این پژوهش به کسانی که معتقدند در بوشهر لباس محلی وجود ندارد و کت و شلوار را لباس محلی خود می دانند تلنگری بزنم و آنها را متوجه گنجینه ی فرهنگی بزرگشان بکنم تا کمی بیش از پیش به این امر بیندیشند”.
خارج از بحث ویرایش ادبی و فنی که نیاز است در این دو بند از مقدمه اعمال شود، توجه نویسنده محترم را به سخنی از زنده یاد استاد دکتر ابراهیم باستانی پاریزی در کتاب حماسه کویر جلب میکنم: «این را هم البته به ذهن نیاورید که اینها که کلمه شیخ در اول نام آنهاست، جزء شیوخ عرب بودهاند، یا با فارسیها سرجنگ داشتهاند. بگذریم از اینکه البته در ایران اقوام بزرگ عرب و ترک و ترکمن و هندو و غیر آن هستند که قرن ها در این مملکت بودهاند و کاملا ایرانی هستند. این شیوخ هم که نام بردم، علاوه بر اینکه همهجا از آنها به نام شیخ ناصر بوشهری، شیخ نصر بوشهری، شیخ عبدالرسول بوشهری، شیخ حسینخان بوشهری … نام میبرند، باید عرض کنم که همین شیوخ از بنده و جنابعالی که اینجا نشستهایم خیلی ایرانیتر میاندیشیدهاند و خیلی علاقمندتر به تمدن ایرانی بودهاند».
همچنین جناب علیرضا مظفری زاده نویسنده کتاب “خاندان آل مذکور”* در کتاب خود مطالب ارزشمندی را بر اساس اسناد آورده است که در ادامه آن مطالب را از نظر میگذرانیم:
بوشهر در دوران شاه سلیمان صفوی (1106-1077 ه.ق) نیز فعال بود و به مانند قطب سایر بنادر حاشیه شمالی خلیجفارس عمل میکرد. حضور اعراب در این نواحی و خصومت و کینههای آنان باهم از یکسو و مسلح بودنشان از سوی دیگر غالباً موجب درگیری و زد و خورد میشد و راههای دریایی را پرخطر و تجارت را راکد میساخت. جنگ داخلی و توقف تجارت هم کاهش عایدات دولت را در پی داشت.
از این رو، در ماه مارس 1674م/ ذیحجه 1084 ه.ق، پادشاه ایران از طریق سلطان (حکمران) شیراز پیکی را نزد شیوخ ساحلی فرستاد و به آنها دستور داد تا در بندر بوشهر جمع شوند. دلیل انتخاب بوشهر برای تجمع این بود که گفته میشد تمامی اعراب ساکن در امتداد خط ساحلی، دوست و متحد بوشهر بودند و شیخ بوشهر میتوانست نقش کلیدی در رفع خصومت بین آنها ایفا نماید.
شایسته یادآوری است که حضور قبایل و طوایف عرب در بوشهر و اطراف آن در قرون گذشته به معنی سلطۀ اعراب بر این مناطق نبوده است؛ زیرا از آنجا که کشور ایران همواره جایگاه اقوام و طوایف گوناگون بوده است، نه تنها عربهای ساکن در کرانۀ شمالی اتباع کشور محسوب میشدهاند، بلکه بخشهایی از سواحل جنوبی مانند عمّان و بحرین همزمانی تابع دولت مرکزی ایران بودهاند.
بنابراین میتوان گفت که جابجایی این قبیلۀ عرب ایرانی از عمّان یا بحرین به بوشهر صرفاً در چهارچوب مهاجرت و نقلمکان مستمر قبایل مختلف ایران در داخل مرزهای این کشور – که در اواخر دورۀ صفویّه بر دامنۀ آن افزودهشده بود- امری طبیعی و معمولی بوده است.
درباره مهاجرت و آمدن اعراب به کرانههای شمالی علل دیگری نیز ذکر کردهاند. که بسیاری از آنها به دنبال محیط طبیعی بهتر به ایران میآمدند. اینجا زمین و آب کافی هم برای احشامشان بود و هم برای کشت خرما و اینکه استقرار عربها با کسب موافقت دولت ایران صورت میگرفت و در غیر این صورت دولت امنیت آنها را تضمین نمیکرد. رابطه مقامات ایرانی با شیوخ عرب بر اساس قراری بود که طبق آن شیخها مالیات ثابتی به دولت میپرداختند و خود در عوض از اجناس وارداتی و مردمان سواحل مالیات میگرفتند.
در پایان آوردن متن نامهای از شاهعباس در سال1602م/ 1011 ﻫ.ق در پاسخ به عریضۀ شیخ عبید خان خالی از لطف نیست.
شاه عباس در این نامه، شیخ عبید را از تربیت شدگان و والیان مورد قبول خود بر میشمرد و از او میخواهد که وظیفهاش را در حراست از مرزها بهویژه بحرین که سرزمینی مهم است بهخوبی ایفا نماید.
متن نامه بدین شرح است:
«و از آنچه درباره حفاظت از مرزها برایمان نوشتهای موجب سپاسگزاری است. بدان که یکی از بزرگان دینی عمل ناشایستی را به تو نسبت داده که اگر هزار شهر را برای ما نگاه داری ولی حرکتی مشابه حرکت اشرار از تو سر بزند، نزد ما هیچ جایگاهی نخواهی داشت. سعادتمندی پادشاه در این است که فرمانروایانش مبادی به آداب باشند و درراه راست او حرکت کنند. اهمیت مرز و مسئولیت آن بر ما روشن است؛ بهویژه بحرین که اندامش برهنه شده، مسیرش ناامن گشته و دشمن به آن نزدیک شده است. بسیاری اتفاقات یکباره میافتد. اینک به تو دستور میدهم که اولاً افرادی امین و شجاع و راز نگهدار برای پاسداری از آن به کار گیری و مؤکدا از آنها بخواهی از امکانات نگهبانی و پشتیبانی بهخوبیاستفاده کنند تا طمع کفار از این بابت بریده شود. همچنین تو را بر جزیره ها و شهرهای عرب حاکم گردانیدم و امور لشکر و سرداران و اسرار [نظامی] را به تو سپردم تا برای گشودن دیگر سرزمین ها، دلگرم شوی و کمکی به تو در بهرهبرداری از این امر شود. سلام و رحمت خداوند بر مجاهدان راه رضای او باد».
در پایان از منظر نظر و معرفت دور نخواهد بود که همواره چشم طمع همسایگان ما در آن سوی آبهای گرم خلیج فارس بدین سوی میباشد که همین موارد را دستاویزی برای چنگ اندازی بر سرزمین فارس قرار داده و همچنان بر این طبل توخالی ادعاهای بیاساس خود میکوبند. پس برماست در نگارش تاریخ به ویژه خلیج فارس گفتار استادان قدیم را همواره پیش چشم داشته باشیم.
کما اینکه کتاب خاندان آل مذکور که از سوی جناب علیرضا مظفری زاده در سال 1395 از سوی بنیاد ایران شناسی شعبه بوشهر با استناد به صدها اسناد و کتب تاریخی تدوین و تنظیم شده است، چندی است که از سوی یک از نویسندگان عرب قرار است به زبان عربی و با جعل نام خلیج فارس منتشر شود. که پیگیری حقوقی تا پیش از چاپ آن در کشورهای عربی آغاز شده است.
حال در این برهه خاص از انتشارات هلیله که خود وارث تمدن هزارمردان است و نیز اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی این پرسش بجاست آیا اندکی درنگ و تامل در این حوزه حساس نیاز نیست؟!
————————————-
*برای اطلاع بیشتر خوانندگان محترم به کتاب خاندان آل مذکور – علیرضا مظفری زاده – انتشارات بنیاد ایران شناسی شعبه بوشهر و صفحه سفید، 1395 مراجعه فرمایند.
خلیج فارس: مجموعه شعر «عاشق که شوی، جهان عوض خواهد شد» اثر سهیلا شعبانی، نویسنده، شاعر و خبرنگار بوشهری منتشر شد.
به گزارش خلیج فارس، این مجموعه شعر، دربردارنده ۶۰ دوبیتی و رباعی است که شعبانی در این سالها سروده است.
وی پیش از انتشار مجموعه شعر «عاشق که شوی، جهان عوض خواهد شد»، آثار دیگری شامل مجموعهشعر «یک پای عاشقانه همیشه» (انتشارات زمزمههای روشن)، «زن به روایت زن؛ مصاحبه با زنان خبرنگار بوشهر» (انتشارات زمزمههای روشن) و مجموعه داستان کوتاه «تا انتهای همان کوچه» (انتشارات بید) را منتشر کرده است.
سهیلا شعبانی، نویسنده، شاعر و خبرنگار بوشهری است.
خلیج فارس: در عکس های زیر مجموعه ای از کتاب های غول پیکر دیده می شود که در قرن هجدهم توسط یک کشیش در اسپانیای نو نوشته شدند. این مجموعه در حال حاضر در کتابخانه دانشگاه مستقل ملی مکزیک نگهداری می شود.
به گزارش خلیج فارس؛ با طول نزدیک به یک متر، این کتاب ها با استفاده از پوست حیوانات، چوب و چرم آماده شده و حاوی نوشته ها و نوت های موسیقی برای مراسم مذهبی هستند.
بیشتر مجموعه به رغم شرایط نامساعدی که طی یک قرن گذشته در آن قرار داشتند، همچنان در وضعیت خوبی همراه با جلد های اصلی خود قرار دارند. با این وجود، دو کتاب فاقد جلد اصلی خود هستند. همچنین، یک کتاب از این مجموعه مفقود است و پژوهش برای یافتن آن ادامه دارد.
منبع: عصر ایران
خلیج فارس: یک بوشهری به عنوان برگزیده دوازدهمین جشنواره ملی کتابخوانی رضوی معرفی و تقدیر شد.به گزارش خلیج فارس، در اختتامیه این جشنواره که در شهر ری برگزار شد، زهرا جوکار از استان بوشهر در رشته نقاشی به عنوان برگزیده ملی انتخاب و لوح تقدیر خود را از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرد.
جوکار از اعضای فعال کتابخانه عمومی شهید حسینی صفت روستای فاریاب شهرستان دشتستان است که در رشته نقاشی در این جشنواره شرکت کرده بود.
در این جشنواره بیش از یک میلیون و چهل و هشت هزار از سراسر کشور در قالبهای خوانش بخشی از کتاب، قصه گویی، داستانک، دست سازه، شعرسرایی، کلاژ، نقاشی، نقاشی دیجیتال، هنرهای دیجیتال، پادکست، خطاطی و خوشنویسی، چهار گزینهای، معرفی کتاب و بخش خانوادگی مشارکت کردند که از استان بوشهر نیز بیش از ۲۲ هزار نفر در رشتههای مختلف شرکت کردند.
خلیج فارس: همزمان با آخرین روز از هفته کتاب، در آیینهایی کلنگ ساخت ۲ کتابخانه در روستاهای «دورودگاه» و «بُنداروز» شهرستان دشتستان به زمین زده شد.
به گزارش خلیج فارس به نقل از مهر؛ در آخرین روز از هفته کتاب، در آیینهایی با حضور مدیرکل کتابخانه های عمومی استان بوشهر، فرماندار شهرستان دشتستان، مسئولین محلی و خیرین، کلنگ ساخت ۲ کتابخانه در روستاهای دورودگاه و بُنداروز شهرستان دشتستان به زمین زده شد.
مدیرکل کتابخانه های عمومی استان بوشهر صبح چهارشنبه در این آئینها، با بیان اینکه نقش کتابخانه در پیشرفت جوامع روستایی بی بدیل است به طوری که هیچ جایگزینی برای آن وجود نخواهد داشت، اظهار کرد: روستا یا شهری که اهل کتاب و مطالعه باشد قطعاً موفق تر، با نشاط تر، با انگیزه تر و پویاتر است.
حیدر راهب، با بیان اینکه کتابخانه های عمومی روستاهای دورودگاه و بنداروز هر کدام به متراژ ۲۸۰ متر مربع احداث خواهد شد، اظهار کرد: اعتبار این ۲ پروژه در مجموع بالغ بر ۸۰ میلیارد ریال است که نیمی از این اعتبار توسط خیرین، دهیاری و نماینده مردم شریف دشتستان در مجلس شورای اسلامی و نیمی دیگر از اعتبار آن نیز از محل تملک دارایی توسط فرمانداری دشتستان تأمین خواهد شد.
وی افزود: سقف مدت زمان ساخت این ۲ پروژه ۲۴ ماه است اما اگر اعتبارات به طور کامل تخصیص یابد، پیش بینی میکنیم که این ۲ پروژه طی یکسال آینده ساخته و به بهره برداری برسد و مورد استفاده مردم و جوانان قرار گیرد.
راهب تصریح کرد: با توجه به رویکرد توسعه عدالت فرهنگی دولت سیزدهم، این اتفاق در سایر روستاهایی که جمعیت بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ نفر داشته باشند نیز خواهد افتاد اما لازمه آن، همراهی خیرین، مردم و دهیاری آن روستاها است.