خلیج فارس:محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا نوشت: طبق گزارش بانک مرکزی که رئیسش از دولت قبل مانده، بدهی دولت سیزدهم در خرداد امسال ۷۲درصد از پارسال بیشتر شده و به رقم ۳۲۶همت رسیده. این است اسب زین شده که تحویل پزشکیان شد؟

خلیج فارس:فعال سیاسی اصولگرا خطاب به سعید جلیلی میگوید: یک مقدار در حاشیه بنشین و خودت را درست کن، تو که نه نصایح بزرگان اصولگرا و نه نصایح جریان میانهروی اصولگرا را قبول داری و خودت را برتر میدانی.

«بازنده، بازنده است حتی با ۱۴ میلیون رأی»، «جلیلی کمر اصولگرایان را شکست.»، «جلیلی میخواهد بین ۱۴ میلیون و ۱۷ میلیون دیوار بکشد؟» و… اینها برخی از گزارههایی هستند که منصور حقیقتپور، فعال سیاسی اصولگرا در ارزیابی رفتار سعید جلیلی بعد از شکست مطرح میکند.
حقیقتپور در گفتگو با خبرانلاین بر این نکته تاکید میکند که جلیلی در سپهر سیاسی کشور جایگاهی ندارد، از اینرو به او توصیه میکند که بنشیند و آرام بگیرد و اگر ایدهای داشت پیشنهاد بدهد و آن لحن دستوری را کنار بگذارد.
در ادامه گفتگو با منصور حقیقتپور، فعال سیاسی اصولگرا را میخوانید:
آقای حقیقتپور! جلیلی بعد از پیروزی پزشکیان در انتخابات اعلام کرد که چنانچه خطایی مشاهده کند، ورود پیدا خواهد کرد، برخی این نوع اظهارنظر درباره دولت پزشکیان را از سوی فردی که رقیب او نیز بوده و مدعی ریاست بر دولت سایه است را نوعی خط و نشان کشیدن زودهنگام تلقی کرده اند، نگاه شما چیست؟
جلیلی و حلقه جلیلیسم در ایران پایهگذار یک رفتار خشن توأم با دیکتاتوری هستند، اینها معتقد هستند که مملکت برای همین حلقه است و به غیر از این حلقه فرد دیگری حق بهرهبرداری، اظهارنظر و مدیریت ندارد، این نگاه اصلا با دموکراسی جور در نمیآید.
اگر حتی به پزشکیان رأی هم نداده باشیم، به احترام قاطبه رأی مردم باید به او احترام بگذاریم. اشکالی ندارد پیشنهادات خود را به پزشکیان میدهیم، جلیلی هم بدهد اما چرا بگوید که باید عمل کنی و اگر عمل نکردی با شما برخورد میکنیم، تو چه کاره هستی که برخورد کنی؟ با تکیه بر کدام قدرت داری این حرف را میزنی؟
آقای جلیلی پایهگذار حمله به همه سفارتخانهها و همه شخصیتها در کشور بودی، الان هم دست برنمیداری؟ به هر کسی که میخواهی تهمت میزنی، آبروی هر کسی را که میخواهی میبری، صدا و سیما و کیهان دست شما است. یک مقدار در حاشیه بنشین و خودت را اصلاح کن.
شما که نه نصایح بزرگان اصولگرا و نه نصایح جریان میانهروی اصولگرا را قبول داری و خودت را برتر میدانی و بعد هم برخی موارد را به دفتر رهبری منتسب میکنی که دفتر ایشان تکذیب میکند و میگوید خیر این گونه نیست. به نظرم جلیلی باید مقداری آرام بگیرد و بنشیند.
مردم دارای شعور و حق هستند، لذا جلیلی اجازه بدهد فردی که مردم او را انتخاب کردند، کارش را انجام دهد.
حرفهای جلیلی منطقی نیستند
ابهاماتی درباره هزینهها و منابع دولت سایه نیز این روزها مطرح میشود و…
جلیلی حرفهایی میزند که منطقی نیستند، این همه گفت برنامه دارم، اگر برنامهای در مجلس تصویب نشود اجرا نمیشود، کدام برنامه شما را مجلس تصویب کرده است؟ شما چه کاره بودی که به مجلس برنامه بدهی؟ یکسری افرادی که نمیدانیم تا چه اندازه دارای تفکرات درست و اصولی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند، به جلیلی ایده میدهند، او هم نامش را برنامه میگذارد.
جلیلی میخواهد بین ۱۴ میلیون و ۱۷ میلیون دیوار بکشد؟
جلیلی اخیرا بر روی آن نزدیک به ۱۴ میلیون رأی خود هم زیاد مانور میدهد و همه رأی را منتسب به خود میکند، نگاه شما به این ادعای او چیست؟
بازنده، بازنده است، دموکراسی یعنی دیکتاتوری اعداد یعنی ۵۱ بر ۴۹ برنده است اما بین ۱۴ تا ۱۷ میلیون حدود ۳ میلیون فاصله است، حدود ۳ میلیون و خوردهای فاصله دارد. در دموکراسی باید تمکین کنی، حالا ۱۴ میلیون نفر به شما رأی دادند با این ۱۴ میلیون رأی میخواهی کشور را دو قسمت کنی و بگویی ۱۷ میلیونیها آن طرف جوی و ۱۴ میلیونیها این طرف و این وسط دیوار بکشی؟ دموکراسی این را میگوید؟
جلیلی آبروی اصولگرایان را بُرد
جلیلی این ۱۴ میلیون رأی را به واسطه شخصیتش بدست آورده و یا به واسطه حضورش در جناح اصولگرایی؟
در انتخابات قبلی شهید رئیسی ۱۷ میلیون رأی آورد، آن ۳.۴ میلیون رأی کو؟ دوره قبل ۱۷ میلیون رأی آوردید این دفعه ۱۴ میلیون، دوره بعدش مثلا ۱۱ میلیون رأی میآورد. شما آبروی اصولگرایان را هم بُردی، کمر اصولگرایان را شکستی…
بنابراین در سپهر سیاسی کشور آیندهای برای سعید جلیلی نمیبینید؟
جلیلی در سپهر سیاسی کشور جایگاهی ندارد، اگر ایدهای دارد پیشنهاد بدهد نه اینکه با دیکتاتوری بگوید اگر این کار را انجام ندادی، فلان کار را میکنم.
خلیج فارس:پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، افکار عمومی نسبت به برخی موضوعات مطرح شده در جریان رقابتهای انتخاباتی حساس شده است؛ از ماجراهای کرسنت و FATF تا دولت سایه که توسط سعید جلیلی پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ تشکیل شده است.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرآنلاین، حسین نقوی حسینی، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی، ابهاماتی درباره منابع مالی دولت سایه مطرح میکند و از جلیلی میخواهد که در این راستا شفافسازی کند.
این فعال سیاسی اصولگرا به جلیلی توصیه دارد به جای خط و نشان کشیدن برای دولتی که هنوز شروع به کار نکرده، به فکر اصلاح خود باشد.
در ادامه گفتوگو با حسین نقوی حسینی، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی و فعال سیاسی اصولگرا را میخوانید:
آقای نقوی حسینی! سعید جلیلی برای دومین بار در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورد، ارزیابی شما از جایگاه جلیلی در فضای سیاسی کشور بعد از انتخابات اخیر چیست؟
انتخابات و موفقیت پزشکیان در انتخاباتی در شرایطی صورت گرفت که رقابت انصافا نابرابر بود و همه شاهد بودیم طرفداران جلیلی از هر امکان و ظرفیت دولتی و غیردولتی استفاده کردند و در این زمینه تخلفات فراوانی اتفاق افتاد که انشالله دستگاههای نظارتی و بازرسی کل کشور ورود پیدا کنند و بگویند این همه هزینهها از کجا آمده و چرا دستگاههای دولتی ورود پیدا کردند و حتی برخی دستگاهها با شماره پیامکی خود پیامک فرستادند، با پرسنلهای خودشان دستوری برخورد کردند، به این ترتیب که باید به فلانی رأی بدهید، بنابراین امیدوارم بعداً دستگاه نظارتی ورود پیدا کند.
سعید جلیلی باید از سایه به آفتاب بیاید
بعد از پیروزی پزشکیان ما شاهد ادامهدار بودن بداخلاقیها هستیم، در حقیقت دولت پزشکیان هنوز شکل نگرفته و تنفیذ ریاست جمهوری صورت نگرفته، شاهد حملهها و تخریبها هستیم تا جایی که حامیان او کلیپهای بسیار ناهنجار در فضای مجازی منتشر میکنند از همین الان علیه دولت فعالیت میکنند، گروکشی میکنند، خط و نشان میکشند، یکی از کسانی که خط و نشان کشیده خود جلیلی است که میگوید ما هستیم، برخورد میکنیم، جلوگیری میکنیم، حرف میزنیم، تذکر میدهیم و غیره.
من فکر میکنم همانطور که آقای پورمحمدی هم گفت بهتر است جلیلی از سایه به آفتاب بیاید و مانند یک کنشگر سیاسی عمل کند. اینکه دولت را نقد کنیم و ایرادات آن را بگوییم که اشکالی ندارد، پزشکیان همیشه میگوید که شما مردم باید اعتراض کنید و اگر خوب کار نکردم، انذار کنید.
خط و نشان کشیدن برای پزشکیان و گروکشی در شأن جلیلی نیست
بنابراین بهتر است جلیلی به آفتاب بیاید و به عنوان یک کنشگر سیاسی مثبت برخورد کند و نقد خود را مطرح کند، البته دولت در حال حاضر کاری نکرده که بخواهیم نقد کنیم، اما خط و نشان کشیدن و گروکشی در شأن یک کنشگر سیاسی نیست، در هر صورت جلیلی تعدادی رأی دارد که نشان میدهد تعدادی حامی سیاستهای او هستند، لذا بهتر است از این پشتوانه در راستای یک کنشگری مثبت و برازنده و فاخر استفاده کند.
این ۱۳ میلیون و ۵۰۰ هزار رأی جلیلی مربوط به شخص او بوده و یا نتیجه اجماع اصولگرایان در یک مقطع زمانی بدانیم؟ از این جهت که او مدعی است که الان این پشتوانه رأی پشت اوست.
در هر صورت جلیلی این مقدار رأی را آورده و کیفیتسنجی آراء موردی را حل نمیکند. البته آن طرف هم ۱۷ میلیون رأی است و ۵۰ درصدی که اصلا رأی ندادند، اگر جلیلی را میپسندیدند، میآمدند و رأی میدادند؛ لذا در حال حاضر به فکر آنها باشیم و تلاش کنیم برخورد مثبت داشته باشیم تا جامعه ما را بپذیرد، وقتی جامعه ما را نمیپذیرد در خود باید تجدیدنظر کنیم نباید به دیگران بپردازیم، باید در خودمان تجدیدنظر کنیم.
جلیلی شکست خود در انتخابات را بپذیرد
من اگر جای جلیلی بودم همه دوستانم را جمع میکردم و به سیاستها و مواضع خودم میپرداختم که ببینم کجای کارم ایراد و اشکال دارد، کدام قسمت را مردم نمیپسندند و قبول نمیکنند و اینها را تغییر میدهند و اصلاح میکنم و در نهایت خودم را با مردم هماهنگ میکنم؛ بنابراین اکر جای جلیلی بودم در خودم تجدیدنظر میکردم.
البته آقای جلیلی میگوید ۱۱ سال است که به عنوان دولت سایه حضور دارم، این یعنی او نمیخواهد شکست خود در انتخابات مختلف را بپذیرد؟
بله، بهتر است اول شکست خود را بپذیریم و قبول کنیم که مردم ما را نپذیرفتند بعد به خودمان بپردازیم به جای اینکه طرف مقابل را مقصر بدانیم و بگوییم حالا به حسابت میرسم، لذا به جای این کار بهتر است به خودمان بپردازیم و در مواضع، سیاستها و دیدگاههای خود تجدیدنظر کنیم، به دنیای واقعی مردم ورود پیدا کنیم، مردم را درک کنیم، مطالبات آنها را درک کنیم و اینها را فهرست کنیم، راهحل پیدا کنیم، این کنش خیلی بهتر است.
جلیلی هزینههای دولت سایه را شفاف کند
دولت سایه در نظام جمهوری اسلامی مسبوق به سابقه نیست، ضمن اینکه منابع مالی این دولت شائبهانگیز شده است، تحلیل شما از اصرار جلیلی بر نقش آفرینی در قالب دولت سایه و مبهم بودن منابع مالی این دولت سایه چیست؟
من که نمیفهمم خاستگاه دولت سایه از کجا پیدا شده و چرا جلیلی خودش را منصوب میکند و خودش را دولت سایه میبیند؟ بنابراین خوب است این موضوعات را توضیح دهد. در هر صورت دولت سایه هزینههایی دارد که به امکانات مالی و پشتیبانی نیاز دارد، لذا بهتر است این موارد را شفاف کنند، من که مدعی نیستم چقدر هزینه شده است، اصلا بیاید بگوید دولت سایه یک ریال هم هزینه ندارد و ما از امکانات خودمان استفاده میکنیم.
بالاخره دولت قعر آفتاب فلان مقدار ریال هزینه دارد حتما دولت سایه نصف این هزینه دارد. وگرنه دولت سایه معنا پیدا نمیکند، این از کجا تامین میشود؟ تا آنجایی که بنده میدانم در بودجه سالانه کشور ردیف بودجهای به نام دولت در سایه جلیلی نداریم، بالاخره اینها را هم شفاف کند، عیبی ندارد.
خلیج فارس:با نزدیک شدن به زمان برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، مسئله معیشت مردم، تحریمها و توافقهای اقتصادی بین المللی، از مهمترین مسائل اقتصادیست که از دید برخی تحلیلگران اقتصادی به درستی و شفافیت از سوی کاندیداها تشریح نشده است.

به گزارش «خلیج فارس» به نقل از فرارو، اگرچه در طول ۵ مناظره اولیه، بحثهای اقتصادی و حتی برخی گفتارهای کنایه آمیز در خصوص تحریم ها، کرسنت و FATF شکل گرفت، اما هیچ یک از کاندیدها دقیقا مشخص نکرد برای افزایش ظرفیتهای تولید و صادرات کشور یا حل مشکلات اقتصاد سیاسی دقیقا از چه مسیری حرکت خواهد کرد و این وضعیت نیز پرسشهایی را ایجاد کرده است از جمله این که کدام کاندیداها درک روشن تری از مسائل اقتصادی دارند و میتوانند چشم انداز روشن تری برای آینده داشته باشند؟ فرارو در راستای پاسخ دهی به این پرسشها با دکتر حسین راغفر، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا و اقتصاددان گفتگو کرده است:
کاندیداتوری پزشکیان، ادامه مسیر تحقق مطالبات مردم است
حسین راغفر به فرارو گفت: «رای دادن یک مسئولیت اخلاقی در برابر سایر افراد جامعه است. آنهایی که رای نمیدهند، درست مثل آن فردی هستند که در یک کشتی نشسته باشند و کشتی را سوراخ کنند، ما حق نداریم این کار را انجام دهیم. ما حق نداریم رای ندهیم. رای ندادن ما به دیگران هم آسیب میرساند. این واقعا یک مسئولیت اخلاقی است و همه باید با توجه به همین نکته که رای دادن یک الزام اخلاقیست رای دهند. برخی گروههای داخل و خارج از کشور در تلاشند کاری کنند که مردم در انتخابات شرکت نکنند. گاهی یک شخص بر اثر منطق شخصی خود و بنا به هر دلیلی به این نتیجه میرسد که در انتخابات شرکت نکند. این انتخاب شخصی است، اما تلاش داخلی و خارجی برای مایوس کردن مردم از رای دهی چیز دیگری است. آقای پزشکیان قطعا انتخاب حاکمیت نبوده بلکه به خاطر مطالبات ۲ سال اخیر مردم، از سوی حاکمیت برای حضور در این دور از رقابتها پذیرفته شده است؛ بنابراین حضور پزشکیان را جامعه باید به عنوان پیروزی خود در احقاق مطالباتش تلقی کند.»
وی افزود: «این در حالیست که برخی سعی دارند مسئله را وارونه جلوه داده و بگویند حاکمیت پزشکیان را آورده تا فشار اجتماعی را کم کند. مسئله این است که حضور پزشکیان در انتخابات همان تحقق مطالباتی است که مردم هم برایش هزینه داده اند. اگر به مسئله از این زاویه نگاه کنیم متوجه میشویم که اتفاقا همان مردمی که هزینه داده اند برای ادامه پیروزی خود باید حتما رای بدهند. اگر آنها که حاضر به رای دادن نیستند از این زاویه به موضوع نگاه کنند، متوجه میشوند که باید از ابزاری که در اختیار دارند استفاده کنند.
میبینیم که سالهاست به ویژه در فضای مجازی، برخی تلاش دارند مردم را از شرکت در انتخابات دلسرد کنند. چرا که اگر مردم شرکت کنند، آنها به اهداف خود نمیرسند وآنها هم رای ندارند. اگر مسئله را اینطور نگاه کنیم، انتخابات ادامه رسیدن مردم به مطالباتشان است. درواقع انتخابات پیش رو یک دوره امتحان است.»
زیرساختهای تولید کشور را چگونه درمان میکنیم؟
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «در مورد همکاریهای بین المللی اقتصادی ما، بسیار ضعیف هستیم و فرصتهای متعددی را به کرات از دست داده ایم. باید بپذیریم که در بخش تولید هم بسیار ضعیف عمل میکنیم و کیفیت محصولات ما باعث شده حتی در بازارهای منطقهای هم درخششی نداشته باشیم. درست است که در برخی دورهها که روسیه با تحریمهای جدی مواجه میشد، با ایران افزایش تعامل داشت، اما این موضوع هم مقطعی است و نمیتواند پشتوانهای برای اقتصادمان ایجاد کند؛ بنابراین برخی از صحبتها و وعدههای کاندیدها که درباره تعاملات بین الملل یا حتی تعاملات بسته صحبت میکنند، هر دو، میتواند در حد شعار باشد. ما اول باید روی ظرفیتها و بنیادهای تولید متمرکز شویم و بعد در سطح فرامنطقهای رشد ایجاد کنیم. ضمن این که ما این توان را داریم که برخی کالاها و خدمات را در کشور خودمان انجام دهیم، اما به واردات از چین پناه برده ایم. نمونه هم خودرو است.»
وی افزود: «خروج ارز از کشور و فساد پیرامون آن به نفع برخی است که واردات ما را ترجیح میدهد و مانع از توسعه صنعتی در داخل است. امیدوارم کاندیداها واضح بگویند که چگونه میخواهند در این زمینه اقداماتی انجام دهند. همه ما میخواهیم وارد بازارهای بین الملل و به ویژه اروپا شویم، اما آیا ما این توان را داریم که وارد بازارهای بین الملل شویم؟ بنابراین مهمترین گزینهای که باید تقویت شود، افزایش کیفیت داخلی است. بهتر است به جای ارسال آب مجازی و هندوانه و خربزه صادر کردن به عراق و ترکیه، روی کالاهای صنعتی متمرکز شویم.»
نگاه اقتصادی بسته جلیلی و نگاه باز پزشکیان نیازی به توضیح ندارد
این کارشناس اقتصادی گفت: «طبیعیست که کاندیداها اقتصاد ندانند، چون اقتصاد که نخوانده اند. بدیهی است که نگاهها به سمت تیم این افراد و متخصصانی خواهد بود که برایشان برنامه ریزی میکنند. این هم برایمان واضح و کاملا روشن است که هر یک از کاندیداها نسبت به مسائل حساسی از جمله FATF و برجام چه نوع نگرشی دارند. آقای جلیلی که اصلا خودش مسبب تحریمهای اقتصادی علیه کشور بوده، مواضع آقای پزشکیان هم که روشن است و ایشان که نقشی در این موضوعات نداشته. پس بحثی سر این که هر کاندیدا قرار است چگونه با اقتصاد کشور مواجه شود نداریم. اما متاسفانه تا اینجا هر دو کاندیدا بیشتر کلی گویی کرده یا شعار داده اند. بعید هم هست در روزهای باقی مانده تا انتخابات روند متفاوتی را در پیش بگیرند. کاندیداها باید صراحتا توضیح دهند در قبال مسائل اساسی اقتصاد از جمله تورم قرار است چگونه رفتار کنند. این حرف که مهار میکنیم یک شعار است. بیکاری کشور چگونه حل میشود و سرمایه گذاری در صنایع کشور را چگونه میخواهیم حل کنیم؟»
وی افزود: «همانطور که گفتم مواضع هر یک از کاندیداها و نگاه بسته یکی در برابر نگاه باز دیگری اصلا نیازی به توضیح واضحات ندارد. از این جا به بعد و تا روز جمعه، ما دوست داریم بدانیم کاندیداها چگونه میخواهند مشکلات بهداشتی، مشکل مسکن و امثالهم را حل کنند و سازوکارهای توانمندسازی اقتصادی برای مردم را تشریح کنند. اگر کاندیداها این بار هم نتوانند مواضعشان را شفاف بگویند به ناامیدی بیشتر جامعه از صندوقهای رای دامن میزنند.»
خلیج فارس: خطای راهبردی آقای قالیباف استفاده بیشازحد از انتساب «بیعرضگی» به دلایل حلنشدن مسائل کشور است. بیعرضگی واژهای پرکاربرد در ادبیات ایشان است. اما باید دانست که بسیاری از مسائل کشور با یک دلیل یا عامل ساده بهوجود نیامدهاند که با یک راهحل ساده نیز حل شوند.

روزنامه جوان نوشت: اگر ایشان رئیسجمهور شود و در ادامه برخی مشکلات باقی بماند یا عوامل اضافهتری مشکلات را حفظ کند یا تغییرات غیرقابلپیشبینی مانع از حل مشکلات شود، آن وقت آن واژه پرکاربرد به سراغ ایشان میآید و باید برای حلنشدن مشکلات به مردم توضیح دیگری بدهند.
مردم از صراحت و حقگویی بیشتر خرسند میشوند تا از وعده حل تمامی مشکلات با قول صددرصد. قدرت پذیرش مردم درباره برخی مشکلات که بینظمیهای جهانی بر ما تحمیل میکند، بسیار زیاد و قابلتحسین است.
خلیج فارس:عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به اظهارات متناقض سعید جلیلی در موضوع «گفتگو درباره کنارهگیری» به نفع نامزدهای جناح حاکم و تایید و تکذیب آن گفت: این تناقض قابل پیشبینی بود. چون از یک سو طالب قدرت بودن آنان اجازه نمیدهد که به سود یکدیگر کنارهگیری کنند. همچنین شدت اختلافات انها و فشار طرفدارانشان مانع از کناره گیری است. ضمن این که میترسند متهم به حضور پوششی شوند که از اول گفته میشد.

عبدی گفت: ولی از سوی دیگر تقریبا مطمئن شدهاند که با روند موجود و احتمال رسیدن به مشارکت ۵۵ درصد و بیشتر هیچ شانسی در برابر پزشکیان ندارند در نتیجه تحت فشار برای کناره گیری و تقسیم قدرت هستند. جالب است که ساختار سیاسی نیز خواهان افزایش مشارکت است و این به معنای پیروزی پزشکیان است.
وی ادامه داد: بنابراین برداشت اولیه این است که هیچکدام کنارهگیری نمیکنند مگر این که از مراجعی بالاتر از سطح جریانات تحت فشار قرار گیرند. در این صورت همه به سود قالیباف کنارهگیری خواهند کرد و این خبر خوبی است. اگر یادتان باشد در سال ۹۶ قالیباف به سود رییسی کنارهگیری کرد که من بلافاصله یادداشتی نوشتم با عنوان، «شوک منفی؛ بازی تمام شد» و طی آن توضیح دادم که چرا این کنارهگیری موجب پیروزی روحانی میشود. این بار هم اگر جلیلی انصراف دهد احتمالا همین نتیجه عارض خواهد شد.
خلیج فارس:فعال اصولگرا در توئیتی نوشت: گویا قرار است در مناظرهها، آقای زاکانی علیه آقای قالیباف تیغ بکشد.
محمدمهاجری فعال سیاسی اصولگرا در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
گویا قرار است در مناظرهها، آقای زاکانی علیه آقای قالیباف تیغ بکشد.
اگر او را مهار ن
کنند، اتفاقات جالبی رخ خواهد داد برای ما اصولگراها.
انتخابات۱۴۰۳

خلیج فارس:محمد مهاجری، فعال رسانهای اصولگرا، در یادداشتی در کانال تلگرامیاش نوشت: آقای رئیس جمهور! سلام

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو؛آنقدر اسکل نیستم که گمان کنم این نوشته را به شما نشان میدهند. آدمها و آدمکهای تازهبهدوران رسیده و بیخاصیتی که گرد شیرینی قدرت شما جمع شده اند، هزاران حرف به دردخور را سانسور میکنند تا نشنوید و ندانید. اما روی یخ مینویسم. درست مثل شما که صدها دستور را روی یخ مینویسید! به همان سرعتی که مینویسید، آب میشود و میرود پی کارش.
شما رئیس جمهور خوبی نیستید. این را نه فقط خیل مردمی که صدها وعده وقول عملنشده شما را شنیدند، که حتی بعضی از دولتیها هم میگویند. حتی هملباسان شما و همدرسهایتان در مدرسه حقانی هم میگویند.
به جدتان قسم قصد متلکگفتن و تکهانداختن ندارم. صاف و صریح میگویم. سر پلصراط یقه آقایان شوراینگهبان را به خاطر تاییدصلاحیت شما خواهم گرفت، اما الان که رئیس جمهورید، معتقدم با همه ضعفهایتان باید کمک کرد. نه بخاطر خودتان بلکه به خاطر مردمی که با سکه ۴۶ میلیونی و دلار ۶۵ هزارتومانی، انا لله و اناالیه راجعون میخوانند و برای آینده زندگی خود و بچههاشان تپش قلب میگیرند.
انتخابات مجلس دوازدهم نشان داد خیلی از مردم امیدشان به بهبود را از راه صندوق رای نمیدانند. شاید از الان ارادهای بر این تعلق گرفته باشد که شما در سال ۱۴۰۴ هم رئیسجمهور بمانید. مبارک تان باشد. شاید از اینکه با مشارکت ضعیفتر از اسفند ۱۴۰۲ رئیس جمهور شوید، ککتان نگزد. همینهایی که الان اوضاع را برای شما بزک میکنند، آن روز هم بلدند چه کنند. با چشم بندی چنان اوضاع را خوشگل و تودلبرو مینمایانند که قند توی دل تان آب شود، اما….
اما همین افراد دارند از نردبان شما بالا میروند. شما اهل سیاست نبودهاید و نیستید. بازیهای سیاست را نمیدانید و اصلا پدرسوختگیهای سیاسی به گروه خونتان نمیخورد. به همین دلیل روزی متوجه خواهید شد که بالا رفتهها از نردبان شما، پلههای نردبان را خرد کردهاند و قربانی اصلیاش شما بودید. دلتان را به این خوش میکنند که رئیسجمهورید، اما اجازه و قدرت هیچ کاری را ندارید.
میبینید خیمهشببازی اطرافیانتان را؟ این روزها هرکس از دولت انتقاد کند، میچسبانندش به حمله اسرائیل. بعدش یک انگ میزنند به او، که آی ایهاالناس، این دارد توی زمین دشمن بازی میکند! طفلکیها نمیدانند که اگر قرار باشد بجنگیم، مرد جنگی میخواهیم که در این دولت با قحط چنان مردانی مواجهیم. آرزو نمیکنم که جنگی در بگیرد، اما اگر چنان شد، خواهید دید بیخاصیتهایی که اطرافتان میپلکند، به سوراخ موش پناه خواهند برد.
آقای رئیسی! شامورتی بازی این روزهایشان را ببینید. در قصه چایدبش، چون وزیر سابق جهاد از خودشان بود نگذاشتند شما برخورد کنید. در افزایش قیمت دلار و سکه و رسوایی بورس هم نمیگذارند با وزیر اقتصاد برخورد کنید. در حوزه مخابرات و ارتباطات و نیز حوزه فرهنگ، اجازه نمیدهند دست از پا خطا کنید.
امثال من عمرمان را کرده ایم. سودای قدرت هم نداریم. اتفاقا اگر مجیز شما را بگوییم قدر میبینیم و بر صدر مینشینیم. اما دلمان میسوزد برای ملتی که شما رئیسجمهورش هستید. خدا کند قبل از آنکه اجل قدرتتان سر برسد، حرف حساب منتقدان را بشنوید و در مقابل بدگوییهای اطرافیانتان علیه منتقدان برای آنها بایستید. اگر نایستادید هم باکی نیست. هرکس به شرافت قلمش قسم خورده باشد از این بازیها نمیهراسد.
ایام بهکام و دورانتان مستدام!
خلیج فارس: حسن بیادی فعال سیاسی اصولگرا گفت: اکثر سازمانهای اجرایی کشور در ۶ ماه گذشته حتی یک قدم برای رضایتمندی مردم و خوشی دل آنان بر نداشتند و کاری انجام ندادند و متاسفانه در جهت مخالف مطالبات رهبری حرکت کردند.

به گزارش خلیج فارس؛ بیادی افزود: علیرغم تلاشهای گسترده رسانههای داخلی علیالخصوص صداوسیما نتایج خوبی در انتخابات بهدست نیامد. اگرچه از حرکت عجیب اعضای شورای محترم نگهبان که صدای رهبر انقلاب را هم درآوردند نیز در این نوع نتیجه نمیتوان غافل بود که برای رفع این معضل جدی مقام معظم رهبری با صلاح خودشان حتماً چارهای خواهند اندیشید. ظاهراً اعضای شورای نگهبان مخصوصاً چندتن از حقوقدانان این شورا از دینی جدید پردهبرداری کرده و از آن پیروی میکنند که در آن تهمت، افتراء، بیآبرو کردن و دروغ مباح میباشد.
وی با اشاره به کم بودن فقهای حاضر در عرصه انتخابات خبرگان گفت:این حرکت مسئولین انتخابات خبرگان رهبری نشاندهنده این است که در این ۴۴ سال حوزههای ما نتوانستهاند به اندازه کافی مجتهد برای ورود به مجلس خبرگان تربیت کنند و یا اینکه این مجتهدین حضور دارند، ولی حضور آنان به مذاق تمامیتطلبان پشت پرده خوش نمیآید و یا اینکه این مجتهدین هستند که بهخاطر این روش انتخابات ابتدایی و صوری شورای نگهبان حاضر به حضور و ثبتنام نمیشوند. خداوند این مملکت و مردم باوفا و ایثارگر و در رأس آنان رهبر معظم انقلاب را از شر نفوذیها و مسئولین بیتدبیر محفوظ بدارد و شر آنان را با افشا شدن چهره کریهشان به خودشان برگرداند.
بیادی افزود:در این رابطه از سازمانهای امنیتی بهعنوان یک شهروند سوالم این است که علیرضا اکبری معدوم که جاسوس انگلیس بود جایگاهش کم جایگاهی بود؟ فلذا تقاضا دارم همانطور که او را شناسایی کردید کمی هم به سازمانهای مردمآزار دیگر سری بزنید.
منبع: هم میهن
خلیج فارس:دبیر عالی جامعه روحانیت مبارز میگوید: شرایط مجلس خبرگان را باید خود اعضا بیان کنند، اگر بگویند که این تعداد فقیه، این تعداد مدیر، این تعداد حقوقدان، این تعداد نظامی برجسته در مجلس خبرگان حضور داشته باشند که میخواهند شئون نظامی رهبری را همراهی، همکاری و به رهبری کمک کنند، ظاهراً منع قانونی ندارد.

به گزارش «خلیج فارس» به نقل ازخبرآنلاین، نام «مصطفی پورمحمدی» در اولین دور از اعلام صلاحیتهای مجلس خبرگان رهبری در لیست ردصلاحیتها بود، اتفاقی که برای او در پنجمین دوره این انتخابات نیز رخ داده بود، اما در نهایت در اعلام لیست نهایی تایید صلاحیت شدگان، پورمحمدی نیز مجوز ورود به انتخابات را گرفت تا در لیست جامعه روحانیت مبارز وارد این انتخابات شود.
پورمحمدی نقد صریحی به قانون فعلی انتخابات مجلس خبرگان دارد و تاکید دارد اگر به این مجلس راه یابد و فضای همراهی با او وجود داشته باشد برای اصلاح این قانون تلاش خواهد کرد.
با او گریزی نیز به ردصلاحیت چهره هایی، چون روحانی و علوی نیز زدیم و پاسخ پورمحمدی این بود که؛ «رد و تایید صلاحیتها باید پذیرش اجتماعی یا پذیرش خود فرد را به همراه داشته باشد، اگر واقعاً دلایل رد درست و کافی است از خود فرد خواسته شود و او را قانع کنند که نباید ادامه دهد و خودش انصراف دهد که این معنای بهتری پیدا میکند، اما اگر او مقاومت کرد به نحوی اعلام شود که جامعه قانع شود در غیر این صورت تبعاتش، تبعاتی است که جامعه را درگیر سؤال، ابهام و تردیدهایی میکنند که در بسیاری از موارد ضرر آن بسیار بیشتر است.»
در ادامه گفتگوی حجت الاسلام و المسلمین مصطفی پورمحمدی، دبیرعالی جامعه روحانیت مبارز را می خوانید:
آقای پورمحمدی! چه شد که تصمیم به کاندیداتوری در انتخابات مجلس خبرگان گرفتید؟
حضور در فضا و فعالیت سیاسی و در جایگاههای تصمیمگیری موثر، برای همه یک وظیفه است. به این معنی که، هر کسی که استطاعت و توانایی دارد که برای خودش، مردمش و آیندگان، شرایط خوبی را رقم بزند، کمک کند و ارتقا ببخشد، لذا این یک وظیفه همگانی است. درنتیجه باید از کسانی که نیامدند، سوال کنید چرا نیامدند چراکه هر کسی شرایط و امکاناتی برای حضور دارد، احساس مسئولیت میکند و در خودش توانایی احساس میکند، این یک وظیفه است که در انتخابات داوطلب شود.
شما در سالهای گذشته همیشه مرد پشت صحنه فعالیتهای سیاسی بودید، اما این بار حضور شما در قامت کاندیدای مجلس خبرگان به این معنی است که دیگر از پشت صحنه فعالیتهای سیاسی به روی صحنه آمدید؟
خیر، من خیلی وقت است که…
شرایط مجلس خبرگان را باید خود اعضا بیان کنند، اگر بگویند که این تعداد فقیه، این تعداد مدیر، این تعداد حقوقدان، این تعداد نظامی برجسته در مجلس خبرگان حضور داشته باشند که میخواهند شئون نظامی رهبری را همراهی، همکاری و به رهبری کمک کنند، ظاهراً منع قانونی ندارد بلکه میشود گفت دلالت ضمنی هم دارد.
منظورم این است که کاندیدا نبودید.
رسماً کاندیدا نشدم. البته من دوره قبل برای انتخابات مجلس خبرگان شرکت کردم، تایید نشدم و دوباره شرکت کردم؛ بنابراین در انتخابات مجلس خبرگان حضور پیدا کردم و حتی یک مرحله هم برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری همه کارهایم را انجام دادم، اما در آخرین لحظات ثبتنام نکردم، زیرا یک محاسبهای کردم و دلایلی داشتم که شرکت نکردم والّا پیشتر هم در این عرصهها پا گذاشتهام.
کاندیداهای مستقل انتخابات خبرگان، تغییر زیادی در انتخابات ایجاد نخواهند کرد
در حال حاضر دستکم دو لیست برای انتخابات خبرگان وجود دارد یکی از طرف جامعه روحانیت مبارز و دیگری از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. بعضی از افراد هم احتمالاً به صورت مستقل وارد شدهاند که امکان دارد در هیچ یک از این دو لیست نباشند؛ پیشبینی شما از ترکیب آینده مجلس خبرگان چیست؟
تقریباً اکثر افرادی که ما در جامعه روحانیت معرفی کردیم با افرادی که جامعه مدرسین معرفی کرده مشترک هستند. فکر میکنم در کل کشور بیش از ۸۰ درصد نقطه اشتراک داریم و در تهران هم ۱۱ نفر تا الان مشترک هستند.
البته همانطور که اشاره کردید مستقلین هم درانتخابات خواهند بود، اما تلقی من این است که حضور آنها تغییر زیادی در انتخابات نخواهد کرد به علت اینکه مجلس خبرگان کاندیدای زیادی ندارد، این رقابت در یک محدوده جمع و جور اتفاق میافتد و عملاً بخش زیادی از نمایندگان سابق رأی خواهند آورد و شاید یک تعدادی جدید باشند.
وقتی برای هر کرسی خبرگان یک و نیم نامزد وجود دارد، قدرت انتخاب را میگیرد
اشاره کردید که تعداد کاندیداهای انتخابات مجلس خبرگان زیاد نیست، در هفتههای اخیر این انتقاد مطرح بوده و در دورههای گذشته هم مطرح بوده که چرا تعداد کاندیداهای مجلس خبرگان مثل مجلس مثلاً دو، سه، چهار یا پنج برابر ظرفیت نیست؟ با توجه به اینکه در نظام جمهوری اسلامی سیستم حوزوی ما یک سیستم فعال و پرکار است و تعداد زیادی مجتهد هم خروجی این سیستم مدارس علمی است، به نظر شما جای تأمل نیست که چرا تعداد افرادی که میتوانند در قامت نامزد مجلس خبرگان حضور پیدا کنند باید اینقدر کم باشد؟
اشکال در مورد تعداد پایین داوطلبین برای حضور در مجلس خبرگان وارد است. وقتی میگوییم در انتخابات، باید شرایط انتخاب و امکان گزینش فراهم باشد، یعنی همین. در حال حاضر ۸۸ کرسی مجلس خبرگان و ۱۴۴ نامزد داریم، یعنی برای هر صندلی، یک و نیم نامزد وجود دارد و این قدرت انتخاب را میگیرد.
این تعداد یعنی به طور طبیعی دو سوم این افراد رأی دارند و هستند. این شرایط انتخاب را بسیار کممعنی میکند. البته بحثهایی وجود دارد برای نمونه بعضیها میگویند یک مجلس اعاظم است و خیلی جای رقابت نیست از اینرو خیلیها حاضر نیستند در این رقابت اصلاً بیایند.
همچنین برخی میگویند در شأن ما نیست که برویم، با همدیگر بگو و مگو کنیم، عکس بگیریم، ستاد انتخاباتی، رقابت و … راه بیندازیم، ما اهلش نیستیم. طبعاً یک عده دیگری هم میگویند اصلاً ما نباید این فضا را ایجاد کنیم و مصلحت ما نیست.
کمبود افراد شایسته برای حضور در انتخابات خبرگان نداریم اما…
نظر برخی دیگر این است که بالاخره این انتخابات است، خودمان گفتیم انتخابات، بنابراین باید قوانین و شرایط انتخابات را فراهم کنیم. پس اگر انتخابات و این سازوکار گسترده را داریم، پس شرایطش را هم فراهم کنیم و این شرایط، شرایط مناسبی نیست. طبق این منطق، اشکال وارد است.
نکته دیگر اینکه افراد شایسته هم هستند کمااینکه تعداد زیادی هم از نظر شرایط علمی، اخلاقی، درک سیاسی و هم صلاحیتهای مختلف، واجد شرایط هستند، بنابراین از این جهت کمبود نداریم. برای حضور افراد در انتخابات یک موضوع این است که باید تشویق کنیم، به این ترتیب که از قبل سازوکاری را تمهید کنیم که امکان حضور این افراد فراهم شود، البته نوع گزینش هم باید به نحوی باشد که قدرت جذب بیشتری داشته باشد.
نکته دیگر این است که خودم با برخی از فقهای شورای نگهبان صحبت کردم، آنها هم همین اشکال را قبول داشتند و حرفشان این است که این در اختیار خود مجلس خبرگان است. به این معنی که خود مجلس خبرگان باید درباره قانون انتخابات و شرایط خبرگان تصمیم بگیرد و کس دیگری حق دخالت و حتی حق تفسیر قانونش را هم ندارد. یعنی برعکس مواد دیگر قانون اساسی که به عهده شورای نگهبان است، این ماده مربوط به مجلس خبرگان است.
برخی میگویند هیجان انتخاباتی خلاف شأن مجلس خبرگان است
در مجموع در مورد انتخابات مجلس خبرگان دو نظر وجود دارد، یکی اینکه مجلس خبرگان مجلس افراد معمّر، شاخص و وزین است و خیلی جای رقابتها، کشمکشها و آن تبلیغات و هیجان انتخاباتی نیست و خلاف شئونات این مجلس است.
از طرف دیگر بسیاری آمادگی و علاقه ندارند در این فضا وارد شوند. همچنین برخی هم میگویند اصلاً ما نباید فضایی ایجاد کنیم که چنین محیطی ایجاد شود. از این جهت نباید تعداد زیادی به میدان این انتخابات بیایند تا رقابتهای آنچنانی بخواهد شکل بگیرد. البته عدهای هم میگویند این انتخابات است و باید بگوییم مسمّایی از انتخابات محقق شده است.
من جزء معتقدین به این قسم دوم هستم به این معنی که ما وقتی میگوییم انتخابات و از طرفی افراد واجد شرایط هم داریم، باید فضایی را آماده کنیم که امکان انتخاب گزینش برای مردم وجود داشته باشد و اینکه «ما انتخاب میکنیم» برای مردم معنی بدهد و بگویند بین آقای الف و ب و جیم و دال، آن کسی که فکر میکنیم بهتر است را انتخاب میکنیم و بعد هم همان رهبری که قرار است توسط اینها انتخاب شود، بدانیم توسط ما انتخاب شده، یعنی ما روی فرد منتخب تاثیر داریم و او هم دوباره در انتخاب نهایی تعیینکننده است.
مجلس خبرگان میتواند بگوید مجری و مرجع تایید صلاحیتها جای دیگری باشد
قانون مجلس اول که نوشته شد گفتند شورای نگهبان شرایط انتخابات مجلس خبرگان را تعیین کند. بعدش دست خود خبرگان است که بگوید آیا شورای نگهبان برگزارکننده باشد یا جای دیگر باشد؟
منظورتان حتی تایید صلاحیتهاست؟
از تایید صلاحیت و خیلی کارهای دیگر.
حتی مجری انتخابات؟
حتی مجری انتخابات، یعنی اینها میتوانند بگویند ما میخواهیم یک مجری دیگر باشد، این مورد منع قانونی که ندارد هیچ، اصلاً اختیار دارند و قانونگذار اساسی به آنها این اختیار را داده و تفسیرش هم به عهده خودشان است. فقط در قانون اساسی آمده نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان به عهده شورای نگهبان است یعنی شورای نگهبان طبق اصل ۱۰۹ بر انتخابات خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و رفراندوم همگانی نظارت میکند.
اعضای مجلس خبرگان منع قانونی برای عضویت در احزاب و تشکلها ندارند
یکی از دلایلی که برای کمرنگ شدن انتخابات مجلس خبرگان مطرح میکنند این است که این مجلس خیلی سیاسی نیست، سیاسی به معنای مصطلحی که در فضای سیاسی کشور وجود دارد. حال آنکه به نظر میرسد مجلس خبرگان سیاسیترین مجلس کشورمان است. ترکیب مجلس خبرگان یک ترکیب به شدت سیاسی است، حتی با ملاحظاتی مثل اینکه این افراد معمّم هستند و جزء بزرگان دینی و حوزوی هستند یا اینکه قبول دارید این مجلس یک مجلس کاملاً غیرسیاسی است؟
سیاسی به دو معناست. سیاسی به عنوان کنشگران میدانی سیاسی و احزاب که به این معنی نمیشود گفت مجلس خبرگان سیاسی است.
در حال حاضر ۸۸ کرسی مجلس خبرگان و ۱۴۴ نامزد داریم، یعنی برای هر صندلی، یک و نیم نامزد وجود دارد و این قدرت انتخاب را میگیرد. این تعداد یعنی به طور طبیعی دو سوم این افراد رأی دارند و هستند. این شرایط انتخاب را بسیار کممعنی میکند.
ولی بعضی از اعضای خبرگان عضو احزاب و یا تشکلها هستند.
اعضای خبرگان برای عضویت در احزاب و تشکلها منع قانونی ندارند، اما شاکله مجلس خبرگان بر این اساس بسته نمیشود. البته چهرههای شاخص سیاسی، تاثیرگذار در فضای سیاسی، صاحبنظر سیاسی و تعیینکننده در مسائل سیاسی عضو مجلس خبرگان هستند و اگر موردی غیر از این باشد خواسته خبرگان محقق نمیشود چراکه قرار است این افراد رهبر عالی کشور را انتخاب کنند.
رهبر عالی، در عین حال که عالیترین مقام مذهبی محسوب میشود، بالاترین مقام سیاسی کشور هم هست. از این نظر اعضای مجلس خبرگان باید فهم سیاسی، درک سیاسی و نظر سیاسی داشته باشند تا بتوانند این وظیفه خود را خوب انجام دهند.
البته نکتهای وجود دارد که برخی به عنوان اشکال مطرح میکنند، به این ترتیب که آیا همه اعضای خبرگان باید روحانی و فقیه باشند؟ این یک مسئله اساسی است. وقتی سؤال میکنیم چرا؟ میگویند، چون شأن رهبر که فقط شأن فقاهتاش نیست.
ضمن اینکه شخص فقیه باید واجد شرایطی باشد و از طرفی یک عنصر باید دارای فهم سیاسی-اجتماعی، دارای شجاعت، مدیر، مدبّر، قدرت بر اجرا و مدیریت عالی کشور داشته باشد. تشخیص این ویژگیها صرفاً در اختیار فقها نیست بلکه برخی از این ویژگیها را اتفاقاً دیگرانی که در این عرصهها تجربه دارند، قدرت تشخیص بهتری دارند و برای اینکه انتخاب بهتری صورت بگیرد، ضمن اینکه آن شرط فقاهت و عدالت و … سر جایش است، این شروط دیگر را هم باید سایر متخصصان نظر بدهند.
مجلس خبرگانی که ۵۰ درصدش را نخبگان تشکیل دهند، اعتماد بیشتری ایجاد میکند
این حرف منطقی و عقلایی و درست است و اتفاقاً این برای افکار عمومی هم قناعت بیشتری ایجاد میکند. به عبارت دیگر وقتی افکار عمومی میگوید یک مجلس مثلاً ۵۰ درصدش از فقها تشکیل شده و ۵۰ درصدش از برجستگان و نخبگان در عرصههای دیگر تشکیل شده، احساس میکنند این رهبری که انتخاب شده، واقعاً شایستگی برای این جایگاه را دارد و طبعاً باعث افزایش اعتماد عمومی شده و قدرت و پشتوانه رهبری را افزایش میدهد.
اما نکته این است که نمیشود که بر اساس ذوق، فهم، درک و نظر یک جمع این اتفاق در مجلس خبرگان صورت بگیرد، بلکه باید مبتنی بر قانون اتفاق بیافتد. این مورد هم تقریباً جزء قوانین اساسی و حکم قانون مادر را دارد، این جزء قوانین مادر است لذا یا باید در قانون اساسی این تغییر حاصل شود و یا در جای دیگر، اما در هر صورت جزء قوانین مادر است.
شرایط انتخابات مجلس خبرگان کامل و جامع به عهده نمایندگان این مجلس گذاشته شده است
در قانون اساسی ما به این معنی صراحت نداریم، اما باز در همان اصل ۱۰۸ قانون اساسی که مرتبط با مجلس خبرگان رهبری است و یکی، دو اصل دیگر به این قضیه اشاره شده است البته وظایف خاصی بیان نکرده بلکه میگوید تعیین رهبر به عهده مجلس خبرگان رهبری است به این شرط که باید قدرت تشخیص داشته باشند، همچنین در بندهای مذکور گفته شده شرایط این افراد، نحوه انتخاب آنها و وظایف این مجلس به عهده خود خبرگان است و خودشان باید تفسیر کنند.
بنابراین شرایط مجلس خبرگان را باید خود اعضا بیان کنند، اگر بگویند که این تعداد فقیه، این تعداد مدیر، این تعداد حقوقدان، این تعداد نظامی برجسته در مجلس خبرگان حضور داشته باشند که میخواهند شئون نظامی رهبری را همراهی، همکاری و به رهبری کمک کنند، ظاهراً منع قانونی ندارد بلکه میشود گفت دلالت ضمنی هم دارد، چون قانونگذار گفته وظایف و یکی از این وظایف این است که شرایط آن انتخاب کامل و جامع به عهده خود خبرگان گذاشته شده است.
خودتان قائل به این شرایط برای مجلس خبرگان هستید؟
بله، من قائل به شرایط مذکور در مجلس خبرگان هستم چراکه به قوام و اتقان این مجلس، خروجی آن و اعتمادسازی افکار عمومی بسیار کمک خواهد کرد. البته منعی هم ندارد، اما این بحث باید در خود خبرگان صورت بگیرد چراکه مباحثه فنی حقوقی و تفسیر حقوقی دارد و به این ترتیب نیست که همین جا انجام شود.
این بحث شما در مورد تغییر شرایط اعضای مجلس خبرگان مخالف و موافق هم دارد؟
بله، شنیدم مطرح شده، اما از جزئیات آن اطلاع ندارم. به نظرم اصل قانون اساسی مربوط به مجلس خبرگان ظرفیت را برای چنین تصمیمی دارد و این تصمیم به اتقان و استحکام بیشتر این مجلس بسیار کمک میکند.
برای اصلاح قانون انتخابات مجلس خبرگان اقدام خواهیم کرد اگر…
شما بحثی راجع به مجلس خبرگان داشتید که باز هم ارجاع داده میشود به آن قانونی که نیاز به اصلاح دارد و اصلاحش هم باید در خود مجلس خبرگان پیگیری شود. اصلاح قانون انتخابات اعضای مجلس خبرگان در برنامههای شخص شما و در حالت کلانتر جامعه روحانیت مبارز است که اگر به مجلس ششم ورود داشته باشید این بحث را پیگیری کنید که حداقل آن اصلاحیه در مجلس ششم کلید بخورد؟
من و برخی از دوستانم همین نظرات را داریم. شنیدهام افراد دیگری که از حوزههای مختلف کاندیدا هستند، این نظرات را دارند. اما در مجموع بله اگر انتخاب شویم و به یک دیدگاه و ذهنیت مشترکی برسیم، تعداد قابل توجهی هم باشیم که زمینه رأیآوری باشد، حتماً در زمینه اصلاح قانون انتخابات مجلس خبرگان اقدام میکنیم.
این قضیه جزء ایدههایی است که مفید میدانیم، منع قانونی هم ندارد، خلاف مصلحت هم نیست بلکه مطابق مصلحت و منطق عقلایی است، از اینرو باید پیگیری کنیم، البته اینکه طرح میکنیم معنایش این است که در دستورکارمان قرار دارد و اگر در مجلس خبرگان حضور پیدا کنیم این کار را انجام میدهیم.
حدس میزدم ردصلاحیت شوم
با توجه به فضایی که طی چند ماه اخیر در رابطه با انتخابات مجلس خبرگان شاهد بودیم، رد صلاحیت برخی چهرهها نظیر آقای روحانی پیشبینی میشد، ولی در گمانهزنیها اسم آقای پورمحمدی نبود، با وقتی خود شما خبر ردصلاحیتتان را شنیدید قطعاً برای شما نیز یک علامت سوالهایی ایجاد شده، بدون روتوش و بدون تعارف آن حس و حالی که بعد از شنیدن خبر رد صلاحیت تان به شما دست داد را برای ما روایت کنید؟ و این موضوع چقدر برای خود شما قابل پیشبینی بود؟
دوره قبل هم که داوطلب انتخابات مجلس خبرگان شدم، دستاندرکاران گزینش و مصاحبه علمی، مباحث علمی را مطرح میکردند، در مقام مواجهه هم به دلیل اینکه آنها داور هستند، میتوانند بگویند نمره کسی کم یا زیاد است، البته فرد اعتراض هم میکند و این دفعه هم همین جور شد.
البته من از قبل حدس میزدم که ردصلاحیت شوم چراکه بین امتحان و پاسخ آن، فاصله افتاد. قضیه به این ترتیب بود که ظاهراً آنهایی که قبول شده بودند، دعوت شدند، وقتی بنده دعوت نشدم حدس زدم احتمالاً مورد تایید نیستم. بعد که لیست هم اعلام شد برایم غیرمترقبه نبود، بنابراین طبق روال عادی قانونی من هم اعتراض همراه با مواد قانونی نوشتم، فرستادم و ذکر کردم که نظرم این است در این بررسی دقت کافی نشده لذا تقاضای بررسی مجدد دادم و حالا هر کاری که باید انجام شود؛ بنابراین پس از مدتی به مصاحبه دیگر علمی دعوت شدم، در آن مصاحبه شرکت کردم و گفتند مورد قبول واقع شدم.
در مورد انتخابات مجلس خبرگان دو نظر وجود دارد، یکی اینکه مجلس خبرگان مجلس افراد معمّر، شاخص و وزین است و خیلی جای رقابتها، کشمکشها و آن تبلیغات و هیجان انتخاباتی نیست و خلاف شئونات این مجلس است. همچنین برخی هم میگویند اصلاً ما نباید فضایی ایجاد کنیم که چنین محیطی ایجاد شود. از این جهت نباید تعداد زیادی به میدان این انتخابات بیایند تا رقابتهای آنچنانی بخواهد شکل بگیرد.
حالا تحلیلها و حرفها و گمانهزنیها و ملاحظاتی وجود دارد، نمونههایی هم بعضاً گفته شده است. حالا آنچه که در مورد بنده واقعیت دارد، بدون روتوش همین است، اما قضاوت برای شما و دیگران است که میتوانید تحلیل کنید چراکه تفاوتهایی در برخی برخوردها مشاهده میشود، شاید زمینه این گمانهزنیها فراهم شده و میشود.
در مجموع معتقد هستم که در چنین روابط و رفتار اجتماعی – سیاسی باید خیلی قانونمند عمل کنیم، به این ترتیب که شفاف و قانعکننده باشد در این شرایط هم افکار عمومی و هم افراد و مخاطب مستقیم درگیر توجیه قانونی و منطقی شوند که این قبول یا رد، طبق ضابطهای است و بعد هم نسبت به همه، یکسان انجام میشود.
ردصلاحیتها باید با پذیرش عمومی و اجتماعی همراه شود
رد صلاحیت فردی مانند آقای علوی که به هر حال سوابق او مشخص است یا ردصلاحیت آقای روحانی برای شما به عنوان یک شهروند قابل قبول است؟
در کل، در بحث قضاوت آدم باید از محتوای پرونده دقیق اطلاع داشته باشد، به دلیل اینکه بنده قاضی بودم و میدانم نمیشود بر اساس ظواهر قضاوت کرد و باید آدم محتوای پرونده را دقیق مشاهده کرد و بسیاری از اوقات دیدگاه بیرونی با آنچه که روی پرونده میآید، بسیار متفاوت است.
طبعاً قضاوت بسیار سخت است، اما در مجموع معتقد به همان جمله قبلی که گفتم، هستم، یعنی این رد و قبولها باید پذیرش اجتماعی یا پذیرش خود فرد را به همراه داشته باشد، اگر واقعاً دلایل رد درست و کافی است از خود فرد خواسته شود و او را قانع کنند که نباید ادامه دهد و خودش انصراف دهد که این معنای بهتری پیدا میکند، اما اگر او مقاومت کرد به نحوی اعلام شود که جامعه قانع شود در غیر این صورت تبعاتش، تبعاتی است که جامعه را درگیر سؤال، ابهام و تردیدهایی میکنند که در بسیاری از موارد ضرر آن بسیار بیشتر است.
مته به خشخاش گذاشتنها، تبعات دارد
نکته دیگر این است که ما در دو یا سه مورد مته به خشخاش میگذاریم، شاید حق هم با ماست و دقت ما درست هم هست، اما تبعاتی که دارد، آثارش از این مته به خشخاش گذاشتن بیشتر است. البته طرف بیاید احتمالاً رأی بیاورد یا نیاورد، اینجا سبک و سنگینیهایی صورت میگیرد که طبیعی است، اما باید از آن طرف منضبط و قانونمدار باشیم. ترسی وجود دارد که این دامنه احراز صلاحیتها خیلی وسیع شود و تبعات این طرف هم کم نباشد.
به هر حال این قصه، همیشه قصه بحثانگیزی بوده و محل مناقشه است چراکه اعتقاد دارم این بحث صلاحیت و شرایط بحثی است که باید بازنگری بسیار دقیق، حساب شده و جدی برای مجلس شورای اسلامی، خبرگان و ریاست جمهوری صورت بگیرد و یک بازنگری اقناعی اتفاق بیفتد که افکار عمومی نسبت به این رد و قبولیهای ما باورپذیری بیشتری داشته باشند. حتی این نکته را مشاهده کردیم که خود نمایندگان مجلس هم، چون ناظر انتخابات مجلس شورای اسلامی هستند، از همین روشها تقلید میکنند، این روشها یک مقدار مبهم، سؤالبرانگیز و غیرشفاف است.
یکی از دلایلی که به کاهش مشارکت مردم میانجامد و خود شما اشاره کردید، نارضایتیهای مردم و اختلافاتی است که در جامعه وجود دارد، ما در کشور مقاطع مختلفی داشتیم که انشقاقهای سیاسی به وجود آمده، در سال ۶۷ اختلاف بین جامعه روحانیت و مجمع روحانیت، بعدها در سال ۷۶ آن دو قطبی بین اصلاحطلب و اصولگرا، سالهای ۸۴ و ۸۸ به شکل دیگری و در سال ۱۴۰۰ هم نتایج آن انشقاقها را مشاهده کردیم، شما فکر نمیکنید شاید مجلس خبرگانی که آقای پورمحمدی هم عضوش باشد، بتواند در مجلس خبرگان آن جایگاهی را ایجاد کنند (گرچه جزء وظایفش نیست) که راهی برای وحدت ملی و از بین بردن این نقارها و کینههایی که در فضای سیاسی کشور وجود دارد و تبدیل کردن این همه دشمنی سیاسی در بعضی از افرادی که تجلی آن را در رسانهها میبینید؟ اصلاً نوعی همدلی را متصور میبینید؟ آیا فکر میکنید چنین اتفاقی در کشور شدنی است؟
کار و نیاز ضروری و درستی است، اما اینکه وظیفه مجلس خبرگان است، خیر، ما که نباید از مجلسی که یک وظایف دیگری داشته باشد انتظارات دیگری داشته باشیم. اما از آن عنوان، جایگاه و آن موقعیت افراد به عنوان شخص حقیقی یک کارهایی برمیآید.
به این معنی که اگر به عنوان مثال تعدادی از اعضای مجلس خبرگان نه به اعتبار عضویت در مجلس خبرگان و وظایف خبرگانی بلکه به عنوان شخصیتهای محترمی که مورد اعتماد مردم هستند و از منزلت قانونی بالایی برخوردارند، گروهی تشکیل دهند، با همدیگر تلاش کنند، بین تیپهای مختلف جلساتی بگذارند، رفت و آمد برقرار کنند و توصیههایی کنند؛ بنابراین میتوانند این نقشآفرینی را داشته باشند، اگر این اتفاق بیفتد کار بسیار خوب و ارزشمندی است، اما به عنوان وظیفه مجلس خبرگان، خیر، بلکه از موقعیت خود استفاده کنند.
رد و تایید صلاحیتها باید پذیرش اجتماعی یا پذیرش خود فرد را به همراه داشته باشد، اگر واقعاً دلایل رد درست و کافی است از خود فرد خواسته شود و او را قانع کنند که نباید ادامه دهد و خودش انصراف دهد که این معنای بهتری پیدا میکند، اما اگر او مقاومت کرد به نحوی اعلام شود که جامعه قانع شود در غیر این صورت تبعاتش، تبعاتی است که جامعه را درگیر سؤال، ابهام و تردیدهایی میکنند که در بسیاری از موارد ضرر آن بسیار بیشتر است.
ماموریت دارم بر روی وحدت میان گروههای اصولگرا کار کنم
اگر خبرگان چنین جمعی را تشکیل ندهد، شما فکر میکنید میتوانید لااقل بین گروههای اصولگرا محور شوید و این وحدت ایجاد شود؟
در حال تلاش هستیم و این ربطی به رفتن به خبرگان و غیرخبرگان ندارد. یکی از وظایف جامعه روحانیت هم همین است و من به عنوان مجری برنامهها و مصوبات جامعه مذکور این مأموریت را دارم که روی وحدت میان گروههای اصولگرا کار کنم و در حال تلاش هستم.
طبعاً در یک سطح بالاتر هم در بین جناحهای سیاسی باید این تفکر را حاکم کنیم که با هم رقیب هستیم، دشمن نباشیم، میتوانیم حرفهایمان را به صورت جدی بگوییم، اصرار هم کنیم، اما با ایده، با طرح، با دفاع، با توجیه منطقی و در اختیار مردم بودن. مردم هر کدام را پسندیدند و قبول کردند به نظر آنها احترام بگذاریم، کمک کنیم، بعد هم اگر غلط انجام دادند، حرفشان هم نارسا بود، دوباره برگردیم حرفهای خودمان را مطرح کنیم و در یک فضای منطقی دنبال رأیآوری باشیم.
به هر حال باید روی این موضوعات فکر کرد و حوصله به خرج داد. خسته نباید شد و مهم این است که به افکار جمعی، گفتگو، مشورت بها دهیم و از فکر جمعی کمک بگیریم.
اینکه خداوند در قرآن میفرماید شاورهم فی الامر، توصیه نیست، به تعبیر برخی امر استحبابی نیست، این یک ضرورت مدیریت اجتماعی است، امر هم محسوب میشود، اما بسیاری به تعبیری به این میکنند که این یک امر مستحبی و خوب است، خداوند تشویق کرده است. البته بحث فنی آن را در تفسیر و فقه و … باید بحث کرد، اما واقعیتاش این است که خیر، اینچنین نیست. مدیریت اجتماعی بدون همگرایی، بدون مشورت و بدون استفاده از عقل جمعی موفق نخواهد شد.