خلیج فارس:شهیدان مینوچهر و ذوالفقاری در کنار شهید دکتر طهرانچی را در یک قاب ببینید.
منبع:خبرفوری
خلیج فارس:دانشمندان یک پنگوئن بسیار کمیاب کاملاً سیاه را کشف کردند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرفوری؛ دانشمندان یک پنگوئن بسیار کمیاب کاملاً سیاه را کشف کردند. این پرنده در جزیره جورجیا جنوبی در اقیانوس اطلس زندگی می کند. این پنگوئن به دلیل یک جهش ژنتیکی غیرمعمول به نام ملانیسم کاملا سیاه است.
خلیج فارس:دانشمندان لاشهی یخزده و مومیاییشدهی یک کرگدن پشمالوی جوان را در یخهای سیبری کشف کردند که دهها هزار سال پیش توسط شکارچیان خورده شده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرادید، سمت راست بدن این کرگدن پشمالو به خوبی حفظ شده و تکههایی از پوست و خز آن با وجود گذشت هزاران سال دستنخورده است، اما سمت چپ آن نشانههایی از خراشیدگی و زخم در ساعات قبل یا پس از مرگ دارد.
به گفتهی محققان آکادمی علوم روسیه و آکادمی علوم جمهوری ساخا: «از قسمت بالایی ران تا سطح استخوان کتف به شدت آسیب دیده است. حفره داخلی بدن در معرض دید است و بیشتر قسمتهای روده از بین رفته است.»
از لاشهی زخمی پیداست که سمت چپ آن را شکارچیان خوردهاند. بقایای سختپوستان کوچک که در خز فرو رفته بودند نیز نشان میدهد این کرگدن پشمالو (Coelodonta antiquitatis) در یک آبگیر کمعمق مرده است.
قدمتگذاری رادیوکربن نشان داده که این کرگدن پشمالوی جوان بیش از ۳۲۰۰۰ سال پیش مرده و منجمد شده است.
کرگدنهای پشمالو بین ۴۶۰۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ سال پیش، در آخرین عصر یخبندان، در توندرای قطب شمال میزیستند. آنها جانوران بزرگ و دومین گیاهخوار بزرگ در اکوسیستم استپ پس از ماموتهای پشمالو (Mammuthus primigenius) بودند. کرگدنهای پشمالو مانند ماموتها، به لطف پشمالو بودن به خوبی با آب و هوای سرد سازگار بودند، اما دانشمندان هنوز اطلاعات اندکی دربارهی این حیوانات ماقبل تاریخ دارند.
کشف نادر این یک کرگدن پشمالوی تقریباً دستنخورده به محققان کمک کرده تا برخی از این شکافهای اطلاعاتی را پر کنند.
دانشمندان این لاشه را در آگوست ۲۰۲۰ از سواحل پوشیده از یخ رودخانهی تیرختیاخ در شمال شرقی جمهوری ساخای روسیه کشف کردند. آنها این حیوان را با الهام از منطقهی یافت آن «کرگدن آبیسکی» نامیدند و بقایای آن را به آکادمی علوم جمهوری ساخا فرستادند، جایی که لاشه در حال حاضر در فریزر مخصوص نگهداری میشود.
محققان به طور موقت لاشه را یخزدایی کردند و نمونههایی از پوست، خز و بافت نرم آن را برای تجزیه و تحلیل برداشتند، همچنین دندانهای کرگدن پشمالو را بررسی کردند، طول یکی از شاخهایش را اندازهگیری کردند و به اندازه قوز بزرگ پشت آن که به نظر پر از چربی بود، دقت کردند.
تصویر یک کرگدن پشمالو (Coelodonta antiquitatis)
شاخ حیوان ۲۴ سانتیمتر طول و سه تا چهار لکه تیره داشت که معمولاً با شمار سالهای زندگی کرگدن مطابقت دارد. ارتفاع تا شانه لاشه نزدیک به ۱۳۰ سانتیمتر بود. در کل، این اطلاعات نشان میدهد این کرگدن پشمالو زمان مرگ ۴ تا ۴.۵ساله بوده و به بلوغ جنسی نرسیده است.
خز آن تیرهتر از خز یک بچه کرگدن پشمالوی کوچکتر است که سال ۲۰۱۴ در همان منطقه کشف شد. آن بچه کرگدن که «ساشا» نام گرفت، حداقل ۱۰۰۰۰ سال یخزده بود و با موهای نازک و تقریباً بلوند پوشیده شده بود. در حالی که کرگدنهای پشمالوی بالغ که قبلاً از یخ بیرون کشیده شده بودند، خزهای قهوهای بزرگ و تیره داشتند.
«خز کرگدن آبیسکی به دلیل ترکیب موهای سفید، بژ و قهوهای، رنگ قهوهای روشن یکنواختی دارد. خز روی گوشها و پاها تیرهتر و خز پشت، شکم و پاهای عقبی روشنتر است.»
قابلتوجه است که کرگدن آبیسکی یک قوز ۱۳ سانتیمتری پر از توده چربی در پشت خود دارد که دانشمندان هرگز مانند آن را در لاشههای کرگدن پشمالو ندیده بودند. قوزهای چربی در حیوانات قطب شمال نسبتاً عادی است، چون آنها برای غلبه بر سرما و ذخیره انرژی برای مواقع سخت تکامل یافتهاند.
خلیج فارس:دانشمندان در مطالعه جدیدی دریافتند ۴۰ دقیقه پیادهروی در روز در سالهای میانسالی و پیری میتواند به تجدید ماده سفید مغز کمک کند که بخشهایی از مغز و نخاع را به رشتههای عصبی متصل میکند. در این مطالعه، مشخص شد افراد مسن که مرتب پیادهروی میکنند، در امتحانات شناختی و تستهای حافظه عملکرد بهتری دارند.
به گزارش «خلیج فارس» به نقل از دیجیاتو، محققان دانشگاه ایالتی «کلرادو» در آزمایشی، وضعیت مغز افراد بالای ۶۰ سال را بررسی کردند تا ببینند آیا فعالیت بدنی تأثیر مثبتی بر توانایی مغز آنها برای تازهکردن ماده سفید دارد یا خیر. ماده سفید مغز بافتی سفیدرنگ است که یکی از بزرگترین و عمیقترین بخشهای مغز را در برمیگیرد و بخشهایی از مغز و نخاع را به رشتههای عصبی متصل میکند. ماده سفید سالم منجر به داشتن حافظه بهتر، قدرت حل مسیٔله بهتر و افزایش تواناییهای شناختی میشود.
دانشمندان در این مطالعه دریافتند که ۴۰ دقیقه پیادهروی، حداقل ۳ بار در هفته میتواند به تجدید و تازه شدن ماده سفید مغز کمک کند و انسانی مسن را از نظر شناختی در وضعیت بهتری قرار دهد. این مطالعه که در مجله «NeuroImage» به چاپ رسیده است، شامل ۲۴۷ شرکتکننده سالمند بود.
هریک از شرکتکنندگان بین ۶۰ تا ۸۰ سال سن داشتند. آنها راست دست بودند و در هفته فعالیت بدنی متوسط داشتند. ازآنجاکه محققان میخواستند مطمئن شوند شرکتکنندگان بهرغم فعالیتهای محدود، هنوز سطح تواناییهای شناختیشان مناسب است، آنها را به ۳ گروه تقسیم کردند.
در گروه اول، شرکتکنندگان فعالیتهای ورزشی کششی انجام میدادند. آنها در برنامه ورزشی خود فعالیتهایی انجام میدادند که نیاز به جنبوجوش کمی داشت.
در گروه دوم، افراد ۳ بار در هفته و هربار ۴۰ دقیقه پیادهروی میکردند. در گروه آخر نیز، شرکتکنندگان ۳ بار در هفته تمرینات نرمش و رقص داشتند؛ بهطوریکه برنامه ورزشی آنها شامل بیشترین فعالیت بدنی و ذهنی باشد.
پیش از شروع دوره و ۶ ماه پس از این فعالیتها، از شرکتکنندگان اسکن مغزی گرفته شد تا سلامت و عملکرد ماده سفید مغز آنها بررسی شود. بدیهی است افراد هر ۳ گروه از نظر بدنی در وضعیت بهتری قرار داشتند، اما وضعیت ماده سفید مغز افراد در گروههای مختلف متفاوت بود.
دانشمندان دریافتند افرادی که در گروه پیادهروی بودند، نسبت به سایرین بهترین وضعیت ماده سفید مغز را داشتند. همچنین عملکرد بهتری در آزمون حافظه و آزمونهای شناختی ارایٔه دادند.
محققان بر این باورند که گروه رقص بهخوبی گروه پیادهروی عمل نکردند؛ زیرا برخلاف گروه پیادهروی که منظم فعالیت میکردند، شرکتکنندگان گروه رقص زمان زیادی را در مکانی ثابت ایستاده بودند و فقط دستورالعملهای مربی را اجرا میکردند. به بیان دیگر، فعالیت بدنی آنها کمتر از افرادی بود که در گروه پیادهروی شرکت داشتند.
نتایج گروه دیگر که فعالیتهای کششی انجام میدادند، عجیب بود. در این گروه، مشخص شد ماده سفید مغز کوچکتر شده است. آنها همچنین در برخی تستهای روانشناختی عملکرد ضعیفتری نیز داشتند.
دکتر «آگنیسکا برزینسکا»، یکی از نویسندگان این مقاله، میگوید: «تاکنون تحقیقات زیادی پیرامون ماده سفید مغز انجام نشده است. بسیاری از دانشمندان بر این باورند که ماده سفید در مغز نقشی منفعل دارد و غیرفعال است. اما حالا میدانیم این ماده تأثیر بسزایی در عملکرد مغز دارد.»
درحالیکه دانشمندان تا چند دهه پیش باور داشتند که مغز در دوران زندگی دچار تغییروتحول نمیشود. آنها بر این باور بودند که پس از کودکی، مغز برای تطبیق با شرایط جدید دچار تغییر نمیشود و سلولهای جدید تولید نمیکند. محققان قصد دارند در مطالعات بعدی این آزمایش را در افراد جوان نیز تکرار کنند و دریابند آیا پیادهروی در افراد جوان نیز سبب تازه شدن ماده سفید مغز میشود یا خیر.
خلیج فارس:سریال جدید «رخنه» تولید جدید مرکز سیمافیلم با محوریت هوافضا و با هدف نمایش توان علمی و دفاعی کشورمان از امشب از شبکه یک پخش میشود.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا، سریال «رخنه» به تهیهکنندگی مهدی شفیعی و کارگردانی علی غفاری در ابتدای پروژه و سپس حمیدرضا لوافی، در ۳۰ قسمت در گروه تولیدات حادثهای مرکز سیمافیلم تولید شده است.
داستان سریال «رخنه» مربوط به یکی از دانشمندان کشورمان است که بر روی موشکهای ماهوارهبر و فضایی تحقیق میکند و در این مسیر با تهدیدات و خطراتی از سوی بیگانگان روبهرو میشود.
در این سریال بازیگرانی همچون نادر فلاح، رامتین خداپناهی، امیرحسین صدیق، خسرو شهراز، بهرام ابراهیمی، مریم کاویانی، نیلوفر شهیدی، حدیث نیکرو، سپیده خداوردی، علیرضا جلالی تبار، ایوب آقاخانی، علیرضا مهران و علیرام نورایی به ایفای نقش پرداخته اند.
دیگر عوامل مجموعه «رخنه» عبارتند از: مریم امینی نویسنده، شهرام نجاریان مدیرتصویربرداری، حدیث نیکرو مدیر برنامه ریزی، شهرام متولی باشی صدابردار، هومن معصومی طراح صحنه، حسین زندباف و محمدمصطفی رجبی تدوین و آلبرت آراکلیان موسیقی.
سریال «رخنه» از امشب سه شنبه، ۱۸ اردیبهشت هر شب ساعت ۲۲ و ۱۵ دقیقه از شبکه یک سیما به روی آنتن میرود.
خلیج فارس:هر زمان که فعالانه مشغول انجام کاری هستید (مثلا در باشگاه وزنهبرداری میکنید یا سر امتحان سختی هستید)، بخشهایی از مغز شما که برای انجام آن وظایف به آنها نیاز است، فعال میشوند. اما آیا زمانی که روی مبل نشستهاید و ذهنتان سرگردان است، مغزتان باز هم فعال است؟
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرآنلاین، پاسخ مثبت است. آنطور که وبسایت کوانتا مگزین مینویسد، پژوهشگران در طول دو دهه گذشته شبکه حالت پیشفرض مغز را تعریف کردهاند؛ مجموعهای از مناطق ظاهرا نامرتبط مغز که وقتی کار خاصی انجام نمیدهید، فعال میشود. کشف این شبکه بینشهایی درباره نحوه عملکرد مغز خارج از وظایف تعریفشده ارائه کرده است و انگیزهبخش انجام پژوهشهایی در زمینهی نقش شبکههای مغز در مدیریت تجربه درونی ما شده است.
در اواخر قرن بیستم، دانشمندان شروع به استفاده از تکنیکهای جدید برای تصویربرداری از مغز افراد در حین انجام وظایف کردند. همانطور که انتظار میرفت، حین انجام وظایف، فعالیت برخی از نواحی مغز افزایش یافت و در کمال تعجب، همزمان فعالیت سایر مناطق مغز کاهش یافت. دانشمندان علوم اعصاب مجذوب این موضوع شده بودند که در طول وظایف مختلف، همان نواحی مغز بهطور مداوم فعالیت خود را کاهش میدهند. گویی این نواحی زمانی فعال میشدند که فرد کاری انجام نمیداد و وقتی که مغز باید روی عامل بیرونی تمرکز میکرد، خاموش میشدند.
وقتی کاری انجام نمیدهید، شبکه حالت پیشفرض مغز فعال میشود
پژوهشگران مناطق مذکور را «نواحی ضدوظیفه» نامیدند. وقتی آنها اولین بار شناسایی شدند، مارکوس ریچل، متخصص مغز و اعصاب در دانشکده پزشکی دانشگاه واشینگتن در سنت لوئیس گمان کرد که این نواحی ضدوظیفه نقش مهمی در ذهن درحال استراحت دارند.
ریچل در آزمایشی از شرکتکنندگان خواست همانطور که در دستگاه اسکنر قرار دارند و فعالیت مغزشان اندازهگیری میشود، چشمان خود را ببندند و اجازه دهند ذهنشان سرگردان شود. او متوجه شد در زمان استراحت که ذهن سرگردان است، نواحی ضدوظیفه انرژی بیشتری نسبت به سایر مغز مصرف میکنند. ریچل در مقالهای که سال ۲۰۰۱ منتشر شد، این فعالیت را «حالت پیشفرض عملکرد مغز» نامید.
دو سال بعد گروهی از پژوهشگران دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد پس از تولید دادههایی با وضوح بالاتر، متوجه شدند این فعالیت ضدوظیفه تعریفکننده شبکهای منسجم از نواحی درحال تعامل مغز است که آن را شبکه حالت پیشفرض نامیدند.
کشف شبکه حالت پیشفرض، کنجکاوی دانشمندان علوم اعصاب را برانگیخت که مغز در نبود وظیفه متمرکز بر بیرون، به چه کاری مشغول است؟
اگرچه برخی از پژوهشگران براین باور بودند که کارکرد اصلی شبکه حالت پیشفرض ایجاد تجربه ما از سرگردانی ذهن یا خیالبافی در روز است، حدسیات فراوان دیگری نیز وجود داشت: شاید این شبکه جریانهای آگاهی را کنترل یا خاطرات تجربههای گذشته را فعال میکرد. در همین حین، اختلال در شبکه حالت پیشفرض بهعنوان ویژگی احتمالی تقریبا تمام اختلالات روانپزشکی و عصبی ازجمله افسردگی، اسکیزوفرنی و آلزایمر مطرح شد.
حالت پیشفرض یکی از اولین شبکههای مغزی بود که علم آن را توصیف کرد. این شبکه از تعداد انگشتشماری از نواحی مغز ازجمله تعدادی از مناطق جلوی مغز (مانند قشر پشتی و شکمی میانی پیشپیشانی) و چند منطقه پراکنده در کل مغز (مانند قشر سینگولیت خلفی، پرکونئوس و شکنج زاویهدار) تشکیل شده است. این مناطق با حافظه، تکرار تجربه در ذهن، پیشبینی، سنجش عمل، پاداش/تنبیه و یکپارچهسازی اطلاعات ارتباط دارند (قسمتهای رنگی تصویر زیر برخی از نواحی بیرونی مغز را نشان میدهد که هنگام مشغولیت شبکه حالت پیشفرض فعال میشوند).
از زمان کشف شبکه حالت پیشفرض، دانشمندان علوم اعصاب تعداد انگشتشماری از شبکههای مجزای دیگر را شناسایی کردهاند که هریک مناطق به ظاهر متفاوتی از مغز را فعال میکنند. مناطق فعال بهطور مستقل عمل نمیکنند، بلکه با یکدیگر هماهنگی دارند. ریچل گفت: «در شبکه مغز، نواحی انفرادی برای ایجاد اثراتی که فقط با هم میتوانند تولید کنند، با هم تعامل دارند.»
طبق پژوهشهای انجامشده، اثرات شبکه حالت پیشفرض شامل سرگردانی ذهن، یادآوری تجربیات گذشته، تفکر درمورد حالات ذهنی دیگران، تصور آینده و پردازش زبان است. درحالیکه ممکن است همچون مجموعه متفرقهای از جنبههای نامرتبط شناخت بهنظر برسد، وینود منون از دانشگاه استنفورد اخیرا این نظریه را مطرح کرد که همه این عملکردها ممکن است در ایجاد روایت درونی مفید باشند. به نظر او، شبکه حالت پیشفرض به شما کمک میکند درباره خود و دیگران فکر کنید، تجربههای گذشته خود را به خاطر آورید و سپس همه را به شکل یک روایت منسجم درآورید.
مارکوس ریچل عصبشناس در سال ۲۰۰۱ شبکهای از فعالیت مغز را شناسایی کرد که هنگام سرگردانی ذهن فعال میشود و آن را حالت پیشفرض عملکرد مغز نامید.
شبکه حالت پیشفرض پیچیده است و در فرایندهای بسیار مختلفی شرکت دارد که نمیتوان به خوبی آنها را توصیف کرد. لوسینا اودین، دانشمند علوم اعصاب از دانشگاه کالیفرنیا لس آنجلس میگوید: «احمقانه است که فکر کنیم این یک ناحیه از مغز است که فقط یک کار انجام میدهد.»
شبکههای مختلف مغز به روشهای معناداری با هم تعامل دارند
اودین شروع به مطالعه شبکه حالت پیشفرض کرد، زیرا به موضوع شناختن خود علاقمند بود و بهنظر میرسید بسیاری از وظایف شناختن خود مانند شناسایی چهره یا صدای خود به آن شبکه ارتباط دارند. او در سالهای اخیر، توجه خود را به تعاملات میان شبکههای مغز معطوف کرده است. اودین میگوید همانطور که نواحی مختلف مغز با هم تعامل دارند تا شبکهها را ایجاد کنند، شبکههای مختلف نیز به روشهای معناداری با هم تعامل دارند. او به خصوص به نحوه تعامل شبکه حالت پیشفرض با شبکه برجسته مغز علاقهمند است. پژوهشهای او نشان میدهد شبکه برجسته تشخیص میدهد چه زمانی توجه به چیزی مهم است و سپس به عنوان کلید خاموشی برای شبکه حالت پیشفرض عمل میکند.
پژوهشگران همچنین بررسی کردهاند که آیا اختلالات سلامت روان مانند افسردگی میتواند با مشکلات شبکه حالت پیشفرض ارتباط داشته باشد. تاکنون یافتهها نتیجه قطعی حاصل نکرده است. برای مثال، برخی از پژوهشگران دریافتهاند در افراد مبتلا به افسردگی گرههای شبکه اتصال بیش از حدی با هم دارند، درحالیکه دیگران نتیجه برعکس را پیدا کردهاند و میگویند در این افراد گرهها به خوبی متصل نشدهاند.
در برخی از مطالعات نشان داده شده است که در افراد مبتلا به افسردگی خود شبکه حالت پیشفرض غیرعادی نیست، بلکه تعامل آن با شبکههای دیگر غیرعادی است. این یافتهها ممکن است متناقض بهنظر برسند، اما با نتایج اخیر همخوانی دارند که نشان میدهد افسردگی شاید مجموعهای از اختلالات مختلف باشد که با علائم مشابهی ظاهر میشود.
در همین حال، منون نظریه شبکه سهگانه را مطرح کرده است. طبق این نظریه، تعاملات ناهنجار بین شبکه حالت پیشفرض، شبکه برجسته و شبکه سومی به نام شبکه فرونتو پاریتال (پیشانی-آهیانهای) میتواند در ایجاد اختلالات سلامت روان ازقبیل اسکیزوفرنی، افسردگی، اضطراب، زوال عقل و اوتیسم نقش داشته باشد.
در حالت معمول، زمانی که فرد به محرک خارجی توجه میکند، فعالیت شبکه حالت پیشفرض کاهش پیدا میکند و همزمان فعالیت دو شبکه دیگر زیاد میشود. منون مشکوک است که آیا ممکن است تعامل بین شبکهها در افراد مبتلا به اختلالات روانی یا رشد نسبت به حالت طبیعی متفاوت باشد یا خیر.
دینا بارچ که در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس نوروبیولوژی بیماریهای روانی را بررسی میکند، مجذوب تئوری شبکه سهگانه است. او میگوید بررسی نحوه ارتباط بین شبکهها در افراد مبتلا به اختلالات روانی میتواند به پژوهشگران کمک کند مکانیسمهای پشت صحنه را پیدا کنند و دست به به ابداع درمان بزنند. اگرچه او فکر نمیکند تعاملات شبکه به تنهایی بتواند بیماری روانی را به طور کامل توضیح دهد.
درک فعلی ما از شبکه حالت پیشفرض مطمئنا نقطه پایانی آن نیست. از زمان کشف شبکه مذکور، دانشمندان چارچوب فکری خود را تغییر دادهاند و فراتر از مسئولیتهای بخشهای انفرادی مغز، به اثرات تعاملات بین شبکههای مغز نیز پرداختهاند.
با توجه به یافتههایی که حاصل شده است، اکنون میدانیم حتی وقتی درحال رویاپردازی هستیم یا ذهنمان سرگردان است، مغزمان همچنان به شدت درحال فعالیت است.
خلیج فارس: سکته مغزی عامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است که سالانه میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار میدهد. یکی از شایعترین و مخربترین پیامدهای سکته مغزی نیز از دست دادن عملکرد دستها است که میتواند توانایی انجام فعالیتهای روزانه را به شدت مختل کند و کیفیت زندگی را کاهش دهد.
به گزارش خلیج فارس؛ فناوری پوشیدنی جدیدی که توسط پژوهشگران دانشگاه بریتیش کلمبیا(UBC) توسعه یافته است، میتواند برای بازماندگان سکته مغزی که میخواهند عملکرد دست خود را بازیابند، امیدواری ایجاد کند.
این ابزار پوشیدنی یک «دستکش هوشمند» است که میتواند حرکات دست و انگشت فرد پوشنده را در طول تمرینات توانبخشی ردیابی کند و انتقال دهد.
این دستکش هوشمند بخشی از یک مطالعه آزمایشی است که شامل گروهی از بازماندگان سکته مغزی در دانشگاه بریتیش کلمبیا است که طی ماه گذشته این عارضه را تجربه کردهاند. آنها این دستکش را در حین انجام تمرینات تحت نظارت دکتر جانیس انج، استاد پزشکی و کارشناس مشهور توانبخشی پس از سکته مغزی پوشیدند.
دکتر انج میگوید این دستکش هوشمند میتواند به نظارت بر پیشرفت بیمار و ارائه بازخورد برای بهبود برنامههای ورزشی کمک کند. وی افزود: ما با این دستکش میتوانیم حرکات دست و انگشتان بیماران را بدون نیاز به دوربین کنترل کنیم. سپس میتوانیم برنامههای ورزشی آنها را برای بهترین نتایج ممکن، حتی از راه دور، تجزیه و تحلیل و تنظیم دقیق کنیم.
نحوه کار این دستکش هوشمند
این دستکش هوشمند حاصل همکاری دکتر پیمان ثروتی، استاد مهندسی برق و رایانه در بریتیش کلمبیا و آروین تشکری دانشجوی دکترا است. آنها بنیانگذاران یک استارتآپ متخصص در منسوجات هوشمند و دستگاههای پوشیدنی به نام تکساوی(Texavie) هستند.
این دستکش هوشمند از پارچهای کشسان ساخته شده است که شامل شبکهای از نخهای حسگر و حسگرهای فشار است. این حسگرها میتوانند حتی کوچکترین حرکات دست و انگشتان را شناسایی و ثبت و ضبط کنند و به صورت بیسیم آنها را به رایانه یا تلفن هوشمند منتقل کنند.
دکتر ثروتی و تیمش هفته گذشته مقالهای را در مجله Nature Machine Intelligence منتشر کردند که در آن جزئیات فنی و پیشرفتهای این دستکش هوشمند را شرح دادهاند.
آنها در آن مقاله آوردهاند که این دستکش، دقیقترین دستکشی است که میشناسیم و میتواند حرکت دست و انگشت و نیروی مشت کردن را بدون نیاز به دوربینهای ضبط حرکت ردیابی کند. به لطف مدلهای یادگیری ماشینی که ما توسعه دادهایم، این دستکش میتواند زوایای تمام مفاصل انگشت و مچ را به دقت تعیین کند.
این فناوری بسیار دقیق و سریع است و قادر به تشخیص کششها و فشارهای کوچک و پیشبینی حرکت با حداقل ۹۹ درصد دقت است که با عملکرد دوربینهای گرانقیمت فیلمبرداری حرکتی مطابقت دارد.
این دستکش هوشمند مزیتهای دیگری نیز نسبت به محصولات موجود در بازار دارد. از جمله اینکه بیسیم و راحت است و پس از خارج کردن باتری به راحتی قابل شستشو است.
دکتر ثروتی و تیمش روشهای پیشرفتهای را برای تولید این دستکشهای هوشمند و پوشاک مرتبط به صورت محلی با هزینه نسبتاً کم توسعه دادهاند.
چگونه «دستکش هوشمند» میتواند زمینههای دیگر را متحول کند؟
دستکش هوشمند ابزاری برای بهبود حرکتی پس از سکته مغزی و تغییر دهنده بازی برای سایر زمینههایی است که شامل درگیری و تعامل است. دکتر ثروتی میگوید انتقال یکپارچه این دستکش هوشمند به بازار مصرف را با پیشرفتهای مداوم در همکاری با شرکای صنعتی مختلف متصور است. او همچنین برنامههای کاربردی بالقوه واقعیت مجازی و واقعیت افزوده، انیمیشن و رباتیک را برای آن میبیند.
دکتر ثروتی میگوید: تصور کنید بتوانید حرکات دست و تعامل با اشیاء را به دقت ثبت کنید و به طور خودکار روی نمایشگر نمایش داده شود. برنامههای کاربردی بیپایانی برای چنین چیزی وجود دارد. میتوانید متن را بدون نیاز به صفحه کلید فیزیکی تایپ کنید یا یک ربات را کنترل کنید یا زبان اشاره را در لحظه به گفتار نوشتاری ترجمه کنید تا ارتباط آسانتری را برای افراد ناشنوا یا کمشنوا فراهم کنید.
این دستکش هوشمند نمونهای قابل توجه از این است که چگونه تحقیقات بین رشتهای میتواند به راه حلهای نوآورانهای منجر شود که میتواند زندگی بسیاری از افراد را بهبود بخشد.
پژوهشگران امیدوارند فناوری آنها الهامبخش تحقیق و توسعه بیشتر در منسوجات هوشمند و دستگاههای پوشیدنی شود.
منبع: ایسنا
خلیج فارس:گروهی از محققان آلمانی توانستهاند با استفاده از یک تکنیک منحصر به فرد، روی آب حروف و خطوطی را رسم کنند که به همان حالت باقی بمانند.
به گزارش «خلیج فارس» به نقل از فرارو، دلیلهای کاملاً موجهی وجود دارد که چرا آب برای خوشنویسان وسیله محبوبی جهت نوشتن به حساب نمیآید. یکی از مهمترین آنها این است که ذرات آب تحرک زیادی دارند و به همین خاطر مدت زیادی طول نمیکشد تا جوهر پخش شود و خطوط رسمشده از شکل اولیه خود خارج شوند.
حالا، اما محققان در دانشگاه فنی دارمشتات و دانشگاه یوهانس گوتنبرگ آلمان قلم مبتکرانهای را ابداع کردهاند که به هنرمندان اجازه میدهد بتوانند روی آب بنویسند.
در این روش دانشمندان با ساخت نواحی اسیدی در آب و به کارگیری یک قلم میکروسکوپی، توانستند خطوط نوشتاری پایدار را در آب ایجاد کنند. آنان برای این کار از خواص یک فرآیند شیمیایی به نام «دیفیوزیوسموز» استفاده کردند. این فرآیند به زبان ساده حرکت خود به خودی انواع مختلف ذرات است که به دلیل اختلاف غلظت در یک مخلوط مایع ایجاد میشود.
در این فرآیند مخلوط مایع آب که حاوی غلظت کمی از ذرات باردار به نام یون است، به عنوان «کاغذ» عمل میکند. از سوی دیگر «جوهر» از ذرات کلوئیدی (یا چسبسان) بزرگی تشکیل شده است که به صورت نازک در کل محلول پخش میشوند. «قلم» نیز در این فرآیند یک دانه کوچک تبادل یونی است؛ ذرهای که قادر است ذرات باردار در مایع را با ذرات باردار مختلف و کوچکتر مبادله کند.
پروفسور بنو لیبچن در این باره میگوید: «وقتی یونهای بزرگتر را با یونهای کوچکتر مبادله میکنید، یونهای کوچکتر میتوانند سریعتر حرکت کنند و یا پخش شوند و این منجر به تفاوت در غلظت میشود. این نحوه غلظت در توزیع یون باعث میشود مایع متحرک، ذرات کلوئیدی قابل مشاهده یعنی همان به اصطلاح جوهر را به همراه خود حمل کنند.»
در این تحقیق علمی پژوهشگران موفق شدند با ضخامت حدود یکدهم میلیمتر روی آب بنویسند. خطوط رسمشده نیز برای مدت ۱۵ دقیقه در آب دوام آورند.
حک خطوط روی آب با ضخامت یکدهم میلیمتر THOMAS PALBERG, BENNO LIEBCHEN
محققان برای خطاطی روی آب، از نیروی گرانش استفاده کردند تا بتوانند قلم مهره تبادل یونی را هدایت کنند و حروف و اشکال را روی مایع بنویسند.
دکتر لیبچن در این باره گفت: «نکته مهم این است که، چون قلم کوچک است، مایع اطرافش را بیش از حد مشوب نمیکند. در واقع به اصطلاح یک خودکار آب را به هم میزند و آنچه را که مینویسید از بین میبرد. اما ذرات کلوئیدی آنقدر بزرگ و سنگین هستند که نمیتوانند در آب ساکن حرکت کنند و به همین دلیل است که خطوط قابل مشاهده هستند.»
وی درباره نقش به اصطلاح جوهر نوشتاری در این فرایند گفت: «اگر ذرات جوهر خیلی کوچک باشند، آنها را خیلی خوب نمیبینید یا خیلی حرکت میکنند. در مقابل اگر این ذرات خیلی بزرگ باشند، به خوبی مایع را دنبال نمیکنند و با آن در حالت تعادل چفت نمیشوند.»
دانشمندان قصد دارند در تحقیقات بعدی راههای دیگری را برای هدایت قلم از طریق استفاده از نیروی مغناطیس یا میدانهای الکتریکی به جای گرانش و همینطور گسترش این فرایند به مایعهای دیگر مورد آزمایش قرار دهند.