سرقت

خلیج فارس:سرکلانتر دوم پلیس پلیس پیشگیری پایتخت از دستگیری سارقان حرفه‌ای خبر داد و گفت: متهمان با اموال سرقتی دستگیر شدند.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا؛سرهنگ محمد افشار در توضیح بیشتر گفت: در پی وقوع چند فقره سرقت مشابه از ساختمان‌های نیمه کاره در سطح حوزه تیم عملیات کلانتری ۱۳۸ جنت آباد بررسی موضوع و دستگیری سارق یا سارقان را به عهده گرفتند.

سرکلانتر دوم پلیس پیشگیری پایتخت ادامه داد: با مراجعه به محل‌هایی که سرقت‌ها رخ داده بود و بررسی دوربین‌های مداربسته و استفاده از شیوه‌های نوین پلیسی موفق به شناسایی هویت و مخفیگاه دو نفر سارق شدند که در ادامه با کسب مجوز از مقام قضایی به مخفیگاه متهمان مراجعه کردند.

وی افزود: مأموران پلیس در یک عملیات غافلگیرانه وارد مخفیگاه شدند و متهمان را قبل از اینکه شانسی برای انجام کاری داشته باشند دستگیر و زمین‌گیر کردند. در بازرسی‌های اولیه از مخفیگاه اموال سرقتی از جمله، ۱۵ عدد دینام کولر، پنج عدد باطری ماشین، هفت عدد پروژکتور، حدود ۲ هزار متر کابل برق، سنگ فرز، دریل شارژی، ۶ عدد پمپ آب، ۶ عدد دوربین مداربسته و یک قبضه سلاح گرم کشف و به همراه متهمان به کلانتری منتقل شدند.

سرهنگ افشار بیان کرد: متهمان پس از انتقال به کلانتری در تحقیقات ابتدایی به جرم خود مبنی بر سرقت از ساختمان‌های نیمه کاره و خالی از سکنه و ۱۵ فقره سرقت مشابه دیگر اعتراف کردند و در ادامه تحویل مراجع قضایی شدند.

خلیج فارس:متهمی که در پوشش دکتر قلابی در خوابگاه‌های مرکز تهران با شگرد بی‌هوشی اقدام به سرقت می‌کرد، توسط کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی به دام افتاد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از تسنیم؛مردادماه ماه امسال، مرد سالخورده‌ای به اداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه کرد و هنگامی که مقابل کارآگاهان قرار گرفت، گفت: چند روز پیش برای کار پیدا کردن از شیراز به تهران آمدم و در یک خوابگاه ساکن شدم. در آنجا با پسر جوانی آشنا شدم که خودش را مسعود معرفی کرد و مدعی شد که دکتر است. او پس از ایجاد احساس صمیمیت یک لیوان چای به من تعارف کرد اما پس از نوشیدن چای سرم گیج رفت و بیهوش شدم. هنگامی که به خودم آمدم متوجه شدم مسعود از کارت‌های بانکی‌ام بیش از ۶۰ میلیون‌ تومان پول سرقت کرده است.

پس از ثبت شکایت و تشکیل پرونده، تیمی از کارآگاهان برای انجام تحقیقات میدانی به خوابگاه مورد نظر در حوالی میدان فلسطین اعزام شدند. در نخستین گام مشخص شد که متهم هویت جعلی داشته و اصلاً دکتر نبوده است. او با همین ترفند توانسته بود از افراد زیادی سرقت کند.

کارآگاهان در مرحله بعد با بازبینی تصاویر دوربین‌های مدار بسته اطراف میدان، هویت واقعی متهم را شناسایی کردند. سپس با انجام اقدامات اطلاعاتی، مخفیگاه او در جنوب استان تهران ردیابی شد.

با دریافت این اطلاعات مهم، کارآگاهان بلافاصله با هماهنگی مراجع قضایی به محل مخفیگاه متهم اعزام شدند و در یک عملیات ضربتی او را دستگیر کردند.

متهم پس از انتقال به اداره پنجم پلیس آگاهی، تحت بازجویی قرار گرفت و خیلی زود به سرقت از یک پیرمرد و سه مرد دیگر اعتراف کرد.

او ماجرا را اینطور توضیح داد: خانه‌ای در ورامین دارم که آن را اجاره داده و خود برای سرقت به مرکز تهران و میدان فلسطین می‌آمدم. پس از جستجوی چند خوابگاه،  افرادی را که از شهرستان به تهران آمده بودند می‌دیدم، خود را دکتر معرفی می‌کردم. سپس با ایجاد صمیمیت، چای به آنها تعارف می‌کردم که از قبل قرص خواب‌آور در آن می‌ریختم. زمانی که افراد خوابشان می‌گرفت و هوشیاری‌شان کاهش می‌یافت، رمز کارت‌هایشان را می‌گرفتم و از کارت‌های آنها پول برداشت می‌کردم.

پس از این اعترافات مهم، اداره پنجم مأموریت یافت تا تحقیقات اطلاعاتی و مخابراتی خود را درباره این پرونده ادامه دهد. متهم نیز برای کشف زوایای پنهان پرونده و جرایم احتمالی در اختیار کارآگاهان قرار گرفت.

خلیج فارس:قتل هولناک یک مادر و دختر در قلب پایتخت، پرده از جنایتی با انگیزه سرقت برداشت؛ پلیس در کمتر از چند ساعت، مظنون اصلی را شناسایی و بازداشت کرد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از رکنا؛خردادماه سال جاری، گزارشی مبنی بر کشف جسد دو زن در منزلی واقع در مرکز تهران به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ اعلام شد. با دریافت این گزارش، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ به همراه بازپرس ویژه قتل در محل حادثه حاضر شدند.

با ورود کارآگاهان به خانه مورد نظر، اجساد یک مادر و دختر جوان کشف شد که هر دو بر اثر اصابت ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بودند. بررسی‌های اولیه نشان داد که آثار سرقت، به‌ویژه سرقت طلا، در خانه مشهود است.

براساس شواهد موجود، به نظر می‌رسد عامل یا عاملان جنایت پس از ورود به خانه، با قربانیان درگیر شده و سپس با وارد آوردن ضربات چاقو آن‌ها را به قتل رسانده‌اند. در ادامه، اموال باارزش از جمله طلاجات را به سرقت برده و از محل گریخته‌اند.
نداف کرمانی

در جریان تحقیقات، داماد این خانواده که همسر یکی از مقتولان (زن جوان) بوده و خودش موضوع را به پلیس گزارش کرده بود، نیز مورد بررسی قرار گرفت.

با انجام اقدامات اطلاعاتی و تحقیقات میدانی، کارآگاهان موفق به شناسایی هویت عامل جنایت شده و سپس عملیات دستگیری وی را آغاز کردند. همچنین، در این پرونده یک مظنون نیز بازداشت شده است.

تحقیقات تکمیلی در این رابطه همچنان ادامه دارد

خلیج فارس:مرد جوان وقتی فهمید که دختر مورد علاقه‌اش پی به سارق‌بودنش برده، با همدستانش او را ربود تا به‌زور با دختر جوان ازدواج کند. او پنج‌میلیارد تومان از خانه این دختر سرقت کرد تا با آن هزینه ازدواجش را تامین کند.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از جام جم؛اوایل هفته گذشته مردی باحضور درپلیس آگاهی تهران با طرح شکایتی گفت: دختر جوانم در خانه‌مان در شمال‌غرب تهران تنها بود. وقتی از مهمانی بازگشتیم او ناپدید و قفل در تخریب شده بود. دلار، طلا و سکه به‌ارزش پنج‌میلیارد تومان از خانه‌مان به سرقت رفته و دزدان، دوربین مداربسته را هم تخریب کردند.

ماموران با حضور در محل سرقت، فیلم دوربین مداربسته ساختمان‌های مجاور را بررسی کرده و پی بردند سارقان چهار مرد نقاب‌دار بودند که دختر جوان را ربوده و داخل پژویی با پلاک مخدوش انداختند و بردند که یکی از آنها نقاب از چهره‌اش افتاده است. تصویر آن سارق را به خانواده شاکی نشان دادند که مشخص شد او خواستگار دخترشان بوده است.

ماموران تصویر متهم را در بانک مجرمان پلیس آگاهی بررسی کردند که معلوم شد متعلق به یک دزد حرفه‌ای خانه است و یک‌سال قبل محکومیتش پایان گرفته و آزاد شده است. پاتوق‌هایش را زیر نظر گرفتند که در یکی از آنها در جنوب تهران در حال فروش طلای سرقتی دستگیر شد.

او با انتقال به پلیس آگاهی گفت: کارگر بابری بودم و به‌خاطر اعتیاد بیرونم کردند. بعد از آن عضو گروه سرقت از خانه‌ها شدم. پنج بار به زندان افتادم. یک سال پیش بعد از آزادی‌ام دوباره عضو یک گروه سرقت جدید شدم. برخی خانه‌ها را با رصد افراد در اینستاگرام شناسایی و با اطمینان از نبود صاحبخانه‌ها به آنجا دستبرد می‌زدیم. در جریان همین رصد اینستاگرامی بود که با دختر شاکی آشنا شدم. به‌دروغ گفتم که کاپیتان کشتی‌ام و عکس‌هایی با کشتی را در اینستاگرام با هویت جعلی منتشر کردم. کم‌کم به‌ هم علاقه‌مند شده و تصمیم به ازدواج گرفتیم. از شانس بدم در جریان یکی از سرقت‌ها به خانه دوست او دستبرد زدیم. دختر مورد علاقه‌ام وقتی فیلم سرقت از خانه دوستش را دید، من را شناخت. تلفنی خواست او را فراموش کنم و اموال سرقتی را هم پس‌دهم. اما همدستانم اموال را فروخته بودند. بنابراین تصمیم گرفتیم خانه پدری‌اش را سرقت کنیم و علاوه‌برآن، دختر جوان را با خود ببرم و زندانی کنم تا مجبور به ازدواج با من شود. آن شب در نبود خانواده‌اش وارد خانه شدیم و او را ربوده و به خانه‌باغی اطراف تهران بردیم و الان او آنجا زندانی است. اموال خانه‌شان را هم سرقت کرده و بیشتر آن را فروختیم. می‌خواستم با سهمم از سرقت هزینه ازدواج را تامین کرده و خانه‌ای اجاره کنم.

با اعتراف متهم، ماموران به مخفیگاهش رفتند و گروگان را نجات دادند و با تحقیق از آن دختر معلوم شد که از سوی متهم و همدستش ربوده شده و قرار بوده که به زور با سارق حرفه‌ای ازدواج کند که نجات یافته است.

سرهنگ کارآگاه مرتضی نثاری، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تایید این خبر گفت: با اعتراف متهم به ربودن دختر جوان و سرقت‌های سریالی از خانه‌ها او در بازداشت به‌سر می‌برد و تحقیقات برای دستگیری همدستانش ادامه دارد.

خلیج فارس:رسیدگی به شکایت‌های سریالی شهروندان تهرانی با موضوع گوشی قاپی همراه تهدید با سلاح سرد از اواسط سال ۱۴۰۲ در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از هفت صبح؛در این پرونده دختر 20 ساله‌ای به عنوان یکی از اولین افرادی که ثبت شکایت انجام داد در شرح ماجرا گفت:

«من هر روز از خانه‌مان واقع در محله پیروزی به محل کارم در صادقیه می‌روم. روز حادثه ساعت هشت و نیم صبح بود که با دوستم در نزدیکی شرکت قرار گذاشته بودم که دیدم یک موتورسیکلت با دو سرنشین در حال خلاف راندن در خیابان هستند. آنها با سرعت به سمت من آمدند و تا به خودم بجنبم یکی از آنها چاقو کشید و در چشم بر هم زدنی با تهدید گوشی‌ام را از دستم کشید. دوستم نیز از فاصله دورتر شاهد این صحنه بود. از آن روز به حدی ترسیده‌ام که دیگر سر کار نرفتم.»
‌دزدی از آقای دکتر

در حالی که به شمار شکایت‌ها اضافه می‌شود پزشک جوانی با مراجعه به پلیس خبر از ربوده شدن گوشی خود داد و گفت: «من صاحب یک شرکت داده بنیان هستم و در حال تولید لوازم ضروری پزشکی هستیم. برای این کار اطلاعات خیلی مهم و محرمانه‌ای در گوشی تلفن همراهم داشتم اما صبح امروز دو موتورسوار به سمتم حمله کرده و با مجروح کردن من با چاقو گوشی آیفونم را ربودند.»

در حالی که تلاش ماموران پلیس ایران برای ردیابی سارقان ادامه داشت، مالباخته به دلیل اهمیت حیاتی اطلاعات گوشی‌اش از طریق دوستان خود در کشور آلمان اقدام به ردیابی گوشی خود کرد. با توجه به اینکه آقای دکتر روی گوشی ربوده شده یک سیمکارت آلمانی داشت بالاخره با تلاش پلیس آلمان متهمان ردیابی شدند. باند شش نفره سارقان بعد از شناسایی در مخفیگاهشان به دام افتادند.
در دادگاه

با طی روال قانونی در پرونده متهمان در شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفتند. در این جلسه تعدادی از شاکیان نیز حضور داشتند و یک به یک شکایت خود را مطرح کردند. پزشک جوان که با تلاش او دست باند رو شده بود در طرح شکایت خود در برابر قضات گفت:«روز حادثه در خیابان سعادت‌آباد دو نفر از اعضای این باند با چاقو به سمتم حمله کرده و به زانو و کتفم چاقو زدند که همین باعث شده دستم دچار آسیب جدی شده تا حدی که نمی‌توانم دستم را زیاد بالا بیاورم. در این حادثه شانه‌ام هم شکست.»

شاکی ادامه داد:«سارقان می‌خواستند گوشی من را بگیرند و چون من مقاومت کردم به من ضرباتی وارد کردند.دلیل مقاومت من اطلاعات مهمی بود که روی حافظه گوشی‌ام ذخیره کرده بودم که اگر از دست نمی‌‌رفت منجر به تحول بزرگی در پزشکی می‌شد. من برای اینکه سارقان از ربودن گوشی‌ام منصرف شوند به آنها گفتم ساعت گران‌قیمتم را ببرید و هر چقدر پول بخواهید به شما می‌دهم اما آنها گوشی را بردند. بعد از دستگیری‌شان هم متوجه شدیم حافظه گوشی را برداشته‌اند.

مهندس امنیت ما در یکی از شرکت‌های اروپایی می‌گفت خارج کردن حافظه این گوشی یک کار فوق حرفه‌ای بوده که به جز خود شرکت آیفون فقط افراد حرفه‌ای از پس آن برمی‌آمدند. ما می‌خواستیم اطلاعات را بار دیگر از شرکت آمریکایی که آن را در اختیار ما قرار داده بود بگیریم اما مهندسان آن شرکت گفتند از دادن اطلاعات به ما پشیمان شده بودند و حالا خوشحال هستند که این اطلاعات را از دست داده‌ایم!

متهمان زیر بار خارج کردن حافظه گوشی نمی‌روند اما من مطمئنم سردسته باند که نیاز مالی هم ندارد به عمد این کار را کرده و می‌دانسته آن اطلاعات چقدر اهمیت دارد. دو موتورسوار که سارقان دله دزد ساده‌ای هستند در جریان اهمیت ماجرا نبودند. من به آنها گفتم پول می‌دهم دیپلم بگیرید و به شما کار می‌دهم که تا آخر عمر شرافتمندانه زندگی کنید اما باز هم قبول نکردند.

چند روز بعد از حادثه نیز فردی که مالخر این پرونده است با من تماس گرفت و گفت در قبال دریافت پول گوشی را پس می‌دهد اما بعدا دیگر خبری از او نشد.» در این قسمت از دادگاه متهمان در برابر شکایت شاکی از خود دفاع کردند. یکی از سارقان که روز حادثه سوار موتور بود گفت:«این آقا دروغ می‌گوید و ما با چاقو او را مجروح نکردیم.» اما این متهم بلافاصله حرف خود را تغییر داده و گفت:«دروغ گفتم ما به او ضربه زدیم.حافظه گوشی را هم سردسته باند خارج کرد و ما اصلا در جریان اهمیت آن نبودیم.»

سپس مالخر پرونده گفت:«من نمی‌دانستم که این گوشی سرقتی است اما وقتی فهمیدم می‌خواستم آن را به صاحبش پس بدم اما بعد پشیمان شدم چون می‌ترسیدم که برایم دردسر درست شود.» در ادامه سردسته باند گفت:«من این اتهامات را قبول ندارم. در زمان حادثه چاقو خورده بود و حالم اینقدر بد بود که توانایی صحبت کردن هم نداشتم.»
شکایت‌های دیگر

در ادامه این جلسه یکی دیگر از شاکیان در جلسه دادگاه گفت:«روز حادثه برخلاف همیشه ماشین نداشتم. سارقان من را خفت کرده و چاقو را روی شاهرگم گذاشتند و گفتند اگر گوشی را ندهی همین جا تو را می‌کشیم. از آن روز به حدی ترسیده‌ام که دچار بیماری اضطراب فراگیر شده‌ام و برای دفاع از خودم چاقو حمل می‌کنم.»

شاکی دیگری گفت:«این افراد با من یک تصادف ساختگی ترتیب دادند و وقتی از ماشینم پیاده شدم چاقو کشیدند و با تهدید گوشی من را گرفتند بعد هم مجبورم کردند سه میلیون تومان برای یک کارت پول بزنم.» متهم در برابر این شکایت گفت:«این مرد دروغ می‌گوید. او واقعا با من تصادف کرد و سه میلیون تومان را هم بابت خسارت سپر موتورم به من داد.»

قاضی گفت:«پس چرا برای دریافت خسارت شماره کارت خودت را ندادی؟» متهم گفت:«دوستم کنارم بود و شماره کارت او را دادم.» یکی دیگر از شاکیان گفت:«روز سرقت من و دو نفر دیگر از دوستانم در ایستگاه اتوبوس پیروزی بودیم که دو نفر موتورسوار به من نزدیک شدند.

یکی ازآنها سرم فریاد زد و گفت چرا به من فحش دادی؟گفتم اشتباه گرفتی من به کسی فحاشی نکرده‌ام.یکدفعه قمه کشید و با پشت آن داشت به من ضربه می‌زد. بعد تیزی قمه را روی گردنم گذاشت و گفت به جان مادرم می‌زنم. برای همین مقاومت نکردم و گوشی‌ام را دادم. او با تهدید گوشی دوستم را هم گرفت. دوست دیگرم گوشی‌اش را روی چمن‌ها انداخت و سارقان فرار کردند.»

خلیج فارس:روز گذشته کلیپ گوشی قاپی از یک دختر جوان در فضای مجازی منتشر شد که گفته می شود در یکی از محله‌های های تهران رخ داده است.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترین‌ها؛سرهنگ بابک نمک‌شناس رئیس مرکز اطلاع رسانی پلیس تهران: رسیدگی فوری به این موضوع برای روشن شدن زمان وقوع جرم در دستور کار پلیس قرار دارد.مراتب لازم جهت شناسایی و دستگیری متهم انجام خواهد شد.

خلیج فارس:دو پسر جوان در مغازه جگرکی دعوا راه انداختند تا همدستانش نقشه سرقت را اجرا کنند.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از همشهری آنلاین؛چند روز قبل پسری ۲۰ ساله به یک جگرکی در غرب تهران و برای خودش چند سیخ جگر سفارش داد. او اما به فروشنده گفت که کیف پولش را جا گذاشته و از دوستش خواسته تا برایش پول بیاورد. به این بهانه روی صندلی نشست اما یک ساعت گذشت و خبری از دوستش نشد.

صاحب مغازه جگرکی اما به پسر جوان، اجازه خروج از مغازه را نداد که همزمان دوست وی رسید و درگیری میان فروشنده و دو پسر جوان شکل گرفت. آنها شیشه مغازه را شکستند و دست کم ۵۰ میلیون تومان به مرد مغازه دار خسارت وارد کردند. پس از آنکه درگیری به پایان رسید و مهاجمان فرار کردند، حقایق تازه تری کشف شد؛ هرچه پول در صندوق مغازه بود خالی شده و به سرقت رفته بود.

در ادامه بررسی ها مشخص شد که دو پسر جوان با نقشه قبلی، دعوا راه انداختند و ۳ نفر از همدستانش، نقشه سرقت را عملی را کردند. در ادامه کارآگاهان دو پسر جوان را دستگیر کردند اما آنها با وجود شواهد و مدارک را نیز سرقت را انکار می کنند. دو متهم در بازداشت به سر می برند و تحقیقات برای دستگیری ۳ سارق اصلی ادامه دارد

خلیج فارس:رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ از دستگیری دو سارق خبر داد و گفت: این متهمان با مسموم کردن مالباخته از حساب بانکی او حدود ۲ میلیارد ریال برداشت کرده بودند.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترین‌ها؛سردار علی ولیپور گودرزی گفت: چندی پیش یکی از شهروندان تهرانی ضمن مراجعه به پلیس آگاهی تهران بزرگ شکایتی مبنی بر سرقت از حساب بانکی اش را مطرح کرد و کارآگاهان این پلیس برای بررسی ماجرا وارد عمل شدند.

این مقام انتظامی عنوان کرد: مالباخته در جریان تحقیقات اظهار داشت که برای نوشیدن آب میوه به همراه یکی از دوستان خود به یک مغازه آبمیوه فروشی مراجعه می‌کنند که در همین حین وی به جهت رفع حاجت از دوستش جدا شده که پس از بازگشت و نوشیدن آبمیوه‌ بیهوش و به کما می‌رود که بلافاصله توسط ماموران اورژانس به بیمارستان لقمان حکیم منتقل و پس از گذشت ۱۰ روز به هوش می‌آید.

شاکی در ادامه گفت: فردای آن روز در بررسی حساب‌های خود متوجه شدم که یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون ریال از حساب بانکی و تعدادی مدارک از قبیل اسناد ملکی ام نیز مورد سرقت قرار گرفته است.

سردار گودرزی، ادامه داد: کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ با مراجعه به محل وقوع حادثه و بررسی دوربین‌های مداربسته دریافتند که دوست شاکی پس از اینکه میز را ترک می‌کند اقدام به آلوده کردن آبمیوه شاکی کرده که بلافاصله بعد از بیهوش شدن اقدام به سرقت کارت بانکی و مدارک وی می‌کند.

وی تصریح کرد: کارآگاهان در شاخه دیگر از تحقیقات پلیسی متوجه می‌شوند که مبلغ مذکور از کارت مالباخته برای خرید طلا در یکی از مناطق جنوب تهران استفاده شده است که با بررسی بیشتر مشخص می‌شود، خریدار همان دوست وی است.

رئیس پلیس آگاهی پایتخت، افزود: با مشخص شدن این موضوع کارآگاهان با هماهنگی قاضی پرونده طی یک عملیات ضربتی سارق و همدستش را در محدوده چیتگر دستگیر و در بازرسی از مخفیگاه وی کارت بانکی و مدارک مربوط به شاکی کشف ضبط می‌شود.

وی اظهارکرد: متهم در تحقیقات اولیه اذعان داشت که با توجه به شناختی که از دوستم داشتم نقشه سرقت را کشیدم و با کمک همدستم اقدام به بیهوش کردن وی و سرقت اموال او کردیم که پس از سرقت اقدام به خرید طلا از یک مغازه فروشی در محدوده یافت آباد کردیم.

به گزارش خبرگزاری پلیس، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در پایان گفت: با توجه به دستگیری هر ۲ متهم و کشف اموال مسروقه از شاکی با هماهنگی قاضی پرونده متهمان برای تحقیقات بیشتر در اختیار اداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.

خلیج فارس:مردسابقه داری که بیش از یک دهه از عمرش را پشت میله های زندان گذرانده است، در حالی دوباره به جرم سرقت از خواربارفروشی ها به دام افتاد که پلیس، دختر جوان او را نیز به اتهام همدستی با پدرش در سرقت های سریالی دستگیر کرد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از روزنامه خراسان؛زن۲۴ ساله ای که با پرداخت خسارت های مالباختگان موفق شد رضایت شاکیان خود را جلب کند، با تناقض گویی های آشکار تلاش می کرد فقط پدرش را عامل سرقت از خواربارفروشی ها معرفی کند.

او درباره سرگذشت خود گفت: کودک خردسالی بودم که پدرم به جرم حمل ونگهداری مواد مخدر به ۱۲سال زندان محکوم شد و من در منزل نزدیکانم بزرگ شدم. با وجود این، مادرم به زندگی مشترک با پدرم ادامه داد و از او تعهد گرفت که دیگر به دنبال مواد مخدر نرود ولی پدرم بعد از آزادی از زندان همچنان به خلافکاری های خود ادامه داد و برای تامین هزینه های اعتیاد به سرقت اموال مردم روی آورد؛ به همین خاطر هم مادرم حدود ۲سال قبل طلاق گرفت.

من هم زمانی که دختری نوجوان بودم و در منزل دایی ام زندگی می کردم، به تنهایی به مشهد آمدم و در یک کارگاه بافتنی مشغول کار شدم .آن زمان دختری ۱۶ساله بودم که عاشق صاحبکارم شدم و می خواستم با او ازدواج کنم ولی پدرو مادرم مخالف بودند . مادرم مرا در خانه حبس کرد تا با «رجب» ارتباطی نداشته باشم اما من در یک فرصت مناسب مدارک شناسایی خودم را برداشتم و به خانه پدر رجب رفتم. آن ها ابتدا مرا نپذیرفتند؛ چرا که تصور می کردند مادرم مرا به خانه آن ها فرستاده است ولی بعد با اصرار «رجب» همان جا ماندم و با هم ازدواج کردیم. در این مدت پدرم نیز گاهی که زندان نبود، به خانه ما می آمد و از خودروی من برای مسافرکشی استفاده می کرد.

روزی پدرم دو کیسه برنج به خانه آورد و مدعی شد آن ها را از افراد معتاد خریداری کرده است! البته پدرم سابقه سرقت دارد و در همین رابطه هم قبلا دستگیر و زندانی شده است اما این بار زمانی که من به خانه ام آمدم، نیروهای کلانتری گلشهر را دیدم که پدرم را دستگیر کرده اند. آن ها خودرو را توقیف کردند و مرا هم به اتهام همدستی با پدرم به کلانتری آوردند چرا که هنگام سرقت من هم همراه پدرم بودم!

در بازرسی از داخل خودرو مقدار زیادی خواربار مانند برنج، چای، گردو، قند و… کشف شد که پدرم به سرقت های سریالی اعتراف کرد ولی برخی از شاکیان مرا هم شناسایی کردند که مجبور شدم خسارت های آنان را بپردازم.

تناقض گویی های آشکار این زن جوان که مدعی بود در سرقت های سریالی پدرش نقشی ندارد، در حالی فاش شد که بررسی های تخصصی نیروهای انتظامی نشان داد مرد میان‎سال به همراه دختری جوان وارد فروشگاه های بزرگ می شد و مرد با پرت کردن حواس فروشنده، زمینه و موقعیت سرقت کالاها را فراهم می کرد و آنان در یک چشم بر هم زدن کیسه های برنج و دیگر کالاها را به درون خودرو انتقال می دادند و…

خلیج فارس:جوانی که بعد از آزادی از زندان دوباره به ارتکاب جرم روی آورده بود، این بار هنگام سرقت از یک دستگاه مینی بوس در حالی دستگیر شد که اعتراف کرد علاوه بر سرقت از خودروها و معابر شهری، به پلاک شناسایی منازل هم در پوشش جمع آوری ضایعات دستبرد می زد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خراسان؛نیروهای گشت نامحسوس که در آستانه تعطیلات نوروزی، عملیات های گسترده ای را با نظارت و هدایت مستقیم سرهنگ روح الله لطفی (رئیس کلانتری آبکوه) برای مبارزه با سرقت آغاز کرده اند به جوان معتادی مشکوک شدند که در بولوار توس لوازم درون داشبورد یک دستگاه مینی بوس را به هم ریخته بود. وقتی عوامل انتظامی به طرف این جوان حرکت کردند او ناگهان از سمت شاگرد بیرون پرید و پا به فرار گذاشت. اما نیروهای ورزیده کلانتری او را در همان محل به دام انداختند و به مقر انتظامی انتقال دادند.

این جوان که سوابق متعدد کیفری دارد اگر چه تلاش کرد خود را با قصه های ساختگی از این مخمصه برهاند اما وقتی در برابر تصاویر و مستندات ضبط شده پلیس قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود و با بیان این که سرقت هایش را از یک سال قبل و بعد از آزادی از زندان آغاز کرده است، گفت: به خاطر اعتیاد شدیدی که به مواد مخدر دارم در پوشش جمع آوری ضایعات خودروهای پارک شده در مناطق خلوت و تاریک را شناسایی می کنم که مالکان آن ها نکات امنیتی را هم رعایت نکرده باشند، سپس به خودروها دستبرد می زنم! و هر آن چه را قابل فروش باشد سرقت می کنم.

این جوان سارق که مدعی بود تا کنون فقط ۱۰ بار به اموال مردم دستبرد زده است به سرقت اموال معابر شهری و همچنین پلاک شناسایی (هویت) منازل نیز اشاره کرد و گفت: در پوشش جمع آوری ضایعات، نه تنها پلاک منازل، بلکه پلاک خودروها را هم سرقت می کردم! تحقیقات بیشتر در این باره ادامه دارد.