مهدی جعفری زاده
درسخواندن و رفتن به دانشگاه پای ثابت مهمترین تصمیم نسل جوان است و بسیاری با این امید راهی دانشگاه میشوند که بتوانند شغلی مناسب و پردرآمد بهدست بیاورند. اما کم نیستند فارغالتحصیلانی که پس از عبور از میز و نیمکتهای دانشگاه، جایی میان آمارهای اشتغال ندارند.
در تازه ترین آمار، معاون وزیر کار و رییس سازمان فنی و حرفه ای با بیان اینکه طبق پژوهشهای انجام شده از هر ۲ نفر جویای کار یک نفر دارای کسر یا فقر مهارت است، گفت: ۴۰ درصد دانش آموختگان نمیتوانند شغل مناسب خود را پیدا کنند.
درگذشته موقعی که سخن از شغل مناسب برای فارغالتحصیلان و دانشآموختگان به میان میآمد، ذهن همه سراغ مشاغل دولتی میرفت اما امروز که همه کشورهای جهان سراغ کوچکسازی دولت رفتهاند، اکثریت قریب به اتفاق مشاغل توسط بخش خصوصی ایجاد شده و گسترش مییابد. لذا دانشآموختگان باید شغل متناسب با رشته تحصیلی و مهارت خود را در بخش خصوصی جستجو کنند. اما لازمه موفقیت در این مسیر، داشتن بخش خصوصی قدرتمند و با انگیزه جهت کارآفرینی است.
اگر کارآفرینان حاضر نباشند با میل و رغبت و انگیزه قوی به کارآفرینی بپردازند، روزبهروز بر خیل بیکاران دانشآموخته اضافه شده و بحران بیکاری در جامعه را دامن میزند؛ آن هم نه بیکاران بیسواد بلکه بیکاران متخصص، ماهر و دانش آموخته!
اما چرا امروز نه تنها بر تعداد کارآفرینان افزوده نمیشود بلکه بسیاری از آنان شغلی را در پیش میگیرند که به نیروی کار نیاز نداشته باشد و یا با کمترین نیرو بتوان آن را پیشه خود ساخت؟
کارآفرینان برای اینکه با جرات و ریسکپذیری بالا بتوانند وارد میدان کارآفرینی با تعداد زیادی نیرو شوند نیاز به حمایت واقعی (نه شعاری) و همه جانبه قانون و مجریان ادارات خصوصاً دو اداره کار و تأمین اجتماعی دارند.
موقعی که این دو اداره و بعضی ادارات دیگر یا به دلیل محدودیتهای قوانین و یا به علت بینش غلط ضدیت با سرمایه و سرمایهگذاران و کارآفرینان، نه تنها حمایت از آنان نمیکنند بلکه بر گرفتاری آنها میافزایند، معلوم است که نتیجه همین میشود که 40 درصد دانشآموختگان، بدون داشتن شغل مناسب، در سرگردانی و بیکاری بسر میبرند.
تا زمانی که این رویه اصلاح نشود، این آمار خطرناک، روزبهروز در حال پیشروی خواهد بود و آثار خوبی در آینده از خود به جای نخواهد گذاشت!