خلیج فارس: روزنامه میانه روی “جمهوری اسلامی” در نقد برخی تفکرات محافظه کارانه که معتقد به نظریه شعب ابی طالب هستند نوشت: “فکر غلطی که میگوید مردم را باید با زندگی سختی مثل حضور در شعب ابی طالب عادت داد.”
البته که سال هاست بسیاری از مسوولان و خطیبان، خواهان شعب ابی طالب برای مردم هستند و حتی پایش که بیفتد، مردم را به “اشکنه و پیاز” حواله می دهند و به یک وعده غذا در روز توصیه، ولی اگر واقعاً می خواهند مردم ایران با این همه ثروتی که دارند و نظیرش همسایگان عرب مان را به رفاه رسانده است، باز هم در شرایط شعب ابیطالب زندگی کنند، مشکلی نیست ولی به 3 شرط:
1- همه مسوولان در قوای سه گانه و شرکت های دولتی و خصولتی، از حقوق های نجومی و حق الجلسه های آنچنانی و پاداش های کلان و حق ماموریت های دلاری و… صرف نظر و به حداقل حقوق قانون کار بسنده کنند. اگر یک وزیر یا نماینده مجلس یا عضو هیات مدیره نفتی و خودرویی توانست با حدود 10 میلیون تومان در ماه زندگی اش را بچرخاند، همه با هم به شعب ابی طالب سلام می دهیم و در کنار هم، اشکنه مان را تیلیت می کنیم.
نمی شود که این طرف شعب، کباب دنده به دندان بکشند و آن طرف لنگ پیاز اشکنه باشند!
2- امضاهای طلایی و رانت های مافیایی را حذف کنند و بعدها صدایش در نیاید که مثلاً صادرات نفت را به افرادی مانند بابک زنجانی داده اند که به اسم دور زدن تحریم ها، حساب های بانکی داخلی و خارجی شان را پر پول کنند و به ریش ملت بخندند.
3 – فردا روز، کسی از مسوولان نگوید که دوستانی دارد که کل لواسان را به اسم شان می کنند یا پشت تریبون نگویند خانه سعادت آبادم هدیه دوستان است. در شعب ابیطالب، پذیرش هدایایی که قیمت شان بیشتر از بهای یک خودکار بیک است، ممنوع شود.
منبع:عصرایران
5 نظر
بشین پرت و پلا نگو
گشنگی برای رعایا است نه اربابان
با کیا اومدیم سیزده بدر
درود
شعب ابی طالب اگر بود سه سال و تازه خود پیامبر اسلام وتمام اصحاب و مسلمانان وحضرت علی وسایربن باهم رنج ودرد مشترک باهم احساس میکردن،ولی ما در این کشور چیزهای دیگر با چشمان خود میبینیم،مقاله وشروط عادلانه بوداحسنت
عظمت زندگانی و انسان به عمل است.سخن در ارتباط با رفتار دیگران آن گاه پذیرفته است که در هماهنگی با اندیشه و عمل باشد.هماهنگی مثلث سخن و اندیشه و عمل یعنی عدالت.عدم هماهنگی بین این سه مقوله یعنی بی عدالتی و ستمگری.واقعیت آن است که در تاریخ بشریت هرگز این سه مقوله با هم هماهنگ نبوده و همواره در تضاد و تناقض بوده اند.در درازنای تاریخ به علت تسلط مثلث مرگبار قدرت و ثروت و تزویر این واژه بینوای عدالت یا به قربانگاه برده اند یا به انزوا و گوشه عزلت رفته است.برقراری عدالت استثنای تاریخ است نه قاعده و هنجار آن.نمی توان دم از تجرد زد اما اهل تنعم بود.نمی توان اهل تنعم بود اما دیگران را به تقشف دعوت کرد!