سیدمصطفی حسینی دشتی
به نام آنکه هستی نام از او یافت، فلک جنبش و زمین آرام از او یافت
خداوند حکیم در قرآن کریم، کتاب هدایت بشر، درباره کرامت، حرمت، و حقوق زن بسیار سخن گفته و بر رعایت حقوق او تأکید ویژهای نموده است. در این کتاب مقدس از زنانی چون مریم بنت عمران یاد شده، زنی که شایسته مادر شدن برای عیسی (ع) بود، پیامبری اولوالعزم و از بزرگترین رسولان خداوند. همچنین از فاطمه زهرا (س)، دختر پیامبر اسلام و مادر یازده امام، نام برده شده است.
در تاریخ اسلام نیز، زینب (س)، قهرمان کربلا، همواره به عنوان نمونهای از شجاعت و پایداری در کنار برادرش حسین (ع) و تکمیلکننده قیام عاشورا شناخته میشود. شناخت این زنان بزرگ، که هرکدام مدرسهای برای ساختن انسان و فلسفهای برای درک خلقت انسان هستند، درسهای بزرگی برای بشریت به همراه دارد.
در قرآن، خداوند از زن دیگری نیز سخن میگوید؛ زنی که در سختترین شرایط زندگی، در کنار همسری قدرتمند و طاغی مانند فرعون، به یکتایی خداوند ایمان میآورد و از قدرت بتپرستانه همسرش نمیهراسد. او در راه رسیدن به حقیقت، شکنجهها و سختیهای بسیاری را تحمل میکند و از خداوند نجاتش را از شیوههای نادرست همسرش طلب میکند. این زن، که در سوره قصص آیه ۹ و سوره تحریم آیه ۱۱ به او اشاره شده، با ایمانی استوار بر فریب شیطان و قدرت ظاهری همسرش پیروز میشود. در حالی که فرعون به ظاهر قوی است، او در حقیقت ضعیف و اسیر فریب شیطان است.
عشق به ریاست و شهوت دنیوی، فرعون را بدنام این دنیا و گرفتار عذاب جاوید در آخرت میسازد. خداوند شجاعت و شهامت ایمانی این زن را در آخرین کتاب وحی، به عنوان نمونهای از ایمان و قدرت واقعی زن، به همگان معرفی میکند تا زنان و مردان تا قیامت، توان و هویت واقعی زن را بشناسند و زنان آینده نیز توان بالقوه خود را به فعلیت برسانند.
در این میان، یکی از زیباترین و آموزندهترین داستانهای قرآنی مربوط به زنی است که با خردمندی و تدبیری عاقلانه، توانست کشوری را مدیریت کند. این زن، ملکه سبا و حاکم کشور یمن بود. داستان او در آیات ۲۹ تا ۴۴ سوره نمل بیان شده است. حضرت سلیمان (ع) که پیامبری بزرگ و قدرتمند بود، از حکومت زنی خورشیدپرست در یمن آگاه شد و طی نامهای او را به توحید و یکتاپرستی دعوت کرد. ملکه سبا با هوشمندی و درایت، به جای انتخاب راه جنگ، با مشورت سران کشور، تصمیم گرفت با ارسال هدیهای مناسب، راه تفاهم را با سلیمان بگشاید. او سرانجام در محضر سلیمان حاضر شد و پس از نشست و مذاکره، از شرک به یکتاپرستی روی آورد و کشورش را از خطر فروپاشی و فساد نجات داد. این داستان درس بزرگی از خرد، تدبیر، و مدیریت زن در تاریخ بشریت است.
نقش جوانان در پیشرفت اسلام
در دوران آغازین بعثت، زمانی که پیامبر اسلام (ص) و قرآن با مخالفت شدید سران قریش و مشرکان مکه مواجه بودند، جوانان نقش بسیار مهمی در ترویج و تثبیت اسلام ایفا کردند. در آن شرایط سخت که سران قریش تمام تلاش خود را برای از بین بردن پیامبر و قرآن به کار میبردند، کاشتن نهال دین توحیدی در سرزمین حجاز کار آسانی نبود. اما جوانان با درک عمیق و بصیرت، دین اسلام را پذیرفتند و آن را نور حق پس از ظلمت شرک و بتپرستی دانستند. نیروی جوانی و عزم راسخ آنان به حمایت از دین توحید چنان قوی بود که حاضر به تحمل سختترین شکنجهها شدند و حتی برخی از آنان، برای حفظ ایمان و نشر اسلام، به حبشه هجرت کردند. آنها در این سرزمین مسیحی، که به آزادی دینی شناخته شده بود، به دنبال ایجاد جامعهای اسلامی بودند و به روایت تاریخ، بسیاری از ساکنان حبشه نیز به واسطه رفتار و گفتار جوانان مسلمان، به اسلام گرویدند.
در میان این جوانان شجاع، نام مصعب بن عمیر به ویژه برجسته است. او از سوی پیامبر (ص) به مدینه فرستاده شد تا اسلام را به مردم این شهر معرفی کند. مصعب با شور و نشاط و آگاهی بینظیرش، توانست در مدتی کوتاه، بسیاری از ساکنان مدینه را به اسلام دعوت کند و این شهر را برای پذیرایی از پیامبر و مهاجران مکه آماده سازد.
قرآن کریم نیز در آیات ۹ و ۲۶ سوره کهف به قیام جمعی از جوانان علیه شرک و بتپرستی اشاره میکند. در این آیات، خداوند از گروهی از جوانان باهوش و حقیقتجو یاد میکند که با فطرتی پاک و منطقی استوار، در برابر بتپرستی و قدرت طاغوتی زمان خود ایستادند.
این جوانان، که در حکومت دقیانوس زندگی میکردند، از طریق عقل به توحید و یکتاپرستی روی آوردند و تصمیم گرفتند تا مردم را به این حقیقت دعوت کنند. آنها با شجاعت علیه حکومت قیام کردند و خداوند به آنان الهام کرد تا به غاری پناه ببرند و از خطر در امان بمانند.
خداوند، برای محافظت از آنها، آنان را به خوابی عمیق فروبرد و پس از ۳۰۰ سال، هنگامی که مردم از داستان آنها آگاه شدند، به احترام آنان مسجدی بنا کردند.
https://www.pgnews.ir/?p=215013