نوسازی و مدرنیزاسیون می تواند باعث تغییراتی در زمینه های مختلف از جمله ارزش های مادی و غیرمادی خانواده گردد. فرآیند نوسازی فرهنگی نیز تغییراتی را در زمینههای اجتماعی و فرهنگی جوامع به وجود آورده که منجر به تغییر و دگرگونی در ارزشهای خانوادگی شده است.
نتیجه این که توسعه و مدرنیزاسیون می تواند ارزش های خانواده را تغییر دهد و بایستی در راستای صنعتی شدن، توسعه و نوسازی اجتماعی و فرهنگی، به دنبال تغییر در ارزش های جامعه متناسب با فرهنگ جامعه ایرانی اسلامی بود.
نظام خانوادگی و ارزشهای آن در زمرة مفاهیمی است که از دل تجدد و فرهنگ انسان اجتماعی برخاسته است. تعامل میان فردی به بعد مهمی از فعالیت های اجتماعی تبدیل شده است، و تأثیرات آنها بر زندگی اجتماعی اشخاص رو به فزونی است(تانگ و والتر، 2011).
اکثر جامعه شناسان حوزه تغییرات اجتماعی بر این باورند که با قاطعیت می توان گفت که در هیچ مقطع تاریخی، ارزش ها و نگرش های افراد و گروههای اجتماعی در درون جوامع به سرعتی که امروزه در حال تغییر است، دچار دگرگونی نبوده است. به موازات دگرگونی های وسیع محیطی و ساختاری، نظام ارزشی جوامع نیز به آن واکنش نشان می دهد و دچار دگرگونی می شود.
این مسأله به خصوص برای جوامعی که فرایندهای مدرنیزاسیون و از جمله نوسازی فرهنگی را به طور وارداتی و از بالا به پایین تجربه کردهاند، مشهودتر است چرا که با سرعتی که تغییرات محیطی و ساختاری دارند، نظام های ارزشی سنتی و جدید فرصت پیدا می کنند در تقابل و تعارض با یکدیگر قرار گیرند (روستایی،1385: 8).
توجه به ارزشها به ویژه ارزشهای اجتماعی در خانواده دارای اهمیت است. ارزشهای اجتماعی از اساسیترین عناصر یک نظام اجتماعی هستند که از طریق کنترل و هدایت آنها می توان جامعه را به زوال یا به تعالی کشاند (کفاشی ،1384 :2). بنابراین آینده خانواده، دوام و یا فروپاشی ارزش های آن، همواره از مهمترین دل مشغولی های جامعه شناسان بوده است.
در محیط خانواده، فرزندان ارزش ها را می آموزند و با کسب تجربه با دنیای بیرون از خانواده رابطه برقرار
می کنند. با ورود تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی به خانه ها، ارزش های اجتماعی خانواده ها تحت تأثیر قرار گرفته و تغییراتی در رفتار نسل جوان به وجود آمده است (اسلوین، 1380: 80).
در خلال چند دهه اخیر نهاد خانواده و نظام خویشاوندي در ایران تغییر و تحولات ژرفی را تجربه کرده است؛ این تغییرات عمدتا متأثر از ورود، فرایند و پیامدهاي عناصر نوسازي بودهاند(محمدپور و همکاران، 1388).
در فرایند مدرنیزاسیون که موجب تجدید ساختار جوامع از طریق صنعتی شدن، شهرنشینی، افزایش آموزش، گسترش رسانه های گروهی و غیره می گردد، افراد به سمت مادی گرایی و در نهایت تغییر ارزش های اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی پیش می روند. طبیعتاً خانواده نیز به عنوان ساختاری در جامعه، تحت تأثیر این تغییرات قرار داشته است و در جریان این تحولات، ساختار، کارکرد و ارزش های حاکم بر آن دچار تحولات چشمگیری گشته است (حقیقتیان و دیگران، 1395: 56).
با توجه به تحولات سریع اطلاعات و تکنولوژی که تحولات سریع فرهنگی را نیز به همراه داشت، مسأله ارزش ها، هنجارها و الگوهای تفکر و عمل هم از حیث منشأ و منبع و هم از حیث انتقال و تداوم دچار تحولاتی شد که در حوزه کلی تعارض ارزش ها قرار می گیرد (بیات، 1382).
نتایج بسیاری از تحقیقات در جامعه ایران حاکی از تغییر ارزش ها، هنجارها و نگرش های ایرانیان است (عبداللهیان ،1383؛ احمدنیا و مهریار ،1383 ؛حاضری ،1380 و آزادارمکی و دیگران ،1379).
در خلال چند دهه گذشته ساختار و کارکردهای نهاد خانواده با تغییر و تحولاتی وسیع همراه بوده است(صادقی، 1386). در این میان یکی از حوزههایی که به شدت تحت تأثیر تغییرات نگرشی و ارزشی قرار گرفته است، ارزشهای پیرامون نهاد خانواده و در ابعاد ارزشهای مادی و غیرمادی است. شواهد موجود حاكي از آن است كه برخي روندها و پديده هايي كه در دهه هاي گذشته منجر به تحول و دگرگوني خانـواده در جـوامـع غـربي شده اند، امـروزه، بـه درجـات مختلف، در خانوادة ايراني بـروز و ظهـور يافته اند(جمشیدیها و همکاران ،1391: 184).
طي سالهاي گذشته به موازات تغييرات اقتصادي و سياسي كه در جامعه ما روي داده، بسياري از ارزشها و هنجارهاي اجتماعي نيز دستخوش تغيير و دگرگوني شده است. اين هنجارها كه به آرامي جاي خود را در ميان باورها و اعتقادات مردم باز ميكنند، ممكن است با باورهاي گذشته همخواني چنداني نداشته باشند و حتي در تعارض با آنها قرار گيرند.
در بوشهر و در بین خانواده های بوشهری نیز عواملی چون مدرنیزاسیون و نوسازی فرهنگی زمینه را برای تغییر در ارزشهای اجتماعی و ارزش های خانوادگی ایجاد کرده اند. با پدید آمدن این بسترهای جدید در جامعه در اثر فرایند نوسازی، گونه های جدید از ارزشهای خانوادگی به تبع این فرایندها شکل گرفته است و یا در حال شکلگیری در لایه های زیرین جامعه می باشد.
آیزنشتات معتقد است فرآیند نوسازی از درون گروههای قبیله ای، جوامع کاستی، جوامع روستایی متفاوت و جوامعی با میزان های مختلف شهرنشینی آغاز می شود(کرمی و فنایی، 1373: 47).
یکی از تئوریهای مهمی که در زمینه دگرگونی ارزش ها مطرح گردید، تئوری «دگرگونی ارزشی رونالد اینگلهارت» می باشد. اینگلهارت برای سنجش ارزشهای شهروندان اروپایی ارزشها را به دو دسته مادی و فرامادی تقسیم می کند. ارزشهای مادی مبتنی بر نیازهای زیستی و امنیتی فرد هستند و مستقیماً با حیات طبیعی فرد در ارتباط هستند و در مقابل ارزش های فرامادی در جهت ارضای نیازهای فرازیستی انسان می باشند.
نظریه اینگلهارت در خصوص دگرگونی ارزشی پیش بینی می کند که جایگزینی جمعیت نسل جدید به تدریج به جابجایی بلندمدت از ارزش های مادی به ارزش های فرامادی منجر خواهد شد.
این دگرگونی می گوید؛ جایگزینی نسلی تنها عامل تغییر ارزشی نیست، بلکه مؤلفه های مهم دیگری نیز مطرح می باشد (آبرامسون و اینگلهارت، 1378: 65). به اعتقاد اینگلهارت اشخاصی که از سطح نسبتا بالای امنیت برخوردارند، مانند فرامادیون، انحراف از الگوهای خانوادگی را آسانتر از اشخاصی که درباره نیازهای طبیعی پایه، احساس اضطراب دارند می پذیرند در نتیجه انتظار داریم که فرامادیون دگرگونی فرهنگی را بیشتر از دیگران بپذیرند. (اینگلهارت ،1373: 202).
اینگلهارت معتقد است که در اثر توسعه اقتصادی در کشورهای پیشرفته صنعتی، تحول در ارزشهای مادی انسانهای این جوامع رخ داده، به گونه ای که روند این تحول، حرکت از ارزشهای مادی به ارزشهای فرامادی را نشان می دهد. او طی مطالعات گسترده خود نشان می دهد که دگرگونی ارزش ها در میان نسل جدید حاکی از تحول فرهنگی است که نسبت به نسل قدیم رخ داده به اعتقاد اینگلهارت دگرگونی فرهنگی زمانی روی می دهد که دگرگونی هایی درمحیط اقتصادی،تکنولوژیکی، سیاسی ویا اجتماعی روی دهد. البته این دگرگونی ها به آرامی واز طریق جامعه پذیری نسل های جدید تحقق می یابد(اینگلهارت ،1373 :12).
و در این تحول کیفیت زندگی و ابراز نظر فردی برجستگی بیشتر در مقابل هنجارهای اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و مذهبی گذشته دارد. او تغییر ارزشی، را روندی می داند که از نسلی به نسل دیگر رخ می دهد نه به طور مداوم از سالی به سال دیگر(یوسفی، 1383 :42).
وی معتقد است که اشاعه ی رسانه های جمعی منجر به تغییرات ارزش ها شده است به طوری که در عصر کنونی، جهانی شدن ارتباطات و رسانه ها بر شکاف ارزش های نسلی تأثیر نداشته است.
در مجموع نظریه تغییر نگرشی و ارزشی اینگلهارت دارای دو فرضیه پیش بینی کننده است که دگرگونی ارزش ها را تبیین می کند:
1. فرضیه کمیابی: که براساس آن اولویت های فرد بازتاب محیط اجتماعی و اقتصادی اوست و فرد بیشترین ارزش را برای چیزهایی قائل است که عرضه ی آنها کم است. با توجه به این نظریه می توان گفت که فرد بر حسب محدودیت ها و اقتضای بافت اجتماعی و فرهنگی که در آن زندگی می کند نوع استفاده اش از شبکه های اجتماعی اینترنت نیز شکل می گیرد.
2. فرضیه جامعه پذیری: این اصل مبتنی بر این قضیه است که ارزش های اساسی فرد، به شکل گسترده، منعکس کننده شرایط و فرایند جامعه پذیری وی است که در سال های قبل از بلوغ تجربه کرده است (اینگلهارت، 1373 :37).
https://www.pgnews.ir/?p=32744