خلیج فارس:چهارمین فصل سریال «زخم کاری» با عنوان مجازات به کارگردانی محمدحسین مهدویان، جمعه، ۱۶ آذر منتشر میشود.

منبع:برترینها
خلیج فارس:پسر دانشجو با شکایت دختر همکلاسیاش و به اتهام تعرض پای میز محاکمه ایستاد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از روزنامه ایران؛ اوایل امسال دختر دانشجویی با مراجعه به پلیس آگاهی مدعی شد همکلاسیاش او را آزار داده است. وی در تشریح این ماجرا به مأموران گفت: من دانشجوی رشته داروسازی هستم. از چند ماه قبل با یکی از همکلاسیهایم به خاطر صحبت درباره مباحث درسی صمیمیتر شده بودم و به او اعتماد داشتم تا اینکه یک روز با ارسال پیامکی از من دعوت کرد به خانهشان بروم، من هم به خاطر اینکه در این مدت، مورد ناشایستی از او ندیده بودم بالاخره پذیرفتم و به خانهاش رفتم، اما او از اعتماد من سوءاستفاده کرد و مرا مورد تعرض قرار داد. در ادامه شاکی برای انجام معاینه به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان آزار و اذیت او را تأیید کردند.

پس از اظهارات دختر جوان، پسر ۲۸ ساله ردیابی و بازداشت شد، اما اتهام آزار همکلاسیاش را رد کرد. با تکمیل تحقیقات، برای متهم به اتهام تجاوز به عنف کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
محاکمه غیرعلنی
در این جلسه که پشت درهای بسته برگزار شد، شاکی با تشریح دوباره ماجرا برای پسر جوان درخواست اشد مجازات کرد. وی به قضات گفت: متهم با فریب، مرا به خانهشان کشاند و تعرض کرد و به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستم. سپس پسر دانشجو به جایگاه رفت و با رد اتهامش گفت: ما همکلاسی بودیم، اما به هم علاقهمند شدیم و رابطهمان نزدیکتر و صمیمیتر شد. من قبول دارم که او را به خانهمان دعوت کردم، اما این دختر با میل و خواست خودش با من وارد رابطه شد.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
خلیج فارس:متهم که تازه به سن ۱۷ سالگی رسیده است از پاییز سال ۱۴۰۲ به اتهام قتل شوهرش دستگیر شده بود.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایران، وی در اعترافات خود گفت: ۱۳ ساله بودم که به زور مرا وادار به ازدواج با مردی کردند که او را دوست نداشتم. وقتی از افغانستان به ایران آمدیم، شوهرم مدام کتکم میزد. چند سال با او به سختی زندگی کردم تا اینکه بالاخره کاسه صبرم لبریز شد و با چاقو او را کشتم.
با اعتراف صریح متهم و بازسازی صحنه جرم، بهخاطر آنکه متهم در زمان ارتکاب جنایت زیر ۱۸ سال بوده به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران (ویژه رسیدگی به جرایم اطفال) فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه اولیای دم برای عروسشان درخواست اشد مجازات کردند.
سپس متهم که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود به جایگاه رفت و گفت: قبل از اینکه با کریم ازدواج کنم، در افغانستان عاشق پسر دیگری بودم، او هم من را دوست داشت و میخواست با من ازدواج کند، اما از آنجایی که چند سال قبل پدرم از پدر کریم شیربها گرفته و قول داده بود که من زن پسرش شوم، به ناچار با او ازدواج کردم و من به همراه خانوادهاش به ایران آمدیم، اما، چون او را دوست نداشتم، مدام با هم اختلاف و دعوا داشتیم. دیگر خسته شده بودم. آخرین بار وقتی شوهرم کتکم زد، من با کارد آشپزخانه به جانش افتادم و جسدش را به داخل حمام بردم و لکههای خون را تمیز کردم بعد به پدرشوهرم زنگ زدم و خبر دادم.
با پایان دفاعیات متهم، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و وی را طبق ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی – در جرایم موجب حد یا قصاص، هرگاه افراد بالغ کمتر از هجده سال، ماهیت جرم انجام شده یا حرمت آن را درک نکنند یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته باشد، حسب مورد با توجه به سن آنها به مجازاتهای پیشبینی شده در این فصل محکوم میشوند – از قصاص معاف و به پرداخت دیه، ۵ سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت و همچنین اخراج از ایران محکوم کردند.
خلیج فارس:دادگستری استان اصفهان در پی انتشار خبر مجازات یک زوج فعال بخش گردشگری ساکن روستای مصر از توابع شهرستان خور و بیابانک به اتهام نگهداری گربه، برای روشنشدن افکار عمومی آگهی صادر کرد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایرنا؛مهر ماه سال گذشته ماموران انتظامی برای اجرای دستور قضایی به روستای مصر، رفتند که در بازرسی و بازدید از یکی از اقامتگاههای روستای مصر متوجه شدند پلمب یکی از اتاقهای این اقامتگاه فک شده است. ماموران هنگام انجام وظیفه با اعتراض، هیاهو و جنجال متصدی اقامتگاه و همسر وی مواجه شده و بر همین اساس مراتب را به مقام قضایی گزارش کردند.
این اطلاعیه میافزاید: براساس گزارش پرونده، در زمان حضور ماموران برای پلمب اتاق، تعدادی گربه در داخل اتاق و روی میز داخل اتاق تردد داشتند که این گربهها توسط متصدیان اقامتگاه بومگردی نگهداری میشدند.
براساس این اطلاعیه: پس از تشکیل پرونده و انجام تحقیقات قضایی و تشکیل جلسه دادرسی، دادگاه در نهایت نامبردگان را به اتهامات فک پلمب، اخلال در نظم و آسایش عمومی، تهدید علیه بهداشت بهدلیل نگهداری گربه در اقامت بومگردی و محل اتاقها (که از مصادیق اقدام علیه بهداشت عمومی محسوب میشود)، افترا و نشر اکاذیب در فضای مجازی محکوم کرد و با توجه به جرایم بسیار آنان با تعیین مجازات سختتر، زوج پرونده به اتهام فک پلمب غیرقانونی به ۲ سال حبس و زوجه به اتهام اخلال در نظم عمومی به یک سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدند.
اطلاعیه دادگستری استان اصفهان میافزاید: این پرونده با اعتراض متهمان به حکم صادره به دادگاه تجدید نظر استان، ارسال و دادگاه تجدیدنظر ایرادی به رای دادگاه بدوی وارد ندانست و آن را تایید کرد.
پرونده با تقاضای متهمان و وکیل زوجه در دو مرحله برای اعاده دادرسی به دیوان عالی کشور ارسال شد که در هر دو مرحله اعاده دادرسی آنها رد شد.
خلیج فارس: مدیر کمپین معلولان از نگهداری یک دختر تندرست و غیرمعلول برای مدت ۱۷ سال در میان معلولان ذهنی خبر داد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرآنلاین؛بهروز مروتی گفت: اسنادی که به کمپین معلولان رسیده و صحت آنها تأیید شده نشان میدهد دختری تندرست که به دلیل نداشتن سرپرست سالها پیش به بهزیستی سپرده شده بود از ۳ سالگی به مدت ۱۷ سال در مرکز خیریه نرجس در میان معلولان ذهنی نگهداری شده است.
وی افزود: این مددجو که «فاطمه. ع. ج.» نام دارد و بهطور کاملا اتفاقی شناسایی شده، متولد آبان ۱۳۸۳ است. او از شش ماهی در شیرخوارگاه علیاصغر نگهداری میشد و در سال ۱۳۸۷ بدون هیچگونه معلولیت به مرکز نگهداری خیریه نرجس شیراز سپرده شده و این دختر جوان اکنون در کلاس یازدهم رشته کامپیوتر تحصیل میکند.
کشف هولناک؛ مسئولان بهزیستی چه میکردند؟
مروتی با تأکید بر اینکه نگهداری این دختر تندرست در میان معلولان ذهنی جنایت در حق این دختر و تأکیدی بر اوج بیکفایتی بهزیستی است، ادامه داد: با وجود تأیید دوباره عدم معلولیت این دختر در سالهای ۱۳۹۴ و ۱۴۰۱ توسط کمیسیون پزشکی، همچنان هیچ اقدامی از سوی مسئولان بهزیستی برای انتقال وی به مراکز امور اجتماعی مناسب صورت نگرفته است.
به گفته این فعال حقوق معلولان، در حالیکه مدیر موسسه خیریه نرجس در دی ۱۴۰۲ بطور رسمی درخواست ترخیص این دختر را به بهزیستی شیراز ارائه داده بود، اما تا مرداد سال جاری هیچ اقدام مشخصی برای ترخیص و انتقال این دختر انجام نشده است.
مروتی اظهار داشت: این دختر بیگناه که میتوانست سالها پیش به خانوادهای سپرده شده و زندگی عادی داشته باشد، به دلیل کوتاهی مسئولان، مجبور به زندگی در میان معلولان ذهنی شده است.
به گفته مروتی او بارها اقداماتی از جمله خودکشی، خودزنی، فرار از مدرسه و حمله به مراقبان با چاقو داشته، تا شاید به این شکل بتواند اعتراض خود را به این بیعدالتی نشان دهد.
مسئولان بهزیستی؛ متهمان اصلی
مدیر کمپین معلولان ابراز داشت: در این ماجرا، نامهای مهمی از مسئولان بهزیستی استان فارس مطرح است که به دلیل انجام ندادن وظایف قانونی خود، نقش اصلی در بروز این فاجعه را داشتهاند.
مروتی اضافه کرد: این افراد در دوره مدیریتشان علیرغم اطلاع از موضوع، هیچ اقدامی برای ترخیص این دختر از مرکز معلولان و انتقال او به محیط مناسب صورت ندادهاند.
چه کسی پاسخگوی این بیعدالتی است؟
این فعال حوزه معلولان کشور با مقصر دانستن بهزیستی و احتمال وجود موارد مشابه در سایر مراکز، این پرسش را مطرح کرد: اکنون که جزئیات این ماجرای تکاندهنده آشکار شده، سوال این است که آیا مقامات قضایی و مدیران ارشد بهزیستی با این تخلفات و اهمالکاریهای فاحش برخورد خواهند کرد؟ آیا پاسخگوی تباهی سرنوشت دختری خواهند بود که قربانی بیکفایتی سیستم شده است؟ آیا مواردی از ایندست در سایر نقاط کشور وجود دارد که بهزیستی از آن مطلع نیست و یا مطلع است اما مانند همین مورد حاضر نیست برای آن ها قدمی بردارد؟
شکنجهدهندگان دختر جوان باید مجازات شوند
مروتی با ابراز تأسف از اتفاق رخ داده برای این دختر، از این اتفاق بهعنوان شکنجه یاد کرد و افزود: نگهداری یک دختر یین معلولان ذهنی قطعا شکنجه روحی بزرگی برای او بوده و همین که این دختر بارها اقدام به خودکشی و حمله به دیگران کرده نشان میدهد که در این سالها چه بر سر روح و روان او آمده است.
مدیر کمپین معلولان با بیان اینکه به جز سرنوشت، سلامت روحی این دختر نیز در این سالها دچار آسیب شده، مطرح کرد: اگر این دختر جوان فرزند یکی از مسئولان و مدیران بهزیستی بود باز هم آیا میتوانستند در قبال جنایت رخ داده در حق او سکوت کنند؟
وی با تأکید به ضرورت بررسی سلامت روحی این دختر جوان، خواستار ورود دستگاه قضا و مجازات همه مسئولان و کسانیکه از وضعیت این دختر مطلع بودند اما در تمام این ۱۷ سال سکوت کرده و قدمی برای تغییر شرایط او برنداشتند شد.
خلیج فارس:مسعود پزشکیان در پیامی خطاب به مردم لبنان نوشت: خداوند، شکست ناپذیر است و انتقام میگیرد و جنایتکار، قطعاً مجازات عادلانه خواهد شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو؛وی در پیامی نوشت: عمیقترین تسلیت و همدردی خود را به مردم عزیز لبنان برای شهادت و مجروح شدن هزاران شهروند لبنانی در نتیجه ترور جمعی خائنانه که توسط رژیم تروریستی با انفجار دستگاههای ارتباطی و بدون فرق گذاشتن بین غیرنظامیان و دیگران انجام شد، ابراز میکنیم.
خداوند، شکست ناپذیر است و انتقام میگیرد و جنایتکار، قطعاً مجازات عادلانه خواهد شد.
جمهوری اسلامی ایران، این جنایت شنیع را که لبنانیها را هدف قرار داده محکوم میکند و بر حمایت خود از دولت و مردم لبنان تاکید میکند.
ما از سازمانهای بین المللی میخواهیم که به مسئولیت خود عمل کنند. خداوند، لبنان و ملت آن را حفظ کند. رحمت بر شهدا و شفای عاجل برای مجروحان.

خلیج فارس:سرقت عجیب از صندوق امانات بانک ملی شعبه دانشگاه در ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ رخ داد و به ۱۵۵ صندوق دستبرد زده شد. پس از دستگیری متهمان، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایران، در جلسه رسیدگی به این پرونده، متهم ردیف اول به جایگاه رفت و با تشریح جزئیات سرقت از صندوق امانات بانک ملی به قضات گفت: من منکر سرقت از بانک ملی نیستم. من یک ماه قبل از این سرقت یک کار بانکی در بانک ملی شعبه دانشگاه داشتم. در انتظار رسیدن نوبتم بودم که چشمم به تابلوی صندوق امانات افتاد. از آنجا که مشکلات اقتصادی عدیدهای داشتم و به دنبال راهحلی برای مشکلات مالیام بودم، به فکر سرقت افتادم. وقتی با ترفندی از زیر زبان کارمند بانک حرف کشیدم و فهمیدم بانک نگهبان ندارد و قفل صندوقها نیز چندان ایمن نیست در تصمیم خود مصممتر شدم.
متهم ردیف اول در توضیح شروع به سرقت نیز اظهار کرد: موضوع را به دوستم بهروز گفتم و پس از آن وسایلمان را آماده کردیم و به برادرهایم حمید و محمود زنگ زدم و از آنها خواستم تا من و بهروز را به نزدیک شعبه برسانند. آنها میدانستند ما میخواهیم از جایی سرقت کنیم، اما نمیدانستند قرار است از بانک ملی سرقت کنیم. من هم نمیخواستم پای آنها در پرونده باز شود. نیمهشب وارد بانک شدیم، از کار انداختن آژیر خطر و دزدگیرها ۵ دقیقه طول کشید، اما دو ساعت پشت در پارکینگ منتظر ماندیم تا اگر پلیس یا مأموری متوجه قطع شدن دزدگیرها شد بتوانیم فرار کنیم.
وی افزود: وقتی کسی نیامد، خودمان را به صندوقها رساندیم و من پنجره نظارت آن را برش دادم و وارد شدم. ابتدا با چکش ضربهای به یکی از صندوقها زدم که در آن براحتی باز شد و بسرعت سراغ صندوقهای دیگر رفتم و هر کدام را با یک ضربه چکش باز کردم. تقریباً ساعت ۸ و نیم– ۹ صبح روز بعد کارمان تمام شد و میخواستیم از محل خارج شویم که دیدیم خیابان انقلاب به خاطر یک مراسم شلوغ است و مجبور شدیم در داخل بانک منتظر بمانیم تا خلوت شود. حدود ساعت ۲ ظهر بود که به برادرم زنگ زدم و آنها به سراغمان آمدند.
قاضی از متهم پرسید: چه مقدار از اموال سرقتی را به دوستت دادی؟
متهم جواب داد: ۲۰ میلیارد تومان سکه و دلار به بهروز دادم و ۱۲۰۰ سکه تمامبهار آزادی و ۴۰۰ هزار دلار را به صورت باندرول به رسم امانت به دوستم اکبر که نمایشگاه خودرو دارد، دادم و گفتم من ۱۰ روز به ترکیه میروم و اگر نیاز داشتم، میگویم برایم حواله کن.
مشکلات روانی دارم/ فکر سرقت حس سرخوشی به من میداد
در ادامه بهروز به جایگاه رفت و ضمن تأیید اظهارات همدستش گفت: من همه حرفهای دوستم را قبول دارم. ما سرقت کردیم، اما نه مست بودیم و نه جایی را تخریب کردیم. من مشکلات روانی دارم و به افسردگی مبتلا هستم به همین خاطر هم از سربازی معاف شدهام. به همین دلیل فکر سرقت حس سرخوشی به من میداد و خوشحالم میکرد.
وی درباره پولهایی که گرفته بود، گفت: به چند نفر از جمله پدرم بدهکار بودم و بدهیهایم را دادم. البته پول زیادی نصیبم شده بود و انتظار چنین پولی را نداشتم. بعد از آن هم ۵۰۰ هزار دلار و ۲۰ هزار یورو به یکی از اقوامم دادم تا برایم ملک بخرد، اما او یک روز بعد زنگ زد و گفت نمیتواند مسئولیت آن را قبول کند و من هم گفتم پولها را به عمهام بدهد.
نمیدانستم پولها سرقتی است
در ادامه حمید و محمود هم به جایگاه رفتند و با تأیید اظهارات برادرشان و بهروز، مدعی شدند نه در جریان سرقت از بانک ملی بودند و نه نقشی در آن داشتند.
سپس پدر بهروز به جایگاه رفت و گفت: پسرم بدهیش را به من داد. نمیدانستم پولها سرقتی است. او به من گفت در سایت شرطبندی فوتبالی برنده شده و بخشی از جایزهاش را هم باید در ترکیه تحویل بگیرد. وقتی به ترکیه رفت، متوجه ماجرای سرقت شدم.
در ادامه این جلسه سایر متهمان هم به جایگاه رفتند و اظهار کردند از ماجرای سرقت و پولهایی که به آنها سپرده شده بود اطلاعی نداشتند.
احکام دادگاه برای ۱۶ متهم در پرونده سرقت بانک ملی
با پایان جلسه دادگاه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، متهم ردیف اول و دوم را به مجازات حد، هرکدام را به یک سال و ۶ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق به خاطر سرقت از بانکهای ملی و تجارت و ۱۰ سال حبس به خاطر پولشویی محکوم کردند.
همچنین متهم ردیف سوم و چهارم به خاطر معاونت در سرقت به ۵ سال حبس و رد مال محکوم شدند.
قضات هرکدام از متهمهای ردیف ۵ تا ۱۶ را به خاطر تحصیل مال مسروقه و پولشویی در مجموع به بیش از ۳۰ سال حبس، شلاق و رد مال محکوم کردند.
مجازات حد چیست؟
گفتنی است در قانون مجازات اسلامی، حد به مجازاتی گفته میشود که نوع و میزان و کیفیت آن در شرع تعیین شده است. بر اساس این قانون مجازات سرقت حدی کیفری است و در مرتبه اول شامل قطع ۴ انگشت دست راست سارق، در مرتبه دوم قطع پای چپ سارق، در مرتبه سوم حبس ابد و در مرتبه چهارم اعدام میشود. سرقتهای متعدد تا هنگامی که حد جاری نشده حکم یک بار سرقت را دارد.
خلیج فارس: صادق زیباکلام، استاد بازنشسته دانشگاه تهران که سابقه زندان سیاسی پیش و پس از انقلاب را دارد، معتقد است نامه فائزه هاشمی رنجنامهای بوده که حقیقتهایی را بیان کرده که پیش از انقلاب هم وجود داشته است.

در ادامه قسمتهایی از گفتگو او را می خوانید:
*من این رنجنامه را با توجه به تجربهای که پیش از انقلاب داشتم، کاملاً میتوانم درک کنم و بفهمم که چه میشود که یک زندانی سیاسی مثل فائزه هاشمی به نقطهای میرسد که چنین نامهای را بنویسد. یعنی میتوانم آن وضعیت روحی که ایشان در آن قرار گرفته و زندان در زندان شده را کاملاً درک کنم، زیرا خودم دقیقاً در چنین شرایطی در زندان قبل از انقلاب در سالهای ۵۴ و ۵۵ قرار گرفته بودم که واقعاً برایم زندان در زندان شده بود.
*یکسری چیزهایی شاید خیلی پیشپاافتاده بود و من بهعنوان یک فرد میخواستم اینها را انجام دهم ولی کسانی که زعامت و رهبری سیاسی زندان در دستشان بود، یعنی رهبران مجاهدین و چریکهای فدایی خلق، بنابر دلایلی که برای خودشان داشتند، با رفتار من موافق نبودند. برای مثال هیچکس حق نداشت که تقاضای عفو کند و بگوید که من نمیخواهم دیگر در زندان بمانم.
*در دوران قبل از انقلاب در میان زندانیان سیاسی، اینطور بود که اگر کسی تقاضای عفو میکرد، با او مانند جذامیها رفتار میکردند، مثل اینکه این آدم خائن است و بزگترین خیانت را کرده است. در بند ما در زندان قصر، حدود ۳۰۰ نفر حضور داشتند و یکی از این ۳۰۰ نفر تقاضای عفو میکند. دیگران هم میفهمند و او را بایکوت میکنند. یعنی اصلاً هیچ مراودهای با او نداشتند، مثل اینکه این آدم اصلاً وجود ندارد اما من این رفتار را قبول نداشتم. من با آن زندانی همچنان عادی برخورد میکردم اما آنها فوقالعاده از این کار ناراحت شده بودند و من را تحت فشار قرار میدادند که چرا شما با این آدم مراوده داری، باید مثل بقیه زندانیها با ایشان به طور کامل قطع رابطه کنی.
*من استدلالم این بود که هر انسانی این حق را دارد که خواسته باشد با رژیم شاه مبارزه کند و این آقایی که تقاضای عفو کرده، یک زمانی مبارزه کرده و به زندان افتاده و از این حق برخوردار است که دیگر نخواهد مبارزه کند و بخواهد مثل بقیه مردم در بیرون از زندان زندگی عادی داشته باشد. اما آنها میگفتند مبارزه به دلخواه نیست و زندان بودنمان بخشی از مبارزهمان است و روحیه کسانی که دارند مبارزه میکنند را پایین میآورند.
*کم و بیش مشابه همین وضعیتی بود که خانم فائزه هاشمی ترسیم کرده است که فضایی وجود دارد که عدهای که رهبری و نفوذ دارند، وضعیتی را ایجاد میکنند که هیچکس حق ندارد با آنها مخالفت کند و این دقیقاً همان وضعیتی است که سال ۵۴ و ۵۵ در زندان قصر وجود داشت و کسی حق نداشت مغایر چیزی که رهبران مجاهدین و چریکهای فدایی خلق میگفتند، رفتار کند.
*من این را کاملاً میفهمم که خانم هاشمی دروغ نمیگوید، وضعیتی پیش آمده که همه باید مثل آن فردی که در زندان بزرگتر است رفتار کنند. الان هم اگر دقت کنید، خیلی سازمانهای سیاسی همینطور هستند، مثلاً وقتی در القاعده هستید، شما اگر چیزی که بنلادن گفته را نخواهید اجرا کنید، به شدت مجازات میشوید؛ شما اگر با داعش باشید باید حرفشنوی مطلق داشته باشید.
*من فکر میکنم بخشی از کینهای که به فائزه هاشمی نشان داده میشود، توسط اپوزیسیون است، زیرا ایشان دختر اکبر هاشمیرفسنجانی است، زیرا محجبه است، زیرا ایشان وقتی که عکس گرفته، پرچم شیر و خورشید را پشت سرش نگذاشته است. اگر فائزه هاشمی حجاب نمیداشت و پرچم شیر و خورشید را پشت سرش میگذاشت و بعدش چنین نامهای مینوشت؛ آن وقت ایراناینترنشنال برایش چه میکرد و چقدر از ایشان طرفداری میکردند.
*من در قسمتی (از نامه) که گفته احتمال دارد کشته شود با ایشان موافق نیستم و فکر میکنم مقدار زیادی فشارهایی است که از سوی همبندیها به ایشان وارد میشود. این نامه باید برای فعالین سیاسی، جامعهشناسان، مورخین ما و افرادی که به مسائل سیاسی و اجتماعی علاقه دارند، پرسشهای عمیقی را ایجاد کند که بهرغم این همه مبارزه برای آزادی، دموکراسی، حاکمیت قانون و نبود زندانی سیاسی، چه میشود که از مشروطه به این سمت، با این همه مبارزه، آثارش زیاد نبوده است. نامه خانم هاشمیرفسنجانی چیزهایی را به ما نشان میدهد که قابل تأمل است.
خلیج فارس: در حالی که رئیس شورای قرارگاه راهبردی عمار تاکید میکند اگر میرحسین موسوی و کروبی دادگاهی شوند، حکم اعدام برای آنها صادر میشود، تحلیلگر مسائل سیاسی بر این نکته تاکید میکند که این استدلال شبیه استدلال معاویه است.

مهدی طائب، رئیس شورای قرارگاه راهبردی عمار در مناظره با احمد زیدآبادی، تحلیلگر مسائل سیاسی در واکنش به اینکه گفته میشود شما گفته بودید که اگر میرحسین موسوی و مهدی کروبی دادگاهی شوند، اعدام میشوند و این به ضرر نظام است، گفت: حتماً، عرض میکنم خونهایی که ریخته شده پای اینها است و مسبب هستند.
زید آبادی نیز افزود: یعنی با این حساب شما عامل قتل عمار، حضرت علی بوده است. این چه حرفی است که یک فرد دیگر کشته، شما میگویید پای اینها است؟
طائب در پاسخ تصریح کرد: معاویه در نبرد صفین متهم خونها است یا خیر؟
زیدآبادی خطاب به طائب اظهار کرد: معاویه است، اما شما میخواهید عمار را…
طائب ادامه داد: عزیز من اگر بخواهی علی بن ابی طالب را…
زیدآبادی پاسخ داد: او جنگیده اما شما اسلحه داشتید ولی او اسلحه نداشته است. نمیخواهیم بحث تاریخی کنیم اما نوع استدلال شما مانند استدلال معاویه است. میگفتند از پیامبر حدیث داشتیم که یک گروه فاجر عمار را کشته است اما میگفتند عاملش او بوده، او عمار را آورده…
طائب در پاسخ به اظهارات زیدآبادی گفت: حتما باید این تشبیه شما را بپذیرم؟
زیدآبادی خاطرنشان کرد: نمیگویم بپذیرید بلکه میگویم شبیه این است. دوباره میخواهید مغلطه کنید…
طائب افزود: سوالم این است که آقای حاج قاسم سلیمانی را زدند، آقا فرمودند آمرین و عاملین باید مجازات شوند.
زیدآبادی تصریح کرد: مگر مهندسی موسوی گفته کسی را بکشند یا عامل کشتن کسی بود.
او همچنین در واکنش به اینکه گفته میشود چون موسوی فراخوان داده که مردم به خیابان بیایند، مسبب است، اظهار کرد: بر این اساس مسبب همه خونهایی که الان در فلسطین ریخته میشود حماس است.
طائب گفت: اشکال ندارد. پای آن میایستیم و میگوییم حق است و باید شهید میدادیم. امیرالمومنین که لشکر را راه انداخته و آورده میگوید باید شهید بدهید.
خلیج فارس:عباس عبدی، تحلیلگر مباحث سیاسی در گفتگویی به بحث ممنوعالکاری هنرمندان پرداخته است.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از اعتماد، بخشهای مهم این گفتگوی عبدی با این روزنامه را در ادامه میخوانید.
مطابق قانون اساسی انتخاب هر شغلی که مغایر با قانون نباشد حق هر شهروندی است و هیچ کس نمیتواند مانعشان شود مگر مطابق حکم دادگاه که بحث جدایی است. دادگاه ممکن است کسی را از اشتغال در کاری برای مدت محدودی منع کند، بنابراین هیچ راهی برای ممنوعالکاری هنرمندان از طرف وزارت ارشاد و جای دیگر وجود ندارد، اما آنها شیوههای دیگری انجام میدهند که آن شیوهها دور زدن قانون است.
شیوههایی مثل اینکه مجوز فیلم میدهند و اگر فلانی در آن فیلم باشند مجوزش را نمیدهند و مشروط میکنند، اینها همه دخالتهایی است که در حقوق شهروندان صورت میگیرد و در وزارت ارشاد دوره آقای رییسی به وفور یافت میشد و موجب هزینههای زیادی برای مملکت شده است.
طرف قتل عمد یا غیرعمد میکند مجازات را میکشد و کسی نمیتواند او را از شغلش محروم کند، چطور برای یک امر مثل بیحجابی که در قانون بسیار ساده و پیش پا افتاده است کسی را به صورت اداری و نه قضایی مجازات در حد ممنوعالکاری میتوان کرد؟
ممنوعالکاری یکی از مجازاتهای بسیار سنگین است. به نظر من خود این افراد که چنین تصمیماتی را میگیرند از کار ممنوع کنند آن وقت میفهمند دنیا چه خبر است، بنابراین نمیتوانند کسی را از شغلش محروم کنند.
امیدوارم وزیر ارشاد جدید آقای سیدعباس صالحی که انسان بسیار شریف و محترمی هستند این مسائل را هم با درایتشان و هم با گفتگو با ساختار سیاسی ایران حل کنند، چراکه این موضوع اصلا به نفع جامعه ایران نیست.
مساله ما فعلا کاهش شکاف دولت و ملت است، مردم دارند در جامعه زندگی میکنند یک دولتی وجود دارد و مردم باید حس کنند دولت حامی مردم است. دولت میتواند از حقوق آحاد این مردم دفاع کند، حقوق برای خدمت این مردم است و نه به ذلت کشاندن یک عدهای، حقوق باید بازتابی از خواست اجتماعی باشد.