خلیج فارس:الناز شاکردوست، با انتشار یک استوری اعلام کرد خودرویش را در پارکینگ گم کرده است.

خلیج فارس:خانه تاریخی مدیری لنگرود که با غفلت اداره کل میراث فرهنگی استان گیلان تخریب و با همراهی نهادهای شهری حتی درختان محوطهاش نیز قطع شده بود، به پارکینگ تبدیل شده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترینها؛ خانه تاریخی مدیری لنگرود که با غفلت اداره کل میراث فرهنگی استان گیلان تخریب و با همراهی نهادهای شهری حتی درختان محوطهاش نیز قطع شده بود، به پارکینگ تبدیل شده است. خانه تاریخی خاندان مدیری متعلق به اواخر دوره قاجار و در دو طبقه ساخته شده بود که اتاقها و پنجرههای متعددی به سبک معماری سنتی گیلان داشت. این بنای تاریخی با غفلت اداره کل میراث فرهنگی و ثبت نشدن در فهرست میراث ملی طعمه بساز و بفروشهای شهر لنگرود شد و حالا محوطه خالی آن در اقدامی عجیب به پارکینگ عمومی تبدیل شده است. برای مشاهده تصاویر جدید این خانه کلیک کنید.
خلیج فارس: رئیس اتاق اصناف مرکز استان بوشهر ضمن اشاره به گره ترافیکی در بازار بوشهر گفت: اگر شهرداری اقدام به ایجاد پارکینگ طبقاتی در مرکز شهر نکند قطعا در آینده نه چندان دور کار و کسب در بازار جذابیت خود را از دست خواهد داد و کسبه از کانون اقتصادی شهر بوشهر به سمت گذرهای مختلف شهر کوچ خواهند کرد.
به گزارش خلیج فارس؛ علیرضا مخبر بوشهری افزود: نبود یک پارکینگ طبقاتی در سطح شهر و در کانون گره ترافیکی برای یک شهر با جمعیت سیال بیش از 300 هزار نفر غیر قابل قبول است.
مخبر بوشهری با اشاره به ساخت و سازهای تجاری متعدد در بازار ابراز داشت: اگر روزی که یک ساختمان 11 طبقه در جوار گمرک بوشهر احداث شد پارکینگی طبقاتی برای مردم احداث می شد امروز همه مراکز تجاری که در حال ساخت می باشند یا تازه به بهره برداری رسیده اند مکلف بودند پارکینگ طبقاتی احداث کنند.
مخبر بوشهری تصریح کرد: الان هم حداقل سه زمین بزرگ در سطح بازار وجود دارد که می تواند بوشهر را از این مشکل حاد نجات دهد. کافی است سود بلندمدت مردم فدای منفعت بخشی از مردم نشود تا شاهد رونق دوباره کار و کسب های بازار بوشهر باشیم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: یکی دیگر از مشکلات حاد شهر بوشهر و بازار مرکز استان نبود سرویس بهداشتی برای شهروندان است. این موضوع اصلا زیبنده مرکز استان نیست که شهری با قدمت چند هزار سال و بازاری تاریخی و پررونق سرویس بهداشتی نداشته باشد.

وی افزود: در کنار این مهم در حال حاضر آموزش و پرورش یا بخش خصوصی در حال ساخت تعدادی واحد تجاری در مدرسه 13 آبان سابق در انتهای بلوار لیان غربی است. بهترین کار این است که از سازنده این واحدهای صنفی خواسته شود که حداقل 100 مترمربع از این فضا را به سرویس بهداشتی اختصاص دهد و سرویس های بهداشتی را بسازد و به شهرداری تحویل دهد.
منصور حاجی پور
نیروگاه اتمی بوشهر وظیفه دارد در راستای مسئولیتهای اجتماعی خود برای مردم استان، از جمله بندر بوشهر امکاناتی را فراهم نماید؛ آن هم به گونه که شهروندان آثار مثبت آن را در عمل مشاهده نمایند.
زمینی چند هکتاری واقع در خیابان امام خمینی (سنگی) متعلق به نیروگاه اتمی بوشهر قرار دارد که سالهاست بدون استفاده مانده است، در صورتی که این خیابان به دلیل وجود مطب پزشکان متعدد، داروخانه ها، آزمایشکاه ها و… ترافیک سنگینی دارد و شهروندان همه روزه با مشکل ازدحام خودروها مواجه هستند.
خلیج فارس: نوزاد عجول که برای دیدن دنیا تحمل خود را از دست داده بود، همه را غافلگیر کرد و در پارکینگ یکی از غذاخوریهای مکدونالد در ویسکانسین و زیر برف و بوران به دنیا آمد.
به گزارش خلیج فارس؛ آنالیشیا بک ۲۵ ساله و اهل ویسکانسین، که در نهمین ماه بارداری خود بود، انقباضهای رحم خود را انقباضهای برکستون هیکس یا انقباضهای کاذب زایمانی تلقی کرد و آنها را نادیده گرفت که ناگهان کیسه آبش پاره شد. او فورا با مادرش تماس گرفت تا مراقب فرزندان دیگرش باشد، سپس همراه با همسرش به سمت بیمارستان روانه شد. اما وقتی آنها به پارکینگ غذاخوری مکدونالد رسیدند، آلیشیا متوجه شد به بیمارستان نمیرسد و نوزاد هر لحظه ممکن است به دنیا بیاید. بنابراین آنها در پارکینگ توقف کرده و با امداد تماس گرفتند.
وقتی امدادگران به محل رسیدند، آلیشیا به عقب خودروی شاسیبلند خود رفته و منتظر وقوع زایمان بود. امدادگران به کمک مادر رفتند و وقتی نوزاد به دنیا آمد، او را گرفتند تا صدمهای نبیند.
این زوج میگویند، «از شب تولد پسر کوچکشان، بهدلیل تولد او در پارکینگ مکدونالد، او را بهشوخی «مکفلوری کوچک» صدا میزنند.
منبع: خبرآنلاین
خلیج فارس: لیست پارکینگهای طرف قرارداد فراجا را روی بلوک سیمانی سبز، کمی دورتر از ساختمان پلیس امنیت گذاشتهاند و نام و آدرس ۴۵ پارکینگ در آن نوشته شده است. وقتی به محل میرسید، جمعیت اطراف آن به قدری زیاد است که احتمالا لیست به چشمتان نمیآید. ابتدا باید به اتاقی بروید که مخصوص زنان است و از اپراتورها استعلام خودرو بگیرید.زنها میآیند، شماره پلاک میخوانند و اپراتور با بیحوصلگی جواب میدهد که کشف حجاب مربوط به سرنشین بوده یا نه، «اینجا نوشته راننده و در نهایت اینکه باید ماشین را به پارکینگ ببری». این پرشمارترین جملهای است که از سوی زنان آن طرف شیشه، به زنان این طرف شیشه داده میشود.

به گزارش خلیج فارس؛ طرح ناظر اگرچه در سالهای قبل از سوی پلیس به صورت محدودتر اجرا میشد، اما امسال با شدت بیشتری پیگیری میشود و از چند ماه گذشته، توقیف خودرو به بهانه سابقه کشف حجاب در آن و با توجه به گزارش ناظران در حال انجام است. این اقدام مسائل زیادی را برای شهروندان ایجاد کرده است، بنابراین این روزها، آدمهای بسیاری در رفت و آمد میان مراکز مختلف انتظامی و پارکینگها هستند. «شیوا» یکی از آنها است که بعد از دو هفته توقیف، هنوز امکان ترخیص خودروی خود را ندارد، ۱۷ بار پیامک داشته و میگوید بعد از ترخیص هم احتمالا باز برایش پیامک بیاید چرا که دفعات توقیف خودرو برایش مهم نیست. دیگری زن میانسالی است که چند روز قبل سر مسافر با یک راننده تاکسی بحث کرده و تهدید شده و حالا معتقد است که او شماره پلاکش را برداشته و برایش گزارش بیحجابی رد کرده است.
«آذر خانم» که گونههایش از شدت عصبانیت سرخ است، مقنعهاش را از چانه به سمت جلو میکشد و فریاد میزند: این بیحجابی است؟ اپراتور هم پس از چند جمله کوتاه، در نهایت از پشت شیشه با بیتفاوتی، شانه بالا میاندازد و دیگر جواب نمیدهد. نفر بعدی زنی ناشنوا است که به سختی کلماتی نامفهوم را ادا میکند: «دددد.. ررررر» اپراتور متوجه حرفش نمیشود. زن، روی کاغذ کوچکی، جملهای مینویسد و گوشی تلفن همراهش را نشان میدهد؛ حتما برای او هم پیامک توقیف خودرو ارسال شده است وگرنه این ساعت روز، او اینجا چه میکند؟ بیرون همان اتاقی که گفته میشود به تازگی به ساختمان پلیس امنیت اضافه شده، زنی جوان با صورت نگرانی ایستاده و در انتظار خواهرش است تا از ساختمان بیرون بیاید. میگوید؛ همین حالا او را از جلسه شیمیدرمانی به اینجا آوردهام، چون برایش پیامک توقیف خودرو آمده است. خواهرم حتی یک تار مو هم ندارد چطور کسی میتواند گزارش کشف حجاب او را داده باشد؟ اضطراب برای او خوب نیست و با توجه به شرایطی که دارد حالش را بدتر میکند.
رانندگی کنم یا حواسم به روسری مسافر باشد؟
نفر دیگر «نیلوفر»، زن جوانی است که مدتی است به خاطر تسویه بدهیهایش، مجبور شده با تاکسیهای آنلاین کار کند و آنطور که میگوید در حالی پیامک توقیف خودرو دریافت کرده است که در آن ساعت به خاطر سرما، شال و حتی کلاه داشته است. به او گفتهاند؛ در سیستم ناظر، بیحجابی سرنشین ثبت شده است، اما این را قبول ندارد و میگوید که در آن ساعت، یک آقا و دو زن نسبتا مسن در خودرو نشسته بودند و هر دو زن در حال سوار شدن و پیاده شدن، روسری به سر داشتهاند: «مبدا آنها بیمارستان بود و با اضطراب زیادی در حال رفتن به مرکز تصویربرداری بودند تا ام. آر. آی تهیه کنند. میگویند شما باید تذکر دهید و بیحجاب سوار نکنید، انگار اصلا از شرایط اقتصادی خبر ندارند. اصلا به فرض که لحظهای یکی از این افراد روسریاش کمی عقب رفته باشد، راننده چطور میتواند متوجه شده باشد و اصلا چطور میتواند مدام به مسافر بگوید روسری سر کن یا شالت را جلو بکش. اینها توقع دارند کاری که اصلا به راننده مربوط نیست و خودشان سالها نتوانستند انجام دهند را انجام دهیم؟ این چه توقعی است؟» او یک بار هم به دفتر اسنپ مراجعه کرده و آنها هم گفتهاند، تنها کاری که میتوانند انجام دهند این است که اگر خودرو توقیف شد، نامه بزنند که خودرو پنج روزه رفع توقیف شود.
بیرون از این اتاق و جلوی ساختمان و همان قسمتی که ورودی مردان است، مردها اغلب با یک پوشه ایستادهاند و هرکدام به زبانی با نگهبان جلوی در حرف میزنند، بلکه نرم شود و آنها بتوانند برای پیگیری کارشان به داخل ساختمان بروند، اما نرم نمیشود و پاسخ همین است: فقط کسانی که یک هفته از توقیف خودروشان گذشته میتوانند داخل بروند بقیه بیخود اینجا نایستند. «سعید» پوشه به دست، پشت صف ایستاده. سرش را پایین میگیرد تا هنگام صحبت، گوشه خیس چشمهای روشنش معلوم نباشد. روزی که ماشینش را توقیف کردند به او گفتند، پنجروزه رفع توقیف میشود، اما در روز پنجم اجازه ترخیص به او ندادهاند. «این ماشین خرج خانواده میدهد و این انگار اصلا برای کسی مهم نیست. آخر مگر حجاب دختر و زن مردم به گفتن من است. من که نمیتوانم مدام چشمم به زن مردم باشد که شالش را سر کرده یا روی شانهاش است. من باید فرمان ماشین را رها کنم و گردنم را به سمت صندلی عقب بگردانم، مسافر را نگاه کنم که اگر روسریاش افتاد بگویم، روسری افتاده. به فرض من این کار را انجام دهم چه کسی حواسش به خیابان و رانندگی باشد؟» تقریبا با هر رانندهای در هر کجا که حرف میزنید، همین حرفها را دارد که کاملا هم منطقی است ولی گویا گوشی برای شنیدن آن نیست. «میگویند در آینده یک آیتم اضافه میکنند که مسافر بیحجاب را گزارش کنیم. آخر این هم شد کار؟ مگر ما گزارشگر و مفتش هستیم؟ واضح است که با این کار همه به جان هم میافتند.»
همین اتفاقها از شبکههای خارجی پخش شود
پیرمرد انگار جان به لبش رسیده باشد، دستهای سیاهش را بالا میبرد و بلند اعتراض میکند. سربازی که جلوی در ایستاده میگوید؛ حالا چرا داد میزنی؟ مرد، اما عصبانی است و حرفهایش مشابه همان حرفها و گلایههایی است که همه دارند؛ اینکه چرا کسی پاسخگو نیست و این چه وضعی است برای مردم درست کردهاند؟ میگوید؛ حالا اگر همین اتفاقات، از رسانههای خارج از ایران پخش شود به ما میگویند معاند. مرد دیگری که وکیل دادگستری هم هست بعد از تصادف، فهمیده که خودروی او باید برای پیامک کشف حجاب به پارکینگ برود و در روز ترخیص به او گفتهاند برگهها و رسیدهایی که آورده، کامل نیست و باید برود و فردا برگردد. زن و شوهری هم که حدود ۳۰ بار پیامک توقیف دریافت کردهاند، حالا بعد از گذشت سه هفته، هنوز نمیتوانند خودرو را ترخیص کنند. بدون اینکه سندی به آنها نشان دهند، گفتهاند چندین بار گزارش برهنگی در خودرو برای آنها ثبت شده است در حالی که اصلا این موضوع را قبول ندارند.
بیتوجهی به شکایتها
روایتها و داستانها عجیب است، یک نفر ادعا میکند که وقت ترخیص خودرو متوجه آسیب به آن شده و حالا هیچکس پاسخگو نیست و موضوع را گردن نمیگیرد، دیگری که تازه ماشینش ترخیص شده، دوباره در کمتر از یک هفته پیامک توقیف دریافت کرده است در حالی که آن را قبول ندارد: «پیامک را که دیدم با ۱۹۷ تماس گرفتم آنها هم گفتند به پلیس امنیت مراجعه کنم، شاید مساعدت کنند، اما اینها اصلا میگویند ما هیچ کارهایم، بروید ۱۹۷ زیر پل کالج.»
تماس مردم با ۱۹۷ مرکز نظارت همگانی پلیس اغلب نتیجه چندانی ندارد و ماجرا فقط در حد بازتاب پیام است و مشکل رفع نمیشود، تازه اگر اپراتور عصبانی نشود و تلفن را قطع نکند. این موقعیت چند روز پیش برای «شجاعی» یکی از فعالان رسانهای پیش آمده. او در اینستاگرام خود ماجرا را شرح داده و نوشته در حالی پیامک کشف حجاب و توقیف سیستمی ارسال شده است که هر دو سرنشین خودرو مذکر بودهاند. «در ساعت ۲۰:۲۶ همان روز (روزی که پیامک توقیف دریافت شده) به سامانه ۱۹۷ زنگ میزنم، نفر چهارم هستم و باید منتظر بمانم، بعد از حدود پنج دقیقه انتظار نوبت به من میرسد و فردی جواب میدهد، ظاهرا حوصله سلام و خسته نباشید شنیدن من را ندارد. میپرسم که آیا حجاب برای آقایان اجباری شده و ما بیخبریم؟ با عصبانیت میگوید به ما مربوط نیست و باید به پلیس امنیت اخلاقی مراجعه کنید.
میگویم چنین پیامکی آمده و برای من سوال پیش آمده برای یافتن پاسخ زنگ زدهام، احتمالا بدموقع مزاحم آقای مسوول پاسخگویی و رسیدگی به شکایت رعایا از دستگاه نظمیه شدهام. چون ایشان مرحله به مرحله همراه با افزایش عصبانیت از پرسشهای من صدایش را هم بالا و بالاتر میبرد و با لحنی توام با تمسخر و تحقیر میگوید: فارسی متوجه میشوی؟ میگویم باید به پلیس امنیت اخلاقی مراجعه کنی؟ در جواب میگویم پیامکی به اشتباه برای من آمده و من برای پیگیری این اشتباه طبیعی است که به مرجع رسیدگی به شکایات زنگ بزنم به علاوه به چه دلیل بابت چنین اشتباهی من باید وقت خود را صرف مراجعه حضوری به مقر پلیس امنیت اخلاقی بکنم؟ در نهایت کار به جایی میرسد که این مامور با حوصله و صبور و مودب؛ شما بخوانید عصبی، بیحوصله، بیادب در میانه مکالمهای که در آن با داد و هوار از من میخواست صدایم را پایین بیاورم، تلفن را قطع میکند.»
نیلوفر هم برای اعتراض به پیامک توقیف با این سامانه تماس گرفته و اگرچه با برخورد مودبانه اپراتور روبرو شده، اما میگوید مشکلش رفع نشده است: «بعد از تماس با ۱۹۷ یک روز آقایی با من تماس گرفت و دوباره برایم توضیح داد که اگر مسافر حجاب ندارد باید به او تذکر دهم و نهایتا اینکه، وقتی پیامک آمده کاری نمیشود کرد.» این در حالی است که وقتی پیامک اول را دریافت کرده اصلا در آن محل حضور نداشته است: «در آن پیامک لینک اعتراض وجود داشت؛ اعلام کردم که اصلا در آن محل نبودهام و طبق پیام سیستم، اعتراضم با لفظ «شهروند گرامی» مورد قبول واقع شد، اما حالا پیامک دیگری آمده است که میگوید: «با توجه به تکرار تخلف…» مگر میشود نسبت به گزارش غلط، اعتراض شاکی را قبول کنید بعد آن را حذف نکنید و تذکر تلقی کنید؟ میگویند؛ اگر پیامکی دریافت کردید و خودروی شما در آن محل نبود همزمان با پلیس ۱۱۰ تماس بگیرید و با یک گوشی دیگر از تماستان فیلم بگیرید و برای اثبات به پلیس ارایه دهید، اما مگر میشود؟ مثلا اگر من خواب باشم یا پیامک را ساعتی بعد ببینم یا اصلا گوشی دیگری برای ضبط تماس نداشته باشم باید چه کنم؟»
منبع: اعتماد

به گزارش «خلیج فارس» به نقل از دنیای اقتصاد؛ گردوخاک کمتر گرفتهها زنجیر چرخ دارند و یک پلاک نارنجی که خورده روی لاستیکشان. این اتومبیلها کم هم نیستند از بیوک پیر که کلی قلب روی خاکهای رویش کشیده اند تا پیکان نزدیک ورودی طبقه یک که حتی یک قلب یادگاری هم ندارد. از «بیامو» تا بنز و هیوندا و… داستان این اتومبیلهای رهاشده در پارکینگ فرودگاه مهرآباد چیست؟
صاحبش رفت سفر و هرگز بازنگشت
آن روزی که مرد از خانهاش بیرون آمد، هوا سرد بود یا نه، نمیدانیم، اما بیوک اسکای لارک مورد علاقهاش را برداشت که در پارکینگ فرودگاه مهرآباد پارک کند. او بیوکش را در طبقه اول پارکینگ (c) با دقت پارک کرد.
امیدوار بود وقتی بیاید اتومبیل رعنایش از گزند باد و باران محفوظ بماند. او نمیدانست این سفری که میرود بیبازگشت است و از همین پارکینگ دارد مستقیم به خانه آخرتش میرود و هرگز به اینجا بازنمیگردد. مامور پارکینگ فرودگاه عاشق این بیوک تنها است: «کاش برای من بود؛ اما متاسفانه بیشتر از ۱۵ سال است بدون صاحبش اینجا مانده و هر روز فرسودهتر میشود.»
او تعریف میکند: «چند سال پیش چند تا از بچههایش آمدند و سراغ بیوک پدرشان را گرفتند؛ اما هزینههای پارکینگ خیلی برایشان بالا بود برای همین بیخیال شدند و رفتند و هرگز دیگر سراغش را نگرفتند.» بیوک اسکای هر روز پیر و پیرتر میشود. نمیدانیم، فهمیده صاحبش در سفر مرده یا نه؟ اما زیر گردوغبار هر روزه گم شده و لاستیکهایش پنچر شدند.
هر کس از راه میرسد چیزی رویش مینویسد و گاهی قلبی میکشد و راهش را میکشد و میرود. انتظار او تمامی ندارد. انتظاری به درازای ۱۵ سال. قرار است با او چه کنند؟ اینجا هیچکس حتی مدیریت پارکینگ نمیداند که سرانجام این بیوک چشم انتظار چه میشود.
توقیفیها اضافه شدهاند
بیامو مدل بالایی زیر نور لامپی کوچک در پارکینگ طبقه بالا، نونواری که زندگیاش را اینجا بدون طی کردن جادهها دارد میبازد. هماناندازه تنهاست که رفیق پیکانش در طبقه اول. پیکان سابقه بیشتری در اقامت پارکینگی دارد. گویی زندانی است که زندانبان ندارد. دربوداغان شده و زندگی برایش رو به فرجامی ناخواسته است. یکی دیگر از مامورهای پارکینگ مهرآباد میگوید: «این پیکان توقیفی است.
صاحبش یکبار آمد و کلی داد و بیداد کرد. میخواست هر طور شده پیکانش را ببرد؛ اما برای رفع توقیف پولی نداشت. بالاخره از سر عجز راهش را کشید و رفت و هرگز برنگشت.» طبقه بالا بدون سقف بیش از ۱۰ اتومبیل کنار هم جمع شدند و با لاستیکهای پنچرشده نشستهاند زیر سقف آسمان آلوده شهر. یکی چراغش شکسته و آن دیگری جلوبندیاش.
مامور پارکینگ میگوید: «اینها خیلی سال است که اینجا ماندهاند، پنج سال، شش سال و… بیشترشان توقیفی هستند. یکی بهدلیل بیمه، یکی بهدلیل ندادن مهریه… هرکدام بهدلیلی. الان دیگر ماشینهای توقیفی بهخاطر حجاب هم اضافه شدهاند. هر شب یک مامور میآید و توقیفیها را بررسی میکند. اگر بینشان اتومبیل فرد متخلف باشد، درجا به آن زنجیر میزند و پلاک.»
مامور پارکینگ این روزها شاهد داد و بیدادهای بسیاری از توقیفها بهخاطر بدحجابی است: «گاهی زنان و مردانی که به سفر رفته و برگشتهاند، میبینند که بهدلیل بیحجابی اتومبیلشان توقیف شده است. آنها میآیند و اینجا به ما اعتراض میکنند؛ اما واقعا به ما ربطی ندارد همه اینها حکم قضایی دارند. باید بروند دنبالش و اتومبیل را رفع توقیف کنند.»
آنقدر تعداد اتومبیلهای توقیفی در پارکینگ فرودگاه زیاد شده است که گاهی پلاک ماشین پنج سال توقیفی را باز میکنند و به اتومبیلی میزنند که تازه توقیف شده است. مامور پارکینگ میگوید: «واقعیت این است که اتومبیل پنجساله مانده لاستیک پنچرشده دیگر امکان حرکت ندارد برای همین نیازی هم به پلاک نیست؛ برای همین از این ماشینها باز میکنند و به ماشینهای دیگر میبندند.»
سرانجام توقیفیها چه میشود؟
هر طبقه از پارکینگ سرازیر میشود به طبقه پایینتر تعداد اتومبیلهای توقیفشده بیشتر و بیشتر میشود. یک اتومبیل است شبیه اتومبیل نعشکشی. شیشههای پشتش شکسته. هیچکس خبر ندارد داستان این ماشین چیست؛ اما تکهوپاره است. سردار سیدکمال هادیانفر، رئیس پلیس راهور فراجا پس از سالها درباره این اتومبیلها صحبت میکند. به گفته او، حدود ۲۲۰ تا ۲۳۰هزار دستگاه موتورسیکلت در پارکینگها داریم که عمده آنها دیگر اسقاطی شده است و مالک آن اصلا تمایلی برای ترخیص ندارد.
درباره خودروها هم عدد کمتر است؛ اما دلایل توقیف ارتباط چندانی با تخلفات راهنمایی و رانندگی ندارد و به دلایلی مانند مشکل بدهی به سازمان مالیاتی، تامین اجتماعی و دستور مراجع قضایی بهدلیل مهریه و… در توقیف است. اتومبیلهایی که قیمتهای چندین میلیاردی دارند از این توقیفها بینصیب نیستند. اینکه چطور صاحبانشان از پس پرداخت هزینه تخلفشان برنمیآیند، جای سوال دارد.
مامور پارکینگ میگوید: «هر بیستسال استعلامی به دادگستری داده میشود. یکسری از اتومبیلهایی را که صاحبشان به سراغشان نیامدهاند، اوراق میکنند و اگر اتومبیل به درد بخوری باشد به مزایده گذاشته میشود و…»
حاشیههای پارکینگ فرودگاهی
پارکینگ فرودگاه در دلش داستان دهها اتومبیل توقیفی را دارد. مامور پارکینگ برایمان تعریف میکند که اینجا اتفاقات عجیب و گاه تعجبآوری هم رخ میدهد. او بیشتر از بیست سال است که در پارکینگ کار میکند و میگوید: «چند سال پیش یک آقایی بین اتومبیلها کشیک میکشید. حرکاتش خیلی مشکوک بود و سعی میکرد خودش را پنهان کند. فکر کردم آمده برای دزدی. سراغش رفتم که آقا اینجا چکار میکنی. شروع به ناله کرد.» مرد گفته بود که دارد کشیک میکشد ببیند زنش کجا میرود. مدتها بود که به زنش شک کرده بود و میخواست دنبالش کند و تا فرودگاه آمده بود. مامور فرودگاه لبخند میزند:
«از این دست ماجراها اینجا زیاد اتفاق میافتد. شاید باورتان نشود که زنان بسیاری اینجا مچ همسرشان را میگیرند که دارند با کسی دیگر به سفر میروند و از این ماجراها… زیاد است.»
مامور از راه میرسد
پارکینگ فرودگاه در ساعتی که در آن هستیم، خفه است. آلودگی هوا نفس را اینجا میبرد. از هر طبقه به طبقه دیگر ماموری ایستاده است. هر وقت میخواهم ببینم کجا هستم، آدرس بیوک پیر را میدهم. همه اینجا آن را میشناسند. چند ساعت دیگر بعید نیست که مامور توقیف اتومبیلها از راه برسد. او دوباره بین اتومبیلها میچرخد و اتومبیل مورد نظرش را پلاک میزند.
معلوم نیست که مسافرش که از سفر برگردد چه حالی میشود. سالهاست که این اتومبیلهای توقیفی برای پارکینگ دارها هم دردسرساز شدهاند. رئیس پلیس راهور فراجا تنها چاره را اجرای طرح توقیف در محل میداند: «ما حتی به دنبال این هست که بتوانیم این توقیف را در منزل انجام دهیم و احتیاجی به پارکینگ نباشد.
درواقع اینطور میتوان خودرویی را که دارای دستور قضایی و… است در همان پارکینگ یا محل مورد نظر فرد توقیف کرد تا مشکلاتش برای ترخیص حل شود.» پارکینگ در آلودگی به خود میپیچد. اتومبیلها دور میزنند. مسافران میآیند و میروند. معلوم نیست مامور کی از راه میرسد.
خلیج فارس: وقتی پلیس آژیرکشان با بلندگو، دستور توقف را به الهه، راننده خودروی برلیانس داد، آدمهای اطراف همه جمع شده بودند تا این مجرم خطرناک را ببینند: «مامور حتی از ماشین بیرون نیامد. با همان بلندگو به من گفت که با مدارک بیا. بسیار هم عجیب برخورد کرد.» پلاک خودروی الهه از ابتدای امسال شش شکایت حجاب داشته، اما یک بار هم برایش پیامکی نیامد. به او اجازه ندادند خودش ماشینش را به پارکینگ ببرد، یدککش خبر کردند و یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان از او گرفتند: «این مبلغ برای یک مسیر ۱۰ دقیقهای بود؛ از اتوبان شهید چراغی تا بلوار شقایق.» آن روز الهه مقنعه سرش بود و وقتی خودروی نیروی انتظامی آژیرکشان از پشت بلندگو، مدل ماشینش را صدا کرد و به راننده دستور توقف داد، همه نگاهها به سمتش چرخید. بعداً که خودرویش ترخیص شد، با سامانه ۱۹۷ تماس گرفت.

هم میهن نوشت: به او گفتند که نرخ یدککشها حدود ۷۰۰ هزار تومان در روز است و شب حدود ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان به آن اضافه میشود. هزینه جرثقیلی که ماشین را بهطور کامل بر میدارد و میبرد یک میلیون و ۳۰۰ تا یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان است. او شکایت کرده، اما تاکنون کسی پاسخی به او نداده است: «هزینه پارکینگ یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان با پول یدککش شد. وقتی به آنها گفتم چرا اینقدر زیاد، گفتند اینجا بخش خصوصی است. درحالیکه این پارکینگها باید زیرنظر پلیس راهور یا شهرداری باشد.
پلیس راهنمایی و رانندگی میگوید که در زمینه پارکینگها اصلاً دخالتی ندارد. جالب است که پلیس خیلی اصرار دارد که خودش ماشین را به پارکینگ ببرد.» او میگوید که مامور پلیسی که دستور توقیف خودرواش را داده، گفته که روزانه حداقل ۱۰ خودرو را در روز توقیف میکند. اگر کسی خودش به پارکینگ برود، از او هزینههای بالایی میگیرند یا میگویند جای خالی ندارند. اما پلیس به راحتی میرود و جای خالی پیدا میکند: «یکی از مراجعهکنندگان در مرکز پلیس گفت که یک بار سه میلیون تومان داده و ماشین را از پارکینگ ترخیص کرده است.»
داستان برای عاطفه کمی متفاوت بود؛ او وقتی خودرو را قولنامه کرد و رفت تا خلافی را از مرکز پلیس به اضافه ۱۰ بگیرد، متوجه شکایت حجاب ماشینش شد. ماشین به نامش بود، اما پیامکهای حجاب برای پدرش فرستاده میشد. ماشین را به پارکینگی در آزادی برد، به او گفتند جا نیست. ۵۰۰ هزار تومان گرفتند، جا پیدا شد. برای ترخیص فوری هم ۷ میلیون تومان بهشان پیشنهاد شد که نپذیرفتند، اما وقتی قیمت خودرو در یک هفته بیش از ۴۰ میلیون تومان افزایش پیدا کرد، با خودش گفت که کاش همان موقع ۷ میلیون تومان را پرداخت میکرد.
در چندماه گذشته، برخورد با خودروها در موضوع حجاب کسبوکاری پررونق ایجاد کرده؛ کسبوکاری که بخشی از آن در مقابل ساختمان پلیس امنیت عمومی از طریق موتوریها تشکیل شده، بخشی در پارکینگها و بخشی هم در خیابان از طریق جرثقیلها و یدککشها. بهطور متوسط هر توقیف خودرو با یدککش بیش از دو میلیون تومان هزینه برمیدارد؛ از این دو میلیون تومان، یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان برای یدککش یا همان جرثقیل، هر شب ۸ تا ۱۰ هزار تومان برای توقیف خودرو در پارکینگ، هزینه ۳۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومانی برای پیدا کردن جای خالی در برخی از پارکینگها و هزینه رفت و آمدها برای ترخیص خودرو. حالا به همه اینها باید دلالیهایی که برای پیدا کردن جای پارک یا ترخیص خودرو زودتر از موعد صورت میگیرد را هم اضافه کرد که از ۵۰۰ هزار تومان تا ۷ میلیون تومان است. حتی اینکه در پارکینگ روی ماشین توقیفشده چادر کشیده شود هم تعرفه جداگانهای گرفته میشود.
مقابل در معروف و اصلی پلیس امنیت اخلاقی در خیابان وزرا هیچ خبری نیست؛ در بزرگی که ماشینهای گشت ارشاد، دختران دستگیرشده را وارد میکرد، بسته است و جلوتر که در شیشهای است و قبلا برای رسیدگی به پیامکهای حجاب فعال بود، کسی پیدا نمیشود. حتی ماموری هم جلوی در نایستاده. اما چندین خیابان و محله آنطرفتر در یکی از فرعیهای باریک محله گیشا، خیابان ناظریان قمی که به یک فضای سبز میرسد، آدمهای زیادی ایستادهاند. ماههاست که پلیس امنیت عمومی به محله کوی نصر نقل مکان کرده و آنجا مردم دست به سینه، دست در جیب یا با برگههایی در دست در انتظار ایستادهاند و این پا و آن پا میکنند.
سر خیابان، موتوریها ایستادهاند: «خانم تا دیر نشده، بیا با موتور ببرمت پارکینگ. دیر برسی ترخیص نمیکنند.» موتوریها اینجا کسبوکار راهانداختهاند. زنانی که خودرویشان توقیف شده، اغلب بدون ماشین میآیند. چون خودرویشان توقیف شده و موتوریها از این وضعیت استفاده کردهاند. آنها گوشه دیوار، آدمها را رصد میکنند. آدرس پارکینگ میدهند و آمار پارکینگهای خالی را دارند: «ماشین را داوطلبانه برای توقیف به پارکینگ بردم، به من گفتند شبی ۱۰۰ هزار تومان. ۲۱ روز ماشینم باید توقیف بماند، میشود دو میلیون و ۱۰۰ هزار تومان.» سمیه دختر جوانی است که برای بار سوم خودرواش را توقیف میکنند. دو دفعه قبلی با جرثقیل به پارکینگ منتقل شده و حالا با آخرین پیامکی که در یکی از شهرهای شمالی برایش آمده، داوطلبانه برای توقیف آمده است. ماشین را به پارکینگی برده و آنها قیمت بالایی دادهاند: «اول باید ببری کلانتری. آنجا برگه میدهند. میروی پارکینگ. دو برگه دستت میدهند یکی سفید و یکی صورتی. سفید را میدهند و صورتی را نگه میدارند. با برگه سفید باید به پلیس امنیت عمومی بروی. مدت زمان توقیف مشخص میشود و بعد خلافی میگیری. بعد باید خلافی را تسویه کنی تا کارهای ماشین انجام شود.» سمیه هر کس را که از راه میرسد راهنمایی میکند؛ خندهاش میگیرد. میگوید که دیگر خبره شده است.
جلوی در کوچک و آهنی پلیس امنیت عمومی که تنها راه ورود به ساختمان است، یک مامور ایستاده: «خانم تو رو به ابوالفضل برو از اینجا.» نرده کناری زن روی زمین افتاده و صدای برخوردش، با اعتراض مامور همراه شده است. مامور از این میزان مراجعه کلافه است: «روزی ۵ هزار نفر اینجا میآیند.» زنان برای ورود محدودند، قد مانتویشان حداقل باید تا زانو باشد. خیلیها به دلیل همین موضوع برگردانده میشوند. مردان در گوشهای از خیابان ایستادهاند، اما اغلب مراجعهکنندگان زناند. آنها مالک خودرو هستند و برای ترخیص و تعیین مدت زمان توقیف باید کارهای اداری انجام دهند: «در سفر شمال بودم که پلیس من را متوقف کرد. اما مادرم نگذاشت ماشین را توقیف کنند. به من گفتند برو تهران و ماشین را ببر پارکینگ. درحالیکه یک پیامک حجاب هم برایم نیامده بود.» زن جوان سر خیابان پارک، ایستاده و با سند خودرو در حال سوار شدن به ماشینش است. به او گفتهاند که باید با برگه پارکینگ مراجعه کند: «به من گفتند ۲۰ میلیون تومان جریمه نقدی باید پرداخت کنیم. درست است؟» جوابی نمیشنود.
زن جوان دیگری با برگهای از مرکز بیرون میآید و به سمت خیابان اصلی میرود. از موتوریها آدرس پارکینگ میگیرد: «آن داخل خیلی شلوغ است، از صبح ۷۰۰ نفر تعهد دادند و رفتند.» او در همان صف ایستاده بود. موتوری از راه میرسد و قیمت چندصد هزار تومانی میدهد برای پارکینگی اطراف یافتآباد. باید به سرعت خودش را برساند. روی ترک موتور مینشیند و میرود. هزینه موتور را هم باید به یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان پول یدککش اضافه کند.
جلوی در ورودی ساختمان پلیس که چند سانتیمتر باز و بسته میشود، آدمهای زیادی ایستادهاند، مردان جلوتر و زنان عقبتر: «یک آشنایی داریم که ماشین را ۸ میلیون تومان از پارکینگ ترخیص میکند.» مردان دیگر پرس و جو میکنند. موتوریها، اما میگویند که فریب این حرفها را نخورید تنها کسی که باید ماشین را ترخیص کند اینها هستند و اشاره میکنند به سمت ساختمان پلیس.
زن دیگری مردد ایستاده، نمیداند داخل شود یا برود. خودرویش را صبح همان روز در خیابان توقیف کردهاند و بابت جرثقیل یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان گرفتهاند. آن یکی صبح رفته کلانتری و از کلانتری به پارکینگ و بعد پلیس امنیت عمومی. بعد هم باید برود به سمت پلیس به اضافه ۱۰: «اول باید خلافی بگیرید بعد ببینید که ماشینتان شکایت دارد یا نه.» مقابل کلانتریها هم افرادی کارچاقکن ایستادهاند. آنها آدمها را شناسایی میکنند و برایشان پارکینگ جور میکنند. زن ۵۰۰ هزار تومان داده تا برایش از جلوی کلانتری جای خالی در پارکینگ پیدا کنند. بعد هم به پارکینگ رفته و ۵۰۰ هزار تومان برای ورودی داده است. حالا نمیداند چند روز قرار است ماشینش در پارکینگ بماند و چقدر باید هزینه کند: «به من گفتند ۶ مورد شکایت دارم. شکایت را چه کسی میکند؟ آدمهایی هستند که به یک سایت دسترسی دارند و از آنجا پلاک میدهند. از کجا معلوم که با آدم خصومت نداشته باشند.»
سمیه که سومین بارش است مراجعه میکند، به میان جمع میآید. این بار ۲۱ روز خودروی او در توقیف میماند: «هر چقدر شکایتها از ماشین بیشتر باشد، مدت زمان توقیف هم بیشتر است. اصلا هم دیگر پیامک نمیآید.» این را سایر مراجعهکنندگان هم تایید میکنند. الهام بهتازگی از ساختمان خارج شده و میگوید که همه تقریبا زن هستند و بسیار شلوغ است. کارمندان پلیس، اما بسیار سلیقهای برخورد میکنند؛ یکی از آنها هر یک پیامک را برای توقیف حساب میکرد و آن یکی نه: «اگر خودت ماشین را ببری پارکینگ دیگر لازم نیست پول جرثقیل بدهی.» مردی از راه میرسد، به مامور جلوی در میگوید من تا به حال هیچ زنی سوار خودروام نشده. تازه ماشینش را خریده و زنی سوار نشده، اما برایش پیامک آمده است. مامور جواب سربالا میدهد. آن یکی درباره هزینه پارکینگ میپرسد. مامور میگوید فقط باید به پارکینگهایی که آدرسشان روی دیواره بتنی چسبانده شده، مراجعه کرد.
همه مراجعان به مرکز پلیس امنیت عمومی، از وضعیت اطلاعرسانی گلایه میکنند: «تعداد مراجعهکنندگان در پلیس امنیت عمومی بسیار زیاد است، درحالیکه تعداد کمدها محدود است و باید نیم ساعت تا یک ساعت منتظر بمانید کمد خالی شود. هیچ احترامی برای مراجعهکنندهها قائل نیستند.» نیروی انتظامی، ماشینهای کلانتری و پلیس راهنمایی و رانندگی، خودروها را در خیابان توقیف میکنند. آنها پلاکها را به صورت رندوم استعلام میگیرند و اگر شکایتی داشت در لحظه دستور توقیف میدهند. ماشین را از راننده میگیرند برگهای میدهند و میروند.
مائده، اما تجربه عجیبی از توقیف خودرواش دارد. او میگوید که ۱۰ سال است ماشین به نامش است، اما پیامهای حجاب برای پدرش فرستاده شده است: «ما حتی نمیدانستیم چرا از ماشینمان شکایت شده است، چون چند ماه قبلش تصادف سنگینی کرده بودیم و مقصر طرف مقابل بود و ما شکایت هم کردیم. با اینکه تیرماه این اتفاق افتاده بود، اما تاکنون هیچ رسیدگیای به این ماجرا نشد، اما برای حجاب پرونده به سرعت به جریان میافتد.» او میگوید که برای توقیف خودرو پارکینگهای زیادی رفتند، اما جای خالی پیدا نمیکردند: «تمام پارکینگهای غرب تهران را رفتیم، به ما گفتند یک هفته تا ۱۰ روز باید ماشین توقیف شود، اما جای خالی پیدا نمیکردیم، در نهایت به پارکینگ ترمینال آزادی رفتیم و آنجا برای ورود ۵۰۰ هزار تومان گرفتند. تا پول دادیم جا هم پیدا شد. داخل که شدیم دیدیم جای خالی زیاد است. وقتی به مرکز پلیس امنیت عمومی مراجعه کردیم آنجا از مراجعهکنندگان شنیدیم که مبلغی بین ۳۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان برای ورود از آنها گرفتهاند. حتی یک نفر میگفت که براساس مدل ماشین از آنها پول گرفتهاند. از همه اینها عجیبتر اینکه به همسرم گفتند سه میلیون تومان بدهید، دو سه روزه ماشین را ترخیص میکنند: «گفتند قبل اینکه ماشین وارد پارکینگ شود و دوربین بگیرد، اینکار را انجام میدهیم و تاریخ را در سایت جابهجا میکنیم. ما قبول نکردیم. البته ماشین را قولنامه کرده بودیم و این وقفه باعث شد قیمت خودروی مورد نظرمان ۴۰ میلیون تومان بالا برود.» او در مرکز پلیس شاهد اتفاقات عجیبتری هم بوده است: «آنجا زنی مالک موتور بود، اما راکبش نبود. برای او هم پیام آمده. در حالیکه موتور دست شخص دیگری بود.» به گفته او، بعد از ترخیص خودرو هم باید تیک توقیف از سوی پلیس برداشته شود که همین موضوع چندین ساعت معطلی دارد. مراکز پلیس به اضافه ۱۰ بسیار شلوغ است و بیشتر از آنکه کارهای گواهینامه و… را انجام دهند مشغول ترخیص خودرو و گرفتن خلافیاند.» آنجا هم زنی را دیده که پلیس راهنمایی و رانندگی گواهینامهاش را پانچ کرده. به برخی هم حتی برگه توقیف خودرو ندادهاند: «یکی از زنان تعریف میکرد که ماشینش را در پارکینگ فرودگاه گذاشته و به شهر دیگری رفته. وقتی برگشته دیده که به چرخ ماشینش قفل زدهاند. اما نمیداند باید به کجا مراجعه کند.»
فروردین امسال بود که پلیس اعلام کرد خودروهایی که قانون حجاب را رعایت نکرده باشند، به مدت ۱۵ روز بهطور سیستمی توقیف میشوند و چنانچه در این مدت کشف حجابی در خودرو ثبت نشود، خودرو بعد از مدت ۱۵ روز رفع توقیف میشود. احمدرضا رادان، فرمانده فراجا همان موقع اعلام کرد که پلیس با استفاده از ابزارهای هوشمند با هر گونه کشف حجاب برخورد خواهد کرد؛ طرحی که به گفته رادان، پلیس در اجرای آن از فنآوری و تجهیزات پیشرفته برای شناسایی افراد استفاده میکند.
آنطور که مرکز اطلاعرسانی پلیس اعلام کرده در صورتی که گزارش کشف حجاب در خودرو به پلیس مخابره شود برای بار اول پیامکی با سرشماره POLICE به شماره موبایل صاحب خودرو ارسال میشود. در انتهای این پیامک هم لینکی قرارداده شده که افراد در صورت اعتراض میتوانند روی آن کلیک کرده و اعتراض خود را ثبت کنند؛ اعتراضی که پیش از آن، فرمانده فراجا اعلام کرده بود که برای بار اول مورد پذیرش قرار خواهد گرفت. نکته، اما اینجاست که به گفته اغلب افرادی که برای پیگیری روند ترخیص خودرویشان به پلیس امنیت عمومی مراجعه میکنند میگویند که برایشان پیامکی نیامده تا بخواهند اعتراضی داشته باشند یا حتی از ماجرا باخبر شوند. برخورد نیروی انتظامی با موضوع حجاب امسال با سازوکار متفاوتی نسبت به سالهای قبل اجرا شد و براساس اعلام سخنگوی قوه قضائیه در ۱۱ مرداد، بیش از ۲ هزار و ۲۰۰ پرونده قضایی با موضوع «کشف حجاب» طی ۴ ماه تشکیل شد. براساس اعلام مسعود ستایشی، از مجموع پروندههای حجاب و عفاف ۸۲۵ فقره منجر به محکومیت و ۳۴۴ فقره منع تعقیب و ۱۶۷ نفر از متهمین برائت صادر شده است.
برخورد با افراد و توقیف خودروهایشان در مسئله حجاب در شرایطی اتفاق میافتد که لایحه پر سر و صدای عفاف و حجاب هنوز تصویب نشده؛ لایحهای که براساس جریمههای نقدی بسیار سنگین برای متخلفان نوشته شده است. پانزدهم مهر سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرد که لایحه عفاف و حجاب در شورای نگهبان در حال بررسی است؛ این لایحه موافقان و مخالفان زیادی دارد.