حسین صداقت
جنگ تمام شد. درود بر روان پاک تمام ایرانیانی که در این تجاوز وحشیانه جانشان را برای دفاع از این سرزمین فدا کردند.
دوازده روزِ تلخ و پراضطراب، آزمونی تاریخی بود؛ آزمونی که عیار بسیاری را روشن کرد. چه در سطح حاکمیت، چه در دل جامعه، چه میان نخبگان و کنشگران. روزهایی که تا سالها در کتابهای تاریخ ایران تدریس خواهد شد.
برای خیلی از ما، این دومینبار بود که جمله «جنگ تمام شد» را با جانمان حس کردیم. امیدوارم آخرین بار باشد. نه فقط چون جنگ و خونریزی و ویرانی در ذات خود فاجعهاند، بلکه چون هیچ ملتی تاب تکرار این رنج را ندارد. اما فراموش نکنیم: این «پایان جنگ» است، نه پایان بحران.
ما ماندهایم و بحرانی بهمراتب پیچیدهتر، عمیقتر و سهمگینتر از آنچه پیش از ۱۲ روز پیش داشتیم. بحرانهایی که ریشه در ساختار، سیاست، اقتصاد، مشروعیت، امنیت و اعتماد اجتماعی دارند و حالا با فشار جنگ، زخمیتر شدهاند.
اگر چیزی از این روزها آموختهایم، این است که کشور نیاز به بازسازی دارد؛ نه فقط بازسازی زیرساختها، بلکه بازسازی اعتماد، عقلانیت، انسجام، و سیاست ملی. این مسئولیتی است که روی دوش همه ماست؛ از حاکمیت گرفته تا مردم.
و هنوز… ما در میدانایم. نه با تفنگ، که با امید و خواست تغییر. برای آنکه «صلح» فقط سکوت میان دو گلوله نباشد، که آغاز نجات وطن باشد.