
تصویب آییننامهای با عنوان «مسئولیت اجتماعی شرکتهای تحت مدیریت دولت» بیتردید گامی رو به جلو است؛ اما شوربختانه، آنچه در عمل دیده میشود، نه اجرای مسئولانه یک سند بالادستی، بلکه نوعی تعارف اداری و بیحسی نهادی در برابر مطالبات مردم است.
از زمان ابلاغ این آییننامه تا امروز، شرکتهای مشمول در قبال آن رفتار یکدستی نداشتهاند. برخی با سکوت، برخی با وعده، برخی نیز با گزارشی کلی و بیمحتوا سعی کردهاند ظاهر ماجرا را حفظ کنند، بیآنکه واقعاً به اهداف آییننامه پایبند باشند. تعهد به توسعه محلی، حفاظت محیط زیست، یا ارتقای شفافیت در هزینهکرد عمومی، در فضای عمل، بیشتر به شعارهایی شیک و اداری شبیهاند که بر در و دیوار سالن همایشها نصب میشوند، تا واقعیتهایی زنده در میدانهای محروم.
در حقیقت، این آییننامه بیش از آنکه ضامن اجرا داشته باشد، به توصیهای محترمانه شباهت دارد. هیچ نظام مشوق و بازدارنده روشنی در آن گنجانده نشده است؛ نه شرکت متخلف مجازاتی میبیند، نه شرکت متعهد پاداشی میگیرد. حتی الزام قانونی به انتشار گزارشهای دقیق و قابل سنجش، بهگونهای گنگ و بیاثر بیان شده است. وزارتی که موظف است گزارش سالانه عملکرد شرکتها را منتشر کند، تاکنون هیچ خروجی مستندی ارائه نداده، و این یعنی “نظارت”، نه در متن آییننامه، که در عمل مرده است.
مشکل فقط نبود ضمانت اجرا نیست. مسئله این است که اساساً شرکتهای دولتی، به دلیل ساختار رانتی، اغلب خود را پاسخگو به جامعه نمیدانند. شفافیت، در منطق این شرکتها، بیش از آنکه یک ارزش باشد، یک تهدید تلقی میشود. هیچ نهاد مستقل و بیطرفی نیز وجود ندارد که بتواند بر عملکرد اجتماعی این شرکتها نظارت کند، و این خلأ، فضای لازم برای نادیدهگرفتن آییننامه را فراهم کرده است.
در چنین وضعیتی، نمیتوان صرفاً با دل خوشکردن به یک متن ابلاغی، امیدوار به تحول بود. اجرای مسئولیت اجتماعی نیازمند زیرساختهای سختافزاری و نرمافزاری، ابزارهای نظارتی مؤثر، انگیزههای اقتصادی مشخص و مشارکت واقعی جامعه مدنی است. بدون این مؤلفهها، آییننامه مسئولیت اجتماعی به سرنوشتی مشابه دهها سند دیگر دچار میشود که با شکوه منتشر میشوند و در سکوت دفن.
برای عبور از وضعیت فعلی و نجات آییننامه از حالت تشریفاتی، راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
1. الزام به گزارشدهی شفاف و سنجشپذیر
شرکتها موظف شوند هر سال گزارشی رسمی با دادههای کمی درباره عملکرد مسئولیت اجتماعی خود منتشر کنند. این گزارشها باید قابل دسترسی عموم باشد و امکان ارزیابی مقایسهای بین شرکتها فراهم گردد.
2. تدوین نظام مشوقها و ضمانتهای اجرایی
مشوقهایی مانند کاهش مالیات، اولویت در واگذاری طرحها و تسهیلات بانکی برای شرکتهای متعهد و همچنین مجازاتهای مالی، رسانهای یا حقوقی برای شرکتهای بیتفاوت باید به آییننامه ضمیمه شود.
3. نظارت عمومی و رسانهای مستقل
سازمانهای مردمنهاد، نهادهای دانشگاهی و رسانههای مستقل باید بتوانند به مستندات عملکرد شرکتها دسترسی داشته و گزارشهای تحلیلی خود را آزادانه منتشر کنند.
4. تدوین استانداردهای فنی و شاخصهای عملکرد
وزارت تعاون یا دستگاههای تخصصی موظف شوند در بازه زمانی مشخص، شاخصهای کلیدی عملکرد را برای حوزههای مختلف مسئولیت اجتماعی تعریف و به شرکتها ابلاغ کنند. تا زمانی که “اقدام خوب” تعریف دقیق نداشته باشد، سنجش و مقایسه نیز ممکن نخواهد بود.
در پایان یادآوری می شود:
آییننامهای که بر پایه ارزشهای انسانی و توسعهگرایانه بنا شده، نباید در دام بیعملی بماند. فاصله امروز ما از اهداف این سند، نه بهخاطر ضعف متن، بلکه ناشی از غیبت ارادهای جدی در بدنه دولت برای اجرای آن است.
اصلاح این مسیر، نیازمند شجاعت، شفافیت، و همراهی مردم و نهادهای مدنی است؛ وگرنه بار دیگر تجربهای تلخ از شکست یک تصمیم خوب در حافظه سیاستگذاری کشور تکرار خواهد شد.
https://www.pgnews.ir/?p=284222
284222

3 نظر
یکی از مشکلات اصلی اقتصاد ایران دولتی و خصولتی بودن آن است اگر بخش خصوصی واقعی بر اساس رقابت و شایسته سالاری صاحبان صنایع بودند نیازی به این همه دنگ و فنگ نبود
این مقاله یک نقشه راه اصلاحی با تکیه بر ابزارهای مدیریتی و نظارتی قاطع ارائه داده است. این متن، یک فریاد بهموقع برای نجات یک ایده خوب از مرگ تدریجی در بوروکراسی اداری است. فاصله میان متن و عمل، فاصلهای نیست که با یک بخشنامه پُر شود، بلکه نیازمند ارادهای جدی است که نویسنده به درستی آن را وجه اصلی غایب در این فرآیند دانستهاست.
جناب آقای دکتر بارانی
با درود و احترام به جنابعالی
نکاتی که در این یادداشت درباره خلأهای اجرای آییننامه مسئولیت اجتماعی شرکتهای دولتی مطرح شده، از حیث مضمون قابل تأمل است؛ اما یک نکته اساسی در آن مغفول مانده است که طرح آن برای تکمیل بحث ضروری به نظر میرسد.
در ساختار حقوقی کشور، یکی از ارکان مهم تحقق «ضمانت اجرا» در برابر ترک فعل دستگاههای دولتی، دادستان و مرجع قضایی ناظر بر حقوق عامه است. مطابق ماده ۲۲ قانون آیین دادرسی کیفری و نیز تأکیدات صریح ریاست محترم قوه قضائیه، دادستان مکلف است در موارد تضییع حقوق عمومی، ورود و پیگیری مؤثر داشته باشد.
بنابراین، هنگامی که از «فقدان ضمانت اجرا» در حوزه مسئولیت اجتماعی صحبت میکنیم، باید توجه داشت که این خلأ صرفاً ناشی از نقص متن آییننامه نیست، بلکه به نحوه اعمال و مطالبه ضمانت اجرا نیز مرتبط است؛ امری که بخش مهمی از آن در حوزه اختیارات و ظرفیتهای قوه قضائیه قرار دارد.
با توجه به این واقعیت، انتظار طبیعی و حقوقی این است که:
1. پروندههای ترک فعل در خصوص شرکتهایی که بهطور مستمر از اجرای تعهدات اجتماعی خود امتناع کردهاند، تشکیل شود؛
2. گزارشهای رسمی و قابل استناد از وضعیت پایبندی شرکتهای دولتی به مسئولیت اجتماعی توسط نهادهای قضایی و نظارتی منتشر گردد؛
3. سازوکار مشخصی برای الزام شرکتها به ارائه گزارش شفاف و سنجشپذیر طراحی و ابلاغ شود.
بدون ورود جدی نهاد قضایی، پیشنهادهایی مانند «تقویت نظارت» یا «تدوین مشوقها» در سطح توصیه باقی میماند و به نتیجه نمیرسد.
بنابراین، اگرچه یادداشت جنابعالی بهدرستی به ضعفهای ساختاری اشاره دارد، اما برای آنکه بحث به سطح اقدام مؤثر برسد، لازم است نقش مرجع قضایی بهعنوان ضامن پاسخگویی و پیگیری ترک فعل نیز با صراحت مورد توجه و تصریح قرار گیرد. چون در نهایت، مسئولیت اجتماعی بدون الزام قانونی و بدون پیگیری حقوق عمومی، بهطور طبیعی به شعار اداری تقلیل مییابد.
در پایان باید گفت که مسئولیت های اجتماعی با شعار و توصیه اصلاح نمی شود ؛
با نام بردن،افشا،پیگیری و فشار اصلاح می شود.
با احترام و تأکید بر ضرورت استمرار شفافیت
#دوست-دیرین