ثريا صفری
يكي دو سـال اخير، مـوج تعطيلي ها آنقدر زياد بوده كه اگر ادارات را تعطيل نكنند، برخی كارمنـدان دولـت از باعــث و باني اش به خدا شكايت مي كنند. به کنایه مي گويند در برخي ادارات نـذر صلوات گرفته اند تا روز چهارشـنبه را تعطيل كنند!
آن طور كــه دولتي ها مي گويند ناترازی انرژی باعث شده، ساعت های كاری ادارات كم شود و تعطيلي های گاه و بـی گاه بــرای تراز كردن انرژی ادامه پيـدا كند. تــا آنجا كــه همه مي دانيم و آن را مي بينيم عملا كار ادارات در يکی دو سـاعت خلاصه مي شود.
كشور نيمه تعطيل است و بســياری از كارهــا روی زمين مانده، اما بسیاری از کارمندان با ولع خاصی همچنان به دنبال تعطیلی بیشتر هستند.
حالا که وضعیت به اینجا رسیده و روز به روز اوضاع بدتر می شود، نه می توان به کسی شکایت کرد و نه محکمه ای برای شنیدن گلایه های ملت وجود دارد، اما دست کم می توانیم توقع داشته باشیم در یکی، دو ساعت کار مفیدی که کارمندان دولت انجام می دهند، با روی گشاده تر و بــه دور از منت با مردم برخورد کنند.
بيراه نيست اگر بگوييم اراده ای برای گره گشايي از كار فروبستهی وجود ندارد، که اگــر داشــت كشــور
ثروتمند ايران بــا ناترازی های مزمن مواجه نمی شد.
كار اداری مردم روی زميــن مانده و هر چه دولـت و مسئولین بخواهند با آب زمزم اعمال شان را تطهیر کنند، این اجحاف بخشیدنی نیست. کسانی که مسئولیت پذیرفته اند، از دربان یک اداره کوجک تا عالی ترین مقام باید پاسخگوی وضعیت کشور باشند، اما نیستند.
خـدا عاقبـت ايـن مـردم را آینده به خیر کند كـه ناترازی بــه همه جـا رخنه كرده و ظاهرا تدبيری وجود ندارد.
تعطيلي مملكت تدبيــر نيست، خريدن زمـان اسـت كه هميشگي نخواهد بـود. اگر اراده ای برای حل مشکلات داشت که باید آثار آن را مردم می دیدند، نه اینکه راه برون رفت از ناترازی ها و مشکلات کشور ثروتمند ایران، تعطیلی باشد.
با وضعیت پیش آمده، كه ناترازی و مشكلات انباشته شده داخلي به اضافه تحریم ها و سايه شوم جنگ، زندگي و زيست بوم ایرانیان را هدف قرار داده، دست کم کارمندان ادارات در هر سطحی می توانند به جای شادمانی برای تعطیلی و چشم دوختن به ساعت پایان کار و رفتن به منزل، کار مردم را به شایسته ترین وجه انجامن دهند. بسیاری از این مردم از صبح زود بیرون زده اند که تا آخر وقت اداری کارشان انحام شود و گاهی این کار فقط با امضای یک مدیر است.
خدا را خوش نمی آید مردم از هرطرف تحت فشار باشند و کسی صدای شکستن استخوان های شان را نشنود.