خلیج فارس:ساختمان در حال احداث واقع در خیابان توس ۳۳ مشهد بامداد امروز ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ به دلیل ازدیاد فشار بار بر روی سقف سوم ریزش کرد که منجر به و محبوس شدن و فوت نگهبان ساختمان در طبقه منفی یک شد.

خلیج فارس:رضا غبیشاوی در عصرایران نوشت: بهترین واکنش به سخنان و رفتار اخیر ترامپ این است که برای منافع ایران و دفع شر ترامپ، همین امروز پزشکیان گوشی تلفن را بردارد و شخصا با ترامپ تماس بگیرد و درباره یک توافق و معامله خوب، گفتگو کند.

محور و زمینه مشترک گفتگو و معامله میان دو رئیس همان چیزی است که ترامپ گفته و ایران هم بارها آن را تکرار کرده : ایران سلاح هسته ای ندارد و قرار نیست داشته باشد.
ترامپ سه شنبه ضمن امضای بخشنامه “فشار حداکثری علیه ایران”، خواستار مذاکره و دیدار با همتای ایرانی خود شد و گفت که برای معامله و توافق عالی با طرف ایرانی آماده است.
او در نخستین موضع گیری طولانی و بیش از چند کلمه ای، درباره ایران صحبت کرد و گفت: به ایران که بسیار مورد توجه است می گویم تمایل دارم بتوانم معامله عالی داشته باشم. دوست نداشتم امضا کنم…می خواهم یک توافق عالی بکنیم… فقط ثابت کنند سلاح هسته ای نمی سازند…که نباید کار سختی باشد… ایرانیان را دوست دارم. این (امضای بخشنامه فشار حداکثری)، یکی از آنها ست که درباره اش دو دل هستم اما همه می گویند باید امضا کنم…امیدوارم خیلی نیاز نباشد از این سیاست استفاده کنیم و بتوانیم سر برنامه هسته ای به یک توافق برسیم. آنها (ایران) نمی توانند یک چیز را داشته باشند. نمی توانند سلاح هسته ای داشته باشند” ایران کشور ضعیفی نیست قوی است”.
او گفت در امضای بخشنامه “فشار حداکثری علیه ایران” دو دل و از این کار متنفر بوده است. با این حرف ارزش آن را کاهش داد. این بخشنامه هیچ تحریم جدیدی را شامل نمی شود بلکه تاکیدی بر تحریم های موجود است.
ترامپ شیوه خاص خود را برای تعامل با دیگران دارد. حتی هم پیمانان و متحدانی مثل کانادا و اروپا. روش کار او این است. خواسته ای را مطرح می کند. سپس مجازات / تحریم علیه طرف مقابل اعمال یا تهدید می کند. هدف این است که طرف مقابل به سرعت و حداقل فاصله، با ترامپ تماس بگیرد و درباره چالش و یا مشکل مورد نظر ترامپ، وارد گفتگو و نتیجه حاصل شود.
در همین چند روزی که از بازگشت ترامپ به کاخ سفید می گذرد او با کلمبیا، مکزیک و کانادا وارد چالش شد و علیه آنها مجازات ها، تحریم ها و اقداماتی را انجام داد از جمله اینکه علیه واردات از کانادا و مکزیک، تعرفه سنگین 25 درصدی اعمال کرد. علیه کلمبیا هم تحریم های شدیدی از جمله منع صدور ویزا برای مقامات دولتی و تعرفه 25 درصدی بر واردات اعلام کرد. با این حال در فاصله یک یا دو روز، در مکالمه های تلفنی جداگانه سران کانادا، مکزیک و کلمبیا با ترامپ و کاخ سفید، تحریم ها و اقدامات منفی، متوقف شدند.
ترامپ به شیوه خودش یا به روش ترامپی، ایران را دعوت به مذاکره کرده است. روش او این است که اقدامات منفی را علیه طرف مقابل اعمال می کند تا او به سرعت برای گفتگو و مذاکره درباره موضوع مورد اشاره ترامپ، مراجعه کند. بدون تشبیه کامل، مثل اداره برق یا مخابرات که برق و تلفن مشتری را قطع می کنند تا او به سرعت به آنها مراجعه کند.
با این تفاوت که مشکل ترامپ با مکزیک، کانادا و کلمبیا و برزیل و چین و اتحادیه اروپا و انگلیس، واقعا مسائل جدی و مشکل اساسی و در بسیاری از موارد مثل ناترازی تجاری، برد – باخت هستند. ترامپ معترض است که چرا نسبت واردات امریکا از برخی کشورها از صادرات امریکا به آنها بیشتر است. در نتیجه او برای تغییر این ناترازی، دست به اعمال تعرفه بر این واردات می زند. یا در دیگر موارد، مشکل، حرکت پناهجویان از کشورهایی مثل مکزیک و کلمبیا و برزیل به سمت خاک امریکاست. مسئله ای بی نهایت پیچیده و مبهم. با این حال جنس موضوع و خواسته ترامپ از ایران نسبت به این مسائل، ساده تر و مورد توافق دوطرف و برد – برد است.
ترامپ به شیوه ترامپی، طرف ایرانی را دعوت به مذاکره کرده است. این شیوه منحصر به فرد شخص ترامپ را نباید با دیگر سران کشورها مقایسه کرد. او به جای فرمان اجرایی، بخشنامه را انتخاب کرد در حالی که محتوا یکی است. درگفتار هم گفت خواهان تعامل و توافق عالی با ایران است و برای دیدار و گفتگو با همتای ایران، اعلام آمادگی کرد. او گفت یک خواسته دارد و آن اینکه ایران نباید بمب اتمی داشته باشد. حتی گفت که فکر می کند رهبران ایران هم خواهان بمب اتمی نیستند.
او همزمان با امضای بخشنامه “فشار حداکثری علیه ایران” خواستار مذاکره با همتای خود در ایران شده است. مهمترین بخش این بخشنامه، دستور اجرای شدید تحریم ها با هدف صفرسازی صادرات نفت ایران است.
در واکنش به پیشنهاد تماس تلفنی پزشکیان با ترامپ، ممکن است بگویید این رفتار، غیرعادی است. پاسخ این است که مگر ترامپ، عادی است؟ ترامپ، فردی به شدت غیرعادی با رفتارهای عجیب و غریب است. رفتارهایی که به بسیاری از مردم جهان و بیشتر از همه به 85 میلیون انسان ساکن ایران آسیب می زند.
برای حل مسائل غیرعادی با افراد غیرعادی، باید از شیوه های غیرعادی استفاده کرد. ترامپ غیرعادی ترین رئیس در راس غیرعادی ترین کشور جهان است.
افراد در حالت عادی هیچ گاه ناگهان با لباس به آب شیرجه نمی زنند مگر اینکه شرایط غیرعادی باشد مثل نجات دادن کسی که در حال غرق شدن است. در این صورت کسی به این رفتار غیرعادی، نه تنها ایراد نمی گیرد بلکه تحسین هم می کند. اگر دست به چنین رفتار غیرعادی نزد مورد بازخواست و ملامت خواهد بود.
ممکن است بگویید وقتی ایران و امریکا، رابطه دیپلماتیک رسمی ندارند؛ وقتی در پایتخت های یکدیگر سفارتخانه ندارند چطور ممکن است سران دو کشور گفتگوی تلفنی داشته باشند؟ پاسخ این است که سران ایران و امریکا قبلا هم یک بار باهم تلفنی گفتگو کرده اند. حسن روحانی و باراک اوباما سران وقت دو کشور در ۵ مهر ۱۳۹۲ گفتگوی تلفنی 15 دقیقه ای داشتند. ثانیا ایران و مصر هم رابطه رسمی و دیپلماتیک ندارند اما بارها سران دو طرف هم باهم دیدار داشته اند هم تلفنی گفتگو کرده اند.
اینکه چیزی نیست ایران با دولت طالبان که آن را به رسمیت نمی شناسد ارتباطات رسمی و کاری و سفرهای رسمی دارد. به تازگی هم عباس عراقچی وزیرخارجه ایران در سفر رسمی به کابل، با نخست وزیر و وزیر خارجه دولت طالبان دیدار و گفتگو کرد. در حالی که دولت جمهوری اسلامی ایران هنوز دولت طالبان (امارت اسلامی افغانستان) را به رسمیت نمی شناسد اما ساختمان سفارت افغانستان در تهران و کنسولگری آنها در مشهد هم تحویل دولت طالبان داده شده گرچه چون به رسمیت نمی شناسیم همچنان پس از گذشت 3 سال از سرنگونی جمهوری اسلامی افغانستان، اما پرچم آن برفراز سفارت افغانستان در تهران است و خبری از پرچم امارت اسلامی نیست.
سفارت افغانستان در تهران با وجود اینکه در اختیار کادر اعزامی دولت طالبان است اما چون ایران این دولت را به رسمیت نمی شناسد همچنان پرچم جمهوری اسلامی افغانستان بر فراز ساختمان این کشور در تهران است. با دولت طالبان در افغانستان که به رسمیت نمی شناسیم ارتباطات رسمی و دیدار و گفتگو داریم دولت امریکا را که به رسمیت می شناسیم جای خود دارد.
ممکن است بگویید اگر پزشکیان دست به این کار بزند یعنی همین امروز با ترامپ تلفنی گفتگو کند شان و جایگاه ریاست جمهوری را رعایت نکرده و خود را کوچک کرده است. پاسخ این است که شان و جایگاه ریاست جمهوری به توانایی دفاع از حقوق و منافع کشور و مردم است. شان و جایگاهی که مانع از این باشد کمترین ارزشی ندارد. تک تک مردم از رئیس جمهوری می خواهند برای دفاع از حقوق و منافع کشور و مردم، دست به هرکاری بزند. اگر این کار نیازمند تماس تلفنی با ترامپ است چرا که نه؟
تشریفات و قواعد و شان و جایگاه، همه اینها ابزاری برای برآورده کردن اهدافی هستند. واگر نه به خودی خود، هیچ ارزش و قیمتی ندارند. چه رسد به اینکه مانع اهداف باشند.
ممکن است بگویید اگر تلفنی گفتگو کرد و نتیجه ای نگرفت چه؟ پاسخ این است که در هیچ حرکت و اقدامی، تضمینی وجود ندارد اما باید با بررسی و آگاهی و پیش بینی آینده و نظر به همه شرایط ، برای کسب اهداف و نتیجه، تلاش کرد. مثل مسابقه فوتبال که برای پیروزی باید به میدان رفت اما تضمینی هم برای کسب نتیجه صددرصدی نیست.
ممکن است بگویید اگر پزشکیان دست به این کار بزند به معنی تایید اقدامات ترامپ و مشروعیت دادن و حمایت از کسی است که بیشترین تحریم ها را علیه ایران اعمال کرد و دست به ترور سردار سلیمانی هم زد. در پاسخ می توان گفت گفتگو به معنی تایید یا رد طرف مقابل نیست. جمهوری اسلامی با وجود 8 سال جنگ تن به تن و بعد از صدها هزار شهید از جمله شهادت شماری از فرماندهان و اشغال بخش هایی از خاک ایران، با صدام وارد گفتگو شد. علاوه بر اینکه روابط را هم عادی سازی کرد و سران ایران هم از صدام برای سفر به تهران دعوت کردند و در دیدارهای رسمی جویای حال و احوال “برادرم صدام حسین” هم شدند.
ممکن است بگویید اگر پزشکیان دست به این اقدام بزند دیگران می گویند رئیس جمهوری ایران ترسیده و به همین دلیل به ترامپ زنگ زده است. در پاسخ باید گفت کار صحیح را باید انجام داد هر چند تلخ و گزنده باشد. در حالی که این اقدام نه تلخ است و نه گزنده
حتی اگر کل مردم جهان بگویند پزشکیان ترسیده اما او اگر کاری را درست می داند باید انجام دهد. اصلا فرض می گیریم چنین چیزی واقعیت داشته باشد که ندارد.
اولا که پزشکیان در برابر مردم ایران مسوول است. وقتی می توان کاری برای مردم ایران انجام دهد و آنها را از تحریم دور کند باید انجام دهد اینکه مردم جهان چه می گویند اهمیتی ندارد.
اگر پزشکیان به این نتیجه برسد که اقدامی می تواند مانع از تحریم ایران شود یا تحریم ها را کاهش دهد اگر بتواند یک گام برای دور کردن شر ترامپ بردارد باید انجام دهد و اگر انجام ندهد نه تنها در برابر وجدان خود مسوول است نه تنها به قسمی که در برابر ملت یاد کرده پایبند نبوده بلکه شرمنده 85 میلیون ایرانی خواهد شد که برای این دفع شر، به او ماموریت و وکالت داده اند.
چگونه از حماس در فلسطین تا دولت شیعه عراق با ترامپ گفتگو و برای مذاکره برنامه ریزی می کنند اما به ایران و پزشکیان که می رسد… .
چه ایران گفتگو بکند چه گفتگو نکند ترامپ سرجایش هست. او قصد دارد فشارها و تحریم های حداکثری را دوباره علیه ایران و ایرانیان اعمال کند. اقداماتی که با تشویق و خواست بسیاری از کشورهای مهم جهان و منطقه همراه می شود. این وظیفه دولت و رئیس جمهوری ایران است که برای جلوگیری از این اتفاق، تلاش کنند و دست به کاری بزنند. اگر این تلاش، یک تماس تلفنی باشد چرا که نه؟
شاید گفته شود اگر پزشکیان دست به این اقدام بزند ترامپ خوشحال خواهد شد و باعث تقویت ترامپ می شود و به اعتبار و کارنامه او اضافه می شود. در پاسخ باید گفت برای پزشکیان و طرف ایرانی باید منافع مردم ایران مهم باشد. اگر تماس تلفنی و گفتگوی مستقیم پزشکیان – ترامپ می تواند گامی کوچک برای دفاع از منافع ایران باشد و آنها را از خطر و آسیب دور کند چرا که نه؟
اشتراک ایران و امریکا در نه به سلاح هسته ای
ترامپ به صراحت گفته که تنها یک خواسته از ایران دارد و آن اینکه، سلاح هسته ای نداشته باشد. این همان چیزی است که از ابتدا تاکنون بارها مقامات ایران بر آن تاکید کرده اند.
این موضوع می تواند زمینه مشترک و اشتراک نظر دوطرف باشد. همه مذاکرات قبلی میان ایران و طرف های غربی شامل اروپا و امریکا هم بر همین پایه استوار بوده است. برخلاف داستان هسته ای کره شمالی که این کشور بمب اتمی دارد و به صراحت گفته است دارد.
پس بر پایه همین اشتراک نظر میان ایران و امریکا یعنی اینکه تهران نمی خواهد بمب اتمی داشته باشد دو طرف می توانند مذاکرات را شروع کنند و به توافقی برسند که هم تحریم های ضدایرانی امریکا برداشته شود هم پایانی باشد بر 23 سال تنش هسته ای ایران. البته هیچ تضمینی درباره هیچ چیزی وجود ندارد بلکه این بهترین، کم هزینه ترین و راحت ترین مسیر ممکن است.
همچنین این تنها اشتراک نظر ایران و امریکا نیست. دو کشور درباره مسائل مختلف اشتراک نظر دارند. از جمله در اینکه افغانستان و عراق باثبات و امن باشند و گروه های تروریستی و داعش دوباره در آنها فعال نشود. همچنین درباره سوریه که دو کشور درباره برقراری امنیت و ثبات و صلح و منع حضور دوباره داعش در این کشور اشتراک دارند.
درباره فلسطین و غزه هم ایران و امریکا اشتراک نظر دارند: درباره اینکه در کرانه باختری و غزه، صلح و آرامش برقرار باشد. اینکه در غزه آتش بس ادامه یابد. هم ایران و هم امریکا از حامیان آتش بس در غزه و مخالفان ازسرگیری درگیری و جنگ در این منطقه هستند. البته سخن اخیر ترامپ درباره مالکیت بر غزه با مخالفت همه روبه رو شده است.
ضمن اینکه ایران و امریکا هر دو درباره کاهش حضور نظامی امریکا در منطقه نیز هم نظر هستند. یکی از حوزه هایی که ترامپ به شدت علاقمند به آن است همین کاهش حضور نظامی امریکا در خارج از مرزهای این کشور است. خلیج فارس یکی از متراکم ترین مناطق جهان در زمینه حضور نظامیان امریکاست.
ترامپ در نخستین موضع گیری و اعلام برنامه اش درباره ایران چه کرد؟ ترامپ هم هویج را نشان داد و هم چماق را بالا برد. هر دو باهم.
این سیاست قدیمی امریکا در برابر ایران است البته به شکل جدید و کاملا متفاوت.
امریکا از زمان آغاز تنش بر سر برنامه هسته ای ایران همزمان با اعمال تحریم های شدید علیه ایران، باب گفتگو و مذاکرات با تهران را هم باز گذاشت. دو خط موازی مجازات / تحریم و مذاکرات با ایران را همزمان ادامه داد. گاهی یک خط پررنگ تر از خط دیگری می شد و گاهی خط دیگر، متوقف و خط دیگر سرعت بیشتری می یافت اما همیشه این دو خط باهم و در کنار هم بوده اند.
مهلا جوادپور
دوربین را از پشت فرمان تریلی 12 چرخش روشن کرده و تابلوی بوشهر را نشان میدهد. با لهجه شیرین مشهدیاش میگوید: «خدایا دو روزه تو راهم، رسیدم بوشهر. حالا بارنامه رو نگاه میکنم، میبینم زده بهشهر! یعنی چیشده اینهمه راه رو ما اشتباه آمدیم؟» همین سه جمله در عرض چندروز، نزدیک به 12 میلیون بار دیده شده و در صدها صفحه مجازی به اشتراک گذاشته شده است.
خیلیها میگویند آقای راننده یک ملت را سرکار گذاشته و امکان ندارد کسی آنقدر حواسش پرت باشد که به جای شمال، به جنوب کشور برود. با این حال آقای محمد صفشکن، راننده تریلی مشهدی میگوید که 2هزار کیلومتر راه را از مشهد به بوشهر رفته و بعد از رسیدن به مقصد متوجه این اشتباه شده است.
صفشکن با 42 سال سن، هشت سال است که راننده تریلی است و به شهرها و کشورهای مختلف بار میفرستد. پدرش هم راننده بوده و از بچگی کنار دست او و در جاده بزرگ شده است.
خودش میگوید هر سال حداقل 100 دفعه به شهرهای مختلف بار میبرد؛ یعنی تا به حال حداقل 800 بار این کار را انجام داده و تازهکار نیست. حالا برای اولین بار چنین اشتباه بزرگی کرده، به طوری که خودش هم باورش نمیشود. میگوید وقتی ویدیویی که در اینستاگرام منتشر کرده، پربازدید شده، دوستان و آشنایانش با او تماس گرفتهاند تا ببینند راست میگوید یا نه؟!
محمد صفشکن ماجرا را برای «هفت صبح» اینطور تعریف میکند: «از مشهد رفتم تا بارنامه بگیرم. چندین بارنامه بود که میشد از بین آنها انتخاب کنم. رشت بود، چابهار بود، بوشهر بود و بهشهر هم بود. نگاه کردم، دیدم کرایه بهشهر کم است. بوشهر کرایهاش دوبرابر است و بارش هم سبکتر. نمیدانم به باربری گفتم بوشهر را برایم بزند یا بهشهر. اما تصمیم داشتم بوشهر را بگیرم. همان لحظه هم نگاه کردم که کدملی خودم ثبت شده باشد اما به شهر مقصد دیگر دقت نکردم.»
بعضی از کاربرانی که ویدیوی او را ساختگی میدانند، برایشان سوال پیش آمده که چطور پلیسراه در طول مسیر، بارنامه او را چک نکرده و متوجه اشتباه او نشده است؟ او در جواب به این سوال میگوید: «تریلی مثل اتوبوس نیست. اینطور نیست که هر پلیسراه جلویت را بگیرد و بارنامهات را بخواهد. مثلا اتوبوسها باید هر دو ساعت، یک ربع استراحت کنند و پلیسراه آنها را نگه میدارد اما راننده تریلی بعضی وقتها میتواند 24 ساعت هم رانندگی کند و کسی بارنامهاش را چک نمیکند.»
آقای صفشکن بعد از دو روز رانندگی و طی کردن 2هزار کیلومتر از مشهد، بالاخره ظهر به بوشهر میرسد و با صاحب بار تماس میگیرد. او ادامه ماجرا را اینطور تعریف میکند: «رسیدم نزدیکی بوشهر و با آن آقا تماس گرفتم و گفتم آدرس شهرک صنعتی کجاست؟ برایم لوکیشن بفرست. گفت بیا تا جلوی شهرک صنعتی. رفتم و دیدم اصلا هیچ شرکتی آنجا نیست. گفتم آقای عزیز ما را گرفتی؟ دو ساعته اینجام و دارم میگردم. چرا نیستی؟ گفت الان میایم دنبالت. زنگ زدم گفتم من جلوی نگهبانیام. گفت کدام نگهبانی؟ گفتم جلوی نگهبانی شهرک صنعتی بوشهر. گفت حالت خوبه عموجان؟ عاشقی یا نشئهای؟ بارنامهات را یک نگاه بکن! ما بهشهریم!»
آقای صفشکن که اصلا باورش نمیشد چنین اشتباهی کرده با عصبانیت بارنامهاش را نگاه کرد و متوجه شد تمام این راه را اشتباه آمده است. با باربری تماس گرفت و باربری هم به گفته خودش اشتباهش را گردن نگرفت و تقصیرها بر گردن او افتاد. هرچند که آقای صفشکن معتقد است از اول قصد داشته بارنامه بوشهر را بگیرد و باربری اشتباه کرده است.
آقای راننده که دیگر نه اعصاب و نه توان رفتن تا بهشهر را داشت، با یکی از دوستانش تماس گرفت تا او به جایش بار را به بهشهر برساند. خوشتبختانه بار، دستگاه صنعتی کارخانهای بود و خرابی نداشت؛ در غیر این صورت مجبور بود جریمه هم پرداخت کند. با این حال باز هم آقای صفشکن ضرر کرد.
او در این باره میگوید: «دستمزد که نگرفتم هیچ، چهار میلیون تومان هم از جیب خودم برایشان یک بارنامه دیگر زدم. سهم گازوئیلم را هم که نتوانستم بگیرم. ما وقتی یک بار را تحویل میدهیم به اندازه مسیری که طی کردهایم برایمان گازوئیل شارژ میشود. علاوه بر این چهار میلیون تومان ضرری که کردم، ماهانه 100 میلیون تومان هم قسط ماشینم را میدهم. سال 1402 این تریلی 44 تنی را ثبتنام کردم و با هفت، هشت ماه تاخیر در سال 1403 تحویل گرفتم.»
البته از طرفی انتشار این ویدیوی بامزه برای آقای صفشکن سود هم داشت. این اولین بار است که یکی از ویدیوهایش 12 میلیون بازدید میگیرد. پیش از این فقط یکی از ویدیوهایش یک میلیونی شده بود. همچنین به گفته خودش از زمان انتشار این ویدیو 3 هزار نفر دنبالکننده جدید پیدا کرده و حالا میتواند سفارش تبلیغات بیشتری بگیرد!
منبع: هفت صبح
خلیج فارس:سرپرست امور دندانپزشکی دانشگاه علومپزشکی مشهد گفت: مداخله گر سلامت در حوزه دندان پزشکی که حتی سواد خواندن و نوشتن نداشت و خود را دندانپزشک معرفی کرده بود، شناسایی و دستگیر شد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایرنا؛دکتر مرتضی فغانی پنجشنبه شب افزود: این دندانپزشک تقلبی که با حکم قضایی و از سوی پلیس دستگیر شد و اکنون در بازداشت بسر می برد، برای دومینبار است که به اتهام مداخله در درمان دستگیر میشود.
وی ادامه داد: این مداخله گر سلامت مردی ۵۲ ساله است که بهعنوان دندانپزشک در مغازهای در خیابان خواجهربیع مشغول به کار بود.
سرپرست امور دندانپزشکی دانشگاه علومپزشکی مشهد گفت: بررسیها نشان داد این فرد نه تنها هیچ مدرک دانشگاهی مربوط به حوزه درمان ندارد، بلکه از سواد خواندن و نوشتن نیز بی بهره است.
وی افزود: این مداخله گر سلامت در انتهای یک مغازه با روپوش سفید با وسایل غیربهداشتی و استفاده از وسایل یکبار مصرف برای چند نفر، دندان های بیماران را معاینه می کرد.
فغانی تاکید کرد: از مردم تقاضا می شود قبل از مراجعه به مراکز درمانی از مجاز بودن و صلاحیت حرفهای ارائه دهندگان خدمات درمانی اطمینان حاصل کرده و با مراجعه به مراکز غیرمجاز سلامت خود را در معرض تهدید قرار ندهند.
سرپرست امور دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفت: مردم میتوانند در صورت مشاهده هرگونه تخلف در این حوزه با سامانه تلفنی ۱۹۰ تماس گرفته یا به صورت حضوری به معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی مشهد واقع در شهرک دانش و سلامت مراجعه و موارد را اطلاع رسانی کنند.
خلیج فارس: باند سرقتهای مسلحانه از گیم نتهای مشهد متلاشی شد.
به گزارش خلیج فارس، رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی گفت: در پی وقوع چند فقره سرقت مسلحانه از مراکز بازیهای رایانهای حاشیه شهر مشهد که توسط اعضای یک باند مخوف صورت گرفت، گروهی از کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی بررسیهای تخصصی را در این باره آغاز کردند.
سرهنگ شفیع زاده افزود: تحقیقات میدانی کارآگاهان نشان داد اولین سرقتهای مسلحانه دزدان نقابدار در شهریور گذشته هنگامی رخ داده است که تعدادی جوان و نوجوان مشغول بازیهای رایانهای در شهرک مهرگان بودند که ناگهان ۴ جوان موتورسوار در حالی که سلاح وینچستر در دست داشتند وارد مرکز بازیهای رایانهای شده و همه اموال را به سرقت بردهاند.
وی گفت: هنوز بیشتر از یک ماه از این ماجرا سپری نشده بود که دومین دستبرد مسلحانه در خیابان رسالت ۱۵۱ رخ داد، اما این بار دزدان مسلح نقابدار از یک دستگاه پژو ۴۰۵ استفاده کرده بودند.
رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی افزود: در ادامه بررسیها کارآگاهان پلیس آگاهی متوجه شدند که سارق برای خوشگذرانی به بوشهر رفته و اکنون در حال بازگشت به مشهد است، عملیات دستگیری وی در آزادراه باغچه هنگام ورود وی به مشهد انجام شد.
سرهنگ شفیع زاده گفت :با انتقال این متهم ۳۲ ساله خطرناک به مقر انتظامی مشخص شد که او «محراب-ب» نام دارد و حدود ۲ سال قبل از پای چوبه دار به منزل بازگشته است.
وی افزود: محراب پس از آزادی از زندان با یکی دیگر از سارقان سابقهدار که ابراهیم نام دارد، باند سرقت مسلحانه را تشکیل داده و با همدستی دیگر دوستانشان دستبرد به مراکز بازیهای رایانهای را آغاز کرد بودند.
خلیج فارس:سه عضو ۱۷ ساله یک باند گوشی قاپی که به مواد مخدر اعتیاد دارند، در حالی با اقدام به موقع نیروهای انتظامی دستگیر شدند که گوشی تلفن زن جوانی را در ایستگاه اتوبوس به سرقت بردند.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از روزنامه خراسان؛ماموران کلانتری آبکوه که در راستای اجرای طرح های ویژه مقابله با جرایم خشن، مشغول گشت زنی در کوی امام هادی (ع) بودند از طریق مرکز فرماندهی پلیس در جریان حادثه گوشی قاپی قرار گرفتند و بی درنگ به سوی خیابان امام هادی (ع) ۲۲حرکت کردند.
آنان با تعدادی از شهروندان روبه رو شدند که چند نوجوان موتورسوار را روی زمین انداخته بودند تا از فرار آن ها جلوگیری کنند، اما موتورسواران با هجوم به سوی مردم قصد داشتند از چنگ آنها بگریزند که در همین حال نیروهای گشت وارد عمل شدند و با بهرهگیری از فنون دفاع شخصی و همکاری مردم، ۳ نوجوان ۱۷ ساله را که محمدجواد، مجتبی و سجاد نام داشتند به کلانتری هدایت کردند.
بررسی های مقدماتی حاکی از آن بود که سجاد(سرکرده باند) از مجرمان سابقه دار است و با همدستی دو تن از هممحله ای های خود به خلافکاریهایش ادامه می دهد.
۳ عضو ۱۷ ساله باند گوشی قاپی که به مواد مخدر نیز اعتیاد دارند و یک قبضه چاقو نیز از آنان کشف شده است ابتدا ارتکاب هرگونه جرمی را انکار کردند، اما وقتی با دو مالباخته روبه رو شدند که آنان را شناسایی کرده بودند، لب به اعتراف گشودند و اتهام گوشی قاپی را پذیرفتند.
در همین حال زن جوان که هنوز نگرانی و وحشت در چهره اش نمایان بود به افسر دایره تجسس کلانتری آبکوه گفت: من در ایستگاه اتوبوس مشغول گفت وگوی تلفنی بودم که ناگهان دو جوان از موتورسیکلت پیاده شدند و گوشی را از دستم چنگ زدند ولی با فریادهای من شهروندان متوجه ماجرا شدند و با تعقیب موتورسواران، از فرار آن ها جلو گیری کردند که در این هنگام پلیس از راه رسید وآن ها را دستگیر کرد.
تحقیقات بیشتر درباره جرایم احتمالی دیگر اعضای باند گوشی قاپ های ۱۷ ساله در حالی با دستور ویژه سرهنگ روح ا… لطفی (رئیس کلانتری آبکوه) ادامه یافت که بوی تند مشروبات الکلی نیز از دهان متهمان به مشام می رسید.
خلیج فارس:پرونده مرگ دختر جوانی که با عنوان خودکشی مختومه شده بود، با شکایت مادرش از همسر صیغهای او بار دیگر گشوده و بررسی شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از روزنامه ایران؛آبان سال ۱۴۰۲ زن جوانی به نام سمیرا توسط همسرش به بیمارستان منتقل اما تسلیم مرگ شد. همسرش خسرو مدعی شد وی با خوردن تعداد زیادی قرص خودکشی کرده است. برای روشن شدن موضوع، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان این سازمان وجود قرص در بدن قربانی را تأیید کردند و پرونده با عنوان مرگ خودخواسته بسته شد.

باز شدن پرونده یک ماه پس از مرگ
یک ماه بعد و در حالی که به نظر میرسید پرونده سمیرا مختومه شده، مادر او با حضور در پلیس آگاهی از شوهر صیغهای دخترش شکایت کرد و گفت: من و دخترم در مشهد زندگی میکردیم. مدتی قبل دخترم با خسرو که مرد پولداری بود، آشنا شد و به عقد موقت او درآمد و راهی تهران شد.
وی افزود: روز قبل از مرگ دخترم با او تلفنی حرف میزدم که متوجه درگیری میان او و همسرش شدم. بعد تلفن قطع شد. ۲ ساعت بعد بار دیگر با دخترم تماس گرفتم و بازهم صدای دعوای آنها را شنیدم. پس از آن به یکباره تلفن همراه دخترم خاموش شد و دیگر خبری از او نداشتم تا اینکه از بیمارستان با من تماس گرفتند و گفتند دخترم خودکشی کرده است.
شاکی اظهار کرد: من از خسرو شکایت دارم و فکر میکنم او عامل قتل دخترم است. او خواسته با موضوع خودکشی دخترم را افسرده نشان بدهد در حالی که دخترم به لحاظ روانی کاملا سالم بود.
سمیرا خودکشی کرد، من بیتقصیرم
با اظهارات این زن، مرد جوان بازداشت شد، اما ادعا کرد که نقشی در مرگ زن صیغهایاش نداشته است.
وی در توضیح ماجرا گفت: رابطه ما خوب بود و هیچ اختلافی باهم نداشتیم. روز قبل از حادثه هم مانند همه زوجها سر موضوعی کوچک با هم دعوا کردیم. پس از آن او به آرایشگاه رفت و حتی عکسی از خودش برایم فرستاد و گفت که موهایش را کوتاه کرده، اما وقتی از آرایشگاه به خانه برگشت حال طبیعی نداشت و من متوجه شدم مواد مخدر مصرف کرده است. بعد هم با یکی از دوستانش بیرون رفت و وقتی آمد، دیدم حالش اصلا خوب نیست. سمیرا به اتاقخواب رفت و گفت که میخواهد بخوابد.
وی ادامه داد: چند ساعت بعد وقتی بالای سرش رفتم، متوجه شدم بهسختی نفس میکشد. در همان حال گفت که تعداد زیادی قرص خورده تا خودش را بکشد. من به سرعت او را به بیمارستان رساندم، اما او فوت کرد. سمیرا خودکشی کرد و من بیتقصیرم.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا وی از خود در برابر اتهام قتل عمد دفاع کند. با این حال مادر قربانی درخواست قصاص کرده است.
خلیج فارس:۹ دستگاه خودرو لوکس خارجی قاچاق به ارزش بیش از هزار و ۸۰۰ میلیارد ریال در استان کشف شد. این خودروهای خارجی در سطح شهر مشهد و سایر شهرستانهای خراسان رضوی تردد میکردند که فاقد وجاهت قانونی بودند، یا تغییر در ارکان خودرو دارند یا دارای اسناد خدشهدار هستند که از نظر قانون قاچاق محسوب میشود که به روشهای مختلف وارد کشور شدند.

خلیج فارس:شاید شما هم هنگام اکسپلورگردیهایتان به یک روحانی برخورده باشید که فیلم نقد میکند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترینها؛ شاید شما هم هنگام اکسپلورگردیهایتان به یک روحانی برخورده باشید که فیلم نقد میکند. شاید از تعجب وارد صفحه او شده و چند پست دیگرش را هم مرور کرده باشید. خب ما انتظاری نداریم که یک روحانی، جهان سینما را از دید یک شهروند معمولی ببیند و قطعا برخی سویههای دینی روی نگاهش تاثیرگذار است. مثل مصطفی سویفزاده که سوژه امروز روزنتامه ایران شده. در همین ارتباط این روزنامه در شماره امروز خود به سراغ این روحانیِ منتقد سینما رفته که در ادامه باما همراه باشید.

حاج آقــا دوربین؛ حرکت!
وقتی به دنیا آمد، پدرش به خدمت سربازی رفت و همین باعث شد کودکی او در کنار داییهایش سپری شود که اهل فیلم و سینما بودند. اوایل دهه 70 بود که با آنها ساعتها در صف میایستاد تا بلیت فیلم بخرند. آن زمان سینما رقیب نداشت و همیشه این علامت سؤال در ذهن «مصطفی» بود که سینما چه چیزی دارد که مردم حاضرند برای رسیدن به آن ساعتها منتظر بایستند. به نوجوانی که رسید به موضوع دین و فقاهت علاقه زیادی پیدا کرد. باید تصمیم میگرفت سینما را انتخاب کند یا وارد دنیای دین شود.
مصطفی یوسفزاده از تصمیمی که در آغاز نوجوانی گرفت چنین میگوید:«مثل همه آدمها شخصیت من هم از دوره نوجوانی آرامآرام شکل گرفت و از آنجا که دو موضوع دین و سینما از همان نوجوانی تا حالا که 40 سالگی را پشتسر میگذارم مرا رها نکرده است، تصمیم گرفتم برای تحصیل حوزه را انتخاب و در کنار آن سینما را به طور جدی دنبال کنم. کلاس، کارگاه و دورههای مختلف مرتبط با کارگردانی و فیلمنامهنویسی را گذراندم و اواسط دهه 80، بسیار جدی جلسات و حلقههای نقد فیلم تشکیل دادیم تا اینکه بالاخره به کمک تعدادی از دوستان علاقهمند و گروه ایدهنگاری ثمر، صفحه مجازی «چینما» را راهاندازی کردیم.»
روحانی سینمایی
اینکه بهرغم تمام کلیشههای موجود، یک روحانی کاملاً سینمایی است، بخش جالبی از زندگی یوسفزاده را تشکیل میدهد. او بهروزترین فیلم و سریالهای داخلی و خارجی را رصد کرده و برای آثاری که با اهداف او و همراهانش همخوانی دارد، محتواهای تأملبرانگیز تولید میکند. از او میپرسم آیا تمام فعالیتهای سینماییاش در مشهد است و او با یک پاسخ کوتاه، شخصیت متفاوت و تلاش مستمر برای رسیدن به نقطه فعلی را عیان میسازد:«در طول زندگیام بیشتر از 3 یا 4 بار از استان خراسان خارج نشدم. از سال 93 که به لباس روحانیت ملبس شدم در جلسات نقد سینمایی شرکت میکنم.»
او سریال و فیلمهای داخلی و خارجی، از بازی مرکب 2 ، گلادیاتور 2، «نامه زنی ناشناس» اثر «مکس اوفولس» گرفته تا سریالهای بازنده و قهوه پدری را از زاویهای متفاوت مورد نقد و بررسی قرار میدهد. دیدن فیلم و سریال از دریچه نگاه این روحانی جوان عالم دیگری دارد، شاید به این خاطر که میگوید:«خانواده مذهبی به معنای عرفی آن ندارم. پدربزرگم کدخدا بود و اقبال بلندی داشتم که از همان ابتدا چندان با جنبه تجاری و عامهپسند سینما رفیق نشدم، بلکه جنبه هستیشناسی سینما برای من جذاب بود.»
برای دیدن فیلمهای یک ژاپنی وضو میگیرد
مصطفی یوسفزاده به مخاطبانش حق میدهد در نگاه اول نتوانند یک روحانی دغدغهمند در حوزه سینما را بپذیرند به همین دلیل با ظرافتی مثالزدنی با مخاطبان خود برخورد میکند؛ چندی پیش یکی از کسانی که صفحه اینستاگرامیاین روحانی را دنبال میکرد با شوخی یا طعنه برای او نوشت: حاجآقا قبل از دیدن فیلمها وضو هم میگیرید؟
یوسفزاده که از روزهای کودکی و نوجوانی مسحور جادوی سینما شده بود و همین علاقهمندی باعث شد زیر و بم سینما را زیر ذرهبین ببرد و با مطالعه و دقت بسیار این دنیای جذاب را دنبال کرده است، در کمال آرامش و با چهرهای متبسم، چشم در چشم لنز دوربین در جواب آن مخاطب گفت:«اگر بخواهم برای دیدن فیلمهای یک نفر وضو بگیرم، او «یاسوجیرو اُزو» است. به تعبیر حاجآقا، «اُزو» ژاپنیترین یا حتی بهترین فیلمساز تاریخ سینماست که فیلمهای او در مورد زندگی و تنهایی انسان و پر از سادگی و مینیمالیسم است و همین سادگی مدخل ورود من و همکارانم به جهان ساده و بیآلایش یاسوجیرو اُزو شده است. فیلمهای او مثل شعر میماند؛ تطهیرکننده است و به همین خاطر به مخاطبانم پیشنهاد میکنم پیش از دیدن آثار «اُزو» وضو بگیرند.»
طلبهای که انیمیشن میبیند و با رقص مردان مخالف است
یوسفزاده که در دنیای ژرف تصویر دستی بر آتش دارد و «کوروساوا» کارگردان، نویسنده و تهیهکننده ژاپنی بر شکلگیری شخصیت سینمایی او تأثیر بسیاری داشته است، اهل انیمههای جذاب هم هست؛ با فرزندانش که خلوت میکند انیمیشن میبیند. همه ژانرهای سینما را دوست دارد و طرفدار فیلم خوب است تا آن را ترویج کند، برای همین از سریالهای روز «اپل تیوی» و «نتفیلیکس» و ترکیه تا آثار سینمای کره را که معتقد است اگر با همین کیفیت ادامه دهد در سالهای آینده بر عالم سینما سلطنت خواهد کرد و بسیاری از عرصهها را میگیرد، تماشا میکند.

اما نکته اصلی مطلب اینجاست. یوسفزاده تلاش میکند تا خود را فردی بهروز نمایان کند و با نقد آثار روز سینمای جهان محتوای خود را آپدیت میکند اما خودش میگوید که با رقص مردان در سینما مشکل دارد.
از او در مورد برخورد هملباسهایش با فعالیت سینماییاش میپرسم و در جواب میگوید:«برخورد خیلی خوبی دارند و همواره باعث پیشرفت من هستند؛ بجز یک مورد که درباره «رقص در سینمای ایران» محتوایی تولید کردم و رقاصهای را نشان دادم که سالها نماد رقص و آواز در فیلمها و جزو جداییناپذیر سینمای فارسی بود. واقعیت این است که باید از این طریق نشان میدادم در یک دورهای جامعه برای فروش بیشتر، سلیقه مخاطب را آنقدر نازل تربیت کرده بود که صحنهای از رقص و آواز را نشان میداد تا تضمینی برای فروش بیشتر باشد؛ واقعیت تلخی که امروز هم در سینمای کشور شاهد آن هستیم و در هر فیلم کمدی، برای فروش بیشتر صحنهای از رقص مردان وجود دارد.»
خلیج فارس:مدارس برخی استانها فردا سهشنبه به دلیل آلودگی هوا تعطیل شد.

اصفهان:
مدارس شهر اصفهان و شهرستانهای فلاورجان، پیربکران، نجفآباد، خمینی شهر، شاهینشهر، بُرخوار، مبارکه، باغ بهادران، زرینشهر و فولادشهر و نیز شهرهای کاشان، آران و بیدگل و سجزی فردا سهشنبه بهعلت آلودگی هوا غیرحضوری است.
مشهد:
فردا مدارس در نواحی هفت گانه مشهد، تبادکان، رضویه و احمدآباد در دو نوبت صبح و عصر بهعلت آلودگی هوا غیر حضوری است.
اراک:
در روز سه شنبه چهارم دی ماه، مهدهای کودک و مدارس مقطع ابتدایی شهر اراک و روستاهای گاوخانه، حاجیآباد، ضامنجان و رباط میل تعطیل اعلام شد.
البرز:
استانداری البرز اعلام کرد: بهخاطر آلودگی هوا فردا مدارس البرز بهجز آسارا و طالقان غیرحضوری شدند.
خوزستان:
استانداری خوزستان امشب (۳ دی ماه) اعلام کرد: فعالیت تمامی مراکز تحصیلی در شهرستانهای اهواز، حمیدیه، باوی، کارون، رامهرمز، هویزه، دشت آزادگان، شوشتر، آبادان، خرمشهر، شادگان، اندیمشک و دزفول در نوبتهای صبح و عصر به صورت غیر حضوری برگزار میشود. امتحانات نهایی طبق برنامه از پیش اعلام شده برقرار است. همچنین فعالیتهای آموزشی دانشگاههای شهرهای عنوان شده تعطیل و فقط امتحانات برگزار میشود و فعالیت تمامی ادارات دولتی در آنها به صورت دورکاری است. در خصوص بانکها و نمایندگیهای بیمه بر اساس تصمیمات شورای هماهنگی امور بانکها و شرکتهای بیمه با تعیین شعب کشیک تصمیمگیری میشود.
منبع:برترین ها