خلیج فارس:کاربری توئیتری به نام «شیخ فرهاد فتحی» که به مواضع تند خود مشهور است، در توئیتی از حسن روحانی طلب حلالیت کرد.
منبع:برترینها
خلیج فارس:حسن روحانی، در ادامه دیدارهای دورهای خود با استانداران دولتهای یازدهم و دوازدهم گفت: دولت چهاردهم در شرایط سختی مسئولیت را برعهده گرفته است؛ تا جایی که میتوان گفت سال ۹۲ که دولت یازدهم آغاز به کار کرد، ما با رشد اقتصادی منفی ۸.۵ درصد، تصمیم ۱+۵ برای جنگ با ایران، صادرات ۹۰۰ هزار بشکه نفت در روز و تورم نقطهبهنقطه ۴۲ درصدی مواجه بودیم، ولی شرایط امروز از لحاظ اقتصادی و سیاست خارجی و تحریم حتی از آن زمان هم پیچیدهتر است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از سایت حسن روحانی، رئیس جمهور سابق اظهار داشت: بودجه سال آینده نشان میدهد ما با چه مشکلاتی مواجه خواهیم بود. سهم نفت در منابع عمومی بودجه ۴۴.۲ درصد و درآمدهای مالیاتی ۳۲.۷ درصد در نظر گرفته شده است. صادرات یک میلیون و ۸۵۰ هزار بشکه نفت در روز با قیمت ۶۳ دلار پیشبینی شده است که یک میلیون و ۲۵۰ هزار بشکه در روز سهم دولت، ۵۵۰ هزار بشکه سهم نیروهای مسلح و ۵۰ هزار بشکه برای بازپرداخت تعهدات در نظر گرفته شده است که تحقق فروش این میزان نفت با توجه به شرایط ناشی از نتیجه انتخابات آمریکا و وضعیت منطقه، بعید به نظر میرسد.
روحانی در زمینه مسائل منطقه گفت: اسرائیل درصدد گسترش جنگ در منطقه با هدف استحکام دولت متزلزل خود و کشاندن ایران به جنگ است؛ لذا با حمله به ساختمان جنب سفارت ایران در دمشق، تلاش کرد تا ایران را وارد جنگ کند و امروز هم میخواهد ایران را وارد جنگ تمامعیار کند و حتی پای آمریکا را به میان بکشاند و کشورهای منطقه را هم رودرروی ما قرار دهد، اما تاکنون هدایتها و ارشادات رهبری مانع از اجرای این هدف شوم شده است، گرچه تا حدی جنگ دامان ما را فراگرفته است. ما امروز نیاز به تدبیر قوی و همهجانبه داریم تا اسرائیل را در این اهدافش ناکام بگذاریم. اسرائیل تاکنون در تمام ادعاهایش که گفته بود در زمان کوتاه چند ماهه، حماس و حزبالله لبنان را از بین میبرد و اسرای خود را آزاد میکند، ناکام مانده است، گرچه صدمات زیادی به حماس و حزبالله و جهاد اسلامی وارد شده است، اما اسرائیل به اهدافش نرسید و هرگز نخواهند رسید.
رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم با اشاره به نتایج انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و پیروزی دونالد ترامپ گفت: مواجهه با دولت آینده آمریکا نیاز به برنامهریزی دقیقی دارد. ترامپ در سال ۹۷ تصمیم گرفت تا نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کند. در آن زمان بحث آنها تنها ضربه به برجام یا جلوگیری از فروش نفت ایران نبود. مشاور امنیت ملی آمریکا به صراحت اعلام کرد که نظام جمهوری اسلامی ایران ۲۲ بهمن امسال را جشن نخواهد گرفت که جهان شاهد شکست آمریکا در این توطئه بود. اگر در دولت یازدهم موفق شدیم تحریم را برداریم، در دولت دوازدهم با هدایت رهبر معظم انقلاب و حمایت مردم، موفق شدیم نظام را در برابر توطئه آمریکا و رژیم صهیونیستی حفظ کنیم. دولت دوازدهم دولت مقاومت و ایستادگی بود. نگذاشتیم ترامپ در زدن ضربه اساسی به ایران موفق شود و حتی او که بیمیل نبود ایران را وارد جنگ کند، در این هدف هم او را ناکام گذاشتیم. در جلسه شورای امنیت سازمان ملل در سال ۹۷ که به ریاست ترامپ تشکیل شده بود از ۱۵ عضو، ۱۲ عضو رودرروی ترامپ ایستادند و از برجام حمایت کردند. در مقطع بعدی ترامپ تلاش کرد از لغو تحریم تسلیحاتی ایران در سال ۲۰۲۰ جلوگیری کند که باز هم ناموفق بود. در طرح بعدی برای اجرای طرح ماشه نسبت به برجام هم تلاش زیادی کرد که ناموفق بود. ترامپ در طول آن ۳ سال در همه طرحهای سیاسی علیه ایران دچار شکست تحقیرآمیز شد.
وی افزود: ترامپ یک بار با ما زورآزمایی کرده است. ۴ سال روبهروی ایران ایستاد و به انواع توطئهها دست زد ولی به اهدافش نرسید. البته شرایط امروز کمی متفاوت است ولی باز هم با تدبیر میشود از این مسیر سخت عبور کرد. گرچه با توجه به مسائل منطقه کار سختتر است، اما معنیاش این نیست که نتوانیم از این مشکلات عبور کنیم. با توکل به خداوند و انسجام و وحدت ملی و ارشادات رهبر معظم انقلاب میتوانیم یک بار دیگر دشمنان را ناکام نماییم و توطئههای شرورانه آنها را خنثی کنیم.
خلیج فارس:حسن روحانی گفت: قبلاً میگفتم صداوسیما ملی نیست، میلی است، الان صداوسیما باندی و گروهکی شده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از هممیهن؛ حسن روحانی گفت: قبلاً میگفتم صداوسیما ملی نیست، میلی است، الان صداوسیما باندی و گروهکی شده است. یک گروه صداوسیما را گرفته، هرچه دلشان بخواهد را پیش میبرند و تهمت و افترا میزنند. آنچنان پشتشان گرم است که هیچ دادگاهی نمیتواند کاری کند و هیچ شکایتی به جایی نمیرسد.
او با بیان اینکه باید عوامل نارضایتی مردم از مداخلات بیهوده در امور زندگیشان شناسایی و اصلاح شوند، گفت: فضای مجازی را بیخود و نادرست روی مردم بستند و هر ماه مردم کلی پول باید بابت فیلترشکن بدهند. آیا این شایسته ملت ایران با این هوش و استعداد است؟ میگویند فیلتر نباشد، سوءاستفاده میشود. بارها در سخنرانیها میگفتم مثل اینست که اگر در اتوبانی که سرعت ماشینها زیاد است، تصادف زنجیرهای شود، اتوبان را ببندیم. اگر درست نیست که اتوبان را به خاطر تخلف یک راننده ببندیم، فضای مجازی را هم به سبب سوءاستفاده برخی نمیشود بست. مگر بستن مانع سوءاستفاده شد؟ مگر گسترش استفاده از فیلترشکن و رفع قبح از آن، تخلفات و سوءاستفادهها را بیشتر نکرد؟ دیوارکشی را بهتر یاد گرفتیم. فقط با دنیا دیوارکشی نمیکنیم، در داخل هم دیوارکشی میکنیم.
روحانی افزود: اگر بیحرمتی به ناموس مردم در خیابانها، مردم را خشمگین کرده است، باید در جبران آن کوشید و فضای کرامت و احترام به حقوق شهروندی و اخلاق عمومی را بازسازی کرد. اگر روش برخورد مأمورین مالیاتی و عدم توجیه مالیاتهای کمرشکن، فعالان اقتصادی را آزرده است، باید روش اصلاح را با مشورت خود آنها پیدا کرد. اگر فعالان رسانهای و فرهنگی از سوءاستفاده از عنوان نظارت برای انحصارطلبی و مداخلات بیمورد به ستوه آمدهاند، باید با مشورت خود آنها، راه تقویت نظارت رسانهها و وحدت ملی را پیدا کرد. اگر تکصدایی و بیاخلاقی در صداوسیما، مردم را به سوی رسانههای بیگانه سوق داده، باید به سوی مردم بازگشت و رسانه ملی را بار دیگر رسانه مردم کرد.
خلیج فارس:بهزاد نبوی مهمترین انتظارات جامعه از دولت چهاردهم را حل معضلات اقتصادی میداند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از اعتماد، بهزاد نبوی، چهره شاخص اصلاح طلب، به مباحث مهمی پیرامون وفاق ملی، اولویتهای دولت پزشکیان و مساله حصر پرداخته است.
قسمتهایی از این گفتگو را میخوانید:
این روزها دیدگاههای متفاوت و بعضا متضادی درباره مفهوم دولت وفاق ملی در رسانهها و محافل سیاسی مطرح میشود. شما به عنوان یک چهره باسابقه سیاسی چه تعریفی از وفاق ملی دارید؟
در مورد مقوله وفاق ملی، ۲بحث کلی در اذهان عمومی وجود دارد؛ نخست افراد و گروههایی که با دیدگاهها و گفتمان دکتر پزشکیان چندان موافقتی ندارند، معتقدند وفاق ملی به معنای همدلی حاکمیت با اکثریت مردم است. البته حرف خوبی است. اینکه حاکمیت با مردم همراهی و همدلی داشته باشد، بحث خوبی است و حتی ضروری است، اما معتقدم نکتهای که دکتر پزشکیان طرح کرده؛ برداشت دیگری از «وفاق» است. به نظر میرسد که هدف دکتر پزشکیان از طرح شعار وفاق ملی، در واقع آشتی و نزدیکی طیفهای مختلف سیاسی حول منافع ملی باشد.
این برداشت من از معنا و مفهوم وفاق در این برهه است. یک مثال برای شما میزنم تا بحث شفافتر شود، دکتر پزشکیان در مصاحبهها و مناظرههای قبل و پس از انتخابات، مرتب تاکید داشت که «نباید با هم دعوا کنیم.» این عبارت به زبان ساده تعریف وفاق ملی است. یعنی طیفها، گروهها و جریانات مختلف سیاسی به جای اینکه در مقابل هم قرار بگیرند، برای حفظ منافع ملی به مشترکات توجه کرده و در کنار هم قرار بگیرند.
این مفهومی است که رییسجمهور منتخب مدنظر دارد و معنای آشتی و نزدیکی گروهها و جناحهای سیاسی حول منافع ملی از آن متبادر میشود. برداشت من هم از شعار وفاق ملی، برداشت دوم است. نه اینکه مخالف برداشت نخست باشم یا برداشت نخست اشتباه باشد، اما گزارهای که دکتر پزشکیان مطرح کرده و برای تحقق آن تلاش میکند، برداشت دوم است.
چرا مهم است که افراد و جریانات مختلف سیاسی حول محور یک هدف مشخص تلاش کنند؟
معتقدم شرایط فعلی کشور به گونهای است که طیفهای سیاسی مختلف حتما باید به نقاط اشتراک خود بیشتر توجه کنند، چرا که کشور، شرایط خوبی ندارد. مساله این است اگر همه طیفها و جناحها کنار هم قرار گرفته و به منافع ملی فکر کنند، امکان پشت سر گذاشتن مشکلات وجود خواهد داشت. متاسفانه جناحهای سیاسی و فکری ایران به گونهای تربیت نشدهاند که در عین رقابت بتوانند از منافع ملی صیانت کنند.
وقتی از حزب دموکرات و جمهوریخواه امریکا صحبت میکنیم، آنها۲۰۰الی ۳۰۰ سال است با هم رقابت کرده، روشهای رقابت را میدانند و همگی حول محور منافع ملی با هم اشتراک نظر دارند. اما باید بدانیم وضعیت متفاوتی در عرصه سیاسی و جناحی ایران حاکم است. لذا ایران امروز بیشتر از هر زمان دیگری به وفاق نیاز دارد. مثال دیگری برای روشن شدن بحث میزنم، حتما خاطرتان هست، در زمان دولت حسن روحانی برخی افراد و جریانات با برجام مخالفتهای جدی میکردند.
اغلب این مخالفتها تخصصی نبودند و رویکردی ضد منافع ملی داشتند. مسعود پزشکیان میخواهد این شرایط دوباره تکرار نشود. زمانی که تصمیمی در راستای منافع ملی اتخاذ میشود، ضروری است همه جناحها، مصالح عمومی را درک کرده و از آن حمایت کنند. نه اینکه به خاطر رقابتهای سیاسی و جناحی هر طیفی، طیف دیگر را خنثی کرده و از رسیدن به هدف بازدارند.
به عنوان چهرهای که سالها در فضای سیاسی کشور حضور داشتهاید، فکر میکنید ظرفیت دستیابی به یک چنین هماهنگی یا هارمونی یا وفاقی امروز در فضای سیاسی کشور وجود دارد؟ برخی تحرکات از سوی طیفهای تندرو نمایان شده که نشان میدهد، مانعتراشیها و سنگاندازیها ممکن است ادامه داشته باشند.
برخوردی که اکثریت مجلس دوازدهم با کابینه دکتر پزشکیان داشت، نشانه وجود ظرفیتهای مناسبی در این زمینه است. البته نقش رهبری را هم بسیار تعیینکننده میدانم. وقتی ایشان نظر میدهند که خوب است به کابینه پزشکیان رای اعتماد داده شود و کلیت کابینه رای میآورد، ایده وفاق ملی بیشتر به عینیت نزدیک میشود. پس از این تایید و تاکید است که نمایندگان مجلس، به خاطر منافع ملی به کلیت کابینه چهاردهم رای اعتماد میدهند. از این منظر و با تکیه بر این نشانههای ملموس، شعار وفاق ملی را قابل تحقق میدانم. اگر گروهها و افراد الزاما منافع جناحی و گروهی را مد نظر قرار ندهند، تحقق ایده وفاق ملی ممکن است.
اگر فرض بگیریم که افراد و جناحهای سیاسی به ضرورت تحقق منافع ملی تن دهند، دولت باید کدام اولویتها را مد نظر قرار دهد؟ آیا در زمینه اولویتها هم اشتراک نظر میان طیفهای مختلف وجود دارد؟
معتقدم مسائل بسیار مهمی در کشور وجود دارند. مثلا برای برخی طیفهای سیاسی، آزادی و دموکراسی اهمیت بسیار زیادی دارد. در نقطه مقابل ممکن است برخی طیفهای دیگر به این گزارهها، اهمیتی ندهند. همچنین مسائلی چون حجاب اجباری، موضوع فیلترینگ وبرخی موارد دیگر هم موافقان و مخالفانی دارند! اما اولویتی که باید به عنوان مهمترین اولویت و هدف مسعود پزشکیان مد نظر باشد، حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم است.
همه طیفها هم روی این ضرورت توافق دارند. هیچ جناحی وجود ندارد که مخالف حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم باشد. حتی بخش عمدهای از مردم و طیفهایی که از وضع موجود ناراضیاند، در صورت حل مشکلات اقتصادی و معیشتی، نسبت به حل معضلات دیگر انعطاف بیشتری از خود نشان خواهند داد.
این اظهارنظر شما آیا به این معنا است که دولت باید موضوعاتی چون دموکراسی و آزادی، رفع فیلتر و مقوله حجاب و… را از اولویتهایش کنار بگذارد؟
من نمیگویم دولت باید این پروندههای مهم را کنار بگذارد. اتفاقا دکتر پزشکیان در ایام انتخابات برای رفع این مشکلات وعدههایی داده و باید حل این معضلات را نیز دنبال کند. اما گزارهای که میتواند به عنوان هدف اصلی در راس برنامههای دولت چهاردهم قرار بگیرد، حل معضلات اقتصادی و معیشتی و رفاهی است. در اینکه مشکل اقتصاد و معیشت مهمترین اولویت هر دولتی از جمله دولت آقای پزشکیان است تردیدی وجود ندارد
اما قبول دارید حتی در بحث حل مشکلات اقتصادی، جریانات مختلف، دیدگاههای متفاوتی را دارند. یعنی طیفهای سیاسی گوناگون، اصل موضوع حل مشکلات اقتصادی را میپذیرند اما راهحلهای متفاوتی برای آن ارایه میکنند. مثلا اصلاحطلبان، میانهروها و حتی اصولگرایان معتدل و مردم به بهبود مناسبات ارتباطی با قدرتهای جهانی اعتقاد دارند، الزامات بازار را میپذیرند و معتقد به پویایی بخش خصوصی هستند، اما طیفهای اقلیتی هستند که اصل مذاکره را زیر سوال برده و معتقد به سیطره دولت در بازارها و…هستند.
درست میگویید، هرچند جناحها همگی موافق حل معضلات اقتصادی و معیشتی هستند، اما در اینکه با استفاده از چه روشهایی و چگونه میتوان این مشکلات را حل کرد، بین افراد و جریانات گوناگون، اختلاف نظرهایی وجود دارد. بسیاری از طیفهای سیاسی و عموم مردم تصور میکنند مهمترین راه برای حل مشکل اقتصاد و معیشت، تجدید نظر در حوزه سیاست خارجی است.
یعنی همگی معتقدند حوزه سیاست خارجی کشور باید به گونهای تغییر کند که بتوان موانع رشد و توسعه اقتصادی و موانع حل مشکلات معیشتی را از سر راه برداشت. اساسا خود دکتر پزشکیان هم در بسیاری از بحثهای قبل و پس از انتخابات اشاره داشتند که نمیتوانیم با همه دنیا دعوا کنیم. این عبارت به زبان ساده، معنای تجدید نظر در حوزه سیاست خارجی را به ذهن متبادر میکند. اکثریت قریب به اتفاق طیفهای سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب این ضرورت را قبول دارند. تنها اقلیت کوچکی هستند که دیدگاه متفاوتی دارند.
البته این طیف خاص، ممکن است در عمل نتایج تجدید نظر در سیاست خارجی را بپذیرد، هرچند در تئوری مخالف باشد. بنابراین معتقدم مهمترین کاری که دکتر پزشکیان باید انجام دهد، تجدید نظر در حوزه سیاست خارجی با هدف ساماندهی اقتصاد و معیشت ایرانیان است.
درباره طیفهای اقلیت رادیکال صحبت کردید. به نظر میرسد پس از انتخابات، تحولاتی در کنشگری طیفهای رادیکال جناح راست رخ داده است. نماد بارز این تحولات در رای اعتماد مجلس به کلیت کابینه پزشکیان علیرغم تلاش طیفهای تندرو برای افتادن برخی وزرا نمایان شد. در واقع برخی معتقدند کنشگری طیفهای تندرو محدودتر شده است. به نظر شما آیا تغییری در این زمینه رخ داده است؟
من که خبر و اطلاع موثقی در این خصوص ندارم. اما حمایت رهبری در تایید صلاحیت دکتر پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ بسیار معنادار است. فراموش نکنید، مسعود پزشکیان برای انتخابات مجلس دوازدهم هم رد صلاحیت شده بود.
از سوی دیگر تاکید بر دستگاههای اجرایی که سعی کنند، انتخابات را بدون تخلف در سطوح بالا اجرایی کنند، بسیار گرهگشا بود. همه معتقدند در انتخابات اخیر تقلب و تخلف خاصی در سطوح بالا رخ نداده است. البته در سطوح پایینتر مانند بخشها و شهرها و… ممکن است تخلفاتی رخ داده باشد، همانطور که در هر دوره انتخابات ممکن است یک چنین تخلفاتی رخ دهد، اما در سطوح کلان به نظر من، شاهد تقلب سازمان یافته نبودیم.
این روند جز با خواست و مطالبه رهبری مبنی بر برگزاری انتخاباتی سالم، شفاف و رقابتی قابل تحقق نبوده است. چرا که بحث وفاق ملی در این زمینه هم وجود دارد. نباید فراموش کرد برای رهبری حفظ همه طیفها اعم از میانهروها، تندروها و مستقلین و… اولویت است. بعید است که رهبری بخواهد طیف خاصی را بهطور کامل از صحنه سیاسی خارج کند.
اما رویکردها و مواضع رهبری میتواند برای جهت دادن به طیفهای مختلف راهگشا باشد تا آنها بدانند درباره مسائل کشور چگونه میبایست برخورد کنند. وفاق ملی، حول منافع ملی امکان تحقق دارد، چون رهبری هم به دنبال همین موضوع است.
در این میان برخی تحلیلگران معتقدند تحقق وفاق ملی و متعاقب آن آشتی ملی نیازمند پیشزمینههایی چون پایان حصر، آزادسازی زندانیان سیاسی، تحقق حقوق شهروندی و…است. فعالان سیاسی معتقدند، سیستم در ادامه باید به سمت گرهگشایی از این معادلات هم برود. طی روزهای اخیر اخباری از پایان حصر و تعدیل در برخورد با زندانیان سیاسی منتشر میشود. شما این قطعات را چگونه کنار هم قرار میدهید؟
این موضوع بحث جدیدی است که شخصا هنوز به جمعبندی کاملی درباره آن نرسیدهام. معالوصف به نظرم میرسد که این موارد هم ذیل اولویتهای دولت قرار دارد. رفع حصر برای بسیاری از طیفها و جناحهای سیاسی یک اولویت جدی است که باید به آن توجه شود. اما من چون حل مشکل اقتصاد و معیشت مردم، همچنین تغییر در حوزه سیاست خارجی را به عنوان اولویتی که همه طیفها روی آن اشتراک نظر دارند، میدانم به آنها بیشتر اشاره کردم.
البته که دولت باید به مساله حجاب توجه ویژهای داشته باشد. همچنین رفع فیلترینگ یک اولویت جدی است که نمیتوان بیتفاوت از کنار آن عبور کرد. رفع حصر هم مطالبه و خواسته بسیاری از ایرانیان است. منتها من کماکان اولویت بنیادین و فراگیر کشور را تجدید نظر در حوزه سیاست خارجی برای حل مسائل اقتصادی و معیشتی میدانم.

یکی از بخشهای جالب این خاطرات، علاقه شدید روحانی به ناطق نوری است. «شیخ دیپلمات» در دورههای چهارم و پنجم مجلس نایب رئیس اول «شیخ محافظهکار» بوده است. روحانی سه بار برای سه پست مختلف از ناطق نوری دعوت به همکاری کرده، اما هر سه بار با پاسخ منفی روبرو شده است. در ادامه بخشی از این خاطرات را میخوانیم:
«من اول میخواستم آقای ناطقنوری وزیر کشور شود، اما ایشان گفت حوصله مجادله با مجلس را ندارد و اصولاً هیچ وزارتی و هیچ مسئولیتی که با مجلس مواجه شود را قبول نمیکند.
* من در پی فردی بودم که در دوره دولت جدید بتواند با اقتدار و هماهنگی با دولت، دبیر شورای عالی امنیت ملی باشد. پیشنهاد اولیه من آقای ناطقنوری بود و پس از امتناع ایشان، آقای محمد فروزنده هم این مقام را قبول نکردند.
*بار دیگر برای دعوت از آقای ناطقنوری برای حضور در هیأت دولت تلاش کردم و به او پیشنهاد دادم مشاور عالی رئیسجمهور شود. ایشان ابتدا قبول کردند و درباره حوزه اختیارات و مسئولیتها بحث کردیم و حتی حکم ایشان هم نوشته شد. ساختمانی هم برای استقرار ایشان در نظر گرفتم. اما به هنگام اعلام خبر، در تماس رئیس دفتر رئیسجمهور با آقای ناطق، ناگهان ایشان اعلام انصراف کرد.»
در ادامه این یادداشت، میخواهم به دلایل احتمالی این عدم همکاری بپردازم و بررسی کنم چرا ناطق نوری از حضور در صحنه سیاست ابا دارد.

دلیل اول شاید این است که او شان خود را بالاتر از مقامی بهغیر از ریاست جمهوری یا حداقل ریاست یک قوه میداند. او در دهه شصت به مدت چهار سال در کابینه اول میرحسین موسوی وزیر کشور بوده و پنج دوره نماینده مجلس که در دو دوره آن، ریاست قوه مقننه را به عهده داشته است. از سال 68 تا 96 نیز رئیس دفتر ویژه بازرسی دفتر مقام رهبری بوده است. همچنین، او در انتخابات ریاستجمهوری سال 76 آماده پوشیدن قبای ریاستجمهوری بود که ظهور سید محمد خاتمی، باعث شد همای سعادت از شانه او پر بزند و بر روی شانههای خاتمی بنشیند. به نظر میرسد تنها راه بازگشت ناطق به صحنه سیاست در دو دهه گذشته، رسیدن به ریاستجمهوری بوده است که این اتفاق نیفتاد.
تحمل نفر دوم یا سوم بودن در یک دولت برای ناطق نوری کمی سخت است. او مانند دیگر چهرههای نسل اول انقلاب، دوست دارد نفر اول باشد. این ویژگی در علی لاریجانی نیز قابل مشاهده است. البته اگر پرونده هستهای در دولت پزشکیان در اختیار لاریجانی قرار بگیرد، شاید او با عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، با پزشکیان همکاری کند.
دلیل دوم دلخوری شدید ناطق از اتفاقات دهه 80 ایران است. مناظره محمود احمدینژاد و میرحسین موسوی و سخنان رئیس دولت نهم در مورد زندگی او و فرزندانش، شیخ را بهشدت عصبانی کرده بود. او انتظار داشت دوستانش در جامعه روحانیت مبارز و احزاب مختلف اصولگرا از او در برابر احمدینژاد حمایت کنند، اما این اتفاق نیفتاد و ناطق نوری در برابر احمدینژاد تنها ماند.
نکته جالب این است که بسیاری بر این باورند که ناطق نوری، پای احمدینژاد را به سیاست باز کرد. مهدی کروبی در مناظره خود با احمدینژاد، ناطق را عامل اصلی شهرداری احمدینژاد دانست و گفته بود ناطق طی تماس تلفنی با علی یونسی، وزیر وقت اطلاعات، خواستار تأیید صلاحیت احمدینژاد شده است. محمدرضا باهنر، نایب رئیس مجلس ایران، نیز در مصاحبهای گفت: «احمدینژاد در ستاد انتخاباتی آقای ناطقنوری در سال ۱۳۷۶ معاون من بود.» علی عسگری، معاون پارلمانی مجمع تشخیص مصلحت نظام، هم گفت که ناطق، احمدینژاد را سیاستمدار کرد.

بعد از انتخابات سال 88، ناطق نوری در هر جلسهای که احمدینژاد حضور داشت، شرکت نمیکرد و یا اگر او میآمد، ناطق جلسه را ترک میکرد. همین دلخوری شدید و شاید افسردگی بعد از شکست در انتخابات ریاستجمهوری سال 76، باعث شد تا او دیگر تمایلی به حضور در صحنه سیاست نداشته باشد.
تحمل برخی رفتارها به ویژه از سوی دوستان، برای روحانی که روحیه لوطی منشانه دارد و اهل گود و زورخانه است، سخت است.

البته همه میدانیم که او در پشتصحنه سیاست، بهویژه در سالهای 92 و 96، حضور پررنگی داشته و کمک بسیاری به روحانی برای پیروزی در این دو انتخابات کرده است.
هرچه باشد، ناطق نوری در سپهر سیاست ایران یک مهره ویژه و تأثیرگذار است که هیچگاه از ذهن پاک نخواهد شد. شاید او نزدیکترین شخصیت سیاسی از نظر فکری و عملی به هاشمی رفسنجانی بود و اگر مثل هاشمی اهل رقابت و حضور در میدان بود، شاید میتوانست میداندار اعتدالگرایی در کشور شود و جای خالی هاشمی را پر کند.
خلیج فارس:سایت حسن روحانی جزئیاتی از دیدار حسن روحانی و سردار عزیز جعفری بعد از پیروزی در انتخابات را بیان کرد.
شنبه پانزدهم تیرماه ۹۲ با سردار عزیز جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیدار کردم. او خواستار روابط نزدیک دولت و سپاه بود و من هم که از گذشته با نیروهای مسلح مرتبط بودم از این راهبرد استقبال کردم، اما آن را مشروط به پذیرش یک واقعیت کردم و آن واقعیت این بود که آقای جعفری تحریکات دوستانش در سپاه علیه من در دوران نامزدی را بپذیرد، دوستانی که در خبرگزاریها و رسانهها و نشریهها و دیگر نهادهای سپاه مخالف پیروزی من بودند.
گفتم اول این مسأله را بپذیرید و آنگاه من بر گذشته صلوات میفرستم و یک همکاری نزدیک را شروع میکنیم.
سردار جعفری اول از پذیرش این مسأله پرهیز داشت، اما وقتی با شواهد و دلایل من مواجه شد آن را پذیرفت! من هم گفتم بسیار خوب از گذشته عبور میکنیم و به آینده فکر میکنیم.
منبع:فرارو
خلیج فارس: سایت حسن روحانی جزئیاتی از دیدار حسن روحانی و سردار عزیز جعفری بعد از پیروزی در انتخابات را بیان کرد.
شنبه پانزدهم تیرماه ۹۲ با سردار عزیز جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیدار کردم. او خواستار روابط نزدیک دولت و سپاه بود و من هم که از گذشته با نیروهای مسلح مرتبط بودم از این راهبرد استقبال کردم، اما آن را مشروط به پذیرش یک واقعیت کردم و آن واقعیت این بود که آقای جعفری تحریکات دوستانش در سپاه علیه من در دوران نامزدی را بپذیرد، دوستانی که در خبرگزاریها و رسانهها و نشریهها و دیگر نهادهای سپاه مخالف پیروزی من بودند.
گفتم اول این مسأله را بپذیرید و آنگاه من بر گذشته صلوات میفرستم و یک همکاری نزدیک را شروع میکنیم.
سردار جعفری اول از پذیرش این مسأله پرهیز داشت، اما وقتی با شواهد و دلایل من مواجه شد آن را پذیرفت! من هم گفتم بسیار خوب از گذشته عبور میکنیم و به آینده فکر میکنیم.
خلیج فارس:حسن روحانی به روایتی از معرفی کابینه یازدهم و چالشهای پیش روی وی در این مسیر پرداخته است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از سایت حسن روحانی، در این روایت آمده است: اولین جلسهٔ گفتوگوی من با رهبری دربارهٔ وزیران را میتوانم موفق بخوانم. گرچه در انتخاب برخی وزرا موفق نبودم، اما نهتنها تأیید رهبری در انتخاب محمدجواد ظریف را به دست آوردم بلکه توانستم پرونده هستهای ایران را از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه منتقل کنم. جالب اینجاست که من خود در دوران دبیری شورای عالی امنیت ملی مسئول پرونده هستهای شده بودم و رهبری نیز این نکته را به من یادآور شدند، اما من توضیح دادم که در آن دوره میان سازمان انرژی اتمی به ریاست آقای غلامرضا آقازاده و وزارت امور خارجه به مسئولیت آقای کمال خرازی، اختلاف وجود داشت و به اصرار وزیر امور خارجه من به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مسئول پرونده شدم و حتی یک بار که پس از حضور وزرای خارجه سه کشور اروپایی (انگلیس، آلمان و فرانسه در تهران) آقای کمال خرازی از میزبانی شورای عالی امنیت ملی ابراز ناراحتی کرد و گفت کادر وزارت خارجه به ایشان فشار آوردهاند، من برای واگذاری پرونده به وزارت خارجه اعلام آمادگی کردم، اما رئیسجمهور وقت آقای خاتمی و مقام رهبری با این کار مخالفت کردند.
اما من در پی فردی بودم که در دوره دولت جدید بتواند با اقتدار و هماهنگی با دولت، دبیر شورای عالی امنیت ملی باشد. پیشنهاد اولیه من آقای ناطقنوری بود و پس از امتناع ایشان (که علتش را توضیح میدهم) آقای محمد فروزنده هم این مقام را قبول نکردند.
در نهایت آقای علی شمخانی را پیشنهاد کردم که البته در ابتدا رهبری قبول نمیکردند، اما با اصرار من – که فکر میکنم نادرست بود – در نهایت پذیرفتند هرچند که پشیمان هم شدم، اما دیگر راه بازگشت مناسبی وجود نداشت. اگر افرادی مانند آقای ناطقنوری و محمد فروزنده پیشنهاد مرا قبول میکردند شاید من هم پرونده را به وزارت امور خارجه منتقل نمیکردم.
در نهایت رهبری با شرط اینکه من خودم به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی مسئول پرونده هستهای باشم انتقال پرونده به وزارت خارجه را قبول کردند و این به نظرم کار مهم و موفقیت بزرگی بود چنان که در دولت سیزدهم هم جای پرونده تغییر نکرد و در وزارت خارجه باقی ماند. در این جلسه رهبری درباره پیشنهاد دکتر ظریف به عنوان وزیر امور خارجه هیچ نکته انتقادی نگفتند و از ایشان تعریف هم کردند.
دربارهٔ آقای رحمانیفضلی به عنوان وزیر کشور هم تعریف کردند و وقتی در جلسه بعدی معاونت اول آقای جهانگیری را طرح کردم هم از ایشان خیلی تعریف کردند. بهاینترتیب سه ضلع سیاسی کابینه روشن شد. اکنون میدانستم کار را باید از کجا شروع کنم: از سیاست خارجی و پرونده هستهای. میخواستم با انتخاب افرادی، چون آقایان جهانگیری و ظریف هم چرخ کشور بچرخد و هم چرخ هستهای…