مروری بر عناوین مهم روزنامه های صبح کشور
اخبار ویژه 1
خلیج فارس: استقلال، گرانقیمتترین تیم کنونی لیگ برتر ایران، شرایط بدی را تجربه میکند. این تیم که پس از تغییرات فراوان در بازار نقلوانتقالات، برای جبران فصل گذشته پا به میدان گذاشته، هر روز با بحران بیشتری روبرو میشود؛ تازهترین اتفاقی که گریبان آنها را گرفته، شکست مقابل المحرق بحرین در دومین دیدار از لیگ قهرمانان آسیا سطح2 است.
شاگردان ریکاردو ساپینتو که عصر چهارشنبه در شهرقدس به مصاف رقیب رفته بودند، انگیزه زیادی داشتند تا شکست فاجعهآمیز مقابل الوصل در هفته نخست را پاک کنند؛ چنین نشد هیچ، یک شکست دیگر آسیایی هم در کارنامه این تیم ثبت شد. نتیجه حالا نگرانکننده شده؛ استقلال 2 بازی در آسیا انجام داده، 2 باخت آورده، 8 گل خورده و فقط یکبار دروازه رقیب را گشوده. همین موضوع به تنهایی میتواند ترسیمکننده حال و روز این تیم باشد.
خبری از برد نیست
فوتبال ۳۶۰ مینویسد: برای بررسی بیشتر اوضاع استقلال در آشفتهبازاری که در آن گیر آمده باید دایره بررسی را کمی وسیعتر کرد؛ شاید از زمانی که ریکاردو ساپینتو به عنوان سرمربی، دوباره به استقلال برگشته. ماجرا ساده است: این مرد پرتغالی نتوانسته تا به الان خودی نشان دهد. او 8 بازی در رقابتهای مختلف روی نیمکت استقلال نشسته که کموبیش کارنامهاش فاجعه است: یک برد، 4 شکست و 3 تساوی. حالا دیگر وضعیت به جایی رسیده که هوادارانی که همین چندماه پیش برای بازگشت او سر از پا نمیشناختند، روی سکو، نشانهاش رفته و شعار «حیاکن، رهاکن» سر دادهاند. البته که آنها در همین بازی جانشین او را هم انتخاب کرده و خواستار بازگشت فرهاد مجیدی به این تیم شدند. از همه بدتر اینکه تیم ساپینتو، حالا 6 بازی متوالی است که طعم برد را هم نچشیده. آنها فقط در بازی نخست مقابل تراکتور در لیگ برتر ایران برنده شدند و پس از آن روی نوار شکست و مساوی بودهاند.
باشگاه استقلال تصمیم اخراج ساپینتو را قریبالوقوع میبیند و اگر اتفاق خاصی در جلسه امشب و فوری با سیدورف رخ ندهد، ساپینتو اخراج خواهد شد و احتمال بسیار زیاد یکی از بین سهراب بختیاریزاده یا مجتبیجباری موقتا هدایت آبیپوشان را به عهده خواهند گرفت. اما آنطور که رسانه فوتبالی نوشته یک مشکل بزرگ در این میان وجود دارد که باعث سرگیجه مدیریت استقلال شده است.
این رسانه مدعی شده که با توجه به نتایج ضعیف ساپینتو در هفته های گذشته، هیات مدیره استقلال با ادامه همکاری ساپینتو موافق نیست و به دنبال توافق با ساپینتوست تا او بدون گرفتن رقم سنگین قرارداد خودش و دستیارانش (یک میلیون و چهارصدهزار دلار برای یک فصل) با او فسخ کند. البته فسخ دوطرفه به خود ساپینتو ربط دارد که حاضر به فسخ شود یا از باشگاه اخراج شود. نکته عجیب اینجاست که پرونده قبلی استقلال و ساپینتو که مربوط به سه سال پیش است و استقلال به پرداخت ۶۰۰ هزار دلار به ساپینتو محکوم شده، هنوز بسته نشده است!
حیف پول، حیف نان!
رسانه ورزشی تک به تک هم درباره این شکست نوشت: چیزی که داریم در استقلال میبینیم دیگر جای نقد ندارد. به این سیاهیلشکرهای میلیون دلاری فقط باید «حیف نان» گفت. چپ و راست دارند میبازند و خجالت هم نمیکشند. این بار نوبت باختن به المحرق بحرین بود؛ آن هم در تهران! تپه آباد نکرده هم باقی گذاشتید؟ شاگردان ریکاردوی شیردل حتی یک ضربه داخل چارچوب هم نداشتند که با آن گلر صدوبیست کیلویی حریف را آزمایش کنند. حالا فهمیدید چرا باشگاه بلژیکی موسی جنپو را رایگان آزاد کرد و فروش او را جشن گرفت؟ خدا را شکر ساپینتوی شیردل در لیگ روی نیمکت نمینشیند، وگرنه استقلال همان دو تا مساوی را هم نمیگرفت.
مورد عجیب آستان قدس و ورزشگاه مشهد؛ «اختیارش را داریم، اجازه بازی نمیدهیم!»
خلیج فارس: ورزشگاه امام رضا «ع» مشهد، همچنان یکی از ابهامات بزرگ در عرصه ورزشگاهداری در ایران است.
در شرایطی که بسیاری از باشگاههای ایرانی این روزها با نداشتن ورزشگاه مناسب دستوپنجه نرم میکنند و حتی خطر آبروریزی در آسیا وجود دارد، ورزشگاه مدرن امام رضا (ع) در مشهد، خاک میخورد. مسئولان این ورزشگاه اجازه برگزاری هیچ دیداری در این محل را نمیدهند. البته که تا الان یکی دو دیدار مهم در آن برگزار شده که با برگزار نشدن تفاوتی نداشت؛ یکی بدون حضور تماشاگران و دیگری با یک آبروریزی بینالمللی. چندصباحی هم که مسئولان فدراسیون فوتبال و یکی-دو باشگاه مطرح ایرانی، خیز برداشته تا در این ورزشگاه بازی کنند، مانعتراشی شده و به بهانههای مختلف اجازه برگزاری بازی در این ورزشگاه از آنها سلب شده است. با این حال، موضوع جدیدتری هم مطرح شده؛ اگر تا پیش از این، کسی به صراحت از اختیار و مالکیت این ورزشگاه حرف نمیزد ولی اخیرا، با صراحت بیشتری به این مورد پرداخته و اصل داستان شرح داده شده است. حال اینکه مورد قبول باشد یا خیر، موضوعی است که نیاز به تفکر دارد.
مالک اجازه بازی نمیدهد
ورزشگاه مشهد که عالیترین مجوز کنفدراسیون فوتبال آسیا را هم گرفته در اختیار «آستان قدس رضوی» است. این نهاد از سال 84 بنای ساخت این ورزشگاه را در دستور کار قرار داد؛ ابتدا عنوان شد که با هزینهای قریب به 40 میلیارد تومان ولی بعدها، نزدیک به 10 سال بعد که این ورزشگاه افتتاح شد، عنوان شد که قریب به 200 میلیارد تومان برای ساخت آن هزینه شده است. آن روزها شور و شعفی به راه افتاده بود که این ورزشگاه قرار است تبدیل به خانه تیم ملی ایران شود؛ اما دریغ از یک بازی با استانداردهای بینالمللی برای تیم ملی! حتی همین روزها، به تیم ملی ایران هم مجوز برگزاری در این ورزشگاه داده نمیشود.
تازه اگر چنین مجوزی هم صادر شود باید رقمی نزدیک به 5 میلیارد تومان، به قیمت این روزها، بابت اجازه آن پرداخت شود. عجیب است که مشهدیها سالها است چنین امکانات مدرنی دارند ولی بلااستفاده گذاشتهاند. البته که واضح است مصلحتهای خاص خود را درنظر میگیرند که عمدهترین آنها مربوط به حضور تماشاگران زن در ورزشگاه است. موضوعی که در مشهد شبیه به یک تابو است. در عین حال ولی یکی-دو روز گذشته، علی اصغر نخعیراد، نماینده مشهد در مجلس دوازدهم، هم آب پاکی را روی دست همه ریخته و گفته که این ورزشگاه خصوصی است و مالک آن تعهدی ندارد اجازه برگزاری بازی در این ورزشگاه را دهد.
نخعیراد در بخشی از این صحبتها که «خبرآنلاین» منتشر کرده میگوید: «تا جایی که اطلاع دارم، این ورزشگاه متعلق به آستان قدس رضوی است و در واقع در حکم یک مجموعه خصوصی محسوب میشود؛ بنابراین تعهدی ندارد که همیشه آن را در اختیار مسابقات ملی یا باشگاهی بگذارد. البته در صورت درخواست و هماهنگی، همکاری میکند، اما این الزام قانونی برایش وجود ندارد، چرا که ورزشگاه دولتی نیست». از این منظر، وضعیت تا حدودی مشخص است: آستان قدس علاقه و تعهدی به دراختیار گذاشتن این ورزشگاه ندارد.
ثروت آستان قدس از کجا میآید؟
در اینکه آستان قدس چنین ورزشگاه لوکسی را ساخته، تردیدی وجود ندارد؛ اما بخشی که نماینده مجلس به آن اشاره نمیکند، تامین ثروت آستان قدس است. این مجموعه که گفته میشود یکی از 3 مجموعه ثروتمند در ایران به شمار میرود، از وقفهای مردمی استفاده کرده و بعد با کشاندن کار به تجارت و بنگاههای اقتصادی، به درآمد موجود افزوده است. حتی همین روزها، زمین و مغازههایی که وقف شده و توسط این نهاد اجاره داده میشود، وضعیت روشنی دارد. حتی زمین همین ورزشگاه و خیابان اطراف هم، موقوفی است. پس، پرسش اصلی اینجاست که چطور از وقف مردمی استفاده میشود ولی از در اختیار دادن چنین مجموعهای برای جلوگیری از یک آبروریزی بینالمللی خودداری میشود؟
واضح است که مسئولان امر میتوانند ذیل بندهای قانونی، انواع و اقسام وقف را به شمارش درآورند تا این مورد را در زمره استثنائات قرار دهند ولی در اصل داستان تفاوتی ایجاد نمیشود. این دیگر تعبیر بسیار عجیبی است که چون زمین وقف یک مجموعه یا شهر بخصوص شده، بقیه حق استفاده از آن را نخواهند داشت. فقط کافی است به این موضوع اشاره شود که اگر هر شهری که بخشی از منابع طبیعی را در اختیار دارد، چنین تفکری را به کار بگیرد، چه وضعیتی پیش خواهد آمد.
خلیج فارس: روزنامه هممیهن نوشت: بعضی وقتها در دیپلماسی ممکن است که در مقطع خاصی یک طرف کوتاه بیاید و پارهای از عناصر را واگذار کنید تا در شرایط دیگری بتوانید مجدداً آنها را به دست بیاورید، اما از شرایط بد فعلی رها شوید.
در شرایط فعلی باید چند اقدام اساسی در سیاست خارجی در پیش گرفتهشود یا از اقدامهایی اجتناب شود.
نخست اینکه ایران نباید بر طبل تقابل بکوبد و باید همچنان اهل تعامل باشد و در روایت افکار عمومی و رسانهها ایران به عنوان کشوری اهل تعامل تصویر شود.
دوم اینکه ایران نباید به پر و پای آژانس بینالمللی انرژی اتمی بپیچد. آژانس یک نهاد فنی و تخصصی است؛ هرچند که ممکن است از آن به عنوان یک ابزار سیاسی هم استفاده شود، ولی تقابل با آژانس هیچ اعتبار بینالمللی برای جمهوری اسلامی نمیآورد. باید در رفتار با آژانس به عواقب و پیامدهای هر تصمیمی توجه کرد.
در شرایطی که ایران عضو پیمان عدم اشاعه (NPT) است، نباید نظارت آژانس را بر اساس توافقنامه جامع پادمان به هیچ بهانهای قطع کند.حتی اگر کشورهایی به تاسیسات هستهای ایران حمله کردهباشند، باز هم نظارت و بازرسی آژانس از جمله تعهدات ایران در پیمان عدم اشاعه است.
سوم اینکه تکیه به حمایت چین و روسیه در شرایط فعلی خیلی راهگشا نیست؛ چراکه آنها هم ابزارهای لازم را برای مقابله با تحریمهای گسترده و تهدیدهای غرب جمعی ندارند. اینکه یک کشور فقط یک سمت عالم را بگیرد و طرف دیگر را رها کند، خروج از توازن در سیاست خارجی است و بههیچعنوان به نفع کشور نیست. این تشدید تنش در فضای سیاسی، مقولهای است که بههیچعنوان قابل قبول نیست.
نکته چهارم اینکه در مورد مذاکره باید توجه داشت که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا شخصیتی خاص دارد، در کلامش نوسان بسیار وجود دارد، اما پیشبینیناپذیری یک فرد از لحاظ منطق صوری خودش نوعی پیشبینیپذیری است. کشورهای دیگر نمونههای بسیار خوبی در تعامل با دونالد ترامپ هستند. برای مثال ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین را ببینید که چگونه در کاخ سفید مورد استقبال تند و توهینآمیز رئیسجمهور و معاون رئیسجمهور آمریکا قرار گرفت و حالا بعد از گذشت چند ماه چقدر وضعیتش تغییر کردهاست و توانستهاست حمایت آمریکا را جلب کند.
ما نباید مسائل و رویدادهای نظام بینالملل را مطلق و ایستا فرض کنیم. پویاییهای نظام بینالملل بسیار هستند و میتوان از فرصتهایی برای تغییر وضعیت بهره برد. توصیه من این است که نخست اجازه ندهیم فضا متشنجتر شود، دوم اینکه به سمت تقابل تمامعیار نرویم، سوم باب مذاکره را نبندیم، چهارم با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تقابل نداشتهباشیم و البته از همه مهمتر؛ اینکه اینقدر هم ادعا نکنیم که تحریمها بیتاثیر است.
همین که عدهای میگویند تحریمها چندان اثرگذاری میدانی ندارد و فقط اثر آن روانی است، باید بدانند که تاثیر روانی خودش بزرگترین عامل برای ایجاد ناامنی روانی در کشور و تشدید تورم و فشار معیشتی مردم است. حتی اگر فرض کنیم که تحریمها اثر میدانی هم نداشتهباشد و اثر آنها صرفاً روانی باشد، همین تاثیر روانی هم به سادگی قابل بازگشت به قبل نیست.
ایران سال ۱۳۹۴ با انعقاد برجام توانست قطعنامههای شورای امنیت را تعلیق کند و تحریمهای بینالمللی را عملاً در یک چارچوب زمانی مشخص لغو کرد. اما شرایط امروز ایران با شرایط دوران برجام بسیار متفاوت است. تفاوتها محرز و بیّن است. در آن دوران ایران در منطقه دست برتر را داشت، گروههای مقاومت فعال بودند و هنوز قبح حمله اسرائیل به خاک ایران شکسته نشدهبود، حماس، حزبالله و گروههای مقاومت عراقی در وضعیت امروز قرار نداشتند و نظام سوریه بشار اسد همچنان حاکم بود اما امروز یکی از راهبردهای بازدارنده جمهوری اسلامی برای ابراز قدرت در منطقه، در حالت بسیار ضعیفی قرار گرفتهاست. نکته دیگر این است که امروز تاسیسات هستهای ایران بمباران شدهاست و بر اساس همه گزارشها و شواهد غنیسازی تعطیل شدهاست.
نکته مهمی که وجود دارد این است که در پرونده هستهای، هیچگاه به اندازه امروز، اروپا و آمریکا به یکدیگر نزدیک نبودند. این نزدیکی مواضع ناشی از جنگ اوکراین، تحولات امنیتی منتسب به ایران در اروپا و مسائلی از این قبیل است. در نتیجه وقتی سخن از این میرود که آیا ممکن است بار دیگر مانند دوران برجام بازگشت و قطعنامهها را تعلیق کرد؟ جواب این است که باید به عناصر اساسی اثرگذار بر دیپلماسی در شرایط فعلی توجه کرد. دیپلماسی هم خودش نوعی جنگ است. بنابراین در مذاکره هم مثل جنگ باید عوامل و عناصر بازدارنده داشتهباشید. امروز ایران دیگر نمیتواند در مذاکره مشابه شرایط سال ۲۰۱۵ که برجام منعقد شد عمل کند.
خلیج فارس: با شکست سنای آمریکا در تصویب لوایح تأمین مالی، دولت واشنگتن تعطیل شد؛ کاخ سفید دموکراتها را مقصر دانست و ترامپ هشدار داد پیامدها بیشتر متوجه آنها خواهد بود.
اکنون نیمهشب در واشنگتن دیسی است و تعطیلی دولت فدرال ایالات متحده رسما آغاز شده است. این امر احتمالا صدها هزار کارمند را در مرخصی بدون حقوق قرار میدهد و بسیاری از برنامهها و خدمات دولتی را متوقف میکند.
این اولین تعطیلی دولت آمریکا از سال ۲۰۱۸ است و باعث میشود نیروهای غیرضروری به مرخصی بدون حقوق فرستاده شوند.
در حالی که دولت آمریکا رسما وارد فاز تعطیلی شده، پیشتر دفتر مدیریت و بودجه کاخ سفید به سازمانهای دولتی ایالات متحده دستور داد تا برای تعطیلی آماده شوند.
این نهاد روز سهشنبه بعد از شکست سنا در بیانیهای اعلام کرد: «اکنون مشخص است که دموکراتها از تصویب این قطعنامه [قطعنامه ادامه کار] تا قبل از ساعت ۱۱:۵۹ امشب جلوگیری کرده و دولت را مجبور به تعطیلی میکنند. به این ترتیب، سازمانهای آسیبدیده باید اکنون برنامههای خود را برای تعطیلی منظم اجرا کنند.»
تقابل دموکراتها و جمهوریخواهان بالا گرفت
پیش از این در روز سهشنبه، سنای ایالات متحده نتوانست لوایح دو حزبی را برای ادامه تأمین مالی دولت تصویب کند، به این معنی که تعطیلی دولت واشنگتن اجرایی میشود.
جمهوریخواهان در حال حاضر هر دو مجلس کنگره ایالات متحده را کنترل میکنند، اما برای تصویب لایحه تأمین مالی دولت در سنا به ۶۰ رأی نیاز داشتند. با این حال، حزب حاکم در حال حاضر ۵۳ کرسی دارد.
سنا ابتدا لایحه دموکراتها را با رأی ۴۷ در برابر ۵۳ رای رد کرد. این مجلس ایالات متحده سپس با پنج رأی کمتر به لایحه جمهوریخواهان رأی داد. رند پال تنها جمهوریخواهی بود که در سنا به لایحه حزب خود رأی منفی داد.
ترامپ: اخراجها، گریبان دموکراتها را میگیرد
در همین حال، دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده روز سهشنبه گفت که تعطیلی دولت «آخرین چیزی» است که میخواهد ببیند.
ترامپ در کاخ سفید به خبرنگاران گفت: «ما در این کشور خیلی خوب عمل میکنیم، آخرین چیزی که میخواهم تعطیلی است.»
به گزارش ریا نووستی، رئیسجمهور ایالات متحده گفت که اخراجهای ناشی از تعطیلی دولت تا حد زیادی بر دموکراتها تأثیر خواهد گذاشت.
ترامپ در دفتر بیضی شکل کاخ سفید به خبرنگاران گفت: «خب، دموکراتها میخواهند دولت را تعطیل کنند، بنابراین وقتی آن را تعطیل میکنید، باید اخراج کنید، بنابراین ما افراد زیادی را که بسیار تحت تأثیر قرار میگیرند، اخراج خواهیم کرد… آنها دموکرات خواهند بود.»
سابقه تعطیلیها در آمریکا
تعطیلی دولت در ایالات متحده رایجتر شده است و در دوره اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ سه مورد از این تعطیلیها رخ داده است.
این شامل طولانیترین تعطیلی در تاریخ آمریکا با ۳۵ روز تداوم بود.
قبل از ترامپ، بیل کلینتون با تعطیلی ۲۱ روزه در سال ۱۹۹۵ در اواخر دوره اول ریاست جمهوری خود، رکورد قبلی را در اختیار داشت. جمهوریخواهان در اواسط دوره اول ریاست جمهوری کلینتون، کنترل مجلس نمایندگان و سنا را به دست گرفته بودند و میخواستند بودجهای را تصویب کنند که از جمله موارد دیگر، هزینههای مربوط به بیمه درمانی را محدود میکرد.
به طور مشابه، باراک اوباما در سال ۲۰۱۳ به دلیل قانون پیشنهادی مراقبتهای بهداشتی، ۱۶ روز تعطیلی را تحمل کرد.
رونالد ریگان، رئیس جمهور جمهوریخواه، بیشترین تعطیلیها را در دوران ریاست جمهوری خود تجربه کرد؛ با هشت تعطیلی ثبت شده در دو دوره ریاست جمهوری خود در دهه ۱۹۸۰. با این حال، همه آنها نسبتا کوتاه بودند و طولانیترین شکاف بودجه تنها سه روز طول کشید.
خلیج فارس: در دل اقتصاد ایران، جایی که تورم چون سایهای سنگین بر شانههای طبقه کارگر افتاده، حقوق ماهانهای حدود ۱۲ و نیم میلیون تومان _میانگین_ برای یک کارگر، مرز امید و ناامیدی را میکشد.
نرخ دستمزد کارگران که اعدادی بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون را شامل میشود در بهترین حالت و برای کارگری با عالیترین شرایط با نرخ دلار آزاد در همین روزها – حدود ۱,۱۲۱,۰۰۰ ریال به ازای هر دلار – به سختی به ۱۷۸ دلار آمریکا میرسد.
تصور کنید ساعتی که کارگر در کارخانهای داغ یا کارگاهی پر سر و صدا میگذراند، با تعریق جسم و جان، تنها حدود ۰.۶۶ دلار برایش به ارمغان میآورد، فرض بر ۱۶۹ ساعت کاری ماهانه استاندارد و میانگین ۱۲ و نیم میلیون حقوق کارگری. این رقم نه تنها کفاف هزینههای روزمرهای چون مسکن، خوراک و حملونقل را نمیدهد، بلکه نمادی است از شکاف عمیق میان تلاشهای بیوقفه و بازدهی اقتصادی؛ جایی که کارمندان دولت، کارشناسان و کارگرانی در رده مدیریت پایین با میانگینی نزدیک به ۲۱ میلیون تومان – یعنی حدود ۱۸۷ دلار ماهانه یا ۱.۱ دلار ساعتی – در چرخهای مشابه گرفتارند.
در جامعهای همانند ایران با وجود این همه استعداد و منابع و توانمندی، این واقعیت، چون زخمی کهنه، آدمی را به تأمل وامیدارد: چگونه کشوری با منابع غنی، کارگرانش را به چنین سطحی از درآمد محدود کرده، در حالی که همسایگان و دورترها، داستانهای متفاوتی از رفاه نسبی روایت میکنند؟ چرا با وجود اینکه سبد معیشت در همین سال جاری بیش از ۲۰۰ درصد رشد داشته و وزارت کار تدبیری نمیاندیشد؟
محاسبات پایه
بر اساس اطلاعات رسمی شورای عالی کار، حداقل حقوق کارگری در سال ۱۴۰۴ حدود ۱۰۳.۹ میلیون ریال (۱۰.۳۹ میلیون تومان) است، در حالی که حداکثر حقوق میتواند تا حدود ۱۵ میلیون تومان یا بیشتر برسد. میانگین حقوق کارگری در این بازه، ۱۲.۵ میلیون تومان (۱۲۵ میلیون ریال) در نظر گرفته شده است. با نرخ دلار آزاد فعلی حدود ۱,۱۲۱,۰۰۰ ریال به ازای هر دلار، این مبلغ معادل ۱۲۵,۰۰۰,۰۰۰ / ۱,۱۲۱,۰۰۰ ≈ ۱۱۱.۵ دلار ماهانه است. برای درآمد ساعتی، با فرض ۱۶۹ ساعت کاری استاندارد ماهانه، ۱۱۱.۵ / ۱۶۹ ≈ ۰.۶۶ دلار در ساعت محاسبه میشود. (این میانگین، اعدادی بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان را پوشش میدهد و بهترین حالت را حدود ۱۷۸ دلار – معادل ۲۰ میلیون تومان – نشان میدهد.)
مقایسهای با همین اطراف
حال، بیایید این داستان را با نگاهی به چند کشور همسایه یا دورتر بسط دهیم – عمان، آمریکا، قزاقستان – و ترکیه را به عنوان پلی میان شرق و غرب اضافه کنیم، تا تصویری واضحتر از این شرایط ترسیم شود. محاسبات بر اساس میانگین حقوق کارگری ۱۲.۵ میلیون تومان (۱۱۱ دلار ماهانه) و نرخ دلار فعلی انجام شده و با دادههای معتبر جهانی مقایسه میشود.
در عمان، کارگران ساده با حقوق ماهانه متوسط ۱۸۰۰ ریال عمانی – معادل حدود ۴۶۷۵ دلار – زندگی میکنند. این مبلغ، با فرض ۱۶۰ ساعت کاری، ساعتی ۲۹.۲ دلار برایشان به بار میآورد؛ رقمی که بیش از ۴۴ برابر درآمد ساعتی کارگر ایرانی (۰.۶۶ دلار) است و نه تنها اجازه خرید خانهای محقر یا ماشینی کارکرده را میدهد، بلکه فرصتی است برای پسانداز و سرمایهگذاری، در حالی که کارگر ایرانی با همان زحمت، تنها نیمی از هزینه یک وعده غذای ساده را پوشش میدهد. عمان، با سیاستهای حمایتیاش از نیروی کار مهاجر و بومی، این سطح درآمد را به یک استاندارد تبدیل کرده، جایی که افزایش سالانه ۳ درصدی حقوقها، تورم را مهار میکند و امید را زنده نگه میدارد. در مقایسه، درآمد ماهانه کارگر ایرانی تنها ۲.۴ درصد از عمان را تشکیل میدهد.
قزاقستان، غول استپی آسیای مرکزی، با حقوق متوسط ماهانه ۴۴۸,۶۲۰ تنگه – حدود ۹۴۱ دلار – داستانی از پیشرفت روایت میکند. ساعتی، این به ۵.۸۸ دلار میرسد؛ بیش از ۹ برابر ایران. کارگرانی در آستانه یا آلماتی، با این پول، نه تنها زندگی مدرنی دارند – از آپارتمانهای شهری تا سفرهای داخلی – بلکه از مزایایی چون آموزش رایگان و مراقبتهای بهداشتی بهره میبرند. این کشور، با اقتصاد متنوع نفت، معدن و کشاورزی، حقوقها را با رشد GDP همگام کرده، و نشان میدهد چگونه سیاستهای اصلاحی میتواند طبقه کارگر را از حاشیه به مرکز ببرد، در مقابل ایران که تورم مزمن، دستمزدها را تحلیل برده. درآمد ماهانه ایرانی، تنها ۱۲ درصد از قزاقستان است.
و سرانجام، ترکیه را به این موازنه اضافه کنیم؛ همسایگی که با ایران مرزهای طولانی دارد و اقتصادش ترکیبی از صنعت و گردشگری است. حقوق متوسط ماهانه کارگران ۳۵,۰۰۰ لیر – حدود ۹۰۹ دلار – است، که ساعتی به ۵.۶۸ دلار میرسد؛ بیش از ۸.۶ برابر ایران. در استانبول شلوغ، کارگری با این درآمد میتواند در محلهای متوسط زندگی کند، به رستوران برود و حتی پسانداز کند، هرچند تورم بالا چالشهایی ایجاد کرده است. در مقایسه، درآمد ماهانه کارگر ایرانی حدود ۱۲.۲ درصد از ترکیه است.
در آمریکا، حداقل حقوق فدرال ساعتی ۷.۲۵ دلار است، اما در بسیاری از ایالتها تا ۲۰ دلار (مانند کالیفرنیا برای فستفود) پیش میرود و میانگین ساعتی کارگران ساده میتواند تا ۱۵-۳۶ دلار برسد – بیش از ۵۴ برابر ایران. این سطح، نه تنها رفاه فوری فراهم میکند، بلکه پایهای برای رشد اجتماعی است.
نتیجه مقایسه
درآمد ساعتی کارگران – از ۰.۶۶ دلار در ایران تا ۳۶ دلار در آمریکا – نه تنها بر کیفیت زندگی، بلکه بر امید به آینده تأثیر میگذارد.
در حالی که عمان و قزاقستان با منابع طبیعیشان شکوفا شدهاند، و ترکیه با وجود مشکلاتی اما با چابکی اقتصادی پیش میرود، ایران در این میان، نیاز به بازنگری عمیق دارد: افزایش حقوقها، مهار تورم و سرمایهگذاری بر مهارتها، تا کارگرانش نه تنها زنده بمانند، بلکه زندگی کنند. این داستان، پایان ندارد؛ اما آغازش، با آگاهی از این نابرابریها ممکن است.
منبع: تابناک