خلیج فارس: در روزهای گذشته نام دو نفر بیشتر شنیده میشود، یکی مهدی محمدی(مشاور قالیباف) به دلیل انتشار یک استوری تحریکآمیز علیه اسرائیل و دیگری محمدجواد لاریجانی به دلیل حضور پرحاشیه و غیرضروری در صداوسیما. در واقع یکی در بخش برونمرزی اسباب دردسر شده و دیگری برای هموطنانش تنشزا شده است. کاش امکانی بود که دسترسی اولی به اینترنت و دومی به تلویزیون مسدود میشد!
روزنامه هم میهن طی یادداشتی در شماره امروز خود نوشت: سرمقاله دیروز ما در استقبال فراوان از گزاره طلایی آقای قالیباف بود که گفته بودند: «هسته سخت نظام ۹۰میلیون نفر مردم ایران هستند.» در واقع، خواستیم بگوییم که به همان صراحت و صداقت که ضعفها و خطاها را نقد میکنیم، اگر نکته مثبتی ببینیم به بهترین شکل، حمایت و تمجید میکنیم.
ولی باعث تاسف است که بگوییم بدترین شلیک به منافع کشور و علیه عقلانیت سیاسی از جانب مشاور اصلی آقای قالیباف شلیک شد. این آقای مشاور که سوابق سیاسیاش منتسب و مرتبط به نیروهای تندروست، با انتشار استوری که نشاندهنده دو انفجار اتمی بر فراز فلسطین بهویژه کرانه غربی آن بود، پیام موردپسند اسرائیلیها را تولید و منتشر کرد.
این آقای مشاور در توجیه این خبط (که در صورت آگاهانه بودن، خیانتی بزرگ است)، عذر بدتر از گناه آورد و نوشت: «این استوری توسط ادمین پیج من گذاشته شده بود و دقایقی بعد پاک شد».
روشن است که پستها را ادمین میگذارد و پاک میکند، و نه او؛ ولی توضیح نداده که آیا او خودش دستور انتشار پست را داده است، همانگونه که دستور حذف را هم خودش داده؛ یا ادمین بدون اجازه چنین کاری کرده است؟ روشن است که در هر دو صورت، مسئولیت امر به عهده صاحب حساب است و نه ادمین بیچاره.
هنوز ساعتی از انتشار سرمقاله ما درباره آن گزاره طلایی نگذشته بود که یکی از نزدیکترین افراد به رئیسمجلس یعنی مشاور سیاسی وی بدون اندک مسئولیتی چنین پیامی را منتشر میکند. البته، انتشار چنین مطالبی در فضای مجازی دور از انتظار نیست؛ ولی این مورد با نمونههای دیگر دو فرق اساسی دارد.
اول اینکه، این پست از حساب مربوط به مشاور رئیسمجلس است. او حقوقبگیر مجلس و دارای پست سیاسی است و چهبسا دشمن تصور میکند که وی دسترسیهایی هم به اطلاعات داشته باشد. چنین اشتباهی در این سطح قابلقبول نیست.
بهعلاوه، اینگونه افراد که خسارت بزرگی به میهن میزنند، بهطور معمول، با هیچ برخوردی مواجه نمیشوند. درحالیکه در نقطه مقابل همه تحت فشار هستند که مبادا چیزی بگویند که با سیاستهای رسمی در تعارض باشد. این دو ویژگی، آثار منفی فراوانی را بر این نوع مواضع نیمهرسمی بار میکند.
نکته جالب این است که اسرائیل دهها بمب اتمی دارد، ولی تاکنون ندیدهایم که اقرار به داشتن چنین بمب غیرقانونی کنند؛ چه رسد به اینکه تهدید به کاربرد آن نیز کنند.
این تفاوت وضعیت ما و آنان است که مشاور رئیسمجلس ما چیزی را که نه به بار است و نه به دار است و وجودش هم برخلاف سیاستهای کلی و ابلاغی نظام و رهبری است، رسانهای میکند و از روی بیمسئولیتی محض آن را به ابزاری پوچ برای تهدید تبدیل میکند.
ولی اسرائیلیها در نقطهمقابل آن اندازه حساسیت دارند که مانع از درز یا انتشار کوچکترین اظهاراتی میشوند که مبادا رژیم آنان متهم به امری قبیحتر از گذشته شود. این استوری تنها مورد از این گونه مواضع نبود. تحلیلگر اصلی صداوسیما نیز به نحو دیگری در حال خطونشان کشیدنهای توخالی علیه برخی کشورهای مقابل ایران و تهدید آنهاست.
در واقع، هر چه دولت و حکومت رشته میکنند؛ برخی نهادها و افراد غیرمسئول که گویی شهوت حرف زدن دارند، آنها را پنبه میکنند. آیا میتوان امیدوار بود که مسئولانی چون رئیسمجلس و بهویژه دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی در اینگونه موارد جدیتر وارد عمل شوند یا منتظر میمانند تا تندروها دامن ایران را به درگیری آلوده کنند؟
روزنامه سازندگی نیز درباره حضور جنجالی جواد لاریجانی در تلویزیون نوشت: به این جمله دقت کنید: «اروپا هم دیگر امن نیست و نمیتوانند راحت این طرف و آن طرف بروند. چون دشمنی از جنس خودشان دارند که میتواند با ۵ پهپاد بزند جاهایی را خراب کند، کی به کی است؟» این سخن نه از زبان یک فرمانده نظامی در بحبوحه جنگ بلکه از دهان جواد لاریجانی، چهرهای آشنا در صداوسیما و تحلیلگر پرحاشیهای که سابقه طولانی در پیشبینیهای نادرست دارد، بیان شده است. این سخنان که در ظاهر با لحن طنز همراه بود، در واقع بیانگر عمق بیتوجهی به الزامات دیپلماتیک و امنیت ملی است.
لاریجانی پیشتر نیز با اظهاراتی عجیب همچون «میتوان ناف ترامپ را با ریزپرندهها هدف گرفت» به تیتر رسانهها تبدیل شده بود. اما این بار در شرایطی که اروپا در تدارک مکانیسم ماشه علیه ایران است و دیپلماسی ایران در وضعیت شکنندهای به سر میبرد، این قبیل تهدیدها، نه تنها فراتر از لفاظی شخصی بلکه پالسهای تهدیدآمیز از یک رسانه رسمی به جامعه بینالمللی است که مخابره میشود.
تحلیلهای غلط و تریبون همیشگی
سؤال بسیاری از تحلیلگران و حتی فعالان اصولگرا این است که چرا چهرهای با سابقه تحلیلهای نادرست و غیرکارشناسانه همچنان در حساسترین بزنگاهها در صدر تحلیلگران رسانه ملی قرار دارد؟ لاریجانی همواره در موضوعاتی نظیر سقوط قریبالوقوع بشار اسد، ناتوانی آمریکا در حمله به ایران و حمله به سایت فردو تحلیلهایی ارائه کرد که خلاف واقع از آب درآمدند. ۳۱ خرداد یک شب قبل از حمله آمریکا به فردو گفته بود «حرفهایی که آمریکاییها درباره حمله به فردو میزنند خودش نشاندهنده این است که نمیخواهند به فردو حمله کنند.» او که مدیر پژوهشگاه دانشهای بنیادی را هم برعهده دارد، یک شب قبل از سقوط حکومت بشار اسد در سوریه، در مصاحبهای تلویزیونی، سقوط بشار اسد را «بعید» پیشبینی کرده بود. اما به نظر میرسد، صداوسیما نه تنها از این تجربهها درس نگرفته بلکه با اعتماد بیشتر، تریبون را به دست چنین افرادی سپرده است.
از شورای شهر تا مجلس، صدای بلند افراطیگری
همپوشان با رفتار صدا و سیما در نهادها و در دستگاههای دیگر نیز کموبیش این خط دنبال میشود. همزمان با تلاشهای دولت برای خروج از بحران، جریانهای افراطی در مجلس و نهادهای دیگر با بیپروایی به تخریب رییسجمهور، تحریک علیه دولت و حتی تحریک دشمنان خارجی میپردازند.
نمونه واضح این افراطگری، توئیت جنجالی مهدی محمدی، مشاور قالیباف است که با انتشار تصویری اسرائیل را به حمله اتمی تهدید کرده بود. پستی که به سرعت بازتاب بینالمللی یافت و هزینهساز شد. هرچند محمدی بعدتر اعلام کرد که مسئول انتشار آن تصویر نبوده اما این اظهارات تنها بخش کوچکی از سیلاب بیپروا و غیرمسئولانه سخنان در فضای عمومی است.
جریان تندرو، صدای بلند و پایگاه محدود
همه اینها ما را به پرسشی اساسی میرساند. این صداهای اندک اما بلند، چقدر نماینده مردم هستند؟ صداوسیما در تقابل با رقبای مستقل و رسانههای اجتماعی به حذف صداهای مخالف و روایت تکصدایی متوسل شده اما حاصل این تلاشها نه مشروعیت بلکه کاهش شدید اعتماد عمومی است. شاید مهمترین سؤال این باشد که این پیامهای متناقض، محصول چنددستگی در حاکمیت است یا بخشی از یک راهبرد پیچیده برای تقویت موقعیت چانهزنی در سیاست خارجی؟ برخی معتقدند این تضاد ظاهری، نوعی نمایش برای تقویت جایگاه تیم مذاکرهکننده است. اما حتی اگر چنین باشد، هزینه این نمایش برای مردم ایران بسیار بالاست.
https://www.pgnews.ir/?p=276297