حسن محدثزاده- روزنامه نگار اهل دیّر
دوست عزیز صاحب قلم آقای محمد جعفری که در دغدغهمندی وی تردید و تشکیک نیست، در یادداشتی با عنوان” نگاه جزیینگر و صرفاً منطقهای، ارمغان توسعه نامتوازن بوشهر” به مخالفت با مطالبهگری برخی از فعالان رسانه در جنوب استان برای دفاع از اعتبارات برخاسته از این منطقه استراتژیک، برخاسته است.
نویسنده یادداشت، فعالان رسانه در جنوب استان را “اختلاف افکن” و رفتار آنها را مصداق “شورش” علیه مرکز استان دانسته است. استفاده از همین دو کلمه که اولی در روتیتر و دومی در سطر نخستین آمده، نشان دهنده نگاه دقیق! صاحب یادداشت به مقوله مطالبهگری است و بس! فعالان رسانه در جنوب استان معتقدند چون آب، خاک، آسمان، فرهنگ، سنت و… منطقهشان با حضور صنایع پارس جنوبی دستخوش تغییرات جدی، محسوس و ملموس شده است، اعتبارات ارزش افزوده و آلایندگی، حق و سهم آنهاست نه دیگرانی که حتی ممکن است یک بار هم روشنایی خیرهکننده و گرمای آزارنده فلرهای همیشه روشن و خشمگین را ندیده و حس و لمس نکرده باشند.
با احترام کامل به همه کسانی که به بوشهر تعلق دارند، همچنان که پیشتر در نوشته «بومیتر؛ آری» در همین تارنمای خلیجفارس نوشته بودم که آیا کسانی که اگزوزهای غول پیکر برافراشته پتروشیمیها و پالایشگاهها، بیست و چهار ساعته در رودههایشان نقاشی سیاه رنگی میکشند با آنانی که چند صد کیلومتر دورتر میزَیند و این ناخوشایندی را درک نمیکند، باید با یک چشم دید؟
آقای جعغری در یادداشت مذکور نه تنها، هیچ دلیل و ادلهای بر استحقاق منطقی سایر مناطق برای بهرهمندی از اعتبارات نفتی مطرح نکرده است( تاکید میکنم هیچ دلیلی) بلکه به خلاف مدعی است که “برخی از دوستان به گونهای از استفاده مرکز استان و سایر شهرستانها از بودجه جنوب سخن میگویند که اگر کسی نداند، میپندارد که مرکزنشینان پردیسی با خیابانهایی از سنگفرش طلا برای خود ساختهاند و نمیبینند که با هر بارندگی جزئی حتی در مرکز استان، بلم و قایق از اتومبیل و موتور در همان خیابانها کاراترند! مرکز استانی که از یک سینما محروم است!”
از آقای نویسنده باید پرسید چه کسی و کجا ادعای بهشت بودن مرکز استان و سایر شهرستانها را مطرح کرده است؟ چرا ماستها را در قیمه میریزید؟ اینکه بگوییم حق ما را به دیگران ندهید کجای این سخن و حرف مترادف با گلستان بودن سایر شهرها است؟
باید برای رهایی مرکز استان از بلم و قایق در زمان بارندگی و احداث سینما، از استاندار و سایر مسئولان مطالبه کرد که چرا از ظرفیتهای درآمدزایی همچون دریا و نخیلات به خوبی استفاده نمیشود نه اینکه چشم به داشتههای دیگران داشت. چگونه به این نتیجه رسیدید که “توسعه نامتوازن” و بلمسواری در بوشهر، ارمغان نگاه جزیینگر و صرفاً منطقهای فعالان رسانه در جنوب استان است؟ حتماً پیش از مطالبهگری جنوبیها، استان در ریل توسعه متوازن قرار داشت که حالا نیاز به ریزعلی خواجوی پیدا کرده تا استان را از خطری بزرگ آگاه سازد؟
از سویی دیگر اگر به زعم دوستان، اعتبارات مسئولیتهای اجتماعی پارس جنوبی باید استانی توزیع و تقسیم شود چرا عَلَم این مطالبهگری را برای سایر صنایع مستقر در استان بلند نکردهاند؟ چرا از نیروگاه اتمی که اعتبارات مسئولیتهای اجتماعی را فقط در شهر بوشهر هزینه میکند (مثل ساخت مدرسه باشکوه شهدای هستهای، ساخت بیمارستان، ساخت مدرسه در روستاهای همجوار، احداث هنرستان در بوشهر و…) مطالبه نگاه استانی نداشته و ندارید؟
همین هفته قبل آقای رضایی نماینده محترم دشتستان از جذب ۵ میلیارد تومان اعتبارات مسئولیتهای کارخانه سیمان این شهرستان خبر داد. آیا از ایشان هم میخواهید که این پول را بین همه شهرستانها تقسیم کند یا معتقدید این پول حق مردم دشتستان است؟ چرا نمیگویید صنایع نفتی خارگ و بهرگان برای روستاهای کوری حیاتی جم، سرمستان دیر، پرک کنگان، بندو عسلویه و… هزینه کنند؟ فقط قلم و عَلَمتان برای پارس جنوبی میچرخد و برمیخیزد؟
نوشتهاید: “این تفکر جزئی نگر و سطحی که اتفاقاً بیشتر از سوی اصحاب رسانه و صاحبان قلم شهرستانهای کمتر آلوده و به تعبیر همان دوستان دورتر از اگزوزهای صنعتی نشات میگیرد، مطالبهگران جم و دیر و حتی برخی مناطق کمتر آسیب دیده از تبعات استقرار صنایع آلاینده در دو شهرستان دیگر بدانند که در آینده نه چندان دور عوارض همین تفکر دامن آنها را نیز خواهد گرفت و دامنه مدعیان محدودتر خواهد شد.”
قابل کتمان نیست که شهرستانهای دیر و جم به نسبت ۲ شهرستان کنگان و عسلویه، آسیبهای کمتر در آلودگی جغرافیایی و اجتماعی متحمل شدهاند که باید هم سهم و حصه کمتری را در اعتبارات داشته باشند که تاکنون نیز در عمل چنین بوده است. هر که بامش بیش، برفش بیشتر هر چند پول آلایندهها برف نیست، سم است.
نویسنده در مهمترین بخش یادداشت مذکور که شاهبیت ماجرا است، کوشیده تا با ترساندن بومیان جنوب استان از ” شهرهای پشت کوههای بلند و با دستانی همیشه گشاده برای شکار فرصتهای به ناحق و بادآورده”، آنها را از مطالبهگری منصرف کند. هر چند سابقه چشم طمع ساکنان شهرهای پشت کوههای بلند به امروز و دیروز بر نمیگردد و از همان روز نخست بنا نهادن پارس جنوبی، ابتدا به دنبال انتزاع و سپس انتفاع رفتهاند، اما هوشیاری در مقابل آنها، منافاتی با مطالبهگری و دفاع از اعتبارات ندارد.
استاندار و مدیران استانی به حکم قانون و اخلاق و شرع باید مدافع مردم جنوب استان در برابر دستهای همیشه گشاده برای شکار فرصتهای به ناحق و بادآورده باشند.
کلام آخر اینکه اگر چه از فرمانداران بومی ۴ شهرستان جنوبی توقع عبور از چند روز صندلی لرزان و چرخان مسئولیت در مقابل بدعت آقای استاندار و دفاع از ولی نعمتانشان نیست اما از سکوت برخی از دوستان رسانهای به دلیل شرایط انتخاباتی، در عجب و شگفتم. این ماههای منتهی به یازده اسفند به سرعت میگذرد اما آثار این سکوت تا همیشه باقی میماند.