محمدحسن رهنما

محمدحسن رهنما در سایت فکر شهر نوشت: 

مسروریم از این که بالاخره پس از مدت‌ها بخت یار شد و تصمیم مسوولین وزارت کشور بر این قرار گرفت که این بار برای استان بوشهر از ذخیره ارزشمند نیرو‌های بومی کارآمد و باتجربه، فردی مجرب با سوابقی درخشان در مسوولیت‌ها را به منظور سکانداری این استان برگزیند. امیدواریم با حضورآقای زارع و برنامه ریزی و تصمیم سازی ایشان به همراه انتخاب و انتصاب نیرو‌های شایسته، گام‌های مهمی درعرصه آبادانی و خودکفایی این استان برداشته شود. بدین منظور بر خود واجب می‌دانیم آنچه شرط بلاغ است بجا آورده و در قالب یاداشتی هرچند کوچک و خلاصه، یکی ازمعضلات مهم این استان را که مطالبه فوری شهروندان این خطه است، عنوان نماییم.

نطق آب و نطق خاک و نطق گل/ هست محسوس حواس اهل دل

به گفته جامعه شناسان و روان شناسان امروزه برخی از افراد به دلایل مختلفی از جمله فقر، مشکلات فردی، اقتصادی و غیره، راه‌های نامتعارف و گاهی زیان باری را برای برآورده نمودن آرزو‌ها و خواسته‌های خویش در پیش می‌گیرند.

سرقت، یکی از شایع‌ترین جرایم علیه اموال و مالکیت اشخاص است که متاسفانه بخش زیادی از پرونده‌های موجود در مراجع قضایی را به خود اختصاص می‌دهد و بیش تر، شهروندان عادی کشور از آن متضرر می‌شوند. این پدیده اجتماعی، چه از لحاظ جامعه شناسی و چه از لحاظ قانونی در زمره آسیب‌های جدی طبقه بندی می‌شود؛ جرائمی، چون سرقت، علاوه بر ایجاد حس تهدید مالی و جانی در افراد جامعه، به شدت امنیت اجتماعی و امنیت اقتصادی شهروندان را تحت الشعاع قرار می‌دهد وعلاوه بر ایجاد ناامنی در جامعه، باعث هرج و مرج و به دنبال آن تقویت نابسامانی‌های اجتماعی و تزلزل در بنیان‌های نظم عمومی جامعه می‌شود. استان بوشهر نیز از این پدیده ناهنجار بی بهره نبوده و نیست، اما چند وقتی است که استان بوشهر علاوه بر تبهکاران بومی، با سرریز سارقان غیر بومی و حرفه‌ای از استان‌های دیگر نیز مواجه شده است. با افزایش نامتعارف آمار این دستبردها، مردم علاوه برمشکلات معیشتی و اقتصادی، با معضل سرقت از منازل خویش نیز دست به گریبانند. ساکنین استان بوشهر نگران چپاول دسترنج سال‌ها تلاش و زحمت خود توسط این سارقین هستند؛ شرایط ناگواری که در صورت وقوع، در چشم برهم زدنی می‌تواند هستِ آنها را به نیست تبدیل کند.

دزدی از اماکن خصوصی به ویژه از منازل مسکونی، یکی از شدیدترین جرائم است و نوعی تجاوز به عنف بوده که به احساس امنیت عمومی، آرامش ذهنی و سلامت افراد نیز آسیب می‌رساند. این جرم نه تنها شخص مال باخته، بلکه به موازات آن امنیت و احساس امنیت جامعه را نیز کاهش می‌دهد و از لحاظ سیاسی، امنیت داخلی را مخدوش نموده و موجبات نارضایتی و اعتراض مردم را فراهم می‌کند. این احساس عدم امنیت از طرف شهروندان می‌تواند به سرعت سرمایه اجتماعی حاکمیت را از بین ببرد؛ سرمایه اجتماعی که نیروی محرکه و پتانسیل تعامل بین ملت‌ها و دولت‌ها است.

سرمایه اجتماعی را می‌توان به دو دسته پیشینی و پسینی تقسیم نمود که سرمایه اجتماعی پیشینی به امنیتی محدود می‌انجامد و سرمایه اجتماعی پسینی موجب تحقق امنیتی فراگستر است. سرمایه اجتماعی پیشینی حکایت از منافع، فرصت‌ها و امکاناتی دارد که دولت بدون تلاش، مبتنی بر کارکرد‌های دولت‌های پیشین از آن بهره‌مند شده است و سرمایه اجتماعی پسینی نیازمند تلاش و کوشش دولت جدید برای برقراری تعاملات بهینه جهت دریافت اطلاعات و امکانات لازم است. در واقع، سرمایه اجتماعی پیشینی، ارث و میراث گروهی است که به اعضای جدید می‌رسد، ولی سرمایه اجتماعی پسینی در قبال اَعمال و مناسبات افراد حاضر در حاکمیت فراهم می‌شود.

بنابراین، جناب دکتر زارع عزیز، شاید مهم‌ترین توصیه دوستانه من به شما این باشد که به عنوان یکی از اولین اقدامات اساسی خود، بازخورد و برآوردی از شرایط موجود استان به دست آورید و پس از آن با کمک بازو‌های توانمند امنیتی استان، در قالب برنامه‌ای جامع و مدون از امنیت مالی و روانی مردم این استان حراست نمایید.

مطمئنا سکاندار استان بوشهر بیشتر و بهتر از هر شخص دیگری به این مهم واقف است که سرمایه اجتماعی به سختی به دست می‌آید و به آسانی و به سرعت رنگ باخته و از بین می‌رود.

شاید خیلی زود دیر شود.

بلبل از فیض گل آموخت سخن، ورنه نبود/ این همه قول و غزل تعبیه در منقارش.