منبع: برترینها
خلیچ فارس: انجمن برنامهریزان و دستیاران کارگردان سینما کف دستمزد سال ۱۴۰۳ را برای اعضای خود اعلام کرد.
براساس آنچه از سوی انجمن برنامهریزان و دستیاران کارگردان سینما در اختیار این خبرگزاری قرار گرفته، کف دستمزد این صنف سینمایی تعیین و قیمتها همراه با چهار تبصره منتشر شده است.
در این اطلاعیه آمده است:
«به نام خداوند روزیدهنده
انجمن برنامهریزان و دستیاران کارگردان سینما باتوجه به معیارهای تغییرکننده در اقتصاد کشور و مسائل و مشکلات تجربه شده در سالهای گذشته طبق فرمول به دست آمده بعد از دو ماه تحقیق و مشورت با معیارهای سینمای ایران و انجمنهای دستیاران کارگردان در دیگر کشورها به معیار ثابت برای اعلام کف دستمزد هرساله رسید.
این ارقام به به شرح ذیل است:
دستیار اول کارگردان یا برنامهریز : ۶۵٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
برنامهریز و دستیار اول کارگردان: ۱۱۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
دستیار دوم کارگردان یا دستیار برنامهریز: ۳۶٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
دستیار سوم کارگردان: ۲۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان
تبصره یک: در حالی که پروژه، فیلم یا سریال در شهرستان، جنگی و تاریخی باشد (رقم) ۱۰٪ افزایش مییابد.
تبصره دوم: برای قیمت شش ماهه دوم سال، با توجه به تورم کشور اختلاف تورم اردیبهشت و مهرماه همان سال به عدد اعلامی ابتدای سال اضافه میشود؛ به طور مثال : اگر تورم اعلامی از سمت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در یکم اردیبهشتماه ۳۰٪ باشد و در یکم مهرماه ۴۰٪ باشد، ۴۰-۳۰= ۱۰٪ به عدد کل دستمزدها اضافه میشود.
تبصره سوم: همانطور که ما از صنوف کارفرمایی انتظار ارقام معقول نسبت به حرفه خود و شرایط جامعه را داریم، انجمن کارگری برنامهریزان و دستیاران کارگردان خود را نسبت به صنوف کارفرمایی و دیگر صنوف مسئول میداند و در صورت استخدام اعضای خود، انجمن نسبت به عملکرد اعضای خود مسئول است و در صورت بروز اختلاف یا اختلال در پروژه سریعا پیگیری و کمکرسانی خواهد کرد و بعد از پایان پروژه از طریق شورای داوری (حل اختلاف) خانه سینما نسبت به اختلاف پیش آمده اقدام خواهد کرد.
تبصره چهارم: براساس جلسه هیات مدیره در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ و طبق تصویب آیین نامه کمیته عضویت، اعضا ملزم به ارایه قراردادها هستند و در صورت عدم ارائه در صورت مشاهده رقم کمتر از اعداد اعلامی فوق، فرد عضو تعلیق و در صورت تکرار عضویتشان لغو خواهد شد. قراردادهای ثبت نشده در دبیرخانه انجمن به عنوان استمرار فعالیت حرفهای محاسبه نخواهد شد. در صورت بروز اختلاف، انجمن خود را نسبت به پروژهای که قراردادش در دبیرخانه انجمن ثبت نشده مسئول نمیداند و عضو در مراجع قضایی مربوطه حمایت نخواهد شد. (متن کامل آیین نامه و مفاد آن در دفتر انجمن و گروه فعالیت حرفهای انجمن موجود است.)
منبع: ایسنا
خلیج فارس: بوشهر از پیشگامان فعالیت سینما در کشور محسوب می شود و روزگاری در آن 5 سینما فعالیت داشته، اما این روزها حال هنر هفتم در این استان خوب نیست.
به گزارش خلیج فارس؛ بررسی اسناد نشان می دهد سابقه تاسیس نمایش فیلم سینما در بوشهر به سال 1298 هجری
شمسی یعنی 15 سال بعد از تاسیس نخستین سینمای کشور باز می گردد. در اواخر دهه 40 نیز پنج سینما به صورت سالن یا روزباز در این شهر فعالیت داشته است.
اما دو سال که از تعطیلی سینما بهمن بوشهر به دلیل فرسودگی می گذرد، خبری از وعده های مکرر مسئولان برای ایجاد یک پردیس سینمایی بجای آن نیست و تنها سینمای مرکز استان بوشهر به سالن آوینی در محله بهمنی بوشهر ختم می شود که تنها پاسخگوی نیاز ساکنان محلات جنوبی شهر است و منطقه یک عملا سینمای فعال ندارد!
در شرایطی که به تعطیلی مدارس نزدیک می شویم، هنر هفتم (سینما) در بوشهر به کما رفته، فوتبال حرفه ای استان نیمه تعطیل است، برگزاری کنسرت های موسیقی با محدودیت مواجه می باشد و پارک های بازی سربسته با تجهیزات روز هم در این شهر نیست تا عملا بسیاری از نوجوانان و جوانان بوشهری برای گذران اوقات فراغت به شکل مطلوب، دچار سردرگمی شوند.
رتبه 28 بوشهر در فروش سینما
اخیرا موسسه سینما شهر وابسته به وزارت ارشاد گزارشی تحلیلی از آمار فروش سینماهای ایران ارائه کرد که براساس آن، استان بوشهر در رتبه 28 کشور قرار گرفت.طبق این گزارش، طی سال گذشته فروش سینما در بوشهر جمعا یک میلیارد و 324 میلیون تومان بوده است. این آمار برای 40 هزار تماشاگر ثبت شده، یعنی تنها 11 صدم گردش مالی سینما در کشور.
هم خانواده بوشهر در انتهای رتبه فروش سینماها، شامل استان های سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد و ایلام هستند که سابقه تاریخی بوشهر درخصوص فعالیت سینما قابل قیاس با این استان ها نیست.
فروش سینما در برازجان، بالاتر از بوشهر
نکته قابل توجه در این آمار، میزان فروش بالاتر فیلم های سینمایی در شهر برازجان نسبت به مرکز استان است، درحالی که ظرفیت صندلی های برازجان یک پنجم بوشهر می باشد.
طبق اعلام وزارت ارشاد، 277 سینما در کشور به اکران فیلم می پردازند که سالن انجمن سینمای جوان برازجان از نظر فروش، در رتبه 157 قرار گرفته است.ظرفیت این سالن فقط 96 صندلی است که طی سال گذشته پذیرای 24 هزار بیننده بوده و 820 میلیون تومان فروش داشته است.
اما سینما آوینی بوشهر با حدود 30 پله پایین تر از برازجان، در رتبه 189 سینماهای کشور قرار گرفته است.
این سینما با ظرفیت 550 صندلی، در سال گذشته پذیرای 16 هزار بیننده بوده و 500 میلیون تومان فروش داشته است.
سینمای ورشکسته در بوشهر
به عبارتی می توان گفت ضریب اشغال صندلی های سینما شهید آوینی بوشهر در هر اکران به طور متوسط 5 نفر بوده که نمی تواند جوابگوی هزینه های ادامه فعالیت آن باشد.
این وضعیت در شرایطی است که صنعت سینما در ایران طی سال گذشته به لطف برخی سریال های کمدی که پربیننده و رکوردار فروش شد، رشد 26 درصدی بیننده را تجربه کرد، اما در بوشهر حساب و کتاب های سینما با هم نمی خواند.
اتفاقی که می تواند ناشی از نبود سالن استاندارد سینمایی در منطقه یک شهری بوشهر دانست که بسیاری از علاقمندان را از حضور در سینما محروم ساخته است.
خلیج فارس:زهرا مینویی از آخرین وضعیت بیماری ترانه علیدوستی در شبکه اجتماعی ایکس/توییتر نوشت: در روزهای اخیر دوستان بسیاری نگران اخبار مربوط به وضعیت سلامت ترانه علیدوستی هستند، برغم عدم تمایل موکلم به انتشار اخبار وضعیت جسمانیاش که طبیعتا مربوط به حریم شخصی و خصوصی ایشان است برای رفع این نگرانی، لازم به توضیح است؛ خانم ترانه علیدوستی از مرداد ۱۴۰۲ به سندرم Dress مبتلا شدهاند که پزشکان علت آن را یک تداخل دارویی تشخیص دادهاند. خانم علیدوستی در حال حاضر و پس از طی دورههای طولانی درمان، در مسیر بهبود نسبی هستند.
منبع:فرارو
خلیج فارس: بازیگری هم مثل دیگر مشاغل همین خاصیت را دارد! با این تفاوت که بازیگران بهراحتی میتوانند فرزندانشان را بدون داشتن تجربه لازم و فقط به پشتوانه واسطه، وارد فیلم و سریال کنند و از آن به بعد بچهها به راحتی استعدادشان کشف شود یا سالهای سال از یک سریال ضعیف به سریال ضعیف دیگری بروند! در ادامه کارنامه تعدادی از آنها را مرور میکنیم.
به گزارش طلا، در ادامه کارنامه تعدادی از آنها را مرور میکنیم.
میتوانیم لیلا حاتمی را مطرحترین بازیگری بدانیم که از خانوادهای هنرمند وارد سینما شده است. لیلا حاتمی فرزند علی حاتمی از فیلمسازان بزرگ و زری خوشکام، یکی از بازیگران قدیمی است. لیلا حاتمی با کسب جوایز متعدد داخلی و خارجی به یکی از موفقترین ستارههای سینما تبدیل شده است و ثابت کرده است که ورودش به عرصه بازیگرانی، اتفاقی نبوده است!
ساعد سهیلی یکی از با استعدادترین بازیگران متولد دهه شست است. پدرش، سعید سهیلی؛ تا به حال فیلمهای زیادی را کارگردانی، نویسندگی و تهیه کرده است. ساعد سهیلی برای فیلم رخ دیوانه، گشت ارشاد 1 و 2 نامزد سیمرغ بلورین شد و برای فیلم چند متر مکعب عشق، برندهی جایزهی بهترین بازیگر نقش اول مرد از خانه سینما شد!
باران کوثری دختر رخشان بنی اعتماد ، کارگردان و جهانگیر کوثری، تهیه کننده سینما است. او تا کنون در بیش از 60 فیلم و تئاتر حضور پر رنگ داشته است و دو بار برندهی سیمرغ بلورین برای بهترین بازیگر نقش زن در «کوچه بینام»، «خون بازی» و «روز سوم» شده است.
ماجرای این دو کمی فرق میکند! کمتر کسی میداند آشا محرابی و اسماعیل محرابی پدر و دختر هستند. این پدر و فرزند تفاوت زیادی با دیگر بازیگران دارند چرا که اسماعیل محرابی نه تنها کمکی به بازیگر شدن دخترش نکرده است، که بارها سعی کرده او را از حرفهی بازیگری دور نگه دارد. آشا محرابی که بر خلاف میل پدرش بازیگری را انتخاب کرده، حالا به یکی از بازیگران شناخته شده ایرانی است.
برزو ارجمند پسر انوشیروان ارجمند و امیریَل ارجمند پسر داریوش ارجمند، دو عموزادهای هستند که هر دو در عرصهی هنر فعالیت میکنند. امروز برزو ارجمند را همه میشناند، اما امیریَل ارجمند به تازگی و با ایفای نقش در سریال معمای شاه، دیده شد. امیریل ارجمند همسر یاسمینا باهر بازیگر سریال «آقا و خانم سنگی» و «دیوار به دیوار» است.
اسم نورا هاشمی را کمتر کسی شنیده است. نورا هاشمی دختر مهدی هاشمی و گلاب آدینهای است که سالها پیش در سلطان شبان معروف شدند. دختر مهدی هاشمی برای اولینبار به عنوان بازیگردان وارد سینمای ایران شد و حالا هم همسر یک کارگردان است. سابقه بازیگریاش در تئاتر و فیلم و سریال به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد!
ستاره پسیانی را در فیلمهای زیادی مثل وارونگی، ورود آقایان ممنوع، لانتوری و کوچهی بینام دیدهایم اما با این حال چهرهی چندان موفقی نیست و بعید است به محبوبیت پدرش برسد!
لیلی رشیدی هم از آن دسته بازیگرانی است که به واسطهی پدر و مادر هنرمند خود شغل بازیگری را انتخاب کرده و حالا همه او را به خوبی میشناسند. ما دهه هفتادیها لیلی رشیدی را با عنوان مادر خانومی زی زی گولو به یاد میآوریم. لیلی رشیدی با اینکه تمام سالهای عمر خود را تلویزیون گذرانده و بسیار شناخته شده است اما او هم آن طور که باید نتوانست موفق شود.
غزل شاکری فرزند یکی از تهیه کنندگان با سابقهی سینما، فرشته طائرپور است. خیلیها هنوز چهرهی دوستداشتنی غزل شاکری را در سالهای کودکی به خاطر میآورند. غزل شاکری در کودکی با بازی نقش گلنار معروف شد اما تا سریال شهرزاد از خاطرات بیرون رفت. غزل شاکری که با شهرزاد دوباره به محبوبیت سالهای گلنار بودن رسیده است، هم اکنون فیلم «سارا و آیدا» را بر پردهی سینما دارد.
آزاده اسماعیل خانی فرزند مرحوم جمشید اسماعیل خانی و بانوی هنرمند، گوهر خیر اندیش است. آزاده اولین بار در سریال معمای شاه دیده شد. شباهت زیاد او به مادرش، یکی از عوامل دیده شدنش است. این شباهت به قدری است که آزاده اسماعیل خانی در فیلم سینمایی آذر، شهدخت، پرویز و دیگران نقش جوانی مادرش را ایفا کرد.
روند پیشرفت خواهران شریفی نیا کمی شبیه به خواهران زارعی است. مهراوه و مریلا هر روز بیش از دیروز میدرخشند و بالا میروند اما هر دو ملیکا سالهاست که در جا میزنند! ملیکا و مهراوه شریفینیا دختران آزیتا حاجیان و محمدرضا شریفی نیا هستند که بهواسطه این دو نفر پا به عرصه بازیگری گذاشتند.
رضا داوودنژاد هم از آن دسته بازیگرانی است که پدرش واسطهی ورود او به تلویزیون بود. رضا داوودنژاد اولین بار در سن 6 سالگی در فیلم سینمایی بیپناه که به کارگردانی پدرش علیرضا داوود نژاد ساخته شده بود، بازی کرد. رضا داوود نژاد با این که تقریبا در سینما و تلویزیون بزرگ شده است باز هم نتوانسته از قشر بازیگرهای معمولی جدا بشود و به موفقیت چشمگیری دست پیدا کند.
سعید امیر سلیمانی بازیگری است که کمتر شانس دریافت یک نقش اصلی در فیلم یا سریالی را داشته اما با این وجود فرزاندانش سپند و کمند امیرسلیمانی را هم وارد حرفهی خود کرده است. کمند امیرسلیمانی را میتوان از بازیگران خوش نام سینما و تائتر ایران دانست که با بازی در سریال پدر سالار بسیار درخشید و به چشم آمد اما سپند امیرسلیمانی با اینکه از سن 9 سالگی بازیگری را شروع کرده هنوز نتوانسته به محبوبیت خواهرش دست پیدا کند.
پندار اکبری یکی از دو فرزند عبدالرضا اکبری است که شغل پدر را برای خود انتخاب کرده. اغلب ما پندار اکبری را با سریال فاصلهها به یاد میآوریم. پندار اکبری در سریال فاصلهها یک نقش نه چندان پررنگ را به ایفا میکرد و این بهترین اتفاق کاری او در چند سال اخیر بود!
مونا و مارال فرجاد دو خواهری هستند که با هم 3 سال تفاوت سنی دارند، با این حال مثل خواهران دو قلو نمیشود به راحتی آنها را از یکدیگر تشخیص داد. مونا و مارال فرجاد فرزندان جلیل فرجاد بازیگر 66 ساله سینمای ایران هستند. مونا فرجاد اقتصاد و مارال فرجاد عکاسی خوانده است.
پوریا شکیبایی که از لحاظ چهره شباهت زیادی به پدرش خسرو شکیبایی دارد، بسیار علاقهمند است که مثل پدر به بازیگر شایستهای تبدیل بشود اما تاکنون به غیر از صداپیشگی در یک اثر، هنوز نتوانسته به موفقیت دیگری دست پیدا کند. نوید عبداللهی دیگر پسری است که با وجود داشتن حرفهی دیگری تمایل دارد بدون تقلید از پدرش، با آهنگسازی و خوانندگی یاد او را زنده نگه دارد.
نفس بازغی دختر زیباروی مستانه مهاجر کارگردان و تدوین گر و پژمان بازغی بازیگر و مجری مشهور برای اولین بار جلوی دوربین ظاهر شده و در یک نقش کلیدی در سریال گناه فرشته بازی کرده است.
خلیج فارس:اسطوره سینمای جهان در واپسین روزهای عمر عکسی گرفته شده که او را در پیری و ناتوانی نشان میدهد. روی ویلچر نشسته و او را برای تفریح از خانه بیرون آوردهاند.
به گزارش «خلیج فارس» به نقل از عصرایران، چارلی چاپلین ۸۸ سال زندگی کرد و در واپسین روزهای عمر با خانواده پر جمعیتی که داشت در بیرون از خاک آمریکا بود.
او پیش از مرگ به عنوان مهمان افتخاری اسکار یکبار دیگر به آمریکا سفر کرد که در سالن فستیوال، حضار ۱۰ دقیقه برای او دست زدند.
چارلی چاپلین بزرگترین اسطوره سینمای جهان است و ۱۰۰ها فیلم کوتاه و بلند از او به یادگار مانده که همه آنها جزء آثار فاخر سینما محسوب میشوند. واپسین آثار او از عصر جدید به بعد، را جزء آثار معنا گرای سینما هم میدانند.
خلیج فارس: سینمای ایران در اکران نوروز بیش از 86 میلیارد تومان فروش داشته است و بیش از یک میلیون و ۳۲۵ هزار نفر فیلمهای روی پرده سینما را دیدهاند. البته تقریبا بخش اعظم این فروش هم متعلق به فیلم «تمساح خونی» است و با فاصله بسیار بیشتر فیلم «بی بدن» و … که البته باز همین آمار یک رکورد شکنی برای اکران نوروزی بعد از کرونا است.
شکی در این نیست که همیشه تبلیغات تلویزیونی یکی از مهمترین عواملها برای اطلاع رسانی به مخاطب درباره شروع اکران فیلمهای سینمایی است. حتی در جهان امروز هم که طوفان شبکههای اجتماعی بر همه مردم جهان وزیده است، باز نمیتوان تاثیر تلویزیون و مخاطبان میلیونی آن را در زمینه تبلیغات نادیده گرفت.
نکته حائز اهمیت این است که نقش صداوسیما و بالاخص تلویزیون در ترغیب مردم به سینما رفتن و فیل دیدن تا چه اندازه بوده است؟ شاید باورکردنی باشد تقریبا هیچ، فقط برای یک دو فیلم مثل «آسمان غرب» و «آپاراتچی» آن هم به شکل محدود.
حال در طرف مقابل به جای تلویزیون رسمی کشور شبکههای ماهوارهای فارسی زبان خارج از کشور مانند جم ، پرشین و … تقریبا تمام وقت در حال تبلیغ فیلمهای روی پرده مانند تمساح خونی و بی بدن و … هستند. که طبیعتا برای این پیامهای بازرگانی پول میگیرند و عاشق چشم و ابروی هیچ فیلمی نیستند تا رایگان آن را تبلیغ کنند، آن هم با این حجم زیاد.
این اتفاقات و نگاهی به فروش فیلمها چندین پرسش را با خود به همراه دارد، چرا تلویزیون برای فیلمهایی که با استقبال مخاطبین همراه است و همچنین متعلق به سینمای بدنه ایران است هیچ گونه تیزر یا آگهی پخش نمیکند؟ مشکل از تلویزیون و تصمیم گیران آن است یا اینکه صاحبان فیلمها ترجیح میدهند به جای هزینه تبلیغات در صداوسیما آن را به شبکههای ماهوارهای خارج از کشور بدهند.
آیا اصلا تلویزیون حاضر به پخش تبلیغات برای یک فیلمهای خاص است یا خیر هر فیلمی که درخواست داشته باشد میتواند بر اساس یک پروتکل یا تعرفه مالی از این تبلیغات بهرهمند شود؟
هزینه تبلیغات در تلویزیون آیا بسیار زیاد است که فقط فیلمهای ارگانی توانایی پرداخت آن را دارند و فیلمهای بخش خصوصی به جای دادن آگهی به تلویزیونهای داخل با هزینه کمتر از شبکههای فارسی زبان خارج اسفاده میکنند.
آیا واقعا تاثیرگذاری شبکههای مختلف تلویزیون تا این اندازه کم شده است و صاحبان فیلمها به این نکته پی بردهاند به همین دلیل از راههای دیگر – فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای خارج کشور و … – مخاطبانشان را از اکران شدن فیلمهایشان مطلع میسازند؟
آیا تلویزیون با اکثریت فیلمهای سینمای ایران – علی رغم داشتن پروانه نمایش از وزارت ارشاد – مشکل دارد و به همین دلیل حاضر به حمایت از آنها نیست؟
در زمان ریاست عزت الله ضرغامی بر صداوسیما یک طرح حمایتی از فیلمهای سینمایی وجود داشت و به آنها آگهیهای رایگان تعلق میگرفت، حال بنابر موضوعات و فیلمها این حمایت متغییر بود مثلا به یک فیلم 500 آگهی رایگان میدادند و به فیلمی دیگر 100 تا، اما بهرحال یک حمایتی صورت میگرفت چر الان از این طرحها خبری نیست و اگر هم باشد بسیار محدود و فقط برای فیلمهای خاصی است؟
واقعا این پرسش اساسی مطرح است که چرا باید تلویزیون امکان بیشتر دیده شدن فیلمهای سینمای ایران را از آنها دریغ کند، علی الخصوص وقتی که در کشور ایران تلویزیونهای خصوصی وجود ندارد و همه تلویزیونها دولتی است و با استفاده از پول بیت المال به حیات خود ادامه میدهد؟
ای کاش مدیران و تصمیم گیران رده بالا در خصوص این عدم همکاری تلویزیون با سینما چارهای میاندیشیدند، به ویژه که الان دولت مستقر از هر لحاظ به مدیران تلویزیون نزدیکتر است، باز چرا این دشمنی صداوسیما با سینما تمامی ندارد؟
منبع: عصر ایران؛ نهال موسوی
خلیج فارس:نگاه راد بازیگر نام آشنای سینما و تلویزیون تازهترین اطلاعات درباره وضعیت جسمانی پدر خود را ارائه کرد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایرنا، دختر سعید راد بازیگر سینما و تلویزیون درباره وضعیت این هنرمند، گفت: پدرم هنوز تحت درمان است و همچنان در بیمارستان به سر میبرد. او چندی پیش دچار شکستگی استخوان لگن شد و به همین دلیل به بیمارستان انتقال یافت. چندین جراحی روی او انجام شده، اما هنوز بهبود کامل پیدا نکرده است.
وی افزود: پدرم همزمان در حال انجام فیزیوتراپی و تحت درمان است و پزشکان هنوز زمان مرخصی پدرم را اعلام نکردهاند و باید تحت درمان باشد.
خلیج فارس: خسرو شکیبایی، زاده هفتمین روز بهار است؛ هنرمندی که اگر زنده بود، امسال ۸۰ شمع بر کیک تولدش خاموش میکرد.
به گزارش خلیج فارس؛ خسرو شکیبایی، یکی از بیشمار هنرمندان سرزمین کشورمان بود که بر صحنه تئاتر کشف شد. او همواره خوشنود بود که زادروزش با روز جهانی تئاتر همزمان شده است.
او که در کودکی جادوی سینما و تئاتر را کشف کرده بود، همه کوشش خود را به کار گرفت تا به سرزمین هنر راه بیابد. گرچه زندگی با او چندان هم مهربان نبود و در نوجوانی، پدرش را از دست داد و مسئولیت تامین زندگی را با همراهی مادرش به دوش کشید، با اینها خستگی مشاغلی، چون کارگری سبب نشد که از علاقهمندی خود دور بماند.
در نوزده سالگی برای اولین بار استعداد بازیگری او کشف شد. خداوند برای او کم نگذاشته بود هم توانمندی بازیگری و هم صدایی جادویی. با این همه او به این موهبتهای طبیعت بسنده نکرد بلکه تا سر حد توان تلاش کرد تا به سرمنزل مقصود برسد و در هنرهای نمایشی کشورمان به چهرهای ماندگار تبدیل شود.
اما در این نوشتار که به انگیزه زادروز او منتشر میشود، قرار نیست از بازیهای اثرگذار او بگوییم یا شخصیت مثالزدنیاش که به قول رامبد جوان، به طرز بیرحمانهای، دوستداشتنی بود.
او در روز جهانی تئاتر به دنیا آمد و منطق گفتگو را که اصلیترین پایه تئاتر است، خوب میدانست.
شکیبایی نه تنها روی صحنه نمایش یا مقابل دوربین راه گفتگو با مخاطب خود را بلد بود، به هنگام دکلمه اشعار شاعران کشورمان نیز این ویژگی را به کار میبرد.
اگر ما فریفته شعرخوانی او میشدیم و خلوت خویش را با صدای او آهنگین میساختیم، تنها به سبب جادوی صدای او نبود. او خوب میدانست که چگونه مهارت بازیگری خود را به کار بگیرد و با مخاطب غایب خود، گفتگو کند؛ خسرو شکیبایی در تمام لحظات خلوت ما حاضر بود.
او که بارها روی صحنه تئاتر کشف شده بود، خوب میدانست که تکگویی شاعرانه را چگونه به گفتگو تبدیل کند و اینها همه آسان به دست نیامده بود چراکه او به نسلی تعلق داشت که به واسطه تلاش و خواستن خود، جاده موفقیت را هموار میکرد.
همچنانکه در سالهای آغازین جوانی، مشکلات زندگی، او را از تحصیل بازنداشت و در دوران طلایی دانشکده هنرهای زیبا در رشته تئاتر پذیرفته شد تا نزد بسیاری از نامآوران این هنر، کسب علم کند.
خیلی زود به نمایشهای دانشجویی راه یافت و در آثاری که استادان دانشکده با حضور دانشجویان خود به صحنه میبردند، به ایفای نقش پرداخت.
در کنار زنده یاد هادی اسلامی مشغول بازی در نمایشی بود که عباس جوانمرد، سرپرست و موسس گروه هنر ملی، آنان را برای حضور در شاخه دوم این گرو دعوت کرد. شکیبایی و اسلامی هم با شوق این دعوت را پذیرفتند. در این گروه بود که با محمود استادمحمد آشنا شد و در نمایش «شب بیست و یکم» او به ایفای نقش پرداخت و در همین نمایش بود که مسعود کیمیایی که او نیز جزو کارگردانان موج نو سینما بود، بازیاش را دید و برای فیلم «خط قرمز» او را دعوت به کار کرد.
این دومین باری بود که شکیبایی روی صحنه تئاتر کشف میشد و به فاصله چند سال بعد، یعنی در دهه ۶۰ که داریوش مهرجویی، دیگر کارگردان نوگرای سینما در جست و جوی «هامون» خویش بود، با دیدن بازی شکیبایی در نمایش «شاهزاده و گدا» به کارگردانی هادی مرزبان، دریافت که بعد از چند ماه جستجو، «هامون» خود را یافته است و این سرآغاز ورود درخشان شکیبایی به سینما بود.
شکیبایی، اما از آن بازیگرانی نبود که تنها دل در گرو سینما و تئاتر داشته باشد. او از مخاطب فراگیر تلویزیون نیز غافل نبود و هر زمان که فرصتی دست میداد و اگر پیشنهاد قابلتوجهی میرسید، نه نمیگفت که نتیجه آن بازی در مجموعههایی همانند «مدرس»، «روزی روزگاری»، «تفنگ سرپر»، «خانه سبز»، «کاکتوس» و … شد.
گرچه عمر او چندان بلند نبود، اما در همان مجال هم خود را به یکی از ماندرگاترین و اثرگذارترین هنرمندان کشورمان تبدیل کرد و روز ۲۸ تیر سال ۱۳۷۸ وقتی که در ۶۴ سالگی، چشمانش را برای همیشه بر جهان بست، هم او میدانست و هم ما میدانستیم یادگارهایی گرانسنگ برایمان به جای گذاشته است.
امسال که او در جهانی دیگر ۸۰ ساله شده است، مهمانان عزیزی، چون داریوش مهرجویی و کیومرث پوراحمد را هم در کنار خود دارد.
منبع: تابناک