طاهره عبدالهی
در روزهایی که مردم تشنهی صداقت و شفافیتاند، برخی شرکتها با بزرگنماییهای عجیب و روایتهای یکطرفه، سعی میکنند از هر پروژهای تریبون افتخار بسازند؛ حتی اگر سهمشان از آن پروژه، تنها ده درصد باشد! این نوع خبرسازی را نمیتوان چیزی جز تحریف واقعیت و گول زدن افکار عمومی دانست.
خبر احداث نیروگاه خورشیدی در جنوب کشور، ابتدا با آبوتاب فراوان از سوی روابط عمومی پتروشیمی نوری مستقر در عسلویه منتشر شد؛ تیترهای پرطمطراق، جملات تبلیغاتی پررنگ و القای این گزاره که این شرکت پیشگام ساخت نیروگاه ۴۰۰ مگاواتی خورشیدی است. اما ناگهان، در پاسخ به یک نقد رسانهای، از پشت پرده ماجرا پرده برداشته شد: پتروشیمی نوری تنها ۱۰ درصد سهم در پروژه دارد!
این یعنی نه نقش اصلی را بازی کردهاند، نه سرمایهگذار اصلیاند، نه حتی مجری پروژهاند؛ اما طوری روایت کردهاند که گویی همهچیز به نام ایشان است.
در یک فضای سالم رسانهای، چنین رفتاری مصداق روشن مصادره به مطلوب و گمراه کردن مخاطب تلقی میشود. اینکه مجموعهای صنعتی در پروژهای مشارکت حداقلی داشته باشد اما سعی کند همه افتخارات آن را به نام خود مصادره کند، از چه منطق سازمانی یا ارزشی پیروی میکند؟ آیا ما با پدیدهای به نام “افتخارهای اجارهای” روبهرو نیستیم؟
آیا این نخستینبار است که چنین پروژههایی با نقشهای ناچیز و سهمهای کوچک به ابزار تبلیغاتی پرطمطراق بدل میشوند؟ و مهمتر از آن: آیا آیـدیـسیها (IDC) و پتروشیمیهای بزرگ همیشه همینقدر حداقلی در پروژهها مشارکت میکنند و سپس بیشترین سهم رسانهای را به نام خود ثبت میکنند؟
اگر قرار است با ۱۰ درصد سهم، برند یک پروژه را تصاحب کنیم، تکلیف سایر سرمایهگذاران چیست؟ آیا زمان آن نرسیده که روابط عمومیهای دولتی و شبهدولتی در کشور، مرز بین اطلاعرسانی و تبلیغات فریبنده را رعایت کنند؟
واقعیت این است که اعتماد عمومی، بیش از آنکه با سوءمدیریت از بین برود، با تحریف واقعیت در رسانهها آسیب میبیند. پروژههایی که با مشارکت چندین نهاد و با سرمایهگذاری کلان شکل میگیرند، نباید به ابزار نمایش قدرت و نفوذ سازمانهایی تبدیل شوند که تنها در حاشیه پروژه نشستهاند اما در متن تبلیغات، خود را بازیگر اصلی جلوه میدهند.
اگر قرار است توسعه پایدار در کشور رخ دهد، پیش از هر چیز، باید “راستگویی سازمانی” و “صداقت رسانهای” را جدی گرفت.